مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
نسبی گرایی اخلاقی
حوزه های تخصصی:
یکی از شیوه های دسته بندی مکاتب اخلاقی، تقسیم این مکاتب به واقع گرایی و غیرواقع گرایی بر اساس نظریه های مربوط به فرا اخلاق است. هر یک از مکاتب واقع گرا و غیرواقع گرا، لوازم و پیامدهایی را در پی دارند. از جمله لوازم و پیامدهای واقع گرایی اخلاقی، مطلق گرایی اخلاقی عنوان شده است. در این نوشتار تلاش شده تا ضمن اشاره به منبع این تقسیم بندی و ارائه تعریف مورد قبول از واقع گرایی اخلاقی و بیان مراد خود از مطلق گرایی و تفاوت آن با نسبیگرایی اخلاقی، با استفاده از نظریه های اندیشمندان اسلامی معاصر، پاسخ قانعکننده ای برای سؤال اصلی این نوشتار مبنی بر اینکه «آیا میتوان جاودانه بودن اصول ارزش های اخلاقی را اثبات کرد؟» و نیز «نحوة استنتاج جاودانه بودن این اصول از واقع گرایی اخلاقی چگونه است؟» ارائه شود. بر این اساس، ضمن انتخاب دیدگاه خود مبنی بر مطلق گرایی حداقلی، دیدگاه سه اندیشمند اسلامی معاصر، یعنی شهید مطهّری، آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح که هر کدام تلاش کرده اند تا با تبیینی متفاوت، مطلق گرایی و جاودانه بودن احکام اخلاقی را اثبات کنند، نقد و بررسی شده و این نتیجه به دست آمده که در مجموع، مطلق گرایی اخلاقی میتواند به عنوان یکی از پیامدها و لوازم واقع گرایی اخلاقی مورد توجه قرار گیرد و دستکم با توجه به تبیین آیت الله مصباح این مهم دست یافتنی است.
«گزارش و تحلیل دیدگاه آیت الله جوادی آملی در باره نسبی گرایی اخلاقی»
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
اطلاق و نسبیت اخلاق از مباحث مهم در حوزه فلسفه در طول تاریخ این رشته است. برخی مقهور یافته هایی همچون تفاوت فرهنگ ها، جوامع، آداب و رسوم و حتی سلایق فردی شده و با نفی هرگونه عام گرایی و اطلاق در حوزه قواعد و احکام اخلاقی، به سوی نسبی گرایی متمایل شده اند. در مقابل، گروهی نسبیت را نه تنها خلاف یافته های عقلی دانسته اند، اعتقاد به آن را به ضرر افراد و مصالح عام اجتماعی می دانند. فیلسوفان مسلمان با تکیه بر اعتقادات دینی و دریافت های عقلی، احکام اخلاقی را کاشف از واقع می دانند و منکر جعلی بودن این اصول هستند. آیت الله جوادی آملی، مفسر حکمت متعالیه و فیلسوف اسلامی، با توجه به علم بشری و نحوه تحصیل آن و نیز کلیت و جاودانگی اصول و احکام اخلاقی، هرگونه نسبیت در اخلاق بلکه در شناخت انسانی را نفی کرده اند و با ارجاع امکان شناخت احکام اخلاقی به تجربه بشری، علمی بودن و برهان پذیری اصول اخلاقی را اثبات کرده اند. این مقاله با ذکر مؤلفه های اصلی نسبی گرایی اخلاقی، دلایل این حکیم متأله را در نقد این مؤلفه ها تشریح می کند و با توجه به مبنای واقعی بودن اصول و احکام اخلاقی، مستندات ایشان بر اطلاق و کلیت این اصول را تبیین خواهد کرد.
نقد و بررسی نسبی گرایی اخلاقی از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه های مضاف
علامه طباطبایی در المیزان، روایتی از نسبی گرایی اخلاقی را مطرح کرده، به نقد و بررسی آن می پردازد؛ نسبی نگری ای که به هیچ اصل اخلاقی جهان شمولی باور ندارد و اخلاق را تابع اهداف و شرایط متغیر اجتماعی و فرهنگی می داند. پرسش پایة این جستار این است: علامه طباطبایی چگونه و بر پایة چه پایگاه فکری ای نسبی نگری اخلاقی را نقد می کند؟ دستاورد پژوهش حاضر این است که علامه سه نوع مغالطه را در ادعای نسبی گرایان تشخیص می دهد که عبارت اند از: 1. مغالطة خلط میان اصل اخلاقی و امور ناظر به واقع؛ 2. مغالطة خلط میان اطلاق مفهومی (=کلیت) و اطلاق وجودی (= دوام)؛ 3. مغالطة خلط میان امر عینی و فرضی. همچنین، به نظر می رسد: پایگاه فکری علامه طباطبایی در نقد نسبی گرایان اخلاقی، شهودگرایی اخلاقیِ مُستنَد به فطرت است؛ شهودگرایی ای که از سوی عقل و نقل، تأیید و تفسیر و تبیین شده است و نقل و عقل در حل تعارض میان شهودات متعارض به ما کمک می کنند.
