مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
انسان کامل
منبع:
سیاست دوره ۴۱ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲
69 - 87
حوزه های تخصصی:
رابطه حکومت و مردم مسأله انسان است که اندیشه غالب متفکران بزرگ را به خود مشغول داشته است. مولانا محمد بلخی نیز این مسأله را در سراسر آثارش مطرح ساخته و با تأکید بر ویژگی هایی چون عدالت، دانش، فضیلت و معنویت که بیانگرصلاحیت حکومت اند حکومت مطلوب را حکومت باطنی و معنوی می داند که پی آمدش حکم راندن بر دلهاست. رهبر چنین حکومتی ولی خدا (انسان کامل )است که حکمرانی اش مظهر شاهی و تدبیر اوست و نمونه عینی آن فرمانروایی پیامبر اسلام (ص) است. چنین حکومتی دارای چهار ویژگی عدالت ، معنویت ، فضیلت و تدبیر است. در نگاه مولانا رابطه حکومت و مردم در اصل نگهبانی، پرورشی و مهرورزی است نه قیمومیت و سلطه. او با توجه به تأثیر بنیادین حکومت بر مردم این رابطه رابا تشبیهاتی چون«روح و جسم » و «حوض و لوله ها» و...بیان می دارد.
جستاری در فهم تفارق و تشابه «ابرمرد» فردریش نیچه و «انسان کامل» اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳
247 - 262
حوزه های تخصصی:
مقایسه «ابرمرد» نیچه و «انسان کامل» اقبال لاهوری موضوع این نوشتار است تا وجوه افتراق و اشتراک آنها هویدا شود. هر دو فیلسوف رویکردی نو و بدیع به «انسان آرمانی» دارند . ابرمرد نیچه برای نخستین بار بوسیله خود او بیان شده است. انسان کامل تعبیری است که در سپهر اندیشه اسلامی، نخستین بار توسط محی الدّین عربی به کار برد. با وجود این، اقبال نیز در تبیین مفهوم انسان کامل به شیوه تقلیدی صرف عمل نکرد، بلکه به گونه ای تأسیسی، تاریخ اندیشیدن درباره انسان کامل را توسعه و تعالی بخشیده است. توجه و علاقه اقبال به نیچه و شباهت های انسان آرمانی آنها سبب شده تا عدّه ای به اشتباه این دو مفهوم را یکی انگارند. نیچه از مطرح ترین فیلسوفان معاصر غرب در ایران و اقبال، شناخته شده ترین فیلسوف معاصر مسلمان در غرب است. «ابرمرد» و «انسان کامل» دایرمدار و مهم ترین حاصل فکری آنهاست .
دستاوردهای تبیین آموزه «سریان انسان کامل در عالم» از منظر عرفان اسلامی
حوزه های تخصصی:
در یک تقسیم کلی، مباحث عرفان نظری به دو بخش «توحید» و «موحد» تقسیم می شود. بخش دوم به بررسی حقیقت انسان کامل، رابطه او با حق تعالی، و جایگاه او در هستی می پردازد. یکی از مسائل مهم بخش دوم، که در حل و فهم مسائل دیگر نیز نقش چشم گیری دارد، مسئله «سریان انسان کامل در مراتب عالم» است. تبیین این مسئله مهم عرفانی علاوه بر اینکه به فهم روشن تر حقیقت انسان کامل و جایگاه او در چینش نظام هستی کمک قابل توجهی می کند، دستاوردهای علمی دیگری نیز دارد. درک روشن تر و فهم بهتر «علم انسان کامل به حقایق اعیان و اسما»، «قدرت تصرف تکوینی انسان کامل در عالم و تدبیر امور خلق»، «وساطت انسان کامل در رسیدن فیض حق به اعیان و اسما»، «انتساب افعال و صفات سایر مراتب عالم به انسان کامل» و «سبب بودن انسان کامل برای بقای عالم» از مهم ترین استلزامات و دستاوردهای تبیین مسئله سریان انسان کامل در عوالم است که این نوشتار با روش تحلیلی توصیفی آنها را تبیین کرده است.
