مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۲۱.
۴۲۲.
۴۲۳.
۴۲۴.
۴۲۵.
۴۲۶.
۴۲۷.
۴۲۸.
۴۲۹.
۴۳۰.
۴۳۱.
۴۳۲.
۴۳۳.
۴۳۴.
۴۳۵.
۴۳۶.
۴۳۷.
۴۳۸.
۴۳۹.
۴۴۰.
اضطراب
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تأثیر آموزش تاب آوری بر کاهش اضطراب و افزایش سازگاری مادران دارای کودکان اختلال اوتیسم در سال تحصیلی 1398-1397 انجام شد. طرح پژوهش شبه آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری آن را تمامی مادران کودکان دارای اختلال اوتیسم که در سال تحصیلی 1398-1397 در مراکز استثنایی شهر کرمانشاه پرونده داشتند تشکیل می دادند. حجم نمونه 40 نفر از مادران کودکان مبتلا به اوتیسم در شهر کرمانشاه از طریق نمونه گیری مبتنی بر هدف و به صورت تصادفی در دسترس انتخاب شدند. تمام شرکت کنندگان پرسشنامه تاب آوری را به عنوان پیش آزمون کامل کردند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت آموزش مهارت های تاب آوری قرار گرفت، اما گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. نتایج نشان داد که آموزش تاب آوری بر مادران دارای کودکان اختلال اوتیسم مؤثر بوده و گروه آزمایش افزایش معناداری را در میزان تاب آوری نشان دادند. با توجه به اینکه تاب آوری این مادران پایین تر از نرمال بود، بنابراین با آموزش مهارت های تاب آوری به این مادران می توان این ظرفیت ها را در آنان ارتقا بخشید.
تأثیر ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب و افزایش عملکرد ورزشی فوتبالیست های جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۷
41 - 54
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی تمرین های ذهن آگاهی بر عملکرد و اضطراب فوتبالیست های جوان بود. بدین منظور، تعداد 30 ورزشکار رشته فوتبال به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 15 نفری (مداخله تمرین های ذهن آگاهی) و کنترل 15 نفری قرار گرفتند. ورزشکاران گروه آزمایش، 12 جلسه (شش هفته و هفته ای دو جلسه) 30 دقیقه ای تمرین های ذهن آگاهی را دریافت کردند. در گروه کنترل هیچ مداخله ای انجام نگرفت. قبل و بعد از مداخله از پرسش نامه «مقیاس اضطراب ورزشی» و آزمون «عملکرد شوت فوتبال» استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چندعاملی نشان دهنده بهبود معنا داری در کاهش اضطراب و افزایش عملکرد ورزشی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود. با توجه به نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که تمرین های ذهن آگاهی روش مناسب و مؤثری برای کاهش اضطراب ورزشی و افزایش عملکرد ورزشی بازیکنان فوتبال هستند.
تعیین اثربخشی بازی درمانی بر پرخاشگری، استرس و اضطراب کودکان
منبع:
علوم حرکتی و رفتاری سال دوم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
116 - 125
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دوران کودکی از مهمترین مراحل زندگی است که در آن شخصیت فرد پایه ریزی شده و شکل می گیرد. اغلب اختلالات و نا سازگاریهای رفتاری پس از دوران کودکی ناشی از کمبود توجه به دوران حساس کودکی و عدم هدایت صحیح در روند رشد و تکامل است. این بی توجهی منجر به عدم سازش و انطباق با محیط و بروز انحرافات گوناگون در ابعاد مختلف برای کودک می باشد هدف از این پژوهش تعیین اثر بخشی بازی درمانی بر پرخاشگری، استرس و اضطراب کودکان بود. روش: بدین منظور در یک طرح نیمه تجربی با گروه کنترل نابرابر با پیش آزمون و پس آزمون تعداد 40 نفر از دانش آموزان پسر پایهی چهارم ابتدایی شهرستان نورآباد (دلفان) در سال تحصیلی 1397-1396 با استفاده روش نمونه گیری غیرتصافی در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) کاربندی شدند. در ابتدا از نظر پرخاشگری، استرس و اضطراب مورد پیش آزمون قرار گرفتند. آموزش بازی درمانی برگرفته از کتاب گری لندرث (1369، ترجمه خدیجه آرین، 1369) به مدت 8 جلسه 1 ساعت و 45 دقیقه ای و هفته ای دو جلسه به گروه آزمایش ارائه شد. و سپس دو گروه مجددا از نظر پرخاشگری، استرس و اضطراب مورد آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کووارانس چندمتغیره نشان داد که بازی درمانی بر پرخاشگری، استرس و اضطراب کودکان موثر است. نتیجه گیری: می توان دریافت که آموزش بازی درمانی بر کاهش پرخاشگری، استرس و اضطراب کودکان تاثیر مطلوبی داشته و باید به آن توجه گردد.
