مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۶۱.
۷۶۲.
۷۶۳.
۷۶۴.
۷۶۵.
۷۶۶.
۷۶۷.
۷۶۸.
۷۶۹.
۷۷۰.
۷۷۱.
۷۷۲.
۷۷۳.
۷۷۴.
۷۷۵.
۷۷۶.
۷۷۷.
۷۷۸.
۷۷۹.
۷۸۰.
عرفان
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۸
127 - 146
حوزه های تخصصی:
انسان و خدا محورهای اصلی تفکر ابن سینا هستند. انسان به عنوان موجودی در میانه دنیای محسوسات، و عالم عقول و مجردات، ثمره آفرینش است و به نظر او، شناخت خدا، غایت مابعدالطبیعه و مهم ترین بخش تفکر است، که اعتبار علوم دیگر به نسبت آن سنجیده می شود. برای شناخت هنر در تفکر ابن سینا، باید جایگاه آن را نسبت به این غایت مشخص کرد، مسئله ای که به هنر در جهان شناسی سینوی، جایگاهی ویژه می دهد. جهان سینوی مشتمل بر دایره ای است که در قوس نزولی، از مبدأ آغاز و به ماده ختم می شود و در قوس صعودی از انسان آغاز می شود و به سمت عالم عقول و مجردات حرکت می کند. عقل نخستین قابلیت انسان در قوس صعودی است که مورد توجه ابن سینا قرار می گیرد، امری که با توجه به وقوف ابن سینا به محدودیت ها و ظرفیت هایش، او را به سمت سنجشِ عقل پیش می برد، حاصل این بررسی، ظهور عرفان و هنر در آثار ابن سیناست؛ هر چند ابن سینا عرفان را توانا در سلوک و سیر صعودی می داند، اما بیان ناپذیری و سکوت عرفان، و محدود بودن آن در میان افرادی خاص، او را به سمت هنر سوق می دهد.
تحلیل انتقادی آراء ابن تیمیه بر انگاره عرفانی «اعیان ثابته»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۸
147 - 170
حوزه های تخصصی:
از منظر ابن تیمیه، اعیان ثابته را باید یکی از ارکان مهم نظریه وحدت وجود دانست. او بر این باور است که ثبوت معدوم و شیء دانستن آن از سوی ابن عربی، کفرآمیز و بدتر از نظریه ثابتات ازلی معتزله است. مقاله پیش رو که با شیوه توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانه ای به بررسی سخنان ابن تیمیه پرداخته است، می کوشد تا به تبیین این دیدگاه بپردازد و آراء وی را تحلیل و بررسی کند. ابن تیمیه را می توان در یک نظر کم بهره از علم عرفان و اصطلاحات آن دانست؛ چرا که در سرتاسر آثار خود با ذهنی تحصُّلی و مادی گرایانه و نیز بدون توجه به زبان و اصطلاحات رایج عرفانی به نقد اصول و مبانی آن پرداخته است. اعیان ثابته در منظومه فکری ابن عربی، در حضرت علمی(تعین ثانی) حق تعالی، دارای شیئیت ثبوتی است نه شیئیت وجودی و با تجلی أسماء و صفات الهی مستقیم مرتبط است. براین اساس وی معتقد است، اسمای الهی از مسیر اعیان ثابته ظهور می یابند و اعیان خارجی مظاهر و آثار وجودی اعیان ثابته اند؛ بنابراین باید گفت: نه اشکالات ثابتات ازلی دامن گیر این نظریه است و نه انتقادات ابن تیمیه. ریشه إشکال نقدهای ابن تیمیه در مبانی هستی شناسی و معرفت شناختی او دارد.
تأملی بر دیدگاه های زینر در کتاب عرفان هندو و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۴
71 - 86
حوزه های تخصصی:
روبرت چارلز زینر از جمله مستشرقانی است که تصوف را انحراف از راست کیشی اسلامی و برآمده از اندیشه ها و مکاتب بیگانه دانسته است . از نظر او عامل اصلی این انحراف ابویزید بسطامی است که اندیشه های وحدت وجودی مکتب ودانته هندو را که از استاد هندی خود فراگرفته بود ، در اسلام رواج داد. کتاب هندو و اسلامی زینر تلاشی در جهت اثبات مدعیات او است. تفکیک ادیان به توحیدی و عرفانی ، مسیر پیشرفت اسلام را بر خلاف هندوئیزم از توحید و عرفانه عاشقانه به جانب وحدت وجود دانستن ، استشهاد به واژه ها و تعابیر مشابه در مکتب ودانته و در شطحیات بایزید از جمله مدعیات او و در تأیید نظر خویش است . مقاله حاضر با روش توصیفی و تحلیلی و با هدف اعتبار سنجی نظریات زینر به نقد و بررسی آنها پرداخته است. نتایج حاصل از بررسی این اثر حاکی از عدم بررسی جامع منابع اصلی و معتبر توسط او ، اکتفا به برخی منابع مشخص در هر دو سنت ، فقدان ژرف اندیشی و عدم توجه به عمق مفاهیم و اصطلاحات کاربردی و استنتاج بر مبنای پاره ای شباهت های صوری در اقوال است ؛ بی آن که مسیر اخذ و اقتباس به دقت و درستی ترسیم شده باشد.
بررسی رویکرد عرفانی به جریان عاشورا با تأکید بر منظومه زبدة الاسرار(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
173-188
حوزه های تخصصی:
نوع نگاه و باور و احوالات امام حسین (ع) در واقعه عاشورا، جدا از رویکردهای حماسی و عاطفی و سیاسی، گفتمان فراگیر دیگری نیز دارد که در اشعار عارفانی چون صفیعلی شاه به زیبایی جلوه گر شده و تأمین کننده سُرور و عزت جریان حسینی است، نه حزن و ذلت. در این پژوهش، ضمن تبیین نگاه تأویلی صفیعلی شاه، سراینده زبده الاسرار ، و تطبیق نظر او با بعضی از روایات حضرات معصومین (ع)، قیام عاشورا از منظر عرفان اسلامی بررسی شده است. این دیدگاه عاشورائیان را در قله فتح انسانی ترسیم می کند و در واقع جهان عاشقانه ای به تصویر می کشد که با خنجر و تیغ و تیر تزئین شده است و در آن، معشوق با بلا و رنج شیدایان کوی خود را مست می کند. با تغییر در برداشت از یک حادثه، می توان احساسات برآمده از آن حادثه را متحول ساخت. به تعبیری دیگر، احساساتِ برآمده از ادراکات آدمی با تحول و تبدیل به یک بینش ظریف تر، عواطف انسانی را عوض می کنند. این نگاه معناگرایانه صفیعلی شاه به شاگردان او همچون عمان سامانی سرایت کرد و او اثری فاخر با عنوان گنجینه اسرار پدید آورد.
فرم و معنا در داستان «مراء کردن رومیان و چینیان در علم نقاشی» مولانا در مقایسه با اثر «آینۀ آسمان» آنیش کاپور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۹
59 - 70
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: مبحث فرم و معنا همیشه در روند شکل گیری اثر هنری جزو لاینفک مبانی هنر بوده است. همانطور مولانا در داستان «رومیان و چینیان» به ارتباط ظریف میان فرم و معنا از نظر گاهی عارفانه پرداخته است. از دیگر سو، اثر «آینه آسمان» آنیش کاپور که به عنوان اثری حجمی در هنر معاصر از جایگاه ویژه ای برخوردار است، در مقایسه با دیدگاه مولانا دارای نقاط مشترکی است و پژوهش حاضر درصدد است تا به آن ها بپردازد و این مهم را بررسی کند که چگونه و با چه زبان مشترکی، فرم و معنا در این آثار که در تقابل تاریخی بسیار زیادی هستند، مورد مطالعه قرار می گیرد؟ هدف: مولانا به مقوله معنا نگاهی بسیار فراتر از زمان خویش داشته است؛ همین ویژگی باعث شده است که به زبان هنر معاصر بسیار نزدیک باشد. لذا پژوهش حاضر درصدد است که با مقایسه ارزش معنا در داستان « مراء کردن رومیان و چینیان در علم نقاشی » مولانا و «آینه آسمان» آنیش کاپور به مفهومی جدید دست یابد، به نوعی که با زبان هنر معاصر نیز در ارتباط باشد. روش پژوهش: پژوهش حاضر به صورت توصیفی-تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته است و با مراجعه به منابع کتابخانه ای، مفاهیم فرم و معنا در هنر معاصر و جایگاه و رابطه آن ها را در اندیشه و عرفان اسلامی بیان کرده است. یافته ها: یافته ها نشان داد داستان « مراء کردن رومیان و چینیان در علم نقاشی » و اثر «آینه آسمان» در اهمیت نقش معنا تا آن اندازه کوشیده اند که حتی منجر به حذف فرم نیز گردیده است. این دو اثر تا حد بسیار زیادی از لحاظ فرم به یکدیگر نزدیک اند، اما زبان معنایی آن ها با توجه به بستر زمانی که در آن قرار گرفته اند نسبت به یکدیگر متفاوت است.
تحلیل مفهوم معنی و شوق زندگی در مثنوی معنوی با تأکید بر نظریه ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۶
281 - 304
حوزه های تخصصی:
مولانا در مثنوی معنوی به دنبال ایجاد انگیزه و شوق به زندگی همراه با معنویت است. او می کوشد موانع رسیدن به معنویت را از پیش پای سالک بردارد. تحمل رنج ها، مسئولیت پذیری، عشق راستین، اعتقاد راسخ به خدا راهکارهای رسیدن به معنویت است. دیدگاه عرفانی او با روان شناسی معناگرای ویکتور فرانکل همسو بود. از این رو در پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی از نوع کتابخانه ای به تحلیل مفهوم معنی و شوق زندگی در مثنوی معنوی براساس نظریه معنادرمانی فرانکل پرداخته شده است. در این پژوهش مؤلفه های رنج، تحمل پذیری، مسئولیت پذیری، عشق و دین داری نظریه فرانکل در مثنوی معنوی تبیین و تفسیر شد. یافته ها نشان داد که معنادرمانی و عرفان با هدف شوق در زندگی جز با عشق الهی و تحمل مشکلات این راه پر خطر اتفاق نمی افتد و اگر آدمی در آن به خطا و گناهی دچار شود با توکل به خدا باز به طریق حقیقت بازمی گردد.
سوررئالیسم و عرفان عراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فراواقع گرایی یا سوررئالیسم دارای اصولی مشابه و مشترک با مبانی عرفان است که این اشتراک در اندیشه های برخی از عارفان ظهور چشمگیرتری یافته است و فخرالدین عراقی شاعر و عارف بزرگ قرن هفتم ایرانی از آن جمله است که تاکنون از این دیدگاه به نظم و نثر او نگریسته نشده و در قالب نقد ادبی جدید مورد مطالعه و مقایسه قرار نگرفته است. در این مقاله که از نوع کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی است، پس از خوانشی جدید از رابطه عرفان با سوررئالیسم موارد اشتراک آنها در آثار عراقی ترسیم و دنبال می شود. او پیرو مکتب جمال است که به زیبایی و عشق اصالت می دهد و عنصر خیال را مرز فراواقعیت و زیبایی آفرین می داند، با گریز از عقل به کشف و شهود روی می آورد و از دنیای درون شبیه به ضمیر ناخودآگاه سخن می گوید و با شطح و الهام از دنیای خیال بهره می گیرد که در حقیقت تصویرهایی سوررئالیستی ارائه می دهد. در این پژوهش آموزه های عرفانی فخرالدین عراقی قابل مقایسه با این مکتب نشان داده می شود.
زندگی نجم الدین کبری در آینه تاریخ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات اساسی بر سر راه محققان در بررسی زندگی بزرگان عدم نگارش دقیق وقایع و یا سفارشی و درباری بودن آثار تاریخی است. یکی از اندیشمندان بزرگ عرفان که دارای آثار بسیار موجز و عظیمی در تاریخ عرفان است و بیشتر به واسطه شاگردان تاثیر گذار در عرفان که به وی منتسب هستند شناخته شده است احمد بن عمر بن محمد ملقب به نجم الدین کبری پیر ولی تراش با وجود عظمت اندیشه و مقام زندگی شیخ در کتب تاریخ ادبیات هنوز در هاله ای از ابهام است. و آثار تاریخی که از وی نام برده اند اندک و مطالب آنها گاه متضاد است و خالی از اشکال نیست. لذا در این تحقیق که به روش توصیفی-تحلیلی بر اساس منابع کتابخانه ای و اسنادی انجام شده سعی شده زوایایی از زندگی شیخ که بسیار شهرت دارد و شهرت آن مانع از جستار دقیق درباره آن شده باز نموده شود و مطالبی که در کتب تاریخی و تذکره ها دیده می شود بسیار پراکنده است و جامعیت مقاله حاضر را ندارد. نتایج این مقاله دارای مطالبی است که در هیچ کتاب تاریخ ادبیاتی تاکنون ذکر نشده است.