نقد و بررسی مبانی اخلاق لیبرالیسم(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
باور به تهی بودن دنیای واقعی از ارزش یا منشأیی برای ارزش، و نیز فردگرایی خاص لیبرالیسم، مکتبی اخلاقی را بنیان نهاد که تنها منشأ اعتبار گزاره های اخلاقی را اراده و میل فرد معرفی می کند. با وجود رواج گسترده اخلاق لیبرال، این دیدگاه با انتقاداتی مواجه است. در این پژوهش تلاش شده تا ضمن تبیین مکتب اخلاق لیبرال، به نقد های آن اشاره شود. نتایج بررسی انتقادی دیدگاه مزبور حاکی از آن است که، مکتب اخلاقی لیبرالیسم را باید در دستة غیرواقع گرایان اخلاقی و به تبع آن، نسبی گرایان اخلاقی دسته بندی کرد. در این صورت، حاصل غیرواقع گرایی اخلاقی این است که هرگز باید اصلی اخلاقی مکتب خویش را نتوان توجیه کرد. از سوی دیگر، نسبیت در اخلاق، بی اعتباری هر نظام اخلاقی از جمله هر مکتب نسبی گرا را رقم خواهد زد. پیامدهای غیرمنطقی نسبیت در اخلاق، لیبرالیست ها را به سخن گفتن از قیودی نظیر لزوم احترام به امیال دیگران کشانده است. اما آنها هرگز این ابهام را پاسخگو نبوده اند که با وجود غیرواقع گرا بودن، چگونه می توان به پیامدهای ناگوار واقعی، برای توجیه چنین قیودی استناد کرد. حقیقت این است که جز با در نظر گرفتن سعادتی واقعی برای انسان از یک سو، و پیامدهای واقعی افعال اختیاری او از سوی دیگر، هرگز نمی توان مکتب اخلاقی موجهی را شکل داد؛ سعادتی که از منظر دین حق، نزدیک شدن به کامل مطلق است و برای درک جزئیات پیامدهای افعال اختیاری انسان نسبت به این هدف، از راهنمایی کامل مطلق نمی توان بی نیاز بود.
تأثیرات نسبی گرایی معرفتی و اخلاقی در شناخت درمانی و نقد آن بر اساس اندیشه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت درمانی با استفاده از مجموعه ای از تکنیک ها، برای بسیاری از مشکلات روان شناختی و گستره وسیعی از اختلالات روان شناختی به کار می رود؛ اما شناخت درمانی به مجموعه ای از تکنیک ها محدود نمی شود؛ بلکه نظریه ای مبتنی بر مبانی فلسفی سازگار با روش های علمی است. پیشگامان و محققان شناخت درمانی با صراحت از همه بنیان های فکری شناخت درمانی سخن به میان نیاورده اند؛ اما سیری در مباحث شناخت درمانگران گویای تأثیر بنیان های فلسفی مختلفی همچون اندیشه های نسبی گرایانه معرفتی و اخلاقی است. براین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی دیدگاه های نسبی گرایی معرفتی و اخلاقی در شناخت درمانی و نقد این مبانی بر اساس اندیشه اسلامی با تأکید بر دیدگاه های علامه مصباح صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نوع اسنادی تحلیلی است. یافته های پژوهش حاکی از این است که پیشگامان شناخت درمانی معتقدند هیچ حقیقت مطلق و ثابتی وجود ندارد. همچنین ارزش های اخلاقی و معنوی عام و جهان شمول رد می شود و تمامی ارزش ها نسبی، شخصی و موقتی است. در مقابل براساس اندیشه اسلامی، بسیاری از معرفت های ما ثابت، مطلق و تغییرناپذیرند و نسبی گرایی اخلاقی نیز آموزه ای ناپذیرفتنی است و ارزش های اخلاقی مطلق، فرازمانی و فرامکانی وجود دارند.
بررسی انتقادی جدایی حقوق از اخلاق در نظریه الزام حقوقی هانس کلسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی معاصر سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
201 - 235
حوزه های تخصصی:
تلاش کلسن برای ارائه پوزیتیویسم هنجارگرا به طرح نظریه ای از الزام حقوقی می انجامد که در ذات خود اخلاقی است؛ یعنی هنجارهایی ارائه می دهد که به ضرورتی عقلانی برای انجام یک عمل اشاره دارند و مخاطب خود را ملزم به رفتاری خاص می کنند. در عین حال، «ناب» بودن نظریه او مستلزم جدایی اخلاق از حقوق (تز جدایی) است. کلسن می کوشد با طرح سه راهکار این هنجاربودگی (و هنجار بنیادین به عنوان سرچشمه آن) را با تز جدایی سازش دهد: مشروط کردن هنجار بنیادین به سامانه های حقوقی کارآمد، نسبی گرایی اخلاقی و توصیفی برشمردن گزاره های حقوقی. این سه راهکار سه ادعای او درباره اخلاقی نبودن هنجار بنیادین را دربر دارد: رد نامعتبری موضوعه، صورت گرایی اخلاقی، و خنثی بودن اخلاقی. لیکن راهکارهای ارائه شده از منظر حقوق دانان برجسته به مشکلاتی همچون استنتاج «باید» از «هست»، نپذیرفتن امکان تعارض میان هنجارهای اخلاقی و حقوقی، کافی نبودن نسبی گرایی اخلاقی برای اثبات آنتینومی کلسنی و گرایش به امری شمردن حقوق می انجامد. کلسن که خود از وجود این مشکلات آگاه بود، نظریه هنجاربودگی محتوایی را به نفع نظریه قدرت دهی کنار گذاشت. نظریه نو، هرچند توانست مشکل سازش میان تز جدایی و هنجاربودگی را حل کند، به دلیل ناتوانی در تبیین مفهوم الزام حقوقی شکست خورده، درنهایت کلسن را واداشت تا به اراده گرایی بپیوندد.
نظریه سلولی اخلاق با تأکید بر آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۷
87 - 110
حوزه های تخصصی:
در تئوری های متنوعی که در حوزه فرااخلاق مطرح است، اصول اخلاقی در یکی از دو راهیِ جهان شمولی یا جهان ناشمولی قرار می گیرد. اما نگارنده در این جستار تلاش کرده تا راه سومی باز کند؛ راه سومی که در آن، اخلاق به مثابه سلولی زنده تلقی شده مشتمل بر هسته و سیتوپلاسمی که بحسب حضورشان در بافت (=دین) و سیستم خاص (=زیست بوم و زیست نوع انسانی)، ظهور مصداقی متفاوتی پیدا می کند؛ البته این سلول اخلاقی در همه بافت ها و سیستم ها هسته سخت غیرفروکاهشیِ جهان شمول دارد، اما این هسته بحسب دین و زیست بوم های متفاوت و زیست نوع های مختلف، ظهور متفاوت پیدا کرده؛ ظهوری که قدر مشترکی با هسته اولیه و تفاوتهایی با آن دارد؛ هسته های جدید، بحسب مفهوم و فضایل چهارگانه و عینیت آنها مشترک با هسته اولیه و بلحاظ مصادیق جدیدش، هویت غیرجهان شمول دارد و متفاوت با هسته اولیه است؛ همانند سلول زنده که در بافت ها و اندام های مختلف، ظهور و کارکردهای آن تغییر می یابد. بنابراین پرسش پایه این جستار عبارت است: چگونه می توان اخلاق را از دیدگاه علامه طباطبایی هم جهان شمول و هم وابسته به زیست بوم و زیست نوع و غیرجهان شمول دانست؟ دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: نظریه سلولی مستنبط از علامه طباطبایی سه هسته متنوع دارد که اخلاق بحسب هسته نخست، جهان شمول و غیرفروکاهشی است، اما بلحاظ مصادیق متفاوت هسته دوم و سوم، غیرجهان شمول، یعنی، منطقه ای، گروهی و گاهی شخصی است. گفتنی است: نظریه اخلاقی یاد شده بحسب هسته سخت یک و دو هیچ یک از مختصات و الزامات نسبی گرایی اخلاقی را واجد نیست. همچنین، رفتار هایی که در نظریه های اخلاقی رایج از مصادیق کارهای افراطی است در نظریه سلولی، می تواند برای گروهی، رفتار افراطی و برای طیفی دیگر متعالی و ضروری باشد.
