مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
پارادوکس
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴۰
193-213
حوزه های تخصصی:
پارادوکس به عنوان یک آرایه بدیعی در ادبیات فارسی، یکی از عوامل زیبایی و برجسته سازی در آثار ادبی محسوب می شود. عطار از این آرایه ادبی به فراوانی در آثار خود استفاده نموده است. این پژوهش در نظر دارد تا کاربرد این آرایه بدیعی را در منطق الطیر و روان شناسی یونگ بررسی و تحلیل نماید. مطابق نتایج، عطار به یاری سیمرغ و یونگ به کمک کهن الگوی خویشتن هر دو در جستجوی تکامل و رشد انسانی؛ یعنی کل یکپارچه اند و کل یکپارچه پارادوکس بنیاد است؛ زیرا از نیروهای متضاد هستی تشکیل شده است؛ نیروهایی چون نیک و بد، عالم صغیر و عالم کبیر، جزء و کل و ماده و مینو (وحدت اضداد) که ناظر به یکپارچگی و تعادل دو جنبه وجود، یعنی «جسم و روان» (سی مرغ یا خودآگاه + سیمرغ یا ناخودآگاه) است که به مقام وحدت تعبیر می شود؛ نتیجه این وحدت، فناست و این فنا در آن واحد، بقاست در ابعاد دیگر هستی. در نتیجه چنین تمامیت پارادوکس بنیاد است که عارف کل نکر و تمامیت جو در «قرن های بی زمان» به سر می برد، «درون سایه آفتاب می بیند»، «در بی خویشی به خویش» می رسد و «در عدم به وجود» دست می یابد.
کاربرد پارادوکس درمانی برای درمان اختلال بدشکلی بدنی: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۹ شماره ۹۵
1371-1387
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال بدشکلی بدنی ( BDD )، به عنوان یک وضعیت بالینی ناتوان کننده، اگر درمان نشود به یک بیماری مزمن تبدیل خواهد شد. بنابر این، درمان BDD یک نیاز فوری بالینی محسوب می شود. هدف: یکی از اهداف این مقاله، معرفی اصول و فنون یک مدل جدید روان درمانی برای اختلال های روانشناختی با عنوان اختصاری PTC (پارادوکس + برنامه زمانی = درمان) است. هدف دوم، سنجش نتایج کاربرد مدل رواندرمانی PTC برای درمان اختلال بدشکلی بدنی است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه موردی بالینی است. در این مقاله، فرآیند و نتایج درمان PTC برای یک بیمار زن 33 ساله مبتلا به BDD به طور کامل گزارش می شود. مقیاس بدشکی بدنی ادراک شده ( PBDS )، مقیاس افسردگی بک ( BDI )، مقیاس اضطراب بک ( BAI ) و مقیاس درجه بندی ذهنی نتایج درمان ( TOSRS ) توسط بیمار تکمیل شد. یافته ها: نتایج درمان پنج جلسه ای PTC برای این بیمار، به طور کامل موفقیت آمیز بود. پیگیری های 24 ماهه و 36 ماهه نیز نشان داد که تغییرات درمانی از ثبات و استمرار برخوردار بوده و در این دوره هیچ بازگشتی صورت نگرفته است. نتایج درمان این بیمار، تأثیرات درمانی عمیق و پایدار مدل روان درمانی PTC را در کوتاه ترین زمان ممکن برای درمان BDD تأیید می کند. مکانیسم های تأثیرگذاری "برنامه زمانی پارادوکسی" و انطباق آنها با نتایج درمان بیمار در این مقاله تشریح شده است. نتیجه گیری: مدل رواندرمانی PTC ، به عنوان رویکردی بسیار کوتاه مدت، ساده، تأثیرگذار، کارآمد، و در عین حال اقتصادی برای درمان BDD معرفی و پیشنهاد می شود.
