مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
بدن
حوزههای تخصصی:
پدیده شناسی برای دست یابی به بیناسوژگی ابتدا آگاهی را به حوزه ی تعلق اگو تقلیل می دهد. اما چنان که خواهیم دید این تقلیل برخلاف تقلیل اولیه ی پدیده شناسی، تقلیلی ساختگی و روش مند است. بنابراین اگوی دیگر و در نتیجه بیناسوژگی نیز هم چون حوزه ی تعلق اگو قلمرویی اصیل و اولیه است و هیچ یک از این دو قابل تقلیل به یک دیگر نیست. پس شناخت هر یک از این دو قلمرو نیز وظیفه ای اصیل به شمار می آید. علم مدرن از طریق ریاضیاتی کردن طبیعت و با معرفی اوبژه های منطقی ریاضیاتی وظیفه ی شناخت بیناسوژگی را بر عهده دارد. اوبژه ی منطقی ریاضیاتی، به مثابه افق نامتناهی پدیده های شهودی آگاهی، که نمودهای کثیر آن در قلمرو اگولوژیک به شمار می آیند، بخشی از معرفت پدیده شناختی است. برخلاف گفته های هوسرل، ریاضیاتی کردن طبیعت ما را از فهم اصیل جهان دور نمی کند و علم مدرن قادر است گنجینه های معرفت ما را افزایش دهد.
رابطه نفس وبدن در نگاه ملا صدرا
منبع:
تأمل سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
5 - 22
حوزههای تخصصی:
مسئله رابطه نفس و بدن، مسئله اى بحث برانگیز در حوزه علم النفس فلسفى است. ملّاصدرا نیز همچون حکماى مشاء در این باره نظریه پردازى کرده و به دستاوردهایى کم نظیر دست یافته است. در این مقاله به دنبال تبیین دیدگاه او درباره این مسئله ایم. ملّاصدرا با برخى از آموزه هاى مشائین درباره نفس موافق است، ولى رابطه بین موجود مادى و مجرد را ناممکن مى داند. وى با بهره گیرى از اصول فلسفى عام خویش، همچون اصالت و تشکیک وجود، حرکت جوهرى و سرانجام، ترکیب اتحادى ماده و صورت، به ترکیب اتحادى و ذاتى نفس و بدن نایل مى شود. وى حقیقت نفس را حقیقت تعلقى مى داند. به نظر ملّاصدرا نفس در آغاز، جسمانى و مادى محض است؛ ولى رفته رفته با حرکت جوهرى اشتدادى، ضمن حفظ مرتبه پیشین، به سمت تجرد پیش مى رود؛ یعنى نخست مادى محض است؛ سپس مادى مثالى مى شود و ممکن است به مرتبه مادى مثالى عقلى نیز برسد. بازتاب طبیعى رابطه اتحادى نفس و بدن، و بهره نفس از ساحت مادى و تجردى، نظریه وحدت نفس و قواست که وى بر آن پافشارى مى کند. بر پایه این دیدگاه تأثیر و تأثر دوجانبه نفس و بدن، به تأثیر در میان مراتب تفسیر مى شود.
بازخوانی انتقادی مفهوم جنسیت و مرزهای تن در کتاب تأدیب النسوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۶)
101-129
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با بررسی کتاب تأدیب النسوان به مطالعه و بازخوانی مفهوم جنسیت به مثابه یک برساخت اجتماعی می پردازد تا نشان دهد چگونه مرزهای تن و حدود و ثغور آن با مکانیزم های زبانی تعریف و سپس سرکوب می شود آنجا که تن به واسطه ی زبان به فهم درمی آید به ساخت اجتماعی و فرهنگی تبدیل می شود؛ ساختی که راهی برای فهم آن پدیده ی مادی و زیست شناختی بدن باقی نمی گذارد. بدن زن در کتاب تأدیب النسوان بدنی ذاتاً مزاحم، غیرطبیعی و ضداجتماعی است. بروز و نمایش همین بدن مزاحم است که شاهزاده ی قاجاری را وامی دارد تا در تصحیح آن کتابی مرقوم کند. نصیحت نامه ی او شمای کلی از نظام گفتمانی مردسالارانه در ایران را به نمایش می گذارد که جنسیت را مشخصه ی محدود کننده و طبیعی زنان در نظر می گیرد. سوژه ی مردانه در این کتاب با آلوده انگاری و بیگانه سازی نمادین بدن زن "خود" را تطهیر می کند تا مرز روشنی بین خود و آن "دیگری" که هم غریبه و هم به اندازه ی کافی آشنا است ترسیم کند.
