مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
غزل
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
215 - 225
حوزه های تخصصی:
خواجوی کرمانی و سلمان ساوجی از شاعران نامدار و صاحب سبک قرن هشتم توانسته اند به کمک موسیقی شعر، توازن و تناسب کلمات را در محور هم نشینی زبان، به بهترین شکل به نمایش بگذارند. این مقاله در بررسی و مقایسه موسیقی کناری غزلیات سلمان و خواجو بر آن است که اثبات کند قافیه های دو همسان کم آهنگ ترین کلمات قافیه اند. این نوع قافیه در شعر خواجو بیش از سلمان است. وجود قافیه های سه همسان و بیش تر در شعر سلمان بیانگر این است که وی بیش از خواجو به موسیقی کناری حاصل از قافیه اهمیت داده است. خواجو تمایل چندانی به استفاده از ردیف های تصنّعی نشان نداده، حال آنکه ردیف های سلمان اغلب ساده و پیشوندی است. ردیف در غزلیات هر دو شاعر متنوع است. بکارگیری فعل مضارع بیش از ماضی، بیانگر خلاقیت و تحرّک تصاویر شعری آنان است.
بررسی تأثیر محیط طبیعی خراسان در تکوین حماسه و شیراز در اعتلای غزل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
325 - 350
حوزه های تخصصی:
خراسان بزرگ و ادبیات فارسی پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارند. هرجا از ادبیات، شاعران، نویسندگان و آثار ادبی بزرگ، سخن باشد، بی شک نام شهری از خراسان نیز با آن همراه می شود. این قلمرو پهناور به دلیل ویژگی های طبیعی و موقعیت های خود بستر مناسبی برای رشد و شکوفایی و تکامل آثار و انواع ادبی بوده است. حماسه یکی از انواع ادبی است که زاییده و بالیده خراسان است و طوس مهد این نوع ادبی کهنسال بوده است. شیراز نیز شهری است که نامش با غزل همراه شده است و غزل فارسی با وجود شاعران بزرگی چون سعدی و حافظ در این شهر به اوج و اعتلا رسیده است. خراسان و شیراز در میان دیگر مناطق ادبی ایران بهترین مناطق برای تکوین و اعتلای حماسه و غزل بوده است. پژوهش حاضر به استناد قرآن کریم و نهج البلاغه و مبتنی بر نظرات دانشمندانی چون ابن سینا ، ابن خلدون ، مونتسکیو و ... به شناخت تأثیرات محیط طبیعی خراسان و شیراز در تکوین حماسه و اعتلای غزل پرداخته است.
شگرد هایی از هنجارگریزی در غزلیات سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
393 - 411
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های برجسته سازی زبان، هنجار گریزی است؛ چنین شگرد و ترفندی همچو جاروبی غبار عادت و تکرار و دلزدگی را از ادبیات می زداید و همواره جامه ای نو و دلکش بر آن می پوشاند. در زیر لوای چنین شگردی چه بسیار هنرنمایی ها و تازگی ها نمودار می شود که ذهن خموده و ایستای هر خواننده ای را بر سر ذوق می آورد و پویا و آگاه می کند. شاعران بسیاری با بکارگیری چنین شگردی، بر غنای شعر خود افزوده اند. سنایی نیز یکی از شاعرانی است که از این شگرد بسیار سود برده است و اشعارش را مزیّن نموده است. مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است با تکیه بر قاعده «هنجارگریزی» که به منظور یافتن سه نوع هنجارگریزی واژگانی، نحوی و معنایی در غزلیات سنایی انجام شده است. بدین منظور، پس از بیان مقدمه ای درباره برجسته سازی و انواع آن، به اصل مطلب پرداخته شده است. سنایی با عدول از زبان معیار و آشنازدایی، سبب ایجاد تازگی شکل بیان و بیداری خواننده شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که سنایی برای برجسته سازی اشعارش از هنجارگریزی واژگانی، نحوی، معنایی بسیار استفاده کرده است.