موسیقی و شیخ صفی الدین اردبیلی در دوران ایلخانی در کتاب صفوه الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موسیقی در پیشینه حیات عرفانی حکومت صفوی، به صفی الدین اردبیلی در دوران ایلخانی برمی گردد. در این پیشینه موسیقی به عنوان یک عامل مهم نقش بسیار ارزنده ای ایفاء کرده است. یکی از آثار مهم و غنی در این ارتباط، کتاب صفوه الصفا اثر ابن بزاز اردبیلی است که نویسنده به مناقب شیخ صفی الدین پرداخته است. هدف از این تحقیق درک عمیق تر پیشینه موسیقایی حیات عرفانی دوران صفوی است. روش تحقیق کیفی بر اساس تحلیل محتوا با مقایسه دیگر منابع است؛ مبحث سماع به سه نوع عام، خاص و اخص تقسیم می شده، هر سه نوع در عمل در خانقاه شیخ صفی رواج داشته، ولیکن با نوع عام آن رفتاری احتیاط آمیز می شده است. «گفته» در قوّالی به معنای نوعی ضربی خوانی به عنوان یک واژه تخصصی در قوّالیِ غزلیات عطار و مولوی مفهوم معناداری داشته است. با توجه به کاربرد اوزان عروضی مختلف، احتمالاً سماع ها در ادوار ایقاعی مختلف اجرا می شده اند. با توجه به طولانی بودن زمان سماع ها که احتمالاً ملودی های این غزل ها جنبه ی تکرارپذیری داشته، می توان حدس زد که تا حدی بداهه در اجرای آنها نقش داشته است. قوّالان را می توان به سه مرتبه اجتماعی درباری، خانقاهی و مردمی تقسیم کرد. قوّالان خانقاهی ظاهراً در نواختن نی و گویندگی نقش ایفاء می کردند.
تاثیر تفکر طریقت بر شکل گیری مجموعه مزار شیخ صفی الدین اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری همواره به نوعی با یک تفکر بنیادین ارتباط داشته است. به نظر می رسد که مجموعه شیخ صفی الدین اردبیلی به عنوان یکی از مراکز مهم عرفان و تصوف نیز متاثر از اندیشه ها و مفاهیم عرفانی بوده و این مفاهیم در شکل گیری معماری این مجموعه تاثیرگذار بوده باشد. مجموعه شیخ صفی الدین در طی دوره های مختلفی ساخته شده است اما در متون تاریخی آمده است که صدر الدین موسی – فرزند و جانشین شیخ – نظم و نسق بقعه را خود طراحی کرده است و از طریق یک رویا آن را به معمار این بنا الهام نموده است. بنابراین شاید بتوان ارتباط معماری این مجموعه را با تفکر و مفاهیم عرفانی بازشناسی نمود. در سیر مراتب عرفان از منازل هفتگانه ای یاد می شود که سالک با طی این منازل به مرتبه فنا فی الله می-رسد. این مقاله سعی دارد تا با شناخت دقیق ویژگی های هر یک از این مراحل ارتباط آن را با شکل گیری مجموعه شیخ صفی الدین بکاود. برای دستیابی به سوال مقاله ی حاضر، در ابتدا تفکر طریقت مورد مطالعه قرار می گیرد و در ادامه به شناخت و معرفی مجموعه شیخ صفی-الدین اردبیلی پرداخته می شود. در گام بعدی ارتباط میان این دو حوزه بر پایه شواهد و مستندات موجود مورد بررسی واقع خواهند شد.
معنویت فضیلت گرا؛ نیاز عرفان معاصر
منبع:
کاوش های عقلی سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 14
می توان از منظرهای مختلفی عرفان را واکاوی کرد از جمله می توان به طبیعت تجربه های، عرفانی واقع نمایی تجربه های عرفانی و مکاتب عرفانی اشاره کرد. یکی از مسائل مهم در خصوص عرفان کارکرد این واقعیت در زندگی انسان به ویژه دوران معاصر است. شاید بتوان عرفان را به معنویت فروکاست. معنویت در دو لایه ی معنویت اخلاق بنیاد و خدابنیاد قابل طرح است به گونه ای که این دو رابطه ی عموم و خصوص مطلق داشته باشند. هر معنویت خدا،بنیاد معنویت اخلاق بنیاد نیز هست؛ اما هر معنویت اخلاق، بنیاد معنویت خدا بنیاد نیست. مطلوب جوامع بشری معنویت خدا بنیاد است؛ اما در جوامع و گروه هایی که دین جایگاه اولیه خود را از دست داده است به عنوان یک سیاست می توان معنویت اخلاق بنیاد را مقدمه ای برای دستیابی به معنویت خدا بنیاد در نظر گرفت. توجه به اخلاق در معنویت اخلاق بنیاد هم جنبه های سلبی و هم جنبه های ایجابی را در بر می گیرد و توجه انحصاری به کارهای خوب، بدون پرهیز از کارهای ناشایست در واقع تحریف اخلاق و بازی در زمین شیطان است. هر یک از این دومعنویت، مؤلفه های نظری و عملی دارد برای شتاب بخشیدن به رشد معنویت خدا بنیاد در دوران معاصر، نقش الگوهای اخلاقی زندگی انسان بسیار کارگشا است.
تأویلات داستان موسی (ع) در موضوع تجلّی خداوند
منبع:
پژوهشنامه تأویلات قرآنی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
237 - 263
پژوهش حاضر با عنوان « تأویلات داستان موسی (ع) در موضوع تجلّی خداوند» تلاش دارد تا با روش توصیفی تحلیلی به جنبه های عرفانی داستان حضرت موسی (ع) در تفاسیر عرفانی با محوریت موضوع تجلّی خداوند برای موسی (ع) در کوه طور بپردازد. داستان حضرت موسی (ع) در متون تفسیری به ویژه تفاسیر و متون عرفانی بازتاب چشمگیری داشته و مفسران در تفسیر آیاتی که با زندگانی این پیامبر اولوالعزم مرتبط است، به تفصیل به بخش های متعدد این داستان اشاره کرده اند. یافته های تحقیق، بیان گر آن است که داستان انبیای الهی در قرآن کریم یکی از مهم ترین ارکان اساسی عرفان اسلامی است به حدی که اگر چنان چه حضور انبیای الهی درتفاسیر عرفانی نادیده گرفته شود، تبیین تفکرات و تعالیم عرفانی دشوار وشاید غیر ممکن خواهد شد. آن چه که در داستان حضرت موسی (ع) در تفاسیر عرفانی به چشم می خورد، یک دوره کامل سیر و سلوک را شامل می شود که هم نشان گر بعد آفاقی و تجربی معرفت و تکامل روحی موسی کلیم الله است و هم بیان گر بعد انفسی و شهودی آن. دقت در تفاسیر عرفانی این نکته رابه خوبی روشن می سازد که برخی از تفاسیر عرفانی چنان در مفاهیم عرفانی غرق شده اند که گویی هیچ اعتقادی به مفاهیم ظاهری و حقیقی نداشته اند که به نظر می رسد این شیوه با روش اهل بیت علیهم السلام چندان هماهنگی ندارد.
تحلیلی توحیدی از مفهوم و مراتب فضیلت شجاعت در اخلاق عرفانی
منبع:
تأملات اخلاقی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
87 - 107
شجاعت یکی از فضیلت های اصلی در اخلاق و از اصطلاحات کلیدی و پرتکرار در عرفان است. اخلاق عرفانی، ظرفیت بسیاری برای تعالی و تعمیق اخلاق دارد اما علی رغم توجه فراوان به شجاعت در اخلاق فلسفی، مفهوم سازی دقیق و نظام مند آن مانند بسیاری از ملکات اخلاقی، یکی از خلأهای مهم در اخلاق عرفانی به شمار می رود. پژوهش پیش رو که به روش تحلیلی - توصیفی صورت گرفته، کوشیده تا بر اساس امهات متون مکتب اخلاق عرفانی، ضمن بیان تلقی خاص عرفا از مفهوم شجاعت، ارتباط شجاعت و عرفان را به نحو وثیقی تبیین کند، مراتب تحقق شجاعت را استخراج نماید و ساختار بررسی فضائل با رویکرد اخلاق عرفانی را بنا نهد. ازاین رو با شناسایی «محوریت قلب انسان» و «طولی بودن لایه های وجودی انسان» به عنوان دو مبنای اثرگذار در اخلاق عرفانی، به سه وجه ارتباط میان شجاعت و عرفان دست یافته است که عبارتند از: بینش توحیدی شهودی به خداوند، عشق به خداوند و تجربه مرگ اختیاری. این وجوه علاوه بر اینکه به انحاء گوناگونی تبیین پذیرند، نشان گر توحید محور بودن فضیلت در این اخلاق متعالی هستند.
بررسی تطبیقی ساختار عرفانی سوره حمد از منظر مفسران(مقاله علمی وزارت علوم)
سوره مبارکه حمد با مضمونی که دارد و اهمیتی که برای آن در روایات فراوان نقل شده و نقش مهمی که در نظام معرفتی و سلوک عملی مؤمنان برای آن است، همواره مورد توجه مفسران بوده و آن را از زوایای مختلف مورد بررسی و تفسیر قرار داده اند؛ برای این سوره در گرایش تفسیر عرفانی مباحث بسیاری طرح شده و بخش معتنابه ای از مباحث عرفانی به آن اختصاص یافته است؛ از این رو ضرورت دارد از حیث عرفانی مورد توجه همه جانبه قرار گیرد؛ در همین راستا یکی از محورهای مهم، ساختار عرفانی آن است که تاثیر زیادی در فهم و تحقق هدف حقیقی آن خواهد داشت؛ در این باره طرح های مختلفی از سوی عارفان مفسر در تبیین ساختار آن ذکر شده است که در این نوشته این طرح ها با روش کتابخانه ای و تحلیل اجتهادی مورد کاوش و تطبیق قرار می گیرد؛ ابتدا آرای مفسران عارف نقل و تحلیل می شود و سپس نظر خود در ساختار عرفانی آن را بیان خواهیم کرد و خواهیم گفت که تقریباً همه ساختارهای بیان شده تاکنون مشکل ذوقی و بدون دلیل و توجه به سیاق آیات را دارند اما در این میان ساختاری را که می توان برای آن بیان نمود و مشکل عدم تطابق یا سیاق را نداشته باشد، بر پایه عبودیت در هردو بخش سوره خواهد بود.
بررسی مشرب عرفانی علامه طباطبایی
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
71 - 87
علّامه طباطبایی دارای شخصیّتی چند وجهی در زمینه علوم تفسیر، فقه، فلسفه و عرفان است، امّا شأن عرفانی ایشان نسبت به ابعاد دیگر علمی ایشان، کمتر مورد توجّه قرار گرفته است؛ با توجّه به این که علّامه از چهره های عرفانی شیعه در دوران معاصر هستند؛ بنابراین بررسی مشرب عرفانی ایشان حائز اهمّیت است. علّامه در آثار مختلف خود نظرات مهمی را درباب عرفان مطرح کرده است. در پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفی و کتابخانه ای تلاش شده است که مشرب عرفانی علامه و دیدگاههای ایشان درباره عرفان بررسی و تبیین شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که علّامه طباطبایی عرفان راستین را به عنوان یکی از راه های کشف حقیقت می داند که با دین اسلام، هم جهت است. بنا بر نظر ایشان، عرفان یک جریان معنوی برخواسته از دین اسلام است که در واقع همان اخلاق قرآنی محسوب می شود. ایشان طلب عرفان را امری فطری می دانند و معتقدند که انسان ها همواره در پی کسب معرفت نسبت به مبدأ هستی هستند و این فطری بودن، همه انسان ها را دربرمی گیرد و فقط شامل عدّه خاصّی نیست.
رویکرد شناسی علامه مجلسی در قبال معارف بشری؛ فلسفه، عرفان و اصول فقه
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
107 - 120
علامه مجلسی از پرکارترین اندیشمندان شیعه در دوره مهم صفویه به شمار می آید. در این عصر جریان های مختلف علمی فعال هستند که فلاسفه، عرفا و اخباریان از مهم ترین آنها می باشند. علامه مجلسی در آثار خویش به مناسبت نظر خویش را نسبت به این جریانات فکری ابراز کرده است. وی به شدت با فلسفه رایج آن روز یعنی مشاء و اشراق مخالفت کرده و فلاسفه را تکفیر نموده است. عرفان و تصوف رایج زمان خویش را نیز قبول ندارد و ابن عربی را تکفیر کرده و بر خی از آموزه های عرفانی را کفر می داند. در عین حال از نوع خاصی از عرفان دفاع می کند. بسیاری از ایرادات وی بر فلاسفه و عرفان از عدم تخصص کافی وی بر این دو دانش نشات گرفته و وارد نیست. هم چنین مبانی فکری و آرای فقهی و کلامی وی بیشتر به سمت اصولیان و متکلمان عقل گرا تمایل داشته و از اخباریان فاصله بسیاری دارد. واژه گان کلیدی: علامه مجلسی، فلسفه، عرفان، اخباری، اصول
ایده وحدت شریعت، حکمت و شهود در تاریخ فلسفه اسلامی با تأکید بر قرون 6 تا 8 هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
موضوع این مقاله رابطه بین شریعت، حکمت و عرفان است. توجه به تاریخ و عناصر زمان و مکانِ مباحث و موضوعات علمی، نقش بنیادی در توضیح آن ها و تبیین پیامدهای مترتب بر آن ها دارد. پژوهش حاضر به دنبال رصد تاریخی این مسئله و تبیین اوج آن در قرن ششم تا نیمه اول قرن هشتم قمری در فضای فکری عالم اسلام به ویژه در حوزه عقلی و جغرافیایی آذربایجان است و همین طور در صدد ارائه مدللِ نظریه مختار (جمع و تلفیق) از بین انواع رویکردهاست که با روش کتابخانه ای سامان یافته است. یافته های تحقیق حاضر بدین قرار است: ۱. این موضوع از مباحث کهن در بیشتر نحله های فلسفه اسلامی است؛ ۲. در مورد نسبت و رابطه این مقولاتِ سه گانه با همدیگر، نظرات مختلفی ارائه شده که مقبول ترین آن ها نظریه جمع و تلفیق است؛ ۳. اولین قله طرح این جریان مربوط به حوزه عقلی آذربایجان به وسیله شیخ شهاب الدین سهروردی و خواجه نصیرالدین طوسی و پیروان آن ها در قرون ششم تا هشتم قمری است.؛ 4. این زمینه سازی متفکران در قرون ششم تا هشتم، طرح کامل ایده جمع و تلفیق را در فلسفه صدرایی مهیا ساخت. شماره ی مقاله: ۱۶
اشاعه هنر اسلامی و عرفانی در آثار، آراء و معماری بقعه مبارکه بانو امین، در قالب هنر گرافیک و پوسترهای گرافیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
426 - 441
از ابتدای شکل گیری تصوف اسلامی همگام با مردان، زنانی در اقصی نقاط مناطق اسلامی در چار چوب دین و مذهب آمیخته با حبّ الهی بالیدند و به مقامات و کرامات فراوان دست یافتند. سرآمد همه آنان رابعه عدویه است. به عارفان زن در سده های نخستین چون رابعه عدویه بیشتر توجه شده است. لذا تحقیق و پژوهش در زمینه بانوان عارفه عصر چون بانو امین به فراموشی سپرده شده است. مسئله ای که اینجا مطرح می گردد بررسی جایگاه هنر اسلامی و عرفانی در آثار و بقعه بانو امین و چگونگی بازتاب آن در هنر گرافیک است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که عرفان اسلامی یکی از مضامین مورد توجه در هنر اسلامی است. از سوی دیگر، آرامگاه ها و خانقاه های صوفیان در نوع خود تجلی گاه هنر اسلامی بوده است. بازشناسی بن مایه های هنر اسلامی در اندیشه عرفانی بانو امین و بقعه وی نقش مهمی در آگاهی از ارتباط هنر اسلامی و عرفان دارد. اهداف پژوهش: بازشناسی منابع در حوزه شناخت الگویی شخصیت های عرفانی زنان عارف در عصر معاصر. بررسی ارتباط هنر اسلامی و معماری بقعه بانو امین. سؤالات پژوهش: مؤلفه های عرفانی بانو امین در دو بُعد عرفان نظری و عملی چیست؟ هنر اسلامی چه بازتابی در بقعه بانو امین داشته است؟
بررسی مفهوم حقیقی نور در عرفان اسلامی و انعکاس ان در نگارگری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
602 - 615
عناصر تشکیل دهنده هنر اسلامی نشانه هایی از جهان قدسی و ملکوتی هستند که در آن نور الهی نقش اصلی را ایفا می کند که جلوه ای از جلوات خداوند است و حضورش در عرفان و هنر اسلامی تجلی می یابد. در فرهنگ ایرانی، اسلامی نور همواره نمادی از عالم ملکوت و معنا بود. ازاین رو در نظریه های عرفانی جایگاه اساسی دارد. از منظر هنر اسلامی همه چیز از افاضه وجود بهره مند است زیرا خداوند نور مطلق آسمان و زمین است و رنگ ها راه و وسیله ای برای نمایش نور هستند که با آشنا شدن با عوالم نورانی و طی کردن مراحل سلوک عارف و پدیدار شدن مقامات عرفانی به صورت رنگ و نوری خاص در درون انسان عارف مرتبط می گردد. در پژوهش حاضر به مسئله نور در عرفان و نگارگری اسلامی پرداخته شده است. پژوهش حاض به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع تاریخی به رشته تحریر درآمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است روح هنر اسلامی سیر از ظاهر به باطن اشیاء و امور است و هنرمندان در نقش و نگارهایی که در صورت های خیالی خویش در عالم کثرات می بیند در نظرشان هرکدام جلوه حسن جمال و جلال الهی را می نماید؛ بدین معنی هنرمند همه موجودات را چون مظهری از اسماء الهی می بیند و بر این اساس، اثر هنری او به مثابه محاکات و ابداع اسماء الله است. در تفکر اسلامی جهان جلوه و مشکات انوار الهی ست که حاصل فیض مقدس نقاش ازلی و هر ذره ای و هر موجودی از موجودات جهان و هر نقش و نگاری مظهر اسمی از اسماء الهی ست اهداف پژوهش: بررسی مفهوم نور در عرفان اسلامی. واکاوی چگونگی انعکاس مفهوم عرفانی نور در نگارگری اسلامی. سؤالات پژوهش: جایگاه نور و رنگ در عرفان اسلامی و آثار آن در هنر اسلامی چگونه است؟ منظور از خیال خلاق و تجلی گونه چیست؟
بررسی تطبیقی مفهوم پیر در دو رمان نوجوان، اشوزدنگهه و ارباب حلقه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
عرفان به عنوان مفهومی جهان شمول، در سرزمین های غرب و شرق تعاریف و نمودهای متفاوتی دارد. اما در همه دیدگاه ها حضور پیری وارسته و کامل برای هدایت فرد در مسیر سیروسلوک ضروری ست. این پژوهش به بررسی مفهوم پیر از منظر عرفانی در دو رمان نوجوان ایرانی و خارجی (سه گانه اشوزدنگهه نوشته آرمان آرین و سه گانه ارباب حلقه ها نوشته جی.آر.آر. تالکین) می پردازد. پژوهشگران بسیاری به بررسی مؤلفه های عرفانی در آثار بزرگ سال پرداخته اند ولی هیچ اثر مستقلی، مؤلفه ای عرفانی را در آثار ادبی نوجوان، آن هم به صورت تطبیقی، بررسی نکرده است. بدین منظور، پس از ارائه تعریفی از مفهوم پیر و ویژگی هایش، این مؤلفه را در این دو رمان نوجوان به شیوه توصیفی تحلیلی از منظر توانایی ها و دانش، مسئله تسلیم و اختیار، شیوه هدایت و آموزش، و غایت سیروسلوک مقایسه می کنیم. با مطالعه چگونگی بازتاب این مؤلفه در این آثار و یافتن شباهت ها و تفاوت ها درمییابیم تفاوت های فرهنگی و زبانی موجب تفاوتی معنادار در بازنمود این مؤلفه ثابت عرفان (پیر) می شود؛ تفاوت ها برآمده از تفاوت های دو دیدگاه عرفان خدامحور و انسان محور است. می توان این دو اثر را بازنمود عرفان اسلامی که پس از خودشناسی، غایتش از خودگذشتن و به خدا رسیدن است و عرفان پست مدرن (باطن گرایی جدید ) که هدفش پروراندن نیروهایی درونی سالک و چیرگی بر نیروهای تاریک درون است، دانست.