مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
معراج
حوزه های تخصصی:
صفى الدین و عطار دو شاعر اسلامى اند که درباره پیامبر (ص) مدائح قابل توجهى دارند. مضامینى همچرن معراج، اخلاق پیامبر و کرامات آن حضرت برترى او بر دیگر پیامبران و طلب شفاعت، از جمله مواردى است که هر دو شاعر به آن پرداخته اند، عطار مطالب را به دوگونه مستقیم و غیر مستقیم ذکر می کند در حالى که صفى الدین معمولا صفات پیامبر (ص) را به صورت مستقیم ذکر می کند موارد غیر مستقیم عطار در خلال تصاویرى هنرى آمده است که خواننده را به خود جذب مى نماید، از سوى دیگر نگاه عطار به پیامبر (ص) و صفات و رفتار او نگاهی عرفانى و صوفیانه است، در برابر آن صفى الدین با نگاهی شاعرانه و زمینى پیامبر (ص) را مدح می کند و تاریخ را به نظم می کشد او پیوسته سعى دارد تا اصول بدیع را در قصیده بدیعیه خویش جاى دهد. با وجود اینکه صفى الدین شیعه و عطار سنى است ولی نگاه هر دو شاعر به مذاهب نگاهى معتدل وحدت آفرین است.
دفتر صوفی
نردبان سلوک
حوزه های تخصصی:
سخن نو درباره اندیشه کهن حماسه هایعرفانیو سفرنامه هایروحانیگفتن اگر چه محال نیست، بس دشوار مینماید، بویژه سخن گفتن از سنت دیرینه دیرپایحکایت پرواز و معراجِ روح آدمیبه سویجایگاه برینِ دیرین، چه به صورت داستان هایمعراج و چه در قالب حکایت هایتمثیلیرمزیپرواز مرغان روح. سخن از حکایت سفرنامه روح آدمیاست؛ یعنیمعراج. موضوع معراج نامه ها سفر است. مسافران معراج نامه ها، شارحان سفرنامه روح خویشند. آنان حکایتِ سفرِ خویش از عالم خاک به افلاک را بازگو میکنند. مسافران این سفر زائرانیهستند که پله هاینردبان سلوک را میپیمایند و موانع و منازل و افلاک را در مینوردند، تا به معرفت، حقیقت و زیارت حق نایل شوند. نقل سفرنامه هایروحانی معنویاگرچه با زبان معیار هنجار قابل بیان نیست، اما این مسافران محاکات اندوه خویش را در حیطه فرازمانی، در شرایط فرامکانیو با بیانیفرازبانیبازگو میکنند. همین ویژگیهایفراهنجار است که اصالت نو شدن این آثار را با پیشینه سنت، ریشه دار میگرداند و قرون متمادیتوجه شاعران و نویسندگان را به خود معطوف میدارد. این مقاله سعیدارد تا از میان آثار مکتوب موجود ادبیایران و جهان، پیش گامانیرا که به بیان سفر معنویخویش ـ معراج ـ پرداخته اند، برجسته ترین آن ها را بر شمارد. بویژه متعالیترین آن ها یعنیمعراج مقدس حضرت رسول (ص) که تاثیرگذارترین آن ها بر سایر معراج ها نیز بوده است، تا شیوه بیان هر یک را در معراج روحانی، عقلانیو انفسیآنان در طریق پیمودن مدارج نردبان سلوک، از زبان ایشان بازگوید.
«مجالس صوفیانه جلال الدین عتیقی تبریزی در سفینه تبریز»*«قسمت دوم»
حوزه های تخصصی:
مجالس، شامل آموزه های عرفانی پیران برای مریدان و عموم مردم بوده که با آیاتی از قرآن مجید آغاز می شده و با لطائف قرآنی همراه بوده است. مجالس عتیقی، در این مقاله از «سفینه تبریز» تصحیح و نقل گردیده که حاوی نکات دقیق عرفانی و تفسیر و تاویل آیات و روایات از دیدگاه عارفان بزرگی چون حسن بصری، جنید بغدادی، حسین منصور حلاج، سری سقطی، سفیان ثوری، منصور عمار، معروف کرخی، ابراهیم خواص و مالک دینار است. عتیقی در این مجالس با ذکر معانی عرفانی آیات قرآن، به جنبه های باطنی آیات، قصص قرآن، زندگی مشایخ و انبیای الهی و لطائف قرآنی پرداخته و با ذوق شاعرانه، کنایات و اشارات صوفیانه را در ضمن لطائف عرفانی و تعبیرات مجازی بیان کرده است.
