مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
شیخیه
حوزه های تخصصی:
بنا به باور جامعه شناسان دین پژوه، تمامی ادیان – اعم از وحیانی و غیر وحیانی- سیر تطور همسانی دارند؛ که از شکل خاصی در قالب گروه پراکنده ای از افراد و پاره ای آداب ساده عبادی شروع شده، سپس به سوی پیچیدگی و ساختارمندی خاصی سیر می کنند و همه چیز در آن ها به پایداری می رسد اما، با بروز شرایط نوین، پروتست ها (اعتراض) شکل می گیرد و چنانچه جنبه های تئوریک این اعتراض با موفقیت سامان پذیرد و تداوم داشته باشد، عاقبت به ظهور فرقه دینی منجر می گرددبا نظر به باور فوق، در این مقاله، فرقه شیخیه – که از انشعابات مذهب شیعه و پیرو شیخ احمد احسائی می باشند- مورد بررسی قرار می گیرد و مراحل سه گانه اعتراض، چالش های درون گروهی و تاسیس رسمی فرقه مذهبی، در آن دنبال می شود.
طریقت های تاثیرگذار خراسان در عصر تیموریان
حوزه های تخصصی:
عصر تیموریان یکی از دوران های پر تلاطم تاریخ به شمار می رود، چیزی که در قرن هشتم علاوه بر آشفتگی اوضاع سیاسی و اجتماعی چشمگیر بود رونق و محبوبیت تصوف و عرفان بوده است. ارباب طریقت از چنان جایگاهی در میان مردم برخوردار بودند که تصوف و عرفان یکی از عناصر مهم و تاثیر گذار فرهنگی ـ اجتماعی، دینی و سیاسی به شمار می آمده است، خراسان از مکتب تصوف و عرفان خاص برخوردار بوده است و از جمله طریقت هایی که مربوط به مشایخ خراسان می باشد: قصاریه، طیفوریه، نوریه، حکیمیه، سیاریه، ملامتیه، کبرویه، مولویه ... در این مقال فقط طریقت های شیخیه، مرعشیان، حروفیه، نوربخشیه، مشعشعیان و نقشبندیه مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد.
میرزای قمی و حکومت قاجار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد بررسی نوع تعامل و ارتباط میرزای قمی با حکومت قاجاری، عوامل این تعامل و دیدگاه وی نسبت به حکومت وقت است. در این مقطع تاریخی(ابتدای دوره قاجار مصادف با دوره آغامحمدخان و به ویژه دوره فتحعلی شاه قاجار) بسیاری از علما با حکومت قاجار ارتباط نزدیکی داشتند، اما ارتباط و تعامل میرزا ابوالقاسم قمی - که از برجسته ترین علمای این دوره بود - با حکومت وقت، بسیار مهم و تاثیرگذار بود. با توجه به سابقه تاریخی عدم ارتباط یا تقابل علمای شیعه با پادشاهان و حکومت های آنها، اگر در موارد و مقاطعی که بین علما و حکومت های وقت، ارتباط و تعامل نزدیک برقرار شده است، این سؤال مطرح می گردد که چه علل و عواملی باعث ایجاد این ارتباط و تعامل شده است؟ این ارتباط با دیدگاه علما در خصوص عدم مشروعیت حکومت وقت چگونه سازگار است؟ در این نوشتار بیان گردیده است که رویکرد مذهبی حکومت وقت و بحرانها و مشکلات داخلی و خارجی ای که اساس کیان اسلام و دین مردم و مذهب تشیع را تهدید می کرد، باعث شده بود که عالمانی همچون میرزای قمی از راه ارتباط با حکومت وقت از ابزار قدرت در راه مقاصد شریعت اسلام و حفظ کیان اسلامی، گسترش اسلام و مذهب تشیع نهایت استفاده را بنمایند.