نگاهی به چگونگی انواع «من» و «ما» در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
187 - 216
حوزه های تخصصی:
حافظ، توانی شگرف در گزینش بهترین واژه ها، برای انتقال معانی دارد. بسامد معنادار انواع «من» و «ما» در شعر حافظ، بیانگر آن است که شاعر از این شیوه های خاص زبانی برای بیان گزاره های شخصی، اجتماعی، عرفانی، ملامتی، عاشقانه و دغدغه های جهان شمول بشری، بهره می گیرد. حافظ، در پیوند با مضمون های اشاره شده، در حدود 200 بیت انواع «من» و «ما» را در همه سروده هایش بسیار هنرمندانه بازتاب داده است. عنصر عشق، به گونه ای پیدا و پنهان با «من» و «ما»پردازی های حافظ، پیوسته است. در «ما» و «منِ» عشق باز و ملامتی حافظ، سرنوشت جاودانه ی بشر با همه ی فراز و نشیبش، جلوه می کند. بن مایه ی برجسته در «من» و «ما»های بشری حافظ عشق، ملامت و تقدیر است؛ راه پویی ای ناگزیر و گریزناپذیر. «ما» نیز در منطق و شیوه ی شاعری حافظ کاربردی چندگانه دارد و مضمون های آمده در انواع «من» را با بسامد کمتری، بازتاب می دهد. با توجه به رسالت شعر حافظ، بازتاب انواع «ما» و «من» توصیفی و اسنادی، مدخل هایی هستند که نگرش شاعر را به پسندها و ناپسندهای روزگار، غربت انسان و تناقض های وجودی اش، نشان می دهد. در «ما» و «من» غنایی حافظ، همه ی بالا و پست انسان، نمایان است. کاربرد صفات جمع جانشین اسم، تتابع اضافات، صفات پیاپی با واو عطف و صفات و اضافات پس از تخلّص شعری نشانه های دیگری هستند که به شناخت «ما» و «من» غنایی در اشعار حافظ کمک می کنند.
واکاوی «رمزهای هندسی زبان صوفیانه» در شعرعراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
رمزهای هندسی تعبیری مدرن از مجموعه ای از شگردهای ادبی است که قدمای بلاغی ما تحت عنوان تمثیل و متأخران تحت عنوان رمز، سمبول و پارادوکس از آن نام می برند. در این رویکرد، زبان در معنای حقیقی خود بکار نمی رود و معنای مجازی و رمزی، مورد نظر شاعر و نویسنده است. بی تردید، یکی از گروه های فکری جهان اسلام صوفیه هستند که این نوع بیان و زبان را برای تبیین آموزه های عرفانی خود مورد استفاده قرار می دهند؛ که در این میان عطار به عنوان برترین فردی که از رمزهای هندسی به شکلی هنری و ماندگار استفاده کرده است از برجستگی بیشتری برخوردار است. در مقاله ی پیش رو به شیوه ی تحلیلی - توصیفی شعر فخرالدّین عراقی از شاعران سده ی هفتم از این منظر مورد کاوش قرار گرفته است. نتیجه ی بدست آمده نشان می دهد که عراقی از زبان صوفیانه در قالب هندسه ی زبانی استفاده کرده و حقایقی عرفانی نظیر زبان دل، زبان اشارت، زبان تمثیلی- عرفانی، زبان شطح و طامات، زبان حقیقت، عشق و وحدت وجود بسیار سود جسته است و توانسته است به خوبی خبر کلان آموزه های عرفانی خود را به مخاطب منتقل نماید. از میان زبان ها، زبان حقیقت و رمز، بیشترین بسامد را در شعر عراقی دارد.
سبک شناسی متناقض نما در شعر حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
81 - 98
حوزه های تخصصی:
در ادبیات فارسی محور جمال شناسی بر شکستن هنجارها و عادت های زبانی در لفظ و معناست که این مهم در آرایه ادبی «متناقض نما» خود را نشان داده است. متناقض نما یا پارادوکس در شعر حافظ اغلب به صورت فنی، زیبا و البته ظریف و شگفت انگیز خودنمایی می کند. یعنی از اجتماع امور متضاد و متناقض، تصویری شگفت، هنری و زیبا خلق می نماید. این مقاله با هدف بررسی متناقض نما و گونه های آن در شعر حافظ به نگارش درآمده است. روش کار به شیوه توصیفی-تحلیلی است. سؤال اصلی تحقیق این است که حافظ از چه شگردهایی در ابداع ترکیبات پارادوکسی بهره گرفته است؟ انواع پارادوکسهای زبانی، فکری و ادبی در دیوان حافظ کدامند؟ نتیجه تحقیق بیان می دارد پارادوکس در متن و بطن شعر حافظ حضوری فعال دارد و از اصلی ترین ویژگی های سبک شعر وی به شمار می آید. التذاذ و آفرینش ادبی، ایجاد امید و حس زیبانگری در فضای ایران بعد ازحمله مغول، هنجارگریزی به هدف ریاستیزی و عرفان ناب و هنری حافظ از عمده عوامل ایجاد متناقض نما در شعر وی محسوب می شود.