تظاهر زبان- بدن و ارزشگذاری فرهنگی- زبانی در گفتمان های ورزشی حاکم بر جامعۀ بانوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی، محیط انسانی را به ما بهتر می شناساند. محیط انسانی جهانی است که در آن زندگی می کنیم و لازم است خود را با آن تطبیق دهیم. این مقاله سعی دارد شرایط و محیط انسانی در فعالیت ورزشی بانوان را موشکافی کند. سؤالاتی که در اینجا مطرح می شوند عبارت اند از:زبان بدن در ورزش بانوان چه مبنایی دارد؟ تعامل نظام بیولوژیکی و فرهنگی چه گفتمانی را در جامعه ایجاد می کند و بسط می دهد؟ آیا نشانه های بدن، زبانی هستند و ایجاد ارتباط می کنند؟ الزامات و گفتمان های فرهنگی چه نقشی دارند؟ فرض ما بر این است که تنها نمی توان بر الزامات فرهنگی تکیه کرد و گفتمان های حاکم را قضاوتگرانه پیش برد؛ بلکه لازم است این امور توانایی اقناع مخاطب را داشته باشند. بنابراین، نخست مجموعه عوامل بیولوژیکی و بسط آن به مجموعه عوامل فرهنگی در محیط نشانه شناختی مطرح می شود و سپس به نقش گفتمان های پیراورزشی، گفتمان های فرهنگی و حتی پادگفتمان ها می پردازیم. در این مقاله سعی خواهیم کرد از منظر نشانه شناختی کنش، کنشگران، نقش ها و کارکردها و همچنین خصوصیات ابژه ارزشی یا همانا ورزش را بهتر بازشناسیم. اما آنچه بیش از همه اهمیت دارد ایجاد انگیزش حسی و ارزشی است که بی توجهی به آن می تواند در فضای عمومی با مخاطراتی همراه شود و به ایجاد صحنۀ تئاترگونه و بی هدفی در ورزش بانوان منجر گردد. از این رو، لایۀ قدرت و لزوم پشتیبانی قانونی و رسانه ها را در امر ورزش ذکر خواهیم کرد. onction
نیچه و مسئله جدایی نفس و بدن در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد سوم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
43 - 60
حوزههای تخصصی:
در فلسفه دکارت نفس و بدن به گونه ای پیچیده، هم به صورتی متمایز از هم جدا هستند و هم دارای اتحادی ریشه ای هستند. فیلسوفان معاصر و خلف دکارت به راه های مختلفی برای رفع این تناقض متوسل شده اند. شاید بتوان این مسئله را مهم ترین مسئله مدرن دانست، که در تمام شئون مدرنیسم خود را نشان داده است. پاسخ نیچه به این مسئله متفاوت است. طبق نگرش نیچه این تناقض نمایشی است که دکارت به گونه ای مقدر آن را ارائه می دهد. دکارت مجبور به ارائه این تناقض است، چرا که بدن به گونه ای متناقض به مثابه «چیز گم شده» و در عین حال هدفِ میل برای پیدا کردن آن، عمل می کند. در ادامه سعی کرده ایم تا این نگرش را به سمت یک انتقاد بنیادی از «ایده آلیسم» به صورتی بنیادی سوق دهیم.
تبیین ارتباط نفس و بدن بر اساس منابع اسلامی (با تأکید بر نظر ملاصدرا)؛ بیان رویکردها و تحلیل روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف تبیین ارتباط نفس و بدن بر اساس منابع اسلامی، با تأکید بر نظر ملاصدرا به همراه تحلیلی روان شناختی انجام شد. بدین منظور، به منابع روان شناسی و اسلامی، به ویژه نظر ملاصدرا مراجعه گردید. یافته ها به روش توصیفی تحلیلی تجزیه وتحلیل گردید. نتایج نشان داد که رابطه از طرف نفس با بدن، از سنخ رابطه سببی مسببی می باشد. اما تغییرات در بدن، به نحو سببیت، صرفاً نظام منسجم بدن را تغییر می دهد، ولی سبب برای تغییرات روانی، ماهیت تعلقی نفس به بدن است، نه خود دگرگون سازی های بدنی. دو سنخ رابطه وجود دارد: 1. رابطه سببی مسببی که از طرف نفس به بدن اعمال می شود؛ 2. رابطه از نوع همراهی و همبستگی که از طرف بدن با نفس بر قرار است. بنابراین، رابطه نفس و بدن بر اساس منابع اسلامی، به ویژه از نظر ملاصدرا، تعاملی نیست، بلکه سببی مسببی از طرف نفس به بدن و همبستگی از طرف بدن با نفس می باشد.
تبیین رابطه اتحادی نفس و بدن از نگاه حکیم مدرس زنوزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلسفه مشائیان مسلمان، کندی و فارابی نگاهی نوافلاطونی به نحوه ارتباط نفس با بدن دارند و نحوه ارتباط مزبور را از سنخ رابطه صورت با ماده می پندارند ولی ابن سینا اگرچه در برخی مواضع این نوع نگاه به رابطه یاد شده را تأیید نموده است ولی با توجه به اینکه نفس ناطقه انسانی را محل دریافت معقولات کلی مجرّد می داند، از همین رو نفس را ذاتاً جوهری مجرد می پندارد و بر همین اساس نگاهش به نحوه ارتباط نفس با بدن آنستکه بدن نمی توان محل برای نفس باشد و نفس در تشخصش وابسته به بدن بشود (آنچنانکه در خصوص صورت و ماده گفته می شود) بلکه بدن حداکثر میتواند ابزار و آلت برای تحقق برخی افعال نفس باشد. این دو نوع نگاه به نحوه تعامل نفس با بدن تا قبل از ملاصدرا پیرامون رابطه نفس با بدن در مشائیان مسلمان وجود دارد و البته غلبه با نگاه سینوی است. اما در حکمت متعالیه، مبتنی بر اتحادی دانستن رابطه ماده با صورت این انگاره شکل می گیرد که رابطه نفس با بدن از سنخ روابط اتحادی است و نه انضمامی. اما اینکه دقیقاً توضیح داده شود نفس با بدن به چه نحو رابطه اتحادی دارد در لسان ملاصدرا مغفول می ماند و این حکیم زنوزی است که به این مهم پرداخته و توضیح می دهد مقصود از رابطه اتحادی نفس با بدن آنستکه بدن تجّلی مادی نفس است و نفس تجلی روحانی بدن و ایندو دو سر یک طیف هستند. زیرا انسانیت یک حقیقت ذوامراتب و مشکک است که جلوه مادی آن بدن و جلوه مجرد آن نفس است پس بدن همان نفس بصورت لابشرط است و نفس همان بدن بشرط لا (از نواقص و کاستیهای مادّی)است.
نفس و بدن از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال پانزدهم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
151 - 178
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، به بررسی دیدگاه های علامه سیدمحمدحسین طباطبایی درباره مهم ترین و چالش برانگیزترین مباحث مربوط به نفس و بدن همچون، حدوث نفس، تجرّد نفس، جاودانگی نفس و ... می پردازد. در بخش اول، پس از بررسی معنای روح و نفس، مسئله حدوث نفس از دیدگاه علامه بررسی شده است. بحث از دیدگاه علامه در باب حدوث جسمانی نفس و تبعیت او از ملاصدرا در این زمینه و همچنین بررسی تفسیر خاص علامه از آیات قرآن در باب تنزل الروح و هم سنخ بودن آن با روح انسان بخش های دیگر مقاله را شکل می دهند. در ادامه به جاودانگی نفس پرداخته می شود و این مسئله پی گرفته می شود که حقیقت انسان از دیدگاه علامه چیست؟ چگونگی رابطه نفس و بدن از دیدگاه علامه بخش پایانی مقاله را شکل می دهد. در این مقاله، نشان داده ام که علامه طباطبایی حتی در مباحث قرآنی خود نیز مبانی فلسفی را تکیه گاه اصلی قرار داده است و بر این اساس گاه از روش تفسیر قرآن به قرآن بسیار دور شده است.
