مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۴۱.
۷۴۲.
۷۴۳.
۷۴۴.
۷۴۵.
۷۴۶.
۷۴۷.
۷۴۸.
۷۴۹.
۷۵۰.
۷۵۱.
۷۵۲.
۷۵۳.
۷۵۴.
۷۵۵.
۷۵۶.
۷۵۷.
۷۵۸.
۷۵۹.
۷۶۰.
عرفان
حوزه های تخصصی:
مسئله نفس الامر را از دو بُعد معرفت شناسی و هستی شناسی می توان مورد پژوهش قرار داد. از بُعد هستی شناسی نفس الامر اشیا، واقعیتی در مرتبه وجودی بالاتر است. حکیمان و عارفان مسلمان در مصداق این واقعیت اختلاف نظر دارند. در این نوشتار دیدگاه عارفان درباره مسئله نفس الامر از حیث هستی شناسی کانون بررسی قرار گرفته و پس از گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای، مسئله نفس الامر از منظر عارفان به روش توصیفی تحلیلی، تبیین و سپس با ادله قرآنی مستدل شده و این نتیجه به دست آمده که از نگاه عارفان مسلمان نفس الامر اشیا عبارت است از: اعیان ثابته یا همان وجود علمی اشیا پیش از ایجاد؛ البته به شرط تجرید کامل، حتی از همین وجود علمی، و رسیدن به ذواتی غیبی و ازلی که در غیب ذات حقّ مستجن اند و از نظر رتبه چه بسا قبل از اسما قرار بگیرند.
اهمیت و اعتبار انسان شناسی عرفانی؛ نقدی بر مقاله «چیستی انسان شناسی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
انسان راه های معرفتی متنوعی به سوی شناخت واقع، ازجمله شناخت خود دارد و هریک از راه های معرفتی نیز در جای خود مزیت نسبی دارد. در مقاله «چیستی انسان شناسی» برای اثبات مزیت انسان شناسی نقلی نسبت به انسان شناسی های عقلی، شهودی و تجربی، اولاً، امتیاز ها و ویژگی هایی برای انسان شناسی نقلی، و ثانیاً، بحران ها و مشکلاتی برای سایر انواع انسان شناسی بیان شده است. تقریباً همه امتیازاتی که در مقاله یادشده برای انسان شناسی نقلی ذکر شده و همه مشکلاتی که برای انواع دیگر انسان شناسی، ازجمله انسان شناسی عرفانی بیان شده درخور مناقشه اند. مهم ترین اشتباهی که در محور اول مقاله مزبور صورت گرفته، این است که برداشت های ظنی دانشمندان، دارای جامعیت، اتقان و اعتبار یقینی تلقی شده اند. مهم ترین اشتباهی که در محور دوم مقاله صورت گرفته این است که تفاوت میان علم حضوری با ترجمه و تفسیر آن نادیده گرفته شده است. در نوشتار حاضر، برای دفاع از اهمیت و اعتبار انسان شناسی های غیرنقلی، به ویژه انسان شناسی عرفانی، بخش هایی از ادعاهای مقاله مزبور را نقل و بررسی کرده ایم.
بررسی انتقادی عرفان اُشو با نگاهی به نهج البلاغه
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم مهر ۱۴۰۱ شماره ۵۲
221 - 233
حوزه های تخصصی:
پیشرفت علم و توسعه اسباب آرامش و رفاه نتوانسته بر میل فطری و گرایش به معنویت و در راس آن خداجویی سرپوش بگذارد. در کمتر از دو دهه گذشته بازار تفکراتی نو در قالب عرفان های نوظهور بشدت گرم شده است و هر از گاهی در گوشه ای از دنیا نامی نو و عنوانی جدید ظهور می کند که هر کدام روشی را سرلوحه رفتار خداجویانه خود قرار می دهد که بدون توجه به خواستگاه آن عرفان، در بین سایر افراد جامعه بشری گسترش یافته است که هر کدام با توجه به تنوع سلیقه ها ی انسان دوران ما نسخه جذابی تجویز می کند. در این بین گروهی از این عرفان ها کمتر و گروهی بیشتر با اقبال عمومی مواجه شده است. نمونه ای از این عرفان ها، عرفان اُشو است که در مشرق زمین طلوع کرد و در آمریکا رشد و توسعه یافت که با پذیرش گروهی کثیر از افراد بالاخص جوانان رو به رو شد. اُشو با تکیه بر عشق و بی بند و باری جنسی، راه رسیدن به آرامش به رهپویانش می نمایاند. این مقاله به صورت توصیفی تحلیلی و نقادی به بررسی عرفان اُشو و تطبیق آن برآموزه های اسلامی و به صورت دقیق تر نهج