نقش آسیب روانی مادر در اختلالهای برونی سازی شده دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش پیش بینی اختلالهای برونی سازی شدة دختران نوجوان براساس اضطراب و افسردگی مادران بود. 108 دانش آموز دختر عادی شهر تبریز با دامنة سنی 11 تا 16 سال (میانگین=26/13، انحراف استاندارد= 92/0) به روش نمونه برداری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. مادران این دانش آموزان با دامنة سنی 27 تا 56 سال (میانگین= 15/39، انحراف استاندارد=05/6) به سیاهة نشانة مرضی کودک (CSI-4؛ گادو و اسپارفکین، 1994) و مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگیDASS-42) ؛ لاویبوند و لاویبوند، 1995) پاسخ دادند. داده ها با بهره گیری از رگرسیون خطی چندگانه تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که افسردگی مادر پیش بینی کنندة اختلالهای برونی سازی شدة دختران نوجوان است (253/0=β). اضطراب مادر اختلالهای برونی سازی شده را پیش بینی نکرد. یافته های پژوهش در حوزة پیشگیری از اختلالهای برونی سازی شده در دختران نوجوان کاربرد دارد.
رابطه دلبستگی مادر-کودک و ویژگیهای روانی مادران با مشکلات غذا خوردن در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو مطالعة جداگانه اما مرتبط با یکدیگر در زمینة رابطة دلبستگی و ویژگیهای روانی مادر با مشکلات خوردن کودکان انجام شد. در مطالعة نخست، نمونه ای متشکل از 214 مادر به مقیاس مشکلات غذا خوردن (لوینسون و دیگران، 2005) و مقیاس دلبستگی پس از تولد (کاندون و کورکیندال، 1998) پاسخ دادند. نتایج نشان دادند که مؤلفة نبود خصومت، 35 درصد از واریانس مشکلات غ ذا خوردن را در کودکان تبیین می کند. در مطالعة دوم، نمونه ای متشکّل از 89 مادر به مقیاسهای مشکلات غذا خوردن و «افسردگی، اض طراب، تن یدگی» (لویباند و لویباند، 1995) پ اسخ دادند. نتای ج نشان دادند ک ه تنیدگی مادر، 5 درصد از واریانس مشکلات غذا خوردن را تبی ین می کند. همچنین، نتایج هر دو مطالع ه نشان دادند که مدت زمان تغذیه از سینة مادر، مشکلات غ ذا خوردن را پی ش بینی می کند. برمبن ای یافته های پژوهش حاضر، نقص در پی وند دلبستگی مادر به کودک و تنیدگ ی مادر، مشکلات غذا خوردن را در کودک افزایش می دهد.
