مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
مجاز
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۴
36 - 65
حوزه های تخصصی:
پایش های سمعی (شنود) یکی از مظاهر بارز ورود به حریم خصوصی افراد است که به واسطه اهمیتی که حریم خصوصی افراد در تمامی جوامع بشری در هر عصر و جغرافیای متفاوت متأثر از فرهنگ و ایدئولوژی داشته است، همواره سیاست جنایی کشورها در چهارچوب خود فصولی را برای نظام بخشی به انواع پایش ها درنظر گرفته اند. پایش های سمعی وبصری براساس ماهیتی که دارند نمی توانند، به کلی مورد نهی قانون گذار در تمامی جوامع قرار گیرند؛ چراکه از یکسو با کشف جرم در حوزه های مهم و اساسی ملازمه دارند و ازاین منظر مجاز و ازطرف دیگر حریم خصوصی آحاد مردم را مورد تاخت وتاز قرار می دهند که از این منظر باید مورد نهی قانون گذار قرارگیرند. سؤال اصلی مقاله حاضر آن است که موارد مجاز و غیرمجاز پایش سمعی در حقوق موضوعه ایران و امریکا چه مواردی است و نگاه فقهی در حقوق ایران و امنیت گرایی صرف در حقوق امریکا چه تأثیری بر روند تحولی سیاست تقنینی این دو کشور گذاشته است؟ هدف از پژوهش حاضر نیز توسعه مطالعات تطبیقی در حوزه موضوعات امنیتی و ایجاد اشراف بر عملکرد حوزه حریف در این خصوص می باشد. تحقیق حاضر مطالعه تطبیقی با روش توصیفی تحلیلی است. به طور خلاصه، سیاست تقنینی ایران و امریکا در حوزه پایش ها تا زمان تصویب قانون میهن پرستی، رویه مشابهی در این زمینه داشت که بعد از حادثه 11 سپتامبر و به بهانه تأمین امنیت و مبارزه با تروریسم و به جهت نگرش امنیت محوری بدون ضابطه سیاست تقنینی و قضایی امریکا به کلی روند معکوسی به خود گرفته است و از این رهگذر، حریم خصوصی افراد در تمام کره خاکی با چالش جدی مواجه شده؛ امری که در ایران به دلیل ممانعت فقه و شریعت تاکنون حاصل نشده است.
بررسی تطبیقی ارتباط الفاظ با معانی در قرآن کریم با تأکید بر تفاسیر؛ مجمع البیان، المیزان و تسنیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
112 - 137
حوزه های تخصصی:
چگونگی ارتباط الفاظ با معانی همواره منشأ اختلافات تفسیر یک متن بوده است. این موضوع در تفسیر قرآن کریم به شدّت دیده می شود. خلأ پژوهشی در این زمینه نگارنده را بر آن داشت تا موضوع «بررسی تطبیقی ارتباط الفاظ با معانی در قرآن با تأکید بر تفاسیر؛ مجمع البیان، المیزان و تسنیم» را با روش توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. در پایان چنین حاصل گشت که می توان اختلاف اصلی را در دو نظریه «حقیقت و مجاز» و «روح معنا» پیگیری کرد. برخی همچون طبرسی با پذیرش نظریه «حقیقت و مجاز» تمامی استعمالات الفاظ در غیر موضوعٌ له را مَجازی در نظر گرفته اند اما پس از بوجود آمدن نظریه روح معنا و پذیرش آن توسط علامه طباطبایی وجود مَجاز در عبارت های قرآنی کاهش چشمگیری یافت زیرا ایشان معانی قرآن را دارای تأویل می دانست که در کاربرد مفاهیم به صورت حقیقی بر تمامی الفاظ دلالت می کنند ولی کاربرد آن معانی در محسوسات را مَجازی می دانست. در مقابل، جوادی آملی با انکار مَجاز در قرآن معتقد است که الفاظ برای ارواح معانی وضع شده اند و استعمالشان در مفاهیم عام و تطبیق آن مفاهیم بر هر مصداق محسوس یا معقول «حقیقی» است. ایشان قرآن را به حبل آویخته ای تشبیه می کند که روح معنا در تمامی مراحل از جمله؛ لفظ، معنا، مفهوم، حقایق خارجی و باطنی و تکوینی و... به صورت حقیقی بر آن ها دلالت می نماید.
