مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
پارادوکس
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نخست از این بحث می کنیم که پارادوکس اخبار از مجهول مطلق چه فرقی با پارادوکس هایی چون مجهول یا معدوم مطلق دارد و این پارادوکس چگونه با پارادوکس اخبار از معدوم مطلق هم ساختار است، سپس نشان خواهیم داد که هرچند راه حل تمایز حملین برای دفع شبهة معدوم یا مجهول مطلق کفایت می کند، اما نمی تواند شبهة اخبار را حل کند. درادامه راه حل دیگری را ارائه خواهیم کرد؛ با تحلیل مفهوم خبر و تمییز «خبردادن از مجهول مطلق» و «سخن گفتن دربارة آن» نشان خواهیم داد که «قابل اخبار نبودن مجهول مطلق» نه خبر ی از مجهول مطلق بلکه خبری از وضعیت معرفتی انسان می دهد؛ بنابراین پارادوکس اخبار از مجهول مطلق تناقضی را نتیجه نخواهد داد.
راز گلشن راز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان منظومه های عرفانی، گلشن راز از شهرت و مقبولیت خاصی برخوردار شده است، اما وجه این شهرت و اقبال در چیست؟ راز این گلشن در کجا نهفته است؟ معمولاً کسانی که جنبه های ادبی گلشن راز را مدنظر قرار داده اند کمتر توانسته اند آن اقبال را توجیه کنند و از تبیین راز این منظومه وامانده اند. نگارنده در این مقاله بر این باور است که برای پیبردن به راز گلشن راز باید با رویکردی پدیدارشناختی و با عبور از تعابیر گلشن راز به چیستی تجربه عرفانی بپردازیم. برین اساس دو نوع تجربه در گلشن راز از هم قابلتفکیک است: یکی مربوط به علم الاسرار و معرفت وحدت وجود که ابیات آغازین تا میانه گلشن راز را در برمیگیرد و دیگری مربوط به علم الاذواق و احوال عاشقانه که به ابیات پایانی آن مربوط میشود.
خاستگاه متناقض نمایی در سبک شخصی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شعر، زبان تناقض است و این تناقض در هر دو ساحت صورت و معنی برای شعر اجتناب ناپذیر است.این جستار در پی آن است تا این گونه تنش های صوری- معنایی را در غزلیات حافظ مورد تحلیل قرار دهد.در بخش نخست مقاله، مختصری در باب پارادوکس و تعریف آن در شعر، آمده است.سپس در مورد ساخت تقابل های دوگانه در مکتب ساختار گرایی اندکی بحث شده است.در بخش سوم تضادها و تقابل های دوگانه در اشعار حافظ نشان داده شده و علاوه برآن، ساخت تقابل های سه گانه و گاه چهارگانه نیز در نظام فکری حافظ و شعر او مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده است که در شعر حافظ یک تقابل کلی در مرکز شکل میگیرد و سپس تقابل های دیگری بر گرد آن نظام چیده می شود. این گونه تقابل ها در بیشتر مواقع به ساختی متناقض نما در سطح کلام منجر شده است که تنها با توجه به مخاطبان خاص و عام حافظ و نظام فکری آن ها متناقض به نظر می رسد، حال آنکه در خاستگاه اندیشگی حافظ تناقضی وجود ندارد. این ویژگی در شعر حافظ تبدیل به سبک شخصی او شده است، زیرا حافظ متناقض نما را تنها به عنوان یک شگرد ادبی به کار نمیگیرد، بلکه تا سطح یک شیوه گفتمان در کلام از آن استفاده می کند. در بخش پایانی مقاله شیوه ها و ابزارهای ایجاد ساخت های پارادوکسیکال و تنش های صوری- معنایی مورد بررسی قرار گرفته است.
