مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
صفوه الصفا
حوزههای تخصصی:
عصر صدرالدین موسی صفوی (792ـ 735 هـ.ق) که مقارن ایام انقراض عصر ایلخانی و شروع دوره فترت بود، یکی از مهمترین ادوار تاریخ خاندان صفوی در راستای حفظ و گسترش املاک و اموالشان با تکیه بر دستاویزهای مردم پسند، چون زاویه سازی و خانقاه داری بوده است. در این ایام، صدرالدین با هوشیاری و تلاش مضاعف، نه تنها در صدد گسترش املاک و اموال خاندان برآمد، بلکه با اتخاذ شیوه ها و تاکتیکهای خاص، نظیر ادعای سیادت، دستور تالیف کتاب صفوه الصفا، بنیان بقعه و... به موفقیت های چشمگیری نایل آمد که باید او را در واقع سازنده و معمار بزرگ خاندان صفوی قلمداد کرد. او با تلاشهای عامه پسند در آن عصر متشنج توانست خاندان فئودالی (ن.ک: پاورقی 1) صفوی را جامه ای صوفیانه بپوشاند که با اتکا بر پاره ای از اقدامات او، آن هسته فئودالی خاندان جایش را با پوسته صوفیانه عوض کرد و مساله زمینداری صفویان به فراموشی سپرده شد و همه چیز این خاندان به تصوف و طریقت اسناد یافت. در این راستا، تلاش شد با طرح آرایه ها و پیرایه های فراوان، آن موقعیت اربابی و زمینداری کتمان و در عوض مریدپروری آنها به شکلی اغراق آمیز برجسته گردد. از جمله ادعای مناسبات مرید و مرادی صدرالدین و قاسم انوار در این فضا خلق و جعل شد.مقاله پیش روی کوشش دارد تا صحت و سقم ادعاها، چند و چون مناسبات و اعمال و اقدامات صدرالدین را به بحث گذارد.
بررسی مضامین عرفانی کتیبه های مقبره شیخ صفی (با تکیه بر صفوه الصفا و دیگر متون عرفانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان عرفان، جنبه شاخصی از معنویت اسلام است که در عرصه های گوناگون فرهنگی، هنری، ادبی و... فرصت رشد و نمو یافته است. یکی از بارزترین عرصه های رشد این جریان مربوط به بناهای مذهبی به ویژه مقابر است که پس از مساجد بیشترین و مهم ترین حجم بناهای بازمانده از معماری ایران دوران اسلامی را به خود اختصاص داده است. مقابر شیوخ و بزرگان متصوفه گونه ای از مقابر دوران اسلامی است که معمولا به وسیله مریدان در داخل همان خانقاه شیخ و با خصوصیات ویژه ای ساخته شده اند. موضوع اصلی این تحقیق بررسی و کشف تاثیرات عرفان اسلامی به طور عام و تصوف مکتب شیخ صفی به طور خاص بر مضامین کتیبه های قرآنی و حدیث مقبره این عارف و صوفی بزرگ با تکیه بر متون عرفانی به ویژه کتاب صفوهالصفا به عنوان زندگینامه و مرامنامه عرفانی شیخ صفی است. نکته اساسی در این راستا اثبات این حقیقت است که اصول عرفان و تصوف اسلامی فقط محدود به یک عقیده و طرز خاصی از زندگی نبوده، بلکه به طور گسترده ای در سایر ابعاد زندگی عرفا و متصوفه، از جمله در نحوه تزیین و انتخاب مضامین کتیبه های مقابر آنها نیز موثر بوده است. با توجه به یافته های تحقیق، مضامین کتیبه های قرآنی و حدیث مقبره شیخ صفی الدین اردبیلی؛ ارتباط مستقیم با مفاهیم عرفان اسلامی و به ویژه آرا و اندیشه های صوفیانه مکتب صفویه دارد که به تفصیل در صفوهالصفا و سایر متون عرفانی تشریح و تفسیر شده است.