رویکردی انتقادی به شیخیه در تطبیق هورقلیا بر عالم مثال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخیه هورقلیا را مرتبه ای از عوالم وجود دانسته که نسبت به عالم ماده از لطافت بیشتری برخوردار است. از نظر شیخیه، در عالم هورقلیا هر چند که اجسام وجود دارند، شفافیت و لطافت آن اجسام نسبت به اجسام عالم ماده بیشتر است. آنها این عالم را همان عالم مثال منفصل دانسته اند. به دلیل عدم هماهنگی در اندیشة شیخیه، جایگاه عالم هورقلیا گاه بین عالم ملک و عالم ملکوت و گاه بین عالم ملک و عالم جبروت معرفی شده است. شیخیه باتفکیک جسم از جسد برای انسان چهار بدن لحاظ کرده اند که برخی مربوط به عالم ملک و برخی مربوط به عالم هورقلیا
هستند. جسد دوم انسان، از اقسام چهارگانة بدن او، که مربوط به عالم هورقلیاست همان چیزی است که در احادیث تحت عنوان «عُجبُ الذنَب» و در فلسفة ملاصدرا تحت عنوان «قوة خیال» از آن یاد شده است. مقالة پیش رو بر آن است ضمن تبیین دیدگاه شیخیه در مورد عالم هورقلیا و جسد هورقلیایی، صحت و سقم تطبیق آنها را بر عالم مثال منفصل و مثال متصل بررسی نماید.
تحلیل عقاید شیخیه در بسترسازی بابیت و بهائیت
حوزه های تخصصی:
از دیرباز مسائلی مانند معاد جسمانی، معراج جسمانی پیامبر، غیبت و امکان طول عمر امام زمان در بین اندیشوران مطرح بوده و نظراتی برای توجیه این باورها بیان شده است. ازجمله نظرات احمد احسائی، که فرقة شیخیه منتسب به اوست، در این خصوص مطرح است. رهبران بابیت و بهائیت، به ویژه علی محمد شیرازی که از باورهای شیخیه متأثر بودند، با پر رنگ کردن مسائلی مانند رکن رابع یا مهدویت نوعی با تأثیر از نظریه جسد هورقلیایی شیخ احمد، ابتدا مدعی نیابت، سپس مهدویت و در نهایت، پیامبری شدند. از این رو، میتوان یکی از زمینه های پیدایش بابیت و بهائیت را تأثیر پذیری از عقاید شیخیه دانست. این مقاله با رویکرد تحلیلی با هدف شناسایی بستر های پیدایش بابیت و بهائیت تدوین یافته است.
سیاست های دولت قاجار در برابر شیخیه کرمان
حوزه های تخصصی:
با ظهور و تثبیت مسلکِ نو ظهور شیخیه در کرمان، از آنجا که مؤسس و دیگر رهبران این طریقه با دولت قاجاری ارتباط خویشاوندی داشتد لذا بر اقتدار محلی آنان در عرصه سیاست در این شهر افزوده شد. خاندان ابراهیمی شیخی مذهب تنها به عنوان یک گروه مذهبی در کرمان به شمار نمی آمدند بلکه به سبب نفوذی که در بین حکام قاجاری داشتند با حضور خود در تشکیلات اداری و در اختیار گرفتن برخی مناصب حکومتی کرمان، بر تحولات سیاسی آنجا تأثیر گذاردند. از این رو هر یک از پادشاهان و حکام قاجاری به فراخور علاقه مذهبی و موقعیت شان و برای حفظ توازن وجلوگیری از اختلافات بین گروه های مذهبی موجود «شیخیه و متشرعه» در کرمان سیاست های مذهبی متفاوتی را در برابر خاندان شیخی مذهب ابراهیمی در پیش گرفتند. در دوره زمامداری مظفرالدین شاه به سبب گرایش های این شاه قاجاری به شیخیه، اختلافات مذهبی و عقیدتی بین دو گروه شیخیه و متشرعه در کرمان به اوج رسید آن چنان که روابط بین این دو گروه شیخی و متشرعه به نزاع عقیدتی مبدل گردید. این موضوع چنان اهمیتی داشت که خود یکی از اسباب ظهور انقلاب مشروطه به شمار می رود.
ظهور و گسترش شیخیه در کرمان در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار فرهنگی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار روحانیت
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی تاریخ محلی
- حوزههای تخصصی تاریخ گروه های ویژه تاریخ ادیان
گسترش شیخیه در کرمان، متأثر از عوامل متعددی بود که این پژوهش در پی بررسی آن عوامل و عملکرد شیخیه در این شهر است. بررسی داده های تاریخی بر اساس روش تحلیلی در تحقیق تاریخی نشان می دهد که عوامل چندی با دامنه تأثیرگذاری متفاوت در این جریان تأثیر داشته اند: آشفتگی اوضاع اجتماعی ـ فرهنگی و از آن جمله وضعیت عقیدتی و فکری در کرمان، نبود حوزه علمی و فقاهتی قوی در این شهر، همسایگی ولایت کرمان به یزد که اقامتگاه شیخ احمد احسایی بود، دلبستگی حکمران کرمان، ابراهیم خان ظهیرالدوله به علمایی چون به شیخ احسایی، گروش پسر او حاج محمد کریم خان به شیخ تا آنجا که از سید کاظم رشتی، دومین رهبر شیخیه، اجازه نامه دریافت کرد، و... از عوامل مهم گسترش شیخیه در کرمان است. استفاده حاج محمد کریم خان از پشتوانه های مادی و معنوی در کرمان و کوشش وی و جانشینانش در برگزاری مجالس وعظ، سخنرانی در مسجد و تدریس در مدرسه ابراهیمیه و تألیف کتب و رسائل مستقل درباره فقه و کلام شیخی به انسجام عقیدتی و اجتماعیِ این فرقه مذهبی کمک فراوانی کردند.
جستاری در نقد بابیت با تأکید بر نقد آموزة رکن رابع در اندیشة شیخیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از آثار و نتایج عقاید خاص شیخیه در مورد باب امام عصر، بسترسازی برای پیدایش فرقه ضاله بابیت، به رهبری علی محمد باب شاگرد سیدکاظم رشتی بود. مهم ترین وجه ارتباط میان شیخیه و بابیه، اعتقاد به رکن رابع و بابیت است. رکن رابع آموزه ای است که از ابداعات فرقة شیخیه بوده و پیش از ایشان به این معنا و مفهوم خاص موردنظر شیخیه، در معارف و عقاید شیعة امامی مطرح نبوده است. رکن رابع در اندیشة شیخیه، عبارت از واسطه ای است که خلق را به حجت خدا و امام غایب رهنمون گشته و بدون تصور رکن رابع، وجود امام را لغو و بیهوده می خوانند. ازاین رو، شیخی ها اصول دین را چهار اصل می دانند. توحید، نبوت، معاد و رکن رابع. این دستگاه فکری خاص شیخیه در مورد رکن رابع، زمینه ساز آفرینش محصولی چون ادعای بابیت علی محمد شیرازی شد.
بررسی تطبیقی عوامل ایجاد دو فرقة مورمون ها و شیخیه در اسلام و مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تعالیم همه ادیان بزرگ، از دوره ای به نام آخرالزمان یاد شده است. از جمله خصوصیات مهم این دوره، ظهور منجی آخرالزمان است. آموزه ظهور موعود آخرالزمان بخصوص در دو دین اسلام و مسیحیت جایگاه ویژه ای دارد. نظر به دلیل اهمیت این موضوع برای پیروان ادیان و شوق و انتظار همیشگی آنان برای درک واقعة ظهور، همواره در طول تاریخ، افرادی از این رغبت عمومی سوءاستفاده کرده، به نام منجی موعود به فرقه سازی دست زده اند. در دو سده گذشته، در هر دو دین اسلام و مسیحیت، به دلایل مختلف و با پیش فرض اعتقاد به ظهور منجی موعود، فرقه های متعددی شکل گرفتند که عوامل مشترکی در دو دین، مورد سوءاستفاده رهبران فرقه ها قرار گرفته است.
این مقاله به بررسی عامل ادعای دریافت کشف و شهود در ظهور منجی موعود می پردازد که سبب پیدایش فرقه شیخیه در اسلام و مورمون ها در مسیحیت شده است.
اختلاف های شیخیه کرمان با دیگر فرقه های شیخیه و انشعابات آن پس از درگذشت موسس این فرقه حاج محمد کریم خان کرمانی در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران عصر قاجار شاهد ظهور فرقه جدیدی در مذهب تشیع به نام شیخیه شد. این فرقه پس از مرگ دومین رهبر آن، سیدکاظم رشتی، دچار انشعابات درون گروهی شد؛ آن چنان که هر یک از شاگردان او براساس اجتهاد خود، به بسط آرا و دیدگاه های دو رهبر نخست و ترویج شیخی گری پرداختند. یکی از آنان حاج محمد کریم خان کرمانی بود که با شرح یکی از اصول اعتقادی شیخیه، یعنی رکن رابع، شاخه مستقلیِ از شیخیه، یعنی شیخیه کرمان را به وجود اورد. پس از مرگ او، شیخیه کرمان با بحران جانشینی مواجه شد و به ترتیب دو پسر او، حاج محمد رحیم خان و حاج محمدخان، هر یک مدتی زعامتِ شیخیه کرمان را عهده دار شدند و بدین ترتیب دو شاخه دیگر از شیخیه کرمان به وجود آمد. همچنین حاج محمدخان، سومین رهبر شیخیه کرمان، پس از رسیدن به قدرت به ترویج رکن رابع و فروعات آن پرداخت. این موضوع حساسیت و خشم علمایِ شیخی شهرهای دیگر را برانگیخت و زمینه های جدایی آنان را از شیخیه کرمان فراهم آورد. از این رو بار دیگر شیخیه کرمان با انشعابات داخلی مواجه شد؛ اما حاج محمدخان با تألیف کتاب ها و رسائل مستقل و پاسخ به شبهات آنان کاملاً این فرقه را از دیگر شاخه های شیخی جدا کرد.
چیستی و مبانی کلامی «رکن رابع» در نظام اعتقادی فرقة شیخیه و ارزیابی نسبت آن با «نیابت خاصه» در فرهنگ شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایدة رکن رابع در فرقة شیخیه، از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ به طوری که برخی سران این فرقه، آن را برتر از اصول دین، حتی توحید و به عنوان اساس هستی و فلسفة آفرینش قلمداد کرده اند. سخنان سران شیخیه در تبیین رکن رابع، در نظام اعتقادی این فرقه دارای اشکالات و چالش های اساسی است و اختلافات عمیقی میان این ایده و اصول و مبانی اعتقادی شیعه، ازجمله نظریة نیابت وجود دارد. این نوشتار بر آن است که پس از بررسی مفهوم، جایگاه و مبانی رکن رابع در نظر شیخیه، نسبت آن با نظریة نیابت (عامه و خاصه) در فرهنگ شیعی را بررسی کند. بررسی به عمل آمده حاکی از آن است که: ایدة رکن رابع، انحراف و بدعتی در مبانی شیعه بوده و با نظریة نیابت، تفاوت های اساسی دارد؛ ضمن اینکه خود نیز از مبنا و دلیل قابل قبولی برخوردار نیست.
رویارویی خاندان کریم خانیه شیخیه با بابیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نخستین مواجهات گروه های مختلف مذهبی با جریان بابیه، رویارویی شیخیه، به ویژه خاندان کریم خانیة کرمان است. رهبران این خاندان پس از ادعای علی محمد باب مبنی بر جانشینی سیدکاظم رشتی و طرح دعاوی عجیب و غریبی همچون بابیت امام زمان، امامت (مهدویت)، نبوت و الوهیت، به مقابله با باب و پیروانش برخاستند و در این زمینه ردیات متعددی نوشتند. آنان با استناد به محکمات کتاب و سنت و نیز با بهره گیری از موارد اجماعی و ادلة عقلی، ادعاهای باب را نقد کردند و آنها را فاقد وجاهت علمی و عقلی برشمردند.