حافظ در ادبیات غرب؛ مطالعه موردی تأثیر اشعار حافظ بر گوته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
139 - 156
حوزه های تخصصی:
زبان های انگلیسی، آلمانی، روسی و فرانسوی، مهم ترین زبان هایی بودند که اشعار حافظ بدان ها برگردانده شد. بسیاری از مترجمین، دست به برگردان های تحت اللفظی و مستقیم از اصل فارسی غزل ها زده و برخی نیز از زبان های واسطه استفاده کردند. هرچند به مرور ترجمه هایی قابل قبول از غزلیات پدیدار شدند، اما هیچ کدام نتوانستند ظرافت های ادبی موجود در آن ها را بیان نمایند. در زبان آلمانی، ترجمه هامر پورگشتال ، مبنایی برای آشنایی بسیاری از ادبا با اشعار این شاعر شرقی شد. گوته شاعر و ادیب آلمانی با خواندن ترجمه این اشعار، انس عجیبی با آن ها برقرار کرد و تحت تأثیر این غزل ها، دیوانی از اشعار دل انگیز به نام «دیوان شرقیِ غربی» را سرود و به عنوان الحاقیه دیوان حافظ در غرب درآمد.
تحلیل نقش جنسیت در غزل معاصر فلسطین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳
103 - 116
حوزه های تخصصی:
برخی از مضامین شعر معاصر فلسطین همواره مورد توجه و اقبال شاعران این سرزمین قرار داشته است که از این میان می توان به جلوه های گوناگون شعر عاطفی به ویژه غزل و شعر عاشقانه اشاره کرد. غزل از مهم ترین موضوعات شعر معاصر فلسطین به شمار می رود که شعرای مرد و زن این دیار بسیار در این عرصه هنرنمایی کرده اند. اما اختلاف چشمگیری میان غزل زنان و مردان فلسطینی وجود دارد که این امر از وجود تفاوت های جسمی و روانی آن دو نشأت می گیرد. در این مقاله سعی بر آن شده است تا این تفاوت ها مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد و علل و انگیزه های آن واکاوی شود. در خلال این بررسی ها که به روش اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است، مشخص گردید که زنان به هنگام سرایش اشعار عاطفی و عاشقانه کمتر به ذکر مسائل جسمی و توصیف زیبایی های ظاهری محبوب می پردازند؛ نمود جلوه ها و مظاهر عاطفی در شعر آنان به مراتب قوی تر از شعر مردان است و استفاده از رمز، نماد و استعاره در شعر عاطفی زنانه کاربرد بیشتری دارد.
زمینه ها و نشانه های آشنایی سیمین بهبهانی با شاهنامه فردوسی و چگونگی تأثیرپذیری از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
231 - 269
حوزه های تخصصی:
بعضی از متون کلاسیک به مثابه اَبَرمتن ها و متون مادر در شعر فارسی محسوب می شوند که کم و بیش در تمام یا اکثر ادوار ادبی سایه خود را بر سر دیگر متن ها گسترده اند. شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از این ابرمتن هاست که نشانه های حضور آن در بسیاری از متون پس از خویش چه حماسی و چه غیرحماسی قابل ردیابی است. در روزگار معاصر نیز شاعران به مناسبت های مختلف، از داستان ها، شخصیت ها، اسطوره ها و دیگر ابعاد و جنبه های شاهنامه تأثیر پذیرفته اند. سیمین بهبهانی یکی از شاعرانی است که با آگاهی نسبتاً خوبی که از شاهنامه و جهان داستانی آن دارد، توانسته است تعاملات بینامتنی گسترده ای با شاهنامه ایجاد کند. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی در پی آن بوده ایم تا زمینه های آشنایی و میزان بهره گیری سیمین و کیفیت و چگونگی این بهره گیری ها از شاهنامه را تحلیل و بررسی کنیم. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سیمین بهبهانی به خاطر رشد و بالیدن در خانواده ای علمی و مطالعات شخصی، شناخت نسبتاً وسیعی از داستان ها و شخصیت های اثرگذار شاهنامه داشته و توانسته است در مواضع مختلف برای برانگیختن حس ایران دوستی مردم و نیز یادکرد شکوه پهلوانان و حوادث کهن از داستا ن های شاهنامه بهره گیرد. پناه بردن به شاهنامه و قهرمانان آن در جست وجوی یافتن نجات دهنده، استفاده از ابعاد تغزلی و نیز ترسیم فضای سیاسی- اجتماعی روزگار معاصر، عوامل دیگری است که سیمین را به سمت استفاده از داستان های شاهنامه ، سوق داده است.