وحدت یا دوگانگی نفس و روح از منظر اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال پانزدهم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
125 - 145
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی مسئله وحدت نفس و روح یا دوگانگی آن دو می پردازد، از این رو، با توجه به حجم کمتر و نیز اعتبار بیشتر آیات - ابتدا، به اجمال، به آیات مربوط به نفس و روح اشاره شده تا ضمن آشنایی با ادبیات موضوع، امکان طرح فرضیه تحقیق فراهم شود. فرضیه حاصل از مطالعات اولیه وحدت نفس و روح است که شواهد این فرضیه با مراجعه تفصیلی به روایات و نیز با مراجعه دیگربار به آیات شریفه استخراج گردید و برای اتقان بیشتر بحث، دیدگاه گروهی از مفسرین نیز در زمینه مورد بحث استخراج گردید. حاصل بحث گرد آوری پنج دسته شواهد دال بر وحدت روح و نفس از منظر اسلام است. با این توضیح که روح به صرف بعد غیرمادی با بدن و ورود به دنیا اشاره دارد. در عین حال این سخن به معنای وحدت کامل نفس و روح نیست.
نفس و معاد از دیدگاه سید مرتضی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال پانزدهم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
170 - 180
حوزههای تخصصی:
در میان مسائل انسان شناختی، مسئله ماهیت و ساحت های وجودی انسان در مقایسه با دیگر مباحث، اهمیت بیشتری دارد. در این مقاله دیدگاه سید مرتضی علم الهدی، متکلم برجسته شیعه در قرن چهارم، درباره ماهیت و ساحت های وجودی انسان بررسی شده و تأثیر نوع نگاه وی در تبیین برخی آموزه های دینی مرتبط با مرگ و معاد همچون حقیقت مرگ، عالم برزخ و عذاب قبر، علم و آگاهی مردگان و کیفیت معاد نشان داده خواهد شد.
نظریه های نفس شناسی متکلمان امامی سده های میانی و کارکرد آنها در تبیین آموزه معاد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال شانزدهم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
69 - 108
حوزههای تخصصی:
مسئله چیستی حقیقت انسان یکی از مسائل اختلافی در میان عالمان و متکلمان امامی است. در یک رده بندی کلی می توان گفت که سه نظریه درباره چیستی انسان درمیان متکلمان امامی وجود دارد. برخی از متکلمان امامی حقیقت انسان را عبارت از جوهر مجرد متعلق به بدن شمرده اند. برخی بر آن رفته اند که انسان عبارت از همین پیکر محسوس و مشهود است. و گروهی دیگر برآنند که حقیقت انسان اجزائی اصلی در بدن است که پایا و دگرگونی ناپذیر است. از نظر جایگاه بحث، متکلمان پیش از ابن میثم بحرانی، بحث حقیقت انسان و چیستی نفس را در بحث تکلیف و ذیل مباحث عدل الهی مطرح کرده اند ؛ زیرا مسئله ایشان، تعریف مکلف و صفات و شرایط وی بوده است. متکلمان پس از ابن میثم بحرانی با چرخشی آشکار، بحث از چیستی انسان را در مبحث معاد مطرح کرده اند. زیرا مسئله ایشان تبیین آموزه معاد بر پایه تعریف انسان بوده است.
مشکلات رابطه نفس و بدن: مقایسه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
2 - 31
حوزههای تخصصی:
قاعده مهمی در فلسفه اسلامی وجود دارد: هر امری که در زمان حادث شود نیازمند به ماده است. رویکرد ابن سینا و ملاصدرا در سازگارساختن نظریه شان - در حوزه نفس - با این قاعده، کاملاً متفاوت است. از آن جا که ابن سینا نفس را حادث مجرد می داند و نسبت امر مجرد با همه امور زمانی یکسان است، او به ناچار حصول مزاج خاص در بدن را موجب ترجیح حدوث نفسی بر نفس دیگر دانسته که مشکلات بزرگی برای وی به بار آورده است. از جمله این مشکلات، حصول استعداد امری مجرّد در امری مادی است. ملاصدرا با لحاظ این اشکال و با توجه به مبانی خاص فلسفی که در حوزه اصالت وجود و تشکیک در وجود و به تبع آنها حرکت جوهری دارد توانسته است نفس را در حین حدوث، امری جسمانی بداند و از این معضل و مشکلات دیگری که نظریه حدوث روحانی با آن مواجه است رهایی یابد.
تبیین معاد جسمانی و یگانگی نفس و بدن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
63 - 93
حوزههای تخصصی:
برخی حکیمان مسلمان، همچون ابن سینا معاد جسمانی را به لحاظ فلسفی اثبات ناپذیر انگاشته و از همین رو تنها به قول صادق مصدّق تمسک کرده اند، اما ملاصدرا - حکیم بلندآوازه و نواندیش فلسفه اسلامی - بر اساس اصول و مبانی خاصی چون، اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری و ... در اثبات و تبیین فلسفی، آموزه معاد جسمانی که در متون دینی بر آن تأکید شده است، راهی نو پیموده است. در این مقاله، ضمن اشاره ای گذرا به دیدگاه های مختلف در باب حقیقت انسان و چگونگی رابطه نفس و بدن، و همچنین دیدگاه های مطرح شده در باب معاد - چه در کلام حکما و چه در متون دینی- به تبیین اصول و مبانی دقیق و ژرف نگرانه ملاصدرا در اثبات معاد جسمانی پرداخته می شود.
استعاره های تن در مثنوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هجدهم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
153 - 175
حوزههای تخصصی:
رابطه میان نفس و بدن از جمله مهم ترین موضوعات مثنوی معنوی اثر ماندگار جلال الدین محمدبلخی است که بیش از هزار بیت را به خود اختصاص داده است. واژگان نفس، تن ، بدن، جسم، روح، روان، جان و مرگ کاربرد های فراوانی در مثنوی دارند. اصطلاح نفس در مولوی بیشتر کاربرد اخلاقی دارد و واژگانی چون روح، جان و روان به جای نفس فلسفی نشسته اند، و کاربست تن، جسم و بدن در مقابل جان و روان در اغلب ابیات مثنوی، و تفکیک هویت و نقش هر کدام نشان از نگاه دوگانه انگار مولوی به موضوع رابطه نفس و بدن دارد. با توجه به بیان تمثیلی مولوی و به کار بستن تشبیه و استعاره در معرفی نفس و بدن که از مهم ترین روش ها در بیان مسائل پیچیده است بهترین شیوه در نفس شناسی مولوی از طریق استعاره هاست. از این رو، در این مقاله سعی شده با بیان استعاره های تن، وجه شبه، پیش فرض ها و لوازم آن در موضوع رابطه نفس و بدن بیان شود. مولوی تن را حجاب، قفس، خار، جماد، خاک حقیر، چراغ ضعیف، کنده و ... می داند که همه این استعاره ها حکایت از نگاه منفی به تن و جسم در مقابل جان و روان دارد. وی تنها راه نجات انسان و تنها طریق نیل به حیات ابدی و روحانی را ترک تن می داند و راه های خلاصی از زندان تن را ترک شهوات، حرص و آز، رذایل و اتصاف به صفات الهی و ربانی معرفی می کند.
خود زنانه در گذار به زنانگی هژمون؛ فهم بدن زنانه و روایت تنش های تجربه شده زنان ایرانی مهاجر در فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۳۹۸ شماره ۸۴
155 - 187
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش فهم تجربه ی زن ایرانی مهاجر از بدن زنانه و هنجارهای پوششی او در فرانسه است. چارچوب مفهومی پژوهش بر رویکرد جامعه شناسی تفهمی کنشگر در سنت وبری بنا شده و با بهره گیری از روش پژوهش تفهمی و تحلیل مضمونی، بر اساس گفتگوهای نیم ساختاریافته ی عمیق با ۲۴ زن ایرانی 42-26 ساله باتجربه ی بین 15-1 سال زندگی در فرانسه نوشته شده است. تجربه زنان مهاجر نشان دهنده ی چهار گونه فهم متفاوت آن ها از بدن زنانه شان یعنی، بدن زنانه به عنوان ابژه ی زیبایی شناختی، جنسی، پیش پاافتاده و بی اهمیت و رهایی بخش و همچنین، به کارگیری سه راهبرد ادغام، تمایز و نیز خاص بودگی از دیگری در آزمون مهاجرت است. این زنان در گذار به سوی زنانگی هژمون، در نشانه گذاری های پوشش خود، بر طیفی از سازگاری تا درهم آمیختگی همساز میان نشانه ها و هنجارهای ناهمگون پوششی ایرانی و فرانسوی را تجربه می کنند.
