آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۴۹

چکیده

دوره معاصر در تاریخ ایران را می توان در جمیع جهات، عرصه کشاکش بین سنت و نوگرایی دانست. این کشاکش در ساحت ادبیات نیز به وضوح دیده می شود. برخی سنت را مایه واپس ماندگی دانسته و با آن به ستیز برخاسته اند و برخی پایبندی تمام و کمال به سنت داشته و نوگرایی و نوجویی را برنتافته اند؛ در این میان گروهی نیز بوده اند که در عین پایبندی به برخی مؤلفه های سنت، نوگرایی و نوجویی را نیز الزامی می دانستند و در این راه قدم برداشته اند. حسین منزوی از غزل سرایان نئوکلاسیک، چنین دیدگاهی دارد؛ او غزل را با تئوری های نیما آشنایی داده و خود را از «جوجه ققنوسان» نیما می داند. در عین حال، غزل خود را حافظ وار می خواند و به تأثیر سنت در غزلش اذعان دارد. به ویژه در حوزه مضمون و محتوا که موضوع پژوهش حاضر است، این دوگانگی دیده می شود. این رویکرد سبب شده تا در شعر او موضوعات و مضامین سنتی در کنار موضوعات معاصر و نو و تجارب فردی دیده شود؛ عشق جسمانی و اروتیسم، زیبایی شناسی متفاوت از معشوق و واقع نمایی و تکیه بر تجارب فردی را می توان از وجوه نوگرایی او در زمینه مضمون، قلمداد کرد. در پژوهش حاضر به بررسی ابعاد سنت گرایی و نوگرایی منزوی در موضوع و مضمون پرداخته شده است. نتیجه پژوهش حاضر نشان از تلفیق نوگرایی و سنت گرایی در ابعاد مختلف مضمون، زبان و تصاویر شعری درشعر منزوی دارد.

تبلیغات