مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
ادبیات تطبیقی
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی به منزلة علم نوپای ادبی در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شکل گرفت. این علم پس از ظهور در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی و امریکا، اینک در سراسر دنیا ازجمله کشورهای عربی شناخته شده است. در جهان عرب نخستین بار عبد الرزاق حمیده، ابراهیم سلام، و نجیب العقیقی هر کدام کتاب هایی با عنوان الادب المقارن تألیف کردند؛ اما هیچ کدام نتوانستند اصول این علم را تبیین کنند؛ تا این که محمد غنیمی هلال با تألیف کتاب مشهورش، الادب المقارن، توانست با تبیین درست اصول نظری مکتب فرانسه این رشته را در کشورهای عربی تأسیس کند. در دهه های اخیر پس از تغییر نگرش اساسی به ادبیات تطبیقی در جهان غرب، در جهان عرب نیز چهره هایی پیدا شدند که خواهان تغییر بودند. عبده عبود یکی از این چهره هاست. او با تألیف الادب المقارن مشکلات و آفاق ضمن طرد نکردن کامل مکتب سنتی فرانسه، به افق های جدیدی در ادبیات تطبیقی عربی با هدف بومی سازی آن پرداخت که در نوع خود بی نظیر است. این مقاله ضمن برشمردن افق های جدید در ادبیات تطبیقی و تحلیل نظریة پذیرش با نگاه انتقادی به برخی نواقص صوری و محتوایی این کتاب می پردازد
خمریات رودکی و ابونؤاس؛ نقدی گشوده، تحلیلی ناتمام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این جستار نقد و بررسی کتاب نقد و بررسی تطبیقی خمریات رودکی و ابونؤاس، تألیف سید فضل الله میرقادری است. در این مقاله، ضمن معرفی کلی اثر و تحلیل ابعاد شکلی آن، به بیان «امتیازات»، «کاستی ها»، و «بایسته های» محتوایی آن نیز پرداخته شده است. امانت داری علمی در ذکر منابع، بی طرفی در نقد و نظر، نکته سنجی و دقت در تحلیل، نظریه پردازی در نقد و تحلیل، استفاده از برخی منابع معتبر علمی، ارائة فهرست های گوناگون و کارآمد در پایان کتاب، و رویکرد اخلاقی و دینی به موضوع تطبیق برخی از امتیازات و نوآوری های این کتاب به شمار می آیند. در برابر این امتیازات، عدم اهتمام به نظریه و مبانی نظری روش پژوهش در مطالعات تطبیقی، موضوع محوریِ توصیفی و گریز از مسئله پژوهی و اهتمام به کشف مجهول، غفلت از یافته های نوین پژوهشی، در حاشیه قرار دادن نقد ادبی و زیبایی شناسی، و رویکرد ذوقی در بخش نقد و نظر ازجمله کاستی های این کتاب است. این پژوهش توصیفی تحلیلی بر آن است تا به تحلیل محتوایی و شکلی امتیازها و کاستی های ذکرشده بپردازد.
پژوهشی تطبیقی در ادبیات عربی و فارسی بررسی و نقد ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقبال روزافزون دانش پژوهان به «ادبیات تطبیقی» تألیف و ترجمه آثار استواری در این باب را ضروری می کند. از آثار ترجمه شده در این حوزه، کتاب ادبیات تطبیقی: پژوهشی تطبیقی در ادبیات عربی و فارسی اثر محمد سعید جمال الدین و ترجمه سعید حسام پور و حسین کیانی است که هم بررسی مستقل و غیر مقابله ای و هم کیفیت سنجی آن بر اساس مقابله با متن اصلی نشان می دهد که این اثر، به رغم برخی نقاط قوت، بدون بازبینی و اصلاحات کلی و جزئی، صلاحیت لازم برای تدریس به دانشجویان را ندارد و برای استفاده سایر علاقه مندان نیز چندان مفید نیست.