این نوشتار پس از گزارشی مختصر از ردّیه نویسان طایفة کریم خانیه، به گزارش کرونولوجیکالی و توصیفی ساختاری آنها پرداخته، محورهای اساسی این ردّیه ها را تبیین می کند و براساس گزارشی دیالکتیکی واکنش بابیان را نیز بررسی می کند و در آخر تحلیل و جمع بندی نهایی را ارائه می نماید.
جدال های الهیاتی در عالم قدیم و پدیدار شدن روشنفکری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصور غالب درباره روشنفکری در ایران ، آن را پدیداری وارداتی و برآمده از خلاء توصیف می نماید.این تصور، مانع توجه به شرایط امکان درونی تفکر روشنفکری می گردد؛مدعای اصلی نویسندگان مقاله این است که هویت روشنفکری تنها با توجه به تجربه فکری ایران پیشاروشنفکری (عالم قدیم) در کنار تجربه فکری در غرب قابل ادراک است؛ در پژوهش های جاری برآمدن روشنفکران تنها در پرتو ارتباطات ایران و جهان غرب مورد تحلیل قرار می گیرد،اما این پدیدار بدون رخ نمودن تحولاتی در صورت بندی تفکر قدیم، زمینه و شرط ظهور در فضای فکری ایران نمی یافت. این نوشتار با تحلیل جدال های الهیاتی میان اندیشه الهیاتی صدرایی، شیخیه و بابیه در دوران «پیشاروشنفکری»، نشان خواهد داد که چگونه این جدال ها به ظهور تفکر روشنفکری به مثابه یک زبان فکری جدید مدد رسانده است. تحلیل جدال های الهیاتی در پیشاروشنفکری نشان می دهد، که شاهد به حجاب رفتن معرفت قدسی به مثابه امری عینی، بسط تصور طبیعت گرایانه از عالم و انسان، جانشینی علمحصولی به جای معرفت قدسی، و دنیوی شدن زبان الهیاتی هستیم، که پیش از ظهور پدیده روشنفکری، شرایط امکان تفکرات غیرالهیاتی را فراهم ساخته بود.
مبتکر نظریة رکن رابع ایمان در شیخیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخیه یکی از جریان های نسبتاً جوان در تاریخ شیعة امامیه است.یکی از نظریّات منسوب به آنان، نظریة«رکن رابع ایمان» است که انشعابات شیخی در مورد آن نظر همسانی ندارند. یکی از وجوه اختلاف در شناسائی مبتکر این نظریه است. شیخ احمد احسائی، سیدکاظم رشتی و حاج محمد کریم خان کرمانی هریک با این عنوان مطرح شده اند. مقالة حاضر با ریشه یابی علل پدیداری اختلاف در این باب، چهار مؤلفه را در ساختار نظریه مشخص می کند:
1.ادبیات چهارگانة «خدا، پیامبر، امام، شیعه» 2. سلسله مراتب قرای ظاهره 3. تعدد یا وحدت صاحبان آن 4. نقش آنان در قبال سائرین
با پیگیری این چهار مؤلفه در متون بزرگان جریان شیخیه و با توجه به شواهد تاریخی، مقالة حاضر نشان می دهد انتساب نظریة رکن رابع به محمد کریم خان کرمانی انتسابی ناصحیح است. پایه های اصلی این نظریه متکی به کلمات شیخ احسائی است اما به نظر می رسد نظریه پرداز اصلی آن سید کاظم رشتی باشد.
شیخیة کریم خانی و تحولات اقتصادی و اجتماعی کرمان در دورة قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ احمد احسایی(د. 1241 ق/1825 م) در دورة قاجار با استفاده از منابع معرفتی چهار جنبش فکری: صوفیه، فلسفه، اخباری و اصولی درصدد برآمد نحلة جدیدی تأسیس کند و بین اصول عقاید مکتب شیعه وحدت و همدلی ایجاد کند؛ اما این نحله که به شیخیه موسوم گردید بر دامنة اختلافات درونی شیعه افزود و حتی خود احسایی از سوی برخی از علمای شیعه تکفیر شد. پس از مرگ سید کاظم رشتی، یکی از شاگردان او، حاج محمد کریم خان،پسر حکمران کرمان، ابراهیم خان ظهیرالدوله (حک:1218 1240ق/1803 1824م) با توضیح و تبیین یکی از اصول اعتقادی مکتب شیخیه یعنی رکن رابعموفق شد شاخة شیخیة کرمان را پدید آورد. این فرقه نوظهور به زودی پیروانی در کرمان و برخی توابع آن به دست آورد که تا پایان عمر قاجاریه در تحولات محلی مؤثر واقع شدند.ابراهیم خان ظهیرالدوله به سبب علاقة شدیدی که به افکار و اندیشه های شیخ احمد احساییداشت از مریدان وی گردید، سپس فرزندان و دیگر اعضای خاندان وی به این طریقه تمایل یافتند.ابراهیم خان ظهیرالدوله نخستین حاکمی بود که پس از قتل و غارت های آغا محمدخان منشأ خدمات عمرانی و رفاهی در کرمان و دیگر شهرهای این ایالت گردید. این خاندان با تصاحب اراضی کشاورزی و حفر کانال های آبرسانی و قنات تحول عمده ای را در عرصة مالکیت اراضی کشاورزی و تولید داشتند. مضافاَ آنکه برخی از افراد این خاندانِ شیخی مسلک به حکمرانی این ایالت منصوب شدند. تجار شیخی نیز با تأسیس برخی از مراکز تجاری و قیصریه نیز به نوبة خود سهم قابل توجهی در رونق بازار و حیات اقتصادیِ این ایالتداشتند. برخی از طبیبان ماهر و چیره دستِ کرمانی از خاندان شیخی مسلک ابراهیمی بودند. نیز برخی دیگر از افراد این خاندان برای اولین در کرمانمرکز بهداشتی و درمانیتأسیس نمودند که خوداز شاخصه های مهمرشد عمومی سلامت افراد جامعه به شمار می رود.از دیگر خدمات رفاهی که به وسیلة این خانداندر این شهر انجام گرفت می توان به اولین عکاس خانه و احداث خطوط تلگراف و راه های ارتباطی اشاره نمود.
گرایش امان الله خان اردلان به شیخیه علل و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاندان اردلان یکی از خاندان های حکومتگر در منطقه کردستان بود که به سبب عوامل متعدد فرهنگی و تاریخی، ضمن امتناع از پذیرش مذهب رسمی تشیع، اطاعت از صفویه را پذیرفت و تا اواخر قاجاریه، اعضای این خاندان تابع حکومت مرکزی بودند. اگرچه ساکنان منطقه بر مذهب شافعی باقی ماندند، ولی خاندان والی از اواسط عهد صفوی به بعد مذهب شیعه را پذیرفتند. آخرین والی اردلان، امان الله خان دوم (حک: 1265-1284 ق)، که از طرف مادر قاجاری بود، به شیخیه گروید و برای مدتی (هرچند کوتاه) سنندج را به یکی از مراکز تبلیغات شیخیه مبدل ساخت. این پژوهش به روش تاریخی، ضمن بررسی روند حضور شیخیه در کردستان، علل همراهی امان الله خان دوم با شیخیه و همچنین پیامدهای این قضیه را مورد بررسی قرار داده است. این مقاله نشان می دهد که همراهی امان الله خان والی با شیخیه در نتیجه عوامل و انگیزه های مختلف سیاسی، شخصی و خانوادگی بوده است. حضور و فعالیت شیخیه در کردستان، برای ترویج عقاید خود، قریب به سه سال به طول انجامید. در نتیجه گرایش والی به شیخیه، همدلی میان ساکنان کردستان با وی از میان رفت و روابط والی با دولت مرکزی نیز تحت تأثیر قرار گرفت. سرانجام این امر به زوال زودرس حکومت اردلان کمک کرد.