جایگاه تطبیقی نظریه امامت در رویکردهای کلامی و بررسی مبانی فلسفی و عرفانی آن در کلام شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه امامت در گرایشات و فرق و نحل گوناگون اسلام دارای رویکردهای مختلفی است. در این مقاله ضمن بیان آراء مختلف امامت، به تبیین مبانی هستی شناختی حکمت متعالیه و نیز عرفان اسلامی در نظریه امامت از دیدگاه مختار پرداخته ایم. روش پژوهش، توصیفی همراه با تحلیل محتوا در بخش مبانی فلسفی است. هدف آن بیان همسویی ایدئولوژی و جهان بینی در نظریه مختار در مسئله امامت شیعی است. این همسویی، بیانگر معقولیت و عقبه عقلی شهودی نظریه امامت در قول مشهور متکلمان شیعه معاصر می باشد که بر قوت نظری آن می افزاید. از مبانی اثبات شده فلسفه صدرایی و نیز مبانی عرفان نظری در اثبات نظریاتی همچون جعل الهی بودن امامت، خلافت الهی، وساطت فیض و علم و عصمت امام، بهره برده شده است. همچنین از این مقاله، رویکرد انتقادی به ادعای نظریه «علمای ابرار» که مقام امامت را در حدّ عالمان پرهیزگار تنزل داده اند، روشن می شود امام شناسی منطبق بر مبانی تکوینی وعینی از نتایج این تحقیق است.
مقدمه ای بر نشانه شناسی و تجلیات هستی شناختی و رده شناختی اسماء الهی در جهان و انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مقاله بررسی امکان دسته بندی و طبقه بندی اسماء الهی است. اسماء الهی مظاهر یا شاید بهتر است گفته شود فیوضات پروردگاری است که حالت هستی شناسانه دارند؛ لذا طبقه بندی آن ها می تواند در طبقه بندی های علوم و معارف تأثیر بسزایی داشته باشد. روش: روش این پژوهش کتابخانه ای و از نوع بنیادی است. ابزار آن، تفکر و مقایسه منابع و متون دینی با یکدیگر است. یافته ها: عالم صغیر و عالم کبیرِ مصطلح، دو عالم جداگانه نیستند و آن ها را مکمل هم می داند. تقسیم بندی نام های الهی و تجلیات هستی شناسانه فیوضات الهی بر خلق می تواند راهنمای خوبی برای فهم حقایق در جهان باشد. تقسیم اسماء الهی به صفات ثبوتیه و سلبیه، برحسب تکوین و تشریع، صفات خاص پروردگار و مشترک بین او و انسان، نام های مفرد و مرکب، اسماء دال بر واقعیت و اسماء دال بر فرایند از آن جمله است. اصالت/ارزش: باآنکه درمورد اسماء الهی در عرفان، خوارق عادات و بعضاً فلسفه مطالبی بیان شده است ولی از حیث طبقه بندی هستی شناسانه کاری اساسی صورت نگرفته است. این مقاله می تواند مدخلی برای تحقیقات بیشتر در این زمینه باشد.
بررسی تأثیر مبانی انسان شناسی صدرا در مسئله دعا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دعا یکی از عمیق ترین انواع ارتباطی انسان ها با خدا است. هر انسانی به فراخور میزان درک فقر ذاتی خویش به معناشناسی و مسائل پیرامون آن پرداخته است. نگاه صدرا به مسئله دعا، گسسته از مبانی انسان شناسی وی نیست. حرکت جوهری اشتدادی نفس، نحوه استکمال انسانی، انسان کامل، فقر وجودی انسان و اصل اختیار، اهم مبانی صدرا در تبیین مسئله دعا است. در این نوشتار با توجه به مبانی انسان شناسی صدرا (در دو نظام تشکیک خاصی و وحدت شخصی وجود) مسئله دعا تحلیل شده است. لذا ضمن تبیین مختصری از مفاهیم و مبانی وی، علاوه بر به تصویر کشیدن ارتباط آن دو، تحلیلی نو و منطبق بر اصول انسان شناختی صدرایی از مسئله دعا مطرح کرده ایم.
بررسی نظریه انسان کامل در کلام امام صادق علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی از مهم ترین مباحث جهان بینی است. انسان کامل واسطه بین حق و خلق بوده و شناسای جهان، خدا و خود است. نظریه انسان کامل از اصلی ترین مباحث عرفانی است. هرچند محققان پیدایی این نظریه را به دوران قبل از ابن عربی مربوط دانسته اند، اما وی آن را همچون سایر موضوع های عرفان نظری تدوین کرد. امام صادق(ع) شناخت ذات الاهی را میسر ندانسته، معرفت الاهی را از طریق اسمای خداوند ممکن می داند. از نظر ایشان، انسان کامل، که حضرت محمّد (ص) و اولیای محمدیین هستند، جامع اسمای الاهی اند و خلقت جهان نیز به آنها اختصاص دارد. انسان کامل نزد ایشان صاحب مقام ولایت، و خلیفه خداوند بر روی زمین است. انسان کامل محل مشیت الاهی و حائز مقام انشاء و حجّت است. زمین هرگز از حجّت و ولی الاهی خالی نیست. روش بررسی مقاله تحلیل محتوا است.
خلقت، مفهوم «انسان» و «انسان بودن» نزد حافظ و گوته
حوزه های تخصصی:
در اين مقاله به موضوع «خلقت انسان»، «خود انسان» و «انسان بودن»، با تکيه بر تعابير و تفاسير مختلف ادبی در غزليات لسان الغيب حافظ و آثار گوته (Goethe 1749-1832) شاعر معروف آلمانی پرداخته می شود. موضوع فوق در ادبيات و آثار تغزلی ايران و آلمان با هم مقايسه می شود، نمونه های متعددی از آرا و نظرات ادبا، شعرا و فلاسفه ی هر دو کشور ارائه می گردد و با توضيحات مختلف همراه می شوند. سابقه و تاريخچه ی ديدگاه های دينی در خصوص خلقت انسان نيز از زاويه ی ديدگاه های ادبی مطرح می شوند. در اين راستا تا حدودی مشابهت های فرهنگی ادبی و برداشت های دينی از کتب مقدس آشکار می شوند. به ديدگاه ها و نظرات ادبای مذکور با ذکر مثال های متعدد و مستند از آثار آنان پرداخته می شود. اعتقاد به جهان ماورا و بهشت، علل هبوط و سقوط انسان به زمين، نبرد خير و شر، نيکی و بدی، نيروهای الهی و اهريمني در وجود انسان مطرح می گردد. به منظور شناخت وجود انسان و برجستگی ويژگی های خاص انسانی، فرق ماهيتی انسان با فرشتگان و ديگر موجودات جمع بندی و همراه با توضيحات به نظر خواننده می رسد. همچنين سعی می شود تا درباره ی ابعاد مختلف شخصيتی، جايگاه انسان در هستی، تفاوت بين «انسانِ معمولی»، «اَبَرانسان» و «انسان کامل» مباحثی مطرح شود. به معيارهای «انسان بودن» و انسانيت اشاره می شود، موقعيت انسان در چالش های موجود در نبردهای مختلف درونی و بيرونی در پهنه ی وسيع هر دو ادبيات غنی ايران و آلمان با هم مقايسه می شوند. تأثيرات متقابل فرهنگی در آثار مشهور جهانی آشکار می گردد. اين موضوع در نهايت بر اهميت تحقيقات و گفتگوهای ميان فرهنگی صحه گذاشته و زمينه های تعامل بيشتر بين ملت ها را فراهم می سازد. همچنين بر مشابهت های ذاتی و ريشه ی مشترک انسان ها به واسطه ی آدم وحوا و احترام به انسانيت محض تأکيد می گردد.
مفهوم انسان کامل و امکان حکمرانی آن در اندیشه سیاسی عرفای ایرانی سده نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با سقوط خلافت عباسی عرفا و علمای مسلمان، اندیشه های جدیدی را در باب حکومت و مشروعیت ابراز کردند. آنان تحت تأثیر اندیشه وحدت وجود ابن عربی، اندیشه هایی در باب انسان کامل و مقام خلیفه الهی انسان بیان نمودند. در قرن نهم هجری در دیدگاه عرفا، انسان به عنوان جلوه ای از حضرت حق و به عنوان بالاترین تجلی خدا مطرح و جایگاه شریفی پیدا کرد. در تفکر آنان پیامبر(ص) و بعد از ایشان ائمه شیعه (ع) و در عصر غیبت اولیای الهی به عنوان مصادیق انسان کامل و جانشین خدا بر روی زمین معرفی شدند. بدین سان شکل جدیدی از مشروعیت سیاسی در امر حکومت مطرح شد. سردمداران این جریان فکری عرفایی همچون ابن ترکه اصفهانی، شاه نعمت الله ولی، خواجه محمد پارسا، عبدالرحمن جامی و پیر جمال اردستانی بودند، آنان انبیا و اولیاء الهی را به عنوان انسان کامل شایسته تشکیل حکومت دانسته و در نبود آنان سلاطین زمان را جانشین خدا بر روی زمین معرفی کردند. برخی نیز خود را همان انسان کامل معرفی و مدعی حکومت شدند. بدین شکل با طرح اندیشه انسان کامل و مقام خلیفه الهی در آثار خود، باعث انسجام اندیشه عرفانی شدند. در این مقاله دیدگاه دو طیف از عرفا نسبت به مقام انسان کامل و رویکردشان به امر حکومت به شیوه تحلیلی و توصیفی با استناد بر منابع تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است و با طرح این سؤالات که چه عواملی باعث طرح اندیشه حاکمیت انسان کامل گردید؟ و این اندیشه تا چه اندازه ای موفقیت بدست آورده است؟ بر این مدعاست که اندیشه انسان کامل از سوی عرفای ایرانی در شرایط زمانی مطرح شد که خلافت عباسیان سقوط کرده، در نتیجه خلاء مشروعیت سیاسی فضا را برای بروز اندیشه های جدید از جمله اندیشه حاکمیت انسان کامل فراهم ساخته بود. و در نتیجه نشان داده شده که عرفا با طرح این اندیشه جایگزینی فراتر از خلافت عباسی در امر مشروعیت سیاسی پیدا کردند.