پارادوکس امتناع تناقض: گزارش و گشایش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پارادوکسِ امتناع تناقض که بنیادی ترین اصل معرفت را به چالش می کشد با پذیرش این که «اجتماع نقیضان ممتنع است» نتیجه می گیرد که «اجتماع نقیضان ممتنع نیست». صدرالدین شیرازی کوشیده است که این پارادوکس را با جدایی نهادن میان حمل اوّلی و شایع فروگشاید. او پیش فرض می گیرد که «اجتماع نقیضان» موضوع گزاره های یادشده و «ممتنع» محمول آن ها است. این جستار با نفی این پیش فرض، راه حل دیگری را پیش می نهد که برپایه ی آن «اجتماع» بر ادات عطف، «نقیضان» بر سازه های عاطف، و «ممتنع» بر ضرورت سلب که ترکیب جهت و کیفیت است، دلالت دارد. پارادوکسِ امتناع تناقض که بنیادی ترین اصل معرفت را به چالش می کشد با پذیرش این که «اجتماع نقیضان ممتنع است» نتیجه می گیرد که «اجتماع نقیضان ممتنع نیست». صدرالدین شیرازی کوشیده است که این پارادوکس را با جدایی نهادن میان حمل اوّلی و شایع فروگشاید. او پیش فرض می گیرد که «اجتماع نقیضان» موضوع گزاره های یادشده و «ممتنع» محمول آن ها است. این جستار با نفی این پیش فرض، راه حل دیگری را پیش می نهد که برپایه ی آن «اجتماع» بر ادات عطف، «نقیضان» بر سازه های عاطف، و «ممتنع» بر ضرورت سلب که ترکیب جهت و کیفیت است، دلالت دارد.
تساوی و چالشهای آن از پیش دبستانی تا کارشناسی
حوزه های تخصصی:
به بیان مرحوم دکتر غلامحسین مصاحب، از مفاخر ریاضی ایران، رکن اولیه هر دستگاه ریاضی نوعی نسبت "تساوی" در آن است تا بدان وسیله بتوان تشخیص داد که اشیا مورد بحث از جهت مورد نیاز متمایزند یا نه. از زمانیکه کودک به مقایسه و ایجاد تناظر یک به یک بین دو دسته از اشیا می پردازد، مفهوم تساوی در ذهن وی معنا پذیرفته و بتدریج با افزایش معلومات و رشد شناختی کودک، این مفهوم تکامل می یابد. در مسیر این تکامل گاه درگیر چالش ها و پارادوکس هایی می شود که آشنایی با آنها می تواند به هموارسازی این مسیر کمک شایانی نماید. در این مقاله که حاصل یک پژوهش کتابخانه ای و تجربیات آموزشی نویسنده می باشد، سعی شده رایج ترین چالش های تساوی، از پیش دبستانی تا مقطع کارشناسی به اجمال بررسی گردد.
آمیختگی استعاره با پارادوکس در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
205 - 224
حوزه های تخصصی:
شعر به دلیل ترکیبات جدیدی از اندیشه ها و فرایندهای استعاریِ نوآورِ دیریاب است که می تواند هم قوه ی تخیل را تغذیه کند و هم باعث برجستگی کلام شود. شاعران معاصر در عرصه ی به کارگیری زبان استعاری، هرکدام به شگردهای گوناگون روی آورده اند تا ذهن خواننده را با چالش های غیرمنتظره روبه رو کنند؛ از جمله تصاویر چالش برانگیزی که در شعر معاصر باعث پیچیدگی شبکه ی تصویری کلام شده است، آمیختگی تصاویر استعاری با پارادوکس است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که این تناقض گویی های استعاری، چه نقشی در برانگیخته شدنِ ذهن خواننده به اندیشه ورزی و پرسشگری ایفا می کند. نگارنده، به روش توصیفی تحلیلی با ذکر مصداق هایی از شاعران معاصر به این نتیجه دست یافته است که اول، شاعران معاصر با چه شگردهایی تصاویر استعاری را با پارادوکس آمیخته کرده اند؟ دوم، انگیزه و هدف آن ها از همراه کردن این دو تصویر با هم چه بوده است؟ همچنین نویسنده می کوشد خواننده را به این شگرد ادبی در تصویرپردازی هایِ نوینِ استعاریِ شعر معاصر آگاه تر و ذهن او را به تکنیکی ترین برجسته سازی هنری که همان آمیختن هنری ترین ابزارِ تخیل (استعاره) با مبهم ترین تصویر شعری (پارادوکس) است؛ پربارتر کند.