بررسی دیدگاه شیخیه کرمان در مورد علیت ائمه معصومین^ برای عالم خلقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخیه نحله ای است که طی دو قرن اخیر در حوزه تفکر شیعی به وجود آمد. اصلی ترین محور تمایز آنها از شیعیان امامیه: معاد جسمانی، معراج پیامبر، چگونگی حضور امام غایب و دیدگاه ایشان پیرامون مقام ایمه ^ است. شیخیه به ویژه شاخه کرمانی، آل محمد | را حقیقت مشیت الهی ، خالق وعلل اربعه آفرینش می دانند. در این مقاله با روش تحقیق کتابخانه ای و مراجعه به منابع دست اول شیخیه (شاخه کرمانی) ضمن برشمردن مهم ترین ادله آنها، از منظر عقل و نقل به بررسی این ادله پرداخته می شود. ملاحظه خواهد شد که آیات و روایات مورد استناد شیخیه کرمانی لزوماً منتج به اثبات علیت فاعلی و خالقیت آل محمد | نیست و با آیات دیگر قران نیز تعارض دارند. ادله ایشان در خصوص علل مادی، غایی و صوری نیز اخص از مدعا و غیر وافی است. این تحلیل با استفاده از آیات قرآن، مشهورات کلام اسلامی وادله فلسفی به ویژه نظرات ملاصدرا ارایه می شود
بررسی و نقد اندیشه شیخ احمد احسایی در ارتباط با عالم وجودی حیات امام عصر(عج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۶
39-50
حوزه های تخصصی:
فرض عالمی بنام «هورقلیا» بین عالم مادی و عالم مثال و مبتنی ساختن عقاید دینی بر آن توسط شیخ احمد احسایی رهبر فرقه شیخیه، موجب ابهام در کیفیت حیات امام عصر(عج) شده است. اعتقاد به حیات هورقلیایی امام مستلزم غیبتی فراتر از غیبت مصطلح در فرهنگ شیعی است که در بر دارنده محذوراتی از قبیل مرگ عنصری امام و خالی شدن زمین از حجت، عدم حضور آن حضرت در این جهان و اختلال در ارتباط عمومی امام و امت و از سویی منتفی شدن فلسفه نیابت بطور مطلق است که همه بر خلاف عقل، روایات و اجماع مسلمانان می باشد و در این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی به نقد این ایده و پیامدهای آن پرداخته و ضمن تشکیک در عالم مزبور، حیات این جهانی آخرین حجت الهی را اجتناب ناپذیر معرفی می کند.
مجادلات مذهبی قرن سیزدهم هجری: با تأ کید بر تبریز بر اساس چند نسخه خطی
حوزه های تخصصی:
شیخ احمد احسایی یکی از شخصیت های برجسته در افکار نو- خرافی در قرن سیزدهم هجری است که با نگارش آثار مختلف خود، تأثیری بسزا در تولید جریان های فکری این دوره از خود برجای گذاشت. انتشار نوشته ها و افکار او در میان علمای ایران، وا کنش های زیادی را همزمان از نوع موافق و مخالف، برانگیخت. افکار شیخ حتی ا گر در روزگار خودش آشکار نشد، زمانی که در اختیار جانشین وی، سید کاظم رشتی افتاد، آشکارتر و سبب منازعات بیشتری میان علما و طبعا مردم شد. بالا گرفتن داستان شیخیه و مخالفان آنها در بسیاری از شهرهای ایران، جریان نزاعی را دامن زد که شدت آن گاه سبب مداخله حکومت هم می شد. تبریز، یکی از شهرهای درگیر با این مسئله بود. گردآوری همه آنچه درباره منازعات فکری شیخی و غیرشیخی در قرن سیزدهم نوشته شده، کاری است که هنوز بخش های زیادی از آن بر جای مانده است، با این حال بسیاری در روشن کردن ابعاد آن کوشیده اند. نگارنده نوشتار پیش رو، بر اساس چند نسخه خطی می کوشد مجادلات مذهبی قرن سیزدهم هجری را با تأ کید بر شهر تبریز، به تصویر کشد.