مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
نقد
حوزه های تخصصی:
موضوع وجوه قرآن، شناختن معانی مختلف یک کلمه در جای جای قرآن است. دانش وجوه و نظایر به بررسی دلالت های متعدد واژگان در بافت کلام وحیانی قرآن می پردازد. این در حالی است که هیچ یک از منابع وجوه به چگونگی دلالت این معانی اشارهای نداشته است تا درستی و نادرستی کارکرد آن ها در بافت و سیاق آیات مختلف روشن گردد. این پژوهش قصد دارد مصیب بودن یا نبودن صاحبان وجوه و مترجمان فارسی قرآن را در ارائه معانی در بخش واژگان به نقد بکشاند. میزان و معیار صحت و سقم معانی، بافت و سیاق آیات و تفاسیر معتبر است. برخی از رهیافت ها نشان می دهد که صاحبان وجوه در اشتقاق و ریشهشناسی هدایت در آیات قرآن اشتباه کردهاند، در حالی که بافت و سیاق آیات، معنایی فراتر از آن را نشان می دهند. همچنین مترجمان فارسی قرآن نیز معنای نهفته در واژه مذکور را درست و واضح تبیین ننمودند.
نقد و تحلیل شروح مثنوی درباره زمینه تاریخی و روایی حکایت «نظرکردن پیغامبر به اسیران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شروح مثنوی، شارحان در بسیاری موارد، نخست زمینه متن (Context) بویژه زمینه تاریخی را کاویدهاند، آن گاه به جنبه های دیگر متن پرداختهاند. میتوان گفت یکی از دلایل فروزانفر در تألیف قصص مثنوی نیز تبیین چنین زمینهای بوده است. امّا گاهی اوقات شارحان بی توجه به شگردهای مولوی درباره زمینه متن، هم در تشخیص زمینه تاریخی و هم در شرح متن گمراه و سرگردان شدهاند. بر این اساس، در پژوهش حاضر، زمینه تاریخی یکی از حکایات مشترک مثنوی و فیه مافیه به نام «نظر کردن پیغامبر به اسیران»، را در شروح گوناگون بررسی کرده و نشان دادهایم. شارحان به دلیل بی توجهی به شگردها و تصرّفات مولوی به سه گروه تقسیم شدهاند:1)گروهی زمینه تاریخی حکایت را جنگ بدر دانستهاند. 2) گروهی زمینه تاریخی حکایت را غزوه بنی نضیر و بنی قریظه دانستهاند. 3)گروهی هم در این باره سکوت کردهاند. آن گاه ضمن تحلیل نظر شارحان، علل انحراف آنان را در دو موضوع تبیین نمودهایم:1)حکایت مشابه در فیه مافیه 2)ساختار حکایت و خلاقیت مولوی.
نقدی بر مقالة «محوریت قهرمانان زن در قصه های عامیانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله محوریت قهرمانان زن در قصه های عامیانه که در شماره یازدهم و دوازدهم فصلنامه نقد ادبی منتشر شده است، نکته هایی به اشتباه درباره کتاب طبقه بندی قصه های ایرانی نوشته آقای اولریش مارزلف آمده است. در این نقد تلاش شده که محققان و قصه شناسان به تفاوت دسته بندی های رایج قصه توجه کنند. چنانکه دو نوع اصلی برای طبقه بندی قصه ها در جهان وجود دارد، یکی بر اساس موضوع و درونمایه های قصه ها که بر مبنای فهرست موضوعی معروف آرنه- تامسون صورت می گیرد و دیگر بر اساس روشهای ساختارگرایانه و فرمالیستی که معروفترین آنها روش ولادیمیر پراپ در طبقه بندی قصه های پریان روسی است و به ریخت شناسی موسوم است. در این مقاله به اشتباه گفته شده که مارزلف در تنظیم و طبقه بندی قصه های ایرانی از روش و الگوهای ریخت شناسانه پراپ استفاده کرده است در صورتی که مارزلف کتاب خویش را بر مبنای دسته بندی موضوعی آرنه- تامسون تالیف نموده است.
نقدی بر اسناد سلسله های معروفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در منابع عرفانی و تذکره ها از چهارده سلسله ی عرفانی به نام سلاسل معروفیه نام برده شده است که همه ی آن سلسله ها از طریق جنید و استادش سری سقطی به معروف کرخی می رسند و به همین دلیل به معروفیه مشهور شده اند.
بحث: هنگام بررسی زندگینامه ی بسیاری از صوفیانی که به عنوان حلقه های اتصال به این طریقه های صوفیانه اند، مشخص می شود که آنها نمی توانند حلقه ی رابط قبل و بعد از خود ــ چنانکه ادعا شده است ــ قرار گیرند و با اغماض، تنها شمار اندکی از این سلسله های چهارده گانه، دارای انتسابی درست هستند؛ به عنوان نمونه نعمت اللهیه و نقشبندیه و انتساب دیگر سلسله ها به معروف کرخی قابل اثبات نیست.
نتیجه گیری: این مقاله با بررسی زیرشاخه های این سلسله های صوفیانه، منتهی به نفی نظریه ی رایج درباره چهارده سلسله ی معروفیه می شود.
بررسی و نقد نظریة تربیتی فمینیسم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فمینیسم، به مثابة نظام فکری برآمده از انگارة اومانیسم، بازتاب مکتب های فکری مدرن غربی، در بحث زنان است. با توجه به ویژگی های مشترک همة گرایش ها، می توان تعریف و نظریة تربیتی مشترک و نسبتاً فراگیر برای آنها در نظر گرفت. فمینیست ها عرصه تعلیم و تربیت را بهترین بستر برای توانمندسازی زنان و ترویج دیدگاه های نقادانة مبتنی بر جنسیت، رسیدن به برابری کامل زن و مرد، گسترش رشتة مطالعات زنان و غیره از اهداف خود در این عرصه می دانند. برای رسیدن به این اهداف، اصول و روش های همچون نقد، تشابه محوری، مخالفت با خانه داری و مادری، الگوسازی فمینیستی و غیره را در پیش گرفته اند.
در ارزیابی و نقد فمینیسم باید توجه داشت که اولاً، نباید نهضت دفاع ازحقوق و کرامت زنان را با فمینیسم یکسان پنداشت؛ ثانیاً، آثار مثبتی که این نهضت داشته، نه آثار اندیشه های فمینیستی، بلکه آثار طرح بحث حقوق زنان در غرب است؛ ثالثاً، در یک نگاه جامع ضمن توجه به آثار مثبت طرح بحث حقوق زنان، باید به پیامدهای ویرانگر اندیشه های فمینیستی نیز توجه نمود.
نامه باستان در بوته نقد (نقد چند بیت از نامه باستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نامه باستان، کامل ترین شرح شاهنامه فردوسی است که میر جلال الدین کزّازی کوشیده است، ضمن پرداختن به مسائلی مانند واژه شناسی، ریشه شناسی، اسطوره شناسی، سبک شناسی و زیبایی شناسی، معنای بیت های مبهم را نیز بازنماید. از دیگرسو، این اثر یک متن ویراسته نیز هست؛ به این ترتیب که کزازی کوشیده است، بر پایه برنوشت های خالقی مطلق، مسکو، ژول مول، کلاله خاور، دبیر سیاقی و جوینی، به تصحیحی قیاسی دست یازد و بیتها را هرچه فردوسی وارتر برگزیند. البته گاه هم پیش آمده که کزّازی، همه برنوشت های یادشده را کنار گذاشته و خود بنا بر توجیهاتی، واژه ای را به متن افزوده است. از آنجا که این اثر در دوره های کارشناسی ارشد و حتی دکتری برخی از دانشگاه ها تدریس می شود و یا به عنوان منبعی کمکی، دستمایه دانشجویان تحصیلات تکمیلی قرار می گیرد، نگارندگان برآنند تا در این جستار، برخی از کاستی های این اثر سترگ را بازنمایند و گره از فروبستگی های برخی از بیت های مبهم بازگشایند تا برای شاهنامه پژوهان بیشتر قابل استفاده باشد.
