مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
سهروردی
حوزه های تخصصی:
شیخ شهاب الدین سهروردی، بنیان گذار فلسفه اشراق، نوآوری هایی ریشه ای در فلسفه اسلامی دارد از جمله در بحث از انواع انگاره ها (مفاهیم). در این بحث ضمن نقد نگاه مشائی، انگاره ها را به دو بخش حقیقی و اعتباری تقسیم می کند و وجود را در دسته دوم قرار می دهد. دیدگاه فرگه در تقسیم انگاره ها به مرتبه یک و مرتبه دو و نظر او در باره انگاره وجود شباهت های قابل توجهی به نظر سهروردی دارد. با این حال، تفاوت های مهمی بین این دو دیدگاه را در پیامدهای مابعد الطبیعی نمی توان نادیده گرفت. در حالی که هر دو فرق محمول وجود با دیگر محمول ها را برجسته ساخته و تبیین کرده اند، نقشی که به آن داده اند در دو نظام فلسفی متفاوت است. نزد سهروردی کارکرد مفاهیم اعتباری ممکن ساختن شناخت است و نزد فرگه دسته بندی انگاره های مرتبه یک به راستین و دروغین.
زمان و مکان در اندیشه ارسطو و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث زمان و مکان از جمله مباحث ریشه دار و سنتی در تاریخ فلسفه است که در طول تاریخ اندیشه بشر، ذهن فلاسفه را از دوران یونان باستان به خود مشغول کرده چنان که آراء و اقوال بسیاری در این باب ابراز کرده اند. فلاسفه اسلامی نیز به سهم خود و به تأثیر از فیلسوفان یونان باستان به ویژه ارسطو، نظراتی در این باره ارائه کرده اند. ارسطو بحث از مکان را در کتاب طبیعیاتو در نسبت با حرکت طبیعی، خلاء و زمان مطرح کرده است و در واقع، برخلاف افلاطون مفهومی طبیعی از مکان ارائه می کند. ارسطو تحلیل افلاطون از زمان و مکان را نمی پذیرد و می کوشد بنا به ساختار جسم، زمان و مکان را تحلیل کند. او مکان را سطح مماس جسم حاوی و محوی می داند و در حّد یک امر عرضی به آن بهاء می دهد و زمان را مقدار حرکت می داند. سهروردی گر چه در هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی خود بیشتر افلاطونی است، ولی از آنجا که می کوشد درک تمثیلی از طبیعت را کنار زند و تحلیل عقلانی را جایگزین آن سازد، در تحلیل زمان و مکان جانب ارسطو را می گیرد و همانند وی مکان را رابطه سطوح اجسام و زمان را مقدار حرکت می داند.
بررسی تأثیر افلاطون و ارسطو بر سهروردی در بحث زمان و مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث زمان و مکان از مفاهیم سنتی فلسفه است که در طول تاریخ اندیشه، ذهن تمام فلاسفه را به خود مشغول کرده چنان که آراء و اقوال بسیاری در این باب ابراز کرده اند. افلاطون و ارسطو هر دو بنا به روش خاص خود به تحلیل زمان و مکان پرداخته اند و هر چند افلاطون به اختصار به تحلیل این دو مفهوم پرداخته است ارسطو زمان و مکان را به تفصیل تحلیل کرده است . مکان در فلسفه ی افلاطون جوهر مجردی است که اجسام در آن پدیدار می شوند چنان که گویی حکم مکان برای اجسام همان حکم ماده ی ارسطوئی برای اجسام است و زمان در نگاه افلاطون ظهور ابدیت است، بنابراین زمان و مکان گرچه صفت اجسام محسوس به نظر می رسند ولی در واقع ظهور واقعیت فراترند .
تفاوت هیأت در حکمت اشراق با عرض در حکمت مشاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از محققان اصطلاح هیأت در آثار اشراقی سهروردی را معادل عرض در اصطلاح مشائی دانسته اند و معتقدند که شیخ اشراق در این زمینه تنها لفظی جدید وضع کرده است. در این مقاله با مقایسة هیأت در حکمت اشراق با عرض در حکمت مشاء و نیز با مراجعه به تصریحات شیخ اشراق در این زمینه، نشان داده می شود که این دو اصطلاح متفاوت با یکدیگر هستند. اصطلاح هیأت در آثار شیخ اشراق به معانی صورت، شکل، حالت و نیز غیرجوهر به کاررفته است که هیأت به معنای غیرجوهر در مقابل جوهر در نظر اشراقیان است و نه جوهر از نظر مشائیان. بنابراین شیخ اشراق برای اشاره به معنای غیر جوهر در نظر اشراقیان، مجبور به وضع لفظی جدید شده است و اصطلاح عرض را صرفا در معنای غیرجوهر در نظر مشائیان به کار برده است. در نتیجه به دلیل متفاوت بودن تعریف جوهر در حکمت مشاء و اشراق، عرض و هیأت نیز که به ترتیب در مقابل جوهر مشائی و جوهر اشراقی وضع شده اند با یکدیگر متفاوتند.
بررسی تحلیلی جایگاه و نقش برخی اصطلاحات ایرانی _ زرتشتی در فلسفه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ شهاب الدین سهروردی در شکل دادن به حکمت اشر اقی خود، تحت تأثیر افکار یونیان و ایرانیان باستان پیش از اسلام و نیز اندیشه های دوره اسلامی به ویژه آثار صوفیه و فلسفه مشائی بوده است. از منابع پیش از اسلام یونانی می توان مکتب های فیثاغورسی و افلاطونی را نام برد و از منابع ایرانی می توان به سلسله حکمای باستانی اشاره کرد که برخی از ایشان حکیمان و شاه کاهنان داستانی همچون کیخسرو، کیومرث، فریدون و جمشید بودند. سهروردی با دسترسی به منابع زرتشتی و تعمق در حکمت ایرانی و یونانی، حکمت ایرانیان را احیاء نموده و ضمن برقراری پیوند میان تعالیم بنیادی این دو گرایش شرقی و غربی و عرفان اسلامی، با به کار گیری برخی از اصطلاحات زرتشتی و ایران باستان، حکمت فهلویون را به تصویر کشیده و در بیان حکمت اشراقی خویش از آن ها بهره برده است. در پژوهش حاضر تلاش بر این است که به بازشناسی و بررسی برخی از این نمادها و اصطلاحات رمزآمیز و نقش و جایگاه آنها در فلسفه سهروردی پرداخته شود.
نقش خیال در مکاشفات صوری از دیدگاه سهروردی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد خیال در مباحث هستی شناسی و معرفت شناسی عرفان همواره مورد توجه اهل نظر در علوم فلسفی و شهودی بوده است؛ در این میان خیال در تحقق و تبیین بخش عظیمی از مکاشفات پیش روی عارف، نقش اساسی ایفا می کند. سهروردی و ملاصدرا در تبیین این مسأله، خیال را به دو قسم متصل و منفصل تقسیم می کنند. خیال متصل یکی از قوای باطنی انسان و نگهدارنده صور خیالی است و خیال منفصل عالمی مستقل است که حد فاصل میان عالم عقل و عالم حس است. از نظر ملاصدرا نفس عارف با سلوک باطنی می تواند توسط خیال متصل با خیال منفصل ارتباط و اتحاد برقرار کرده، صور مثالی را که به خیال متصل تنزل کرده است مکاشفه کند. ثمره این مکاشفه، اتحاد نفس با مشهود خود و علم حضوری به آن است. اما سهروردی گرچه برغم ملاصدرا قوه خیال را مادی می داند و سنخیت میان این قوه با عالم مثال را نمی پذیرد، ولی چون مدرِک اصلی صورت های مثالی را نفس می داند، پس تبیین سهروردی از چگونگی تحقق مکاشفه صوری، منطقی خواهد بود.
دفاع حکیم سبزواری از سهروردی در کیفیّت اِبصار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ اشراق، حکیم سهروردی در مقابل دو نظریّه رایج ترِ «انطباع» و «خروج شعاع» در زمینه کیفیّت اِبصار، به نظریّه سومی قائل شد که بر اساس آن، در هنگام اِبصار، نَفْس آدمی علمِ حضوری اشراقی به خودِ اشیای دیدنی پیدا می کند، نه آنکه صرفاً از رهگذر صورت های ادراکی آنها را ادراک کند. صدرالمتألّهین نظریّه سهروردی را مبتلا به اشکال دید و به نقد دیدگاه او پرداخت. نقدهای وی در اسفار، در قالب چهار اشکال ارائه شده است. حکیم سبزواری که سعی در توجیه نظریّه سهروردی داشته، به دفاع از وی در مقابل نقدهای صدرالمتألّهین برخاسته است. این مقاله به گزارش و نقد و بررسی پاسخ های چهارگانه حکیم سبزواری به اشکالات صدر المتألّهین اختصاص دارد. پاسخ های یادشده در مجموع سبب روشن تر شدن برخی از جوانب بحث، و روشنگری در جهت گشوده شدن راه های تازه گردیده است، امّا هیچ یک در پاسخگویی به آن اشکال ها تمام نیست، بلکه هر کدام نیازمند تتمیم است.
نگاهی تحلیلی تطبیقی به معماری و موسیقی ایرانی بر مبنای مفاهیم حکمت سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۰
123-148
حوزه های تخصصی:
حکمت اشراق سهروردی با در برداشتن مفاهیم حکمی ایرانی اسلامی، می تواند مبنایی برای بررسی نقش مفاهیم حکمی در هنر ایرانی اسلامی ایرانی در نظر گرفته شود. بر این اساس، هدف این پژوهش، پاسخ به این پرسش است که نمود مفاهیم حکمت سهروردی در معماری و موسیقی ایرانی به چه شکل صورت پذیرفته است. بدین منظور ابتدا به تبیین مفاهیم حکمت اشراق سهروردی پرداخته شده است؛ سپس به صورت مجزا نمود این مفاهیم به صورت استدلالی و تحلیلی در دو حوزه معماری و موسیقی ایرانی بررسی گشته و در نهایت تطبیق این دو حوزه بر اساس مفاهیم عنوان شده صورت پذیرفته است. یافته های پژوهش حاکی از این امر است که نمود مفاهیم حکمی اشراقی سهروردی به روشنی در هر دو حوزه معماری و موسیقی ایرانی قابل مشاهده و بررسی می باشد و آراء سهروردی می تواند به عنوان مبنای تطبیق مفهومی معماری و موسیقی ایرانی در نظر گرفته شود.
مقامات عرفانی در اندیشة ابن سینا و سهروردی
حوزه های تخصصی:
«مقامات و احوال» از جمله مراحل اساسی سلوک عرفانی به سوی حقیقت است که اتحاد با حق را امکان پذیر می کند. ابن سینا و سهروردی بنا بر تجربیات عرفانی خویش، برای مقام، درجات و ترتیبی متفاوت با دیگران ذکر کرده اند. ابن سینا در نمط نهم «الاشارات» به مراحل نه گانه ای همچون «خلسه، توغل، استیفاز، انقلاب، تغلغل، مشیت، تعریج، تردد و وصول» اشاره می کند که به واسطة اراده و ریاضت سالک طی می شوند. وی در ادامه، مقامات را در چهار مرحلة «تفریق، نفض، ترک و رفض» جمع می کند. اما سهروردی در آثار خود، مراحلی را به صورت غیر منسجم بیان می دارد، لیکن در کتاب «الکلمات الذوقیه» به شش مرحلة «ذوق، شوق، عشق، وصل، فنا و بقا» به شکل موجز اشاره می کند. این نوشتار مقاماتی را که این دو فیلسوف عارف مشرب بیان کرده اند، به شیوة «تحلیل مفهومی» بررسی و مقایسه کرده است. از آن رو، که دیدگاه هر دو اندیشمند تحت تأثیر آموزه های دینی و موازین عرفان اسلامی بوده است، نقاط مشترکی همچون مراتب «خلسه، سکینه، توغل و وصل»، در آثار آنان مشاهده می شود و در بیشتر مراحل – دست کم - به لحاظ تعابیر و اصطلاح، تفاوت وجود دارد. سهروردی با افزودن دو مقام و مرتبة «فنا» و «بقا»، پس از مقام «وصل» که ابن سینا به آن ختم می کند، به نظر می رسد در جهت تکمیل کار ایشان گام برداشته است.