جنبه بشری علم انسان کامل در عرفان و شریعت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
79 - 98
حوزه های تخصصی:
جنبه بشری علم انسان کامل در طول تاریخ همواره مورد تاخت و تاز اندیشه ها قرار گرفته است؛ چراکه انسان کامل، هم از منظر عرفان و هم از نگاه شریعت، دارای دو جنبه بشری و الهی است که به لحاظ بشری از بعضی از امور آگاهی ندارد، درحالی که به لحاظ جنبه الهی، همه هستی همچون کف دست برای وی آشکار است. این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی و انتقادی کوشیده است با طرح و حل شبهات مهم در باب علم انسان کامل، نشان دهد که گاه او به لحاظ جنبه بشری و در اثر عدم توجه به بعضی از امور، از آنها اظهار بی اطلاعی می کند؛ البته این عدم توجه و علم به بعضی از امور هم، اولاً، در حوزه آن دسته از علومی است که انسان کامل به عنوان حجت حضرت حق به آن نیاز ندارد. ثانیاً، به طور ارادی صورت می گیرد. ثالثاً، طبق اصالت جنبه بشری، انسان کامل همواره این جنبه از علم را برای خود برمی گزیند
مُقاربات فکریّه حول الإنسان الکامل و دوره فی بناء الذّات عند أمین الرِّیحانی فی المدینه العظمى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۱۸ سال ۱۴۳۲ شماره ۴
123-138
ترغب البشریه فی العیش فی مجتمع مثالیّ و نموذجیّ، وکلّ الشّعوب تسعى بشکل عامّ فی سبیل إنشاء مجتمع صالح جدید. و قد قدّمت المذاهب الفکریّه بدورها سبلاً متنوعهً لإقامه مثل هذا المجتمع و طرحت لذلک مناهج مختلفه محاوله أن تحقّق للإنسانیَّه حُلمها القدیم، إذ یسعى الفیلسوف بطُرُق فکریَّه - قد تکون حالمه - إلى أن یُوصِل الإنسانیّه إلى السّعاده من خلال بناء «مجتمع فاضل» و«خَیِّر». أمین الرِّیحانی (1876- 1940) و هو صاحب هذا الفکر «الیوتوبی» ینظر إلى النّاس من خلال المجتمع الذی یعیش فی عصره کی یقوم بالإصلاح الکلّی فی جوانب الحیاه الإقتصادیّه، و الإجتماعیّه، و السیاسیّه، والأدبیّه. فتولّدت فی ذهنه فکره [المدینه العُظمى]، متأثره بفکره [الجمهوریه] عند أفلاطون (428 ق.م) و [المدینه الفاضله] عند الفارابی (257-339 / 870- 950م) ولکن لیس بکلّ أفکارها و مفاهیمها، إذ أنّ للرِّیحانی شخصیّته المستقله عن أفلاطون و الفارابی. و ساعتمدُ فی هذه الدّراسه على منهجین، هما: المنهج الوصفیّ، نلاحق من خلاله أفکار الرِّیحانی التی تنصبّ فی مقاربات فکریه للإنسان الکامل، و المنهج المقارن لتبیان ما یمیّز الریحانی بین القوّه الجسدیه و القوه العقلیه و القوّه الروحیه عند الإنسان الکامل فی المدینه العظمى.
بررسی تطبیقی رابطه کمال جلا و استجلای الهی با انسان کامل در مکتب ابن عربی و مکتب وحی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
43 - 66
حوزه های تخصصی:
«جلا» و «استجلا» دو اصطلاح عرفانی است که ناظر به نظام هستی شناختی است و همه تعین های حقانی و خلقی را شامل می شود. «جلاء» ظهور و جلوه ذات خداوند متعال برای خودش و در خودش و «استجلا» ظهور و جلوه ذات حق برای خودش و در تعینات خلقی است. نوشتار حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی تطبیقی رابطه کمال جلا و استجلای الهی با انسان کامل در مکتب ابن عربی و مکتب وحی پرداخته است. بر اساس یافته های این پژوهش روشن می شود که مقصود نهایی حق تعالی از ایجاد مجالی و مظاهر، دیدن کمالات خود در مظهر و آئینه ای مغایر است؛ در این میان انسان بهره مند از ویژگی هایی است که به واسطه او سرّ حق بر حق ظاهر و اسرار او هویدا می گردد. بنابراین کمال استجلا به واسطه انسان محقق می شود؛ اما این مرتبه برای او بالقوه است؛ مظهر بالفعل، همان «انسان کامل» است که استعدادهای خود را به فعلیت رسانده است. آموزه جلا و استجلا در مکتب وحی نیز مطرح گردیده است؛ در متون عرفانی آیات و روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد علاوه بر این که بیانگر پیوند عمیق میان عرفان و وحی است، ریشه داشتن عرفان اسلامی در مکتب وحیانی را اثبات می کند.
ولایت و شئونات آن در قرآن و عرفان
حوزه های تخصصی:
ولایت و رهبری ، از مهم ترین مسائل در معارف دینی و نیز مباحث عرفانی است.این مقام گاه در مقام ظاهر و تشریع و قانون گذاری و حکومت داری و گاه در مقام باطن و تکوین است. از این رو واژه «ولی»و مشتقات آن ، یکی از پرکاربردترین واژه های قرآن کریم است که به صورتهای گوناگون نازل شده است. این واژه 236 بار در قران کریم آمده که 112 مورد آن به صورت فعل و 124 مورد دیگر به صورت اسم به کار رفته است. واژه ولایت فقط دو بار در قرآن آمده است،که در هر دو مورد به صورت وّلایت استفاده شده است . بنابراین ولایت، یکی از مهمترین و اساسی ترین محورهای بحث های قرآنی و عرفانی است تا جایی که در روایت های بسیاری آمده، و به تمامی مراتب و مفاهیم آن پرداخته شده است. سوال اصلی این مقاله مقام ولایت و خاتمیت و شئون آن در قرآن و عرفان اسلامی می باشد زیرا ولایت کلید دیگر فرائض است و این والی امر است که ما را به سوی دیگر واجبات آنگونه که خداوند می خواهد، رهنمون می سازد، بنابراین کسی که ولایت ندارد یا شناختی نسبت به مقام ولایت ندارد در گمراهی به سر می برد، چرا که او نمی تواند اعمالش را آن گونه که مورد خواست خداست، انجام دهد. در این مقاله، به بیان مبانی نظری تحقیق که شامل تعریف جامعی از مقام ولایت و خاتمیت و شئون و مراتب آن در قرآن و عرفان اسلامی می باشد پرداخته شده و سپس به دیدگاه های مختلف از میان مهم ترین کتب موجود پرداخته شده است.
مقایسه سیاوش، انسان آرمانی شاهنامه با نوح، انسان کامل تورات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۵
107-127
حوزه های تخصصی:
سیاوش و نوح(ع) در شاهنامه و تورات، همسان و هم روزگار نیستند اما هر دو از یک ویژگی مشترک برخوردارند؛ یعنی کامل و آرمانی اند، دو شاخصه قدسی و مینوی که همواره مطلوب بشر کمال طلب بوده است. کمال طلبی، گاه در قامت سیاوش، انسان آرمانی شاهنامه فردوسی، و در روایتی اسطوره ای و حماسی ترسیم می شود و گاه در قالب نوح، انسان کامل تورات و ضمن روایتی تاریخی مذهبی ظهور و بروز می یابد. معیارهایی که شاهنامه به عنوان منبعی سرشار از نکته های اخلاقی و تربیتی از انسان آرمانی ارائه می دهد، با شاخصه های انسان کامل تورات به عنوان متنی تاریخی مذهبی، چندان تفاوتی ندارند؛ زیرا فردوسی به عنوان حکیمی خردورز تلاش می کند چهره ای الهی و جاودانه از سیاوش ارائه دهد که هم با دیدگاه اسطوره ای منطبق باشد و هم از نظر مذهبی قابل پذیرش و مقبول؛ بر همین مبنا، داستان سیاوش با وجود نقل در متون مهری و مزدیسنی پیش از شاهنامه، همواره مورد توجه ایرانیان مسلمان نیز بوده است. با مقایسه سیاوش و نوح(ع) و واکاوی برخی از ویژگی های شخصیتی و اخلاقی و تعلیمی دو انسان اسطوره ای و دینی، دریافت می شود که وجه مشترک هر دو، اخلاق و معیارهای تربیتی و آموزه های تعلیمی است و ارزش ها و ملاک های ارزشی در تورات و شاهنامه بسیار به هم نزدیک اند.
بنیاد حماسه عرفانی و مصداق های آن در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اساس هر نوع حماسه ای بر ستیز ناسازها استوار است و در ادبیات ایران، انواع حماسه را در نگاهی کلی، بسته به این که پیکار دو ناساز، بیرونی باشد یا درونی می توان به دو نوع حماسه بیرونی و درونی تقسیم کرد. مثنوی مولوی، حاوی قصه های پیاپی و متنوع است اما هر یک از این حکایت ها با وجود تنوع ظاهری، اندیشه واحدی را دنبال می کند و عموما گزارشگر احوال روح پرشهامتی است که در بازگشت به ملکوت ، راه های پر خون و خطری را باید از سر بگذارند. از این دیدگاه، مثنوی مولوی، حماسه ای روحانی شمرده می شود که هسته آن، گذر دشوار روح از هفت خوان سلوک و بازگشت به موطن اصلی خویش است. واکاوی های انجام شده در شش دفتر مثنوی نشان می دهد که به دلیل سرشت حماسی عرفان مولوی ، برخی از عناصر و زمینه های اصلی حماسه، در سراسر این کتاب حضوری پررنگ دارد. این که حماسه عرفانی در مثنوی برچه بنیادی استوار است و چه عناصر و زمینه هایی از حماسه در این کتاب استعمال گردیده و دلایل حضور این عناصر در مثنوی چیست ، از جمله پرسش هایی است که در این مقاله، به روش تحلیلی بدان ها پاسخ داده خواهد شد.
تحلیل تطبیقی ویژگی های انسان کامل در نگاه مولانا و عطار از منظر تناقض نمایی و اشارات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برخی از آثار ادبی به گزینشی خاص از لغات، اصطلاحات فنی ، عبارات و شیوه های بیان بر می خوریم که از قراردادهای زبانی و سنن ادبی متمایزند، این گزینش خاص از دید و دریافتی نو نسبت به هستی و حیات ناشی می شود، شاعر یا نویسنده ای که به چنین دریافتی نو دست یافته باشد و بتواند این دریافت را در قالب گزینشی نو از زبان و شیوه های ادبی ارائه دهد در حقیقت به سبکی شخصی دست یافته است. تنها معدودی از شاعران در تاریخ شعر فارسی این توفیق را یافته اند که به این سبک شخصی دست بیابند که بی گمان مولانا و عطّار از ممتازترین و سرآمدترین آن ها هستند. این سبک شخصی را می توان از سه نظرگاه و ساحت مورد بررسی قرار داد.ساحت فکری،ساحت زبانی و ساحت ادبی. متناقض نمایی یا تصاویر متناقض نما شیوه ای بیانی است از ساحت ادبی که با برجسته کردن معنی در قالب الفاظ کم معانی فراوان و غالباً توصیفات غیر قابل بیان را که ناشی از تجربیات شهودی عارف شاعر است بیان می کند.مولانا و عطار به عنوان دو تن از سرآمدان عرصه عرفان اسلامی از این شیوه بیانی و ادبی برای بیان تجربیات شهودی و عرفانی خود در جهت بیان ویژیگی های انسان کامل بهره برده اند. در این مقاله برآنیم تا بعدازآوردن تعریفی اجمالی از متناقض نماو علل به کارگیری آن به مصادیق عینی به کارگیری این شیوه بیانی در معرفی انسان کامل درکلام مولانا و عطار پرداخته شودونشان داده شود که این شیوه بیانی چرا و چگونه وبا چه هدفی برای بیان ویژگیهای انسان کامل به کار می رود .