بررسی پدیده راهزنی در سده هشتم هجری با تأکید بر روایات صفوه الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت راهزنان به دلیل ماهیت این گروه همواره در سایه ابهام باقی مانده است. در صورتی که ماهیت راهزنان هر چه بوده باشد، به عنوان یکی از گروه هایی که با فعالیت های خود بخش های تمدنی و اقتصادی و به طورکلی امنیت جامعه و اقتدار حکمرانان را تحت تأثیر قرار می دادند، قابل بررسی و ملاحظه است. علاوه بر این روزگار حکمرانی مغول ها به ویژه در اواخر دوره ایلخانی در ایران دوره ویژه ای از جهت رشد و افزایش شمار گروه های راهزنی و شیوع مسأله راهزنی محسوب می شود.
از طرفی نیز مطالب اطلاعات متون تاریخ نگاری تاریخ میانه ایران و اسلام از جهت توجه به این گروه بسیار اندک بوده و هرگونه تحقیق درباره راهزنان و سایر مباحث اجتماعی مرتبط با آنان مستلزم توجه به متون دیگری نظیر متون ادبی، عرفانی است. در این میان صفوه الصفا عنوان یکی از تألیفات مهم تذکره ای در دنیای تصوّف در اواخر عهد ایلخانی، در لابلای مطالب خود اطلاعاتی در مورد وضعیت و تشکیلات درونی راهزنان در دسترس قرار می دهد که تاکنون مورد توجه شایسته محققان قرار نگرفته است. هدف این مقاله بررسی روایات متعدد صفوه الصفا درباره پدیده راهزنی و تحلیل آن ها به منظور شناخت حیات و فعالیت های تشکیلات راهزنان است.
تحلیل کارکرد دیدگاه اسطوره ای الیاده در صفوه الصفای ابن بزاز اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
81 - 105
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و براساس دیدگاه اسطوره ای میرچا الیاده، به نقد و تحلیل صفوه الصفای ابن بزاز اردبیلی می پردازد. از دیدگاه الیاده، اسطوره مهم ترین شکل تفکر جمعی، واقعی و مقدس است و به همین دلیل سرمشق و تکرارپذیر می شود. در اسطوره، قهرمان با تغییر و تبدیل تجربه حسی به تجربه دینی، به شرایط فراانسانی دست می یابد. دینی بودن این تجربه بدین معناست که وجود فرد در دنیای روزمره متوقف، و با نیروهای ماورای طبیعی به جهانی نورانی وارد می شود. درنتیجه با بهره گیری از تجربه دینی می تواند وقایع اسطوره ای را تکرار کند. مطابق با الگوی اسطوره ای الیاده، قداست اسطوره ای شیخ صفی، قهرمان صفوه الصفا ، همانند کهن الگوی ایزدان و دیرینه الگوهاست. مصادیق و مؤلفه های زمان و مکان اساطیری میرچا الیاده نیز در صفوه الصفا مشهود است؛ چنانکه شیخ صفی با بهره گیری از تجربه دینی، به نوعی وقایع اسطوره ای را تکرار می کند و متناسب با مصداق انسان مذهبی، با ریاضت کشی از توان حسی به توان دینی دست می یابد و از این طریق به اشراق و بصیرت درونی نائل و دل او آماده پذیرش حقایق می شود. در مرحله رازآموزی و تشرف، آزمون های سخت و مکان های تنگ و محبوس برای یادگیری رموز عرفانی، به نوعی تداعی کننده عالم جنینی و تولد دوباره است. قهرمان با طی مراحل تشرف و رازآموزی، به تجلی مقدس دست می یابد و با صعود روحانی (عروج) به رؤیت فرشتگان نائل می شود. مصادیق متعددی از الگوها و تکرارهای اساطیری در تجربه عرفانی شیخ صفی الدین اردبیلی در صفوه الصفا مشاهده می شود.
