مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
فلسفه اقتصاد اسلامی
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، گسترش مطالعات انتقادی فلسفة اقتصاد، محقّقان اقتصاد اسلامی را با سؤالی جدّی در مورد نقش مطالعات فلسفی در هویّت بخشی به دانش اقتصاد اسلامی و ارتقای آن مواجه ساخته است. در این مقاله، با استفاده از روش تحلیل فلسفی، به بررسی چیستی، قلمرو، و چشم اندازهای فلسفة اقتصاد اسلامی در مقایسه با فلسفة اقتصاد متعارف میپردازیم. فرضیة اصلی مقاله آن است که این دو زمینة مطالعاتی میتوانند در تعامل با یکدیگر، با پرداختن به جنبه های معرفت شناختی، هستیشناختی،انسان شناختی، و ارزش شناختی گزاره های اقتصادی، به ارتقای دانش اقتصادی کمک کنند. مطالعات فلسفة اقتصاد اسلامی ـ که از نظر نوع نگاه فلسفی (مضاف) و متعلّق بررسی درجة دوم (مضاف الیه) از همتای خود متمایز است، دو دسته منافع بیرونی و درونی دارد. این رویکرد با گسترش منابع، ابزارها، و متعلّق شناخت و ترویج نظام ارزشی متعالی، به بازسازی واقعیت اقتصادی در نظریه های اقتصادی یاری میرساند. از این گذشته، با این بررسیها، خودآگاهی اقتصاددانان نسبت به ماهیت و توان نظریه های اقتصاد اسلامی افزایش مییابد و حلقه های مفقوده میان مبانی، نظریه پردازی، و اجرا در آثار اقتصاد اسلامی کشف میشود؛ و بدین ترتیب زمینة هویّت بخشی به دانش اقتصاد اسلامی و تصحیح مسیر حرکت آن فراهم میگردد.
فلسفة اقتصاد اسلامی: وجوه معناداری، شیوه های تکوین، رسالت و مسائل پیش رو
حوزههای تخصصی:
بیش از سه دهه است که بحث از معناداری «علم اقتصاد اسلامی»، و ماهیت آن، به یکی از دغدغه های اندیشمندان مسلمان تبدیل شده است؛ این بحث تحت تأثیر دیدگاه های متفاوت در مورد نحوة تعامل میان اسلام و مدرنیته قرار دارد. کاربرد هر دیدگاه در اقتصاد منجر به نوع خاصّی از تعامل بین اندیشة اسلامی و اقتصاد مدرن و در نتیجه نوع خاصّی از اقتصاد اسلامی و روش شناسی آن خواهد شد. فرضیة اساسی مقالة حاضر آن است که قرار گرفتن اقتصاد اسلامی در مرحلة پیش علم و اتّفاق نظر نداشتن بر سر مبانی تصوّری و تصدیقی و روش شناسی آن، تکوین فلسفه اقتصاد اسلامی را در چارچوب نظریة تمدّن گرایی اسلامی ضروری میسازد. یافته های این تحقیق، که به روش تحلیلی انجام شده، نشان دهنده برتری روش توسعة فلسفة علم اسلامی و بهکارگیری آن در حوزة اقتصاد نسبت به اسلامیسازی فلسفة اقتصاد و روش های مستقیم و غیرمستقیم تولید دانش اقتصاد اسلامی است. از این رو، رسالت فلسفة اقتصاد اسلامی، تأمین مبانی اقتصاد اسلامی و تکوین روش شناسی با بهره گیری از فلسفة اسلامی در حوزه های مختلف آن است. مباحثی چون نحوة تعامل مکتب، نظام و دانش اقتصاد اسلامی، روش نظریه پردازی و ارزیابی نظریه ها در اقتصاد اسلامی، ارزیابی نهادهای مدرن اقتصاد، بحث علّیت، اصالت جامعه یا فرد و فلسفة تاریخ، از مباحث عمدة فلسفة اقتصاد اسلامیاند.