مفهوم سازی اصطلاحات (ضرب المثل های) حیوانات در کوهمره سرخی (تعامل میان مجاز و استعاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۵۶
107 - 145
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به نحوه مفهوم سازی اصطلاحات در گویش کوهمره سرخی از دیدگاه شناختی می پردازد. نحوه مفهوم سازی در اصطلاحات، پیچیده بوده و لازم است علاوه بر نقش استعاره یا مجاز، تعامل میان استعاره و مجاز هم لحاظ شود تا داده های بیشتری قابل توجیه شوند. روش این پژوهش میدانی و کتابخانه ای است. نخست به روش میدانی 283 ضرب المثل گردآوری شده و سپس به روش کتابخانه ای و با رویکرد شناختی براساس الگوی مجاز، استعاره و تعامل میان آن ها از دیدگاه رویز د مندزا و دیز (Ruiz de Mendoza & Díez, 2002) داده ها تحلیل و برای هر مبحث نمونه هایی ذکر شده است. در کوهمره سرخی نیز تعامل میان مجاز و استعاره در زیربنای فرایندهای مفهوم سازی اصطلاحات، نقش اساسی بازی می کند. در گویش کوهمره سرخی، اصطلاحات مبتنی بر استعاره تنها یا مجازِ تنها کم هستند. اصطلاحات شفاف و ترکیب پذیر بالا بیشتر استعاره ای ظهور می کنند و گسترش و کاهش در محدوده مفهومی هم در محدوده مبدأ (مجاز) و هم مقصد (استعاره) از مهم ترین فرایندهای شناختی در مفهوم سازی هستند. در اصطلاحات بسیار تیره که محدوده مجاز قادر به گسترش مفهومی نیست و نمی توان از الگوی شناختی آرمانی شده یا فریم، مجاز را گسترش داد، معنا به طور قراردادی با اصطلاحات در ارتباط است و دلیل آن فقدان ریشه های تاریخی فرهنگی اصطلاحات است؛ ولی در مواردی که اصطلاحات فرهنگی و تاریخی موجود است، تیرگی ازبین می رود و گسترش مفهومی نه از فریم بلکه از دانش کلی امکان پذیر است. بیشتر اصطلاحات این منطقه از نوع هستی شناختی است و طرح واره های تصویری کم تر مشاهده می شود.
زمینه های پدیدآمدن حدیث مشکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۰)
169 - 185
حوزه های تخصصی:
دانش مشکل الحدیث یکی از شاخه های مهم دانش های حدیثی است. فهم احادیث مشکل و دست یابی به مراد معصومان، نیازمند ساز و کاری منطقی و علمی است که اولین مرحله آن آگاهی از زمینه های پدید آمدن مشکل و سپس پیگیری حل دشواری های حدیث است. این نگاشته با استقصای روایات مشکل در مجموعه منابع حدیثی شیعه و سنی دوازده زمینه پدید آمدن مشکل الحدیث را با این عناوین مطرح کاویده و به حوزه های مربوط ازجاع داده است: 1. آسیب های دامن گیر، 2. غرابت واژه، 3. چند معنایی واژه، ۴. وجود اصطلاح، ۵. پیچیدگی یا ابهام ساختار، ۶. بیان مجازی، 7. جدا افتادن از قرینه ها، 8. اسباب ورود حدیث، 9. والایی محتوا،10. تخصصی بودن روایت، 11. اختلاف و ناسازگاری درونی، 12. تعارض و ناسازگاری بیرونی
نقش استعاره و مجاز در فرآیند میل ورزی در رمان «نگران نباش» بر مبنای آموزه های لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
94 - 110
حوزه های تخصصی:
ژاک لکان از اندیشمندانی است که از استعاره و مجاز- که اصطلاحاتی تخصصی در دانش بلاغت و زبان شناسی به شمار می آیند- برای تبیین مفهوم روانکاوانه میل استفاده می کند. در نگاه وی، میل ورزی به میانجی مداخله استعاره پدری شروع می شود و ممکن است در فرآیندی مجازی همواره خود را تثبیت نماید. بر اساس بروز اختلال در فرآیند استعاری و مجازی، لکان تبیین نمود که بیمار به کدام گونه از روان پریشی دچار شده و سبب رنج بردن او چه چیزی است. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل کیفی و بر اساس فرآیند استعاری و مجازی مورد نظر لکان، چگونگی میل ورزی سوژه (شادی) در داستان «نگران نباش» مهسا محب علی تبیین شده است. همچنین بر اساس الگو و معیار ذکر شده، چگونگی روان پریشی و بیرون افتادن از محدوده سوژه بودگی در شخصیت اصلی داستان (شادی) تشریح گردیده است. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد فرآیند میل در شخصیت شادی به صورت استعاری عمل می کرده و بر این اساس، او سوژه ای وسواسی بوده است. شادی برای اینکه بتواند هرچه زودتر فالوس را احراز نماید، می خواهد ارضای میل خود را به تعجیل بیندازد. او از اختلال مجاورت- که ناظر بر عدم امکان ساخت مجاز است- رنج می برد. شادی نمی تواند میل ورزی کند؛ مگر زمانی که دال های مربوط به مسأله ای که در وی ایجاد تروما کرده، در اختیارش قرار بگیرد.
حرف «بر»از منظر دستور شناختی در 15 اثر از قرن چهارم تا ششم
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
125 - 158
حوزه های تخصصی:
حروف از اجزای مهم زبان هستند که از منظر زبان شناسی و دستور زبان مطالعات متعددی روی آن ها انجام شده است. با این حال، بررسی حروف به عنوان مقوله، جایگاه آن ها در سازه بندی های زبانی، حوزه ها و مؤلفه های معنایی و علل شکل گیری این مؤلفه ها، نقشی که در سازه های زبانی و آفرینش های ادبی ایفا می کنند به ویژه تأثیرگذاری و جایگاه آن ها در ساخت کنایه، مجاز و استعاره هم چنان از خلأهای پژوهشی ست به ویژه در نثرهای کهن فارسی. در مطالعه ای که روی 11 اثر تفسیری و 4 اثرغیرتفسیری از قرن چهارم تا ششم قمری صورت گرفت، هزاران نمونه از کاربردهای گوناگون حروف استخراج گردید. پس از شناسایی 340 حرف فارسی، حرف اضافه «بر» به دلیل اهمیت آن در ساخت مؤلفه های معنایی و آرایه های ادبی انتخاب گردید. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شد، تلاش گردید با توجه به داده های آماری و با تکیه بر مبانی دستورِ شناختی به مؤلفه های معنایی «بر»، نوع تأثیرگذاری آن، جایگاهش در سازه بندی های زبانی، چگونگی شکل گیری حوزه ها و مؤلفه های معنایی از جنبه های مختلف،کاربرد و نقشش در شکل گیری آرایه های ادبی و ایجاد معانی ثانویه به ویژه در ساخت کنایه، مجاز و استعاره پرداخته شود. شناسایی 45 مؤلفه معنایی حرف «بر»، خاستگاه هر کدام از مؤلفه ها و بیان حوزه های آن، و هم چنین نقششان در ایجاد کنایه، استعاره، تشبیه، و معانی ثانویه از جنبه های نوآورانه پژوهش حاضر است.