بررسی تأثیرپذیری صفوه الصفا از رساله قشیریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صفو ه الصفا از معتبرترین کتاب های عرفان و تصوف و یکی از اساسی ترین منابع در شرح حال شیخ صفی (650‑735 ق)، جدّ اعلای پادشاهان صفوی است. رساله قشیریه نیز از کتاب های مهم تصوف است که در حلقه های درسی قرن هشتم به آن توجه می شد. تأثّر شیخ صفی در صفو ه الصفا از رساله قشیریه بیش از منابع دیگر بوده است؛ درواقع برخی از تفسیرهای شیخ صفی بر اصطلاحات عرفانی نتیجه تفسیر و بسط موجزگویی های عارفانی مانند قشیری است؛ به طوری که عبارت های رساله قشیریه با اندکی اختلاف در صفو ه الصفا نقل شده است. این همگونی و همسانی بین دو اثر عرفانی نشان دهنده سرچشمه ای واحد برای اندیشه های عرفانی این دو عارف و نزدیکی آرا و عقاید آنهاست. هدف این پژوهش، بررسی میزان تأثیرپذیری صفو ه الصفا از رساله قشیریه به روش تحلیلی توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای است. حال، جمع و تفرقه، غیبت و حضور، تلوین و تمکین، محاضره و مکاشفه و مشاهده، بواده و هجوم، صحو و سکر، شاهد، هیبت و انس، لوایح و لوامع و طوالع اصطلاحاتی است که درباره آنها شیخ صفی با قشیری هم عقیده بوده و تعریف یکسانی با قشیری ارائه داده است. شیخ صفی به سبب همین هم نفسی با قشیری ها بود که توانست محدوده های وسیعی از ممالک اسلامی و غیراسلامی را تحت نفوذ معنوی خود درآورد.
پژواک زبان در جای نام های آذربایجان در منابع کهن (صفوه الصفا و صریح الملک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
49 - 74
نام های جغرافیایی بازتاب فرهنگ و باورهای جوامع در قالب مکان هستند، در حقیقت جوامع انسانی در انتخاب نام برای پدیده های انسانساخت و طبیعت ساخت از گنجینه های فرهنگی، تاریخی و باورهای خود وام می گیرند. از اینرو جای نام ها اغلب منعکس کننده الگوهای فضایی پراکنش زبان و رویداهای تاریخی مکان های جغرافیایی هستند. از جمله مناطقی که می توان از نام های جغرافیایی آن برای مطالعه واقعیت های تاریخی و فرهنگی آن سود جست، منطقه آذربایجان است. این منطقه از نظر مباحث تاریخی برای روشن کردن واقعیت های فرهنگی و جغرافیایی خود درگیر دو رویکرد متفاوت است. در این میان یکی از عناصری که در روشن گری واقعیت های زبانی و تاریخی این منطقه می تواند مفید باشد نام های جغرافیای است. جایگاه تاریخی آذربایجان در تحولات ایران و ثبت و ضبط جای نام های آن در اسناد و کتاب های تاریخی، فرصت مناسبی در اختیار محققان قرار می دهد تا بتوانند با بررسی آنها به مطالعه تاریخ و فرهنگ دیرین آذربایجان بپردازند.
بنابراین مقاله حاضر در پی بررسی این مسأله است که میکروتوپونیم های منطقه آذربایجان در متون تاریخی دوره صفویه (صفوه الصفا و صریح الملک) دارای چه ویژگی ای بوده و دچار چه تحولاتی شده است؟ روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای است. نتایج حاصل از بررسی متون تاریخی بخصوص صریح الملک بیانگر آن است که نام های جغرافیایی منطقه آذربایجان از نظر زبانی عمدتاً واژه هایی غیرترکی است و روند تغییر برخی از این اسامی به نام های ترکی حاکی از تبعیت آن از تحولات اجتماعی و سیاسی در دوره مورد نظر می باشد.
موسیقی و شیخ صفی الدین اردبیلی در دوران ایلخانی در کتاب صفوه الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی در پیشینه حیات عرفانی حکومت صفوی، به صفی الدین اردبیلی در دوران ایلخانی برمی گردد. در این پیشینه موسیقی به عنوان یک عامل مهم نقش بسیار ارزنده ای ایفاء کرده است. یکی از آثار مهم و غنی در این ارتباط، کتاب صفوه الصفا اثر ابن بزاز اردبیلی است که نویسنده به مناقب شیخ صفی الدین پرداخته است. هدف از این تحقیق درک عمیق تر پیشینه موسیقایی حیات عرفانی دوران صفوی است. روش تحقیق کیفی بر اساس تحلیل محتوا با مقایسه دیگر منابع است؛ مبحث سماع به سه نوع عام، خاص و اخص تقسیم می شده، هر سه نوع در عمل در خانقاه شیخ صفی رواج داشته، ولیکن با نوع عام آن رفتاری احتیاط آمیز می شده است. «گفته» در قوّالی به معنای نوعی ضربی خوانی به عنوان یک واژه تخصصی در قوّالیِ غزلیات عطار و مولوی مفهوم معناداری داشته است. با توجه به کاربرد اوزان عروضی مختلف، احتمالاً سماع ها در ادوار ایقاعی مختلف اجرا می شده اند. با توجه به طولانی بودن زمان سماع ها که احتمالاً ملودی های این غزل ها جنبه ی تکرارپذیری داشته، می توان حدس زد که تا حدی بداهه در اجرای آنها نقش داشته است. قوّالان را می توان به سه مرتبه اجتماعی درباری، خانقاهی و مردمی تقسیم کرد. قوّالان خانقاهی ظاهراً در نواختن نی و گویندگی نقش ایفاء می کردند.