پذیرش ادبی گوستاو فلوبر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گوستاو فلوبر، پایه گذار مکتب رئالیسم و جزو نخستین نگارندگان رمان مدرن به شمار می آید. او علاوه بر دقت و وسواس بی حد در گزینش جملات که سبک نگارش وی را از دیگر نویسندگان متمایز می کند، نگاهی روان کاوانه به مسائل و دردهای اجتماعی دارد. شاهکار او رمان مادام بواری است که تأثیر بسزایی بر نگارش بسیاری از رمان های بزرگ جهان داشته است. باوجوداینکه برخی از آثار وی توسط مترجمان بنام به فارسی ترجمه شده اند اما مترجمان دیگری نیز، دست به ترجمه دوباره و چندباره این آثار زده اند که این مسئله خود به نوعی گواه اهمیت و حضور این نویسنده و آثار وی در ادبیات فارسی است. این مقاله خواهد کوشید تا به بررسی جایگاه این نویسنده، آثار وی و میزان تأثیرگذاری او بر نویسندگان ایرانی و سیر داستان نویسی فارسی بپردازد.
رثای حسینی در اشعار حسان و مهیار دیلمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حبیب الله چایچیان، متخلّص به «حسان» یکی از قدیمی ترین و بااخلاص ترین شاعران اهل بیت(ع) است. موضوع مجموعه «ای اشک ها بریزید» از این شاعر، مدح و مراثی اهل بیت(ع) است. مضامین اشعار او عبارت اند از: شروع حرکت امام، وداع امام از مدینه، یاران امام، حسین(ع) رهبر امروز وکشته دیروز، خاندان امام، اصحاب، آزادی، مهلت خواستن شب عاشورا، تسلیم ناپذیری در برابر ظالمان و مرثیه در غم امام حسین(ع):
بررسی تطبیقی بسامدهای حکمی شعر متنبی و ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متنبی(303-354ه ) و ناصر خسرو(394-481ه ) از جمله شاعرانی هستند که حکمت را در مضامین شعری خود جای داده و مفاهیم آن را به شکل والایی پرورانده اند. این دو شاعر بزرگ که مفاهیم متعالی حکمی را در قصاید خود بیان داشته اند جزء سردمداران این عرصه به حساب می آیند، با وجود شباهت ها، تفاوت هایی در میان آن ها در بیان مضامین حکمی دیده می شود که این پژوهش با بررسی بسامد این مضامین، سعی بر توضیح شباهت ها و تفاوت های موجود در آن دارد. هر دو شاعر در پی تجلی دادن مفاهیم حکمی و فلسفی در شعرشان بوده اند؛ امّا ناصر خسرو با تکیه بر اصول اخلاقی، اعتقادی و عملی از این مفاهیم، بهره برده است. به نظر می رسد که او به حکم رواج اشعار عربی در آن زمان در میان ایرانیان و بنابر شیوه های تعلیمی رایج در عصرخود، با اشعار متنبی آشنا بوده است و - به گونه ای- می توان گفت که به مضمون و حکمت های متنبی نظر داشته است.
تحلیل موضوعی مقاله های ادبیات تطبیقی در ایران از 1330 تا 1390ه.ش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نخستین پژوهش های ادب تطبیقی در ایران به سال 1330ه.ش تاکنون، مقاله های زیادی در پیوند بین آثار ادبی ایران با سایر ملل جهان، نوشته شده است. در تبیین وضعیت و جایگاه مطالعات انجام یافته و یافتن موضوعات تازه و آگاهی از آبشخورهای فرهنگی و زمینه های شکل گیری آثار ادبی و آگاهی از سهم اثرگذاری و اثرپذیری و مشابهت و همسانی بین مفاهیم ادبی آثار، پژوهش های جامعی انجام گرفته است که در این جستار به تحلیل موضوعی مقاله های ادب تطبیقی در ایران پرداخته می شود. این پژوهش نشان می دهد در چه ساحت ها و زمینه هایی با فراوانی مقاله ها و یا تکرار مطالب مواجهیم و در چه زمینه ها و موضوعاتی می توان پژوهش های تازه انجام داد.
بررسی تأثیر زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ثمار القلوب کتابی در لغت عربی و شامل مضاف و مضاف الیه ها و اسم های منسوبی است که تا عهد ثعالبی نیشابوری، یعنی اوایل قرن پنجم هجری، در زبان عربی رواج داشته است. با توجه به پیشینة دادوستدهای فرهنگی و زبانی که بین زبان فارسی و عربی وجود داشته، جلوه هایی از فرهنگ، عناصری از زبان و برخی اشارات تاریخی مربوط به ایران و زبان فارسی در این اثر بازتاب یافته است. در پژوهش حاضر، به بررسی انعکاس زبان فارسی و جلوه های فرهنگ ایرانی در ثمار القلوب پرداخته شده است که آن ها را تحت چهار عنوانِ مسائل اجتماعی- فرهنگی، خصوصیات مناطق و نواحی، اشارات تاریخی و مسائل زبانی دسته بندی نموده ایم. شیوة بررسی ما در این مقاله، توصیفی- تحلیلی است. پرسش اصلی تحقیق این است که واژگان فارسی دخیل و ساختارهای فرهنگی اثرگذار در زبان عربی که در ثمار القلوب موجود است، به کدام یک از ابعاد زبان فارسی و زندگی اجتماعی ایرانیان مربوط است؟ فرضیه ما این است که تأثیرات زبان فارسی، بیشتر مربوط به حوزه زندگی شهرنشینی و آیین پادشاهی و کشورداری باشد که شیوة زندگی قبیله ای و بادیه نشینی عرب، فاقد آن ها بوده است. ذکر اسامی مکان ها، خوراکی ها، پوشیدنی ها، محصولات و خصوصیاتی که ویژه یک شهر یا منطقه است نیز در مرتبة بعدی قرار می گیرد.
تحلیل اسطوره کیومرث براساس نظریه روان شناسی شخصیت یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵ (پیاپی ۸۰)
حوزه های تخصصی:
اساطیر بخشی بزرگ، بنیادین و مؤثر از اندیشه بشری را به خود اختصاص داده اند. شناخت اساطیر درحقیقت شناخت زیرساخت های تعیین کننده اندیشه، فرهنگ و تمدن بشری است. یکی از رایج ترین شیوه های بررسی اساطیر تحلیل روان شناختی آنهاست. ثمره این کار، نه همین شناخت بهتر اساطیر، بلکه شناخت بهتر روان بشر و نحوه زندگانی فردی و جمعی اوست؛ چراکه اساطیر کهن ترین مجموعه تجربیات حیات بشری را در خود دارند. در این پژوهش برآنیم که با بهره گیری از نظریه روان شناسی شخصیت یونگ به واکاوی اسطوره آفرینش انسان در اساطیر ایران باستان بپردازیم. کارل گوستاو یونگ بر آن است که انسان در درون خود دو جنس نرینه و مادینه را توأمان دارد. کیومرث، انسان نخستین اساطیر ایرانی، نیز آفریده ای است که با ازهم گسیختگی شخصیت، به مرد و زن نخستین یا مشی و مشیانه تفکیک می شود. همچنین، تحول انسان غول آسای نخستین به شاه موبد، تورم یافتن شخصیت او، و سرانجام شهید ساختنش، مراحلی است که براساس نظریه یونگ، در اسطوره ایرانی انسان نخستین، می توان پی گیری کرد. این مقاله در بازسازی اسطوره آفرینش انسان، بر منابع ایرانی باستان و ایرانی میانه متکی است و از منابع ایرانی نو (دوران فارسی دری) آن مقدار بهره برده است که روایت، متکی بر یا همسو با منابع ایرانی باستان و میانه باشد، مانند آنچه در تاریخ نامه های حمزه اصفهانی و گردیزی آمده است. همچنین مباحث این مقاله زیرمجموعه ای از ادبیات تطبیقی است و در آن، روش نقد اساطیری رعایت شده و تکیه بر نظریه شخصیت یونگ است.
بررسی تطبیقی مفهوم «منجی» در شعر فروغ فرّخزاد و نزار قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزار قبانی و فروغ فرّخزاد از شاعران برجسته و معاصر ادبیّات عربی و فارسی هستند که تحوّلات فکری و شرایط سیاسی - اجتماعی جامعه باعث شده تا از مکتب رمانتیسم، روی گردان و به مکتب سمبلیسم اجتماعی نزدیک شوند. قبانی در شعر «بانتظار غودو» و فرّخزاد در شعر «کسی که مثل هیچ کس نیست» تحت تأثیر نمایشنامة معروف ساموئل بکت، نویسنده ایرلندی، به مفهوم منجی پرداخته اند. در این جستار، بر آنیم تا با توجّه به اهمّیّت این دو شاعر در ادبیّات معاصر عربی و فارسی و ارزش و اعتبار ادبیّات تطبیقی در نقد نوین، با نگاهی مقایسه ای و به شیوة تحلیلی - تطبیقی، به شباهت های این دو اثر بپردازیم. یافته های پژوهش نشان می دهد؛ نزار و فروغ با دیدی مشابه به این موضوع پرداخته اند. شیوه بیان، نمادپردازی ها و تصاویر شعری در شعر دو شاعر به یکدیگر نزدیک است، همچنین امید به زندگی و ظهور منجی حیات بخش در شعر فروغ تجلّی بیشتری یافته است. طولانی بودن دورة انتظار منجر به توسّل به واسطه گردیده و واقعیّت وجودی منجی، فوق العادّه و ماورایی بودن او را در نگرش هر دو شاعر تثبیت کرده است. می توان گفت میزان تأثیر نزار قبانی از ساموئل بکت فقط در حیطة اخذ و اقتباس لفظ است. این میزان، در فروغ فرّخزاد از آن هم کمتر است. مشابهت های محتوایی، بیش از آنکه متأثّر از ساموئل بکت باشد، با نگرش های عقیدتی و فکری خودشان هم خوانی دارد.
بررسی جایگاه اجتماعی زن در میان متون ادبی ایران باستان و اعراب جاهلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زن در اجتماع و فرهنگ ملّت های گوناگون، در تمامی ادوار، جایگاه و موقعیّت خاصّ خود را داشته است؛ او در تاریخ ایران باستان که با تمدّن و فرهنگ اعراب سامی نژاد میان رودان، هم زمان بود و به تبع آن اعراب جاهلی بادیه نشین؛ از جمله اعراب
شبه جزیزه عربستان، عراق، سوریه و... حضوری چشم گیر دارد و به صورت نسبی، این دو فرهنگ در زمینه جایگاه و موقعیّت اجتماعی و فرهنگی این نوع بشر، دارای تفاوت ها و شباهت های آشکار بوده اند. این پژوهش، با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی و تبیین جایگاه اجتماعی زنان در میان این دو قوم بر اساس منابع تاریخی، ادبی، تعلیمی، اساطیری و... و مقایسه و تطبیق اشتراکات و تفاوت های ایشان در ساختار طبقاتی جامعه می پردازد. بر اساس یافته های این پژوهش، زن در دوره های مختلف ایران باستان، بر مبنای متون کهن مکتوب و غیر مکتوب ایشان اعمّ از داستان ها، حکایات، اساطیر و نوشته های دینی و تعلیمی تا
سنگ نوشته های منقوش قدیمی، در تمامی طبقات گوناگون چه اشراف زاده و چه غیر اشراف زاده، چه آزاده و چه غیر آزاده، دارای حقوق و مزایای مناسب و متناسب با جایگاه اجتماعی خویش بوده است؛ امّا در مقابل، اگر امتیازات زنان انگشت شمار اشرافی اعراب را به خاطر شرایط برتر اجتماعی بر یک سو نهیم، باید اذعان داشت که در میان این اقوام، رفتار و جایگاه مناسبی در شأن شخصیّت زن، دیده نشده است.
ادبیّات اعتراض در شعر جمیل صدقی الزّهاوی و ابوالقاسم لاهوتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لاهوتی و زهاوی، دو تن از شاعران برجستة تاریخ معاصرِ ایران وعراق، تقریباً در یک دورة زمانی زیسته اند و شرایط حاکم بر سرزمین دو شاعر، بسیار شبیه به هم است. اوضاع سیاسی و اجتماعی مشابهی که بر ایران و عراق در این برهه از تاریخ حکم فرما بود، سبب شده که مضامین سروده های لاهوتی و زهاوی، با وجود عدم ارتباط مستقیم میان دو شاعر، شبیه به هم باشد. هدف این پژوهش، بررسی اشعار لاهوتی و زهاوی در زمینة نقد واعتراض و بیان وجوه تفاوت و تشابه سروده های آن دو در این مجال و در ورای آن، ایجاد پلی میان ادبیّات معاصر ایران و عراق است. این جستار، توصیفی - تحلیلی، بر مبنای مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی و بر اساس مشابهت های اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران و عراق در دورة مذکور، ضمن بیان این بسترهای مشابه، اشتراکات فکری دو شاعر را در زمینه هایی چون: انتقاد از دستگاه حاکم، اعتراض به حضور استعمارگران، نقد جهل، غفلت، ترس، زبونی ملّت و... بررسی می کند و نشان می دهد که زیرساخت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یکسان، منجر به مشابهت مضمونی سروده های لاهوتی و زهاوی در بیان نقد و اعتراض شده است.
بررسی تطبیقی طنز در آثار جاحظ و عبید زاکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طنز سخنی است اعتراض آمیز، لطیف و نیشخندانگیز که هدفش انتقاد و اصلاح جامعه است و از دیرباز در ادبیّات تمامی ملّت ها وجود داشته است. جاحظ نخستین طنزپرداز بنام در ادبیّات عربی است؛ چنانکه عبید زاکانی نیز پدر طنز فارسی است. آنچه موجب روی آوردن این دو ادیب به ادبیّات طنز شد شرایط حاکم بر جامعه ایشان بود؛ از این رو، طنز در ادبیّات این دو، طنزی اجتماعی و گاه سیاسی است و درصدد اصلاح و تربیت است. پژوهش حاضر بر آن است تا در چشم اندازی تطبیقی و با روش توصیفی – تحلیلی، همگونی ها و ناهمگونی های طنز اجتماعی را در ادبیّات این دو ادیب ایرانی و عرب مورد بررسی قرار دهد. آنچه جاحظ و عبید را به هم شبیه می کند، طرز نگاه آن دو به جامعه عصر خویش و گرایش به بیان طنزگونه و غیر صریح به منظور انتقاد از تناقضات موجود است؛ تناقض بین آنچه هست و آنچه باید باشد.
فیلم هزار و یک شب در آیینة بازآفرینی ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترة مقالة حاضر، بررسیِ تفسیر خاصّ استیو بارون از کتاب هزار و یک شب در شکل بازآفرینی آن در فیلم هزار و یک شب است. مسئلة تحقیق این است که فیلم هزار و یک شب، چقدر به متن هزار و یک شب نزدیک و چقدر از آن فاصله گرفته و آیا امکان افزودن تفاسیر جدید به متن هزار و یک شب را دارد؟ هدف از این مقاله، اثبات این نکته است که بازآفرینی، اخذ است ولی گرته برداری نیست، بلکه یک اثر فرهمند فرهنگی تازه است که دارای شأن و شوکت هنری خاصّ خود است. در این مقاله، فیلم هزار و یک شب، ساخت سال 2000 م، به کارگردانی بارون با متن عربی و فارسی هزار و یک شب انطباق داده شده است. نتیجة انطباق فیلم با متن این بود که بارون، هزار و یک شب را مِلک کِلک خویش ساخته و تغییراتی را در آن ایجاد کرده است و به طبع خویش، جهان بینی خود را بر فیلم هزار و یک شب سوار کرده و از متن فاصله گرفته و به بازنمایی شرق پرداخته است. روش تحقیق این مقاله، با استناد به نظریّة اقتباس ادبی لیندا هاچن می باشد که قائل به اصالت اقتباس است.
بررسی کارکرد متناقض نما در شعر مشفق کاشانی و محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صورت و صورتگری، عرصة اصلی آفرینش گری هنری و لذّاتِ ادبی است. از گذشته تا امروز همواره رابطه ای مفهومی میان شعر فارسی و عربی وجود داشته است. مشفق کاشانی و محمود درویش از شاعران معاصر هستند که به کارکردهای زبان؛ از جمله متناقض نما اهمّیّتی ویژه داده اند. هدف آن ها از آفرینش تصاویر متناقض، تأکید بر اهمّیّت محتوای تصاویر خلق شده است. با توجّه به ذهن خلاّق این شاعران بزرگ، یکی از اهداف اصلی ایجاد این نوع از تصویر، اهمّیّت دادن به بافت معنایی و محتوایی شعر است. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی، در نظر دارد به بررسی و تحلیل برخی اندیشه های مشترک دو شاعر از طریق متناقض نماها بپردازد، آنگاه با آوردن شواهد شعری، نزدیکی این اندیشه ها را به طور عینی به نمایش بگذارد. از رهاورد پژوهش حاضر می توان به این مهم دست یافت که متناقض نمایی یکی از ویژگی های سبکی اشعار این دو شاعر است. ساختمان متناقض نمایی در شعر این دو شاعر، به دو صورت است: الف: پارادوکس هایی که دو پایه تضاد در آن ها به روشنی آشکار است. ب : پارادوکس هایی که در آن ها به جای یکی از پایه های تضاد، از متعلّقات آن آمده است .
بررسی تطبیقی اسطوره های دینی در اشعار خلیل حاوی و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نمودهای وحدت اندیشه بشر، اساطیر و مفاهیم اسطوره ای است که به دلیل ترکیب شدن بن مایه های آن با ناخودآگاه جمعی، در نزد شاعرانی که دارای نگرش های فلسفی، اجتماعی یا فکری و فرهنگی خاصّی هستند، نمود بیشتری دارد. در واقع اسطوره در نزد این شاعران، پدیده ای اجتماعی با زبان سمبولیک است که به شکل یک نظام فرهنگی جهان شمول درآمده است. خلیل حاوی و احمد شاملو از جمله این شاعران هستند که حجم وسیعی از اسطوره ها مخصوصاً اسطوره های دینی را در اشعار خود به کار برده اند. مفاهیم اساطیر ی به ویژه انبیا و نمادهایی را که می توان در ارتباط با دین دانست مانند مرگ و خیزش، لعازر، عنقا و...، رگه ها ی اصلی اسطوره های این دو شاعر را تشکیل می دهند. دو شاعر در به کارگیری اسطوره ها به شکل چشمگیری از کتاب مقدّس متأثّر بوده و در عین حال، در برخی موارد، با استفاده از اسطورة دینی برای رسیدن به مقصود خود، در شکل اسطوره ها تغییراتی اساسی داده اند، مانند لعازر و حضرت ایّوب. این شاعران با به کارگیری اساطیر دینی و پیوند آن با جریان های اجتماعی و سیاسی و مسائل زندگی، آثار زیبایی را خلق کردند. این پژوهش تطبیقی، بر آن است تا با تکیه بر مکتب آمریکایی به بررسی نقاط اشتراک برخی از اسطوره های دینی موجود در اشعار خلیل حاوی و شاملو بپردازد.
نگاهی تطبیقی به رویکرد پوزیتیویسم در رمان های ژرمینال و سنگ صبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بحث درباره تطبیق آثار ادبی در حوزه های زبانی و جغرافیایی گوناگون از مهم ترین مباحث در تحقیقات ادبی است. در این پژوهش، نویسندگان می کوشند تا تطبیق دو اثر تأثیرگذار در حوزه ادبی فرانسه و ایران را وجهه همت خویش قرار دهند. هیچ ادبیّات پویایی، آشکار و نهان، از تأثیر ادبیات کشورهای دیگر برکنار نیست و، در این میان، ادبیات داستانی فرانسه و ایران جایی برای یک مطالعه تطبیقی اند. از میان داستان نویسان این دو کشور، امیل زولا، بانیِ مکتب ناتورالیسم و آغازگر بحث پوزیتیویسم در ادبیات، و صادق چوبک، نماینده این رویکرد در ایران، جلوه ای از تطبیق را می نمایانند. بررسی ها نشان می دهد که زولا در رمان ژرمینال بسیاری از اصول اساسی رویکرد پوزیتیویسم چون تجربه گرایی و اصالت دادن به مشاهده عینی، تحلیل جزء به جزء حقایق پیرامون، اعتقاد به عامل وراثت، علم ژنتیک و ساختار فیزیولوژیکی انسان را گنجانده است. چوبک نیز تلاش می کند تا با به کارگیری عناصر پوزیتیویستی از قبیل اصالت دادن به مشاهده و تجربه، جزئی نگری، خرافه ستیزی و اعتقاد به اصل وراثت در رمان سنگ صبور حرکت کند. امّا، تفاوت هایی در نحوه به کارگیری رویکرد پوزیتیویسم در این آثار وجود دارد. پژوهش حاضر در نظر دارد با روشی تطبیقی به این تفاوت ها بپردازد. در این جستار با رویکردی توصیفی تحلیلی با برشمردن جلوه های تشابه و تمایز در چگونگی بهره گیری از عناصر پوزیتیویستی در رمان های ژرمینال و سنگ صبور به مطالعه تطبیقی این آثار می پردازیم.
بررسی تطبیقی کهن الگویی آنیما در شعر عبدالوهاب البیاتی و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با تأکید بر ماهیت جهانی و سرشت بینارشته ای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و با کاربست نقد کهن الگویی به بررسی خاستگاه کهن الگویی مشترک در اشعار دو شاعر معاصر ایران و عرب؛ اخوان ثالث و عبدالوهاب البیاتی پرداخته و نشان می دهد که چگونه ادبیات ملل مختلفی چون ایران و عراق در عین تفاوت های زبانی، جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی به جهت برخورداری از شالوده های مشترک کهن الگویی «از وحدتی اندام وار و انسجامی یگانه» برخوردارند و چگونه اندیشه های آدمیان در بنیاد به یک سرچشمه می رسد. به منظور ارائه نمونه عملی؛ مقاله با تمرکز بر کهن الگویی آنیما با رویکردی تحلیلی تطبیقی و روشی استقرایی، جلوه ها و نمودهای مشترک آنیما که به صورت ناخودآگاه در آفرینش این دو اثر ادبی مؤثر بوده اند را مورد واکاوی قرار داده و برخی بن مایه های موجود دو متن را به پیش نمونه یا همان ژرف ساخت کهن الگویی آن تأویل می کند. هدف این پژوهش نه تنها ارائه تحلیلی روانکاوانه که ساخت شکنی دو شاهکار ادبی معاصر ایران و عرب با دیدی تحلیلی تطبیقی و نیز نشان دادن ظرفیت های نقد کهن الگویی در مطالعات سنجشی و تطبیقی و همگرایی نقد ادبی و ادبیات تطبیقی می باشد. برآیندی که از این بررسی به عمل آمده، نشان می دهد با وجود برخورداری هر دو متن از شالوده های کهن الگویی مشترک، شعر البیاتی از بن مایه های کهن الگویی عمیق تری بهره مند است.
بررسی تطبیقی واقعه تصویر بیدل دهلوی با تصویر دوریان گری اسکار وایلد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی یکی از شاخه های جدید مطالعات ادبی است که به مقایسه و تأثیر و تأثّر احتمالی آثار ادبی مشابه در زبان های مختلف می پردازد. از آثار ادبی که تا کنون از این منظر بررسی نشده، واقعه تصویر بیدل و تصویر دوریان گری اسکار وایلد می باشد. بیدل و اسکار وایلد هرچند با فاصله زیاد زمانی و مکانی زندگی می کردند، ولی آثار داستانی شان شباهت های زیادی باهم دارند و از جهاتی قابل انطباق با یکدیگر هستند، لذا نگارندگان مقاله حاضر، سعی کرده اند داستان های مزبور را از این دیدگاه بررسی نمایند. در این راستا، بعد از نگاهی اجمالی به مباحث ادبیات تطبیقی، خلاصه ای از دو داستان را ذکر کرده، سپس مختصری به ویژگی های شخصیتی، عاطفی و... دو نویسنده پرداخته ایم، و وجوه اشتراک و افتراق دو داستان را مورد بررسی قرار داده، و سرانجام نتیجه گرفته ایم که بیدل و اسکار وایلد، علی رغم اینکه از نظر مشرب فکری و...، اختلافات زیادی داشته اند، داستان هایشان ژرف ساختی مشابه دارد و با توجه به اینکه از زمان حیات بیدل تا مدت های طولانی، انگلیسی ها در هند حضور داشته اند، احتمال می رود که اسکار وایلد از طریق آنها به واقعه تصویر بیدل دسترسی یافته، و تحت تأثیرآن، تصویر دوریان گری را خلق کرده است.
مطالعه تطبیقی کهن الگوی «سفر» و «بازگشت» قهرمان در شاهنامه و ادیسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف ادبیات تطبیقی بررسی روابط فرهنگی میان ملت ها و دستیابی به وجوه مشترک یا متفاوت تفکرات بشری است. یونگ از میراث ادبی و تجربه های مشترک دو قوم به ناخودآگاه جمعی بشر یاد می کند و دلیل تشابهات فرهنگی میان ملل مختلف را اسطوره ها و کهن الگوهای مشترک می داند. بررسی تطبیقی آثاری چون شاهنامه فردوسی و ادیسه هومر با بن مایه مشترک کهن الگوی «سفر و بازگشت قهرمان» تأییدی بر این مدعاست. نقد کهن الگویی یا نقد یونگی رویکردی میان رشته ای و از رویکردهای نقد ادبی معاصر است. محقق در این جستار با روشی توصیفی تطبیقی درصدد است نشان دهد که چگونه با استفاده از معیارهای نقد کهن الگویی یونگ در قالب نظریه مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی می توان به تجلّی اسطوره ها و کهن الگوها در حماسه های هم خانواده هندواروپایی رسید و تشابهات بین آثار ادبی را تبیین کرد.