میان ماندن و رفتن: بحثی در یک بُن مایه در غزل سعدی
حوزه های تخصصی:
نویسنده در این مقاله به بنمایه (عنصر بنیادین و تکرارشونده در تصاویر و توصیفات در اثر ادبی از جمله شعر) در غزل سعدی میپردازد و بحث تردید و دودلی یا فروماندگی شاعر میان دو یا چند شق متضاد در اشعار سعدی که تضاد یا پارادوکس نامیده میشود را بررسی میکند، مفاهیمی چون دوست و دشمن، عاشق صادق و مدعی، میان معشوق و تمامی عالم یا میان محبوب آسمانی و زمینی و... او منشا حالات و عواطف متضاد را سرشت تراژیک عشق و بنبستها، وسواسها، امیدها و نومیدیها یا ناسازگاریهای میان لذتها و رنجهای آن و به طور کل تمامی احوال دوسویه و دوقطبی آن میداند.
نور سیاه پارادوکس زیبای عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پارادوکس «نور سیاه» در آثار عارفانی همچون نوشته های عینالقضات و احمد غزالی، رمزی عارفانه برای اموری چون ذات حق تعالی یا دیدنی نادیدنی، حجاب ذات، بالاترین نورها و جامع انوار حتی نمادی از ذات ابلیسدر مقابل نور سفیدکه تمثیل نور محمدی(ص) است، کاربرد دارد. در عالیترین مصادیقش افزون بر ذات الهی، در بسیاری موارد تجسم انسان کامل و عارف واصلی است که همچون آهن گداخته، صفات آن مثل سیاهی، سردی و سختی را در اثر مجاورت آتش از دست داده سرخ، نرم و داغ شده است؛ در حالی که مثل آتش است، عین آتش هم نیست؛ از طرفی دیگر آهن هم نیست. با اینکه سر تا پا الهی شده ولی خدا نیست گرچه همان انسان قبل نیز نیست. او به مرحله ی «انسان خدایی» رسیده است و همانند خورشیدی که در نیمه شب جهان مادی می درخشد باعث روشنی و هدایت میگردد. او مظهر «کنت کنزا مخفیا» و «نور علی نور» است که تمام رنگها را با ریاضت در خُم وحدت یکرنگ کرده به رنگ سیاه یا نور ذات رسیده است.
نقدی بر مقالة «پارادوکس اخبار از مجهول مطلق: تحلیل مفهوم «خبر»»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این جستار نقد و بررسی مقاله ای است که پیش تر شریف زاده و حجتی با عنوان «پارادوکس اخبار از مجهول مطلق: تحلیل مفهوم «خبر»» در همین مجله به چاپ رسانده اند. این مقاله با وجود برخورداری از برخی نکات مثبت دربردارندة چندین نکتة قابل نقد است. ما نکات قابل نقد را گزارش می کنیم و می سنجیم؛ مواردی چون تعبیر «حکم ناپذیری» در مجهول مطلق، عدم اعتبار ارجاع به قراملکی و جاهد در نقد راه حل های پیشینان، تقسیم بندی معدوم مطلق به «هستی شناختی» و «معرفت شناختی»، رابطة مجهول مطلق و معدوم مطلق و راه حل آن ها، غفلت از قاعدة فرعیه و تعریف قوی قدما از معدوم مطلق، راه حل های مقاله و تناقض گویی های مکرر آن؛ عدم موفقیت مقاله در نشان دادن خدشه پذیر بودن راه حل پیشینان، خدشه پذیربودن تحلیل مقاله از «خبر» و احتمالاً از «سخن» و بدفهمی مقصود قدما، و غفلت از تعریف مجهول مطلق و دلیل خبرناپذیری و سخن ناپذیری آن.
تحلیل مضامین پارادوکسیکال مولوی بر اساس روش تحلیلی یونگ
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نخست منظورمان را از واژه «پارادوکسیکال» روشن
می سازیم. سپس در قالب سه الگوی اساسی خواهیم دید که تعابیر پارادوکسیکال مولوی،
یا به ابزاری بلاغی برای آراستن سخن فروکاسته شده، یا در قالب شطحیات خوانده شده و
یا به روشی منطقی برای تفهیم مطلب تقلیل یافته است. این الگوها، هرچند در اغلب مواضع
راهگشا هستند اما بیشتر در صدد حل وفصل معضل پارادوکس هستند تا معرفت شناسی آن. در
این مقاله، با توجه به تفسیری که یونگ از پارادوکس های بنیادین در وجود آدمی ارائه
می دهد، چشم انداز جدیدی برای تحلیل این مسئله در اندیشه مولوی ارائه شده است.
توجه داریم که این مقاله مقارنه و مقایسة اندیشة مولوی و یونگ نیست؛ بلکه صورت بندی
الگوی یونگ برای تحلیل پارادوکس، و به کارگیری این الگو در اندیشه مولوی است. بر
اساس این الگو، عارف در ژرف ترین سطوحِ «خویشتن» با
پارادوکسی وجودی روبه روست و این تناقض عمیق را تضمین کنندة بالندگی خویش و حصول
معرفت می پندارد.
ریشه یابی شبهة معدوم مطلق در فلسفة یونان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
در فلسفة اسلامی معمولا منظور از «معدوم مطلق» چیزی است که نه در خارج موجود است و نه در ذهن. از آن جا که در فلسفة اسلامی گفته می شود «المعدوم المطلق لایخبرعنه و لایعلم»، این «شبهه» و «پارادوکس» در این جا به وجود می آید که همین لایخبر عنه و لایعلم خبر و علمی است از معدوم مطلق. پس معدوم مطلق هم زمان هم لایخبرعنه و لایعلم و هم یخبرعنه و یعلم. به این پارادوکس «شبهة معدوم مطلق» می گویند.
معدوم مطلق در متون اندیشمندان برجستة مسلمان معمولاً تا الهیات شفای ابن سینا ریشه یابی می شود و نه قبل تر چه رسد به ریشة یونانی بحث؛ چراکه در جهان اسلام تاریخ فلسفه و منطق پیش از ابن سینا با ابهامات زیادی رو به رو است.
این پژوهش در پی آن است که شبهة معدوم مطلق را در «فلسفة یونان» ریشه یابی کند و نشان دهد ریشة تاریخی این پارادوکس به نوعی به فلسفة یونان می رسد و به دیدگاه های پارمنیدس و افلاطون دربارة عدم ناشناختنی بپردازد.
تأملی عمیق تر در خصوص مراحل اگزیستانس نزد کرکگور
حوزه های تخصصی:
شاید بتوان گفت مهمترین دیدگاه سورن کرکگور مراحل تطور وجود انسان است. وی معتقد است که می توان تمامی انسانها را در یکی از سه مرحله استحسانی، اخلاقی و دینی جای داد. در واقع انسان یا می تواند در نازلترین مرتبه وجودی در حیات بشری یعنی مرحله استحسانی باقی بماند یا به مرحله بالاتر یعنی مرحله اخلاقی که ویژگی آن دوری از تمتعات حسی زودگذر و التزام به قانون اخلاقی عام و کلی منتقل شود و یا به اصیل ترین مرحله اگزیستانس یعنی مرحله ایمانی نائل آید. ویژگی مرحله استحسانی، استمتاع دنیوی و لذت صرف است و ویژگی حیات اخلاقی تکلیف و تعهد به امر عام است. این دو مرحله در اثر معروف کرکگور «یا این یا آن» منعکس شده است. اما باید دانست از آنجا که حیات اخلاقی تمهیدی بر مرحله بالاتر یعنی حیات ایمانی است و خود، موضوعیتی ندارد لذا لحن این کتاب که همان «یا این یا آن» است در نهایت منجر به « نه این و نه آن » می شود.
راه حلی به پارادوکس معدوم مطلق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حل پارادوکس معدوم مطلق (معدوم در ذهن و خارج) راه حل های گوناگونی مطرح شده است؛ راه حل هایی چون: اختلاف در مفهوم و مصداق و معادل های آن که رایج ترین پاسخ است؛ اختلاف در بتّی و غیر بتّی و معادل های آن و غیره. این نوشتار با اشاره به نقدپذیری این راه حل ها مدعی است راه حل درست همان شناخت پذیری عدم مطلق است. این راه حل گرچه مورد توجه شمار اندکی از اندیشمندان نیز بوده است نشان خواهیم داد راه حل این عدة قلیل، به دلیل توجه نکردن به تعریف دقیق و قوی معدوم مطلق شناخت ناپذیر و خبرناپذیر رایج، همگی خدشه پذیر هستند. اما خود، با جمع بندی و تلفیق قوی ترین تعریف معدوم مطلق رایج در فلسفة اسلامی در طی تاریخ، در دیدگاه برگزیده به چهار طریق شناخت پذیری معدوم مطلق را نشان خواهیم داد؛ از طریق: الف) اصل تناقض؛ ب) عدم بماهو عدم؛ ج) سالبه به انتفای موضوع؛ د) برهان خلف.
پارادوکس های تأیید
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در مورد مباحث مهم معرفت شناسی، یعنی بحث استقراء، انشاء حکم کلی از مشاهده برخی مصادیق جزئی و تهیه شواهد و قرائن خوب برای تأیید آن است. مسأله این است که ما برای تأیید یک حکم کلی به چه تعداد و با چه کیفیتی از شواهد و قرائن نیازمندیم. همه ما قضیهG1 «هر حکم کلی، بوسیله مصداقیش تأیید می شود» را قبول داریم. ولی دو پارادوکس تأیید، با عنوان پارادوکس کلاغ ها و سآبی می خواهند نشان دهند که قبول این قضیه در برخی موارد دچار پارادوکس می شود. پارادوکس کلاغ ها که توسط کارل همپل کشف شد نشان می دهد یک کفش سفید، باید مؤید قضیه «همه کلاغ ها سیاه هستند» باشد در حالیکه ما به روشنی می دانیم چنین نیست. سآبی(سبز+آبی)، واژه اختراعی نلسون گودمن برای نشان دادن نارسایی G1 است. شی ء x ، سآبی به شمار می آید اگر و تنها اگر یکی از دو شرط ذیل را داشته باشد: X سبز است و ملاحظه شده است.X آبی است و ملاحظه نشده است. بنابراین طبق تعریف، مجموعه اشیاء سآبی تنها از اشیاء سبز ملاحظه شده، به همراه اشیاء آبی ملاحظه نشده ساخته می شود. مطابق قضیه اول همه زمردهای ملاحظه شده از آنجا که همه آنها سبز هستند، سآبی محسوب می شوند. بنابراین طبقG1 آنها مؤید این فرضیه که همه زمردها سآبی هستند می باشند. ولی این نامعقول است زیرا اگر این فرضیه که همه زمردها سآبی هستند درست باشد پس زمردهای ملاحظه نشده آبی خواهند بود. ولی همه می دانیم که این نادرست است.
شگرد های متناقض نمایی (پارادوکس) زیبایی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، اقسام متناقض نماهای زیبایی شناختی، یکی از بدیع ترین و برجسته ترین شگردهای ادبی، در ادبیات فارسی نقد و بررسی شده است. متناقض نماهای زیبایی شناختی ادبیات فارسی را از حیث ساختار می توان به دو دسته تعبیری و ترکیبی تقسیم کرد. هر یک از این متناقض نما ها هفت نوع هستند: بر مبنای استعاره، تشبیه، کنایه، مجاز، تصویر دووجهی، ایهام و غلو. این شیوه های بیانی و بدیعی، خودشان دارای زیبایی هستند، امّا وقتی به صورت متناقض نما بیان می شوند، زیبایی و تأثیرگذاریشان چندین برابر می شود. در متناقض نماهای زیبایی شناختی، شاعران می توانستند سخن خود را به شکل ساده و غیرمتناقض نما هم بیان کنند؛ مثلاً می توانستند به جای «آزاد بودن اسیر»، «آزاد بودن عاشق» و به جای «جمع پریشان»، «گروه پریشان» بیاورند، اما عمداً به صورت متناقض نما آورده اند تا توجّه خواننده به سوی سخن متناقض نما جلب، شگفتی او برانگیخته و سبب احساس لذت در او شود. در مجموع، متناقض نماها با برانگیختن کنجکاوی خواننده، او را به تلاش برای کشف حقیقت وامیدارد و از همین رو، موجب ماندگاری مطلب در ذهن او میشود.