«تحلیل اسطوره سدره المنتهی در متون اصیل عرفانی»
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، کلمه سدره المنتهی از حیث لغوی و اصطلاحی و شرح و تفصیل آن در متون اصیل عرفانی مورد بحث و فحص قرار گرفته است. و همچنین با مراجعه به آثار شعرا، به استخراج اشعار مربوط به آن پرداخته شده است. اغلب مفسران بر این باورند که سدره المنتهی نام درختی است بر فلک هفتم که جز پیامبر اسلام در شب معراج هیچ موجودی از آن نگذشته است و جبرئیل در شب معراج پیامبر را تا سدره المنتهی همراهی نمود.هر چند در قرآن بحث مفصلی درباره سدره المنتهی صورت نگرفته، اما در کتب عرفانی و تفسیر و احادیث توضیحاتی در این باره داده شده است. که اجماع آن مطالب در این مقاله گردآوری و تدوین شده است.
زبان نمادین حکایت به عنوان «معراج تأویلی» نفس در درام وجودی خود (The Symbolic Language of Ĕikåya as the “Interpretative Mi'råj” of the Soul within its Existential Drama)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالهٴ حاضر تأمّلی دربارهٴ معانی و کارکردهای درونی حکایات عرفای اسلامی مانند جامی، سهروردی، نظامی و ابن سینا است. در ضمن مقاله به چیستی بیان نمادین و به خصوص به تأویل عرفانی نماد ها که این متون اقتضا میکند، توجه خاصی میشود. به قول نگارنده: «حکایت صرفاً زبان نمادین متن را در نظر نمیگیرد، بلکه نیز درونی کردن متن که با آن همراه است، اهمیت ویژه ای دارد . این حکایات فراخوان معنویت عملی اند که در آن رویدادهای فراتاریخی فقط برای خدا انجام میشود».
در بخش دوم مقاله، نگارنده روی «تأویل عشق» تمرکز میکند که «مرگ معنوی و معاد روحانی محض است یعنی عمل بیرون آمدن از خود و داخل شدن به مراتب جدید آگاهی، که معراج تأویلی هر نفس زنده را تشکیل میدهد». در این بحث به دیدگاه های عین القضات همدانی توجه خاصی میشود.
معراج یا خلسه های نظامی، تجربه مشترک عرفا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی معراج پیامبر اسلام(ص) در شعر فارسی (دورة مغول و تیموریان)
حوزه های تخصصی:
شاعران پارسی گوی پس از برکت یافتن سرزمین ایران با قدوم تمدن اسلامی، آن را با جان و دل پذیرفتند و به شعر فارسی رنگ و بویی الهی و معنوی بخشیدند. آنان افزون بر آمیختن شعر فارسی به ارزش های اسلامی، مدیحه های خود را به ثنای باری تعالی و مدح ستایش پیشوایان دینی، به ویژه پیامبر اسلام (ص)، آراستند. از جمله موضوعاتی که زمینة مدح پیامبر را در شعر فارسی فراهم آ ورد، سفر آسمانی آن حضرت از مسجد الحرام به مسجد الاقصی بود که «معراجیه» نامیده شد. هدف این نوشتار، بیانِ نمایی کلی از مفهوم معراج و بررسی مستندات مهم آن در شعر فارسی، به ویژه دورة مغول و تیموریان است.
تحلیل عقاید شیخیه در بسترسازی بابیت و بهائیت
حوزه های تخصصی:
از دیرباز مسائلی مانند معاد جسمانی، معراج جسمانی پیامبر، غیبت و امکان طول عمر امام زمان در بین اندیشوران مطرح بوده و نظراتی برای توجیه این باورها بیان شده است. ازجمله نظرات احمد احسائی، که فرقة شیخیه منتسب به اوست، در این خصوص مطرح است. رهبران بابیت و بهائیت، به ویژه علی محمد شیرازی که از باورهای شیخیه متأثر بودند، با پر رنگ کردن مسائلی مانند رکن رابع یا مهدویت نوعی با تأثیر از نظریه جسد هورقلیایی شیخ احمد، ابتدا مدعی نیابت، سپس مهدویت و در نهایت، پیامبری شدند. از این رو، میتوان یکی از زمینه های پیدایش بابیت و بهائیت را تأثیر پذیری از عقاید شیخیه دانست. این مقاله با رویکرد تحلیلی با هدف شناسایی بستر های پیدایش بابیت و بهائیت تدوین یافته است.
