مطالب مرتبط با کلیدواژه

رفتن


۱.

بررسی کارکرد فعل های «شدن» و «رفتن» در گویش های فارسی خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شدن رفتن گویش های فارسی خراسان فعل مجهول فعل وجهی فعل اسنادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۳ تعداد دانلود : ۹۴۷
در این جستار بر آنیم تا کارکرد دو فعل «شدن» و «رفتن» را در گویش های فارسی خراسان بررسی کنیم. بدین منظور بیست و دو گویش از خراسان های رضوی، جنوبی و شمالی در این پژوهش بررسی، و چهار کارکرد این افعال شامل فعل حرکتی اصلی، فعل اسنادی، فعل کمکی و فعل وجهی مورد تحلیل قرار گرفته اند. با توجه به کارکرد این افعال، گویش های فارسی خراسان به سه دسته تقسیم شده و در برخی کارکردها برای برخی دسته ها زیردسته هایی نیز ارائه شده است. همچنین برای روشن تر شدن وضعیت این افعال در دوره نو شواهدی از دیگر گویش های ایرانی و گونه هایی از دیگر زبان های ایرانی چون کردی و بلوچی ارائه شده است.  با توجه به سیر تاریخی این افعال از دوره باستان تاکنون، نتایج این پژوهش بیانگر تغییراتی است که در کارکرد این افعال در برخی گویش های خراسان اتفاق افتاده، به گونه ای که آنها را نه تنها از زبان های ایرانی باستان و میانه، بلکه از فارسی امروز نیز متمایز ساخته است. برای مثال کارکرد فعل «رفتن» که به عنوان فعل حرکتی در دوره میانه وارد زبان فارسی شده، به گونه ای در گویش هایی چون مشهدی، کاشمری، ادکانی و دلبری تعمیم داده شده که فعل «رفتن» جای «شدن» را هم به عنوان فعل اسنادی و کمکی، حتی در گویشی چون ادکانی به عنوان فعل وجهی که اصولاً کارکردی نو حتی برای فارسی نو محسوب می شود، گرفته است. نتایج این پژوهش در شناخت بیشتر تحولات گویش های فارسی خراسان و زبان فارسی می تواند راهگشا باشد.
۲.

بررسی معنی شناختی فعل «رفتن» در غزلیات حافظ

کلیدواژه‌ها: معنی شناسی شناختی فعل رفتن حافظ حرکت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۵ تعداد دانلود : ۱۷۳
رفتن در لغت به معنای حرکت کردن از جایی به جایی دیگر است؛ امّا در زبان فارسی با توجّه به بافت جمله، معانی مختلفی می یابد. این پژوهش، معانی متعدّد این فعل را در غزلیات حافظ مورد بررسی قرار می دهد و برای تبیین بهتر از نظریه ی طرح واره های تصویری در حوزه ی معنی شناسی شناختی کمک می گیرد. در غزلیات حافظ به جز چند مورد، فعل رفتن اغلب در معنایی غیر از «حرکت فیزیکی از جایی به جای دیگر» به کار رفته است. مفاهیم انتزاعی بیان شده با فعل رفتن عبارتند از : مردن، گذر زمان، وجود داشتن و متحمّل شدن، عاشق شدن، طلب معشوق، وصال، آغاز و اتمام کار، رد کردن و ثبات. کاربرد فعل رفتن در هریک از موارد مذکور تبیین کننده ی دیدگاه ها و اندیشه-های حافظ است که به مواردی از جمله نگاه مثبت به پدیده ی مرگ، توجه به کیفیت گذر زمان، گذرا بودن سختی ها و ماهیت پویای عشق و برگشت-ناپذیری و جبر موجود در آن می توان اشاره کرد.