بررسی ارتباط «طور ورای عقل» ملاصدرا و «سپهر دین» کی یرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای فلسفه های زندگی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
آیا حوزه ای فراتر از عقل که منطق ناپذیر و احکامش ضد عقل باشد، وجود دارد؟ این پرسش همواره عرفان را به رویارویی در برابر فلسفه فراخوانده است. ازاین رو دو حوزه «عقل» و «طور ماورای عقل» و نسبت بین این دو همیشه موردتوجه عرفا، عرفان شناسان و دین پژوهان در غرب مسیحی و شرق اسلامی بوده است. ملاصدرا و کی یرکگور می پذیرند که عقل منبع معرفتی کامل برای درک حقایق نیست. کی یرکگور در مواجه با پارادوکس موجود در سپهر دین حکم به توقف عقل می دهد. ملاصدرا قلمروهای ادراکی و حوزه های معرفتی را در هر دو حوزه عقل و طور ورای آن، دارای هماهنگی و انسجام می داند. کی یرکگور زیست اندیشوری است که در تقسیم بندی خویش از مرحله های زندگی، سپهر دین را فراتر از اخلاق، عقل و زیبایی شناسی برشمرده است. از دیدگاه ملاصدرا و کی یرکگور سپهر دین و طور ورای عقل دارای هویتی رازآلود و تمثیلی است؛ تمثیلی که زبان شعری و ساخت های ادبی نیست بلکه یک طرز خاص از تفکر و یک روش خاص برای نیل به معرفت است. در این مقاله به بررسی همسانی ها و ناهمسانی های این دو شیوه ی زیست (سپهر دین و طور وراء عقل) از نگاه این دو پرداخته شده است.
تحلیلی بر پارادوکس «الزامات پدافند غیرعامل» با «اصول توسعه پایدارشهری» در بهسازی بافت های تاریخی شهری مطالعه موردی: بافت تاریخی منطقه 12 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حفظ و نگهد اری بافت های تاریخی یا بافت های د ارای میراث فرهنگی شهرها، از اهمیت ویژه ای برخورد ار است، چرا که این بافت ها علاوه بر ایجاد حس هویت و برانگیختن غرور ملی، کیفیت زند گی شهروند ان را نیز ارتقاء می بخشند . «بهسازی»، یکی از روش ها و البته مناسب ترین روش مد اخله د ر بافت تاریخی شهرها می باشد ، زیرا د ر این نوع مد اخله اصل بر«وفاد اری به گذشته وحفظ آثار هویت بخش» د رآنهاست. د ر هر یک از اقد امات مربوط به بهسازی، مد اخله ای چشمگیر د ر کالبد صورت نمی گیرد و تنها با جایگزینی عملکرد مناسب فعالیت، از فرسایش این نوع از فضای شهری جلوگیری می شود و با ایجاد تغییراتی د ر فعالیت های شهری، فضاهای شهری مطلوب ایجاد می گرد د . از آنجایی که رعایت « الزامات پد افند غیر عامل » و همچنین لحاظ نمود ن« اصول توسعه پاید ار شهری» د ر انتخاب الگوی مناسب بهسازی بافت کهن شهری، جزء ضروریات می باشد ، با بررسی اصول حاکم بر این د و مفهوم پی می بریم که تضاد ها و تناقضاتی بین این اصول وجود د ارد . در پژوهش حاضر، عمد تاً به مطالعه و بررسی د و مفهوم مهم و تأثیرگذار د ر الگوی بهسازی بافت تاریخی شهری، پرد اخته شده و بین اصول حاکم بر آنها مقایسه تطبیقی صورت گرفته است. هد ف از این تحقیق، طرح موضوع تضاد های موجود میان الزامات پد افند غیر عامل با اصول توسعه پاید ار شهری د ر الگوی بهسازی بافت تاریخی شهری و یافتن راه حل مناسب د ر این خصوص می باشد . روش تحقیق از نظر هد ف، کاربرد ی است و از نظر شیوه ی انجام، توصیفی- اکتشافی می باشد . روش جمع آوری اطلاعات، به د و صورت اسناد ی(کتابخانه ای) و پیمایشی (مید انی) بود ه و تحلیل ها، با استفاد ه از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی(ArcGIS) و همچنین به روش تحلیل مقایسه زوجی بصورت استنباطی انجام شد ه است. بافت تاریخی منطقه 12 شهر تهران با تأکید بر عنصر تاریخی «موزه» ها، مطالعه مورد ی این مقاله می باشد که د ستیابی به نتایج تحقیق را سهل تر ساخته است. نتایج پژوهش نشان می د هد که برای یافتن مناسب ترین الگوی مد اخله - از نوع بهسازی- د ر بافت تاریخی، می بایست با تأکید بر رعایت الزامات پد افند غیرعامل و اصول توسعه پاید ار شهری ، ضمن تعیین اولویت ها د ر تغییر کاربری ها، زمینه های هر نوع پاراد وکس و تضاد د ر رویکرد ها را تعد یل نمود .
پارادوکسهای سفر در زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخیراً مسأله سفر در زمان به صورت جدی در میان فیلسوفان و فیزیکدانان مطرح شده است. بر پایة تعریف دیوید لوئیس، سفر در زمان در صورتی اتفاق می افتد که زمان شخصیِ مربوط به مسافر مفروض با زمان خارجی، یعنی زمانی که در جهان پیرامون وی سپری شده است، متفاوت باشد. پاره ای از فیلسوفان ایدة سفر در زمان را کاملاً بحث انگیز دانسته و با نظر به برخی پارادوکس ها، که ظاهراً از پذیرش امکان چنین سفری زاده می شوند، آن را ممتنع دانسته اند. در مقابل برخی کوشیده اند پارادوکس های مذکور را حل کرده، با امتناع سفر در زمان مخالفت ورزند. در این جستار بخشی از مهمترین پارادوکس های سفر در زمان از جمله پارادوکس های «سفر بدون مقصد»، «تغایر زمان»، «علیت قهقرایی»، «تغییر گذشته»، «جبرگرایی»، و «پدربزرگ» بررسی می شود. در پایان نیز پارادوکس جدیدی به عنوان «پارادوکس اینهمانی» معرفی می شود. نتیجه نهایی این است که هر چند تلاش های خوبی در جهت حل این پارادوکس ها صورت گرفته، هنوز امکان سفر در زمان، به ویژه سفر به گذشته، به لحاظ فلسفی در هاله ای از ابهام قرار دارد.
پارادوکس محتوایی در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۶)
129-152
حوزه های تخصصی:
چکیده متناقض نمای محتوایی، کلامی است که در آن خود مفاهیم دارای تناقض بوده و با هر زبانی بیان شود، باز هم، تعجب انگیز و متناقض به نظر می رسد، مثلاً اگر به جای «آزادی را گرفتاری دانستن» «گرفتار رهایی» و به جای «بی گناهی را گناه شمردن» «جرم بی گناهی» آورده شود، باز هم متناقض نما می شوند. اینگونه متناقض نماها به خاطر زیبایی آفرینی گفته نشده، بلکه هدف سخنور در آن، بیان و ارایه واقعیت هاست، این واقعیت ها در نگاه نخست شگفت-انگیز و غیرمنطقی به نظر می رسد، اما در حوزه سنت های ادبی چنین سخنانی دارای توجیهات دل انگیزی هستند. در این جستار اقسام متناقض نماهای محتوایی و عوامل شکل گیری آنها مورد نقد و بررسی قرار گرفته و سعی شده است، روشن شود که کشف و تحلیل این هنرسازه، چه کمکی در روند عمل فهم، می تواند به خواننده بکند؟ شیوه پژوهش در این مقاله، براساس نحوه کاربرد مصداقهای این شگرد ادبی در آثار مهم عرفانی و سبک هندی و ملاحظه دیدگاه های صاحب نظران و دریافت شخصی نگارنده از این هنر بلاغی صورت گرفته است. واژه های کلیدی: متناقض نمایی محتوایی، پارادوکس، شعر فارسی. 1. مقدمه متناقض نمایی در بسیاری از آثار عرفانی منظوم، به کار رفته و در شعر فارسی از قرن ششم به بعد بسامد زیادی دارد و از جمله مختصات و ویژگی های سبکی سبک هندی محسوب می شود. شناختن این شگرد زیبایی شناختی، ما را یاری می کند که درک دقیق تری از زیبایی های نهفته در شعر فارسی داشته باشیم.
بررسى پارادوکس هایى در نقض اصل امتناع تناقض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصل امتناع تناقض به عقیده بسیارى، محورى ترین اصل در معرفت بشرى است که نفى آن به تعطیل علوم مى انجامد. از دیرباز پارادوکس ها یا تناقض نماهایى در رد این اصل مطرح شده که حل آنها براى دفاع از اعتبار معارف بشرى و رفع تشکیکات سوفیستى، امرى لازم است. ما در این مقاله از طریق تحلیل حقیقت صدق تلاش کرده ایم چند پارادوکس مهم را حل کنیم و نشان دهیم که این پارادوکس ها اصل مذکور را نقض نمى کنند. درباره پارادوکس دروغ گو، ضمن پیشنهاد حلى براى آن، بیان کرده ایم که این پارادوکس فاقد شرایط لازم براى اتصاف به «صدق یا کذب» است. همچنین نشان داده ایم که چگونه حل پارادوکس گرلینگ، با نظر به تناقض محمول ها حاصل مى شود. پارادوکس هاى راسل و کانتر نیز در واقع ناشى از خلط بین «کل و کلى» و «اعتبار و حقیقت» هستند. بنابراین هیچ یک از این پارادوکس ها اصل امتناع تناقض را نقض نمى کنند.
سنجش اثربخشی پارادوکس درمانی بر اختلال وسواس فکری- عملی: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
7 - 36
حوزه های تخصصی:
این مقاله دو هدف اصلی دارد: هدف اول، معرفی اصول و فنون یک مدل جدید رواندرمانی برای اختلال های روانشناختی با عنوان اختصاری PTC (پارادوکس + برنامه زمانی = درمان) است؛ هدف دوم، سنجش اثربخشی مدل رواندرمانی PTC برای درمان اختلال وسواس فکری- عملی (OCD) است. PTC یک مدل رواندرمانی بسیار کوتاه مدت است و برای طیف گسترده ای از اختلال های روانشناختی شامل اختلال های اضطرابی، وسواس های فکری و عملی و اختلال های مرتبط، اختلا های مرتبط با تروما و استرس، اختلال های نشانه های بدنی و اختلال های خورد و خوراک به کار بسته و تایید شده است (بشارت، 1396). در این مقاله، فرایند و نتایج درمان PTC برای یک بیمار مبتلا به OCD به طور کامل گزارش می شود. نتایج درمان پنج جلسه ای PTC برای این بیمار، نشان می دهد که درمان کاملاً موفقیت آمیز بوده است. پی گیری 18 ماهه نیز نشان داد که تغییرات رضایت بخش درمانی از ثبات و استمرار برخوردار بوده و در این دوره هیچ بازگشتی صورت نگرفته است. این نتایج، تاثیرات درمانی عمیق و پایدار مدل رواندرمانی PTC را در کوتاه ترین زمان ممکن تایید می کند. مکانیسم های تاثیرگذاری "برنامه زمانی پارادوکسی"، به عنوان فن اصلی روش درمان PTC، و انطباق آنها با نتایج درمان بیمار در این مقاله شرح داده شده است. مدل رواندرمانی PTC، به عنوان رویکردی بسیار کوتاه مدت، ساده، تاثیرگذار و کارآمد، و در عین حال اقتصادی برای درمان OCD معرفی و پیشنهاد می شود.
