مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
غزل
حوزه های تخصصی:
«غرب و غرب زدگی» ادبیاتی است که غربزدگان و غرب گرایان،پس از استعمار و استثمار کشورمان ،در آثارشان به کار برده اند .هدف آنها تنویر اذهان مردم نسبت به این پدیده قرن بیستمی بوده است. . استثمار فرهنگی ،زمانی خطرناک تر می شود که نویسندگان و شاعران خودی ، زبان گویای آنها شوند و سخن و خواسته های دشمن از حلقوم و حنجره دوستان به گوش برسد. در بررسی آثار نویسندگان و شاعران معاصر ،درمی یابیم که برخی شاعران تحت تأثیر این مسأله ،شیوه های اخلاقی و سبکی خود را ،تغییر داده اند و برخی دیگر ،به تأثیر از فضای جامعه ،در آثارشان از الگو های غربی پیروی کرده اند. از میان این ،افراد فروغ فرخزاد ،سیمین بهبهانی ، از جمله شاعرانی هستند که ترکیبی از این دو شیوه را در آثارشان می توان مشاهده کرد.. در این مقاله که به روش توصیفی – تحلیلی فراهم آمده است ،برآنیم تا پاره ای از آموزه های غربی را که در اشعار این شاعر ،رسوخ پیدا کرده ،ارزیابی کنیم .
نگاهی به غزل روایی در دیوان فخرالدین عراقی از منظر کارکرد آن در شرح تجارب عرفانی او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
323-352
حوزه های تخصصی:
پژوهش درباره توانش قالب های غیرمثنوی در قصه گویی عرفانی، معمولاً به دلیل انبوه روایت های مثنوی مورد غفلت قرار گرفته است. غزل، یکی از قالب های شعری، که در بیان عواطف و احساسات درونی به کار گرفته می شود، به دلیل برخورداری از زبانی غیرارجاعی، شرح رخدادهای رمزی و روایت دیدار با معشوق در فضایی نمادین را به خوبی بازنمایی می کند. شعرای عرفانی از این ظرفیت غزل برای بازنمایی تجارب عرفانی خود بهره گرفته اند و فرم غزل روایی در نتیجه توجه به این ظرفیت غزل در ادبیات فارسی شکل گرفته است. این مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی، به جایگاه عراقی و کمیت و کیفیت غزل روایی او در بین سایر شعرای عارف زبان فارسی می پردازد و نشان می دهد عراقی (متوفی 688ق) از این لحاظ (سرایش غزل روایی؛ ۸۸/۶ درصد نسبت به کل غزلیاتش) پس از عطار (۱۱/۷ درصد) در جایگاه دوم و پیش از مولانا (۸۴/۲ درصد) و سنایی (۱۸/۳ درصد) قرار دارد. و در 21 غزل از 305 غزل دیوانش، شرح تجارب شهودی خود را به شکلی نمادین ارائه کرده است که در آن ها عناصر غزل و روایت در نگاهی ساختارمند به بیان کلیت تجربه عرفانی او می پردازند. شخصیت های اصلی این غزل ها عاشق (عارف)، معشوق (معبود)، پیر و راهنما و در مواردی اهل خرابات هستند. با توجه به بیان مشاهدات از زبان عارف، بیشتر روایت این غزل ها به شیوه اول شخص، دو غزل با شیوه دوم شخص و سه غزل دیگر به طریق سوم شخص بیان شده است. این غزلیات روایی در بیشتر موارد مبتنی بر کنش هستند و تنها در نُه غزل، گفت وگو بین شخصیت ها رخ داده است.
هر باب ازین کتاب نگارین که برکُنی (بازخوانی بیتی از غزلهای سعدی)
حوزه های تخصصی:
نویسنده در نوشتار حاضر می کوشد معنای واژه «برکُنی» و مصرع «هر باب ازین کتاب نگارین که برکُنی» را مورد کاوش و بازخوانی قرار دهد. وی در راستای این هدف، دیدگاه برخی از شارحان اشعار سعدی را پیرامون واژه «برکُنی» و معنای مصرع، بیان می دارد و در ادامه، به بیان دیدگاه خود می پردازد. به زعم نویسنده، واژه «برکُنی» به معنای از برکردن، حفظ کردن و به خاطر سرپردن نیست بلکه به معنای بازکردن، گشودن و برگشودن است که هم در شعر سعدی بتکرار آمده و هم فرهنگ نویسان در جای خود، ثبت کرده و معروف سخن شناسان است. به این ترتیب، نویسنده، معنای بیت مذکور را این گونه بیان می دارد که: «خواننده هر فصل این دفتر را که بگشاید از باب دیگر خوشتر و دلاویزتر است».