ادراک خیالی به مثابه رابطه ای دوسویه میان نفس و عالم خیال از نظر سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
39 - 56
حوزه های تخصصی:
سهروردی ادراک خیالی را اضافه اشراقی بی واسطه نور اسپهبد نفس با صور معلقه عالم خیال مستقل از نفس می داند و در این فرآیند برای هیچ امری حتی صور ادراکی، حیثیت وساطت قائل نیست. بنابراین با حذف مدخلیت صور ذهنی در ادراک خیالی، بحث مطابقت صور ذهنی با متعلَّق خارجی جای طرح نمی یابد. از نظر سهروردی آنچه در ادراک خیالی به عنوان امر جدیدی برای انسان حادث می شود، اضافه اشراقی خاصی است که پیش از این ادراک خاص، فاقد آن بود. در اضافه اشراقی نفس با عالم خیال، حضور بی واسطه صور معلقه در مشهد نفس را می توان جنبه انفعالی نفس و توجه نفس به این حضور را می توان جنبه فعال بودن نفس به شمار آورد و ادراک خیالی از دید سهروردی را آمیزه ای از فعل و انفعال نفس دانست. از نظر سهروردی خیال انسان با عالم خیال رابطه ای دوسویه دارد. از یک سو ادراک خیالی در ارتباط نفس با عالم خیال محقق می شود و از سوی دیگر نفس می تواند صور معلقه خیالی، در عالم خیال مستقل از خود بیافریند. صور خیالی ذهنی با اینکه از دید سهروردی مدخلیتی در ادراک خیالی ندارند، می توانند ابزار نفس برای خلق صور معلقه خیالی و تصرف در عالم خیال که متعلَّق ادراک خیالی همه نفوس است، باشند. رابطه دو سویه نفس با عالم خیال مبین مسائل فکری بسیاری از آفرینش هنری تا حشر جسمانی است.
حکمت سیاسی در ایران باستان برمبنای خوانش سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«حکمت سیاسی» یک مفهوم ایرانی و اسلامی است که با فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی تفاوت دارد، اگر چه گاهی مترادف با فلسفه سیاسی نیز به کار رفته است. هدف این مقاله تبیین حکمت سیاسی در ایران باستان است و از سه طریق این هدف را دنبال کرده است. ابتدا به بیان معنای حکمت و حکمت سیاسی می پردازد، سپس به اجمال نشان می دهد که ایران باستان منشأ اصلی حکمت و حکمت سیاسی بوده است، و در پایان به برخی اصول حکمت سیاسی در ایران باستان می پردازد. ایرانیان تلاش می کردند در یک دستگاه فکری و فلسفی کلان با تکیه بر این اصول، شایستگان را به حکومت بگمارند، حکومت را به عدالت سوق بدهند و از ظلم حاکمان جلوگیری کنند. این اصول عبارتند از: تقسیم هستی به گیتی و مینو ، نظریه حکیم حاکمی، فرّه ایزدی، فرّکیانی، و رد نظریه تغلب. بخشی از استنادات مقاله به سهرودی فیلسوف بزرگ و بنیانگذار مکتب فلسفی اشراق است، چون او به خوبی این حکمت را نشان داده و مکتب فلسفی خود را نیز بر حکمت ایران باستان بنیان نهاده است.
کارکرد رهیافت انسان شناسی در فهم اندیشه ی سیاسی متفکران مسلمان؛ مورد مطالعاتی: شیخ شهاب الدین سهروردی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸۴
119 - 142
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با عنایت به پیوند مستحکم میان "اندیشه ی سیاسی" با "انسان شناسی"، به دنبال تدارک چارچوب انسان شناسی مناسبی بود تا به مدد آن بتوان اندیشه ی سیاسی متفکران مختلف را فهم کرد. مورد مطالعاتی این پژوهش، اندیشه ی سیاسی شیخ شهاب الدین سهروردی بوده و با روش توصیفی – تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه مطالعه کتابخانه ای انجام شده است. نتایج نشان داد، سرشت انسان در تعیین ریاست مطلوب مدینه، مبنای مشروعیت حاکم، نحوه ی حکمرانی و ماهیت سیاست اثرگذار است. پذیرش اختیار، مبنای شایستگی حاکم و لزوم پاسخ گویی وی را در بحث رابطه ی حقوق و تکالیف تحت الشعاع قرار می دهد. مدنی الطبع دانستن انسان در مبنای تشکیل جامعه و تاسیس دولت، چیستی قانون و کیستی قانون گذار متبلور شده است. اصالت بخشیدن به حیات اخروی موجب طرح موضوعاتی هم چون: اعراض از قدرت طلبی به عنوان غایت سیاست، پیامدهایی هم چون پاسخ گو دانستن اصحاب سیاست در آخرت، منع تضییع حقوق دیگران، تعیین مفاد و روش تربیت و اطاعت مردم از حاکم را درپی داشته است. غایت مندی انسان موجب جهت دهی به سه ساحت مبنای مشروعیت، غایت دولت و قانون حاکم بر جامعه شده است تا در مجموع انسان بتواند تشبه به حق تعالی پیدا کند.