تاثیر غزلیات نظامی بر غزلیات حافظ براساس نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
111 - 139
حوزه های تخصصی:
غزلیات نظامی سرشار از زیباترین و جذابترین اندیشه های عاشقانه است و به خاطر سادگی و روانی زبانی که در غزلیاتش به کار برده و همچنین به علت اینکه از لحاظ مضامین، دارای تنوع قابل توجهی است باعث شده تا شاعران بزرگی که خود سرآمد شاعران غزلسرا بوده اند به طرز قابل توجهی از آنها تاثیر بپذیرند. یکی از این شاعران بزرگ که تحت تاثیر غزلیات نظامی قرارگرفته، حافظ است. وی با وجود اینکه خود ابداع کننده ی شیوه ی جدیدی از غزل است باز از نظامی تاثیر پذیرفته است و با کمی تامل متوجه این شباهت ها در غزلیات حافظ و نظامی می شویم. گفتگو و ارتباط بین متن های این دو شاعر فقط از دیدگاه زبانی و معنایی نیست، بلکه به دلایل بسیار و شاید مشابهت محیط فرهنگی و ویژگی های سبکی مشترک باشد که می تواند در دو بخش ارتباط های درون متنی و برون متنی مورد بحث و بررسی قرارگیرد. در این مقاله نگارنده سعی کرده است تا این ارتباط ها را مشخص وآنها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
تشبیهات ابهام آفرین در غزل های اسیر شهرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
99 - 117
حوزه های تخصصی:
در سبک هندی، گروهی از شاعران هستند که در کاربرد تشبیهات و استعارات غریب و دور از ذهن افراط کرده اند؛ آن گونه که گاه مفهوم کلامشان به معمّا نزدیک می شود. از همین رو به شاعران «طرز خیال» مشهور شده اند. اسیر شهرستانی، یکی از پیروان این شیوه است که در برخی تذکره ها او را بانی این طرز دانسته اند. باید گفت اسیر برای انتقال معانی مورد نظرش، بیش از دیگر صورخیال، از تشبیه بهره برده است. مسأله اصلی پژوهش حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته، بررسی میزان تأثیر کاربردهای متنوع تشبیه، در ابهام معانی و مضامین غزلیات اسیر شهرستانی است. بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت اسیر شهرستانی در استفاده از تشبیه، رویکردهایی داشته که در ابهام و پیچیدگی کلام او تأثیر زیادی داشته است. از جمله این رویکردها می توان به بهره زیاد از عناصر انتزاعی، کاربرد مشبّه و مشبّه به با اضافات متعدد و تلفیق طرفین تشبیه با مراعات نظیر اشاره کرد. افزون بر این موارد، تراکم تشبیه در محور افقی شعر، در ایستایی و دیریابی مضامین کلام وی اثرگذار بوده است. از منظری دیگر بایدگفت خلق تشبیهات بدیع و تازه، در موارد بسیار زیادی موجب برجستگی و غرابت مفاهیم شعر وی شده است. هرچند در پاره ای موارد برخی لغزش های زبانی و بیانی هم در تشبیهات وی، مشاهده می شود.
چندمعنایی و گونه های آن در غزلیات خواجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواجوی کرمانی در غزلیات خود از تمهیدات و ابزار های بلاغی مختلفی برای گسترش دامنه معنا استفاده کرده است که در بلاغت معاصر آن ها را زیرمجموعه صنعت ایهام می دانند و می توان گفت با مقوله های تزئینی ایهام، از جمله ایهام تناسب، ایهام تبادر، ایهام تضاد، ایهام ترجمه، ایهام ترادف و... تفاوت دارند. گونه های مختلف این شگردها عبارت اند از: ایهام لفظی، ایهام مجازی، ایهام کنایی، ایهام ساختاری، ایهام چندگانه خوانی، ایهام اضافی و ایهام استخدامی. مسأله ای که در این مقاله به روش تحلیلی توصیفی بدان پرداخته می شود، آن است که خواجوی کرمانی، در غزلیات خود از کدام گونه های ایهام برای بالابردن ظرفیت معنایی سخنانش سود جسته است؟ و ترتیب فراوانی استفاده از این شگردهای ایهامی در کلام او چگونه است؟ پس از ارائه تعاریف ایهام در بلاغت گذشته و معاصر و بررسی گونه های ایهامی منجر به چندمعنایی، بر مبنای بررسی جامع غرلیات خواجو، این نتایج به دست آمد: نخست، خواجو در غزل هایش، به جز ایهام چندگانه خوانی، از همه گونه های معناساز ایهام، استفاده کرده است؛ دوم، از میان انواع ایهام چندمعنایی، استخدام را بیشتر و ایهام اضافی را کمتر از گونه های دیگر به کار برده است. دیگر گونه های ایهامی به کاررفته در غزلیات خواجو، به ترتیب، عبارت اند از: ایهام لفظی، ایهام کنایی، ایهام ساختاری، ایهام مجازی و ایهام اضافی.