بررسی پارادوکس در شعرعرار مطالعه موردی: دیوان (عشیات وادی الیابس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
36 - 56
حوزه های تخصصی:
مصطفی وهبی التل(1944-1899) معروف به عرار یکی از شاعران معاصر اردن است که پارادوکس یا ناسازواری هنری از هنجار گریزی معنایی و یکی از مهم ترین عناصر شعری وی محسوب می گردد. یافته های این پژوهش از طریق بررسی دیوان اشعار وی به نام (عشیات وادی الیابس) با روش توصیفی – تحلیلی پس از بحث راجع به پارادوکس و کاربرد آن در اشعار شاعر به دست آمده است. پارادوکس یکی از مقوله های مهم نقد ادبی است و متناقض نما، تجمع شاعرانه دو مفهوم متضاد است که از دیدِ عقلی محال و ناشدنی به نظر می آید، امّا در ورای آن حقیقتی نهفته شده که تنها ذهن کاوش گر به دریافت مفهوم آن نایل می گردد. بررسی الگوی اشعار تمسخرآمیز، پارادوکس عاشقانه شاه و درویش، پارادوکس عدم انسجام، پارادوکس اشتقاقی، پارادوکس عدم سازگاری (جمله با جمله) از مهم ترین اهداف این پژوهش است. آفریدن مضامین تازه و نکته سنجی های دقیق و باریک خیالی با به کار کشیدن تشبیهات، استعارات و مجازهای خاص شاعر از تصاویر و معانی پارادوکسی از مهم ترین نتایج این پژوهش است این پژوهش به دنبال آن است که به این سؤال پاسخ دهد که شاعر با چه شیوه ای از پارادوکس یاری جسته است که موجبات برجسته سازی سخن خویش را فراهم ساخته و هدف وی از این رویکرد چه بوده است؟ و بر این فرضیه استوار می باشد که پارادوکس در دیوان وی فقط برای زیبا آفرینی ساخته نشده و نشان دهنده مفاهیم متناقض هست و شاعر در این گونه متناقض نماها واقعیت را ارائه می نماید
پارادوکس مک تاگرت: تقریری از چیستی و دلالت آن بر نفی واقعی بودن زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۰
107-124
حوزه های تخصصی:
هستی و چیستی زمان از مسائل چالش برانگیز فلسفه است. مک تاگرت، فیلسوف انگلیسیِ فعال در ابتدای سده ی بیستم میلادی، زمان را غیرواقعی دانسته است. وی دو چارچوب مفهومی را برساخته: سلسله ی آ (با مفاهیم محوری «گذشته»، «حال» و «آینده») و سلسله ی ب (با مفاهیم محوری «پیش»، «مقارن» و «پس») و بیان داشته که واقعی بودن زمان، متوقف بر تحقق سلسله ی آ میان وقایع است. مک تاگرت سپس استدلال کرده است که تحقق سلسله ی آ مستلزم دور یا تسلسل باطل است. قلب پارادوکس مک تاگرت عبارت است از تناقضی که در هریک از مراحل تسلسل یادشده رخ می دهد، و چگونگی فهم آن، خودْ محل نزاع است. این مقاله با استفاده از ابزارهای صوری منطق جدید و عملگرهای زمانی، تقریر جدیدی از پارادوکس مک تاگرت ارائه می کند؛ بدین قرار که فرض واقعی بودن سلسله ی آ مستلزم وقوع تناقض میان توصیف های زمانی متفاوت از واقعه ای واحد است. آنگاه تلاش برای رفع آن، به شکل گیری تناقض در گزاره های موجه با زمان های مرکب می انجامد، گزاره هایی که می توان صورت نمادین آن ها را با ترکیب چندسطحی از عملگرهای زمانی نشان داد. ترکیب زمانیِ یادشده و نمایش صوری آن را می توان تا هر سطح دل خواهی ادامه داد. بدین ترتیب، سلسله ای از تناقض ها در صورت بندی پارادوکس مک تاگرت شکل می گیرد که بی پایان است. پارادوکس مک تاگرت محور بسیاری از مباحث فلسفه ی زمان قرار گرفته و حتی محرّک تدوین منطق زمان بوده است. واکنش ها به پارادوکس مک تاگرت را می توان چنین دسته بندی کرد: برخی از باورمندان به واقعی بودن زمان، شکل گیری دور یا تسلسل ادعایی مک تاگرت در سلسله ی آ را انکار کرده اند؛ برخی دیگر از آنان پارادوکس مک تاگرت را پذیرفته اند، اما تبیینی از زمان را با توسل به سلسله ی ب (به جای سلسله آ) ارائه کرده اند؛ دسته ای دیگر نیز تمامی اجزای استدلال مک تاگرت را پذیرفته اند و زمان را غیرواقعی دانسته اند. حضور فیلسوفانی شاخص در هریک از سه دسته چشمگیر است و مباحث میان آنان حول پارادوکس مک تاگرت همچنان ادامه دارد.