آرای کلامی شیخیه
حوزه های تخصصی:
«شیخیه» نام فرقه ای است که در طی دو قرن اخیر از شیعة امامیه جدا شده است. آنها طرفداران شیخ احمد احساییاند. طرفداران شیخیه، در عین حالی که همواره کوشیده اند خود را شیعة امامی معرفی کنند، عقایدی دارند که مشکل بتوان آنها را با عقاید شیعة امامی یکی دانست. مقالة حاضر تلاشی است برای شناخت و بررسی شیخیه و بزرگان آن و معتقدات ایشان، و اینکه چه تفاوت هایی بین شیخیه با غیرشیخیه وجود دارد. در نهایت، با بررسی و تطبیق اعتقاداتی که به ایشان نسبت داده شده، با عنایت به مکتب اهل بیت(ع)، به نقد و بررسی آنها پرداخته شده است.
شیخیه در عقاید خویش در مواردی چند دچار انحرافاتی شده اند. از آن جمله میتوان به بحث معاد جسمانی و غلو در مورد جایگاه پیامبر(ص) و امامان (ع)، رکن رابع، حیات جسمانی امام عصر(عج) اشاره کرد.
این مقاله، به روش مطالعة کتابخانه ای و در مواردی میدانی تدوین و در مقام نقد و بررسی، از دو روش توصیف و تحلیل استفاده شده است.
غایت سیر و سلوک از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسیدن به سعادت، غایتی است که انسان ها در پی آن اند، اما در مصداق سعادت اختلاف نظر وجود دارد. در عرفان اسلامی، راه رسیدن به سعادت، سیر و سلوک است، و غایت سیر و سلوک عرفانی با تعابیر گوناگونی مانند بهشت، رؤیت خداوند، فناء فی الله و معراج روحانی بیان شده است. درک وحدت وجود و یا به تعبیر دیگر، خودشناسی، در عرفان ابن عربی غایت سلوک روحانی است. سالک الی الله در ابتدای سلوک معرفت به خویش و به تبع آن، معرفت به خداوند ندارد و در نهایت سلوک، معرفت به نفس می یابد و پی می برد که خود چیزی جز خدا نیست. سلوک عارف، شبیه معراج پیامبر(ص) است: سالک ابتدا علم به حق دارد که از طریق تفکر در کتاب و سنت(شریعت) حاصل کرده است. سپس در معراج خویش، آن علم را به عین الیقین(وحدت شهود) مشاهده می کند و آنگاه به حق الیقین(وحدت وجود) می رسد. در مقاله حاضر، مسائل و مباحث پیش گفته، بررسی، تطبیق و تحلیل می شود
سیر معرفت شناختی انسان کامل در دو قوس نزول و صعود از دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در یک فرایند جریان شناسانه، حکمت متعالیة صدرالمتألهین را مورد مداقه قرار داده و عقل کلی را که همان نور انسان کامل است به عنوان صادر اول و مبدأ فیضان عقول در مراتب تشکیکی معرفی کرده است؛ عقلی که در قوس نزولی اش مرحله به مرحله از وحدتِ وساطت جمعیه به طرف کثرات تا عقل بالقوه پیش می رود و سپس در سیر صعودی از عقل بالقوه به سوی عقل مستفاد و بالفعل رجوع می کند و دیگر بار در وحدت جمعیة الهیه که نور، ابتهاج و عشق است فنا می شود و به این ترتیب قاب قوسین اوادنا محقق می شود. در این نزول و صعود همه عقول از عقل ابزاری و جزئی گرفته تا عقل کلی، متناسب با همان مرحله از حرکت جوهریِ نفس آدمی، چراغ راه او هستند و هیچ یک دیگری را نفی نمی کنند بلکه هر مرحله زمینه ساز مرحله بالاتر است.