نگاهی به غم عشق و هویت مظلوم در غزل های حیران دُنبُلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
143 - 168
حوزه های تخصصی:
مهر طلبی، هویت مظلوم، همذات پنداری، و فرافکنی، از نشانه های وابستگی نفسانی است که از عشق سالم فرسنگ ها دور است. رنجش و نالش، گونه ای حسب حال پردازی است که بیشتر ریشه در رویدادهای بزرگ زندگی شاعران دارد. واکنش شاعران به این رخ دادها تند است و همراه با جوش و خروش و در حال و هوایی اندوه ناک، سامان می پذیرد. حیران دُنبُلی، از شاعران روزگار قاجاریه، درحادثه ی جدایی از معشوق دریغ یادهای شاعرانه دارد که در منِ غنایی شاعر، جلوه کرده است. منِ زار، محزون، ستم کش، مبتلا، بی چاره، بدبخت و شکسته، اندکی از بسیار درد واره های شاعری است که «هویت مظلومش» را با آه، ناله، نفرین، شکایت و افسوس، نشان داده است. درواقع، آن چه در دستور زبان عاطفی حیران رنگ عشق به خود گرفته، نیازها و وابستگی های نفسانی بیمارگونه است. گله از جدایی و باور به نقش چرخ، بخت، قسمت، چشم زخم و رقیب، در جدایی معشوق، خود داوری، مهرطلبی و چشمداشتِ ترحم، در شمار دیگر ویژگی های سروده های حیران هستند. حیران، در یک رابطه ی نابرابر، انسانی مهرطلب است که خود کم بینی هایش را با بسامد بالا نشان داده است. شاید بتوان گدازه های آتشین برون ریخته از هستی ناتوان حیران را آینه ای تمام نمایی از ستم جامعه ی مرد سالار و دین مدار در درازای تاریخ شعر فارسی، دانست. می توان رنج مویه های حیران را به جایگاه و نقش و توان زن در روزگار قاجاریه نیز مربوط دانست و بر این باور بود که ادب عشق زنانه در برابر ادب قدرت مردانه، شکست خورده است.
بررسی مضمون و مترادفات آن از منظر شاعران سبک هندی با تکیه بر غزلیات عرفی شیرازی، طالب آملی، کلیم کاشانی و صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
29 - 42
حوزه های تخصصی:
مضمون و مترادفات آن، ازجمله کلیدواژه های اصلی مورد استفاده شاعران سبک هندی است؛ تا جایی که ساختن مضامین تازه و بکر در محدوده یک بیت، یکی از موضوعاتی است که بیشترین اهمیت را نزد شاعران این سبک دارد و جای همه موضوعات شعری را می گیرد؛ با وجود این، سخنان منسجم و روشنی از مختصات و ماهیت این اصطلاحات در سروده های این شاعران دیده نمی شود. این پژوهش با رویکرد متن محور و با رهیافتی توصیفی-تحلیلی، با مطالعه و دقیق شدن در دیوان غزلیات چهار شاعر معروف سبک هندی: صائب تبریزی، کلیم کاشانی، عرفی شیرازی و طالب آملی، و استناد به سخن خودِ شاعران به عنوان منبع اصلی پژوهش، در پیِ یافتنِ مختصات و ماهیت مضمون و مترادفات آن از منظر شاعران مورد است. براساس آنچه از سخن شاعران موردنظر حاصل می شود، مضمون و مترادفات آن، شبکه ای از پیوندها و ارتباطات میان واژگان یک بیت است که با تلاش زیاد و کشف تناسبات لفظی و معنوی حاصل می شود و ازاین رو، درک و فهم آن بسیار دشوار است؛ علاوه براین، مضمون و مترادفات آن، بیان سخن به شکلی تازه و بکر است که به واسطه تفکر و اندیشه فراوان و دقیق شدن در همه عناصر هستی، زندگی عادی و اجزای طبیعت به دست می آید و به همین سبب، باعث خلق لذت هنری برای شاعر و مخاطبان او می شود.
معانی و مضامین ملامتی در غزلیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه های محتوایی بسیار گسترده و پردامنه در مجموعه آثار عرفانی، به ویژه غزلیات عرفانی، بازتاب اندیشه ها، باورها، رفتارها و شیوه سلوک ملامتی است؛ که بخشی از این ادبیات گسترده با عنوان قلندریات شناخته شده و مورد بررسی قرار می گیرد، و بخشی دیگر به گونه ای مستقیم تر و بی پرده تر اصول رفتارها و باورهای ملامتیان را بازگو می کند. همچنین متناسب با جنبه کاربردی این مضامین نیز می توان آن ها را به دو دسته از مقاصد فردی و اجتماعی ملامتیان نسبت داد. در این مقاله تلاش شده است که با مطالعه در غزلیات شماری از برجسته ترین سخنوران ادب فارسی از سده ششم تا پایان سده هشتم هجری، که دوره اصلی رواج این گونه مضامین در ادب فارسی است، فهرستی از معانی و مضامین ملامتی در غزل فارسی ارائه گردد و تا جایی که مجال آن وجود دارد، به شرح و تحلیل این مضامین پرداخته شود.
بررسی کارکردهای عرفانی در غزلیات غالب دهلوی و غزلیات حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۶
159 - 182
حوزه های تخصصی:
شعر آسمانی حضرت حافظ پیوندی تنگاتنگ با عرفان دارد، از این رهگذر آبشخورمهمی برای دیگر شاعران از جمله غالب دهلوی گردیده است، که باوجود فاصله زمانی پانصدساله وتفاوت سرزمین وفرهنگ، دارای وجوه اشتراک بسیار هستند. غالب ازشاعران نامدارقرن سیزدهم هجری است که باوجودنابسامانی اوضاع ادب پارسی، شعروی افزون بردرون مایه های ادبی، اخلاقی، اجتماعی وحکمی، مضامین بلند عرفانی دارد وبه دلیل کمبود تحقیق دراین زمینه، هنوز سزاوار بررسی است.دراین مقاله تاثیرپذیری غالب از خواجه شیراز در ابعاد مختلف عرفانی با روش تحلیل مقایسه ای مورد واکاوی و ارزیابی قرار گرفته است.
جذبه های عرفانی در قصاید شیخ عبدالمحمود جیلی(حفیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ عبدالمحمود جیلی، شاعر معاصر سودانی در قصاید عرفانی خود که موضوع اصلی آنها شور و عشق و دلدادگی به ساحت مقدس ختمی مرتبت است، با استفاده از رموز عرفانی به توصیف و ستایش وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) می پردازد. از این رو نویسندگان در صددند تا در این پژوهش به تبیین معانی و مفاهیم پنهان و ظاهری اشعار بپردازند. این پژوهش از نوع کیفی بوده و روش تحقیق اسنادی (کتابخانه ای) را برای بیان موضوع برگزیده است. همچنین نویسندگان از روش تحلیل محتوا نیز به صورت کیفی برای واکاوی اشعار شاعر بهره گرفته اند تا مفاهیمی ماوراء معنای ظاهری اشعار را دریابند. از یافته های تحقیق به دست می آید که شاعر بحث های اسلامی و فنون تصوف را در قصاید خود جای داده و در این گرایش با پایبندی به دیدگاه بزرگانی چون ابن فارض، ابن عربی و... گوی سبقت را از دیگر رقبای زمان خود ربوده است. همچنین باید گفت که جیلی در غزل های خود به شیوه قدما تمسک جسته و با ذکر اطلال و دمن، از سبک های خاص خود نیز بهره برده و مدح را واسطه، معنای شعری خویش قرار داده است.
درون مایه های عرفانی در اشعار هوشنگ ابتهاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امیرهوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه) شاعری است دارای سبک ویژه و مختص به خویش. او با توجّه به ذوق سرشار و استعداد و نبوغ شاعرانه اش چیزی بیشتر و بالاتر از آن چه را می طلبد که در جامعه موجود است. از نظر فکری، شاعری اندیشه گرا است که تلفیقی از درون گرایی و برون گرایی را در اندیشه اش می پروراند و آن گاه که از نابسامانی های جامعه بیرون رنج می برد به درون گرایی یا به عبارتی به شعرهای درونی می گراید. ابتهاج در غزلیاتش در عین هنجار گریزی و سنّت شکنی، رگه هایی از عرفان را دخیل می سازد. با همه اصالت و نجابت و سنّت ایرانی بودن، اشعاروی رنگ و بوی تجدد، مرزشکنی و تازگی به خود می گیرد و مفاهیم، مضامین و پیام هایش حتی بادرون مایه های عرفانی رنگ دیگری دارد. این مقاله به روش پژوهشی، توصیفی- تحلیلی، به درون مایه های عرفانی اشعار سایه می پردازد
درآمدی بر تأثیرپذیری عرفانی شهریار از غزلیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
151 - 174
حوزه های تخصصی:
سعدی از شاعران بزرگ و طراز اول ادب ایرانی است که بر اندیشه و کلام بسیای از شاعران تاثیرگذار بوده است. دلبستگی شهریار به شاعران سبک عراقی به خصوص سعدی موجب شده است وی در غزل سرایی از مضامین شعرأ بهره مند شود. بررسی تأثیرپذیری از شعر شاعران، از جذاب ترین مقوله های نقد ادبی است. هدف از این پژوهش بررسی مضامین عرفانی به کار رفته در غزلیات سعدی و شهریار مقایسه و تطبیق آن هاست. عناصر و مضامین مشترک و فراوان در غزلیات این دو شاعر دیده می شود و غزلیات شهریار از رهگذر تاثیرپذیری از غزلیات سعدی با توجه به رویکرد تطبیقی قابل مطالعه است.
اشارات و درون مایه های عرفانی در دیوان وفای فراهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
118 - 131
حوزه های تخصصی:
وفای فراهانی از جمله شاعران سده دوازدهم است که آثار متعددی از خود به جا گذاشته است. یکی از آثار ناشناخته او دیوان اوست که مشتمل بر مضامین گوناگون حکمی، عرفانی، تعلیمی و اخلاقی است. بررسی دیوان این شاعر نشان می دهد که این شاعر توجه ویژه ای به شاعران سنتی ادب فارسی داشته است و از بین شاعران گذشته بیشترین اثرپذیری را از سعدی داشته است. آشنایی او با مضامین و اشارات عرفانی همانند آشنایی سعدی است که با مضامین، درون مایه ها و تعالیم عرفانی انس و الفت داشته است؛ هرچند نمی توان سعدی را یک شاعر عارف به حساب آورد. عشق به عنوان پررنگ ترین مضمون عرفانی در دیوان وفای فراهانی با جلوه های عاشقانه و معشوقانه بروز و نمود داشته است. این پژوهش بر آن است تا به اثرپذیری ها، نمونه ها و گونه های مختلف این اشارات در دیوان وفای فراهانی، شاعر ناشناخته دوره بازگشت اشاره کند.
