عباس حاجیها

عباس حاجیها

مدرک تحصیلی: استادیار دانشگاه پیام نور ساری، ساری، ایران.

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۹ مورد از کل ۹ مورد.
۱.

بررسی هبوط در قرآن از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هبوط هبوط در قران ملاصدرا علامه طباطبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۳
هبوط در قرآن یکی از مسائل جدی است و با آنکه در ادیان الهی دیگر هم هست ولی هر یک تفسیرهایی بر آن دارند که قابل تأمل است. آنچه وجه غالب در همه ادیان و از جمله تفاسیر اسلامی است این است که این هبوط نوعی تنزل و تحقیر آدمی است و این بخاطر اقدام نادرستی بود که آدم کرد و تحت تأثیر شیطان قرارگرفت و نافرمانی کرد و یا به تعبیر خفیف تر، ترک اولائی بود که انجام داد و اگر چنین نمی کرد چه بسا سرنوشت انسان به گونه ای دیگر بود و یا در بهشت، جاودان می ماند.پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخگویی به این سوال می باشد که دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی درمورد  هبوط در قرآن چیست؟مبانی هبوط در آیات متعددی از قرآن مجید بیان گردیده و از اخراج آدم از بهشت و اسکان او در زمین به هبوط تعبیر شده است. همچنین در میان مفسران بحث هبوط مقامی مطرح شده است و هم در بین فلاسفه و هر یک در این زمینه نظریات و احتمالاتی را بیان فرموده اند . یافته های پژوهش حاکی از آن است که ملاصدرا گناه آدم را مربوط به مقام چهارم از مقام های قوس نزول انسان پیش از آغاز زندگی بر روی کره زمین می داند. از نظر او، نافرمانی آدم اتفاقی خارجی نبوده و بیان قرآن نظر به نوع انسان، یکی از ویژگی های ماهیت انسان را متذکر می شود. اما آیات متعددی از قرآن با اشاره به فریب خوردن آدم و حوا از شیطان و آشکارشدن عورتشان پس از نافرمانی، این تفسیر را در معرض پرسش قرار داده و صراحتاً به عنوان واقعه ای خارجی از این موضوع یاد کرده اند تا جایی که می گویند این دو سعی داشتند با برگ درختان بهشتی زشتی های خود را بپوشانند. اهمیت این موضوع از آن رو است که تاکنون کسی از منظر زبان دین تفسیر ملاصدرا از بهشت آدم و نافرمانی او را نقد نکرده است. علامه طباطبایی، جریان هبوط را به ساختار انسان شناختی تفسیر می کنند. ایشان معتقدند این چند آیه که در سوره بقره، اعراف و طه درباره خلقت حضرت آدم بیان شده ساختار انسان شناختی دارد. وی معتقد است عصاره آنچه در تمام کتب آسمانی به چشم می خورد در این آیات مندرج است.
۲.

بررسی و تحلیل چهار ویژگی رهبری اصیل در قرآن بر اساس دلالتهای داستان حضرت موسی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۶۶ تعداد دانلود : ۲۲۹
هدف: این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل چهار ویژگی رهبری اصیل در قرآن بر اساس دلالتهای داستان حضرت موسی(ع) انجام شده است. روش: در این پژوهش با بهره گیری از امکانات و ابزار کتابخانه ای، با روش تطبیقی- تحلیلی، چهار ویژگی خودآگاهی، پردازش متوازن، وجدان درونی و شفافیت رابطه در سبک رهبری اصیل و سبک رهبری حضرت موسی(ع) بررسی شد. یافته ها: فرضیه تحقیق مبنی بر قابلیت شایستگی و بایستگی سبک رهبری حضرت موسی(ع) حول محور تحلیل چهار ویژگی مذکور برای عصر حاضر، به اثبات رسید. نتیجه گیری: سبک رهبری اصیل در رهبری حضرت موسی(ع) نسبت به سبک رهبری اصیل از دیدگاه متفکران غربی، بر اصول و مبانی چندگانه ای استوار است که علاوه بر جامعیت، قابلیت اجرا و کاربردی شدن نیز دارد.
۳.