کیفیت روابط مادر-کودک و نشانگان اضطرابی در کودکان پیش بستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین رابطه بین مؤلفه های روابط مادر کودک و نشانگان اضطرابی کودکان پیش دبستانی بود. 291 زن به روش نمونه برداری خوشه ای از بین مادران کودکان 2 تا 6 سال شهر تهران، انتخاب شدند و به مقیاس اضطراب کودکان پیش دبستانی (اسپنس و دیگران، 2001) و مقیاس روابط کودک- والد (پیانتا، 1992) پاسخ دادند. نتایج آزمون های همبستگی و تحلیل رگرسیون مشخص ساختند که روابط مثبت مادر- کودک، پیش بینی کننده منفی نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی، وسواس بی اختیاری و ترس از جراحت های جسمانی است. در حالی که تعارض مادر-کودک یک پیش بینی کننده مثبت نشانگان اضطرابی به ویژه اضطراب تعمیم یافته، اضطراب اجتماعی و ترس از جراحت های جسمانی در کودکان است. همچنین وابستگی مادر-کودک پیش بینی کننده مثبت نشانگان اضطرابی به خصوص در مورد اضطراب جدایی است. نتایج این پژوهش بر استلزام توجه به روابط مادر- کودک در ارزیابی وضعیت کودکان، به ویژه در موقعیتهای بالینی و ضرورت طراحی و استفاده از نیمرخ درمانی توسط متخصصان بالینی کودک تأکید داشتند.
مقایسه سبک های دلبستگی در بیماران مبتلا به افسردگی، اختلال های اضطرابی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نارسایی تنظیم هیجان ها از مشکلات بنیادین افراد مبتلا به اختلال های خلقی و اضطرابی است. سبک دلبستگی، که از کودکی در چهارچوب روابط مادر- کودک شکل می گیرد، تعیین کننده اصلی شیوه تنظیم هیجان هاست. شکل گیری نابهنجار سبک های دلبستگی، می تواند فرایند بهنجار تنظیم هیجان ها را تحت تاثیر قرار دهد. هدف اصلی این پژوهش مقایسه سبک های دلبستگی بیماران مبتلا به افسردگی و اختلال های اضطرابی و افراد عادی بود. تعداد 224 نفر (87 افسرده، 64 مضطرب، 73 عادی) به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. پس از تشخیص روان پزشکی نوع اختلال، از شرکت کنندگان خواسته شد تا سیاهه دلبستگی بزرگسال (AAI ؛ بشارت، 1384، 2011) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان دادند که سبک دلبستگی غالب در بیماران افسرده، اجتنابی؛ در بیماران مضطرب، دوسوگرا و در افراد عادی، ایمن است. مقایسه سبک های دلبستگی بیماران و افراد عادی، احتمال تاثیرگذاری اختلال سبک های دلبستگی بر نارسایی تنظیم هیجان ها را تایید می کند. تفاوت سبک های دلبستگی بیماران افسرده و مضطرب نیز می تواند تفاوت در نوع نارسایی تنظیم هیجان ها را در این دو گروه توجیه کند.
نقش واسطه ای نگرانی در رابطه بین راهبردهای نظم دهی شناختی هیجان و افسردگی و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای نگرانی در رابطه بین راهبردهای نظم دهی شناختی هیجان و افسردگی و اضطراب بود. ٣۶۷ دانشجو (٢٨٨ مرد، ۷٩ زن) به روش نمونه برداری طبقه ای از دانشکده مهندسی دانشگاه علوم تحقیقات فارس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به سیاهه افسردگی بک (بک، استیر و براون، ١٩٩۶)، سیاهه اضطراب بک (بک و اپستین، ١٩٩٣)، پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا (می یر، میلر، متزیگر و بورکووک،١٩٩٠) و پرسشنامه نظم دهی شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایچ و اسپینهاون، ٢٠٠٢) پاسخ دادند. برای تحلیل یافته ها از آزمون همبستگی، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان دادند با واسطه گری نگرانی، راهبردهای سازش نایافته نظم دهی شناختی هیجان (راهبرد نشخوار فکری) با افسردگی و اضطراب رابطه مثبت و راهبردهای سازش یافته نظم دهی شناختی هیجان (تمرکز مثبت مجدد) با افسردگی و اضطراب رابطه منفی دارد. در مجموع، می توان نتیجه گرفت که راهبردهای نظم دهی شناختی هیجان نقش مهمی در پیش بینی نگرانی، افسردگی و اضطراب ایفا می کنند.