ویژگی های سبکی شعر عارفانه شمس مغربی (عارف قرن هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
100 - 122
حوزه های تخصصی:
شمس مغربی شاعر قرن هشتم و اوایل قرن نهم، شاعری است صوفی مسلک با کشش و تمایل به ساحت عرفان اسلامی. سبک او در ژرف ساخت متاثر از سنائی غزنوی و عطار است. او تحت تاثیر مکاتبی چون پانته ایسم، بودائیسم، مسیحیت و وحدت وجود قرار گرفته و از شخصیت هایی مانند ابن عربی بهره برده است. همین تاثیرها یکی از عمده ترین ویژگی های سبکی او را رقم می زند. غزل های عارفانه شمس مغربی از نظر نقد ساختاری یک دست و یک پارچه است. میان بیت های غزل، مفهومی فراگیر وجود دارد به گونه ای که ارتباط و همبستگی های معنادار در غزل های عارفانه او مشهود است. زبان مغربی در پاره ای از قافیه ها متکلف و در سطح غزل آمیختگی فراوان با واژه های عربی و گاه ترکیب های نامأنوس دارد. از نظر فکری مغربی متمایل به عرفان ابن عربی و از نظر هنر شاعری می توان او را میان سنائی و عطار دانست. ویژگی های دیگر سبکی او کاربرد واژه هائی است که مبین ذوق صوفیگری و عارفانه شاعر است مانند: تجلی، آینه، خورشید، فنا و... از دیگر ویژگی های سبکی او، عبور از تصوف زاهدانه به سوی عرفان عاشقانه است.
کارکردهای درمانی عشق در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عشق موضوعی برجسته و هویت بخش در دیوان حافظ است که از دیدگاه های گوناگون می توان به آن نگریست. افزون بر جستارهای شناخته شده که در این زمینه انجام شده است و همواره به مبانی عرفانی عشق حافظ توجه شده و گاهی نیز پژوهشگران سیر آن را در زمین و روابط انسانی جستجو کرده اند، باید گفت این موضوع گنجایش واکاوی در نگرش های روانشناسانه را نیز دارد. حافظ بارها در غزل هایش به درد و درمان از دیدگاه عشق، سخن گفته و خود را طبیب عشق نامیده است. می توان گفت حافظ در مرتبه ی کسی که به انسان، زندگی و هستی اندیشیده است، عشق را اکسیری دیده و تعریف کرده است که بر سرشت و روان انسان اثر دگرگون کننده ای برجای می نهد. نگارنده در این پژوهش به این نکته که عشق مورد نظر حافظ چه کارکردهای مثبت روانی دارد ، پرداخته است و در انجام کار با استفاده از شیوه تحلیل محتوای کیفی داده ها را از غزل های حافظ جمع آوری و با بهره یابی از منابع گوناگون تحلیل کرده است. در واکاوی کیفی غزل های حافظ از منظر کارکردهای سازنده و مثبت عشق بر انسان، برآیندهای برجسته و تامل برانگیزی چون شادی، کمال انسان، جاودانگی، زندگی بخشی، آگاهی و تنبه و ... دیده شد. در این رویکرد حافظ مسایل و گرفتاری های کلان و فلسفی انسان تا مسایل شخصی را قابل درمان و حل یافته است.
بررسی تطبیقی سطوح فکری غزلیات حافظ و سنایی با استفاده از تئوری ساخت گرایی تکوینی لوسین گلدمن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
179 - 205
حوزه های تخصصی:
مسأله اصلی این مقاله برّرسی تطبیقی سطح فکری غزلیات حافظ و سنایی با تأکید بر نظریه ساخت گرایی تکوینی لوسین گلدمن است. گلدمن در شیوه خود می کوشد تا ارتباط ساخت درونی اثر را با ساخت فکری (جهان بینی) طبقه اجتماعی نویسنده آشکار کند و به عقیده او هرچه این رابطه محکم تر باشد، اعتبار هنری آن نیز بیشتر است. فرضیه نویسندگان بر این مسأله تأکید دارد که ساختار ذهنی جامعه سنایی موجب شد تا غزلیات وی از حیث سطح فکری در سه دسته عاشقانه، عارفانه و قلندرانه و عقلاءالمجانین و ساختار اجتماعی زمانه حافظ موجب شد تا سطح فکری غزلیاتش در حد یک متفکّر منتقد اصلاح طلب نمایان شود. نتایج پژوهش با استفاده از روش تطبیقی حکایت از آن دارد که سطح فکری غالب بر اشعار حافظ تغییر ساختار وضع موجود و تحقق عدالت بوده و سطح فکری اشعار سنائی به دلیل اشتمال بر دلالت های معرفتی، وضعیتی و به ویژه دلالت هنجاری، از ابعاد و قابلیّت های مهمّ مدنی و سیاسی برخوردار است.