صورتگرایی و تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزدیک به دو دهه از رواج جدی نظریه ادبی در ایران می گذرد. در این مدت چندین بار این پرسش مطرح شده است که آیا نظریه ادبی برای ادبیات فارسی مفید بوده است؟ آیا کاربران این نظریات توانسته اند آن ها را بومی کنند و به صورتی طبیعی با ادبیات ما پیوند دهند؟ این پرسش ها همچنان مطرح هستند. این امر نشان از آن دارد که نظریه ادبی نتوانسته است به اهداف خود دست یابد. پیش از هر چیز باید میان طرح نظریه ادبی در غرب و در ایران تفاوت گذاشت چرا که نحوه برخورد ما با این نظریات، متفاوت است با نحوه برخورد غرب که در واقع صاحبِ نظر هستند. برای یک غربی تفاوت چندانی میان آموزش ادبیات و آموزش نظریه ادبی وجود ندارد. از آنجا که این نظریات از یک سو ریشه در متون ادبی خود آن ها دارد و از سوی دیگر زاده تحولات علمی و فلسفی جوامع آن هاست بنابراین کسی که می خواهد در آنجا در حوزه ادبیات فعالیت کند به صورتی طبیعی با این گونه نظریات آشنا می شود و شاید با اندکی اغراق بتوان گفت در آن ها نفس می کشد. اما درست به سبب نبود این دو علت در ایران و بنابراین وارداتی بودن نظریه، کاربر ادبیات نظریه ادبی را به چشمی بیگانه می نگرد. از آشنایی تا بیگانگی فاصله ای است که توسط اشتباهات پر می شود. بنابراین نحوه برخورد با این موجود بیگانه دشواری ها و ظرافت های زیادی می طلبد
نقد مقاله: «بررسی تطبیقی شعر و اندیشه تی اس الیوت و احمد شاملو بر اساس مولفه های مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیر زمانی نیست که استقبال فزاینده ای را از ادبیات تطبیقی در ایران شاهد هستیم. این استقبال گرچه ممکن است از برخی جهات اتّفاقی فرخنده به شمار آید اما نیک که بنگریم چندان خوشایند نیست. متاسفانه در کشور ما روی آوردن به ادبیات تطبیقی بدون درک صحیح مبانی و چارچوب های نظری آن این رشته را با بحرانی جدی رو به رو کرده است. بدفهمی هایی که واژه «تطبیقی» ایجاد کرده باعث شده است که گاه این رشته صرفاً به عنوان یکی از «دانش های تطبیقی» از جمله فلسفه تطبیقی، زبان شناسی تطبیقی و... شناخته شود. از سوی دیگر به دلیل ناآشنایی با مکاتب گوناگون این رشته و در نظرگرفتن آن صرفا به عنوان مقایسه دو ادبیات ملی، «پژوهش هایی زیر چتر نام ادبیات تطبیقی انجام گرفته که هیچ گونه قرابت و سنخیتی با ماهیت آن ندارد» (انوشیروانی 1389:36). نوشتار پیش رو به بررسی مقاله «بررسی تطبیقی شعر و اندیشه تی. اس. الیوت و احمد شاملو بر اساس مولفه های مدرنیته» به قلم حسن اکبری بیرق و نرگس سنایی که در شماره 4 (پیاپی 12) نشریه پژوهش های زبان و ادبیات تطبیقی چاپ شده است، می پردازد.
تأملی در نامه های عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نامه های عین القضات همدانی از آثار برجستة متون منثور فارسی است که با نثری متین و استوار نگاشته شده است. این نامه ها در 1348 به کوشش علینقی منزوی و عسیران تصحیح و چاپ شد. به نظر می رسد که در تصحیح و تنقیح این متن نکاتی چند از دید مصححان محترم پوشیده مانده و به صورت نامناسب وارد متن شده است. در این مقاله، سعی شده است این موارد شبهه ناک بررسی شود و وجوه مختلف عبارات و کلماتی چون: «پینه برنهادن» و «نیشک» با استشهاد به آثار منظوم و منثور فارسی و به استناد نسخه های بدل، ذکر شود که بتوان تا حدی برخی از مشکلات این اثر ارزش مند را رفع کرد.