ارتباط اضطراب، خودکارآمدی و کمال گرایی با اهمال کاری در تدوین پایان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش اضطراب، خودکارآمدی و کمال گرایی در پیش بینی اهمال کاری پایان نامه بود. با استفاده از روش نمونه برداری در دسترس 198 دانشجوی کارشناسی ارشد انتخاب شدند و به مقیاس های اهمال کاری پایان نامه (ماسزینسکی و آکاماتسو، 1991)، پرسشنامه ارزیابی پایان نامه (وارنی، 2003)، کمال گرایی چندوجهی (هویت و فلت، 1991)، و فرم خودگزارش دهی اضطراب پایان نامه (گریفین، 2002) پاسخ دادند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام نشان دادند که بین اهمال کاری تهیه پایان نامه با اضطراب پایان نامه و کمال گرایی جامعه مدار همبستگی مثبت معنادار و بین اهمال کاری پایان نامه با خودکارآمدی پایان نامه و کمال گرایی خودمدار همبستگی منفی معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز آشکار کردند که در مجموع سه متغیر اضطراب پایان نامه، خودکارآمدی پایان نامه و کمال گرایی جامعه مدار به ترتیب، بیشترین سهم را در پیش بینی اهمال کاری پایان نامه دارند. از آنجایی که متغیرهای مذکور نقش مؤثری در اهمال کاری پایان نامه دارند، ضروری است که دانشگاه ها توجه بیشتری به عوامل تأثیرگذار در کاهش اضطراب و کمال گرایی جامعه مدار و بالابرنده خودکارآمدی داشته باشند تا از این طریق اهمال کاری تهیه پایان نامه کاهش یابد.
نقش واسطه ای مشکلات بین شخصی در رابطه بین آسیب های دلبستگی و نشانه های اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت متغیرهای تأثیرگذار بر پدیدایی نشانه های اضطرابی از نظر بالینی اهمیت ویژه دارد. آگاهی از نحوه عملکرد این متغیرها درحوزه پیشگیری و درمان اختلال های روان شناختی، بسیار مهم و مؤثر است. این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای مشکلات بین شخصی در رابطه بین آسیب های دلبستگی و نشانه های اضطرابی انجام شد. از 379 شرکت کننده در پژوهش (181 دختر، 198 پسر) خواسته شد که سیاهه دلبستگی بزرگسال (AAI؛ بشارت، 1392، 2011)، سیاهه مشکلات بین شخصی (IIP؛ هرویتز، روزنبرگ، بایر، اورنو و ویلاسنور، 1988) و مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی (DASS؛ لاویباند و لاویباند، 1995) را تکمیل کنند. نتایج نشان دادند مدل فرضی پژوهش با داده های مشاهده شده، برازش مطلوب دارد. همبستگی بین آسیب های دلبستگی، مشکلات بین شخصی و نشانه های اضطرابی مثبت و معنادار بود و نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان دهنده تأثیرگذاری آسیب های دلبستگی بر پدیدایی نشانه های اضطراب از طریق مشکلات بین شخصی بود. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و نشانه های اضطرابی یک رابطه خطی ساده نیست. سبک های دلبستگی ناایمن تا حدودی از طریق مشکلات بین شخصی نشانه های اضطرابی را تحت تأثیر قرار می دهند. توجه به این مشکلات به منظور پیشگیری از اختلال های اضطرابی و ارتقای سطح سلامت روانی جامعه اهمیت دارد.