بررسی شرح حکمه الاشراق قطب الدین شیرازی و نقش وی در تقریب سه مکتب اشراق، مشاء و عرفان
منبع:
پژوهش در تاریخ سال دوم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳ (پیاپی ۴)
97 - 124
حوزه های تخصصی:
قطب الدین محمود بن مسعود شیرازی، ستاره شناس، پزشک، فیلسوف، شاعر و موسیقی دان سده ی هفتم هجری می باشد .وی در شیرازی متولد شد و ابتدا در نزذ پدر به طبابت در بیمارستان مظفریه ی شیراز پرداخت اما این کار وی را اقناع ننمود ،پس راه سفر در پیش گرفت تا بدین وسیله هم بر علم خود بیفزاید و هم از حضور اسایتد گوناگون بهره مند شود. علامه قطب الدین شیرازی علامه بر اینکه در علوم مختلف دستی توانا داشت در فلسفه نیز تبحری ویژه داشت .وی شارح حکمه الاشراق ،اثر معروف شیخ اشراق می باشد .وی در نزد اساتید مختلف با تفکرها و اندیشه های مختلف آشنایی یافت و در جهت تقریب میان آن ها تلاش نمود. ما در این مقاله در پی معرفی شرح حکمه الاشراق علامه بوده و سعی بر آن داریم که بدانیم علامه تنها به شرح کلمه به کلمه سخنان سهروردی نپرداخته است. در این مقاله درخواهیم یافت که علامه تا چه حدی در تقریب میان سه اندیشه و تفکر اشراق و مشاء و عرفان نقش داشته است و چه عواملی باعث آشنایی وی با این سه تفکر متفاوت شده است.و اینکه این تفکر تا چه حدی در نسل های بعدی علامه تاثیر نهاده است .این مقاله بر اساس منابع دست اول تاریخی و منابع تحقیقاتی نوشته شده است.
انسان شناسی رمزی در داستان های عرفانی شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۱
1 - 22
حوزه های تخصصی:
شناخت انسان و درک حقیقت او از موضوعات مهم نظام حکمت اشراقی محسوب می شود و به همین دلیل سهروردی آثارش و ازجمله داستان های رمزی اش را عمدتاً زمینه ای برای فهم حقیقت و جایگاه انسان و راه رسیدن وی به کمال حقیقی قرار داده است. به عقیده ی وی، نفس نوری از انوار الهی و جوهری مجرد و روحانی، هم هویت با انوار قاهره و دارای ماهیتی یکسان با نورالأنوار است که در جهان ظلمانی ماده و زندان تن گرفتار شده است . هدف حکمت، چه در قالب نظام فلسفی و چه به صورت داستان یا هر شکل دیگری باید نجات نفس و کمال آن باشد. گرچه رمزهای به کاررفته در داستان های رمزی-عرفانی شیخ اشراق را می توان در سه دسته ی کلی جهان شناسی، انسان شناسی و خداشناسی گنجاند، لیکن حجم اصلی رمزها و محوریت محتوا مربوط به انسان شناسی است. بخشی از رمزها هرچند به لحاظ شکلی با نظام فلسفه ی مشائی سازگارترند، اما معنا و مقصودی که نهایتاً القا می کنند، اشراقی است. محتوای بخش دیگری از رمزها حتی با اصول فلسفی حکمه الاشراق نیز ظاهراً سازگاری ندارند. به نظر می رسد که پیش تازی روح مکاشفه گر و تخیل رمزپرداز شیخ اشراق نسبت به عقل نظام سازش، باعث شده است تا گاهی داستان های رمزی، از آثار فلسفی اش اشراقی تر باشند.