سنجش اثربخشی پارادوکس درمانی بر اختلال اضطراب اجتماعی: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم تابستان (تیر) ۱۳۹۸ شماره ۷۶
383-396
حوزه های تخصصی:
زمینه: اصول و فنون یک مدل جدید رواندرمانی برای اختلال های روانشناختی با عنوان اختصاری PTC (پارادوکس + برنامه زمانی = درمان) در این مقاله معرفی می شود. هدف: اثربخشی مدل رواندرمانی PTC برای درمان اختلال اضطراب اجتماعی ( SAD ) هدف دیگر این مقاله است. روش : PTC یک مدل رواندرمانی بسیار کوتاه مدت است و برای طیف گسترده ای از اختلال های روانشناختی شامل اختلال های اضطرابی، وسواس های فکری و عملی و اختلال های مرتبط، اختلال های مرتبط با تروما و استرس، اختلال های نشانه های بدنی و اختلال های خورد و خوراک به کار بسته و تأیید شده است (بشارت، 1396). در این مقاله، فرآیند و نتایج درمان PTC برای یک بیمار مبتلا به SAD به طور کامل گزارش می شود. یافته ها: نتایج درمان سه جلسه ای PTC برای این بیمار، نشان می دهد که درمان کاملاً موفقیت آمیز بوده است. پیگیری 3 ساله نیز نشان داد که تغییرات رضایت بخش درمانی از ثبات و استمرار برخوردار بوده و در این دوره هیچ بازگشتی صورت نگرفته است. این نتایج، تأثیرات درمانی عمیق و پایدار مدل رواندرمانی PTC را در کوتاه ترین زمان ممکن تأیید می کند. مکانیسم های تأثیرگذاری "برنامه زمانی پارادوکسی"، به عنوان فن اصلی روش درمان PTC ، و انطباق آنها با نتایج درمان بیمار در این مقاله شرح داده شده است. نتیجه گیری: مدل رواندرمانی PTC ، به عنوان رویکردی بسیار کوتاه مدت، ساده، تأثیرگذار و کارآمد، و در عین حال اقتصادی برای درمان SAD معرفی و پیشنهاد می شود.
وهابیت و پارادوکس سلفی گری در عصر نوگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۷
95-106
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر درصدد است پارادوکس های وهابیت در خصوص چالش بزرگی که بین تحفظ به ظواهر و سیره سلف از یک سو، و پذیرش پیشرفت های بی وقفه و اجتناب ناپذیر بشری است، تبیین و شواهد این امر ارائه شود. پژوهش حاضر در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و در استنتاج از روش توصیفی تحلیلی بهره برده است. یافته ها حاکی از آن است که تناقض ها و ابهامات زیادی در بسیاری از جنبه های زندگی اجتماعی و فعالیت های اسلامی در عربستان وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از: تناقضات گذشته گرایی با گذشته زدایی، نگرش به جایگاه زن، نگرش به حجاب، برخورد با دستاوردهای تمدن جدید و مواجهه با انتخابات و دموکراسی. ماحصل پژوهش حاضر این است که منشأ همه این پارادوکس ها، واپس گرایی، انعطاف ناپذیری و عقل زدایی آیین وهابیت و تأکید بر نقل گرایی و مخالفت با مظاهر تمدن جدید و انکار تأویل، است که بر نگرش و اصول فکری جریان سلفی گری حاکم است.