نگاهی آماری و تحلیلی به دلایل ایجاد و محورهای پارادوکس (متناقض نما) در دیوان حافظ
حوزه های تخصصی:
«حافظ تمام هنرش در اسلوب است و در مرکز اسلوب حافظ، نوعی بیان نقیض ی و پارادوکس ی وج ود دارد. ساختار شعر حافظ در تحلیل نهایی، یک ساختار متضاد و متناقض نما (پارادوکس) است. مفاهیم متضاد در جامه لغات و ترکیبات و عبارات متضاد رخ می نماید. استراتژی او برای بیان این رفتار ذهنی و زبانی، عمدتاً طنز و ایهام است. با بررسی دلایل و عوامل ایجاد پارادوکس می توان به این نتیجه رسید که دلایل ذیل سبب ایجاد پارادوکس در دیوان حافظ است: 1. توصیف انسان در مقام برزخی یا اراده معطوف به آزادی 2. نهادهای اجتماعی، سیاسی و دینی(شامل: سیاسیون، متشرعان، اهل تصوف) 3. بوطیقای بلاغی ویژه حافظ 4. عشق. در پژوهش حاضر بعد از تعریف مختصری از پارادوکس، به دلایل ایجاد پارادوکس و محورهای آن در دیوان حافظ پرداخته و در پایان تعداد 225 مورد از ابیات معرفی یا تشریح شده است. مطالعه حاضر با ذکر نمونه هایی نشان داده است که توجه به پارادوکس می تواند نقش بسیار مهمی در تصحیح دیوان حافظ داشته باشد.»
بررسی پارادوکس و کارکردهای آن در بیان تجربه وحدت وجود در شعر عهد تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۵
125 - 148
حوزه های تخصصی:
عرفا برای تبیین اندیشه ها و تجارب عرفانی و انتقال این مفاهیم به دیگران و اقناع مخاطبان خویش، از ظرفیت های هنری زبان در قالب بیان پارادوکسی و متناقض نمایی بهره برده اند. عارفان تجارب عرفانی خود را فراتر از حدّ تقریر و توصیف می دانند و عده ای نیز بیان و توصیف آن را حتی ناممکن می شمارند. این حقایق و معارف بنا به احوال سالک، بسیار متفاوت و متغیر خواهند بود؛ اما آنچه هست اینکه چرا بازتاب این موارد در ساخت زبان به راحتی امکان پذیر نیست و اصولاً چرا پس از بازتاب زبانی آن ها، گزاره های حاصل، غیر قابل درک به نظر می رسند و در برخورد اول گاه متناقض و خلاف عادت جلوه می کنند که می توان متناقض گونگی را از ویژگی تجربه عرفانی محسوب نمود. شعر عرفانی و هنری حوزه هرات عهد تیموری، یکی از شاهکارهای ادب عرفانی در ادوار گذشته به شمار می رود که در گسترش و رونق بخشیدن عرفان تعلیمی نقش بارز دارد که متاسفانه جلوه های مفاهیم عرفانی و ابزار بیانی آن، کم تر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و شهرت آن بیشتر در تجلی هنر است. این پژوهش، کارکرد پارادکس را به عنوان یک ابزار بیانی زبان عرفان تبیین نموده و نقش آن را در بازخوانی تجربه وحدت وجود در شعر عرفانی حوزه هرات برجسته ساخته است. حاصل بدست آمده از این تحقیق، عبارت از آن است که ابزار بیانی متناقض نما، با توجه به تناقض نمائی تجربه .وحدت وجود و شرایط گوینده و مخاطب جامعه عهد تیموری در حوزه هرات، یکی از بهترین و زیباترین شیوه بیان هنرمندانه و عارفانه است.