نقد آواشناختی ترجمه غزل «روز وصل دوستداران یاد باد، یاد باد آن روزگاران یاد باد» حافظ به زبان روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آثار شعری بزرگ و فخیم دنیا، ریخت از نظر ارزش، همسنگ محتواست. در میان ویژگیهای صوری شعر، ویژگیهای آوایی اهمیت خاصی دارند و در بالا بردن کیفیت شعر، نقش بسزایی ایفا میکنند. در ترجمة شعر، مترجم باید همپای انتقال محتوا، به انتقال ریخت نیز توجه کند. ویژگیها و ساختارهای آوایی خاص شعر که آن را از نثر متمایز میکند، دارای پیچیدگیها و ظرافتهایی است که در ترجمه توجه خاصی را میطلبد. در مقالة حاضر برآنیم ترجمهای از یکی از غزلهای حافظ به زبان روسی را با توجه ویژه به ویژگیهای صوری و به خصوص آوایی شعر، با رویکرد توصیفی بررسی کنیم. ابتدا ویژگیهای این غزل حافظ را بررسی میکنیم، سپس به تحلیل ترجمة آن خواهیم پرداخت. آنگاه خواهیم دید بیتوجهی به ویژگیهای آوایی شعر در ترجمه، تا چه حد میتواند در انتقال پیام نویسنده خلل وارد کند. پیام و مضمونی که در این غزل با وزن شعر و تعداد اصوات (متحرکها و ساکنها) این وزن ارتباط تنگاتنگ دارد و از کاربرد هنرمندانه صامتها و مصوتها و آهنگ دلنشین آنها تأثیر میپذیرد، در ترجمه، آنچنان که باید، با این ویژگیهای آوایی و موسیقایی ارتباط پیدا نمیکند.
بررسی غزل های حافظ از منظر روانشناسی گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه قبل از حافظ شعرایی مانند خاقانی، سعدی، و سایرین بوده اند که حافظ در غزل به آنها اقتفاء داشته است ، اما حافظ بیش از دیگران در مرکز توجه عام و خاص قرار داشت. علت این امر را باید در «کلیت» دیوان حافظ یافت. غزل حافظ اگر چه در اجزای خود چیزی بیش از غزل های شاعران قبلی را نداشته است، اما در کل حائز کیفیاتی است که او را در مقامی برتر از دیگران قرار می دهد. از آنجا که موضوع کلیت اشعار حافظ اهمیتی ماهوی دارد، با مطالعه نظریه های مقتضی، تشخیص دادیم که بهترین قالب نظری برای بررسی، تئوری «گشتالت» می باشد. گشتالت نظریه ای است که در حوزه های علوم انسانی نظیر معماری، هنر و روان شناسی به کار رفته است و امید است جایگاه فراخورش را در بررسی های ادبی نیز بیابد. این تئوری به مشخصات کلی یک مجموعه می پردازد، و ویژگی هایی را معرفی می کند که جمع آن ها در یک اثر باعث ارتقای کیفیت زیباشناختی آن اثر می شود.
تأملّی در دیوان جلال طبیب شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که در شعر حافظ اثر سروده های دیگر شاعران قابل ملاحظه است، بدین توضیح که خواجه بزرگوار مضامین و معانی شعر دیگر شاعران را با هنرمندی و تسلّطی بی نظیر آنگونه که سزاوار بوده در شعر خود به کار گرفته و به شایستگی ادا کرده و به منظور بررسی سرچشمه های سخن حافظ و ارائه سلطه بلامعارض او در سخنوری توجه به این منابع و مقایسه آنها با سخن خواجه برخی و بهری از توانایی خواجه را در سخنوری می نماید. نگارنده بر آن شد که شعر جلال را از این زاویه و تأثیری که او از سعدی پذیرفته و تأملات دیگر نیز بررسی کند. در این زمینه نیاز به نسخه ای منقح بود که خوشبختانه پژوهنده ارجمند آقای پورجوادی اخیراً براساس نسخه ای نه چندان خوانا که در حاشیه دیوان دیگری بوده و با اهتمام تمام در مراجعه به مآخذ دیگر به تصحیح و چاپ دیوان او همّت گماردند و این امکان حاصل آمد. آنچه عرضه می شود حاصل تأملی است بر این دیوان که به نظر صاحب نظران می رسد باشد که در صورت مقرون بودن این تأملاّت به صواب، در آینده منظور نظر استاد قرار گیرد.
