مقالات
حوزه های تخصصی:
وحدت وجود از مهم ترین و پیچیده ترین مباحث عرفانی است که همواره محل بحث و تأمل اندیشمندان به ویژه پس از ظهور ابن عربی بوده است. در مرتبه ای نازل تر از وحدت وجود، مرتبه ای با عنوان وحدت شهود مطرح گشته که در آن، عارف در اثر عشق و جذبه الهی جز حق نمی بیند؛ مقامی که با تأمل در آن می توان آن را با مقام «جمع» در کلام عرفا برابر نهاد. این مقاله به این پرسش مهم پاسخ می دهد که در صورتی که برای وحدت وجود و وحدت شهود در جهان بینی عرفانی عارف بزرگ قرن سوم هجری، حسین ابن منصور حلاج جایگاهی وجود داشته باشد، چه اصول و روش هایی برای اثبات آن ها(به ویژه اثبات وحدت وجود و مقام جمع الجمع) در اقوال یا افعال او وجود دارد؟ هرچند گاه با اختلاط اندیشه و کلام حلاج با حلول و اتحاد، و گاهی نیز با طرح این مسئله که پیش از ابن عربی هیچ نشانی از اندیشه و ادراک «وحدت وجود» در میان عرفا نمی توان دید، به نفی و انکار آن در مورد حلاج پرداخته اند، اما با توجه به اصالت اقوال و حالات این عارف ربانی، که خود با نام عین الجمع در مورد برخی از این حالات خویش یاد می کند، از یک طرف و ارتباط میان اصل وحدت وجود با اساس جهان بینی و تفکرات وی از طرف دیگر، باید گفت حلاج علاوه بر درک وحدت شهود به حقیقت وحدت وجود نیز دست یافته است؛ تا جایی که می توان أنا الحق او را صریح ترین تجلی اندیشه وحدت وجود وی برشمرد.
تفسیر غزلی از مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، یکی از غزل های مولوی تفسیر شده است. به عقیده نویسنده، این غزل مثل بسیاری از غزل های مولوی دارای وحدت عاطفی است، و همین امر سبب پیوند معنایی میان ابیات و رفع ابهام از پاره ای از آن ابیات می گردد. نویسنده با استفاده از روابط بینامتنی و زمینه ذهنی مولوی سعی کرده است مبهمات بیت ها را روشن کند و پیوند معنایی ابیات را علی رغم گسستگی ظاهری آن ها توضیح دهد و از این طریق وحدت عاطفی غزل و اندیشه مترتّب بر آن را کشف کند.
جریده برداری و سقّایی؛ میراث قلندران و جوانمردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریده برداری و سقایی از آیین های عزاداری در ایام محرم است که پایه گذار آن قلندریه و اهل فتوت بوده اند. منابع تاریخی از رواج این آیین ها در میان اهل فتوت در دوره ایلخانی و سپس صفویه خبر می دهند. در فتوت نامه های موجود از این آیینه گزارش هایی در دست است که نشان می دهد این آیین ها در ایام محرم در میان طریقت های صوفی به ویژه قلندران به هنگام عزاداری اجرا می شده، و رواج عام در میان دسته های عزادار نداشته است. این آیین ها به تدریج به مثابه آیین های شیعی مورد توجه قرار گرفت و بن مایه صوفیانه آن به فراموشی سپرده شد، و از دوره قاجار و پهلوی از انحصار دراویش و قلندران خارج گشت و رواج عام یافت. با این اوصاف، هنوز صبغه و سابقه صوفیانه آن قابل شناسایی است. سقایی ذکر مصائب وارده بر عترت رسول خدا به ویژه امام حسین(ع) و یارانش به صورت نوحه سرایی دسته جمعی و هماهنگ بدون سینه زنی و زنجیرزنی و سنج و طبل زنی است. جریده، علم مخصوصی است که آن را در مقابل تکیه و حسینیه نصب می کردند، و در پیشاپیش دسته های عزادار حرکت می دادند. اسناد قابل اطمینانی در دست است که نشان می دهد در اواخر دوره قاجار در شهرهایی مانند کاشان هنوز جریده برداری مخصوص دسته های قلندران بوده، و حمل آن مستلزم اجازه بابای قلندران بوده است.
حضور الهی(شخینا) در سنت یهود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در راستای آشنایی با تعالیم سنتی یهود درباره نحوه ارتباط خداوند با عالم نوشته شده است. ابتدا تصویری از حضور مادی و ملموس خدا بر اساس کتاب مقدس ارائه گردیده، و سپس مفهوم این حضور که عالمان تلمودی(ربی ها) از آن به شخینا تعبیر کرده اند، در تلمود بررسی شده است. در پی دستیابی به راه حلی بر معضل تناقض در آموزه ها یعنی حضور تجربه شونده و تعالی خداوند، تفسیرها و آرای شماری از فلاسفه یهود در قرون وسطی مرور شده است. افزون بر آن، با بررسی آثار برجسته عرفانی آن دوره، به تبیین جایگاه شخینا در عرفان و نیز غایت حضور خواهیم پرداخته شده است.
غایت سیر و سلوک از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسیدن به سعادت، غایتی است که انسان ها در پی آن اند، اما در مصداق سعادت اختلاف نظر وجود دارد. در عرفان اسلامی، راه رسیدن به سعادت، سیر و سلوک است، و غایت سیر و سلوک عرفانی با تعابیر گوناگونی مانند بهشت، رؤیت خداوند، فناء فی الله و معراج روحانی بیان شده است. درک وحدت وجود و یا به تعبیر دیگر، خودشناسی، در عرفان ابن عربی غایت سلوک روحانی است. سالک الی الله در ابتدای سلوک معرفت به خویش و به تبع آن، معرفت به خداوند ندارد و در نهایت سلوک، معرفت به نفس می یابد و پی می برد که خود چیزی جز خدا نیست. سلوک عارف، شبیه معراج پیامبر(ص) است: سالک ابتدا علم به حق دارد که از طریق تفکر در کتاب و سنت(شریعت) حاصل کرده است. سپس در معراج خویش، آن علم را به عین الیقین(وحدت شهود) مشاهده می کند و آنگاه به حق الیقین(وحدت وجود) می رسد. در مقاله حاضر، مسائل و مباحث پیش گفته، بررسی، تطبیق و تحلیل می شود
غمز، غمزه، نعره، نغمه(تصحیح بیتی از حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم با نعـره های قلقلـش اندر گلـو بـبست این بیت معروف حافظ، بنا بر اختیار علامه قزوینی چنین است. بعضی از نسخ خطی دیوان خواجه در مصراع نخست، به جای «غمزه»، «غمز، نعره و نغمه» و در مصراع دوم به جای «نعره»، «نغمه» آورده اند. در این مقاله، پس از طرح فضای معنایی غزل و گزارش مفهوم کلی(عاشقانه ـ عارفانه) آن، با عرضه دلایل کافی و طرح شیوه ای که در تصحیح متون فارسی معمول و بایسته است، برای مصراع نخست «نغمه» و برای مصراع دوم «نعره» پیشنهاد، و انتخاب و رأی بعضی از محققان تأیید شده است.
منظومه عرفانی سعدی در بوستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سعدی از بزرگترین شخصیتهای ادبی ایران در طول تاریخ شعر و ادب فارسی است که در مورد جنبههای مختلف شخصیت و شعر او کتب و مقالات متعدد نوشته شده است؛ اما آنچه این نوشته در پی طرح آن است، مسئلهای است که در نوشتههای معاصران ما در باب سعدی کمتر بدان توجه شده است و آن، نشان دادن شخصیت معنوی و عرفانی سعدی در آثار او و بهویژه در بوستان است، بدین معنی که سعدی در این منظومه فقط از مفاهیم عرفانی استفاده نکرده است، بلکه فکر مسلط در این اثر، فکر عرفانی است و این مسئله به دلیل تربیت عرفانی سعدی و یا حتی اعتقاد به اینگونه آموزههاست؛ چیزی که در تلقی قدما از شخصیت سعدی نیز کاملاً مشهود است. منظومه فکری سعدی در آثار او بهویژه در غزلیات و بوستان، منظومه عرفانی است و این سخن هرچند به معنی اعتقاد مسلم سعدی به جزئیات تصوف حداقل در تمام مراحل زندگی او نیست، نشان دهنده غلبه این تفکر در منظومه فکری اوست.
بدین منظور این نوشته به بررسی منظومه عرفانی سعدی در بوستان و تطابق فکری سعدی با محورهای فکر عرفانی در بوستان پرداخته است و در آن، مباحثی چون تربیت عرفانی سعدی در نظامیه بغداد و اشاره تذکرهنویسان درباره شخصیت معنوی سعدی و نیز محورهای عمده تفکر عرفانی در ضمن حکایات بوستان مطرح شده است.
سلطان ولد و خلافت او پس از مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهاءالدین محمد، معروف به سلطان ولد، فرزند ارشد مولانا جلال الدین محمد بلخی، یکی از شخصیت های تأثیرگذاری بود که در حیات مولانا و پس از وفات او نقش مهمی در حوادث پیش آمده، به ویژه در تدوین آثار مولانا ایفا کرد. او از موقعیت ممتازی برخوردار بود به خصوص که در میان اطرافیان مولانا تنها کسی است که از خود آثار مکتوب قابل توجهی به جا گذاشته است. شناخت و بررسی آرا و افکار او و نیز نقش او در روابط مولانا با دیگران(بزرگان، امرا، شیوخ و مریدان و...) بی شک در مطالعات مولوی شناسی اهمیت بسیار دارد. متأسفانه تاکنون به جز در مقدمه ولدنامه از استاد جلال الدین همایی، در هیچ اثر دیگری به طور مستقل، شخصیت و آثار و افکار سلطان ولد بررسی نشده است. در این پژوهش، سعی بر این بوده است که با گردآوری اطلاعات موجود درباره سلطان ولد، به خصوص از لابلای آثار خود او، و نقش او به عنوان فرزند مولانا در زمان حیات پدر و به عنوان نخستین گردآورنده آثار مولانا و نیز به عنوان مهم ترین و اثرگذارترین شخصیت در شکل گیری طریقه مولویه، و دوام آن پس از مرگ پدر بررسی و حتی المقدور تحلیل شود.
مقایسه لوگوس مسیحیت با انسان کامل در نزد ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم لوگوس(Logos) پیش از مسیحیت، به صورت انتزاعی در فلسفه یونان باستان و یهودیت(عهد عتیق و برخی آثار فیلون اسکندرانی) به چشم می خورد. در مسیحیت(مقدمه انجیل یوحنا) لوگوس برای اولین بار با شخصیتی تاریخی(عیسی ع) یکی گرفته شده است و مسیحیان به ویژه آبای کلیسا بعد از این یکسان انگاری، به لوگوس ویژگی هایی نسبت داده اند که بسیار شبیه برداشت عرفای مسلمان از «انسان کامل» است. در عرفان اسلامی هم، ابن عربی بحث انسان کامل را به طور مفصل مورد توجه قرار داده است. او در این زمینه، عقایدی را مطرح کرده که قابل قیاس با نظریات مسیحیان در باب لوگوس است. در این نوشتار، بعد از بررسی نظریات ابن عربی و شارحانش درباره انسان کامل و دیدگاه های آبای کلیسا در باب لوگوس، به این نتیجه رسیدیم که علی رغم وجود تشابهات چشمگیر بین دو مفهوم، مسئله تجسّد لوگوس در مسیحیت، تفاوت عمیق و قابل توجهی در این زمینه به حساب می آید.
گونه صوفیانه معرفت و ایمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ تفکّر اسلامی، ایمان و معرفت به عنوان دو مفهوم بنیادی و مناقشه انگیز الهیاتی، همواره مورد نظر اندیشمندان دینی بوده است. مسائل کلامی مهمّی چون تکفیر و تفسیق، حسن و قبح عقلی و... آشکارا پی آمد تفاوت تعاریف از این دو مفهوم اند. در این میان، اهل تصوّف با جهان بینی ویژه خود، برداشت و تعریف خاصی از این مفاهیم داشته اند. نظرگاه قابل توجه متصوّفه، ما را به بررسی تعریف ایشان از این دو برمی انگیزد. در این مقاله، با پی گیری اقوال اهل تصوّف به بررسی معناشناختی(Semantics) این دو مفهوم نزد ایشان پرداخته شده است. همچنین ارتباط معرفت و ایمان، و سهم تعقل و استدلال در ایمان را از دید صوفیه جست وجو شده، و در پایان به اختصار، شباهت دیدگاه متصوّفه با ابن حزم، اشاعره و ماتریدیه در عالم اسلام و پیشگامان ایمان گرایی و معرفت شناسی اصلاح شده در مسیحیت، تطبیق و بررسی گردیده است.
پیوند عرفان و رمانتیسم در شعر سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درون گرایی و دعوت به آرامش در دامن طبیعت را می توان مهم ترین ویژگی شعر او دانست؛ این بینش، ملهم از دو ویژگی بسیار مهمِ اندیشه اوست: عرفان و رمانتیسم؛ به عبارت دیگر، تلفیقی از عرفان و رمانتیسم در شعر او به چشم می خورد؛ اما همان گونه که عرفان سپهری، همان عرفان شناخته شده ایرانی ـ اسلامی نیست، رمانتیسم او نیز کاملاً با اصول این مکتب هم خوانی ندارد. در این مقاله، نخست، ضمن تحلیل نگرش نویسندگان درباره سپهری، رویکرد عرفانی و سپس دیدگاه رمانتیک بررسی می شود، و سرانجام، پیوند عرفان و رمانتیسم در شعر و اندیشه او تبیین می گردد