مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
غزل
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
140 - 157
حوزه های تخصصی:
بسیاری از آثار برجسته ادبیات فارسی به زبان عربی ترجمه شده است؛ از جمله این آثار می توان به ترجمه دیوان حافظ اشاره کرد، که توسط مترجم توانمند مصری، امین الشواربی به عربی بازگردانده شده است. این ترجمه، چهارده غزل از غزل های شیوا خواجه شیرازی را به منظوم ترجمه کرده است و باقی را به نثر برگردانده است. با توجه به دشواری ترجمه منظوم و عدم برقراری تعادل لازم میان متن مبدأ و متن مقصد، ضرورت دارد تا چنین ترجمه هایی با رویکردهای مقصدگرایانه ارزیابی گردد که الگو و تئوری گیدئون توری بر حسب این رویکرد شکل گرفته است. در این تئوری به بررسی ترجمه و تغییرات سازنده و مخرب آن در چندین لایه پردخته می شود. بدین سان پژوهش حاضر، با توجه به دشواری ترجمه منظوم و اهمیت خاص غزلیات حافظ، که از زبان و تعبیر متفاوت برخوردار است، به بررسی ترجمه منظوم "امین الشورابی" از غزل اول (ألا یا أیها الساقی...) و سوم (اگر آن ترک شیرازی...) حافظ، در پرتو دیدگاه مقصدگرایانه گیدئون توری می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد، ترجمه منظوم کاریست بس دشوار که سبب بروز لغزش های فروانی می شود، امین الشواربی در مجموع ستودنی عمل کرده است و لغزش های ترجمه منظوم وی متناسب با تئوری مقصدگرایی گیدئون توری که جواز استفاده از برخی تفاوت ها را به مترجم می دهد، اندک است. اما این ترجمه ها، در برخی موارد از تغییرات مخربی برخوردار است و موجب از بین رفتن زیبایی های متن و وارونه کردن معانی و محتوایی ابیات شده است که نمی توان بسادگی از این خطاها چشم پوشی کرد.
«صوفی نَپَسَنْدَنْد که خَمّار نَباشَد» (واژه «خَمّار» دَر نیمْ بیْتی از سَعْدیِ شیرازی)
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ مهر و آبان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۹۰)
167 - 175
حوزه های تخصصی:
نویسنده در نوشتار حاضر می کوشد معنای واژه « خَمّار » را در مصرع « صوفی نَپَسَنْدَنْد که خَمّار نَباشَد » بررسی کند. وی در راستای این هدف، دیدگاه برخی از شارحان اشعار سعدی را پیرامون واژه «خمار» و معنای مصرع، بیان می دارد و در ادامه، به بیان دیدگاه خود می پردازد
بررسی موسیقی بیرونی وکناری غزل های بابافغانی و وحشی بافقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بابافغانی و وحشی بافقی، دو شاعر غزل سرا هستند که هریک، به نوعی سبک ساز و در تاریخ غزل فارسی و تأثیرگذار بوده اند. ازاین رو برای راه یابی به طرز غزل آنها، این مقاله به بررسی موسیقایی شعر، یعنی و قافیه و ردیف، در غزل های این دو سخنور می پردازد. بدین منظور پس از ذکر مقدمه ای درباره اهمیت و تأثیر این دو در تحول غزل، با ارائه نمودار و آمار، به روش تحلیل مقایسه ای- آماری، بررسی و مقایسه بحرها و اوزان عروضی غزل ها را آغاز می کند و با تحلیل این آمار نشان می دهد که از منظر موسیقی بیرونی، دو شاعر دارای وجوه اشتراک زیادی بوده، در انتخاب بحور و اوزان، ذوق و پسند نزدیکی دارند ولی از منظر موسیقی کناری، به دلیل آنکه در قافیه های وحشی، مصوت بلند بیشتری به کاررفته، خوش آهنگ تر است و ردیف های فغانی چون از ترکیبات بلندتری برخوردار است، ارزش موسیقیایی بیشتری دارد.
بررسی مقوله ابهام در غزلیات سعدی با تکیه بر نظریه امپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویلیام امپسون (1984-1906م) ابهام را جزو عوامل ذاتی شعر و زمینه ساز واکنش خواننده می داند. از نظر او هر نوع تمایز جزیی زبانی ولو ناچیز که زمینه ساز واکنش خواننده شود، از مصادیق ابهام به حساب می آید. بنابراین علاوه بر پیچش های زبانی، برخی از شگردهای بلاغی نیز که ذهن مخاطب را با خود درگیر کرده و موجب واکنش او می گردد، از عوامل ابهام-آفرین سخن به شمار می آید. بر پایه این نظریه، مقوله ابهام در غزلیات سعدی به دو دسته ابهام های هنری و ذاتی و ابهام های زبانی و عارضی تقسیم می شود. ابهام های هنری و ذاتی به دستگاه بلاغی به ویژه صور خیال و برخی صنایع ادبی شعر او مربوط می شود و ابهام های عارضی شامل برخی عوامل زبانی و مقوله های فرهنگی و اجتماعی است. از آن جا که سعدی عواطف و احساسات خویش را صادقانه، روشن و طبیعی با مخاطب خویش در میان می گذارد، خواننده متوجه ابهام در کلام او نمی شود. بیان او به اندازه ای روشن و طبیعی است که احساسات و عواطفش را به روشنی بیان می نماید و ابهام هایی از نوع گیجی و سردرگمی که نشانگر عدم وقوف شاعر بر افکار خود باشد، در شعر او یافت نمی شود.
آشنایی زدایی و برجسته سازی زبانی در غزلیات مولانا شمس الدین محمد وحشی بافقی
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۲
26 - 36
حوزه های تخصصی:
مولانا شمس الدین / کمال الدین محمد وحشی بافقی یکی از شاعران نامی ایران در قرن دهم است که در سال ۹۳۹ هجری قمری در شهر بافق چشم به جهان گشود. ارزش شعر او بیشتر در تأثیری است که در تغییرات سبکی شعر فارسی در سده دهم بر جای گذاشته است و منجر به پیدایش و رشد سبک جدیدی شده است که به سبک بازگشت یا «مکتب وقوع» موسوم می باشد. برجسته سازی از مسایل مطرح در نقد فرمالیستی است که در بررسی ها و نقدهای مرتبط به ادبیّت متن مورد توجه قرار می-گیرد. منظور از آشنایی زدایی درشعر، مجموعه راه کارهایی است که شاعر به واسطه ی آن ها سعی می کند متن را در برابر دیدگان مخاطب، غریبه جلوه دهد، در اثر این امر دریافت معنای متن توسط مخاطب به تاخیرافتاده و متن ادبی آشنازدا می گردد. از تجزیه و تحلیل ترکیبات آشنازدای شعر وحشی می توان به نتایج زیررسید: شاعربیشتر با به کارگیری گروه های اسمی و گاه با ترکیبات اسمی ای که درجملات پیرو قابل تاویل به صفت هستند و نقش وصفی می پذیرند، سعی درآشنایی زدایی داشته است. ازطرفی گره خوردگی این ترکیبات با ایماژهای شعری ازدیگرعوامل برجسته ساز غزلیات وحشی بافقی می باشد. ازدیگرراه-کارهای زبانی وحشی، جهت برجسته کردن کلامش ، مختصرسازی و فشرده سازی هنرمندانه ی مفاهیم، کاربرد شاعرانه ی کلمات گویشی و مثل ها در شعر در سطح واژگان و نحو ، جابجایی ها و تکرارهای برجسته و سایر ویژگی هایی که به غزل وحشی هویت خاص بخشیده است.
پوشش معشوق در غزلیات سعدی
حوزه های تخصصی:
ادبیات هر چند نتیجه زبان است اما از شرایط حاکم بر اجتماع نیز رنگ می پذیرد. آثار ادبی بیان کننده شرایط محیطی هستند که در آن خلق شده اند. با مطالعه و بررسی این گونه آثار می توان به فضای حاکم بر زمان و مکان خلق اثر پی برد. معشوق در غزل فارسی مقامی والا دارد. اما شاعر در توصیف معشوق همانند دیگر تصاویر از توصیف های رایج در زبان بهره می برد و همین نوع توصیف باعث می شود که در دیوان هیچ شاعری نتوان به تصویری روشن از خصوصیات ظاهری معشوقِ شاعر دست پیدا کرد. سعدی در بیان پوشش و نوع لباس معشوق از تصاویری استفاده می کند که در شعرهای دیگر شاعران نیز دیده می شود. در این مقاله نوع پوشش معشوق و در نتیجه جنسیت او در دوران سعدی مورد بررسی قرار گرفت. اشارات سعدی اندک و کلی است. با موارد مطرح شده در غزلیات سعدی تنها می توان تصویری کلی از لباس معشوق به دست آورد. سعدی هیچ اشاره ای به جزئیاتی چون رنگ و نوع لباس ندارد.