بازتاب غم، رنج و ناامیدی در سبک هندی (با تکیه بر غزلیات طالب آملی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
با تأمل در شعر سبک هندی، بویژه غزلسرایان این سبک در می یابیم که غم و ناامیدی و رنج از پر بسامدترین واژگان در غزلیات شعرای سبک هندی می باشد که علت آن را در عوامل گوناگونی چون جریانات اجتماعی و مسائل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی عصر صفویه، و به دنبال آن فردگرایی شدید شعرای این دوره و مهاجرت و اندوه و غم ناشی از فراق و دوری از وطن،بازتاب اندوه، ستم و بیداد بر مردم روزگار خود و تأثیر اندیشهی غم و رنج های سه گانه در مکاتب فلسفی هند و ... می توان جستجو کرد. با تحلیل غزلیات شعرای این مکتب و بخصوص غزلیات طالب آملی -که این تحقیق با تأکید بر آن می باشد- می توان به شاخص های زیر در موضوع غم و رنج دست یافت: تفکر جبرگرایانه، ایجاد تصاویر پارادوکسی با موضوعات غم وشادی و یأس و امید، اصالت دادن به موضوع غم در هستی، همت بلند و غم جویی، استفاده از عناصر طبیعت برای توصیف غم و اندوه چون شاعران رمانتیسم و استفاده از کلمات عامیانه و بازاری در القای ملموس تر و بهتر غم و اندوه و ... اشاره کرد. هم چنین با تحلیل اشعار سبک هندی از این منظر می توان به برخی ازباورها و نکات دقیق و مبهم زندگی و عصر شاعر پی برد
غزل سعدی و حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
حافظ و شعر او از دیدگاه های گوناگون، بارها و بارها مورد بحث قرار گرفته است به گونه ای که بیم آن می رود هرچه بگوییم و بنویسیم، گفته و نوشته باشند. درین زمینه مطالب تکراری و دریافتهای شخصی نامستدل، بازی با عبارات، کلی گوییها و فلسفه بافیها و عرفان بازیها، به حدّی است که به راستی خسته کننده شده است. درین مختصر به مطلبی که شاید کمتر متعرض آن شده باشند، می پردازم و آن مقایسه سعدی و حافظ از جهت توجه به مبانی عرفان اسلامی است. و البته مدعی کمال سخن خود نیستم و از صاحبنظران می خواهم مرا به لغزشهایم آگاه سازند. شاید خوانندگان صاحبنظر در بادی امر با خود بگویند مقایسه درستی نیست و به اصطلاح قیاس مع الفارق است و یا اینکه معلوم است که حافظ در عرفان بسی والاتر از سعدی است. شعر سعدی همه پیرامون عشق مجازی و باده و ساده و شاهد است او را با حافظ آسمانی چه کار! به هرحال نگارنده درست یا غلط، بدین گمان است که سعدی در کل به مراتب بیش از حافظ، عناصر عرفان اسلامی را در آثارش به کار برده است. البته این موضوع بسیار گسترده است و برای تبیین کامل آن، کتابی بزرگ باید تألیف شود.