ابن سینا و پاسخ به پارادوکس هایی درباره ماده و صورت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
153 - 133
حوزه های تخصصی:
در این مقاله پاسخ ابن سینا به دو پارادوکس کیت فاین درباره ماده و صورت را بررسی کردیم. پارادوکس هایی که در ذیل نظریه ماده - صورت گرایی ارسطوئی طرح می کند و مفروضات ارسطویی را از منظر آنها می سنجد. پاسخ ابن سینا به این پارادوکس ها مهم است زیرا مزایا و کاستی های احتمالی موجود در ماده-صورت گرایی سینوی را مشخص می کند. بر این اساس در مقاله: نخست، می پردازیم به پارادوکسی، درباره امکان تمایز میان دو شیئی که صورت و ماده مشترک دارند. برای رفع پارادوکس، سه آموزه انتقال ماده، صورت مشترک و ترکیب قابل طرح است با انکار هر آموزه پارادوکس حل می شود ابن سینا پارادوکس اول را با انکار صورت مشترک پاسخ می دهد. دوم، می پردازیم به پارادوکسی، درباره تغییر ماده در یک شی و حفظ اینهمانی آن در طول زمان، که نشان دادیم ابن سینا در این موضع نمی تواند پارادوکس را حل کند و تنها راه ممکن ابن سینا نسبی کردن رابطه جزئیت ماده به شاخص زمان است.
بررسی انتقادی نسبت تجرد ادراک با ثبات تغیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
57 - 78
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی در توجیه مباحث معرفتی گره خورده به تجرد، از جمله توجیه تجرد ادراک های حسی و توجیه سریان علم در جهان ماده و چگونگی معلوم واقع شدن امور مادی، ثبات تغیر را پیش می کشد و در استدلال خود می گوید تغیر در تغیر خود ثابت است. هدف اصلی این نوشتار آن است که بکوشد به گونه ای جامع به بررسی انتقادی همین تعبیر پارادوکسیکال ثبات تغیر و نسبت آن با تجرد ادراک بپردازد. ما در این مقاله بیش تر به نقدها و اشکال های خاص خود بر ثبات تغیر خواهیم پرداخت: تفاوت معنای تجرد با معنای ثبات در امور مادی ثابت؛ مجرد شدن سکون؛ مجرد شدن کل جهان مادی؛ از میان رفتن یکپارچگی و اتصال در یک ثبات واحد؛ خلط همیشه بودن حرکت/تغیر با حرکت/تغیر همیشگی؛ مثال نقضی در مورد نیاز به تجرد در ادراک و صور ذهنی؛ و در نهایت مشکل تسلسل. و از آن جا که برخی از معاصران نیز تعبیر پارادوکسیکال ثبات تغیر را ناخوش آیند یافته اند، به نقدها و بررسی های آن ها نیز اشارة کوتاهی خواهیم داشت.
چندلایگی و تعلیق معنای قطعی در شعر شفیعی کدکنی با تکیه بر نماد و پارادوکس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
175 - 192
حوزه های تخصصی:
متن ادبی قابلیت چندلایگی و تأویل پذیری دارد. دلیل این وضعیت، حضور بعضی از ایماژها در متن است. این مقاله می کوشد تا دو صنعت ادبیِ نماد و پارادوکس را در شعر شفیعی کدکنی از جهت نقشی که در تعلیق دائم، قطعی و چندلایگی معنا دارند و نیز به عنوان دو صنعت ادبی که شکاف و خلأ عمیقی را میان زبان عادی و زبان بلاغی ایجاد می کنند، مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. پرسش اصلی این پژوهش این است که نماد و پارادوکس، به چه میزان در ایجاد لایه های متفاوت معنایی در شعر شفیعی نقش دارند و سهم هرکدام از این دو آرایه در ایجاد شکاف و خلأ میان دو قطب عادی و بلاغی زبان و ایجاد چندلایگی معنای متن چه میزان است؟ یافته ها و شواهد موجود در متن نشان می دهد که عنصر نماد در مقایسه با پارادوکس در سیّالی و عدم قطعیت، پنهان سازی و تعلیق معنا در اشعار شفیعی از جایگاه مهم تری برخوردار است و پارادوکس نیز علیرغم تازگی، زیبایی و شگفت انگیزیِ کاربرد، در مقایسه با نماد بسامد کمتری دارد. براین اساس، شفیعی کدکنی بر اساس درک راستینی که از قدرت نماد در پویایی و فرازمانی معنا دارد، خلأ ادبی و عمیقی را میان زبان عادی و ایده متن که نتیجه آن، شکستن ساختار عادی زبان و شور هیجان در معناست- ایجاد می کند. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی با ارائه آمار است.