بدن زیسته مرلو پونتی و جایگاه بدن در فلسفه تَرا بشریت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
75 - 88
حوزههای تخصصی:
مرلو پونتی فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی به دنبال نظریات پدیدارشناسان پیش از خود در باب ادراک آدمی، زیست کردن و بودن در جهان را مهم ترین راه ادراک انسان دانست. مرلو پونتی با استفاده از اصطلاح «بدن- زیسته» از درهم تنیدگی بدن انسان و جهان پیرامون سخن گفت. یکی از نظریه های فلسفی که می تواند رگه هایی از نظریات مرلو پونتی را در آن جست و جو کرد، فلسفه «تَرا بشری» است. مقاله حاضر به بیان این موضوع می پردازد که فلسفه ترابشری از طریق شناخت انسان و ترکیب آن با تکنولوژی، تصویری از آینده انسان مطرح می کند که در علم، جامعه شناسی ، روانشناسی، هنر و فلسفه تأثیرگذار است. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی به بررسی نظریه های مرلو پونتی در باب التفات بدنی و بَدَنمند بودن معرفت انسان پرداخته می شود، و به این پرسش ها پاسخ داده می شود که بدن انسان، در فلسفه ترابشری چه جایگاهی دارد و آینده بشری با وجود ترکیب انسان و ربات چگونه خواهد بود. در پایان، نتیجه مشخص می کند که وقتی هوش مصنوعی تجسدیافته (انسان-ربات) بتواند از طریق بدن به معرفتی - مشابه آنچه مرلو پونتی گفته است - دست یابد، تصویر جدیدی از انسان و آینده اش ارائه خواهد کرد.
پزشکی شدن زیبایی و سبک های هویّتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیستم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۸
167 - 204
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت سریع تکنولوژی، تغییرات وسیع جامعه و گذر از جامعه ی تولیدی به سمت جامعه ی مصرفی، شالوده های هویت یابی نیز دچار تغییر شده است و بدن را به مثابه رسانه ی هویت در نظر می گیرند. پژوهش حاضر با استفاده از نظریه ی زمینه ای و ابزار مصاحبه ی عمیق در میان 21 جوان شهر همدان بدنبال مطالعه ی جراحی زیبایی و سبک های هویتی جوانان می باشد. نتایج این پژوهش بیانگر آنست که من در خویشتن منفی، دیگری در خویشتن من همراه با انگ و طرد چهره به عنوان عواملی علّی در گرایش کنشگران به سمت جراحی زیبایی نقش داشتند. اقتضائات سنی و فرهنگ جوانی به عنوان عوامل زمینه ای، تصوّر ایده آل ذهنی و اعتقادات مذهبی در مورد رابطه جسم و روح نیز عنوان عامل مداخله گر در گرایش کنشگران به سمت عمل جراحی است. در مواجه با شرایط فوق آنها به دنبال انتخاب پزشک و انتخاب مدل بینی به عنوان راهبرد جراحی زیبایی هستند. مشارکت کنندگان پژوهش بعد از اقدام به جراحی بر اساس سه ملاک دستیابی یا عدم دستیابی به تصوّرات ایده آل بدنی، چگونگی درک خودپنداره و چگونگی اندیشه ی تغییر به سه سبک هویت ترمیمی با تجربه ی مثبت، هویت ترمیمی با تجربه منفی و هویت مشروعیت بخش دسته بندی شدند که نتایج جراحی زیبایی با توجه به سبک های هویتی آنان متفاوت است
بدن پدیده شناختی مرلوپونتی و برخی چالش های تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله معنای بدن در پدیدارشناسی ادراک مرلوپونتی مورد بحث قرار می گیرد. در ابتدای مقاله دو مسئلۀ تفسیری چالش برانگیز در این مورد، یعنی مسئلۀ تمایز تصویر بدنی از شاکلۀ بدنی و مسئلۀ بدن به مثابه ابژه-سوژه مورد ارزیابی قرار می گیرد. سپس ساختار تفسیریِ پیشنهادیِ این مقاله از معنای بدن در نظر مرلوپونتی به بحث گذاشته می شود. این ساختار در دو وجه سلبی و ایجابی و در چهار تراز معرفت شناسانه، هستی شناسانه، مکانی و زمانی ارائه می گردد. در وجه سلبی نشان داده می شود که بدن در هیچ یک از چهار تراز ابژه نیست؛ بلکه در تراز معرفت شناسانه نظرگاه ما به سوی ابژه ها، در تراز هستی شناسانه جاندار قصدمند به سوی مطابقت با محیط، در تراز مکانی افقِ مکانیِ بودنِ ما و در تراز زمانی افق زمانی بودن ما است. همچنین در لابلای ارائۀ معانی ایجابی به دو مسئلۀ تفسیری چالش برانگیز نیز پاسخ داده می شود.