اصالت وجود به عنوان معیار خیر اخلاقی در فلسفه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
در فلسفه صدرا وجود به عنوان خیر معرفی شده است و تشکیک وجود همزمان مراتب خیر را نیز نشان می دهد. ملاصدرا در اخلاق نیز به حسن و قبح ذاتی و عقلی باور دارد. در این مقاله از ارتباط این دو بخش از اندیشه صدرا بحث خواهیم کرد و نشان خواهیم داد اصالت وجود می تواند مبنایی عقلی برای دفاع از حسن و قبح ذاتی افعال اخلاقی باشد. ادعای اصلی این است که اصالت وجود و تشکیک در وجود ابعادی هنجاری نیز دارند. در مقایسه دیدگاه صدرا با دیدگاه دو فیلسوف معاصر او مشخص خواهد شد صدرا به دلیل آنکه با تکیه بر عقل از خیر اخلاقی دفاع می کند احکام اخلاقی را تابع اراده انسان نمی داند و دیدگاه او در برابر اراده گرایی دکارتی قرار دارد. همچنین اخلاق واقع گرایانه او با فایده گرایی تجربی نیز تفاوت دارد و به دلیل پیوند دادن وجود با خیر در برابر بی معنایی و پوچ گرایی است.
تأثیر عواطف فردی بر جهت گیری اخلاقی حسابرسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۷)
423 - 442
حوزه های تخصصی:
واقعیت موجود برای حسابرسان این است که آن ها بر خلاف فرآیند حسابرسی، واکنش های عاطفی را تجربه می کنند که این مهم می تواند منجر به خلقیات رفتاری متفاوتی شود. لذا در این پژوهش به بررسی تأثیر عواطف فردی بر جهت گیری اخلاقی حسابرسان پرداخته شده است. نمونه آماری این تحقیق شامل 201 نفر از مدیران و شرکا در مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابرسان رسمی مستقر در تهران در سال 1400 است. مبانی نظری تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای و داده های تحقیق بر اساس پرسشنامه جمع آوری شده و با استفاده از نرم افزار SmartPLS مورد تحلیل قرار گرفته است. فرضیه های تحقیق بر اساس روش همبستگی و با استفاده از معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که عواطف فردی بر شاخص های جهت گیری اخلاقی حسابرسان (شامل ایده آل گرایی و نسبی گرایی اخلاقی) تأثیر مثبت و معناداری دارد. به طور کلی نتایج پژوهش نشان می دهد ویژگی های روان شناختی حسابرسان در رعایت اخلاق حرفه ای از جمله عوامل تأثیرگذار محسوب می شود. همچنین این تحقیق می تواند اطلاعات سودمندی را برای سیاست گذاران حرفه حسابرسی فراهم آورده و موجب بسط نتایج تحقیقات رفتاری در حوزه حسابرسی می شود.
مبانی اخلاق اجتماعی در معنویت گرایی جدید و چالش های آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۱ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
123 - 149
حوزه های تخصصی:
معنویت جدید مدافع کسب هنجاری، معنوی و اخلاقی از درون است و خود را در مخالفت با نهاد های رسمی دینداری تعریف می کند. با توجه به این رویکرد درون گروانه، ممکن است معنویت گراییِ جدید نوعی انزواطلبی معنوی به حساب آید، اما می توان نشان داد که معنویت گرایانِ جدید در امور اجتماعی مشارکت فعّال دارند و خود را در همدلی، همدردی و همیاری اجتماعی پیش گام می دانند. در این مقاله بر آنیم تا مبانی ارزش شناختی و مُدل نظری ارتباطات اجتماعی در معنویت گرایان جدید را بررسی کرده و نشان دهیم که فعالیت ها ی نوع دوستانه این جریان، برای اخلاقی خوانده شدن، با چه چالش هایی روبه روست. در این مقاله با برشمردن و تحلیل چالش های موجود بر سر اخلاقی خواندن تعاملات اجتماعی در معنویت گرایی جدید - با تأکید بر نسبی گرایی و خودگروی اخلاقی - در صدد بوده ایم تا زمینه پاسخ به این پرسش را فراهم آوریم که آیا فعالیت ها ی خیرخواهانه معنویت گرایان جدید را می توان به مثابه امری اخلاقی نگریست و آیا معنویت گرایی جدید می تواند در گسترش اخلاق اجتماعی نقش ایفا کند؟