بررسی اسلوب های بلاغی در شعر پایداری مصطفی وهبی التل در تطبیق با مفاهیم و تشبیهات مقاومت در پوسترهای مدافعان حرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
205 - 224
یکی از انواع شاخه های ادبی و هنری، نوع پایداری یا مقاومت است. در این میان، شاعران و هنرمندان بسیاری این گونه را برگزیده اند. مصطفی وهبی التل از شاعرانی است که این سبک ادبی را برگزیده است. این نوع ادبی و هنری، در پوسترها مربوط به جنگ ها نیز دیده می شود. این پژوهش به دنبال بررسی عناصر بلاغی در شعر پایداری وهبی و پوسترهای دفاع مقدس است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای است. بررسی ها نشان داد شاعر با استفاده از ترفند پارادوکس، توانسته دست به بازآفرینی مفاهیم و برجسته سازی واقعیات تلخ ملت و وطنش بپردازد. در رابطه با نوع تشبیهات مورد استفاده شاعر در مجموع می توان گفت که بیش تر تشبیهات وی، از نوع مبتذل و سطحی هستند؛ چراکه طرفین تشبیه و ادات و حتی در مواردی وجه شبه در آن کاملاً محسوس بوده و آورده شده است. می توان گفت که شاعر در زمینه ی استفاده از عنصر ادبی تلمیح، چندان در عمق حرکت نکرده و درک و دریافت این گونه تلمیحات در شعر وی نیاز به کوشش چندانی ندارد. نکته ی قابل تأمل در رابطه با انتخاب اوزان عروضی این شاعر، استفاده از اوزان عروضی مختص به خمریه و یا غزل جهت طرح مسائل ادبیات مقاومت است. شاید بتوان گفت که قبل از بررسی هرگونه مضمون ادب مقاومت در اشعار این شاعر و نیز تناقضات موجود در آن، می توان این تناقض مضمونی و ساختاری را دید. نکته ادبی متمایز اشعار عرار و نیز نقطه ثقل و نقطه عطف تحلیلی اشعار وی، در پدیده کاربست صور بیانی مضاعف و تزاحم تصاویر رقم خورده است. اهداف پژوهش: بررسی اسلوب های بلاغی و پارادوکس در اشعار پایداری مصطفی وهبی التل. بررسی عناصر مقاومت در پوسترهای دفاع مقدس. سؤالات پژوهش: مصطفی وهبی التل در اشعار پایداری خود از چه اسلوب های بلاغی استفاده کرده است؟ عناصر مقاومت و پایداری چه بازتابی در پوسترهای دفاع مقدس دارد ؟
تضّاد در عین وحدت (پارادوکس) در مثنوی و غزلیّات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار دو سؤال مطرح می شود: 1- آیا در اندیشه، نگرش و نظام فکری مولوی، تناقض و تضادی وجود دارد؟ 2- آیا این تناقض در سطح زبان و اندیشه اوست یا به اصول فکری او نیز مربوط می شود؟
نگارندگان در این بررسی، مسئله تناقض را با عنوان «تضاد در عین وحدت» مطرح می کنند که خود در بردارنده پاسخی کلی به دو پرسش فوق است. در این بررسی، روشن خواهد شد که تناقض و دوگانگی ای در اصل و بنیان نظام فکری و بینش عرفانی مولانا وجود ندارد، بلکه آنچه به نظر متناقض نما می آید تنها در سطح کلام و یا اندیشه او در موقعیت های مختلف و یا از سوی شخصیت های متفاوت است. همه این تناقض ها و تضادهای ظاهری در یک نقطه به وحدت و یگانگی می رسند.
متناقض نمایی ( پارادوکس) در اشعار مهدی اخوان ثالث
حوزه های تخصصی:
متناقضنمایی، یکی از شگردهای زبانی است که باعث آشناییزدایی در کلام و برجستگی آن میشود. این ترفند ادبی، از موضوعاتی است که در شعر معاصر فارسی، به ویژه شعر اخوان ثالث کمتر به آن پرداخته شده است. در مقاله حاضر سعی بر آن است تا با روش تحلیل محتوا، عوامل ظهور پارادوکس و گونههای آن در شعر اخوان ثالث مورد بررسی قرار گیرد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که تصاویر و تعابیر پارادوکسی در شعر اخوان غیر از ارزش ادبی، با تفکرات وی پیوندی عمیق و تنگاتنگ دارد. او بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی و... را که بیان آنها به صورت صریح ممکن نیست، با کمک زبان و تصاویر پارادوکسی ممکن و آشکار میسازد. وی برای انتقال معانی مورد نظر خویش از هر دو نوع پارادوکس ترکیبی و تعبیری بهره جسته است. این در حالیست که پارادوکسهای تعبیری جایگاه ویژهای (بسامد بالایی) را در شعر وی به خوداختصاص دادهاند. کلیدواژهها: شعر معاصر فارسی، مهدی اخوان ثالث، پارادوکس، مسائل سیاسی اجتماعی، مسائل عاشقانه
دراماتورژی تقابل های قرآنی در قصه حضرت موسی (ع)
منبع:
مطالعات نظری هنر سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
239 - 259
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از آیات و قصه های قرآن در آثار هنری، یکی از مسائل اهل نظر و هنرمندان در هنرهای گوناگون بوده که در پژوهش های دراماتیک و اجرایی، ذیل مفهوم دراماتورژی قرار می گیرد. روش های دراماتورژی قرآن یکی از مسائل مهمی محسوب می شود که این پژوهش قصد دارد بر اساس نگاه تقابلی و پارادوکسیکال، به دراماتورژی سه دوره ی قصه ی حضرت موسی (ع) در قرآن بپردازد. این سه دوره عبارت اند از: دوره ی اول، تولد موسی (ع)، موسی (ع) و قبطی، موسی (ع) و شعیب؛ دوره ی دوم، موسی (ع) و هارون، موسی (ع) و ساحران، موسی (ع) و فرعون؛ دوره ی سوم، رؤیت خداوند، گاو بنی اسرائیل، موسی (ع) و قارون، موسی (ع) و خضر. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که دراماتورژی تقابل های قرآنی در قصه ی حضرت موسی (ع) موجب نمایشی تر شدن و ارتباط بیشتر خواننده می شود و در تبیین حقایق و پرده برداشتن از معارف ژرف قرآنی، بسیار اثرگذار است؛ به طوری که از این روش می توان در آثار دراماتیک و اجرایی جدید بهره برد.
بررسی نظریه ی آرایه ی ادبی ژان کوئن و تطبیق آن با زبان شعر کلاسیک فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
93 - 117
حوزه های تخصصی:
ژان کوئن در مقاله ی دشواریابِ نظریه ی آرایه ی ادبی کوشیده بر مبنای منطق و معناشناسی، آرایه های مبتنی بر تناقض را با ادراکی عمیق و به شکلی سامان یافته و منسجم تدوین کند. چنین دیدگاه نوینی برای بررسی های شعر فارسی که شاید به دلیل آمیختگی با اندیشه های عرفانی و تاثیرپذیری از زبان پر تناقض عرفا سرشار از تعبیرات متناقض نماست، مناسبت خاصی دارد. در مقاله ی حاضر با تمرکز بر هسته ی اصلی مطلب و مقایسه ی تعاریف و یافتن مثال های مشابه در صناعات ادبی فارسی، نخست سعی شده اساسی ترین افکار کوئن با بیانی آسان و روشن ارائه گردد. در گام بعد با نگاهی تطبیقی، این نظریه برای بررسی و تحلیل و طبقه بندی آرایه های شعر فارسی و مخصوصا شعر حافظ که در اندیشه و زبانِ وی، اصل تناقض نقشی کلیدی دارد، به کار گرفته شده است. این کار با گذر از ساختارهای واژگانی و نحوی و توجه به بنیادهای ژرف ساختی آرایه ها انجام گرفته است. از طرف دیگر بر اساس اندیشه ی کوئن پیرامون درجه بندی مقدار تضاد در انواع تناقض، می توان طیفی گسترده از ساخت های منطقی و زبانی را برای توضیح انواع تناقض، تضاد و تقابل تدوین کرد. یافته های تحقیق علاوه بر تایید مناسبت کلی این دیدگاه برای بررسی شعر فارسی نشان می دهد که زوایای نامکشوف این آرایه ها با تدوین چنین الگویی باید بازهم مورد مطالعه ای تفصیلی قرار گیرند.