چراغ های مُرده نقدی بر تصحیح دیوان بیدل دهلوی از اکبر بهداروند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از هنـــر آیینة مقدار هرکس روشن است
رشتة شمع است بیـدل موج جوهر تیغ را
تصحیح متون همواره از اهمیت خاصی برخوردار بوده است و محققان و مصححان توجه ویژه ای به آن مبذول داشته اند. بدیهی است که امر تصحیح، همانند دیگر علوم، دانش هایی را می طلبد که بدون دست یابی بدان ها، نیل به تصحیحی علمی متعذر می نماید. در این مجال، سعی بر آن است که به شیوه ای علمی، تصحیح دیوان بیدل دهلوی از اکبر بهداروند را نقد و ارزیابی کنیم. در این تصحیح، اصول و موازین علمی رعایت نشده و اشتباهاتی از قبیل گزاره های نادرست، جمله های نامفهوم، و تناقض در جملات سراسر مقدمه را فرا گرفته است. ایرادهای وزنی، یک دست نبودن نوشتار کلمات، اشتباهات نوشتاری، و سرهم نوشتن کلمات مرکب متنِ تصحیح را دربر گرفته است. انتشارات نگاه این کتاب را در 1386 در دو مجلد به چاپ رسانده است.
مقاله به زبان انگلیسی: نقدهای داوران همتا به مقالات پژوهشی ارائه شده توسط پژوهشگران ایرانی؛ Peer Reviewers’ Comments on Research Articles Submitted by Iranian Researchers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داوری همتا نقشی تعیین کننده در سرنوشت نهایی مقالات پژوهشی ارائه شده به مجلات بین المللی انگلیسی زبان ایفا می کند. در تحقیق حاضر مجموعه ای از نقدهای داوران همتا در 32 مقاله ی پژوهشی در 3 رشته ی مختلف از تعدادی دانشجوی کارشناسی ارشد ایرانی مطالعه گردید و تجزیه و تحلیل محتوایی بر روی آنها انجام گرفت تا الگوهای ساختاری مشترک در بین نقدهای داوران و همچنین، پرتکرارترین انواع اشکالات تشخیص داده شده توسط داوران تعیین گردد. نتایج تحقیق آشکار نمود که نقدهای بررسی شده به لحاظ سازمان دهی ساختاری و نیز توازن مثبت/منفی نقطه نظرات از الگوی معینی پیروی کرده اند. همچنین، نتایج نشان داد که پرتکرارترین نوع اشکالات واردشده از سوی داوران، کاستی های مرتبط با محتوای پژوهش ها بوده است. ولیکن، از آنجا که اطلاعات علمی از طریق زبان منتقل می گردد و ضعف در محتوا اغلب با مسائل زبانی هم پوشانی دارد، لازم است نقدهای مربوط به کاربرد زبانی به اندازه ایرادات محتوایی حائز اهمیت تلقی گردند.