بررسی و تحلیل هم سویی دیدگاه های فلسفی و عرفانی حافظ با ابن سینا و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
55-86
حوزه های تخصصی:
شعر حافظ در تاریخ مطالعات ادبی همواره محل توجه و موضوع تأمل بوده است. بیشتر تحقیقات حافظ پژوهی، کم وبیش پرتویی بر جهان شعر وی افکنده و سویی از اندیشه وی را روشن کرده اند. توجه به جنبه فلسفی و کلامی شعرش همواره یکی از موضوعات چالش انگیز بوده است. در این پژوهش، صرف نظر از جست وجوی نیت حافظ، در پی خوانشی فلسفی حکمی از شعرش هستیم؛ بنابراین، بیش از هر چیز، با متن روبه رو هستیم و سعی شده است در حدود دلالت های متنی اندیشه وی از منظری فلسفی یا حکمی بررسی و با آراء دو فیلسوف بزرگ ابن سینا در مقام فیلسوفی مشائی و سهروردی در جایگاه فیلسوفی اشراقی مقایسه شود. این خوانش به دلیل برخی ویژگی های خاص شعر حافظ از جمله وجود ایهام که امکان خوانش های متعدد را فراهم می کند و دیگر ظرفیت تأویل پذیری بسیار، ممکن می گردد. نتایج تحقیق نشان می دهد از دریچه اندیشه سهروردی به اشعار حافظ نگریستن، وی را متفکری می نمایاند که به عقل پشت پا می زند و نگاهی وحدت گرایانه به هستی دارد و با نگریستن از دریچه تفکر عرفانی ، حکمی به آراء ابن سینا، برخی ویژگی های مشترک به ویژه در زمینه های وجود و فرشته شناسی، طعنه زدن به صوفی، زهد، ریا(زهد ریایی) و تأکید بر زندگی رندانه، اندیشه حافظ با تفکر ابن سینا مطابقت دارد. ابن سینا به مدد ابتکار خویش مبنایی عقلانی و وجودشناختی برای اشراق عقل فراهم آورد؛ ویژگی ای که هر اندیشه عرفانی واجد آن است. از چنین دیدگاهی، بی تردید اندیشه اشراقی وی است که زمینه را برای فلسفه اشراقی سهروردی، که حافظ از آن بهره جسته است، فراهم می کند.
الگوی تاریخ معرفت و معاد معنا در اندیشه «شهاب الدین یحیی سهروردی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهروردی در حکمت اشراق، الگویی از تاریخ معرفت را پی می گیرد که پیش از او در متون صوفیه صورت بندی شده است. این نقشه تاریخی که مبتنی بر حدیثی منسوب به پیامبر اسلام(ص) است، آینده معرفت باطنی اسلام را پس از پیامبر(ص) پیشگویی می کند و برای سرنوشت معرفت الهی در زمین، سه مرحله تعیین می کند: دوران علم حضوری، دوران امانت معنا در کلمه و دوران تبدیل استعاره به رمز. سهروردی به این نقشه تاریخی بازمی گردد و با تعریفی که از حکیم الهی و نقش وی در تأویل رموز عارفان عرضه می کند، تکمله ای را برای تاریخ معرفت رقم می زند. مرحله چهارمی که سهروردی بر این الگوی تاریخی می افزاید، مرحله معاد معنا به حقیقت آن است و تعریف آن تنها با رجوع به کلیّت نظام حکمی سهروردی ممکن می شود. مقاله حاضر می کوشد تا این الگوی تاریخی را از متون صوفیه استخراج کند سپس به تبیین نقش سهروردی در تکمیل آن بپردازد.