نحوه حصول ارتباط نفس انسانی با بدن و نحوه فعالیت نفس انسانی در بدن از نظر ابن سینا و آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تامل در اظهارات ابن سینا و آکوئیناس تردید در باب تقابل نظر ایشان در مورد نحوه حصول ارتباط نفس انسانی با بدن را برطرف می سازد. دو نظریه به ظاهر مقابل که در یک طرف آن ابن سینا با این اعتقاد که نفس انسانی به منظور ارتباط با بدن نیازمند واسطه است و در سوی دیگر آکوئیناس که معتقد است نفس بدون نیاز به واسطه با بدن متحد می شود. رفع تعارض ظاهری میان دو نظریه نگرشی تحلیلی را می طلبد که در نتیجه آن روشن می شود که هریک از دو فیلسوف هنگام بررسی ارتباط نفس با انسانی با بدن دو مقام را مدنظر دارند. مقام اول مرحله ای است که نفس به عنوان صورت با بدن مرتبط می شود و مقام دوم مرحله ای که آغاز فعالیت نفس انسانی در بدن است و حاصل تحلیل این است که دو نظریه نه تنها متناقض نیستند بلکه در راستای یکدیگرند و چنانچه اختلافی در مساله نحوه حصول ارتباط نفس انسانی با بدن مشاهده می شود ناشی از نگرش ایشان به مساله «اتحاد» است، چنانکه ابن سینا به دنبال عدم پذیرش اتحاد، ارتباط نفس انسانی با بدن را نوعی ارتباط تدبیری می نامد حال آن که آکوئیناس با پذیرش اتحاد، رابطه نفس انسانی با بدن را از نوع اتحاد می بیند، با این وصف هر دو فیلسوف نفس را نیازمند ارتباط با بدن می دانند. همچنین در مورد نحوه فعالیت نفس انسانی در بدن هر دو فیلسوف معتقدند نفس به منظور انجام فعالیت خویش در بدن نیازمند واسطه ای است که به اصطلاح ابن سینا روح بُخاری و به اصطلاح آکوئیناس روح جسمانی یا روح حیاتی نام دارد.
برساخت بدن در تلویزیون (مورد مطالعه: تبلیغات بازرگانی شبکه یک سیمای ملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۳
33 - 64
حوزههای تخصصی:
یکی از منابع مهم اطلاع رسانی در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ... در جهان رسانه ای شده امروز، تبلیغات است که تأثیر بسیاری در شکل گیری الگوهای فکری، احساسی و رفتاری مخاطبان و تغییر ارزش ها و نگرش های آنان دارد. این مقاله با هدف بررسی جایگاه بدن در گفتمان رسانه (تبلیغات بازرگانی) به بررسی نشانه ها و رمزگان موجود در آگهی ها پرداخته و بدین منظور با استفاده از دیدگاه فیسک و رولان بارت، آگهی های بازرگانی تحلیل شده است. جامعه هدف تحقیق، آگهی های پخش شده از شبکه یک سیمای ملی در سال 96 بوده که به روش نمونه گیری هدفمند و غیرتصادفی انتخاب و پس از جمع آوری تبلیغات، 72 پیام بازرگانی تحلیل شد. مبنای نظری بحث، آرای برخی از صاحبنظران جامعه شناسی بدن همچون فوکو، گافمن، گیدنز و ... است. نتایج نشان می دهد که دو گفتمان «جنسی» و «جنسیتی» در حوزه بدن در تبلیغات بازنمایی می شود.