علم پیشین الهی از دیدگاه حکمت صدرایی و سینوی و تطبیق آن با آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مطالعه تطبیقی حکمت صدرایی ابن سینا علم پیشین الهی علم حصولی علم حضوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۲ تعداد دانلود : ۴۶۳
این مقاله با روش تلفیقی (عقلی نقلی) و با استفاده از منابع اسنادی و کتابخانه ای، بررسی تطبیقی علم پیشین الهی در حکمت صدرایی و ابن سینا و تطبیق آن با آیات و روایات را به کاوش نشسته و در صدد تبیین و تطبیق دیدگاه دو فیلسوف نامدار شیخ الرئیس ابن سینا و حکیم صدرالمتألهین درباره علم پیشین الهی است. یافته ها حاکی از آن است که علم در حکمت صدرایی، امری وجودی و دارای مراتب و در نظام مشایی، کیف نفسانی است. در حکمت متعالیه علم خداوند به ذات و علم به موجودات قبل از ایجاد و بعد از ایجاد، علمی حضوری ولی در حکمت مشاء علم ذات به ذات و علم به صور متقرره در ذات، حضوری و علم به موجودات خارجی، قبل و بعد از ایجاد، حصولی است. بنا بر تصویری که ابن سینا از علم پیشین حق تعالی ارائه می دهد، حق تعالی قبل از خلق صور علمیه به موجودات علم نداشته و این راه یافتن جهل در ذات حق تعالی شمرده می شود. اما در آیات و روایات، علم حضرت حق عین ذات او دانسته شده که در هر حالی که ذات برقرار باشد، آن علم نیز موجود است، خواه آن صور علمیه موجود باشند، خواه موجود نباشند. نظریه صدرالمتألهین برخلاف نظریه ارتسام ابن سینا هماهنگی کاملی با آیات و روایات دارد و مورد تأیید نویسندگان مقاله حاضر است.
۴.

بررسی تطبیقی رابطه مشیت و اراده الهی در تفسیر کبیر و المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفسیرالمیزان هدایت و ضلالت مشیت و اراده الهی تفسیرکبیر

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات موارد دیگر کتاب شناسی تفسیر
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن توحید و اوصاف الهی در قرآن
تعداد بازدید : ۲۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۲۳۹
وجود آیات به ظاهر متفاوت در قرآن کریم پیرامون مسأله هدایت و ضلالت، و آیاتی که بیانگر عمومیت مشیت و اراده الهی و حاکمیت آن بر نظام آفرینش می باشد، آن را به یک دل مشغولی فکری و دینی میان متکلمان، و مفسران اسلامی تبدیل نموده و موجب پیدایش آرای متفاوتی در این خصوص شده است و این امر در تفاسیری که با صبغه کلامی به نگارش در آمده اند از نمود بیشتری برخوردار بوده است و در این میان، فخر رازی و علامه طباطبایی به عنوان نمایندگان دو مکتب تفسیری اشاعره و امامیه براساس مبانی، قواعد، و پیش دانسته های مبنایی، ابزاری و محتوایی تفسیری، مانند اعتقاد یا عدم اعتقاد، به نقش آیات قرآن در تفسیر یکدیگر، نقش سیاق آیات در فهم صحیح دیگر آیات، برخورداری قرآن از زبان خاص، حجیت سخنان اهل بیت علیهم السلام در تفسیر که به نص حدیث ثقلین همتای قرآن دانسته شدند، حجیت عقل در تفسیر قرآن و حسن و قبح عقلی، برداشت های متفاوتی پیرامون آیات مرتبط با مساله هدایت و ضلالت و رابطه آن با اراده و مشیت الهی داشته اند، به طوری که فخررازی با تکیه برمبانی کلامی اشعری وقوع همه حوادث عالم و صدور تمامی افعال انسان در زندگی فردی و اجتماعی، از جمله مسأله هدایت و ضلالت انسان، امری حتمی و جبری و تخلف از آن را محال دانسته، در حالی که علامه طباطبایی با استدلال به آیات قران و روایات معصومین علیهم السلام و دلایل عقلی ضمن اعتقاد به عمومیت مشیت و اراده الهی، نه تنها از آیات مربوطه استنباط جبر ننموده بلکه آیات مربوط به مشیت و اراده الهی را مبین و مؤید اختیار انسان نیز دانسته است. مقاله حاضر جستاری تطبیقی است از آیات تفسیر شده پیرامون موضوع فوق از دو مفسر مذکور، براساس تفسیر کبیر و المیزان تا وجوه اختلاف ادله و آرای تفسیری آنها باز نموده شود.
۵.