طبقه بندی و بررسی کرامات شیخ صفی الدّین اردبیلی در صفوه الصفای ابن بزّاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
215 - 246
حوزههای تخصصی:
صفوه الصفا نوشته ابن بزّاز، مهم ترین منبعِ شناخت احوال شیخ صفی الدّین اردبیلی (م: 735) است. این متن، از حیث اشتمال بر کرامات منسوب به شیخ صفی الدین، حائز اهمیّت بسیار است و با نقلِ 718 کرامت، از منظر شمار و تنوع کرامات، جایگاه ویژه ای در میان مناقب نامه های تاریخ تصوف اسلامی دارد. مسأله اصلی این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، بررسی و طبقه بندی کرامات شیخ صفی الدین به روایت ابن بزاز است که از پیش از تولّد تا پس از مرگ درباره او روایت شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که اطلاع از عالم غیب، ارتباط با غیب، تصرف در نفوس و تصرف در طبیعت، مهم ترین موضوعات و زمینه های کرامات شیخ صفی الدین است که خود زیرمجموعه های فراوانی را تشکیل می دهد: تولد باشکوه، اطلاع از خواب و واقعات مریدان، آگاهی از حوادث گذشته و آینده، آگاهی از اشیای مفقود، اطلاع از حلال یا حرام بودن مال و طعام، رؤیت عالم غیب، شنیدن ندای هاتف غیبی، احضار اشیا از غیب، طی الأرض، شفای بیماران، نجات اشخاص از خطر، جذب و هدایت خارق العاده مریدان، مکافات منکران، ارتباط معنوی با حیوانات از جمله کرامات منسوب به اوست که نتیجه عظمت شیخ در نگاه مریدان و تلاش پیروان و جانشینانش برای ساختن چهره ای قدسی از اوست.
رابطه بینامتنی مضامین صفوه الصفا و اسرارالتوحی (براساس نظریه ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
1 - 22
حوزههای تخصصی:
ژرار ژنت از محققان برجسته عرصه بینامتنیت، هر متن را با متون پیش از خود مرتبط دانسته و در نظریه بیش متنیت، رابطه هر بیش متن را با پیش متن خود مطرح کرده است. از آنجا که در طول ادوار عرفانی، بحث عارفان هم مشرب با دیدگاه های مشابه قابل توجه بوده است و ساختار تذکره های عرفانی همچون صفوه الصفا و اسرارالتوحید نیز بر مبنای کرامات، اندیشه ها و گفتار عارفان خاصی تدوین شده است؛ این پژوهش با هدف روشنگری زوایای عرفانی قرن هشتم، برآن است که کرامات و آرا و اندیشه های شیخ صفی الدین اردبیلی را با دیدگاه ها و کرامات عارفانی هم چون ابوسعید ابوالخیر از منظر نظریه ژنت بسنجد. چنان که این پژوهش جهت گیری بینامتنی صفوه الصفا را در استقبال از اندیشه های ابوسعید ابوالخیر هویدا می کند؛ تشابه مضامین صفوهالصفا با اسرارالتوحید از حیث کراماتی همچون طی الارض، فراست، مسائل مربوط به مرگ، نجات مردم و همانند آن ها و همچنین مفاهیم اخلاقی و تربیتی متصوفه، نظیر تربیت نفس، رفع حجاب و مسائل دیگر، رابطه بینامتنی بین این دو اثر را تأییدمی کند.