جلوه های عشق در غزلیات وحشی بافقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
عشق از اساسی ترین موضوعات شعر فارسی است و انواع زمینی و آسمانی آن در اشعار شاعران عامی و عالم و عابد و عارف، مضامین عالی و تعابیر زیبایی را به وجود آورده است. کمال الدین وحشی بافقی غزل سرای قرن دهم هجری، از جمله شعرای مهم و تأثیرگذار در مکتب واسوخت، با مهارتی که در به کارگیری الفاظ دارد سیمای عشق را به اشکال گوناگون به تصویر کشیده است. هدف این تحقیق این بوده که بشناسد که عشق مورد نظر وحشی چه ویژگی هایی دارد؟ نتیجه تحقیق حاضر نشان می دهد که ویژگیها و صفات عشق در غزلیات وحشی بافقی غالباً با مضامین راجع به مسأله عشق در آثار شاعران عاشق و عارف پیش از او همسانی های زیادی دارد. مقام "عشق" در شعر او والا بوده، نوع زمینی و مجازی آن نیز سایه یا واسطه عشق ملکوتی است. در این مقاله جلوه های گوناگون عشق در غزل های وحشی بررسی می شود.
تبیین وجوه سازواری غزل های سعدی با ردیف کنونی موسیقی ایرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تقریباً در غالب آثار موسیقی ردیفی "دستگاهی" ایران، از ازمنه قدیم- از زمانی که بر روی صفحات گرامافون ضبط می شده- تاکنون، ردّ و نشانی از غزل های سعدی به چشم می خورد. این نشان، گاه چنان برجسته است که نوعی تعمد و اصرار در استفاده از غزل های شیخ برای روایت موسیقایی احوال و درونیات- از سوی خواننده [و نوازنده]- و وفاق آن با مطلوبات روحی شنونده را به ذهن متبادر می نماید. پرسش، این است که چرا تا این اندازه غزل سعدی با موسیقی ایرانی عجین شده است؟ یا آن چه ویژگی سخن سعدی است که جواهر منضود او را، در روایت ردیف موسیقی، با چنین اقبالی مواجه کرده و می کند؛ آنچنانکه گویی سعدی، خود، غزل ها را جز به این هدف نسروده، یا با ردیف کنونی موسیقی آشنا بوده است؟ به بیانی بهتر، آن چه لطیفه نهانی در حدیث سعدی است که، بدون هیچ ادعایی در موسیقی دانی- خلاف شعرایی مانند منوچهری، رودکی، فرخی و ... که به صراحت، به نوازندگی و خوانندگی خود اشاره می کنند- شعر وی را بیشتر از متقدمان مدعی، با ردیف موسیقی سازگاری داده است؟ نوشتار حاضر، با تکیه بر روش تحلیل محتوا، تلاشی برای پاسخ به این چراهاست.
بررسی تطبیقی جلوه معشوق در غزلیات خاقانی و سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
خاقانی از بزرگترین شاعران و قصیده سرایان ادب فارسی به شمار می رود. او در کنار قصاید غرّا و مطنطن به تصنیف غزلیات نیز، همت گماشت. عزم خاقانی در غزلسرایی، او را در جرگه پیشگامان غزل عارفانه قرار داد. چندی پس از او، سعدی، شاعر بلند آوازه و نام آور فارسی، علاوه بر نوشتن دو اثر جاودان گلستان و بوستان، غزلسرایی را نیز وارد مرحله نوینی از حیات خود کرد و در واقع، غزل عاشقانه را به کمال رسانید. هدف اصلی این مقاله، بررسی تطبیقی جلوه معشوق در غزلیات خاقانی و سعدی است که به روش توصیفی تحلیل محتوا و به شیوه کیفی، تجزیه و تحلیل گردید. نتیجه این که معشوق در غزلیات دو شاعر، به صورتهای مختلف رخ می نمایاند: 1- داشتن زیبایی 2- صعب الوصول بودن 3- جفاکاری و... حسن معشوق در غزل سعدی که به زیباترین نحو توصیف و تحسین شده، گرایش جمالگرای شاعر را آشکار می سازد، در حالی که در خاقانی چنین گرایشی دیده نشده است. اما معشوق جفاکار از مضامین مشترک در غزل خاقانی و سعدی است و صعب الوصول بودن معشوق نیز ضمن این که در غزلیات دو شاعر کم و بیش وجود دارد؛ ولی در غزلیات خاقانی نمود بیشتری دارد.
بررسی تطبیقی فراق در غزلیات سعدی و رهی معیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فراق از قدیم ترین، پُرتوصیف ترین و پرمعناترین واژگان در شعر فارسی به ویژه غزل عاشقانه است و شاعران آن را به صور گوناگون توصیف کرده اند. هجران و فراق در غزلیات سعدی بیشتر نتیجه بی اعتنایی یا قهر معشوق است. شرح فراق و عواطف و احساسات ناشی از آن در شعر سعدی، معمولاً از عجز و افسردگی ناشی نمی شود و داغ فراق هم نسبتاً معتدل است و شکایت از معشوق شدید و غلیظ نیست. اما فراق و جدایی در غزلیات رهی غالباً با غصه خوردن و اندوه همراه است. افسردگی رهی در مقایسه با سعدی به مراتب بیشتر است و سعدی کمی خوش بینانه تر به این مقوله می پردازد. در اشعار رهی دوری و فراق معمولاً نتیجه بی وفایی یا رفتن معشوق است و این معشوق است که سفر می کند و از عاشق جدا می شود حال آنکه سعدی گاه از روی ناچاری و به حکم تقدیر، خود می رود و رفتن اوست که باعث جدایی می شود. در این مقاله ،جلوه های فراق در غزلیات سعدی و رهی معیری و مشترکات و تفاوت های آن ها بررسی شده است.
مادر یا معشوق اُدیپی درسنت های ادبی غزل فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۷
47 - 58
حوزه های تخصصی:
معشوق غزل فارسی باچهره مبهم و مه آلود، یکی از موضوعاتی است که به سختی می توان نظری جامع وشامل را در باره آن بیان کرد. در این نوشتار از زاویه روانکاوی فروید به تحلیل و بررسی این مخاطب یا معشوق پرداخته می شود تا همزمان با آوردن نمونه های شعری و بیان سنت های غزل فارسی مطرح شود که مخاطب اصلی وبنیادی در غزل عاشقانه فارسی در واقع مادر یا شخصیتی با ویژگی های مادر گونه است. مادری که از دیدگاه کودک تثبیت شده در دوره دهانی رشد (یکی از مراحل رشد روانی - جنسی روانکاوی فروید) به او در غزل های فارسی پرداخته می شود. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی – تحلیلی است که به صورت کتابخانه ای انجام شده است.
بررسی تطبیقی عشق در غزلیات مولانا، سعدی و حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۹
67 - 82
حوزه های تخصصی:
عشق در خلق شاهکارهای ادبی نقش بسزایی داشته و جلوه های گوناگونی در آثار ادبی دارد. در مقاله حاضر به شیوه تطبیقی عشق در غزلیات سه شاعر بزرگ ادب فارسی مولانا، سعدی و حافظ بررسی گردیده و بر مبنای گزینش برخی غزلیات آنان، ابیات حاوی نظرات مشترک و متفاوت آن ها در باب عشق بیان شده است. تطبیق عقاید بزرگان ادبیات همچون مولانا، سعدی و حافظ درباره عشق می تواند در روشنگری پیچیدگی های این موضوع جهان شمول موثر باشد. همچنین با بررسی دیدگاه آنان علت شهرت هر یک در گونه ای از غزل عاشقانه مشخص خواهد شد. بر اساس نتایج ح اصل از این پژوه ش، می توان در یک نگاه کلّی بیان کرد که وجه غالب عشق از منظر سعدی، مجازی و زمینی، از منظر مولانا، عارفانه و حقیقی و از منظر حافظ، رندانه است. این شاعران به دشواری های بی پایان و ازلی و ابدی بودن عشق، رجحان عشق بر عقل و بی توجهی به عیب –جویی های مدعیان تأکید دارند.
ملاحظاتی در نقد کسروی بر غزلیات حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر رویکردی است به کتاب «حافظ چه می گوید؟» نوشته احمد کسروی، که در آن به اعتراض و انتقاد از شخصیت و شعر حافظ، زبان گشوده همه ستایش هایی که از حافظ شده مایه گمراهی ایرانیان دانسته و گفته های حافظ را در هم و پریشان خوانده و با نوشتن این کتاب، به گفته خود، کوشیده تا زحمت ایرانیان را کم کند و چاره ای برای گمراهی شان بیندیشد. در این مقاله نگارنده با توجّه به مرقومات موجود در نقد کتاب مذکور و گزینش چند شعر حافظ که مدّ نظر آن کتاب است، با تکیه بر شروح معتبر دیوان حافظ، این غزل ها را بررسی کرده تا ثابت کند که گزینش حافظ در وزن و قافیه و واژه و محتوا و موضوع اشعار خود به هیچ وجه صدفه و اتّفاق نبوده و خود می دانسته چه می گوید و چه اراده کرده لذا چنان داوری های سرسری و عجولانه، بدون معرفت واقعی از خود حافظ و شعر و زبان او، نه خدشه ای بر پیکر مادّی و معنوی حافظ و کلامش وارد می آورد و نه چهره جهانی او را در چشم دوستدارانش مکدّر می کند. اشعارش همه دارای معانی عمیق و قابل توجیه و تفسیر و ناگفته ها درباره او همچنان بسیار است.
زبان شعر و عشق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شعر غنایی یا عاشقانه که شاعر در آن، احساسات و عاطفه های درونی خود را آشکار می سازد از عمده ترین نوع شعر به شمار می رود و کاربرد اشعار عرفانی و ستایشی در این نوع شعر بسیار گسترده تر از غنائیات اروپایی است. اشعار عاشقانه و غنایی در شعر فارسی از سال های میانی سده سوم، یعنی از نخستین روزگار پیدایش شعر دری آغاز شد و قدیم ترین نمونه آنها را در ابیات بازمانده از حنظله بادغیسی می یابیم، لیکن دوره کمال اشعار غنایی در زبان فارسی از قرن چهارم آغاز شد، نخستین غزل های دل انگیز فارسی را رودکی سرود و در نیمه اوّل قرن پنجم، غزل و تغزّل در شعر فرّخی، کمال بسیار یافت. در بعضی از اشعار انوری، ظهیر فاریابی، خاقانی، نظامی، جلال الدّین محمّدبن عبدالرّزّاق، غالباً چاشنی عشق محسوس است. عاشقانه های سنایی در قرن ششم هجری و عطّار در سده هفتم از امتیازات خاصی برخوردار است. عاشقانه های زمینی و عرفانی به ترتیب به وسیله سعدی و مولانا به اوج خود رسید و زمینه را برای پیدایش نابغه غزل فارسی، یعنی لسان الغیب حافظ شیرازی در قرن هشتم هجری فراهم نمود. غنائیات فارسی، پس از آن مبتلای تکرار مضامین و مفاهیم گردید و در مجموع بعد از آن در عرصه شعر فارسی، نبوغی خارق العاده مشاهده نگردیده است.
پیوند غزل گونه ها و دیگر ترانه های عاشقانه در ادب عامه با سروده های عاشقانه در ادب غنایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ادب غنایی در بسیاری از سروده های عاشقانه خود به مضامین اصلی اولین ترانه های عاشقانه ساخته ذهن بشر توجه داشته و در واقع این ترانه ها ماده اولیه و سرچشمه الهام این سروده ها به شمار می آید، اما از آنجا که همواره سخن از تقابل اشعار رسمی و ترانه های عامیانه به میان بوده است و برخی این نوع شعر را خالی از ارزش های ادبی دانسته اند، کمتر کسی به این موضوع علاقه نشان داده است.در این جُستار تلاش ما بر این بوده است تا به روشی توصیفی – تحلیلی، پس از بررسی اجمالی دو نوع شعر، به برخی از مضامین مشترک موجود میان آن ها اشاره کرده، و با ذکر چند مثال دالّ بر این اشتراکات، از همسان اندیشی شاعران آن ها در مورد مسائل عاشقانه و نیز بیان عواطف و احساسات شخصی خویش، پرده برداریم.از رهیافت این پژوهش در می یابیم که این ترانه های عاشقانه از ارزش ادبی والایی برخوردار بوده، و بسیاری از مضامین مطرح شده در اشعار برخی شاعران بزرگ در حوزه ادب غنایی با مضامین آن ها همخوانی دارد و به نوعی شالوده و ماده اولیه آن به شمار می آید؛ تنها با این تفاوت که آنان مضامین برگرفته را پرورانیده و با بار معنایی متفاوتی عرضه داشته اند.