بررسی ارتباط «طور ورای عقل» ملاصدرا و «سپهر دین» کی یرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل وحدت وجود قلب پارادوکس طور وراء عقل سپهر دین

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای فلسفه های زندگی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  7. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۱۹۵ تعداد دانلود : ۸۴۱
آیا حوزه ای فراتر از عقل که منطق ناپذیر و احکامش ضد عقل باشد، وجود دارد؟ این پرسش همواره عرفان را به رویارویی در برابر فلسفه فراخوانده است. ازاین رو دو حوزه «عقل» و «طور ماورای عقل» و نسبت بین این دو همیشه موردتوجه عرفا، عرفان شناسان و دین پژوهان در غرب مسیحی و شرق اسلامی بوده است. ملاصدرا و کی یرکگور می پذیرند که عقل منبع معرفتی کامل برای درک حقایق نیست. کی یرکگور در مواجه با پارادوکس موجود در سپهر دین حکم به توقف عقل می دهد. ملاصدرا قلمروهای ادراکی و حوزه های معرفتی را در هر دو حوزه عقل و طور ورای آن، دارای هماهنگی و انسجام می داند. کی یرکگور زیست اندیشوری است که در تقسیم بندی خویش از مرحله های زندگی، سپهر دین را فراتر از اخلاق، عقل و زیبایی شناسی برشمرده است. از دیدگاه ملاصدرا و کی یرکگور سپهر دین و طور ورای عقل دارای هویتی رازآلود و تمثیلی است؛ تمثیلی که زبان شعری و ساخت های ادبی نیست بلکه یک طرز خاص از تفکر و یک روش خاص برای نیل به معرفت است. در این مقاله به بررسی همسانی ها و ناهمسانی های این دو شیوه ی زیست (سپهر دین و طور وراء عقل) از نگاه این دو پرداخته شده است.
۷.

رویکرد بابا افضل کاشانی به برخی از مهم ترین مسائل فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۸۷ تعداد دانلود : ۳۸۴
محمد ابن حسن کاشانی، معروف به بابا افضل از فلاسفه و حکمای بزرگ ایران و دارای بدایعی در حکمت و عرفان است. وی، نظریات خود را درباره مسائل مهم فلسفی به شیوه ای بدیع ابراز می کرد و مسائلی همچون معنای ابداع، مباحث مربوط به زمان، دهر، ازل و ابد، ضروری، معلوم و مجهول، استدلال، عناصر اربعه، اتحاد، و... را با بیانی شیوا و مستقل از بیان سنتی فلاسفه پیشین، در مجموعه ای از رسائل باارزش و فلسفی به منزله میراثی ماندگار از خود به جای گذاشته است. در مقاله حاضر، نظریات بابا افضل در حوزه های فلسفی و کلامی مورد بحث قرار گرفته است و نگاه او از منظر ادبیات به مثابه شیوه ای بدیع در نگارش های فلسفی به صورتی کم سابقه و بلکه بی نظیر ارائه گشته است. افضل الدین دارای اشعاری زیبا نیز بوده است که در نوع خود بی بدیل است. به تناسب مباحث در این مقاله، به برخی از آن ها نیز در پایان مقاله اشاره می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان