مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
معراج
منبع:
انسان پژوهی دینی سال پانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
185 - 209
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به معراج نبی مکرم اسلام از امور محل وفاق در بین مسلمانان است و اصل آن ریشه قرآنی دارد. در آن شب اسرارآمیز پیامبر با اراده الاهی در عوالم هستی سیر کرد و حقایقی از عالم برین، و درجات بهشتی و درکات جهنمی تعدادی از افراد امتش را ملاحظه کرد و پس از دیدار با تعدادی از انبیای سلف از سفر بازگشت. واگویی حقایق مشاهده شده با واکنش سلبی و منفی قریش مواجه شد. فصل مشترک تمام اندیشمندان اسلامی در وقوع معراج، ادراکات ویژه پیامبر در آن شب رازآلود است. در توجیه و تفسیر نحوه و کیفیت وقوع معراج بین اندیشمندان اسلامی اختلاف وجود دارد. تعدادی این سفر خاص را جسمانی و تعدادی روحانی می دانند. رویکرد تفسیر روحانی معراج به چند زیرشاخه تقسیم می شود: وقوع در خواب، با فکر و عقل و سیر روحانی در بیداری که مرز مشخصی با حالت خواب و سیر فکری دارد. رویکرد خاص تعدادی از عرفا هرچند قابل اندراج در تفسیر روحانی است ولی به دلیل مهندسی کلام ویژه و استفاده از ادبیات نمادین به عنوان قسم جدایی در این مقاله دسته بندی شده است. هر کدام از تفاسیر پنج گانه وجوه ترجیح و ابهاماتی دارد. در این پژوهش تلاش شد با رویکرد انتقادی، تفسیر برتر معین شود. این به معنای بطلان کامل همه نظرات غیرمختار نیست.
بررسی تطبیقی بُراق و سانتور در ایران و یونان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۱)
59 - 68
حوزه های تخصصی:
آن چه در این مقاله می خوانید، نقش مهم و اثرگذارِ اساطیر، حکومت، ایدئولوژی، هِژِمونی(Hegemoni)، قومیت ، زبان و نشانه های دیداری و دیگر رویدادها و مؤلفه ها بر الگوهای باستانی، روایی و تصویریِ ایران و نواحی آن می باشد. این مجموعه از مبادلات فرهنگی و سیاسی، با روی کار آمدن دولت ها و هم نشینیِ اندیشه متفکران و هنرمندان، بنیاد نشانه های تصویری را دگرگون نموده و آموزه های دینی را در بطن آن، مستتر گردانیده اند. بدین ترتیب، این ساختار، موجب تغییر در مفهوم و اندک تمایزی بر شکل ظاهری مرکب پیام آورِ اسلام (بُراق/ تصویر 1و3) در داستان معراج گردیده است. اسطوره ای همتایِ سانتور(Centaur)یونانی (تصویر2)، با پیکره ای حیوانی و سیمایی زیبا و انسانی، که قدرتِ حاکمان نواحی اسلامی، روابط نمادین در علم اعداد، ناخودآگاهِ مردانه و جنسیتِ زنانه و دیگر موارد را با روایتی مقدس و منسوب به مسلمانان(معراج پیامبر) ادغام و منتشر نموده است. از این رو، آمیزش صورت گرفته، محصول نوعی تطبیق بینافرهنگی و جهان بینیِ سیاسی در پادشاهی گسسته ایران می باشد، که به منظور ترویج آرمان های مذهبی، حکایتِ معراج را با نقشِ بُراق(Buragh)، به صورت آشکار یا پنهان پیوسته و روانه فرهنگ اسلامی می گرداند. حال آن که، گفته های بالا نتیجه ساختارِ پژوهشی کتابخانه ای و تطبیقی از گونه عَرضْی است؛ تا در رسیدن به وجهی دیگر از جوهره فکری و تصویری هنر ایران دست یابیم. بر این اساس، مطالعات نظری این تحقیق، ما را در جهت پاسخ به: 1-چگونگیِ رابطه ظاهری و معنوی بُراق و سانتور؛ 2- بررسیِ جنسیت، مفاهیم و عوامل اثرگذار بر زنانگی یا مردانگیِ مَرکَب پیامبر، یاری خواهد کرد.
مطالعه تطبیقی نگاره های معراج حضرت محمد (ص) و نقاشی های عروج حضرت عیسی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
123 - 141
حوزه های تخصصی:
نگاره های با موضوع معراج حضرت محمد (ص) و عیسی (ع) از مهمترین آثار تصویری با مضمون دینی در نقاشی های ایرانی و مسیحی است. هدف از بازگویی معراج این دو پیامبر (ص) در قرآن علاوه بر تکریم و بزرگداشت شخصیت آنها، اشاره به گوشه ای از قدرت بی پایان الهی است. مهمترین مساله مشترک بین هر دو عروج این است که هر دو آن بزرگواران در بیداری و با جسم و روح به معراج رفتند. این پژوهش بر اساس روش توصیفیِ تحلیلی و با رویکرد تطبیقی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مشاهده آثار، به بررسی نگاره های عروج حضرت محمد (ص) و عیسی (ع) از لحاظ عناصر تصویری و ساختاری می پردازد تا ضمن شناسایی وجوه تشابه و تفاوت بین آنها، احتمال تاثیر و تاثر آنها را از یکدیگر مشخص نماید. شناخت عمیق از نگاره های معراج و کشف روابط و دامنه تاثیر و تاثرات هنر اسلامی و مسیحی از اهداف اصلی تحقیق است. عدم توجه به نگاره های دینی و موضوعات مشترک در تاریخ هنر ادیان انجام این تحقیق را ضروری می نماید. نتایج تحقیق نشان می دهد که تشابهات ساختاری و تصویری بین نگاره های معراج حضرت رسول اکرم (ص) و عروج حضرت عیسی (ع)، صرفا به دلیل موضوع مشترک عروج نبوده، بلکه توجه به تاریخ متاخرتر برخی از نگاره های معراج پیامبر (ص) نسبت به نگاره های عروج عیسی (ع) احتمال تاثیرپذیری آنها از عناصر تصویری موجود در شمایل نگاری مسیحی را قوت می بخشد. با وجود تاثیرپذیری اکثر معراج نگاره های ایرانی از نقاشی های مسیحی، در مواردی نیز تاثیرگذاری نگاره های معراج به گونه ای متقابل در نقاشی های عروج حضرت عیسی (ع) هویدا می شود، به گونه ای که عناصر و نحوه چیدمان برخی از معراجیه ها در نمایش نحوه عروج مسیح (ع) نفوذ یافته است.
خوانش روان شناختی معراج نبوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم خرداد ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
157-166
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش مقاله حاضر خوانش روان شناختی سفر معنوی حضرت نبی اکرم (ص) به عنوان نمونه عالی رشد و شکوفایی روانی و معنوی می باشد. هرچند الگوهای شکوفایی روانی قبلاً توسط روان شناسانی چون مازلو، راجرز، یونگ و فروید ارائه شده اند، اما این الگوها در نهایت ژرف اندیشی به خودشکوفایی و فردیت یابی اشاره نموده اند که سازه های مبهمی هستند که به خوبی تعریف و تفسیر عمیق نشده اند. در مسیر این مطالعه، علاوه بر قرآن کریم، احادیث و معراج نامه های مختلف، متون عرفانی و سازه های روان شناسی اعماق نیز مورد مداقه قرار گرفته اند. با رویکردی تحلیلی نشان داده شد که معنای باطنی معراج در ارتباط انسان با درون خویشتن و تحقق بخشیدن به پتانسیل شکوفایی فطرت می باشد. شکوفایی مراحلی دارد که شامل فراروندگی و پیمودن مراحل عرفانی می باشد که به صورت نمادین به عنوان هفت آسمان مطرح شده اند. علاوه بر سفر آسمانی که به صورت عمودی پرواز روح مصفا را به ذهن متبادر می سازند، سفر زمینی از کعبه به بیت المقدس (سفر افقی) نیز مورد واکاوی قرار گرفته است. درنهایت، معراج نبوی می تواند به عنوان الگوی جدیدی در روان شناسی مثبت اسلامی مطرح شود و در تحقیقات آتی با رویکرد میدانی و رویکرد تاریخی نیز مورد مطالعه قرار گیرد.
مقایسه سیمای جبرییل در معراج نامه های ابن سینا و میرحیدر در دو بعد فلسفی و تجسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مضامین به کار رفته در آثار هنری ایرانی -اسلامی معراج پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص)، است. بسیاری از هنرمندان نگارگر ایرانی، روایت های تصویری متنوعی را در قالب «معراج نامه ها» خلق کرده اند که از برجسته ترین آن ها می توان به معراج نامه میرحیدر اشاره کرد. روشن است که نگارگران به جنبه های بصری معراج توجه کرده اند و برای به تصویر کشیدن این واقعه، صورتی تجسمی از عناصر مختلف داستان را شکل داده اند. از جمله اینکه، فرشتگانی همچون جبرئیل را با شکل، اندازه و رنگ ها و ویژگی های خاصی به تصویر کشیده اند. از سوی دیگر، فیلسوفان و متألهان ایرانی نیز در آثار خود به بررسی و تحلیل نظری واقعه معراج پرداخته اند که از آن جمله می توان به رساله معراج نامه ابن سینا اشاره کرد. مقاله حاضر، در پی پاسخ به این مسأله است که «تصویری که از جبرئیل در صحنه های مختلف معراج در معراج نامه میرحیدر مشاهده می شود، با توصیفات نظری ابن سینا درباره جبرئیل در رساله معراج نامه چه نسبتی دارد؟». در این مقاله نشان داده می شود که باوجود تفاوت زمانی خلق این دو اثر و نیز تفاوت اساسی رویکرد خالقان این دو اثر (رویکرد تجسمی و رویکرد فلسفی) می توان این دو اثر را دو روایت مختلف اما قابل انطباق از تصویر جبرئیل در معراج دانست.
خوانش نگاره معراج پیامبر (ص) اثر سلطان محمد از منظر اصول ادراک دیداری گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
83 - 97
حوزه های تخصصی:
معراج رسول اکرم (ص) رایج ترین مضمون دینی در حوزه نگارگری ایرانی اسلامی است و در دوره های مختلف هنری و تاریخی بارها به تصویر درآمده است. درمیان نگاره های معراج، نگاره معراج حضرت رسول(ص) منسوب به سلطان محمد از شاهکارهای این حوزه است. نظریه گشتالت در اوایل قرن بیستم ابتدا در حوزه روان شناسی مطرح شد و سپس پا به عرصه هنر گذاشت. بر اساس این نظریه ذهن انسان در فرآیند ادراک بصری تمایل به دسته بندی و سامان دهی عناصر بصری دارد به طوری که این کلِ سازمان یافته با تک تک عناصر به تنهایی متفاوت خواهد بود. آنچه در اصول ادراک بصری گشتالت اهمیت دارد، پی بردن به ادراک ارتباط است که موجب ترکیب معنادار می شود. مقاله پیش رو با هدف کشف کیفیت تأثیرگذاری قوانین ادراک دیداری گشتالت بر نگاره مورد بحث جهت شناسایی قابلیت های آن در ایجاد ارتباطی سودمند و نیز بررسی میزان پراگنانس برخورداری نگاره در هرکدام از اصول هفتگانه انجام شده است. به طور کلی پژوهش پیش رو در صدد یافتن پاسخی برای سوالات زیر است: کدامیک از اصول ادراک دیداری گشتالت در نگاره معراج اثر سلطان محمد قابل بررسی هستند؟ پراگنانسهر کدام از این اصول چگونه است؟ روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد پس از تطبیق اصول هفتگانه گشتالت با نگاره مذکور، در پنج مورد شامل اصل مشابهت، اصل مجاورت، اصل تداوم، اصل یکپارچگی یا تکمیل و اصل سرنوشت مشترک با پراگنانس قوی قابل ارزیابی است که با به کار بستن هرکدام از این اصول، فرآیند ادراک بصری شکل می گیرد. همچنین استفاده (ناآگاهانه) نگارگر از اصول گشتالت، سازماندهی بهتر اجزای تصویر و دریافت آسان تر اثر را به همراه داشته که موجب ارتباط فعالانه مخاطب در دوره های مختلف با نگاره شده است.
تحلیل واقعه سفرنامه روحی نظامی در مخزن الاسرار نظامی
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر آن است تا نشان دهد اولین اثر و شاید بتوان گفت مهم ترین اثر نظامی که بیشتر محققان معتقدند ساختار بسیار پیچیده ای دارد کتاب مخزن الاسرار است.نظامی هنگام سرودن این اثر مشغول ریاضت بدن و تهذیب و تصفیه روح و مراقبت در اعمال دین بوده است و کتاب،حاصل چله نشینی وی است. نظامی در این اثر بیشتر از هر چیز به متافیزیک توجه داشته است یعنی به اندازه توجه به هنر و ارکان زیبایی شعر،به اندیشه نیز توجه داشته است اندیشه ای که بزرگ ترین کار کرد آن رسیدن به معرفت و خودشناسی و شناخت حقیقت هستی بوده است.وی از دیدار نفس یا همزاد یا فرشته آسمانی خویش و تجربه های عرفانی خود سخن می گوید توجه او در کل اثر به عدد چهل موید این موضوع است.او در این اثر از دو سفر یاد می کند سفر به درون دل و نوعی معراج .
تحلیل معنای قالیچۀ تصویری بختیاری با روش آیکونولوژی پانوفسکی
حوزه های تخصصی:
خوانش آثار بصری هنری، به خصوص وقتی اطلاعاتی دربارۀ معنای پنهان آن ها موجود نیست، مسئله ای است که باید به طریقی نظام مند و روش مند در جست وجوی حل آن برآمد. گذر از تصویر به معنا، فرایندی است که همواره و به طور ناخودآگاه در ذهن همۀ مخاطبان آثار هنری با شیوه های کم و بیش متفاوت صورت می گیرد. تعیین نظام مند چنین گذری در زمینۀ خوانش نقادانۀ آثار هنری، به صورت روش های نقد هنری متفاوت خواهد بود. در این پژوهش با کاربست آن روی تصویر یک تخته قالیچۀ بختیاری از منطقۀ هینه گان، که از جمله قالیچه های تصویری برجستۀ ایران است و اطلاعاتی از معنای آن موجود نبود، قابلیتش در رسیدن از تصویر محض به معنا را نشان داد. قالیچه ای که در این پژوهش بررسی شد، دربردارندۀ تصاویری بود که اولا در میان قالیچه های عشایری همتایی از آن مشاهده نشد و در مرتبۀ بعدی، نقوش آن دلالت بر مذهبی بودن مضمون آن داشت، اما ماوقع تصویرشده در قالیچه با هیچ یک از روایات مذهبی هم خوان نبود. پس از مطالعۀ این قالیچه به روش توصیفی تحلیلی و با شیوۀ پانوفسکی، مشخص شد که سه گروه نقش مایه هایی که در نگاه اول هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند، با استفاده از روش پانوفسکی و بهره گیری از کوچکترین جزئیات بصریشان می توانند شبکه ای از معانی پنهان متصل به هم را به وجود بیاورند که نشان دهندۀ آن است که هنرمند طراح یا بافندۀ این قالیچه، به صورت ناخودآگاه و با قرار دادن دو بخش خاص از زندگی پیامبر (ص) که از نظر او اهمیت ویژه ای داشته، از نیاز بنیادین انسان برای رسیدن به تکامل از طریق صعود و نزول مداوم سخن به میان آورده است.
اختلاف آراء تفسیری المیزان و تسنیم در اجرای روش تفسیر قرآن به قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیت الله جوادی آملی از شاگردان مکتب تفسیری علامه طباطبایی، مؤلف «تفسیر المیزان» به شمار می آید. ایشان با نگارش تفسیری با عنوان «تسنیم» به جمع صاحبان تفسیر ترتیبی قرآن کریم پیوسته است. اگرچه تفسیر تسنیم با بهره گیری از همان روش تفسیر قرآن به قرآن نگاشته شده است، ولیکن مقایسه این دو تفسیر معاصر، نشان از اختلاف نظر دو مفسر در برخی آیات اساسی و اعتقادی دارد. از آنجا که احصای موارد افتراق آرای این دو تفسیر در پی تطبیق با یکدیگر، بیانگر نقاط ضعف روش تفسیری مذکور است، لذا در این مقاله به این مهم پرداخته شده و تلاش گردیده برخی از موارد افتراق، تبیین شود. البته باید توجه داشت که ماهیت منهج اجتهادی و استفاده از عقل در مراحل تفسیر، امکان بروز اختلاف را طبیعی جلوه می دهد، اما انتظار می رود به کارگیری روش تفسیری به صورت کامل و بی نقص، راه رسیدن به مقصد واحد را فراهم می نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد که فقدان ضابطه مندی روش، عدم التزام به آن و یا نقص آن از جمله احتمالات افتراق آراء میان دو تفسیر المیزان و تسنیم است.
رؤیت در میقات و معراج در مقایسه المیزان و مفاتیح الغیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
295-317
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد مقایسه دیدگاه تفسیرالمیزان و مفاتیح الغیب در موضوع « رؤیت » است. رؤیت، دیدن خداوند با چشمِ ظاهر یا مشاهده قلبی است. المیزان رؤیت در دنیا با چشم ظاهر را نپذیرفته، و امکان رؤیت قلبی در آخرت، برای مؤمان را منتفی نمی داند. مفاتیح الغیب با استدلال به ظواهر آیات، رؤیت در دنیا را جایز، و در آخرت را قطعی می داند، و معتقد است که ظاهر آیات در این مورد گویا است و نیازی به تأویل آنها نیست. بنابراین حضرت موسی(ع) درخواست رؤیت خداوند در کوه طور را، از طرف خود ابراز نمود، و در حداقلی بدان نائل شد، زیرا صحنه وقوع صاعقه و مدهوش شدن آن حضرت مؤید این مطلب است. پیامبر اسلام(ص) در معراج گرچه به عالی ترین جایگاه تقرب انسان به خداوند رسید، اما آن حضرت هم خداوند را با چشم ظاهری ندید . گزارش قرآن از « رؤیت » در معراج واقعیتی است، که درک کیفیت آن برای بشر عادی روشن نیست.
ایام در در شعر نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۸
21 - 36
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات قابل توجه. که در شعر کلاسیک فارسی بازتاب گسترده دارد، ایام خاصی از سال و ماه و هفته است. که از جهت دینی و فرهنگی مورد توجه شاعران بوده است. در میان این شاعران، توجه خاص نظامی گنجوی. شاعر بلند پایه و داستان پرداز توانای قرن ششم هجری. به روزهای مهم سال و احکام خاصی که قدما برای این روزها در نظر داشتند، مشهود و مورد تامل است. این ایام که به مناسبت های مهم. مانند واقعه معراج رسول اکرم. و اعیاد اسلامی و جشن های ملی همچون نوروز، جشن سده، جشن مهرگان و امثال آن مربوط می شود، در منظومه های نظامی در صورت های مختلف. و برای ارائه مفاهیم گوناگون. با هنرمندی خاص و با بسامد بالا به کار گرفته شده است. تبلور اصلی ایام در شعر نظامی. در منظومه هفت پیکر . و در معرفی ویژگی های روزهای هفته است. در این داستان روزها با رنگ های خاصی که به آنها نسبت داده شده است، به صورت نمادین معرف مفاهیم آشکار و پنهانی است .که شاعر در تنظیم داستان با مهارت تمام آنها را به کار گرفته است. در این مقاله سعی بر آن است .تا ویژگی های ایام هفته در شعر نظامی. و در مقایسه با شعر شاعران دیگر مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. تا نشان داده شود چگونگی کار برد ایام در شعر او به چه صورت بوده است.
مطالعه تطبیقی واقعه معراج در نگاره معراج سلطان محمد و متن معراجیه های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
15 - 29
حوزه های تخصصی:
معراج پیامبر(ص) یکی از مباحث مهم اعتقادی اسلام است که در متون ادبی و آثار هنری بازتاب یافته است. نگاره معراج اثر سلطان محمد، نگارگر قرن 9 ه.ق. و معراجیه های نظامی گنجوی شاعر قرن 6 ه.ق.، ازجمله بهترین این آثار هستند. این پژوهش سعی دارد تا نقش قابلیت های رسانه ای دو حوزه نگارگری و ادبیات در بازتاب عظمت شخصیت پیامبر(ص) را مورد ارزیابی قرار داده و از منظر بینامتنیت، به مطالعه تطبیقی نگاره معراج سلطان محمد و متن معراجیه های نظامی بپردازد تا زمینه ساز پاسخ به این سؤال باشد که: "نگاره معراج سلطان محمد چگونه و به چه میزان توانسته است به متن معراجیه نظامی وفادار باشد؟" و "کدام یک از این دو اثر بازتاب بهتری از عظمت پیامبر(ص) در قالب موضوع معراج داشته اند؟" لذا عناصر به کاررفته در هر دو اثر با معیار قرآن سنجیده شده و سپس تطبیق مؤلفه های دو اثر انجام گردیده است. روش پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی است. روش یافته اندوزی، کتابخانه ای و اسنادی بوده و روش تحلیل یافته ها، کیفی است. به نظر می رسد که: نگاره معراج اثر سلطان محمد باوجود برخی نوآوری ها، به میزان قابل توجهی به متن معراجیه اثر نظامی وفادار بوده و درعین حال هر دو اثر دربرگیرنده عناصر اصلی رخداد عظیم معراج مطابق با قرآن و احایث هستند.
مطالعه ی تطبیقی رابطه ی متن و تصویر در نگاره معراج حضرت رسول(ص) از خمسه طهماسبی و هفت اورنگ جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
151 - 168
حوزه های تخصصی:
آثار مکتوب به جامانده از پیشینیان، میراث تمدنی، فکری و فرهنگی یک قوم را تشکیل می دهد. در این میان، زبان و ادبیات نیز بخش مهمی از میراث مکتوب است که اندیشه و هنر گذشتگان را به معاصران انتقال می دهد. این ادبیات در دوره های متمادی از حالت روایی به صورت نگاره و بیان تصویری تجلی یافته است. این عملکرد نه تنها ما را از غنای ادبیات هر دوره مطلع می سازد بلکه نگاره هایی که بر اساس همین ادبیات نیز شکل گرفته است ما را با اجتماع، نگاه عرفانی، فلسفی، مذهبی و حتی سیاسی آن دوره در یک قاب آگاه می سازد. بر این اساس، این پژوهش با هدف تطبیق رابطه ی متن و تصویر، واکاوی وجوه افتراق و اشتراک و نیز روش ها و کیفیات موردتوجه هنرمندان برای وفاداری متن و تصویر در نگاره معراج حضرت رسول(ص) در دو نسخه ی مصور شده خمسه طهماسبی و هفت اورنگ جامی، در پی پاسخ به این سؤالات است: 1- نگارگران از چه روش ها و کیفیاتی برای وفاداری متن و تصویر در مصورسازی نگاره ی معراج حضرت رسول(ص) در دو نسخه خمسه طهماسبی و هفت اورنگ جامی بهره گرفته اند؟ 2- از میان دو نگاره کدام یک میزان بیشتری از تناسب با متن حکایت مرجع را بازتاب می دهد؟ 3- نگاره ی معراج حضرت رسول(ص) در دو نسخه خمسه طهماسبی و هفت اورنگ جامی دارای چه وجوه اشتراک و افتراقی است؟ پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی انجام شده و داده های آن با جست وجو در منابع کتابخانه ای و مشاهده ی آثار، جمع آوری شده است. جامعه پژوهش شامل دونگاره صحنه ی معراج حضرت رسول(ص) از خمسه طهماسبی و هفت اورنگ جامی می باشد؛ که به روش کیفی و از طریق استدلال قیاسی مورد تحلیل و تطبیق قرارگرفته است. در بررسی انجام شده به ویژگی های تصویری، مانند طراحی و رنگ و ساختار، به جزییات و عناصر و پدیده های موجود در تصویر و نوع صحنه پردازی و به فضای کلی نگاره توجه شده است. نتایج حاصل شده هرچند گویای درجه بالایی از تلاش سفارش دهندگان درباری و نگارگران برای وفاداری به سروده های شاعران است؛ اما در پاره ای از جزییات و صحنه پردازی ها، دخالت ها و تغییر و تبدیل هایی قابل مشاهده است که ریشه عمده ی آن به تلاش خلاقانه هنرمندان و پیروی از میثاق های سبک نگارگری صفوی و گرایش شاهانه حاکمان به فضاسازی های مجلل و پر زینت و چشم نواز بازمی گردد. در هر دو نگاره انطباق تصویر و متن موردتوجه نگارگر بوده اما نگاره خمسه نظامی با توجه به نمایش بیشتر جزئیات و فضاپردازی واقع گرایانه تر، از انطباق کامل تری با اشعار و واقعه معراج برخوردار است.
مقایسه تطبیقی ساختار روایت معراج پیامبر (ص) در تفاسیر و معراج نامه های فارسی از معراج نامه ابن عباس تا معراج نامه ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله روایت های داستان زندگی پیامبر اسلام (ص) که در قرآن و دیگر منابع و به نقل از راویان متعدد آورده شده، معراج آن حضرت است که در ادبیات فارسی و عربی و در منابع منظوم و منثور بسیار به آن ارجاع داده شده است. پرسش اصلی این پژوهش بررسی چگونگی روند تغییر عناصر ساختاری روایت معراج از حدیث الإسراء و المعراج ابن عباس تا معراجنامه ایلخانی است. اساس مطالعه حاضر در این مقاله کتاب حدیث الإسراء و المعراج ابن عباس نخستین معراجنامه مکتوب است که احتمالاً حدود قرن دوم هجری کتابت شده است. روایت معراج پس از ابن عباس در کتاب های تفسیری چون کتاب المعراج ابوالقاسم قشیری، تفسیر طبری، تاج التراجم، تفسیر سورآبادی، کشف الاسرار میبدی و روض الجنان رازی آمده است. در این مقاله روند تغییر داستان معراج را در مقایسه با یکدیگر و همچنین شباهت ها و تفاوت های این آثار را بررسی می کنیم تا میزان تأثیرپذیری و تأثیرگذاری های هر تفسیر از این روایت مشخص شود. در پایان مطالعه، کتاب معراجنامه ایلخانی، به منزله تنها معراجنامه مستقل به زبان فارسی، به صورت تطبیقی با سایر آثار مقایسه می شود.
بررسی روایات شهود معصومان وفات یافته در بیداری و احتضار
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث کلامی درباره معصومان^ امکان شهود آنان بعد از وفاتشان است. به ظاهر شهود معصومان وفات یافته در بیداری و احتضار، هم بر اساس قوانین تشریعی و تکوینی خداوند میسّر است و هم بر اساس رخ داد آن در خارج؛ یعنی، هم امکان ذاتی دارد و هم امکان وقوعی. ادله و شواهد متعدد روایی، امکان وقوع شهود را پشتیبانی می کنند. قوی ترین دلیل روایی مسلّم نزد غالب اندیشمندان فریقین، روایات معراجیه در معتبرترین جوامع است. طبق این روایاتِ مستند به قرآن، علاوه بر شرکت کردن نبی مکرم در گردهمایی پیامبران در بیت المقدس، در آسمان ها نیز با برخی از آنان ملاقات و گفت وگو داشت. روایات مربوط به شهود تعدادی از معصومان توسط محتضر، نزد شیعه متواتر است. اثبات امکان وقوعی شهود، پیام آور استمرار حیات، آگاهی برخی از فعالیت ها و مسؤلیت های معصومان و در نتیجه، اثبات کننده معقول بودن توسل به آنان پس از وفاتشان است. مأموریت این پژوهش کتابخانه ای، گزارش ادله و شواهد روایی امکان وقوعی شهود در بیداری و احتضار است.
بررسی فضایل علوی(ع) در معراج پیامبر اکرم(ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معراج پیامبر اکرم $ سیروسفری مادی و معنوی از زمین تا مافوق آسمان های هفتگانه یعنی مقام قرب «او ادنی» است و هدف اصلی آن به استناد آیه ی اول سوره «الاسراء» و آیه ی هجدهم سوره «النجم» تماشای گزیده ای از آیات بزرگ الهی است. پیامبر اکرم $ در این سیر با مجموعه بزرگ و متنوعی از موضوعات و مشاهدات ازجمله دیدار با پیامبران و فرشتگان، طوبی و سدره المنتهی، بهشت و جهنم و... مواجه می شوند. در این میان ازآنجاکه بخش عظیمی از ظرفیت معراج نبوی صرف نمایش و بیان فضائل علوی گردیده است؛ پژوهش حاضر ضمن استخراج این فضائل از روایات مرتبط با معراج به شیوه پژوهش کیفی و بررسی اطلاعات گردآوری شده به «روش توصیفی تحلیلی» آن ها را ازلحاظ کیفیت بیان، به سه بخش بیانات، مکتوبات و تجلیات تقسیم نموده و به سبب اولویت نوع ارتباطشان به سه بخش ارتباط باخدا، ارتباط با پیامبر $ و ارتباط با خلق تقسیم کرده است. بدین ترتیب باوجود اهمیت فراوان و نیز کمیت و کیفیت فوق العاده این فضائل، نتیجه به دست آمده نشان داد که یکی از مهم ترین اهداف معراج پیامبر اکرم $، تبیین و تبلیغ این فضائل و مقامات است و به طورکلی این ابلاغ از ارکان اصلی معراج به شمار می آید. این پژوهش در انتها به شرح یکی از آن فضائل یعنی لقب «امیرالمؤمنین %» برای حضرت علی % پرداخت. لقب «امیرالمؤمنین %» منحصربه فرد بوده و نسبت به سایر القاب حضرت از جامعیت نسبی برخوردار است. هم چنین می تواند دال بر ولایت علوی و خلافت بلافصل ایشان باشد.
بررسی تطبیقی معراجنامه های بایزید و روزبهان بقلی با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
125 - 158
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی درباره چگونگی و چرایی تولید گفتمان سخن می گوید و با توجه به بافتِ درون زبانی و برون زبانی سعی در موشکافی گفتمانِ تولید شده دارد. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی – تطبیقی بخش هایی از معراجنامه بایزید بسطامی و روزبهان بقلی را با تکیه بر مدل نورمن فرکلاف بازنگری کرده است. نتایج نشان می دهد که بایزید و روزبهان با انتخاب واژگان و نحو خاص، گفتمان متمایزِ عرفانی خود را تولید و بازآفرینی کرده اند. مکاشفه، گفت و گو و تجلی سه پایه مشترک معراج بایزید و بقلی است، اما ساختار فکری، ایدئولوژیکی و عرفانی هر کدام تفاوت های ظریفی دارد. گفتمان عرفانی بایزید بر محور من (انسان)/ خدا (او) شکل گرفته است و در آن میانجی یا واسطه ای وجود ندارد که در طی تهذیب نفس و کشش الهی انانیت زایل و هویت انسان با فنا شدن در حق، مستحیل می شود و جز حق چیزی باقی نمی ماند، اما گفتمان روزبهان حول محور شخصیت های روزبهان (انسان)، ملائکه، خضر و خدا شکل گرفته است. در این گفتمان ملائکه و خضر واسطه بین او و خداوند هستند و خضر نمادِ پیر و راهنمای انسان است. ضمناً در پایان معراجِ بایزید همه صفات اشارات و زبان او توحیدی شده است، اما روزبهان از خداوند طلب فرجام نیک دارد. روزبهان از مرگ می هراسد و بایزید به حق پیوسته است. سهم بایزید در عرفان اصیل ایرانی - اسلامی به مراتب از روزبهان برجسته تر است.
الگوهای معراج نگاری در عصر ایلخانی و تیموری بازخوانی الگوی بصری معراج به وساطت عنصر «زمین» و «براق» با اتکا به متون معراجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«حدیث» را اگرچه می توان پایه سنت معراج نامه دانست، این سنت در متون تفسیری بارور شد و بعدتر در متون مستقل منثور و نیز مقدمه های منظوم ادامه یافت. در مقابلِ سنتِ بالنسبه روشن متون معراجیه، سرآغازِ تاریخِ نگاره های معراج معلوم نیست. آنچنان که مشهور است قدیمی ترین معراج نگاره های ایرانی اسلامی، بازمانده عصر مغول هستند؛ نیز یکی از دو نمونه سلسله نگاره ای معراج (منسوب به احمدموسی) متعلق به همین عصر دانسته می شود اما تا امروز متن قابل استناد نگارگران، به طور متقن، شناخته نشده است. شناختی که در معراج نگاره های متأخری که برای منظومه ها ساخته شده، روشن تر است. متن حاضر با فرض گرفتن ارتباط میان متون و تصاویر معراجیه ها، تلاش داشت با اتکا به روایت های مختلف معراج در هر دوره، به دسته بندی معراج نگاره های متقدم بپردازد و الگوهای بصری نگاره های معراج را تبیین کند تا پاسخی برای این پرسش که «چه ارتباطی میان الگوهای روایی و الگوهای بصری معراج وجود دارد؟» به دست دهد. در این راستا، در کنار «براق» (از اصلی ترین عناصر معراج)، از عنصر «زمین» که عنصری غیرضروری در روایت عمومی معراج می نمایاند، در مقام «راهنما» استفاده شد که به ایجاد سه الگوی بصری معراج برای نگاره های قرن هشتم و نهم انجامید؛ الگوهایی که هریک، رویکرد متفاوتی نسبت به نقش کردن عنصر زمین (خاک، ساختمان و...) اخذ کرده بودند. برای روشن تر شدن دلایل خلق این الگوهای بصری، به متون منثور معراج رجوع شد تا ضمن یافتن الگوهای روایی معراج، از شباهت های موجود در الگوهای بصری و روایی اطلاع حاصل شود. در نهایت، استناد به عنصر زمین در این دو نوع رفتار (متنی و تصویری)، توانست سه الگوی بصری معراج نگاره ها را معنادار سازد. در این سه الگو، دسته ای از نگارگران به زمین نقشی محوری در نمایش معراج بخشیده اند، دسته ای زمین را حذف کرده و در نهایت معراج نگارانی نیز اگرچه زمین یا نشانه های زمینی را تصویر کرده اند، رفتاری مغایر با نص معراج داشته اند. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای شکل گرفته است.
مکاشفه، وحی و معراج از دیدگاه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
89 - 102
حوزه های تخصصی:
تبیین مسئله وحی و معراج در دیدگاه ملاصدرا با مفهوم مکاشفه و علم حضوری گره خورده است؛ لذا در این مقاله به بررسی این مفاهیم مرتبط با هم پرداخته ایم. ملاصدرا دیدگاه های خود درمورد هر یک از این مفاهیم را به صورت منظم و در یک متن توضیح نداده است، اما با بررسی و دسته بندی مجموعه سخنان او می توان به تصویر روشنی از دیدگاه او در این باره دست یافت. مکاشفه در دیدگاه او حاصل اعمال خالصانه ای است که نفس عارف را قوی می سازند و زمینه اتصال او به عالم بالا و اتحاد با علل بالاتر را فراهم می کنند. از آنجا که در نظر ملاصدرا جمیع هستی وجودِ شخصی واحد است، عارف با این تکامل نفسانی می تواند به مراتب هستی احاطه پیدا کند. از همین رهگذر، وحی صرفاً یک نوع مکاشفه صوری است و معراج نیز تبیین پذیر است و ملاصدرا با بهره بردن از برخی یافته های فلسفی مثل جسم مثالی در تلاش است به برخی شبهه ها درمورد معراج جسمانی پیامبر پاسخ دهد.
تبیین کارکرد معراج در روایات اساطیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عروج به ماورای ماده یا معراج، در آثار روایی و تجسمی جوامع خداباور (توحیدی یا چندخدایی) و اقوام غیرخداباور، نشان از توجه و اصرار انسان به برقراری ارتباط با جهان غیرمادی دارد و دامنه پراکندگی وقوع آن ، از شرق تا غرب دنیای باستان را در بر می گیرد. طیف گسترده معنایی معراج در اساطیر، از پرواز روح شمن، ورود قهرمان به جرگه خدایان و سفر به بهشت و جهنم تا تهذیب نفس و رسیدن به روشنگری را شامل می شود. در این مقاله، به منظور درک بهتر ارتباط تمدن های اساطیری با خدایان و ماورا، نمونه هایی از عروج به فراسوی دنیا در روایات اساطیری و آثار تصویری تمدن های هند، چین، ایران و بین النهرین، مصر، یونان و روم با روش اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری و با رویکرد توصیفی- تطبیقی بررسی شده اند تا در پاسخ به پرسش های ماهوی (چرایی، چگونگی و چیستی) معراج، سه کارکرد استفهامی، استعلایی و استنتاجی برای این سفرها تبیین گردند. بدین ترتیب، با پژوهش در روایات اساطیری تمدن های نا م برده، در پرتو کارکرد استفهامی، پیش زمینه ها و انگیزه های شکل دهنده سفر معراج، در فرایند کارکرد استعلایی، چگونگی و حدود و ثغور تماس با عالم برین و در کارکرد استنتاجی، نتایج و دستاوردهای عروج در دو سطح فردی و اجتماعی مشخص شده است.