مرکب های بهووریهی زبان فارسی: نقش آفرینی مجاز و استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد انگیزش مفهومی زیربنای خلق و درک مرکب های بهووریهی زبان فارسی را بررسی نماید و باتوجه به الگوی نقش آفرینی و تعامل مجاز و استعاره، انواع این ترکیبات را به لحاظ ساختار مفهومی مشخص سازد. به این منظور با تکیه بر مدل پیشنهادی روئیز دِمندوزا و دییز وِلاسکو (2002) برای تبیین انواع مجاز و الگوهای تعامل مفهومی، درمجموع شصت مرکب بهووریهی غیرفعلی زبان فارسی موردتحلیل قرار گرفت. تحلیل ها حاکی از آن است که ازنظر الگوی مفهومی زیربنایی، مرکب های بهووریهی زبان فارسی در سه گروه اصلی قابل طبقه بندی هستند: ۱) ترکیبات حاصل عملکرد یک مجاز مفهومی (مبدأ-در-مقصد) واحد، ۲) ترکیبات حاصل تعامل مجازی، و ۳) ترکیبات حاصل تعامل استعاره و مجاز. در این میان، چون مفهوم سازی مرکب های بهووریهی حاصل تعامل مجازی ممکن است دو، سه، یا چند مجاز مفهومی متوالی را فعال سازد، این گروه از ترکیبات بهووریهی ازنظر تعداد و همچنین نوع مجازهای نقش آفرین زیرالگوهایی را شامل می شوند. همچنین، ترکیباتی که خلق و درک معنا در آنها الگوی تعامل مفهومی استعاره و مجاز را بازنمایی می کند، بسته به مجازبنیاد بودن یا نبودن حوزه مبدأ و مقصد استعاره زیربنایی، در دو زیرگروه، شامل ترکیبات حاصل نگاشت مجازی حوزه مقصد استعاره و ترکیبات حاصل نگاشت مجازی هر دو حوزه مبدأ و مقصد استعاره، جای می گیرند. نتایج پژوهش به طورضمنی نشان می دهند که فرایند خلق و شکل گیری مرکب های بهووریهی زبان فارسی تصادفی نیست، بلکه از الگوهای مفهومی نظام مند و مشخصی تبعیت می کند.
بررسی، تحلیل و نقد نظریه مجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
183 - 208
حوزه های تخصصی:
مجادلات کلامی بسیار در میان نحله های اسلامی، به ویژه اشاعره و معتزله، و مواجهه آنها با اصل بلاغت به جایی رسید که برخی از متکلمان وجود مجاز در قرآن را انکار کردند. علاوه بر آثار کلامی، این مقوله شاکله کتاب های بلاغی را نیز به خود اختصاص داد. به خصوص از روزگار سکاکی، گویا گرانیگاه مباحث مربوط به مجاز از آثار کلامی به آثار بلاغی منتقل شد. مباحث اصلی در این آثار بر سر تعریف مجاز و حقیقت، کیفیت شناخت این دو، انواع مجاز و... بوده است. می توان گفت اساس بسیاری از این مجادلات یا مشکل اصلی آنها توجه به یکی از جنبه ها و غلفت از دیگر جنبه های این موضوع بوده است. به نظر می رسد علی رغم کوشش ها و نکته سنجی های محققان مختلف در این آثار، به دلیل آمیختگی قلمروهای مختلف در این موضوع، پژوهش های امروزی حوزه مجاز کمتر به تحقیقات پیشین پرداخته اند. در پژوهش حاضر، ضمن بررسی سیر مطالعات مجاز در کلام و آثار بلاغی مختلف، به شیوه تحلیلی توصیفی، این موضوع از چشم اندازهای مختلف تحلیل و نقد شده است. ماحصل پژوهش نشان می دهد واژه محوری، درهم آمیختن قلمروهای مختلف، مباحث انتزاعی کلامی، تقسیم بندی های غیرضرور، بی توجهی به جنبه کاربردی زبان، هم پوشانی گونه های مجاز و تکرار مطالب، مشکلات اساسی تحقیقاتی از این دست بوده است. درکنار این مسائل، باید از بی توجهی به نکته سنجی های دانشمندانی مانند جرجانی و خطیب قزوینی نیز یاد کرد. به نظر می رسد اگر به جنبه های اطلاع رسانی، کاربردشناسی و زمینه متن توجه کنیم، بسیاری از نابسامانی های تشخیص معنایی مجاز حل خواهد شد. ازسوی دیگر، تقسیم این مقوله به مجاز مرسل و مرکب و اندک قلمروهایی که در ذیل این دو قرار می گیرد، ما را از دیگر دسته بندی ها بی نیاز خواهد کرد.