عبدالله مقامیان زاده

عبدالله مقامیان زاده

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

بررسی و تحلیل آیین های سماع کردن، خلوت گزینی و خرقه پوشی در مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه از عزالدین کاشانی با رویکرد به اصل فایده گرایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: خرقه عزالدین کاشانی مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه سماع خلوت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹
تصوف اسلامی دارای مناسک متنوعی است که برای رساندن آدمی به سعادت حقیقی در نظر گرفته شده اند. بنابراین، در یک نگاه کلی همه این مناسک دارای فواید معنوی و شناختی عمده ای هستند. عزالدین کاشانی در کتاب مصباح الهدایه به شماری از مناسک عرفانی و ابعاد سودرسانی آن پرداخته که از این بین، سماع، خلوت گزینی و خرقه پوشی برجسته تر به نظر می رسند. به این اعتبار، در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، اعمال صوفیانه مذکور از دید اصل فایده گرایی بررسی و کاویده می شود. دلیل گزینش نظریه فایده گرایی، ظرفیت های آن برای رسیدن به تحلیل نوآورانه از آراء کاشانی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که کاشانی همچون فایده گرایان به نتیجه ای که از انجام یک عمل به دست می آید تأکید دارد و صرفاً خود عمل را خوب یا بد نمی داند. همچنین، فواید سماع عبارت است از: تأمین بخشی از نیازهای روحی سالک؛ رفع سآمت روحی و جسمی سالک؛ صیقل وجود آدمی؛ ایجاد محبت در دل سالک؛ آشکار کننده اسرار الهی؛ برقراری ارتباط سالک با عالم لاهوت؛ تقویت ثبات و تمرکز روحی در سالک. فواید اصلی خلوت گزینی عبارت است از: بهره مندی و آگاهی از علوم الهی و معنوی؛ حفظ دین سالک؛ دور ماندن سالک از خطرات درونی و بیرونی؛ مهار کردن نفس اماره و جهت دادن به آن؛ ارتباط-گیری سالک با خداوند؛ بی توجهی به دنیا و مافیها؛ مصاحبت با خداوند و پیامبر. فواید خرقه پوشی نیز شامل این موارد است: ایجاد دگرگونی های مطلوب در عادت های سالک؛ رسیدن به تحولات ژرف درونی از دریچه تغییرات بیرونی و ظاهری.
۲.

بازنمایی و تحلیل ساختارهای مردم گرایی در سیره عملی و نظری ابوسعید ابوالخیر با رویکرد نظریه خودشکوفایی آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابوسعید ابوالخیر ساختار منشی مردم گرا عرفان و تصوف روانشناسی آبراهام مزلو خودشکوفایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۸ تعداد دانلود : ۲۶۷
ابوسعید ابوالخیر در گفتار، منش و اندیشه به انسان و دغدغه های او توجه ویژه ای داشته و نظام عرفانی خود را بر این اساس انسجام بخشیده است. در مکتب روانشناسی انسان گرا که آبراهام مزلو برجسته ترین نظریه پرداز آن است، چنین نگرشی نمود دارد. او با توجه ویژه به انسان سالم، نظریه خودشکوفایی را ارائه کرده است. یکی از ویژگی هایی که مزلو برای افراد خودشکوفا برشمرده، «ساختار مَنِشی مردم گرا» است. هدف پژوهش حاضر که با تکیه بر منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی تدوین شده، بررسی و تحلیل ساختارهای مردم گرا در سیره عملی و نظری ابوسعید ابوالخیر با رویکرد به نظریه خودشکوفایی آبراهام مزلو است. نتایج پژوهش نشان می دهد که پیر میهنه در ارتباط گیری با مردم، فارغ از پیش انگاره های معمول عمل می کرده و مفاهیم بنیادین انسانی را به عنوان ممیزه میان افراد شکوفا و رشدنیافته درنظر می گرفته است. او با خودآگاهی نسبت به محدودیت های علمی و شناختی، مصاحبت با نخبگان علمی، دینی و سیاسی را برگزیده بود که این امر در تقویت شخصیت معنوی و پایگاه اجتماعی اش مؤثر بوده است. همچنین تبیین نظام ارزش گذاری جدید مبتنی بر مسائل معرفتی و غیرظاهری از سوی شیخ، موجب گرایش مردم به مجالس وعظ و تذکیر وی شده بود. اصلی ترین ویژگی در مناسبات بینافردی ابوسعید را می توان عدم برتری جویی دانست.
۳.

تحلیل تطبیقی ویژگی های انسان کامل در نگاه مولانا و عطار از منظر تناقض نمایی و اشارات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولانا عطار متناقض نمایی انسان کامل ویژگی سبکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۴ تعداد دانلود : ۲۷۴
در برخی از آثار ادبی به گزینشی خاص از لغات، اصطلاحات فنی ، عبارات و شیوه های بیان بر می خوریم که از قراردادهای زبانی و سنن ادبی متمایزند، این گزینش خاص از دید و دریافتی نو نسبت به هستی و حیات ناشی می شود، شاعر یا نویسنده ای که به چنین دریافتی نو دست یافته باشد و بتواند این دریافت را در قالب گزینشی نو از زبان و شیوه های ادبی ارائه دهد در حقیقت به سبکی شخصی دست یافته است. تنها معدودی از شاعران در تاریخ شعر فارسی این توفیق را یافته اند که به این سبک شخصی دست بیابند که بی گمان مولانا و عطّار از ممتازترین و سرآمدترین آن ها هستند. این سبک شخصی را می توان از سه نظرگاه و ساحت مورد بررسی قرار داد.ساحت فکری،ساحت زبانی و ساحت ادبی. متناقض نمایی یا تصاویر متناقض نما شیوه ای بیانی است از ساحت ادبی که با برجسته کردن معنی در قالب الفاظ کم معانی فراوان و غالباً توصیفات غیر قابل بیان را که ناشی از تجربیات شهودی عارف شاعر است بیان می کند.مولانا و عطار به عنوان دو تن از سرآمدان عرصه عرفان اسلامی از این شیوه بیانی و ادبی برای بیان تجربیات شهودی و عرفانی خود در جهت بیان ویژیگی های انسان کامل بهره برده اند. در این مقاله برآنیم تا بعدازآوردن تعریفی اجمالی از متناقض نماو علل به کارگیری آن به مصادیق عینی به کارگیری این شیوه بیانی در معرفی انسان کامل درکلام مولانا و عطار پرداخته شودونشان داده شود که این شیوه بیانی چرا و چگونه وبا چه هدفی برای بیان ویژگیهای انسان کامل به کار می رود .

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان