مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۰۱.
۵۰۲.
۵۰۳.
۵۰۴.
۵۰۵.
۵۰۶.
۵۰۷.
۵۰۸.
۵۰۹.
۵۱۰.
۵۱۱.
۵۱۲.
۵۱۳.
۵۱۴.
۵۱۵.
۵۱۶.
۵۱۷.
۵۱۸.
۵۱۹.
۵۲۰.
عرفان
حوزه های تخصصی:
ابن طفیل در رسالة حی بن یقظان - که شرح زندگی انسانی فرضی است که در جزیره ای نزدیک به خط استوا وجود و تکامل می یابد - سیر تکاملی انسان از مرتبة حسی به مرتبة عقلی و سپس شهودی را به تصویر می کشد. از دیدگاه ابن طفیل، اگر چه محصول عقل و شهود یکسان است، اما معرفت شهودی دارای وضوح و شفافیت و بالتبع، لذتی عظیم و شگرف است. از منظر وی؛ دست یابی به معارف شهودی جز از طریق سلوکی معنوی میسر نیست و حی بن یقظان به عقل و فطرت خود، اصل ضرورت سلوک و چگونگی سلوک را درمی یابد. بر این اساس، سالک پس از طی درجات سلوکی، وحدت را می یابد، اما ابن طفیل توجه می دهد که این وحدت، وحدتی در مقابل کثرت نیست؛ زیرا این نوع وحدت از اوصاف اجسام است، بلکه عارف در شهود خود، با حقیقتی فراتر مواجه است، که توصیف آن به قالب عبارت در نمی آید. در نهایت نیز ابن طفیل به بررسی رابطة این حقایق مشهود با شریعت می پردازد.
چیستی ملائکه از منظر عرفان
حوزه های تخصصی:
مراتب هستی نزد حکمای مسلمان، شامل عقول، مثال و ماده است. ملائکه با مأموریتی که از جانب حق تعالی دارند، در تمام مراتب هستی حاضرند و در هر موطنی با لباس همان مقام حضور پیدا می کنند. از این رو، برخی مجرد و برخی با ابدان سماوی هستند. این وسایط فیض و کارگزاران الهی، که در سراسر متون دینی توصیف شده اند، در اصناف و اوصاف متعددی، وظایف خود را بدون هیج گونه جبری در نهایت اختیار و اراده انجام می دهند و بر اساس قابلیت ها و کمالاتی که دارند، به علم الهی آراسته شده و در مراتب هستی سکنا گزیده اند. از این رو، مدال «عباد مقرب»، «مسبِح»، «معصوم» و مانند آن را بر گردن آویخته اند.
مراتب وجودی عالم کبیر از منظر عرفان، برهان و قرآن
حوزه های تخصصی:
مراتب متعدد داشتن عالم کبیر و تطابق عوالم. یکدیگر، از جمله مسائلی است که به صورت مکرّر مورد تأکید اهل معرفت قرار گرفته و مبنای تأویل هستی شناختی و متنی برای ایشان گردیده است. البته در بیان مراتب، گاهی با نگاهی کلی آن را به دو عالم ملک و ملکوت تقسیم نموده و گاهی هم، تقسیمی سه گانه برای این مراتب بیان می کنند. در مواردی، مراتب پنج گانه برای آن برمی شمرند. و گاهی نیز از هفت مرتبه سخن می گویند. ایشان، همچنین هر یک از عوالم مادون را مثال و رقیقه ای از عالم مافوق خود می دانند و بر تطابق عوالم تاکید می ورزند. این مسئله، امکان تأویل و نقب زدن به باطن عالم، از طریق ظاهر آن را برای آنان فراهم می سازد. در این مقاله، ضمن تبیین نظریه مراتب وجودی عالم کبیر از منظر عرفا و تطابق این عوالم بر یکدیگر و بیان مستندات این ادعا، این مسئله از منظر برهان و قرآن نیز مورد بررسی قرار گرفته و این نتیجه به دست آمده است که این مسئله مورد تأیید برهان و قرآن نیز می باشد. اصل تعدّد مراتب عالم، صرف نظر از تعداد آنها، از نظر عقل و نقل، امری مسلّم و قطعی است.
مقامات عرفانی در اندیشة ابن سینا و سهروردی
حوزه های تخصصی:
«مقامات و احوال» از جمله مراحل اساسی سلوک عرفانی به سوی حقیقت است که اتحاد با حق را امکان پذیر می کند. ابن سینا و سهروردی بنا بر تجربیات عرفانی خویش، برای مقام، درجات و ترتیبی متفاوت با دیگران ذکر کرده اند. ابن سینا در نمط نهم «الاشارات» به مراحل نه گانه ای همچون «خلسه، توغل، استیفاز، انقلاب، تغلغل، مشیت، تعریج، تردد و وصول» اشاره می کند که به واسطة اراده و ریاضت سالک طی می شوند. وی در ادامه، مقامات را در چهار مرحلة «تفریق، نفض، ترک و رفض» جمع می کند. اما سهروردی در آثار خود، مراحلی را به صورت غیر منسجم بیان می دارد، لیکن در کتاب «الکلمات الذوقیه» به شش مرحلة «ذوق، شوق، عشق، وصل، فنا و بقا» به شکل موجز اشاره می کند. این نوشتار مقاماتی را که این دو فیلسوف عارف مشرب بیان کرده اند، به شیوة «تحلیل مفهومی» بررسی و مقایسه کرده است. از آن رو، که دیدگاه هر دو اندیشمند تحت تأثیر آموزه های دینی و موازین عرفان اسلامی بوده است، نقاط مشترکی همچون مراتب «خلسه، سکینه، توغل و وصل»، در آثار آنان مشاهده می شود و در بیشتر مراحل – دست کم - به لحاظ تعابیر و اصطلاح، تفاوت وجود دارد. سهروردی با افزودن دو مقام و مرتبة «فنا» و «بقا»، پس از مقام «وصل» که ابن سینا به آن ختم می کند، به نظر می رسد در جهت تکمیل کار ایشان گام برداشته است.
سلوک معنوی و بایستگی آن در تعالیم اهل بیت(ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۹
215 - 240
حوزه های تخصصی:
سلوک معنوی، همان حرکت و صیرورت باطنی در جهت تقرب به خداوند و در نهایت، وصول به حقّ و فنای در حق به معنای درست آن است. هر عمل سلوکی، مستلزم نوعی حرکت و تعالی روحی به سوی درجات عالی کمال، و متضمن نوعی معرفت باطنی و عرفانی به خداوند است. تعالیم اهل بیت(ع) به روشنی بر حقیقت، عناصر و مؤلفه های سیر و سلوک عرفانی و نیز ضرورت آن دلالت دارند. در بخش اول این مقاله، به بررسی سلوک معنوی و عناصر و مؤلفه های آن در تعالیم اهل بیت(ع) پرداخته شده است. از سوی دیگر، سلوک معنوی به معنای فوق، ضرورتی تردیدناپذیر برای سعادت انسان است. این شایستگی و بایستگی سلوک عرفانی، در جهت آزادی از بند تعلقات نفسانی، رسیدن به درجات نهایی ایمان و در نهایت، دستیابی به معرفت شهودی از خود و خداوند است که در بخش دوم این مقاله به آن پرداخته شده است. پاسخ به چند ابهام درباره ضرورت سلوک معنوی، بخش پایانی این نوشتار خواهد بود
تطبیق و نقد رویکرد فخر رازی و استیس به زبان دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
257 - 278
حوزه های تخصصی:
مطالعه تطبیقی رویکرد فخر رازی و استیس به زبان دینی، حاکی از این بوده که در حیطه روش شناسی، تأکید آنها بر روش عرفانی و شهود دینی است. در حوزه توجیه باورهای دینی، رویکرد مبناگرایانه به گزاره های دینی داشته اند. استیس کل دین را برابر با عرفان و ورای عقل و نطق و متناقض نما دانسته است. در حالی که فخر رازی تنها بخشی از دین را بیان ناپذیر و زبان ناظر به آن را حقیقی پنداشته است. به همین نحو ایمان دینی و تلقی از وحی، از منظر آنها نیز تفاوت دارد. در حوزه نقد و ارزیابی این گونه است که در دیدگاه استیس، علاوه بر تناقض درونی، دو عالم مادی و غیرمادی جدا و در عرض هم تصور شده اند. رویکرد استیس دارای لوازمی چون ایمان گرایی، غیرشناختاری بودن زبان دینی، بی نیازی انسان از وحی و ... است. اما فخر رازی روش ایمان گرایانه- عقل گرایانه به زبان دینی داشته و با تحلیل اسما و اوصاف الهی با دو رویکرد سلبی و ایجابی، انسان را نیازمند وحی دانسته است. از این رو دیدگاه فخر رازی نسبت به استیس در حوزه زبان دینی، کامل تر محسوب می شود.
نقد و بررسی تأویلات عرفانی از شریعت قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵۷
99 - 123
حوزه های تخصصی:
وضعیت شریعت قرآنی در دو مبحث در میان برخی از صوفیه متزلزل شده است؛ یکی در بحث مربوط به رابطه شریعت، طریقت و حقیقت؛ چرا که به زعم برخی از صوفیان، رعایت احکام شرعی برای کاملان و واصلانی که از شریعت و طریقت گذشته و به حقیقت رسیده اند ضرورتی ندارد. دیگری در بحث تأویلات آیات الاحکام اعم از حقوقی و غیره است که در برخی از این تفاسیر، قسمت مهمی از آنها را از معنای ظاهری، عرفی و حقیقی خود تهی کرده و به سود گرایش خویش تأویل کرده اند؛ تأویلی که گاهی با هیچ یک از قواعد تفسیری و قواعد موجود در علم اصول سازگار نیست. چنین روشی از دیرباز سبب حساسیت عالمان دینی و مفسران قرآن شده است. از این رو باید به تبیین و شرح و احیاناً نقد و آسیب شناسی چنین برداشت هایی بپردازیم که نوشته حاضر در پی تحقق آن است. در این نوشته نظر برخی از مفسران و قرآن پژوهان نیز مورد نقد قرار خواهد گرفت.
مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا
حوزه های تخصصی:
خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد (إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَال)؛ لذا حضرات معصومین در مناجات شعبانیه به این دعای شریف، مترنم بوده اند: وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی [تُولِنِی] إِلّا الْجَمِیلَ فِی حَیَاتِی (تو در تمام عمرم جز نیکی و زیبایی با من رفتار نکردی.) از این نقطه نظر، آنچه در عاشورا بر امام حسین و اهل بیت ایشان گذشت، زیبا بود و همین دیدگاه بود که خاستگاه جمله ماندگار حضرت زینب کبری گردید (مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا). در این پژوهش که از نوع تاریخی است در مرحله گردآوری، به روش کتابخانه ای و در مرحله تبیین به شیوه توصیفی- تحلیلی، تجلیات زیبایی در اندیشه و گفتار و رفتار عاشورایی حضرت زینب کبری مورد بررسی و مداقه قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که زینب کبری اندیشه عرفانی زیبای خود را با گفتار و رفتار زیبای حماسی در هم آمیخته و شهسوار جاده های غربت و اسیری شد و با عزت و اقتدار در رفتار و گفتار خود، پیام خون امام حسین و یارانش را تا ابد، جاودانه ساخت.
تحلیل کارکرد دیدگاه اسطوره ای الیاده در صفوه الصفای ابن بزاز اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
81 - 105
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و براساس دیدگاه اسطوره ای میرچا الیاده، به نقد و تحلیل صفوه الصفای ابن بزاز اردبیلی می پردازد. از دیدگاه الیاده، اسطوره مهم ترین شکل تفکر جمعی، واقعی و مقدس است و به همین دلیل سرمشق و تکرارپذیر می شود. در اسطوره، قهرمان با تغییر و تبدیل تجربه حسی به تجربه دینی، به شرایط فراانسانی دست می یابد. دینی بودن این تجربه بدین معناست که وجود فرد در دنیای روزمره متوقف، و با نیروهای ماورای طبیعی به جهانی نورانی وارد می شود. درنتیجه با بهره گیری از تجربه دینی می تواند وقایع اسطوره ای را تکرار کند. مطابق با الگوی اسطوره ای الیاده، قداست اسطوره ای شیخ صفی، قهرمان صفوه الصفا ، همانند کهن الگوی ایزدان و دیرینه الگوهاست. مصادیق و مؤلفه های زمان و مکان اساطیری میرچا الیاده نیز در صفوه الصفا مشهود است؛ چنانکه شیخ صفی با بهره گیری از تجربه دینی، به نوعی وقایع اسطوره ای را تکرار می کند و متناسب با مصداق انسان مذهبی، با ریاضت کشی از توان حسی به توان دینی دست می یابد و از این طریق به اشراق و بصیرت درونی نائل و دل او آماده پذیرش حقایق می شود. در مرحله رازآموزی و تشرف، آزمون های سخت و مکان های تنگ و محبوس برای یادگیری رموز عرفانی، به نوعی تداعی کننده عالم جنینی و تولد دوباره است. قهرمان با طی مراحل تشرف و رازآموزی، به تجلی مقدس دست می یابد و با صعود روحانی (عروج) به رؤیت فرشتگان نائل می شود. مصادیق متعددی از الگوها و تکرارهای اساطیری در تجربه عرفانی شیخ صفی الدین اردبیلی در صفوه الصفا مشاهده می شود.
شیوه های معرفتی درحدیقه ی سنایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی یا نظریه شناخت،اساساً یکی از مباحث مهم در حوزه های فکری است که توسط فلاسفه و علمای تعلیم و تربیت مورد بررسی و مطالعه قرار می گیردوازمباحث مهم درفرهنگ اسلامی هم بوده ودرآثاربزرگان ادب وعرفان بازتاب گوناگونی داشته است. سنایی، که ازشاعران عارف درقرن پنجم وششم است درحدیقه به زیبایی ازآن بهره گیری کرده است. این مقاله با هدف بررسی وتحلیل جایگاه معرفت درحدیقه سنایی باروش پژوهشی در این توصیفی تحلیلی نگارش شده است.یافته های مقاله نشان می دهدکه سنایی آشکار ونهان دیدگاه های معرفتی خود را ارایه داده است و مشاهده می شود که ابزارشناخت ومعرفت، حسی، عقلی وشهودی است و بیشتراندیشه های سنایی درمعرفت عقلی وشهودی جمع است ضمن اینکه عقل را هم تازمانی راهگشای معرفتی می داندکه لطف حق راهنمایش باشد,معرفتی که موردپذیرش وکاربردمتصوفه است مبتنی برشهودووحال ومبانی روحانی است وآنچه اززبان متصوفه در این وادی جاری است بیشترجنبه نمادین ورمزآلود داردوبازبان قال به تصویردرآمده است .
بررسی تشبیه و تنزیه در نگاه ابن عربی و مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل پیچیده و قابل تأمل در مبحث خداشناسی ، موضوع تشبیه و تنزیه است . تشبیه و تنزیه را می توان دو حالت عقلی و روحیِ شناخت حق تعالی توسط انسان دانست . در تشبیه ، انسان برخی از صفات همچون شنوایی یا بینایی را به حق تعالی نسبت می دهد که برای نمونه می توان به داستان موسی و شبان در مثنویِ مولانا اشاره نمود . البته دلیل این تشبیهات را می توان در برخی از احادیث و آیات جست . هرچند که گاه عده ای در این تشبیهات آن قدر مبالغه می ورزندکه دانشمندان علوم اسلامی ، در مقابله با این گروه ، بحث تنزیه را مطرح می کنند و حق تعالی را نسبت به صفات بشری منزه می شمارند و آیات مورد استثناء اهل تشبیه را به گونه ای تفسیر می کنند که معنای واقعی نداشته باشد . این نوشتار با روش توصیفی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای ، ضمن بررسی جداگانه نظریات ابن عربی و مولانا ، برآن است تا از طریق شناخت دیدگاه این دو عارف بزرگ ، شیوه صحیح برخورد با مسئله تشبیه و تنزیه را نشان بدهد .
بررسی تطبیقی عارفانه های عاشقانه عبدالوهاب البیاتی و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عشق و عرفان رابطه بسیار نزدیکی با هم دارند، که در ادبیات عربی و فارسی شاعران زیادی به این دو مقوله پرداخته اند. عارفانه های بیاتی و سپهری بیانگر رویکرد عرفانی آن ها در اشعارشان است. با بررسی در اشعار این دو شاعر، رنگ و بوی عرفان شرقی و اسلامی به خوبی هویداست، و نشان دهنده آن است که هر دو از عرفان شرقی و اسلامی متأثر بوده اند. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، به کشف مضامین مشترک عرفانی موجود بین اشعار این دو شاعر همچون: نگاه نوین، تکثرگرایی دینی، آرمان شهر، بشارت دهنده، زیستن در حال و مرگ، بپردازد و با بررسی تجلّی عرفان شرقی و اسلامی در اشعار آن ها نگاه تازه ای از این دو شاعر را ارائه دهد.
روش شناسی زندگی نامه نویسی در ادبیات عرفانی (مطالعه موردی: تذکر ۃ الاولیاء عطار نیشابوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندگی نامه به مثابه گزارش و حکایت کتبی از ابعاد زندگی شخصیتی تاریخی است. این شیوه در عصر حاضر یکی از مؤلفه های اصلی و کارآمد در حوزه ادبیات و تاریخ محسوب می شود. با توجه به الگوها و شیوه های متعددی که در نگارش زندگی نامه های ملل مختلف به کار رفته است، می توان پرسش هایی به شرح زیر مطرح کرد: زندگی نامه ها بر پایه چه اصول و قواعدی نگارش یافته و در حوزه معرفت شناسی و هستی شناسی ملزم به رعایت چه مقولاتی است؟ زندگی نامه های عرفانی از چه جایگاه علمی و ویژگی های بیانی برخوردارند؟ و در نگارش و عینیت بخشی به این نوع از زندگی نامه ها از چه منابع و دانش هایی استفاده می شود؟ برای مطالعه روش شناسانه زندگی نامه های عرفانی، یکی از برجسته ترین متون نثر عرفانی، یعنی تذکر ۃ الاولیاء را بررسی کرده ایم. در مقام پاسخ به پرسشهای مذکور و تبیین آن کوشیدیم که با بهره گیری از نظریه های جدید ادبی و تجزیه و تحلیلِ ابعاد وسیع معرفتی تذکر ۃ الاولیاء ، شرحی کلی از سرشت ادبی- عرفانی و تاریخی این اثر ارائه دهیم و نقش اصول زندگی نامه نویسی و نحوه استفاده آنها را توسط عطار، در شکل گیری گزاره های ادبی و عرفانی تبیین کنیم.
جلوه عارفانه آیرونی نمایشی در دفتر اوّل مثنوی معنوی
منبع:
علوم ادبی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
283 - 314
حوزه های تخصصی:
آیرونی یکی از عوامل نارسایی و پیچیدگی متن است که در زبان فارسی معادل طنز و طعن می باشد که با هدف تأدیب و تنبیه، در متن توازن و انسجام ایجاد کرده و لازمه هر اثر هنری است. مولوی در مثنوی معنوی که اثری تعلیمی عرفانی است در قالب حکایت های حکمت آمیز قصد تعلیم و آگاهی بخشی دارد؛ لذا آیرونی بازتاب گسترده ای در این اثر تمثیلی دارد و از این نظر می توان مولوی را با شکسپیر در ادبیّات مغرب زمین مقایسه کرد. در این پژوهش مصداق های آیرونی نمایشی را در پیوند با عناصر آیرونی ساز، از جمله عنصر معصومیّت یا اعتماد بی خبرانه، خنده آوری، تضاد ظاهر با واقعیّت و عنصر فاصله نمایشی به مسائل عرفانی مانند: جهد، توکل، صبر، قناعت و فقر بررسی شده است. عناصر آیرونی ساز در مثنوی مسائلی مانند: نادانی، ناآگاهی از سِرّ و حقیقت امور، حقیقت نمایی به جای حقیقت، کج اندیشی، ریا، دنیا پرستی، معصومیّت، لاف و گزاف مبتنی بر ادعا، حرص، نقص و ضعف نفس و اخلاق، بخل و... باعث گرفتاری آدمی است. بیان روایی تمثیلی مولوی در مثنوی، زمینه ساز آیرونی نمایشی با طنزی خفیف است که نشانه هایی از ساده دلی و موذی گری دارد و داستان را در مرز جِد و هزل قرار می دهد. درون مایه داستان های آیرونیک، به ظاهر حاوی مزاح، تخفیف و آسیب پذیری شخصیّت داستان است، امّا در فحوای کلام نتایج عرفانی آموزنده اش قابل فهم است. آثار غیر طنز مانند مثنوی معنوی مولوی و شاهنامه فردوسی به دلیل غیرمنتظره بودن حوادث داستانی، اغلب آیرونی نمایشی دارند. توجّه به محتوای متن و بررسی دقیق آن بهترین راه تشخیص آیرونی است.
باور دینی و شناخت افلاطونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد دوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱
21 - 36
حوزه های تخصصی:
در جستجوی بهترین راه ممکن برای آزمون و تأیید باورهای دینی، نخست نسبت شناخت افلاطونی با شناخت های عقلی و تجربی تبیین شده است. سپس نشان داده شده است که چگونه از آموزه های افلاطونی برای تبیین پدیده ها و توجیه باورهای دینی استفاده می شود. در آخر، در ضمن نقد مبانی افلاطونی روشن شده است که شناخت افلاطونی، یا آنچه در ادبیات دینی «شناخت عرفانی» خوانده می شود، خود فاقد تبیین و توجیه فلسفی کافی است، و در نتیجه شایستگی آن را ندارد که پایه توجیه شناخت دینی قرار گیرد.
معرفت شناختی قرآنی عرفانی مقام تأله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
107 - 125
حوزه های تخصصی:
پذیرش خلافت در مقام مظهریت در ربوبیت از مهم ترین و اساسی ترین اهداف و فلسفه آفرینش انسان است. کسب کمالات اسمایی و بقا به صفات الهی در گفتارو کردار مهم ترین وظیفه انسان است .صراط مستقیم عبودیت راهی است که در سایه آن انسان با استمداد از تکامل علمی و عملی می تواند اسماء و صفات الهی سرشته در ذات خویش را فعلیت بخشیده و به مقام فنای اسمائی و صفاتی و افعالی که ازآن به «تأله» یاد می شود نائل گردد. این مقاله در آغاز نگاهی به مفهوم شناسی تأله دارد و ضمن اثبات احراز این مقام توسط انسان با توجه به لایه های وجودی او با سیری درمتون دینی و آثار حکما وعرفای متأله به تبیین چگونگی نیل به این درجه پرداخته است و به این نتیجه رسیده که تحلیل مقام تأله پیوندی عمیق با جهان بینی توحیدی دارد به طوری که کلید گشایش بسیاری از پیچیدگی های معرفتی فلسفه دین در محورهای اساسی مبدأ شناختی ،معاد شناختی و راهنما شناختی؛ شناخت حقیقت انسان و رسالت او در عالم هستی است
نشانه شناسی نقش ماهی با رویکرد عرفانی در سه نمونه از سفالینه های عصر معاصر (مطالعه موردی مند گناباد)
حوزه های تخصصی:
پیوند ناگسستنی میان ادبیات و هنر باعث ورود مضامین ادبی به تزئینات هنر اسلامی شده است. ازجمله این مضامین ماهی است که به دلیل مضامین عمیق عرفانی و نمادین، از دیرباز تاکنون موردتوجه هنرمندان عرصه های مختلف و ادبا بوده است. این تحقیق از نوع کیفی و توصیفی-تحلیلی سعی بر آن دارد تا با استخراج مضامین عرفانی نقش ماهی در اشعار مولانا( مثنوی معنوی) بازتاب آن در هنر سفالگری عصر معاصر را با رویکرد عرفانی مورد تجزیه وتحلیل قرار دهد. در راستای این هدف مهم ترین سؤال به صورت زیر قابل طرح است: نقش ماهی در آثار سفالین عصر معاصر می تواند متأثر از مضامین عرفانی خصوصاً اشعار مولانا باشد؟ بر اساس تجزیه وتحلیل اطلاعات که به روش تفسیری صورت گرفته است مشخص گردید که این نقش مایه حامل معانی عرفانی بوده و در آثار سفالین عصر معاصر نمودی از انسان کامل و بهشتی به شمار می آید
باورهای هندی از توحید تا شرک
منبع:
هنر و تمدن شرق سال اول زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲
6 - 11
حوزه های تخصصی:
فرهنگ دینی سرزمین هند در دسترس مردم نبود و متون دینی فلسفی و عمیق در اختیار طبقه "خواص و روحانیون" بود؛ از این رو دین عوام با مجموعه ای از اشعار، افسانه ها و مناجات های عارفانه و گاه نامفهوم طی سالیان دراز به نام وید (بید) یعنی دانش هندی گردآوری شد. این مجموعه به عنوان قدیمی ترین کتاب مذهبی مدون عالم شناخته شده که مادر ادیان هندی است؛ اکثر پژوهشگران از آن به عنوان دین یاد نمی کنند و آن را فرهنگ و آیین زندگی می شمارند. دین، آیین و باورهای رایج در سرزمین هند با ماجراهایی افسانه وار، مبهم و شگفت انگیز در میان خواص حضور داشته است. آنچه از ظاهر آیین های هندویی برمی آید شرک، بت پرستی و خرافه گرایی است اما حقیقت آن چنین نیست. پیشینه آیین هندو و مکاتب و فرقه های منشعب از آن بیانگر یکتاپرستی و اعتقاد به وحدانیت خالق است. چنانکه آریاییان هندوایرانی همواره یکتاپرست بوده و جلوه های گوناگون طبیعت را در قالب خدایان ستایش می کردند؛ آنها هرگز بت پرست نبوده و در عین باورهای کثرت گرا، به توحید معتقد بودند. تلقی دین های سامی1 از توحید با هندوئیسم به عنوان دینی تکوینی متفاوت است. پژوهش های میدانی نگارنده در سرزمین هندوان و گفتگو با متفکران آن حاکی از آن است امروز آیین های رایج در هندوئیسم صورت تحریف یافته ای از باور توحیدی است که در منشأ خود چنانکه در اوپانیشادها آمده به یگانگی آفریدگار معتقد بوده است. اما مانند سایر ادیان توحیدی ابراهیمی که ضمن اعتقاد به یگانگی خالق، در سایر مشخصات و تفسیرهای خود از هستی تفاوت هایی با یکدیگر دارند، می توان هندوئیسم را نیز گونه ای باور اولیه به یگانگی خداوند و معتقد به توحید خالق دانست که به دلایل تاریخی دچار تحریف هایی شده که به شکل امروزی درآمده و با حقیقت باور توحیدی آن فاصله ای زیاد پیدا کرده است.
منفیت و نقد سنّت با تکیه بر سنّت عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
165 - 194
حوزه های تخصصی:
نحوه ای که امروزه از سنت پرسش می شود و در آن اندیشه می رود، بی بنیاد (groundless) است. بی بنیادی شاخصه دوگانه سنت یا تجدد است. در حالی که بنیاد اصیل، به واسطه تجربه دقیقه «نفی» بنیادی مغاکی/ عدمی است. رویکردهای بی بنیادی چون «هرمنوتیک رمانتیک، تاریخ گری، بنیادگرایی و سنت گرایی» سنت را امری سپری شده فهم می کند در حالی که «هرمنوتیک فلسفی، تاریخ مندی و سنت مندی» سنت را گذشته حاضر در اکنون می دانند. این رویکردها مستلزم قائل شدن به بنیاد و سرآغاز مغاکی/ عدمی و محدث، فهم زمان به مثابه تکرار گذشته در حال و وجود به مثابه وجود پیشِ دست و در نتیجه مبتنی بر وقت، نقد و احضار هستند. در سنت اسلامی نخستین جرقه های این مواجهه اصیل را می توان در نقد حقیقتِ آفاقی و سنتِ فرادست و تأکید بر کشف و شهود از سوی جریان تصوف و عرفان ردیابی کرد. عارفان حقیقت رویکرد خویش به سنت را «نقد» می دانستند که امری مقدم بر ارزیابی است و به فراخوانی وجودی حاضر اشاره دارد.
مروری برمضامین خسرونامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۵
247 - 272
حوزه های تخصصی:
یکی از برجسته ترین آثار غنایی در ادب فارسی، منظومه خسرونامه است. این منظومه، داستان عشق گل و هرمز و رویدادهای مربوط به آن را به تصویر می کشد. درباره ی انتساب این اثر به عطار نظرهای متفاوتی وجود دارد، همچنین تاکنون پژوهشی درباره ی محتوای این اثر صورت نگرفته است؛ بنابراین در این پژوهش ابتدا به صورت مختصر، با در نظرگرفتن ادله ی اساتید درباره ی سراینده ی اثر به اثبات یا رد انتساب آن به عطار پرداخته شده و سپس کتاب مذکور از منظر محتوایی در حوزه ی بحث اعتقادی، مواعظ اخلاقی، عشق مورد بررسی قرار گرفته است. شیوه ی این پژوهش به روش اسنادی است که با مطالعه ی ابیات و استخراج آنان، ویژگی های محتوایی آن طبقه بندی و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که خسرونامه منظومه ای عاشقانه است و عشق مرکز و محور اندیشه ی شاعر است که گاهی اصطلاحات عرفانی نیز در آن آمده است. کلیدواژه: عطار، خسرونامه، محتوا، عشق، عرفان .