روابط ساده و چندگانه ویژگی های شناختی و نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و وسواس بی اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین روابط ساده و چندگانه باورهای فراشناختی، تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، شناخت های کمال گرایانه و اجتناب شناختی با نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواس بی اختیاری بود. تعداد 66 بیمار (52 زن، 14 مرد) مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و 74 بیمار (51 زن، 23 مرد) مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری به شیوه نمونه برداری هدفمند در دو شهر یزد و تهران انتخاب شدند و پرسشنامه نگرانی پن (PSWQ)، پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCBQ)، مقیاس تحمل ناپذیری بلاتکلیفی (IUS)، سیاهة شناخت های کمال گرایانه (PCI) و پرسشنامه اجتناب شناختی (CAQ) را تکمیل کردند. یافته ها نشان دادند بین متغیرهای پیش بین با نگرانی در هر دو گروه همبستگی مثبت وجود دارد. بهترین پیش بینی کننده های نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواس بی اختیاری به ترتیب باورهای فراشناختی و تحمل ناپذیری بلاتکلیفی بودند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت اگرچه نگرانی از عناصر مشترک بین اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواس بی اختیاری محسوب می شود، تعیین کننده های آن در این دو اختلال متفاوت هستند.
اثربخشی درمان گروهی مدیریت تنیدگی بر اضطراب دوران بارداری و پارامترهای فیزیولوژیک نوزادان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر آموزش مدیریت تنیدگی شناختی رفتاری بر میزان اضطراب دوره بارداری و پارامتر های فیزیولوژیک نوزادان بود .این مطالعه به روش شبه تجربی و با استفاده از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه انجام شد. 30 نفر از زنان باردار نخست زا که به مراکز بهداشتی درمانی کرمان مراجعه کرده بودند به روش نمونه برداری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش وگواه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 12 جلسه، تحت آموزش مدیریت تنیدگی شناختی رفتاری قرار گرفت. ابزارهای مورد سنجش، پرسشنامه اضطراب بارداری (RAQ، وندنبرگ، 1990) و پارامتر های فیزیولوژیک نوزادان (وزن، قد، اندازه دور سر و نمره آپگار) بود. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان دادند میانگین نمره های اضطراب گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پیش آزمون و همچنین نسبت به گروه گواه کاهش معناداری یافت. به عبارت دیگر، آموزش مدیریت تنیدگی شناختی رفتاری، اضطراب دوره بارداری را به میزان قابل توجهی کاهش داد. همچنین نتایج نشان دادند بین پارامتر های فیزیولوژیک نوزادان دو گروه تفاوت معنادار وجود داشت. بنابراین، می توان برای بهبود سلامت روانی دوره بارداری از درمانگری های روان شناختی مانند مدیریت تنیدگی به شیوه شناختی-رفتاری در مراکز بهداشتی درمانی استفاده کرد.
اثربخشی درمانگری شناختی رفتاری مبتنی بر برنامه مقابله ای کندال بر اختلال های اضطرابی: یک روی آورد فراتشخیصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمانگری شناختی رفتاری مبتنی بر برنامه مقابله ای کندال بر کاهش برخی از نشانگان همراه در کودکان 8 تا 10 ساله ایرانی مبتلا به اضطراب صورت گرفته است. این پژوهش، بر اساس یک طرح شبه تجربی پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه انجام شده است. نمونه پژوهش شامل 20 کودک 8 تا 10 ساله با تشخیص یک یا چند مورد از اختلال های اضطراب فراگیر، اضطراب جدایی یا اضطراب اجتماعی است که با روش نمونه برداری در دسترس هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 10 نفری (گروه درمانگری و گروه گواه) جایگزین شدند. مداخله درمانگری مبتنی بر برنامه شناختی رفتاری انفرادی مقابله ای کندال به مدت 16 جلسه برای شرکت کنندگان گروه درمانگری اجرا شد. داده های پژوهش با استفاده از فهرست مشکلات رفتاری کودک (CBCL؛ آشنباخ، 1991) گردآوری و از طریق آزمون من ویتنی و آزمون فریدمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد درمانگری شناختی رفتاری مقابله ای کندال، برخی نشانگان درونی سازی و برونی سازی را در گروه درمانگری در مقایسه با گروه گواه به طورمعناداری کاهش داده که در پیگیری های یک و نیم ماهه و سه ماهه نیز تداوم داشته است. با استفاده از نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت درمانگری شناختی رفتاری مقابله ای کندال علاوه بر کاهش نشانگان درونی سازی، نشانگان برونی سازی کودکان 8 تا 10 ساله ایرانی مبتلا به اضطراب را نیز کاهش داده است.
رابطه نشانه های اضطراب اجتماعی با خشم: نقش میانجیگری دشواری های نظم جویی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره سیزدهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۵۱
321-339
حوزه های تخصصی:
راهبردهای نظم جویی هیجان به عنوان متغیرهای تأثیرگذار بر فرایندهای بهنجار و آسیب شناختی روانی شناخته شده اند. هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای دشواری نظم جویی هیجان در رابطه بین نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی و خشم بود. تعداد 171 نفر (71 مرد، 100 زن) از جمعیت عمومی شهر تهران به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا مقیاس هراس اجتماعی ( SPIN )، مقیاس دشواری نظم جویی هیجان ( DERS ) و مقیاس خشم چندبُعدی ( MAI ) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که نشانه های اضطراب اجتماعی با دشواری نظم جویی هیجان و خشم رابطه مثبت معنادار دارند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که دشواری نظم جویی هیجان در رابطه بین نشانه های اضطراب اجتماعی با خشم انگیختگی، نگرش خصمانه و خشم درونی نقش میانجیگری دارد. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که رابطه بین نشانه های اضطراب اجتماعی و خشم صرفاً یک رابطه مستقیم نیست، بلکه متغیرهای دیگر مثل راهبردهای نظم جویی هیجان در این رابطه نقش واسطه ای دارند. این یافته ها، همچنین، ضرورت توجه به راهبردهای نظم جویی هیجان و هیجان خشم را در فرآیند روان درمانی بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی مطرح می سازد.
برانگیختگی در بیماران مبتلا به افسردگی، اختلال های اضطرابی و افراد عادی: یک مطالعه مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره پانزدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۵۹
315-334
حوزه های تخصصی:
برانگیختگی، گرایش به انجام رفتار ناگهانی و فاقد دوراندیشی، از مؤلفه های تعیین کننده تعدادی از اختلال های روان پزشکی است. ابعاد برانگیختگی شامل بی برنامگی، برانگیختگی حرکتی و برانگیختگی شناختی هریک به نحوی تعیین کننده جنبه هایی از افسردگی و اختلال های اضطرابی هستند. هدف اصلی این پژوهش، مقایسه ویژگی های برانگیختگی بیماران مبتلا به افسردگی و اختلال های اضطرابی و افراد عادی بود. این مقایسه، تفاوت سطوح برانگیختگی سه گروه شرکت کننده در این پژوهش را نشان خواهد داد. تعداد 224 نفر (87 افسرده، 64 مضطرب، 73 عادی) از مبتلایان و جمعیت عمومی به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. علاوه بر تشخیص روانپزشکی نوع اختلال، از شرکت کنندگان خواسته شد تا مقیاس برانگیختگی بارات ( BIS ) را تکمیل کنند. روش این پژوهش توصیفی و از نمونه طرح های علی- مقایسه ای است. داده های پژوهش با استفاده از روش ها و شاخص های آمار توصیفی و استنباطی شامل میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل واریانس چندمتغیری مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که افراد افسرده به طور معنادار (0/001 p < ) بیش از افراد مضطرب و عادی برانگیختگی حرکتی و بی برنامگی دارند و افراد مضطرب به طور معنادار (0/001 p < ) بیش از افراد افسرده برانگیختگی شناختی و بیش از افراد عادی برانگیختگی شناختی و بی برنامگی دارند. سطوح برانگیختگی افراد عادی در هر سه بعد کمتر از افراد افسرده و مضطرب بود. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مقایسه ابعاد برانگیختگی بیماران و افراد عادی، احتمال تأثیرگذاری برانگیختگی بر شکل گیری و یا تداوم افسردگی و اختلال های اضطرابی را تأیید می کند. تفاوت سطوح و ابعاد برانگیختگی بیماران افسرده و مضطرب نیز می تواند تفاوت در نوع اختلال روانشناختی را در این دو گروه توجیه کند.