نگاهی زیبایی شناسانه به شعر سیدیعقوب ماهیدشتی کرمانشاهی از منظر بازتاب عشق به محبوب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
غزل از شورانگیزترین قالب های شعری است و عشق، لطیفه ای است که از عهد الست و بدو آفرینش در وجود انسان نهاده شده است. مفهوم عشق و تکرار آن در کلام و آثار شاعران و نویسندگان از آغاز حیات بشری، جاذبه ای وصف ناپذیر ایجاد کرده که جلوه های آن، تحت تأثیر رخدادهای فرهنگی و اجتماعی و شرایط روانی، فکری و اجتماعی فرد در زمان ها و مکان های مختلف متفاوت بوده است. سیدیعقوب ماهیدشتی، یکی از شاعران توانمند کردی سراست که به لهجه های مختلف کردی، شعر سروده است. عشق، درون مایه اصلی سروده های اوست؛ عشق وی، عشقی زمینی است که به زنان ابراز می کند. توصیفات خاص او، متوجهِ زیبایی های ظاهری و مادی معشوق؛ مانند: چشم، ابرو، زلف، رخ و ... بوده و کمتر به صفات معنوی او توجه داشته است. شاعر، گاهی از سختی عشق، ناله سر می دهد و گاهی زبان به شکایت از محبوب می گشاید. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی سیمای معشوق در دیوان کم حجم سیدیعقوب پرداخته است.
ابزارهای بلاغی و دستوری توصیف در غزل های سعدی شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
25 - 36
حوزه های تخصصی:
توجه به مضامین حکیمانه و نه چندان دشوار سعدی، سبب شده است تا عنصر ادبی وصف و تصویر ادبی در حاشیه قرار گیرد و قوّت زبان سعدی در ترکیب جمله ها و عبارت ها مغفول بماند. اگر چه سعدی در زمانه ای می زیست که تصنع زبانی رواج داشت اما وی هوشمندانه شیوه ایی را برگزید که آراسته به زیور فصاحت و بلاغت و پیراسته از کاستی های لفظی و معنوی بود. ابیات سرشار از توصیف و تصویر وی که اغلب با تخیل و موسیقی و توازن آوایی و معنایی آمیخته است، خواننده را وا می دارد تا به زوایا و خفایای تجربه های سعدی وارد شود و به توانایی وی در توصیف و تصویر اذعان نماید. پژوهش حاضر، در مرحله نخست به بررسی توصیف و انواع آن می پردازد سپس ابزارهایی (بلاغی و دستوری) را که سعدی در توصیف از آن ها بهره جسته است، در بیست غزل سعدی مورد مداقه قرار می دهد.
سبک شناسی و جلوه های غنایی غزلیات حسن خان شاملو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
حسن خان شاملو (متوفیّ ۱050 ه.ق) شاعر، نویسنده، خطاط، بیگلر بیگی و امیرالامرای کل خراسان و حاکم هرات، در قرن دهم و یازدهم ه .ق [17م]است. او از شاعران توانا، ناشناخته و نازک خیال است که متأسفّانه نه تنها دیوان و دیگر آثار وی تصحیح نشده، حتیّ در تذکره ها و تاریخ ها مطلب چندانی درباره شعر و سبک شعر او نیامده است. مهم ترین اثر وی، دیوان که به گفته نصرآبادی حدود سه هزار بیت است که بخش اعظم آن را غزلیات تشکیل داده است. غزلیات حسن خان شاملو گنجینه ای سرشار از مضامین و بن مایه های غنایی است. فضای کلیّ و حال و هوای غزل وی را عشق و عاشقی و عرفان تشکیل می دهد. نیز مضامین دیگری چون: اخلاق، پند و اندرز و حکمت های عملی، طنز و طعنه، شکوه، مفاخره و... که از گونه های شعر غنایی هستند، در شعر او دیده می شود. حسن خان شاملو در شاعری، به ویژه غزل سرایی، توانایی بالایی داشته است. غزل های پخته و سنجیده وی با مضامین رنگارنگ و گوناگون و تصویرسازی های زیبا و شوق انگیز در هم آمیخته شده است. این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی، بر آن است تا ضمن سبک شناسی غزلیات وی، شعر غنایی حسن خان شاملو را معرفّی کند و نشان دهد غزلیات وی از نمونه های برجسته در حوزه ادبیات غنایی است.