البلاغه پرداخته است. در این مقاله سعی شده است در گام اول، نظام فکری و پیام های عمده این جریان عرفانی جمع بندی شود و در ذیل هر کدام از عناوین نقاط غیرقابل دفاع در مبانی یا نتایج سوء فردی و اجتماعی آموزه های برای مخاطبین تبیین گردد. تاکنون کتاب خاصی با تاکید بر این عرفان چاپ نشده است کتاب جریان شناسی عرفان های نوظهور نوشته حمیدرضا مظاهری سیف و کژراهه که جمع آوری شده توسط گروهی از محققان است به صورت کلی وگذرا انواع عرفان های نوظهور را نقد کرده است و مقالات در این مورد انگشت شمارند، از آن جا که کتب اُشو براحتی و رایگان در اختیار عموم قرار گرفته است و از طرفی فرهنگ ایرانی اسلامی ایران غنی از عرفان و تفکرات مبتنی بر اسلام است، شایسته است که نقد و بررسی در این مورد بیشتر مورد توجه قرار گیرد. نهج البلاغه که به حق اَخ القران نام گرفته است سرشار از مضامین عرفانی و اخلاقی است که باید بیشتر از پیش بر آن تأکید شود تا بتوان راه درست را به رهپویان تشنه معرفت نمایاند.
رابطۀ عرفان و سیاست (مقایسه اندیشۀ امام خمینی و عبدالکریم سروش)
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
57 - 78
حوزه های تخصصی:
عارف کسی است که خداوند ذات، صفات، افعال و اعمالش را به او نشان دهد. عرفان حالتی است که از راه شهود حاصل می گردد، بنابراین عرفان حرکت انسان در باطن خودش به سمت خداوند است و این حرکت زمانی و مکانی نیست. سیاست عبارت است از مشی و روشی است برای اصلاح امور شخصی و اجتماعی، تا افراد با تدابیر اجتماعی و فردی به بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی، مالی و نظامی بپردازند. با توجه به تعاریف فوق، در این مقاله نویسندگان به دنبال پاسخگویی به این پرسش هستند که آیا بین عرفان و سیاست رابطه ای وجود دارد؟ در پاسخ به این پرسش با دو گروه مواجه می شویم: گروه اول موافقان این رابطه هستند مانند امام خمینی، جوادی آملی، محمدتقی جعفری و گروه دوم مخالفان این رابطه هستند که می توان به سید جواد طباطبایی و عبدالکریم سروش اشاره کرد. امام خمینی بر اساس اسفار اربعه ملاصدرا نشان می دهد رابطه ای بین عرفان و سیاست و انقلاب وجود دارد.
نوسازی تمدن اسلامی در عرصه بین الملل ، برمبنای آراء واندیشه های عرفانی امام خمینی در شکل گیری انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امام خمینی (ره) به عنوان بنیانگذار بزرگ ترین انقلاب معنوی و مردمی قرن اخیر کوشید با تکیه برآراء و اندیشه های عرفانی خود به ارائه الگویی از اسلام وحاکمیت اسلامی، مکتبی ظلم ستیز، حماسی وعدالت گستر عرضه بدارد. انقلاب اسلامی ایران تنها یک انقلاب سیاسی صرف نبود بلکه انقلابی ایدئولوژیک بودکه درآن دیانت عین سیاست تلقی گردید. این تحول ایدئولوژیک آغاز راه امام برای رسیدن به جهانی سراسر نور و پاکی و زدودن عالم از لوث پلیدیها وظلمت ها است. این جستار کوشیده است تا با روش توصیفی تحلیلی ضمن توجه به مبانی عرفانی امام در شکل گیری انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی به این مساله نیز بپردازد که نقش آراء واندیشه های عرفانی امام خمینی (ره) در نوسازی تمدن اسلامی در ابعاد جهانی چگونه است؟ در این راه با استناد به دیدگاه های ایشان در خصوص تمدن اسلامی و نگاه جهانشمول اسلام در برپایی حاکمیت و الزامات اندیشه تمدن ساز اسلامی به اینجا برسدکه انقلاب اسلامی ایران در اندیشه بلند امام راحل(ره) مقدمه ای بر احیای تمدن نوین اسلامی بوده، در صورت تحقق الزامات مطرح، توان و ظرفیت عرضه فراملی را دارد و می تواند زمینه ساز حکومت جهانی حضرت ولی عصر (عج) قرارگیرد.
بررسی و نقد دیدگاه نسل دوم جریان روشنفکری دینی ایران در انکار میلاد امام دوازدهم(عج) با تکیه بر گزاره های تحلیلی فلسفه علم تاریخ(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۳
255 - 272
حوزه های تخصصی:
مهدویت باور اصیل اسلامی است. البته برخی از علمای شهیر اهل سنت بر ولادت امام دوازدهم هم صحه گذاشته اند. پیشران روشنفکری دینی زمانه با تشکیک در منابع تاریخ اسلام از جمله حدیث، دستاوردهای مدرنیته را تقدیر تاریخی می داند و با ستایش اندیشه پسامدرن و تاسی به اندیشه نومعتزلی و عرفان، میلاد امام دوازدهم را به دلیل کمبود شواهد از نظر تاریخی رد می کند. این پژوهش براساس منابع کتابخانه ای، از روش های استدلالی در بررسی و نقد این ادعا استفاده کرده است. هدف این تحقیق نگاهی نو به موضوع مهدویت با به کار بستن روش تحلیلی بحث های فلسفه علم تاریخ است. بر این اساس، نادیده گرفتن وقایع تاریخی به بهانه کمبود شواهد، تحریف تاریخ است و این شواهد به درد فرد شکاک نمی خورد. راه فهم گزاره های تاریخی نیز همدلی و بصیرت است و معنای عینیت، گزینشی منطقی در میان این گزاره هاست. همچنین شواهد میلاد براساس زاویه دید و مسئله ارزش ها، گزینشی منطقی است. ثمره نگاه پست مدرن، شکاکیت مطلق و ویرانی پایه های علوم از جمله تاریخ است، اما به دلیل برخورداری این رویکرد از عناصر پلورالیسم و نسبی گرایی، نمی توان میلاد امام دوازدهم را با این دید انکار کرد.
جایگاه عرفان و تصوف در بین ایرانیان
منبع:
عرشیان فارس سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
73-85
حوزه های تخصصی:
عرفان به عنوان نقطه مشترک تمامی آیین ها و مذاهب، راهی است برای کشف و شناخت حقیقت بر اساس ذوق و اشراق. عرفان و تصوف، به عنوان عنصر و پدیده ای که ماهیتی اجتماعی و فرهنگی دارد، بازتاب و جلوه ای گسترده در سبک زندگی ایرانیان داشته است. این حضور پررنگ، حتی منحصر و محدود به متون ادبی مکتوب و آثار فرهنگی خواص و نخبگان جامعه ایرانی نبوده و دامنه آن به فرهنگ عامه و فولکلور نیز کشیده شده است. البته با وجود تأثیر زیاد عرفان و تصوف بر سبک زندگی ایرانیان، فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی نیز، متقابلاً روی عرفان و تصوف تأثیر گذاشته و این تأثیرات، امروزه، به وضوح در مراسمات مذهبی و عرفانی عامه مردم و حتی در مراسمات صوفیه دیده می شود. این مقاله با رویکرد کیفی و روش توصیفی تحلیلی، به بررسی جایگاه و نقش عرفان و تصوف در سبک زندگی ایرانیان در اعصار مختلف تاریخ از طریق کندوکاو در آثار کهن دینی، عرفانی و ادبی می پردازد و نقش و جایگاه تصوف و عرفان را در سبک زندگی مردم ایران، در طول تاریخ بررسی می کند. هدف نوشتار حاضر، ارائه تصویری از پدیده عرفان در بین ایرانیان است. بدون شک معرفی جامع این پدیده هم عرفان پژوهان را از ابعاد و زوایای مختلف این پدیده آگاه می کند تا حوزه پژوهشی خود را با آگاهی انتخاب کنند و هم می تواند برای شیفتگان سلوک این طریق، روشنگر باشد.
بررسی جایگاه و نقش زن در عرفان و تصوف اسلامی
منبع:
عرشیان فارس سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
25-36
حوزه های تخصصی:
بحث پیرامون شخصیت، نقش و جایگاه زن در تحولات دینی و اجتماعی قدمت طولانی دارد و این موضوع توجه بسیاری از صاحب نظران عرصه های مختلف را به خود جلب کرده است. در این میان دین در ترسیم جایگاه زن نقش بسزایی داشته است. درپی مطالعاتی که انجام گردیده مشخص شد که در دیدگاه اسلامی زن و مرد در همه معیار های ارزشی و معنوی باهم برابرند. پس؛ زن همچون مرد می تواند به کمال برسد. می توان گفت على رغم نگاه متعالی اسلام به زن در عرفان و تصوف اسلامی، بوجود نحله ها و فرقه های مختلف یک قرائت ثابت از جایگاه زن وجود ندارد. برخی از عرفا مانند ابن عربی و مولانا، زن را مظهر تجلی و رحمت الهی دانسته اند و مقام زن را به بالاترین مرتبه رسانده اند. اما در مقابل برخی مانند غزالی و سهرودی، زن را مظهر و مصداق نفس و اماره و مانعی در رسیدن به کمال می دانند. این مقاله با روش تحلیلی، توصیفی، به بیان و مطالعه در خصوص موضوع تحقیق پرداخته سپس به توصیف و بررسی کوتاهی نسبت به نظرات آنان پرداخته است.
معیار عرفان امام علی علیه السلام در نهج البلاغه
منبع:
عرشیان فارس سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
63-78
حوزه های تخصصی:
پیاده سازی عرفان و سبک زندگی عرفانی به عنوان یکی از نیازها و لوازم ارتقای سرمایه های فرهنگی و اعتقادی جامعه امروز مطرح است. در این میان بهره گیری از الگوهای کاربردی صحیح و اسلامی، امری ضروری و راهگشا خواهد بود. یکی از این موارد تبیین معیار و ملاک عرفان در نهج البلاغه است. عرفان حضرت علی علیه السلام عرفانی جدای از اسلام و قرآن نبوده، بلکه در مدار حقیقت اسلام ناب محمدی (ص) و باطن شریعت است. این عرفان حقیقی، همه جوانب زنذگی اعم از ظاهر، باطن، فردی و اجتماعی را شامل می شود. آن حضرت در هر شرایطی به بحث عرفان تکیه داشته اند و هیچ وقت عبادت و معرفت را که ملازم هم در حرکت به سوی سیر الی الله هست ترک نکرده اند، چون ریشه تمام بدبختی های ظاهری و باطنی بشر در فقدان معرفت اوست و جز عرفان و معرفت خدا به معنای واقعی کلمه راه نجاتی نیست. شخصیت حضرت علی علیه السلام به عنوان امام عارفان در طول تاریخ، بیشترین اثر را در شکل گیری عرفان اسلامی داشته و بزرگترین عرفای اسلامی آن حضرت را قطب همه عارفان دانسته اند. نهج البلاغه به عنوان منبع سرشاری از مباحث عرفانی در بعد نظری، عملی هست و حاوی مواعظی است که بنیاد محبت دنیا را بر می اندازد و باعث بیداری دل، حصول زهد ورزی حق گرایانه، حمیّت، اخلاق الهی و غیره می شود و هم چنین مقدمه ای برای کسب درجات عرفان جهت نیل به مقام علّیّین محسوب می شود.
پژوهشی بر عرفان نور، رنگ و هندسه در ارسی های شبستان غربی مسجد نصیرالملک شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر ایرانی اسلامی، ماهیتی عرفانی و معنوی دارد. نور، رنگ و هندسه در عرفان و هنر، به ویژه هنر معماری و هنرهای تزیینی که جزء اصلی هنر معماری است، همواره جایگاه ویژه ای داشته است. هنرهای تزیینی علاوه بر ظاهر مسحورکننده و زیبای خود، صرفاً جنبه تزیینی نداشته و برای درک آن زیینی نداشته و برای درک آن ی-- که آورده شود.ها، می بایست با رموز و مفاهیم عرفانی نور و رنگ و هندسه آشنا بود. هنرمند ایرانی از این ویژگی ها آگاه بوده و استفاده هوشمندانه ای که از آن ها در خلق آثار هنری می کرده، باعث شده که آثاری ماندگار و تأثیرگذار خلق نماید. هدف اصلی این پژوهش، معرفی هنر شیشه رنگی با تأثیرپذیری از عرفان نور و رنگ است با این فرض که مطالعه و بهره گیری از عرفان نور و رنگ، که در طراحی ارسی های شبستان غربی مسجد نصیرالملک به کار برده شده، می تواند در تزیینات داخلی و هنرهای دستی مرتبط با شیشه استفاده شده منجر به آرامش و احساس مثبت گردد. برای نیل به این منظور، ابتدا حکمت نوری ایران باستان، حکمت اشراق، رنگ و معانی عرفانی آن، شیشه، تاریخچه و نحوه ساخت آن و همچنین هنر ارسی سازی در مسجد نصیرالملک و ارسی های آن مطالعه شد. نحوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی و روش آن توصیفی تحلیلی بوده است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد با شناخت و الهام گیری صحیح از شیوه های ساخت، طراحی و استفاده از شیشه و هنرهای مرتبط با آن، همچنین بهره گیری مناسب از نگرش ها و گرایش های عرفان ایرانی، می توان ضمن حفظ میراث مادی و معنوی ملی، به احیای این هنر ایرانی که تلفیقی از هنر، علم و عرفان است همت گماشت. همچنین به نظر می رسد تأثیرپذیری از عرفان نور و رنگ و همچنین تحلیل و مطالعه نقوش و رنگ های به کاررفته در ارسی های شبستان غربی مسجد نصیرالملک، می تواند هنرمندان را در به وجود آوردن آثاری مانا و تأثیرگذار، که موجب آرامش در بیننده می شوند، یاری دهد.
بررسی بن مایه های عرفانی در یکصد غزل کلیم کاشانی (مقاله مروری)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کلیم کاشانی یکی از مشهورترین غزلسرایان سبک هندی است که نشان هایی از عرفان و تصوّف، در غزلیّات او نقش بسته است به طوریکه آم وزه ه ای عرفانی در غ زلیّات او، عشق واقعی یا آسمانی را بیان می کنند.«خلّاق المعانی ثان ی» در حدود (990) ه.ق. در هم دان دی ده ب ه جهان گشود و به علت سکونت در کاشان به کاشانی مشهور شد. مجموعه (590) غ زل او در حوزه ادب غنایی، جایگاه والا دارد. از خصوصیّات سرآمد در غزلیّات او، وجود جلوه های عرفانی است. این مقاله به واکاوی، جلوه های عرفانی در یکصد غزل کلیم کاشانی، ب ه شکل تصادفی می پردازد تا جلوه های برجسته عشق و کمال آن، به تصویر درآید و علاوه بر آن، در پژوهش های ادبی و عرفانی، کلیم به عنوان شاعری عارف معرّفی گردد و در نهایت طرح این نکته که، غزلیّات غنایی کلیم کاشانی، محملی برای بیان و جست و جوی معانی بلند عرفانی است. غزلیّات این شاعر، ساختار ادبی و عرفانی دارد و او با طرح ساز و کارهای عرف ان ی، ک وششی ب رای یافتن و طرح گ وه ر ارزشمند عشق واقع ی را انجام داده است. جلوه-پردازی ه ای ع رفانی در غزلیّات او جلوه ای خاص دارد. این مقاله با روش تحلیل و توصیف یافته های عرفانی، قصد دارد تا گرایش های عرفانی و بن مایه های عرفانی به کاررفته را در غزلیّات کلیم ابتدا واکاوایی و با ذکر نمونه هایی از آن مصادیق، آنها را براساس فرهنگ اصطلاحات عرفانی دست اوّل، مورد بررسی و تحلیل قراردهد. از رهگذر وجود و بررسی آموزه های عرفانی در غزلیّات این شاعر، شایسته است که کلیم را، در جرگه شاعران عارف ، به شمارآوریم.
بررسی تطبیقی وادی توحید از دیدگاه مولانا و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی وادی توحید از دیدگاه مولانا و عطار بوده است. در این پژوهش، نشان داده شده که مولانا جلال الدین بلخی چگونه در اثر ماندگار خویش، مثنوی معنوی، با طی کردن وادی توحید با سالکان راه طریقت همراه و همگام است. از طرفی چون مثنوی یک اثر تعلیمی تمثیلی است به صورت مختصر به بررسی پاره ای از داستان ها و تمثیلاتی می پردازیم که مولانا در آن به یکی از هفت وادی اشاره کرده است. البته تعداد مقامات در منطق الطیر عطار به طور آشکار هفت وادی ذکر شده است که عبارتند از: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر و فنا. در میان شاعران عرفانی، عطار است که مرز مقامات را به خوبی مشخص کرده و کتاب «منطق الطیر» خویش را بر پایه همین هفت مقام بنا نهاده و نظمی مشخص و منطقی در سیر بیان اندیشه های عرفانی خویش داشته و توحید را در منطق الطیر بسیار نمایان بیان نموده است. در نتیجه مولانا در مثنوی بر تعداد مقامات مقید نبوده است و تفکیکی میان آنها قائل نیست. او نیز به نظم و ترتیب آن ها نظر نداشته است و یکی از مهم ترین مقامات را هر دو شاعر توحید می دانند.
بررسی عنصر آتش در ایران باستان و چگونگی بازتاب آن در اندیشه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عناصر سازنده و بنیادی در جهان مادّی که همواره نقش ارزشمندی در زندگی بشر ایفا کرده است، «آتش» است. هر چه در جهان وجود دارد همگی به نوعی با این عنصر مقدّس در ارتباط است. آتش از دیرباز دراساطیر ایرانی، جایگاه ویژه داشته است. زرتشت به آن جنبه اخلاقی و معنوی داد و آن را علامت و نشانه زنده ای از پاکی و طهارت دانست. با توجه به راز آفرینی و شکوهمندی ذات آتش و نماد بودن آتش در اساطیر و افسانه های اقوام و ادیان گذشته و امروز، درمی یابیم که این عنصر همواره با زندگی و حیات انسان ها و مناسک و مراسم آیینی آن پیوند داشته است. مسلم است که آتش در پیشینه فرهنگی نیاکان ما، باور و اعتقادی دینی بوده است؛ اما امروز می توان آن را نماد پیوند در فرهنگ گذشته و حال دانست. عارف ایرانی مثل مولانا این آتش را در مکتب عشق و جمال به بیان های رمزی بیان نموده و دیدار با نور را چون زرتشت در مراحل سیر و سلوک نشان داده و در شهود باطنی به دیدار با نور رسیده است. این آتش همانی است که درگفته مولانا چنین انعکاس یافته است «هرکه این آتش ندارد نیست باد» و این آتش در شراب معنوی و موسیقی عرفانی و جمال معشوق بروز می کند و عرفان ایرانی را یکسره به رنگ خود درمی آورد. در این گفتار کوشیده می شود تا تفسیر و تحلیلی از آتش در دیدگاه مولانا با روش تحلیلی(کتابخانه ای) داده شود.
بررسی نام ها و جایگاه معشوق در غزل شاه نعمت الله ولی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
جایگاه معشوق در غزل و در سیر ادبیات فارسی از دیرباز تاکنون، دستخوش تحولات بسیاری شده است؛ به نوعی که در ادوار گوناگون شعر فارسی و نیز در شعر هر شاعری با توجه به نوع جهان بینی او، نسبت به معشوق و جایگاه آن، رویکردی ویژه وجود داشته است. این جایگاه در بسیاری موارد، تعیین کننده جهان بینی شاعر نیز بوده است. شاه نعمت الله ولی شاعر سده نهم نیز، مانند بسیاری دیگر از شاعران پارسی گوی در غزل های خود، رویکرد عرفانی به شعر، غزل و به طور اخص، معشوق داشته است که این نوشتار منبع تحقیقی برای یافتن ویژگی ها و مقام معشوق گردیده است. علاوه بر این، چگونگی کاربردها و جزئیات نام ها و برخی صفات معشوق در این مقاله به نگارش در آمده است که می تواند رهیافتی برای درک مظاهر عرفانی شعر شاه نعمت الله ولی دانسته شود. نتیجه اینکه، جایگاهی که شاه نعمت الله ولی برای معشوق در غزل خود قائل است، با تمام ویژگی های نامی و صفاتی او با انواع کاربردهای استعاری، تشبیهی و وصفی، مقامی است که در پرتو گنجینه اصطلاحات اهل تصوف که پیش از او برای معشوق وجود داشته است، مخصوص معشوقی حقیقی است. ویژگی های معشوقی که او با صفات مجازی به کار گرفته است، معدود بوده و همه در خدمت اندیشه های عرفانی او و خالی از ابداعات ویژه و مسبوق هستند.
تحلیل انتقادی سلوک معنوی مطرح شده در کتاب راز (فرضیه جذب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال مبنا قرارگرفتن جریان مدرنیته و پارادایم پوزیتویسم در سطح زندگی بشری، بحران های اخلاقی در ابعاد مختلف، در دنیای غرب شکل گرفت. ازاین رو پایه های فکری اندیشه ای آن به شدت از سوی مکاتب رقیب، نقد شد. برهمین مبنا سردمداران نظام سرمایه داری برای تحکیم پایه های معرفتی خود، با عنصری دیگر به نام عرفان در تثبیت نوع نگرش خود می کوشد که در ظاهر به دنبال دست یابی به آرامش روحی روانی افراد است. داستان راز اثر راندا برن ازجمله آثار در این درون مایه است که در سال های اخیر بسیار موردتوجه قرارگرفته است و طرفداران زیادی پیداکرده است. این اثر در روش و رویکرد خود به نوعی سلوک عرفانی معتقد است که انسان با محوریت قراردادن تفکر و پشتکار، امید و آرزو، توجه به شعورمندی موجودات و عشق و خودشناسی، می تواند به همه آرزوها و خواسته های مادی خود دست یابد. در پژوهش حاضر با نگرش انتقادی به تطبیق درون مایه های این اثر با آثار عرفانی و تعلیمی فارسی پرداخته شده است. اجمالاً یافته های تحقیق نشان می دهد اگرچه در ظاهر اثر، نوعی وجه مشترک با آثار عرفانی ادب فارسی مشاهده می شود، هدف و درون مایه اصلی اثر، به دلیل توجه صرف به مسائل مادی و خواسته های نفسانی انسان، در راستای اهداف نظام سرمایه داری به عنوان محور اصلی مدرنیته است.
نشانه -معنا شناسی «آتش» در آثار عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصولاً نشانه و معنا در علم زبان شناسی مکمل یکدیگر هستند و هر کدام بدون دیگری چیزی به حساب نمی آید، عطار در گفتمانی که از آتش در آثار عرفانی خود ارایه می دهد، گونه ای از نشانه مشهود است که آتش نه تنها در جایگاه یک وسیله گرمابخش، که در جایگاه معنا و مفهوم دیگری نیز بروز می کند، که بررسی آن بیشتر در حوزه ساختار جانشینی زبانی شکل می-گیرد. پرسش های اصلی ما این است که آتش در شعر عطار نیشابوری چه حالت هایی پیدا می کند، چگونه به جریان در می آید و گسترش می یابد؛ همچنین چگونه آتش می تواند معناآفرینی کند و چه معانی و ارزش هایی را ایجاد می کند؛ همچنین آتش و همبسته های آن با کدام نظام های نشانه- معناشناسی از قبیل تنشی، حسی- ادراکی، عاطفی و زیبایی شناختی ارتباط دارند؟ در این فرآیند نشانه ها معمولاً در پیوند با معناها در قالب سیال، پویا و چند بعدی شکل می گیرند. این روش قادر است ضمن تجزیه و تحلیل متون ادبی و عرفانی ، خوانشی دگرگون از آنها آشکار کند. بررسی در آثار عطار نشان می دهد که وی با رویکردی تازه به پدیده ها از جمله آتش در پیوندی حسی ادراکی معانی و مفاهیمی زیبا را رقم زند. عطار در این رویکرد زبانی، آتش را از نشانه شناسی ساختگرا به طرف نشانه معناشناسی سیال سوق داده است. هدف از نگارش این مقاله بررسی نشانه معنا شناسی «آتش» در آثار عطار نیشابوری است که به شیوه تحلیلی توصیفی انجام شده است. براساس این پژوهش می توان نظامی برای درک بهتر مفاهیم مرتبط با نشانه- معنای آتش در شعر عطار نیشابوری به دست آورد.
کاربست معرفت شهودی در براهین اصالت وجود صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
57 - 73
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله نحوه کاربست معرفت شهودی در اصالت وجود نزد ملاصدراست. یکی از منابع مهم ملاصدرا در بنیان حکمت متعالیه، معرفت شهودی است. او از این سنخ معرفت نه به عنوان یک عارف، بلکه به مثابه یک فیلسوف بهره گرفته و در صدد برهانی کردن این معارف عرفانی است. مسئله اصالت وجود زیربنای بسیاری از نوآوری های ملاصدرا در فلسفه است و می توان رد پای معرفت شهودی را به وضوح در آن مشاهده نمود. صدرالمتألهین باور به اصالت وجود را مرهون نیل به کنه معنای هستی می داند و این امری است که جز با شهود ممکن نیست. او در اثبات اعتباریت ماهیت و همچنین برخی استدلال های اصالت وجود به سخنان عارفان سلف توجه دارد. مسائل متفرع بر اصالت وجود همچون ارتباط وجود و ماهیت، تقدم بالحقیقه وجود بر ماهیت، امکان فقری و وجود رابط از جمله مباحث دیگری است که متأثر از معرفت شهودی است. مسئله این مقاله آن است که معرفت شهودی چه تأثیری بر قول ملاصدرا به اصالت وجود و متفرعات اصالت وجود داشته است. ضمناً در این مقاله مراد از معرفت شهودی، اعم از معرفتی است که خود شخص از شهود بدان نایل شده است یا دیگران شهود کرده اند و ایشان با واسطه بدان نایل شده است.
نقد عرفان به عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
31 - 56
حوزه های تخصصی:
نقد عقل به معنای امکان کشف از واقعیت با عقل نه رخدادی جدید بلکه واقعه ای دیرین در تاریخ اندیشه بشری است و از آن جمله موقه مواجهه عرفا با فیلسوفان رخ داده است؛ چراکه اهل حکمت با ورود عقل به عنوان میزان سنجشگر، چه بسا ارباب عرفان را سخت برآشفته می کنند و اهل عرفان نیز پای آن را چوبین و بی تمکین می دانند. دلیل برآشفتگی از چه روست؟ آیا همه این مخالفت با عقل بر دلایلی صحیح تکیه دارد؟ بر اساس تحقیقات، این ادله بطور کلی به دو دلیل است: یکی با عنوان «عرفان طوری ورای طور عقل است» که به نقد عقل از جهت ناتوانی در ادراک حقایق عرفانی اشاره دارد و دیگری با عنوان «همواره عقل در معرض خطاست» که به نقد عقل از حیث خطاپذیری در ادراک واقعیات اشاره دارد. این مقاله با توجه به سخنان ارباب معرفت و شهود به هر دو دلیل می پردازد
بررسی اجمالی جلوه های شناخت و تربیت در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۴
109 - 134
حوزه های تخصصی:
جهان بینی و معرفت شناسی عرفانی که خود را در قالب نگاهی ژرف به ژرفنای دین می شناساند، همواره در تلاش برای ایجاد گفتمانی دو سویه با چشم اندازهای موجود بوده است تا از این مجری، بتواند مبانی و شالوده ها ی خود را در بستر فکر و فرهنگ ایرانی-اسلامی تکوین و تثبیت کند. در همین راستا، عرفان اسلامی در حین جهت دهی به تعاملات معرفت شناختی، هستی شناختی و جامعه شناسیک خود، در صدد برآمده است تا این همه را در قالب دو محور «تعلیم و آموزش» و «تربیت و پرورش» استمرار بخشد. برای آگاهی از چند و چون دستیابی عرفان اسلامی در نیل به این مقصود، مقاله حاضر بر آن است تا ضمن تاملی بر مفهوم تعلیم و تادیب و تفاوت میان این دو، روش های دستیابی به اهداف آموزشی و ابعاد آن را در قالب برنامه های عملی عرفان بررسی کند. به این منظور، ابتدا به نقش پیر یا مؤدب در شکوفایی ساحت ها ی فردی-اجتماعی سالک اشاره می شود و سپس، برای تعریف کلید واژه های تربیتی در عرفان اسلامی، دیدگاه های شناختی-اجتماعی در مبحث خودشناسی (معرفت النفس) و جایگاه خود در روانشناسی تربیتی صوفیانه تبیین و نقش زبان در هر یک از مراتب و گونه های تربیتی تشریح می گردد. در پایان این نوشتار به پرسش های ذیل پاسخ داده می شود: آیا تربیت عرفانی، به غیر از ابعاد شناختی و فردی، قادر است به رشد و بالندگی اجتماعی و بینافردی انسان ها نیز نظری داشته باشد؟ و دوم این که ماهیت این نوع تعلیم، تا چه اندازه به ابزارهایی وابسته است که زمینه های مناسب برای تحقق اهداف چنین نظامی را فراهم می آورد.
چگونگی سلوک عرفانی از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
133 - 154
حوزه های تخصصی:
روش سلوک عرفانی و چگونگی وصول عارفان بدان یکی از مباحث مهم و از دغدغه های عمده و اساسی اهل عرفان است. روش سلوک بر خلاف حالت جذبه که به صورت آنی بر عارف عارض می گردد، مبتنی بر مجاهدت، تلاش و کوشش فراوان است و از طریق ریاضت نفس به روش تدریج حاصل می شود و عارف سالک در راه به دست آوردن آن سختی و رنج ها را بر خویش هموار می کند. هدف اصلی این مقاله این است که با استناد به متون و آثار ابن سینا و با بهره گیری از تحلیل گفتار برخی از شارحان وی اثبات کنیم که وی علاوه بر پایبندی به سیر وسلوک عقلی که مقتضای روش فلسفی وی است، در اواخر عمر خویش و در برخی از آثارش از روش رسمی مشاییان که روش بحثی وعقلی محض است، عدول کرده است و به روش شهودی و اشراق حضوری که بعدها سهروردی آن را گسترش داد؛ روی آورده است. شاهد این ادعا، آثار بر جای مانده اوست. البته چنانچه اثر نفیس او با عنوان «حکمت المشرقیین» به طور کامل باقی می ماند، با شفافیت بیشتری می توانستیم درباره بعد عرفانی او گفتگو کنیم. یافته های ما از آثار ابن سینا اثبات می کند که آن حکیم بزرگ علاوه بر مشی مشایی، اهل سیر وسلوک و ریاضت هم بوده است و برخی از اعمال ناشایستی که به وی نسبت داده اند، از سوی دشمنان و مخالفانش می باشد. روش به کار رفته در این پژوهش، روش تحلیلی توصیفی و بعضا پدیدار شناسی است.