چند معنایی( ایهام) در غزل های فروغی بسطامی
حوزه های تخصصی:
چند معنایی(ایهام ) یکی از مهم ترین امکانات زبان شعری است. این صنعت بدیعی را از انواع هنجارگریزی های معنایی می دانند که در محور همنشینی و مجاورت که مبتنی بر ترکیب است به وجود می آید و کلام را با ابهام که از عناصر مهم زبان ادبی است، پیوند می دهد. فروغی بسطامی از شاعران توانای عصر قاجار و قرن سیزدهم هجری است. در فن غزل سرایی از استادان مطرح این دوره است. عشق، عرفان و مدح مضامین اصلی غزل های فروغی بسطامی را تشکیل می دهد، وی مضامین عاشقانه را از سعدی و مضامین عارفانه را از حافظ وام گرفته و بسیاری از غزل های خود را به تقلید از آنها سروده است. اشعارش ساده، روان، به دور از ابهام و پیچیدگی و سرشار از صنایع معنوی و زیبایی های بدیعی است، ایهام از جمله این صنایع و یکی از ابزارهای هنجارگریزی و زیباسازی در کلام ادبی است همین امر سبب شد که به بررسی این ترفند هنری پرداخته و هنر و توانایی شاعر را در این زمینه بیش تر نمودار سازیم. روش به کار رفته در این مقاله توصیفی- تحلیلی و مستند به بسامد آماری است به اینگونه که ابتدا تعریفی از انواع ایهام ارائه خواهد شد و سپس به استخراج دقیق بسامد انواع ایهام و تحلیل آن ها پرداخته می شود. نتایج بررسی حکایت از آن دارد که ایهام تناسب با 7/33 %بیش ترین بسامد را دارد و ذم شبیه به مدح با فراوانی صفر کمترین بسامد تکرار را دارد. فروغی برای چند صدایی کردن شعر خود اهتمام ویژه ای به این ترفند داشته است.
معرفی حیدر یغما شاعر معاصر نیشابوری و شرح ظرائف اشعار و اندیشه های او
حوزه های تخصصی:
در ادوار شعر فارسی شاعرانی مکتب نرفته و خط ننوشته اما دارای قریحه شعری وجود داشته اند که بندرت در تذکره ها از آنان سخنی رفته است. در مقاله حاضر به بررسی اشعار یکی از این شاعران در دوره معاصر با نام «حیدر یغما» (1302-1366)می پردازیم. این پژوهش در سه محور اصلی اشعار یغما را می کاود: اول مختصات شاخص ادبی شعر یغما: در این مبحث سعی شده است نوآوریهای شاعر در علوم بلاغی ذکر شود و سپس مضامین شعری او بررسی شده است. اشعار او دارای تنوع مضامین بوده و برخی از اندیشه های والای انسانی جزء مضامین شعری اوست. بسیاری از مضامین انتخاب شده برای اشعار آئینی او نیز بدیع و خلّاقانه است. از مضامین دیگر اشعار او رنج و مشقت قشر زحمتکش جامعه می باشد که او خود نیز از این گروه بوده است و به خوبی آن را انعکاس داده است. در ادامه پاسخگویی ها و همسویی های اشعار یغما با شاعران بزرگ ایران بررسی شده است. دوم، مختصات فکری و جهان بینی شاعر: وی اغلب از عدم دلبستگی به دنیا و ناپایداری آن سخن می گوید. در برخی از ابیاتش جبرگرایی دیده می شود؛ گاهی نیز به اختیار در آدمی اشاره دارد. سوم، نازک خیالی ها و باریک اندیشی های یغما: این مختصه از اشعار یغما سبب گردیده است تا تلخی زندگی پرمشقت شاعر در لابلای نازک خیالی های او مخفی شود و منجر به لذت ادبی در مخاطب گردد. هدف اصلی این مقاله معرفی یکی از معدود شاعرانی است که علیرغم نداشتن سواد مدرسه ای شعر بسیار زیبا سروده اند و نامشان باقی مانده است.
نگاهی به ردیف رایی در غزلیّات سعدی
حوزه های تخصصی:
ردیف که عنصری از عناصر موسیقایی و تکمیل و تایید معنا است در شعر فارسی از اصالت خاصی برخوردار است، این عنصر که معمولا در اسم و فعل واقع می شود در اشعار برخی از سخن سرایان ادب فارسی در حرف نیز واقع شده است، تحلیل معانی متعدّد حرف «را» به عنوان مبحثی دستوری در غرلیّات سعدی ناگفته هایی را آشکار می سازد که می تواند در جامعیّت بخشی به این نکته دستوری مفید واقع گردد. در این پژوهش که با استفاده از روش کتابخانه ای - تحلیلی صورت گرفته است نوزده غزل از غزلیّات سعدی با ردیفِ«را» مطابق با توضیحات مندرج در پنج دستورزبان، مورد بررسی مفهومی و ساختاری قرارگرفته است. مهم ترین یافته های این پژوهش، علاوه بر مشخّص کردن بسامد کاربرد انواع«را» به عنوان ردیف در غزلیات سعدی، بیانگر آن است که ضمن پی بردن به برخی اشکالات دستوری و اختلافات قواعدی، می توان نمونه هایی دیگر از «را» را که از دید صاحب نظران و دستورنویسان زبان فارسی دور مانده است پیدا کرد.