بازخوانی مجدد ماهیت «اقتصاد اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سؤال از چیستی و ماهیت اقتصاد اسلامی همواره از دغدغه های محققان اقتصاد اسلامی بوده است. گرچه در زمینه تبیین ماهیت اقتصاد اسلامی مباحث زیادی مطرح شده، هنوز ابهام هایی در این زمینه وجود دارد. در این مقاله برای بازخوانی مجدد ماهیت دانش اقتصاد اسلامی، به دسته بندی، بررسی و نقد رویکرد های مختلف در تعیین ماهیت اقتصاد اسلامی می پردازیم. بر اساس دسته بندی صورت گرفته در مقاله، رویکرد محققان اقتصاد اسلامی در مورد ماهیت این دانش را می توان بر مدار چهار مقوله موضوع ، منبع، غایت و پژوهشگر توضیح داد. فرضیة ما در این مقاله این است که ملاک منبع شناخت ـ البته منابع کامل شناخت یعنی عقل و نقل با تفسیر آیت الله جوادی آملی ـ ملاک منطقی تری برای هویت بخشی به دانش اقتصاد اسلامی در دوران معاصر است. برای اثبات این فرضیه، علاوه بر استدلال های منطقی به مجموعه ای از آثار مکتوب در قلمرو اقتصاد اسلامی که عملاً بر مبنای معرفت شناختی مذکور شکل گرفته استناد شده است.
روایتی عدالت بنیان از اقتصاد «اثباتی»؛ تقریری از کارکرد علم اقتصاد و نسبت آن با علم اقتصاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصریح تعاریف یا کارکردهای علوم اجتماعی، دلالت های مهمی در درک ما از ماهیت و روش آن علوم دارد. این مقاله در پی آن است که با ارائه تقریری از ماهیت علم اقتصاد، جایگاه ایده های عدالت در سیر کار علمی یک اقتصاددان را روشن کند. در این مقاله بر اساس رویکرد تحلیلی نظری و البته با اتکا به تصریحات اقتصاددانان نوآور، تلاش می شود تا ماهیت علم اقتصاد بازتعریف/بازسازی شود. بر این اساس، علم اقتصاد، علم مطالعه شیوه مواجهه با تعارض منافع است که البته این کنکاش با اتکا بر «دیدگاه تحلیلگر یا عالِم اقتصادی درباره عدالت» شکل می گیرد. از دلالت های مهم این نگرش، کمک به شکست آشکارتر تمایز اقتصاد اثباتی هنجاری در علم اقتصاد است؛ بنابراین نه تنها «مشاهدات» بلکه «نظریه پردازی» و «ارائه تبیین های علمی» نیز متأثر از «شیوه مطلوب مواجهه با تعارض منافع از نظر محقق یا تحلیلگر اقتصادی» است. در نهایت، این مقاله منتقد تلقی جاافتاده از تمایز «علم مذهب» در ادبیات اقتصاد اسلامی است.
فلسفه دانش اقتصاد اسلامی؛ تعریف، مسائل و روش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با نگاهی درجه دو، فرانگر و عقلانی، «فلسفه دانش اقتصاد اسلامی» را مورد مطالعه قرار داده و با استفاده از روش عقلی تحلیلی و تکنیک کتابخانه ای، به تعریف فلسفه دانش اقتصاد اسلامی، نظام مسائل آن، تفاوت و ارتباط آن با فلسفه اقتصاد اسلامی و نهایتاً روش آن می پردازد. براساس نتایج این تحقیق، فلسفه دانش اقتصاد اسلامی، دانشی است که با نگاهی درجه دو، فرانگر و عقلانی، دانش اقتصاد اسلامی را مورد مطالعه قرار داده و در باره چیستی، چرایی و چگونگی این دانش به عنوان یکی از رشته های علوم انسانی اسلامی بحث می کند. نظام مسائل این دانش براساس پرسش های سه گانه منطقی چیستی، هستی و چرایی به سه سطح مسائل مبانی و مسائل مرتبط با دانش به وجه مجموعی آن (همچون چیستی و هستی و جایگاه و موضوع و قلمرو و ساختار دانش) و مسائل مرتبط با مبادی تصوریه و تصدیقیه نظریات درون دانش قابل تقسیم است. فلسفه دانش اقتصاد اسلامی فلسفه مضاف به دانش بوده و خود دانشی درجه دو است؛ ولی فلسفه اقتصاد اسلامی فلسفه مضاف به یک امر اعتباری است و دانشی درجه یک است. این دو در عین تفاوت مذکور، ارتباط وثیقی با هم دارند. روش مطالعه در فلسفه دانش اقتصاد اسلامی روشی مرکب از روش پیشینی و پسینی است.