مستشرقان یهودى و تفاسیر اوّلیّه امامیّه
حوزه های تخصصی:
این مقاله به نقد و بررسى اشکالات یک نویسنده یهودى بر باورهاى شیعه امامیّه درخصوص عصمت پیامبر و عدد ائمّه : اختصاص دارد. به گمان وى، متون اوّلیّه شیعه امامیّه در گذر زمان مورد پالایش قرار گرفته و امروزه در معتقدات شیعه امامیّه، اثرى از آن مشاهده نمى شود. او در کتابى که درباره تفاسیر اوّلیّه امامیّه نوشته، با استناد به دو روایتِ برگرفته از تفاسیر قمى و عیاشى ـ که به ترتیب در مورد معراج پیامبر 9 و معناى تأویلى «سبع سنابل» سخن گفته اند و او آنها را دو روایت غیرعادى مى نامد ـ نسبت به عصمت پیامبر9 و نیز عدد ائمّه : شبهه کرده است. در روایت اوّل ذیل آیه 94 سوره یونس، از وحى الاهى به پیامبر 9 در شب معراج در مورد مقامات امیرالمومنین 7 و خطور عظمت آن مقام در نفس پیامبر 9 سخن به
میان آمده که به گمان آن نویسنده بر حسادت پیامبر به امام على 7، شکّ در این وحى و در نتیجه عدم عصمت ایشان دلالت دارد. در روایت دوم هم که هفت تن از فرزندان امام حسین 7 بعنوان مصادیق سنبله ذکر شده است، نویسنده یاد شده مدّعى است که این روایت برخلاف آنچه شیعه امروز به آن معتقد است، از حصر تعداد ائمّه به هفت نفر و قائم بودن هفتمین آنها حکایت دارد.
ترکیب ساختاری و درون مایه های عرفانیِ مثنوی مصیبت نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی مصیبت نامه در چهل مقاله و در ساختاری منسجم و سامانمند دیدگاه ها و تجارب عرفانی عطار را به وضوح نمایان می سازد.اصالت مصیبت نامه عطار به سبب تجارب جدید و پویایی است که عطار به واسطه آن، هم حرکت صعودی و تدریجی مراحل سلوک را بیان کرده و هم رشته و پیوند دیالکتیکی این مراحل را بازگو نموده است.آن چه در کل ساختار این مثنوی اهمیت دارد، ترکیب جریان های فکری متعدد در اندیشه عطار و تأویل ادراکات عرفانی او از این جریان هاست.عطار خط سیر این اندیشه ها را در عرفان و ادب فارسی که مبانی آن پیش تر توسط سنایی پی ریزی شده بود، بر مبنای سفرهای روحانی در عالم جان تبیین می کند.ما در توصیفی که درباره طرح کلی و تأویل ادراکات عرفانی عطار در این منظومه به دست می دهیم، نشان داده ایم که شیوه تأویل او در این منظومه به او امکان می دهد که در حین ترکیب منسجم و سامانمند عناصر دینی و عرفانی و فلسفی، متوجه مفاهیم باطنی و تسلسل و توالی منطقی آن ها نیز هست.
نمادپردازی معراج در خسرو و شیرین نظامی بر اساس نظریه کهن الگوی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معراج سفری روحانی از دنیای ناسوت به جهان لاهوت است و در ادبیات شرق و غرب، خاستگاه های کهن الگویی عمیقی دارد. مهم ترین رکن اساطیری در معراج، کهن الگوی صعود است. معراج روایت نمادین سیر انسان به سوی کیهان و سفری درونی، از کثرت خودآگاه به سوی وحدت ناخودآگاه جمعی است. در این سیر و سفر، ادراک جزئی انسان تبدیل به ادراک کلی می شود. در بازگشت از این سیر و سفر، فرد پالایش یافته و به کمال رسیده با پشت سر گذاشتن مراحل مرگ ارادی و تولد دوباره و دست یافتن به رستاخیزی نو به انگاره انسان کلی یا کهن الگوی خود دست می یابد.
نظامی با بیان شاعرانه معراج پیامبر در پایان منظومه خسرو و شیرین، نقش همین بازگشت را نمادینه کرده است. در این مقال ضمن بررسی فرایند تحول مزبور، به تحلیل معراج پیامبر در خسرو و شیرین نظامی و نمادهای موجود در آن از دیدگاه نقد کهن الگویی یونگ پرد اخته شده است.
بررسی میزان انطباق تصویر براق در معراج نگاری های عصر قاجار با روایات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معراج پیامبر(ص) موضوعی مهم در حوزه نگارگری و بخش جدانشدنی نسخه های خطی فارسی و پس از آن در کتب چاپی محسوب می گردد. خلق این تصاویر تحت عنوان معراج نگاری از عصر ایلخانان آغاز و در دوره قاجار و متقارن با چاپ کتب سنگی دنبال شد. با این حال به احتمال فراوان روایات اسلامی دست مایه تصویرسازان در باب این مرکب قرار گرفته است، که با سیر و غور در آن می توان به تطبیق نسبی تصاویر براق با احادیث و روایات برجای مانده در معراج نامه های دوره قاجار دست یافت. هرچند در این بین نباید عقایدآفرینندگان و پردازندگان آثار و نفوذ سبک های هنری غرب را نادیده گرفت. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به بررسی روایات، احادیث و تفاسیر مرتبط با ویژگی های ظاهری براق پرداخته و میزان تطبیق آن را با معراج نگاری های این عصر مورد تحلیل و سنجش قرار می دهد.