بررسی اثربخشی فن مرور خویشتن در کاهش افسردگی، اضطراب و تنیدگی در بیماران مبتلا به چندین اسکلرز (ام اس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره پانزدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۰
433-444
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر شیوع بیماری ام اس در کشور روند رو به رشدی را طی کرده است، به طوری که می توان ایران را جز کشورهایی با شیوع بالا در نظر گرفت. اگرچه بیماری ام اس یک بیماری بیولوژیکی است، نشانگان روانشناختی ناشی از آن می تواند بسیاری از وجوه زندگی روزمره مبتلایان را دگرگون سازد، لذا به کارگیری مداخلات روانشناختی در جهت تعدیل و بهبود محدودیت های تحمیل شده در زندگی بیماران، امری ضروری می نماید. در پژوهش پیش رو اثربخشی اجرای فن مرور خویشتن در کاهش افسردگی، اضطراب و تنیدگی در بین بیماران مبتلابه ام اس مورد ارزیابی قرار گرفته است. این پژوهش در قالب طرح نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون و با گروه گواه انجام گردیده است که در آن نمونه موردنظر متشکل از 26 بیمار مبتلابه ام اس، به صورت در دسترس از میان اعضای انجمن ام اس ایران انتخاب و پس تقسیم به دو گروه آزمایشی و گواه در پژوهش حاضر شدند. پس از پاسخ گویی به آزمون DASS21 افراد حاضر در گروه آزمایش در 3-4 جلسه مداخله با به کارگیری روش مرور خویشتن حضور به هم رساندند. جلسات به صورت هفتگی و با میانگین زمانی 60-90 دقیقه در هر جلسه برگزار شد. افراد گروه گواه تحت مداخله شناختی قرار نگرفتند. نتایج حاکی از تأثیر معنادار به کارگیری این روی آورد در کاهش افسردگی (میزان معناداری0/044) بود. در متغیرهای اضطراب و تنیدگی تأثیر معناداری گزارش نشد.
مقایسه رضایت زناشویی، اضطراب و جرأت ورزی در زنان بارور و نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره پانزدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۰
532-546
حوزه های تخصصی:
ناباروری، پایه های زندگی مشترک را متزلزل می سازد و با ایجاد ترس از تنها ماندن در دوران پیری، اضطراب را در زنان نابارور افزایش می دهد و افزایش اضطراب می تواند جرأت ورزی را در آنان کاهش دهد. با توجه به افزایش ناباروری پژوهش حاضر به مقایسه جرأت ورزی، اضطراب و رضایت از زندگی زنان بارور و نابارور اختصاص یافت. طرح پژوهشی پس رویدادی بود. بدین منظور با روش نمونه گیری هدفمند 139 زن از چند مرکز درمانی و بیمارستان (69 نفر بارور و 70 نفر زن نابارور در سنین 20 تا 50 سال) به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس رتبه بندی اضطراب هامیلتون (1959)، شاخص رضایت زناشویی (هادسن، 1992) و جدول جرأت ورزی (راتوس، 1973) جمع آوری شدند. به منظور تحلیل یافته ها از روش تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان دادند که رضایت از زندگی (516/514 = F ؛ 000/0 = sig ) و جرأت ورزی زنان نابارور (318/554= F ؛ 000/0 = sig ) در مقایسه با زنان بارور کمتر بود. در حالی که در مورد اضطراب، یافته ها حاکی از آن بود که اضطراب زنان نابارور نسبت به زنان بارور (78/025 = F ؛ 000/0 = sig ) بیشتر بود. بر مبنای نتایج پژوهش، رضایت از زندگی و جرأت ورزی زنان نابارور کمتر از زنان بارور است و در مقایسه با آنان از اضطراب بیشتری رنج می برند. بنابراین لزوم به کارگیری روش های کاهش اضطراب و افزایش جرأت ورزی در زنان نابارور مطرح است.