پاسخی به نقد کتاب «درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی ایران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، با تأملی بر نقدهای نگاشته شده در مقالة «تأملی بر رویکرد و روش فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی مطرح در کتاب «در آمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران»، پاسخ هایی را برای برخی پرسش ها و ابهامات مطرح شده، فراهم آورده است و با دو نقد مطرح شده نیز موافق بوده و نقد جدیدی را نیز به نقدها افزوده است. پاسخ ها در دو بخش کلی «خوانش دوباره اثر» و «خوانش دوباره نقد» قابل طرحند. از منظر نوشتار حاضر، پاسخ و رفع بخشی از نقدهای مطرح شده (حدود 16 مورد) با مواردی چون: 1) مطالعه دقیق ادعاهای متن؛ 2) توجه به محدوده، اهداف و مفروضات بحث؛ 3) توجه به معیارهای پژوهشگر در مرزبندی ها و طبقه بندی ها؛ 4) تمایز میان امر ممکن و موجود؛ 5) نگاه کل گرایانه مرتبط است. برخی دیگر از نقدها (حدود 7 مورد) نیز با خوانش دوباره نقد و با توجه به مواردی چون لزوم مصون نگاه داشتن نقد از انتقادهای خود نقد و نیز پرهیز از اغتشاش های مفهومی- علمی پاسخ داده شده اند. در پایان، چهار نقد لزوم تفکیک میان تربیت اسلامی و فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، نیز عدم دقت در به کارگیری الگوی اصلاح شده فرانکنا در استنتاج، عدم تصریح معیار دسته بندی رویکردها و عدم توضیح کافی معنای کاربرد فلسفه به منزله ساختار پذیرفته شده است.
انگاره چلکوفسکی در عزاداری شیعه؛ نقد دیدگاه چلکوفسکی در مجموعه «Shi’ism»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهه حاضر نقد مقاله «Popular Shi’i Morning Rituals» (مقاله 44) از مجموعه «Shi’ism» نوشته دکتر پیتر چلکوفسکی است. نگاه ایشان به مراسم عزاداری شیعه با وجود بی طرفانه نگاشتن او، همانند نگاه بسیاری از مستشرقان کاستی هایی دارد. وی با بیانی توصیفی به شرح مراسم عزاداری در نواحی مختلف شیعه نشین جهان می پردازد. مبنای وی در بررسی این برنامه ها بر نگاه نمادین یک ناظر بیرونی و بدون کمک گرفتن از آموزه ها و مصادر شیعه استوار است. یکی از راه های شناخت باورهای یک جامعه، بررسی نمادهای موجود در آن محیط است که نویسنده از این روش در تحلیل های خود استفاده کرده است. نوشتار حاضر درصدد اثبات این امر است که چنین روشی نمی تواند بیان درستی از شعائر و آموزه های شیعه ارائه نماید و با کاستی ها و مشکلاتی همراه است.
این پژوهه در دو محور کاستی ها و امتیازات، به نوشته چلکوفسکی نگاه می کند و نکات مثبت این مقاله را در شکل و ساختار مقاله و روش نویسنده و کاستی های آن را با دو رویکرد محتوایی و روشی مورد تحلیل قرار می دهد.
بررسی روش های نقد حدیث در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن ابی الحدید به عنوان یکی از شارحان نهج البلاغه در شرح خود کوشیده از جمله اصول مهم فقه الحدیث یعنی نقد حدیث را مد نظر قرار دهد. نگارنده پس از بررسی رویکرد نقدی شارح در تألیفات و نیز اجتهاد محوری وی در برخورد با احادیث، به بررسی روش ها و ملاک های نقد حدیث اعم از نقد سند و متن می پردازد. از جمله ملاکهای نقد متن در نزد شارح می توان به نقد بر اساس آیات قرآن و عدم تعارض آن با قرآن، نقد حدیث بر اساس سنت و دیگر روایات، تاریخ مسلّم، عقل و عرف و سیاق روایت اشاره داشت. یکی از مهم ترین معیارهای شارح در پذیرش شخصیت و أخذ حدیث از راوی ضمن بررسی سند، عدم بغض و کینه نسبت به امام علی(ع) است. چنانچه راوی فاقد این خصوصیت مهم باشد، روایات وارده از سوی او قابل پذیرش نیست. ابن ابی الحدید روایات اختلافی و متعارض را بیان و بنا به دلایل خاص خود، نسبت به روایات اختلاف به تباین، موضعی و نیز نسبت به روایات متفاوت موضعی دیگر گرفته است. عرضه روایت بر شیوخ معتمد شیعی و سنی خویش و استفسار از آنها، یکی از معیارهایی است که چون در بن بست قرار می گیرد، از آن بهره جسته است.
نقش تاریخ نگاری و تاریخینگری ابن ابیالحدید در بازیابی بستر تاریخی متن نهج البلاغه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ابن ابی الحدید معتزلی، مشهورترین شارح نهج البلاغه و کتاب او از برجسته ترین شرح های نهج البلاغه است. ویژگی مهم این کتاب در فهم صحیح کلام امام است، فهم صحیح نیز در گرو تاریخی نگری هر مؤلفه است که وی توجه خود را بدان معطوف ساخته تا کلام امام علی(ع) صحیح تبیین و تفسیر شود. توجه به جغرافیا و فضای سخن، بیان سبب صدور و اهتمام به یافتن تاریخ ایراد کلام امیرمؤمنان(ع) از مهم ترین ابزارهایی است که وی بدان نظر داشته تا سخن امام در جایگاه خویش خوش نشیند. ضمن آنکه نقد بر اساس سیاق کلام، نسب اشخاص، منقولات دیگران، اخبار مشهور و روایات تاریخی از جمله ابزارهایی است که ابن ابی الحدید توانسته در تاریخی نگری به اخبار مختلف به کارگیرد. البته تأثیرپذیری کلامی و برخوردهای فرقه گرایانه را می توان مهم ترین نقد شرح او دانست که از تعصب اعتقادی و عناد با مذهب شیعه نشئت می گیرد، چرا که برخی اوقات وی به سبب تعصب اعتزالی، تاریخی نگری را به کنار نهاده و فهم فرقه ای خویش را بر فهم صحیح، مقدم دانسته است.
نقدی بر مقالة تفسیر قطعی سوگندهای قرآن مجید و پاسخ آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
گفت وگو و نگارش دربارة مفاهیم و علوم قرآن، امری دشوار و نیازمند توجه جدی و بررسی ابعاد مختلف و آرای متفاوت است. مقالات علمی ـ پژوهشی باید مسئله محور، مستند و مستدل باشد و با تعمق در ابعاد و زوایای مختلف یک عنوان جزئی به تولید علم کمک کند. تحلیل و نقد این گونه نوشته ها نیز کاری دشوار و محتاج تکیه بر حقایق قطعی و مسلم است. مقالة «تفسیر قطعی سوگندهای قرآن مجید»، در کنار محسنات خود، نیازمند نقد اساسی است. این نوشتار از نوع پژوهش های بنیادی است و پس از توصیف برخی از نارسایی های مقالة مذکور به این حقیقت راه یافته است که فواصل آیات در خدمت مفاهیم ارزشمند و والای آن است و به صورت مستقل موضوعیت ندارد و بیان مصداق های گوناگون برای یک واژه نه تنها عامل سرگردانی نبوده، بلکه زمینة رشد و تعالی دانش تفسیر را فراهم آورده است.
نقش آشنایى با تاریخ در ارزیابى حدیث
حوزه های تخصصی:
آشنایى با طبقات راویان و آگاهى از عصر و زمانى که ایشان در آن مى زیسته اند و به طور کلى، وقوف بر هرگونه قراین و شواهد تاریخى مرتبط به آنان، تاثیر بسزایى در ارزیابى احادیث و چگونگى نقد و بررسى آنها دارد و مى توان بدین وسیله، به آگاهى از وجود ارسال و تدلیس در اسناد آنها و نیز تمییز راویان مورد وثوق از غیر آنان و همچنین فواید دیگر نایل آمد.
نقدی بر شیوه مقدمه نویسی مقالات رشته ادبیات فارسی؛ نمونه موردی: مجله ادبیات فارسی دانشگاه آزاد خوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از معیارهای اساسی ارزشیابی مقالات اعم از علمی ـ پژوهشی و علمی ـ ترویجی، اهمیت و ضرورت مقدمه نویسی بر آن است. در این زمینه، صاحب نظران عرصه تحقیق و پژوهش به یافته ها و تجربه های ارزشمندی دست یافته اند که رعایت و به کارگیری صحیح این اصول می تواند به بهبود کیفیت ساختاری و روش نظام مند مقدمه نویسی و در نهایت مقالات منجر گردد. از جمله این اصول در حوزه مقدمه نویسی می توان به ارائه زمینه ها و دیدگاه درباره موضوع و اهمیت آن، مروری کوتاه بر متون علمی موجود، بیان منطق منجر به انجام پژوهش و بیان هدف مطالعه اشاره کرد . پایبندی به این معیارها و رعایت آن به مهارت و دقت فراوان نیاز دارد که نگارنده میزان این توجه را در شش شماره آخر مجله ادبیات فارسی دانشگاه آزاد خوی که جمعاً 53 مقاله را دربرمی گرفت، مورد بررسی قرارداد و نتیجه آن شد که اکثر آن ها فاقد معیارهای یادشده است.
ادبیات تطبیقی: از پژوهش های تاریخی - فرهنگی تا مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از آنکه دانش ادبیّات تطبیقی، چالش ها و محدودیّت های خاص مطالعات تاریخی - فرهنگی و جریان اثبات گرایی تأثیر و تأثّر مکتب فرانسه را پشت سر گذراند، مطالعات میان رشته ای از سوی رماک و ولک به عنوان قلمروی نوین در این حوزه مطرح گردید. این عرصه ی پژوهشی تازه، پایانی بر تک گویی، انزوا و تجزیه گرایی علوم انسانی، بویژه ادبیّات، در پیوند با دیگر هنرها و دانش های بشری (موسیقی، نقاشی، عکاسی، سینما، فلسفه، سیاست، جامعه شناسی و ...) بوده و ادبیّات را به عنوان مادّه ای برای دیگر هنرها، دانش ها، گفتمان ها و معارف بشری تبدیل نموده است. نگارنده ی این جستار، ضمن بررسی «چرایی» پیدایش مطالعات میان رشته ای در حوزه ای ادبیّات تطبیقی، به نقد و تحلیل «چگونگی» پژوهش های روش مند در این قلمرو نیز پرداخته است. از این رو، برای تحلیل کمی و کیفی استنادهای پژوهش، برخی از پژوهش های تطبیقی این قلمرو نیز مورد نقد و ارزیابی و استناد قرار گرفته است.
چهار روایت در فهم معنای مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا مطالعات میان رشته ای در دوران معاصر از برداشت یکسانی برخوردار بوده و معنای واحدی برای آنها متصور است؟ امروزه در باب ضرورت مطالعات میان رشته ای تقریباً اجماع قابل قبولی در میان متفکران و صاحب نظران وجود دارد. برخلاف چند دهه قبل دیگر نمی توان از استقلال حوزه های علوم انسانی سخن گفت. این حوزه ها به شدت به هم پیچیده اند و لذا بحث میان رشته ای بحث عام و متعارفی شده است. در این راستا روایت های متعددی در باب معنای مطالعات میان رشته ای وجود دارد. یک روایت در جست وجوی فاکت می کوشد. شیوه علمی فرانسیس بیکن، اصول و پایه های انقلاب رفتاری و الگوی رفتاری در علوم انسانی را می توان در این روایت قرار داد. روایت دیگر در جست وجوی نقد است. متفکرانی چون هربرت مارکوزه، یورگن هابرماس را در این رویکرد می توان جای داد. روایت سوم در جست وجوی معناست. ساختارگرایی فرانسه، هرمنیوتیک و پدیدارشناسی درون این رهیافت قابل بررسی هستند. و بالاخره روایت چهارم در جستجوی روایت است. پساساختارگرایی، ژاک دریدا، میشل فوکو و ژان فرانسوا لیوتار در اینجا قابل بحث هستند. با توجه به اهمیت این رویکردهای کلان و بنیادین در شناخت مطالعات میان رشته ای این مقاله می کوشد پرتوی بر برخی زوایای این رویکردها بیفکند تا امکان بهره گیری از آنها برای شناخت جایگاه مطالعات میان رشته ای در ایران بیابد.