ساخت پرسش نامه انسان کامل بر اساس منابع اسلامی؛ با تأکید بر الگوی انسان کامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ساخت پرسش نامه انسان کامل، بر اساس الگوی انسان کامل، در منابع اسلامی بود. روش تحقیق، به دو شیوه توصیفی و پیمایشی بود. برای سنجش روایی محتوایی این پرسش نامه، در دو مرحله ابتدا از شاخص روایی محتوا (CVI)، برای بررسی مؤلفه ها و خرده مؤلفه ها و نسبت روایی محتوا(CVR)، برای بررسی گویه ها مطابق با نظر کارشناسان متخصص، در امور دینی و روان شناسی استفاده شد. نتیجه بررسی روایی سازه، به شیوه تحلیل عاملی با ارزش ویژه بیش از 3/0، استخراج 6 عامل با بار عاملی بالاتر از 3/0 بود که در مجموع، 425/35 درصد واریانس کل پرسش نامه را تبیین کردند. عوامل به دست آمده عبارت بودند از: عامل اتکا به خدا، قناعت ورزی، خداباوری، خودمهارگری، جامعه گرایی و شجاعت. برای بررسی اعتبار پرسش نامه، ضریب آلفای کرونباخ، در دو مرحله آزمایشی و نهایی به ترتیب، 859/0 و 856/0 و ضریب آلفای عوامل پنج گانه، همگی بالاتر از 642/0 بود. همبستگی بین دونیمه پرسش نامه نیز برابر با 58/0 بود. از این پرسش نامه، می توان در سنجش ویژگی های مثبت و متعالی انسان و پژوهش در حوزه روان شناسی مثبت گرا، همچنین، کار در محیط های تربیتی برای خودشناسی و تشخیص میزان نزدیکی به کمال استفاده کرد.
مدل دستگاه فهم و آینده اندیشی تمدن ساز مبتنی بر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ظرفیت های اساسی انسان، دستگاه فهم و اندیشه خدادادی اوست؛ که بدون آن، هیچ طرح و برنامه خردمندانه ای ممکن نیست. با شناخت و طراحی این دستگاه، می توان با یک فرایند نظام مند و قابل تکرار و تکثیر، از آن برای «آینده اندیشی تمدن ساز» استفاده کرد. این موضوع، در عصر حاضر که تصویرسازی؛ که قلب دستگاه آینده اندیشی است، یکی از روش های پرکاربرد و مؤثر تمدن بدیل یا رقیب غرب و تفکر غربی است، اهمیتی بیش از گذشته دارد.با توجه به این که منبع اصلی و قابل اطمینان برای طراحی این مدل یا دستگاه، قرآن و عترت است، لازم است این مدل مبتنی بر این دو منبع طراحی و تدوین شود. بر این اساس، مسئله اصلی تحقیق عبارت است از «چیستی و چگونگی مدل یا دستگاه فهم و آینده اندیشی تمدن ساز بر اساس قرآن و عترت». هدف پژوهش، طراحی این مدل، به منظور تولید تصویرهای صحیح و واقع نما از حقایق آینده و تنظیم اکنون بر اساس آن ها در یک رویکرد تمدن ساز است. روش پژوهش، تفسیر موضوعی استخراجی است. یافته های تحقیق نشان می دهد، بر اساس آیات قرآن کریم و روایات، عناصر و اجزاء مختلف «مدل یا دستگاه فهم و آینده اندیشی» عبارتند از ذهن، تصویرهای آینده، دستگاه اندیشه و دستگاه انگیزه. مهم ترین بخش این دستگاه، تصویرهای پایه، ملاک یا شاخص است که عناصر تشکیل دهنده آن ها، باورها و اعتقادات تصدیق و ذخیره شده است. تصویرهای زمان پایه؛ مانند تصویرهای گذشته، حال یا آینده یا تصویرهای مبتنی بر موضوعات مختلف دیگر، با این تصویرها ارزیابی و سنجش شده و تصدیق یا رد می شوند. بر اساس یافته های تحقیق، با به کارگیری «مدل یا دستگاه فهم و آینده اندیشی مبتنی بر قرآن و عترت» در «ابعاد جامع روابط انسان» (رابطه با خدا، خودش، دیگران، دنیا، محیط، ...) و در سطوح فردی، اجتماعی؛ در عرصه های علمی، فناوری، ... و سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی، می توان فرایند تمدن سازی را سامان داد.با در نظرگرفتن مؤلفه های «دستگاه آینده اندیشی» و «تمدن سازی، می توان گفت، «نتیجه به کارگیری مدلی که در آن، همه جوانب آینده بر اساس قرآن و عترت مد نظر باشد، تمدن سازی خواهد بود. این مدل را می توان زیرمجموعه «مدل دستگاه آینده اندیشی انسان کامل» دانست؛ که از ابتدای آفرینش به دنبال تحقق «تمدن اسلامی»و«فراگیری اسلام» در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان در کل جهان بوده است. بر اساس یافته های تحقیق، «آینده اندیشی تمدن ساز اسلامی عبارت است از کنش یا فرایند فکری مداوم و نظام مند معطوف به آینده (اخروی و دنیوی)؛ که در اثر انگیزه ترس از ضرر، طمع منفعت یا علاقه (محبت) ناشی از شایستگی مقام مراتب ولایت الهی ایجاد و منجر به ترسیم نقشه ذهنی و عینی (برنامه) مبتنی بر قرآن و عترت، به منظور تحقق تمدن اسلامی می شود.
انسان کامل و کارکردهای معنوی - اجتماعی آن از دیدگاه امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۷
83 - 107
حوزه های تخصصی:
گرچه تبیین منزلت انسان کامل در منظومه هستی و هندسه سلوکی و نقش و کارکردش در جامعه انسانی از حیث اجتماعی- سیاسی از اهمیت و ضرورت خاصی برخوردار است، آن گاه که با شعاع بینش و گرایش و کنش امام خمینی -رضوان الله تعالی علیه- پیوند می خورد از اهمیت و ضرورت بیشتری برخوردار خواهد شد؛ چه اینکه امام توانسته است در دو ساحت دانش و ارزش، توصیف و توصیه، سلوک و سیاست نقش انسان کامل را نشان داده، مدل ولایت انسان کامل را در مراتب مختلف و از جمله در مرتبه جانشین انسان کامل معصوم عینیت بخشد و بین عرفان و مدیریت، عرفان و سیاست و اجتماع رابطه منطقی- مدیریتی برقرار سازد. در نوشتار حاضر هدف از طرح مسئله انسان کامل و کارکردهای معرفتی- معنویتی و اجتماعی- سیاسی آن نیز تشریح همین مقام و مقوله مهم است که پس از مقدمات بحث (تبیین مسئله تا پیشینه و جایگاه انسان کامل در عرفان اسلامی) به کارکردهای آن در دو ساحت یاد شده اشاراتی کرده ایم. در نوشتار حاضر روشن شد بدون انسان کامل نه معرفت به حقایق وجودی و نه معنویت در عالی ترین مراتب تکاملی حاصل شدنی نیست و انسان کامل برای تدبیر جامعه انسانی و احقاق حق و اقامه عدل غیر از شئون وجودی- معرفتی، دارای شئون اجتماعی و سیاسی نیز می باشد.
بررسی مقایسه ای «انسان کامل» قونوی و «انسان روحانی» بوناونتوره (بر پایه رساله های مرآهالعارفین و سیر نفس به سوی خدا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قونوی با نگاهی وحدت وجودی، در رساله «مرآهالعارفین»، انسان کامل را به مثابه آینه ای برای حق و حق را نیز به منزله آینه ای برای انسان کامل معرفی می کند. بوناونتوره نیز با دیدگاهی وحدت شهودی، در رساله «سیر نفس به سوی خدا»، طرحی برای نائل.شدن به مقام انسان روحانی از طریق صلح و نقش قوای طبیعی انسان در ظهور تأمل روحانی خداوند ترسیم می کند. پرسش این است که مبانی انسان شناسی عرفانی قونوی و بوناونتوره بر پایه رساله های یادشده چیست؟ مصادیق انسان کامل و انسان روحانی در همان رساله ها چه کسانی اند؟ نتیجه این پژوهش توصیفی تحلیلی این است که از دیدگاه قونوی، عصاره انسانی، همان انسان کامل است و او حلقه واسط میان ظهور وجود واحد و بطون وجود واحد است و از همین حیث، آینه هر دو به شمار می آید؛ و نیز انسان روحانی در اندیشه بوناونتوره کسی است که در مراتب سلوک عرفانی خود، خداوند را از طریق طبیعت، نفس خویش و لطف حق، به تأمل بنشیند و به صلح روحانی دست یابد. مصادیق انسان کامل قونوی حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم و امام علی علیه السلام و مصادیق انسان روحانی بوناونتوره، حضرت مسیح علیه السلام، پولس رسول و فرانسیس قدیس هستند.