بررسی تطبیقی نگارة «در راه اورشلیم» و نگارة «معراج»، اثر سلطان محمد (با تأکید بر پیامبر(ص)، جبرئیل و براق)
روایت قرآنی معراج پیامبر(ص) رایج ترین مضمون شیعی در حوزه نگارگری ایرانی- اسلامی است که همواره بستری مناسب برای خلاقیت هنرمندان نگارگر ایرانی را فراهم نموده است. نگاره در راه اورشلیم از معراج نامه شاهرخی که در دوره ی تیموری مصور شده و نگاره ی معراج اثر سلطان محمد،که در دوره ی صفوی منقوش شده، رقعه هایی بی نظیر در عرصه هنرهای دینی محسوب می شوند،که ضمن بهره مندی از اسلوب نگارگری زمانه ی خود، دارای عناصر تصویری شامل: پیامبر(ص)، جبرئیل و بُراق می باشند. لذا در این مقاله سعی در پاسخ دادن به این مسئله است که هر دو نگاره دارای چه عناصر ساختاری مشترک و عوامل شیعی تأثیر گذار بر ساختارهای مشترک این دو نگاره کدامند. ابتدا طبق تحقیقات اسنادی و کتابخانه ای، دو نگاره از دو دوره متفاوت انتخاب و از حیث ساختار و ترکیب بندی و سپس عوامل شیعی تأثیرگذار بر این ساختارهای مشترک همچون بینش نگارگر در مورد نور محمدی و انسان کامل بررسی شد. مقاله ی حاضر به روش توصیفی - تحلیلی در پی دست یابی به وجوه اشتراک و افتراق ساختاری و عوامل شیعی تأثیرگذار در هر دو نگاره است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که در هر دو نگاره، نور محمدی است که در بینش شیعی فیض مطلوب انسان کامل است و این انسان کامل در وجود پیامبر(ص) به یک شکل، اما در دو اثر متبلور شده است.
آیکونوگرافی نگارة ظاهرشدن فرشتة جبرییل در اندازة واقعی خود (با تأکید بر پیامبر(ص) ، جبرئیل و براق)
آیکون، یا آیکونوگرافی امروزه یکی از روش های تحقیقاتی معتبر در زمینه ی مطالعات تصویری قلمداد می شود. در قرن بیستم این مطالعات نظام مند به صورت یک دانش مستقل و آکادمیک ارائه می شود. این جریان که در قرن شانزدهم توسط سزار ریپا آغاز شد، با شخصیت هایی همچون دیدرو، دیدرون، مال، واربورگ و پانوفسکی تداوم و تکمیل شد. آیکونوگرافی شاخه ای از علم آیکونولوژی است که در آن مطالعات بر روی یک نمونه تصویری در بستر گسترده ای از تاریخ، فرهنگ، هنر و مناسبات اجتماعی صورت می پذیرد. در این مقاله بر اساس رویکرد پانوفسکی به بررسی نگاره ای از معراج نامه شاهرخی متعلق به مکتب هرات(قرن 9 ه .ق) با عنوان ظاهر شدن فرشته ی جبرئیل در اندازه ی واقعی خود می پردازیم. در آیکونوگرافی، نگارگری ایرانی اسلامی در عصر شاهرخ شاهد تحولاتی جدی در نگارگری با موضوعات هنری در حوزه ی دینی و مذهبی هستیم. مضامین دینی، در نگارگری ایرانی جان تازه ای به خود می گیرد، که توسط رویکرد آیکونوگرافی قابل ادراک می باشد؛ چرا که نگارگر دینی دوره ی شاهرخ عمدتاَ به ارائه ی تصاویر حسی و با مفاهیمی دینی، عقیدتی و به سفارش حاکمان وقت ارائه می دهد. برای درک بهتر نگاره های معراج نامه ی شاهرخی کاربست سه مرحله ای پانوفسکی که شامل رویکرد توصیفی(فرمی)، تحلیلی و تفسیری است به خوبی مؤثر واقع شده. در این مقاله با بررسی این نگاره از نسخه ی معراج نامه ی شاهرخی به مدد همین سه رویکرد و روند تفسیری، سعی در پاسخ به این مسئله است که، در این نگاره چه بیان های تصویری از دیدگاه آیکونوگرافی وجود دارد؟ تا ضمن درک موضوع و مضمون اثر و همچنین پی بردن به معنی لایه های درونی یک اثر، به طور علمی و صحیح به شناخت درستی از شکل گیری یک اثر هنری و مقصود خالق اثر، در یک دوره ی تاریخی، دست یافت.
مقایسة ارداویراف نامه و التوهم حارث محاسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارداویراف نامهاثری از عهد ساسانی و به زبان پهلوی است. متن فارسی آن از روی ترجمة فرانسوی نوشته شده است. التوهمنوشته حارث محاسبی، از عرفای قرن سوم، و به زبان عربی است. این اثر هنوز ترجمه نشده است. هردو اثر دربردارنده مشاهدات انسان خاکی از عالم ملکوت اند. ویراف در جامعة زرتشتی ای که با حملة اسکندر مبانی دینی و اخلاقی آن دچار آشفتگی شده است، به منظور رفع شک عروج می کند. محاسبی نیز در جامعة اسلامی واعظی عارف است. هدف، ویژگی های فرهنگی و اجتماعی عصر، و طبقة اجتماعی هردو- به این معنا که یکی عارف و دیگری متشرع است- بر تصویرسازی های بهشت و دوزخ اثر گذاشته است. بهشت و دوزخ در ارداویراف نامهبراساس کارکردهای اجتماعی افراد و مبتنی بر بینش گیتی شناختی زرتشتیان ترسیم می شود؛ درحالی که در التوهمتأکید بر دوری و نزدیکی به خداوند است. باوجود اندیشة اسلامیِ محاسبی، مراحل سفر در هردو یکسان است و غایت هردو رسیدن به «روشنی بیکران». اگرچه عروج محمل موقعیتی تاریخی و اجتماعی است، هردو اثر بر الگوی جمعی کمال یابی که از ریشه های عمیق برخوردار است، منطبق می شوند. محاسبی با گزینش آیات، احادیث و به کارگیری قدرت تأویل، مشاهدات خود را با الگوهای جمعی کمال سازگار کرده است.
مقایسه سطوح معنایی معراج پیامبر(ص) و سفر اسکندر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۷۶
266-241
حوزه های تخصصی:
معراج پیامبر اسلام (ص) تأثیر زیادی بر معراج های صوفیه گذاشته است. علاوه بر این، تأیید و توصیف آن در بسیاری از متون عرفانی، نشانی از ایمان گوینده تلقی می شد، در حالی که معراج متأثر از دخل و تصرف قصه گویان است و ارتباط آن با برخی قصه های عامیانه مورد توجه قرار نگرفته است. این پژوهش به مقایسه روایت ابن عباس از معراج و سفر اسکندر در داراب نامه طرسوسی پرداخته است. اسکندر در داراب نامه ، جهانگشایی شرقی است که وجوه اشراقی یافته است و برای وی نسب نامه ای کیانی ساخته شده است. بافت جامعه اسلامی نمود پیامبرگونه اسکندر را برجسته کرد و تجربه عالی پیامبر اسلام (ص) را در شب معراج، در سطحی پایین تر، اما با همان تکنیک به وی نسبت داد. سفر اسکندر برای دیدن عجایب و جستجوی آب حیات، بن مایه های اصلی معراج را در خود دارد. مقایسه این دو نشان دهنده عناصر مشترکی است که بر اساس ارتباط بینامتنی با قرآن ، مصادیق «آیات الکبری» را نشان می دهد. طبق نظام ارزشی قرآن ، «آیات» یا نشانه ها، خالق نما و ایمان آفرینند. جریانی از معنا در مواجهه با آیات شکل می گیرد که «حضور» کنشگران را دستخوش تغییر می کند. تحلیل هر دو سفر بر اساس رویکرد نشانه معناشناسی نشان می دهد که علاوه بر عناصر مشترک در سه محور «بهشت و دوزخ»، «فرشته شناسی» و «ملاقات با خداوند»، سطوح سازماندهی و چگونگی کارکرد و تولید معنا در هر دو، سازوکار یکسانی دارد.