ارتباط کمال گرایی، اضطراب، نظم جویی شناختی هیجان با درگیری تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور پیرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
123 - 146
هدف : این پژوهش با هدف بررسی ارتباط کمال گرایی و اضطراب و نظم جویی شناختی هیجان با درگیری تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور پیرانشهر انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی با طرح همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه پیام نور پیرانشهر در سال تحصیلی 97-1396 است. تعداد 220 دانشجو از بین جامعه آماری به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . شرکت کنندگان به پرسشنامه های درگیری تحصیلی، کمال گرایی، نظم جویی شناختی هیجان و اضطراب پاسخ دادند . داده ها از طریق آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که کمال گرایی 14 درصد، نظم جویی شناختی هیجان 15 درصد و در مدل نهایی هر دو متغیّر وارد معادله شدند که در مجموع توانستند 20 درصد واریانس درگیری تحصیلی را تبیین کنند . نتیجه گیری: زمانی که دانشجویان از راهبردهای سازگارانه کمال گرایی و نظم جویی شناختی هیجان استفاده می کنند، درگیری تحصیلی آنان افزایش می یابد. این حالت می تواند باعث بالا رفتن سازگاری دانشجو با محیط دانشگاه و نیز افزایش انگیزه و پیشرفت تحصیلی وی شود .
تاثیر هنردرمانی ماندالا بر کاهش اضطراب، در زنان مبتلا به سوءمصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
269-284
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین بررسی تاثیر هنردرمانی ماندالا، بر کاهش اضطراب در زنان مبتلا به سوءمصرف مواد انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مبتلا به سوءمصرف مواد در شهرستان ساری بودند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از مبتلایان بودند که به روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس از بین معتادان مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد زنان انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه ( 15 نفر) تقسیم شدند. برای ابزار پژوهش از مقیاس خودسنجی اضطراب زانک استفاده شد. هنردرمانی ماندالا به مدت 8 جلسه60 دقیقه ای برای گروه آزمایش ارائه شد و گروه گواه تحت هیچ مداخله درمانی قرار نگرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد میانگین نمرات اضطراب در گروه آزمایش به طور معناداری کمتر از گروه گواه بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، از هنردرمانیِ ماندالا می توان به عنوان یک راهکار غیر دارویی موثر برای کاهش اضطراب، در زنان مبتلا به سوءمصرف مواد استفاده نمود.
نقش ذهن آگاهی و ناگویی هیجانی در کاهش افسردگی و اضطراب زنان قربانی خشونت همسر
حوزه های تخصصی:
مقدمه : افسردگی و اضطراب زنان قربانی خشونت از متغیر های شخصیتی و شناختی متعددی از جمله ذهن آگاهی و ناگویی هیجانی تأثیر می پذیرد. هدف: هدف کلی پژوهش، بررسی نقش ذهن آگاهی و ناگویی هیجانی در پیش بینی افسردگی و اضطراب زنان قربانی خشونت همسر بود. روش : طرح پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل ۱۵۵ زن قربانی خشونت همسر بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و با استفاده از مقیاس های ناگویی خلقی تورنتو ( ۲۰- TAS )، ذهن آگاهی، توجه و هوشیاری ( MAAS ) و اضطراب و افسردگی بیمارستان ( HADS ) مورد آزمون قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با نرم افزار ۲۰- SPSS و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ذهن آگاهی و ناگویی هیجانی قادر هستند، افسردگی و اضطراب زنان قربانی خشونت همسر را به طور معنی دار پیش بینی کنند. نتیجه گیری : ذهن آگاهی و ناگویی هیجانی از عوامل تأثیرگذار در افسردگی و اضطراب زنان قربانی خشونت می باشند که این یافته می تواند در برنامه های پیشگیری از اضطراب و افسردگی این گروه و ارائه راهکارهای مختلف درمانی منجر در نظر گرفته شوند .