درباره تاریخ مشهور مسئله اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
105 - 120
حوزه های تخصصی:
در میان معاصران، روایت تاریخی مشهوری برای مسئله اصالت وجود مفروض دانسته شده است که طبق آن نقش های اصلی از آنِ ابن سینا، سهروردی و صدرا است و میرداماد نقش مکمل روایت را به عهده دارد: ابن سینا، در تقابل با متکلمان اشعری، قائل به زیادت وجود بر ماهیت در ذهن می شود؛ سهروردی این تمایز را در خارج انکار می کند؛ میرداماد این مسئله را به شکل مسئله دَوَران اصالت میان وجود و ماهیت تنظیم می کند؛ و در نهایت، صدرا نظریه اصالت وجود را پدید می آورد. استدلال خواهد شد که این روایت تاریخی در همه بخش هایش دچار نقص ها و اشتباهات تاریخی است. اولاً به لحاظ تاریخی محل نزاع بوده و هست که آیا ابن سینا مدعی زیادت وجود و ماهیت در ذهن بوده است یا در خارج. ثانیاً، نزاع تاریخی بر سر زیادت خارجی یا ذهنی وجود در میان شارحان و مفسران ابن سینا دامنه وسیعی داشته است. ثالثاً، سهروردی تنها یکی از فیلسوفانی است که در این نزاع وارد شده و علیه تابعان مشائیان استدلال کرده است. رابعاً، تنها متنی که بر اساس آن طرح مسئله اصالت وجود به میرداماد منسوب شده است، منحول است؛ و خامساً، میرداماد و صدرا در همین نزاع کهن وارد شده و بر سر حل آن اختلاف نظر داشته اند.
سهروردی و قیاس تک مقدمه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهروردی ادّعا می کند که قیاس تک مقدمه ای نمی تواند وجود داشته باشد، و بر این مدّعا دلیلی اقامه می کند. مسئله جستار کنونی تبارشناسی تاریخی آن مدّعا، و ارزیابی منطقیِ این دلیل است. فرضیه ما این است که از نظر تاریخی، نزاع بر سر امکان یا امتناع استدلال تک مقدمه ای به رواقیان بازمی گردد: خروسیپوس رهبر مخالفان بود؛ و آنتی پاتر تراسوسی پیشوای موافقان. این نزاع رواقی به دست اسکندر افرودیسی وارد منطق مشائی گردید و با نظریه قیاس ارسطو درآمیخت و، در نتیجه، مسئله رواقیِ « استدلال تک مقدمه ای» با مسئله ارسطوییِ « قیاس تک مقدمه ای» خلط شد. ابن سینا واسطه انتقال این مسئله از اسکندر به سهروردی است. دلیل سهروردی، اگر ناظر به امتناع استدلال تک مقدمه ای باشد، بی شک، نادرست است؛ ولی اگر ناظر به امتناع قیاس تک مقدمه ای باشد، می تواند بهره ای از صحت داشته باشد.
بررسی نقش نظام مفاهیم سهروردی در مسئله ارتباط میان ذات و صفات نورالانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به دنبال بررسی جایگاه و نقش نظام مفاهیم سهروردی، یعنی تقسیمات معقول اولی و ثانی در باب مسئله ارتباط ذات و صفات نورالانوار است تا از این رهگذر، دیدگاه فلسفی وی را بر اساس شالوده و محکمات تفکرش تبیین نماید. عبارات سهروردی در این باره به صورت های مختلفی بیان و تفسیر شده، برخی دالّ بر اثبات عینیت ذات با صفات نورالانوار و برخی دیگر منکر آن است. عدم تفکیک مفاهیم و معقولات ثانی منطقی و فلسفی در فلسفه سهروردی و معیارهایی که در مورد اعتبار مفاهیم ارائه می کند، اعتقاد به عینیت ذات و صفات نورالانوار را با خدشه ای جدی مواجه می سازد.
بررسی تطبیقی رویکرد فلسفی کندی و سهروردی پیرامون پیشگیری و درمان حزن دنیوی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی دیدگاه کندی و سهروردی در باب پیشگیری و درمان حزن عرفانی و حزن دنیائی است؛ حزن عرفانی، موجب می شود سالک به مرتبه ای فراتر باور داشته و برای وصول به آن تلاش نماید. کنترل حزن دنیوی در روان شناسی به صورت ریشه ای بررسی نمی شود؛ لکن فیلسوفان مسلمان با توجه به مبانی عقلی که ریشه در آموزه های دینی دارد، راهکارهایی ارائه کرده اند. این پژوهشِ کتابخانه ای و اِسنادی که به روش توصیفی-تحلیلی سامان یافته، با تمرکز بر آثار کندی و سهروردی به پیشگیری و درمان بنیادین حزن پرداخته است. یافته های پژوهش حاکی از وجود راه حل منطقی و البته قابل تطبیق بر متون دینی در آثار این دو می باشد. هر یک از کندی و سهروردی عامل اصلی حزن را اشتباه انسان ها در جهان بینی مادی و زمین گیر شدن انسان در مادیاتِ می دانن