شگرد ایهام پردازی در غزل سعدی بر اساس نظریه ی «رویکرد مرحله ای»ِ بوگراند
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی متن، یکی از نظریه های نوین و پرکاربرد زبان شناسی است که قلمرو وسیعی دارد و زیرشاخه-های متعدّد آن نیز، بر وسعت مفهوم آن افزوده است. بوگراند البته با این روش، تنها به تحلیل ایهام پردازی و استعاره و تشبیه پرداخته است و در مورد سایر صنایع ادبی، سخنی نگفته است. رویکرد مرحله ای با سه روش «انسجام»، «پیوستگی» و «بینامتنیت» به درک متن توسّط مخاطب و بازتولید آن، کمک می کند. از میان این سه رویکرد، مبحث ایهام پردازی با دو روش اوّل، رابطه تنگاتنگ دارد. ایهام پردازی با روش انسجام به دو مورد و با روش پیوستگی به هفت مورد تقسیم می شود. در این مقاله، ضمن معرّفی و شناساندنِ رویکرد مرحله ای به خوانندگان گرامی، از روش بوگراند استفاده می شود تا به تحلیل و توصیف ایهام پردازی هنرمندانه سعدی در غزلیاتش برمبنای 9 مؤلّفه موجود در 2 روش انسجام و پیوستگی پرداخته شود. نتایج نشان می دهد که از میان این مؤلّفه ها، نوع «ایهام دوگانه وابسته» و «استعارات همنشین» از پربسامدترین مؤلّفه ها هستند و نوع «ایهام دستوری» و «ایهام مبهم» از هنری ترین مؤلّفه های ایهام پروری در غزل سعدی هستند.
تاثیر مضامین غزلیات حافظ بر استعاره های تصویری اشعار هوشنگ ابتهاج (با تاکید بر نسخه مصور حافظ مرکز بین المللی میکرو فیلم نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
431 - 448
حوزه های تخصصی:
هوشنگ ابتهاج (سایه)، شاعر غزل سرای معاصر که در سرودن شعر، به سبک «نیمایی» نیز دارای آثاری موفق است، بیشتر از هر شاعر غزل سرای معاصر دیگری، مورد توجه شاعران و استادان صاحب نام قرارگرفته و آثارش مورد تحسین و تشویق آنان بوده است. مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صورخیال بدیع، زبان روان و موزون و خوش ترکیب و هم آهنگ با غزل، از ویژگی های شعر سایه است. او در سبک شعر حافظ نیز، طبع آزمایی کرده، و شعرهایی با درون مایه و محتوای تازه و ابتکارآمیز سروده است؛ به طوری که در بسیاری از اشعار وی می توان تأثیر حافظ در مضمون سازی های وی را مشاهده کرد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و به تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش با تکیه بر نسخه مصور حافظ در مرکز بین المللی میکرو فلیم نور، حاکی از تأثیرگذاری عمیق حافظ بر مضامینی است که هوشنگ ابتهاج برای شعر خود برگزیده است. کاربرد استعاره های تصویری یکی از مختصات غزلیات حافظ است که در اشعار هوشنگ ابتهاج نیز دیده می شود. اهداف پژوهش: 1.واکاوی مضامین غزلیات حافظ و اشعار هوشنگ ابتهاج. 2.بررسی تأثیر مضمون سازی حافظ بر استعاره های تصویری در شعر هوشنگ ابتهاج. سؤالات پژوهش: 1.مختصات اصلی غزلیات حافظ و اشعار هوشنگ ابتهاج چیست؟ 2.مضمون سازی در غزلیات حافظ چه تأثیری بر استعاره های تصویری در شعر هوشنگ ابتهاج داشته است؟
زیبایی آفرینی در سبک های لایه ای و مضامین عاشقانه غزلیات مجد در مقایسه با زیبایی مضمونی و بصری شاهنامه بزرگ مغولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
311 - 329
حوزه های تخصصی:
مجد همگر از شاعران سده هفتم هجری و از سخن وران زبانزد آن روزگار است که در عصر حاضر کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پراکندگی نسخه ها و نبود تصحیح معتبری از دیوان مجد، یکی از عمده ترین دلایل گمنامی اوست. یکی از آثار ادبی مقارن با این دوره تاریخی، شاهنامه بزرگ مغولی است که از نظر زیبایی شناسی از آثار فاخر ادبی و هنری قرن هفتم محسوب می شود. بررسی تطبیقی این دو اثر از نظر زیبایی شناسی حائز اهمیت بسزایی است. در پژوهش حاضر غزل های مجد همگر بر اساس سبک شناسی لایه ای در پنج لایه آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک مورد ارزیابی قرار گرفته و با شاهنامه بزرگ مغولی مقایسه شده است. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. مطالعه سبک شناسانه سطوح مختلف غزل های دیوان مجد همگر نشانگر آن است که او به لایه آوایی و بُعد موسیقیایی کلام توجه ویژه داشته است. دستورمندی و دور بودن از هرگونه تعقید، پرهیز از کاربرد واژگان نامتداول و ناهمگن با فضای غزل، تک معنایی بودن ابیات و تکیه بر مضامین عاشقانه از جمله نتایج حاصل از تحقیق حاضر است. نتایجی که پژوهشگر به تبع آن ها توانست به وجود برخی شعرهای نامنسجم در بخش غزلیّات نیز پی ببرد. پس از بررسی سبک شناسانه و تبیین ممیّزه های غزل مجد، شعرهایی که با چشم انداز کلّی قالب غزل در دیوان مجد هم خوانی ندارند و جایگاهشان در میان سایر غزل ها و انتسابشان به مجدهمگر مورد تردید است، معلوم شد. از سوی دیگر زیبایی در غزلیات مجد همگر با زیبایی در شاهنامه بزرگ مغولی همخوانی دارد.
اهداف پژوهش: تحلیل سبک شناسی لایه ای اشعار مجد همگر.
بررسی تطبیقی از زیبایی در اشعار مجد با زیبایی مضمونی و بصری در شاهنامه بزرگ مغولی.
سؤالات پژوهش
براساس سبک شناسی لایه ای چه لایه های را می توان برای اشعار مجد برشمرد؟
اشعار مجد و شاهنامه بزرگ مغولی از نظر زیبایی آفرینی چه مختصاتی دارند؟
جامه ها در جامه صورخیال در غزل حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مصادیق مهم و غنی و هم چنین بسیار معنادار در غزلیات حافظ، کاربرد فرهنگ پوشینه ها می تواند باشد که حافظ به گونه ای خلاقانه آن ها را به کار می برد. این کارکردها به شکل تشبیه و استعاره که برخواسته از دامن تشبیه است خود را نمایان می سازد و گاه هم به شکل کنایه و مجاز نمود پیدا می کند. کارکرد اصلی حافظ برای بیان معانی زیبا و عمیق عرفانی است. در این گفتار نویسندگان بر آن هستند که نمونه هایی از کاربرد تشبیه و استعاره را که در هم تنیده اند در غزلیات حافظ بنمایانند و به خیال پردازی شاعرانه حافظ در الفاظ، تشبیهات خیال برانگیز شعر از کلمات و اصطلاحات مربوط به پوشینه ها برای بیان اندیشه حافظ پرداخته شده است. به درستی که حافظ در استفاده از عناصر صورخیال، و آرایش کلام با صنایع معنوی کار را به حدّ اعجاز رسانده است و این هنرنمایی، کار هر کسی نیست. پیداست که تحقیق در این گفتار با بهره گرفتن از روش( توصیفی- تحلیلی) که زیر مجموعه روش کتابخانه ای است حاصل می شود.
بررسی مضامین قلندرانه در غزل های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزل از قالب های رایج برای بیان مضامین عشق و عرفان است که گاهی شاعر از این قالب شعری برای انتقاد جامعه از آن بهره می برد. در این میان نظامی از شاعرانی است که با تابوشکنی در مضمون و محتوای غزل، مفاهیم بنیادی و انتقادی خود را نسبت به صوفیان و زاهدان ریاکار بیان می دارد که این امر یادآور شعر قلندرانه است. شعر قلندرانه با سنایی آغاز می شود و پس از نظامی، در اندیشه حافظ و عطار به کمال می رسد. در این راستا نظامی با توصیف شراب و ترغیب مخاطبان به مَی و میخانه، ارزش های جدیدی را به جامعه عصر خود معرفی می کند که این امر با شکستن توبه و تقابل اماکن مقدس و نامقدس، راهی جدید را در عرصه ادبیات انتقادی می گشاید. وی با رد مظاهر شریعت و انتقاد از تصوف دروغین، تعریض و کنایاتی را به واعظان و صوفیان متظاهر نما روا می دارد که با رند و قلندر خواندن خود، مسیرش را از پشمینه پوشان جدا می کند. نظامی با طرح داستان هایی با مضامین قلندرانه و دعوت به خوش باشی و شادکامی، وزنی پرتحرک را در غزل به کار می برد تا مضمون های قلندرانه در سرودهایش را بیش ازپیش برجسته سازد و خود را به عنوان شاعر قلندریه در کنار دیگر شعرای این سبک شعر انتقادی قرار دهد که این نشان دهنده خود واقعی و پنهان نظامی در خمسه است. این پژوهش با روش تحلیلی و توصیف شواهد مثال از دیوان غزلیات به انجام رسیده است تا ضمن معرفی اندیشه ملامتی و انتقادی نظامی، او را در کنار دیگر شعرای قلندر مسلک قرار دهیم.
جهان بینی عرفانی شهریار در عصر معاصر
منبع:
حکمت نامه مفاخر سال سوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴
259-282
پژوهش حاضر بافت عرفانی اشعار شهریار را در رابطه با شیوکه تفکر عرفانی و روش بیان او بررسی می کند. ویژگی های عرفانی شعر او نظیر کاربرد واژگان و مضامین خاص عرفانی، زبان عاطفی و احساساتی وی در تعبیر تجارب عارفانه نشان می دهد که نوع تفکر عرفانی و معرفتی او در ادامکه همان شیوکه شعرای عارف مسلک پیشین ادب فارسی است. از این روی می توان گفت که صدای برخی از اندیشه های عارفانه عطار، مولانا و حافظ در روزگار معاصر از اشعار او به گوش می رسد.با این که شهریار بسیاری از درونمایه های عرفانی شعر خود را از شاعران عارف مسلک پیش از خود اخذ کرده؛ لیکن آنها را با استادی تمام چنان در اشعار خود پرورده است که هیچ رد پا یا نشانی از تقلید در آن نمی توان ملاحظه کرد. ما در این نوشته ابتدا برای این که روشن شود تعالیم و آموخته های دینی، مذهبی و محیط اجتماعی و اوضاع و احوال تاریخی، چه تأثیری بر دیدگاه ها و جهان بینی عرفانی او داشته است، نگاهی اجمالی به زندگی نامکه او خواهیم داشت. سپس ویژگی ها و مختصات فکری و نوع معرفت حاکم بر شعر او را در عصر معاصر که می تواند به نوعی اخلاق و عرفان مثبت را به صورت عملی و کاربردی در جامعه برای نسل جدید ترسیم کند، تشریح خواهیم کرد.
رویکرد نوستالژیک در غزلیاتِ انوری
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال دوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴
11 - 30
حوزه های تخصصی:
انوری از نخستین شاعرانی است که غزل عاشقانه را به معنای متداول آن سروده است. او شرایط زندگانی خاص و تلقی و تعریف ویژه ای از عشق و مناسبات عاشقانه دارد که بر نگرش تغزلی انوری تأثیر نهاده؛ هم چنین نقشی تعیین کننده در تکوین محتوا و ابعاد و جزئیات غزل وی ایفا نموده است. ناکامی های عشقی و محرومیت هایی را که انوری در دنیای عاشقانه تجربه کرده، برآیندی از زندگیِ توأم با دشواری و تنگناهای معیشتی وی می توان ارزیابی نمود. این احوال، غزل انوری را با نظام و هنجارِ معنایی خاصی درآمیخته و غالباً محتوایی نومیدانه و حسرت بار به آن بخشیده است. در متنِ نومیدی و حسرت مندی انوری، نشانه هایی از اعتراض و شکوه و بیزاری و نیز آرزو و آرمان خواهی وجود دارد که می توان آن ها را تجلیاتی از نوستالژی در کلام وی تعبیر کرد. در این نوشتار، نمودها و جنبه های این تجلیات مورد بررسی قرار گرفته؛ همزمان، ابعادِ دشواریِ معیشت و محرومیتِ عاطفی و عشقی انوری به عنوان خاستگاه و زمینه های نوستالژی در غزل او، مورد تبیین و تحلیل قرار گرفته است. انوری از نخستین شاعرانی است که غزل عاشقانه را به معنای متداول آن سروده است. او شرایط زندگانی خاص و تلقی و تعریف ویژه ای از عشق و مناسبات عاشقانه دارد که بر نگرش تغزلی انوری تأثیر نهاده؛ هم چنین نقشی تعیین کننده در تکوین محتوا و ابعاد و جزئیات غزل وی ایفا نموده است. ناکامی های عشقی و محرومیت هایی را که انوری در دنیای عاشقانه تجربه کرده، برآیندی از زندگیِ توأم با دشواری و تنگناهای معیشتی وی می توان ارزیابی نمود. این احوال، غزل انوری را با نظام و هنجارِ معنایی خاصی درآمیخته و غالباً محتوایی نومیدانه و حسرت بار به آن بخشیده است. در متنِ نومیدی و حسرت مندی انوری، نشانه هایی از اعتراض و شکوه و بیزاری و نیز آرزو و آرمان خواهی وجود دارد که می توان آن ها را تجلیاتی از نوستالژی در کلام وی تعبیر کرد. در این نوشتار، نمودها و جنبه های این تجلیات مورد بررسی قرار گرفته؛ همزمان، ابعادِ دشواریِ معیشت و محرومیتِ عاطفی و عشقی انوری به عنوان خاستگاه و زمینه های نوستالژی در غزل او، مورد تبیین و تحلیل قرار گرفته است.
سیر تکاملی غزل از «تغزل» در مکتب خراسانی تا «مینی مال تغزلی»
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
187 - 206
حوزه های تخصصی:
این قالب از شعر پارسی قدمتی طولانی دارد که در طول تاریخ ادبیات فارسی توانسته پابه پای ذوق ایرانی حرکت کند البته بعد از شکل گیری شعر نو و بعدها شعر سپید عقیده بر این بود که غزل دیگر نتواند حرفی برای گفتن داشته باشد اما این قالب از شعر نو و سپید وام گرفته و توانست بار دیگر زندگی تازه ای را از سرگیرد. سرچشمه غزل از تغزل است و تغزل که فرزند مکتب خراسانی است با گذشت زمان، آرام آرام صیقل یافت؛ با سنایی به رسمیت شناخته شد و با سعدی، حافظ و مولانا به معنای واقعی کلمه غزل شد. بدون تردید در سایه استقلال فکری و اندیشه و رها شدن از قید زنجیرهای قطعیت فرآیند تازه ای از چینش کلمات در اشعار نمود پیدا کرد که غزل نیز از این قاعده مستثنی نبوده و در نهایت با غزل مینی مال در مکتب عریانیسم، شاعر بدور از تکلف و پوشیده سخن گفتن، در نهایتِ برهنگی واژه ها و در سایه ایجاز کلام به غزل جانی دوباره بخشید در جریان این مقاله با استفاده از منابع کتاب خانه ای و با روش توصیفی - تحلیلی به چگونگی پیدایش غزل، نحوه دگردیسی آن از ادوار گذشته تا عصرحاضر و همچنین به بررسی نو آوری های آن در مکتب اصالت کلمه پرداخته می شود.
بررسی نقش «ایهام» در بیان مسائل سیاسی و اجتماعی غزلیّات سعدی و سیف فرغانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سده های تاریک هفتم و هشتم هجری که دوره چیرگی خونخواران تاتار و فرمانروایی حاکمان نالایق ستمکار بر ایران بود، اشعار انتقادی به شیوه ای رساتر از ادب اعتراض در قرن ششم، به منصّه ظهور رسید. در بحبوحه آن دوران خفقان زده، سعدی و سیف فرغانی، دو تن از آزاداندیشانی بودند که هریک به سبک و سیاقی خاص، در اشعارشان به مسائل جامعه فروپاشیده آن روزگار پرداختند. از آنجا که خودرأیی حکومت های ضدّمردمی، قلم و بیان را در زندان هزارتوی استبداد به اسارت کشیده بود، به ناچار این شاعران برای به نقد کشیدن اوضاع آشفته و نابسامان آن دوران به آرایه های بدیعی رمزآلود، به ویژه ایهام روی آوردند. این پژوهش بر آن است که با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و مقایسه ای به بررسی و مقایسه کارکرد آرایه ایهام در طرح مسائل سیاسی و اجتماعی در غزلیات شاعران مذکور بپرازد تا اولا میزان تأثیر هجوم چنگیز و حکومت مغولان در این دوره بر مضمون رایج در غزلیات شان بازنموده شود و ثانیا برجسته ترین ایهام های غزلیات شاعران مذکور با کارکرد سیاسی و اجتماعی و وجوه تشابه و افتراق آن ها شناخته شود. برآیند نهایی این تحقیق نشان می دهد که کاربست روش «ایهام» در بیان مسائل سیاسی و اجتماعی در غزلیات سعدی نسبت به غزلیات سیف تنوع و بسامد بیشتری دارد. بیشترین انتقادهای ایهام آمیز این دو شاعر متوجّه صاحبان قدرت است. از میان انواع ایهام، ایهام مجرّد و تناسب به ترتیب در غزلیات سعدی و ایهام تناسب و تضاد در غزلیات سیف از نمود بیشتری برخوردارند.
کارکردهای فراهنری آرایه های ادبی در غزل شعرای افغان با تکیه بر کتاب «درختان تبعیدی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباطات فرهنگی، مناسبات اجتماعی و اشتراکات قومی و مذهبی از عوامل عمده نزدیکی کشورهای ایران و افغانستان است. در سال های اخیر به دلیل رخ دادهای سیاسی و اجتماعی و پیامدهای ناشی از جنگ این ارتباطات پر رنگ تر شده است. شعر فارسی افغانستان از نشانه های روشن این نوع ارتباطات شمرده می شود. شعر مهاجرت افغانستان به یاری عناصر زبانی و شگردهای ادبی به بازگویی بحران های اجتماعی و سیاسی سرزمین افغانستان می پردازد. تردیدی نیست که بخش قابل توجّهی از زیبایی کلام و قدرت اثرگذاری آن مدیون شگردهای ادبی است. امّا مهم است که این شگردها چگونه و با چه اهدافی در متن به کار گرفته شوند. در بررسی شعر افغانستان می توان گفت که عناصر زیبایی شناختی در خدمت گفتمان حاکم بر شعر قرار گرفته است و شگفتی آفرینی و جنبه های صوری زیبایی شناختی آن اولویت اصلی شاعر نیست. تصاویر شاعرانه، وظیفه انتقال مفاهیم اخلاقی، اجتماعی و عقیدتی شاعر را به عهده گرفته اند. این پژوهش با رویکرد محتوایی به عناصر زیبایی شناسی، به بررسی ویژگی های تصویر در شعر مهاجرت افغان با تکیه بر قالب شعری غزل می پردازد. براساس نتایج این پژوهش، رابطه شعر فارسی شعرای افغانی با مخاطبان خود بر اصل آگاهی بخشی مبتنی است. این اصل به-همراهی و هم صدایی مخاطب با گوینده یاری می رساند. آبشخور تصویرها و حوزه های شگردهای ادبی در شعر مهاجرت افغان، خصلت ها، عواطف، نیازها و مصائب انسان است. با این توضیح، بحران هایی اجتماعی کشور افغانستان و اندیشه های مذهبی از مهم ترین مقوله های تصویر آفرین در غزل امروز شعرای فارسی زبان افغان شمرده می شود.
ردپای مضامین قلندرانه در غزل های انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
301 - 324
حوزه های تخصصی:
یکی از جلوه های معنایی در غزل، افزون بر عشق و عرفان، مضامین قلندرانه است که غزل های شاعران را تحت تأثیر قرار داده و آنان را از مضامین تکراری و یکنواخت خارج ساخته است. این گونه اشعار به طور رسمی از سنایی آغاز شد و شاعران دیگری نظیر عطار و حافظ از آن پیروی کردند. در این میان شاعرانی هم بودند که مضامین قلندرانه را در شعر خود به کار می بردند، اما کسی از آنان به عنوان شاعر قلندر سرا یاد نکرده است. انوری ازاین دسته شاعران است که وی در غزل های خود از مضامین قلندرانه به نیکی بهره برده به گونه ای که می توان نام او را در زمره قلندرسرایان ذکر کرد، اما از وی در هیچ کجا به عنوان شاعر قلندرسرا یاد نشده است. این پژوهش بر آن است تا مضمون های قلندرانه او را با روش توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار دهد و به این سوال پاسخ دهد که وجود مضامین قلندرانه در شعر انوری به چه صورت است؟ بنابراین برآیند تحقیق حاکی از آن است که انوری در غزل های خود با توبه شکنی و ملامتی نشان دادن خویش و انتقاد از حاکمان دینی، تابوهای هنجار جامعه را بر هم می زند و تفکر قلندرانه را به وضوح بیان می دارد. انتقاد و بدبینی وی از اعمال به ظاهر مذهبی و عدم عافیت طلبی در شعرش جلوه خاصی به غزل های او بخشیده است که همه این مضامین وجود تفکر قلندریه را در غزلهایش اثبات می کند.