مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
۳۷۰.
۳۷۱.
۳۷۲.
۳۷۳.
۳۷۴.
ابن عربی
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
167 - 190
حوزه های تخصصی:
مسئله اساسیِ این پژوهش بررسیِ تأثیر یا عدمِ تأثیرِ تحقیقات فلسفی در صدورِ احکامِ فقهی و هدف از آن، اثباتِ این تأثیر با مطالعه موردیِ مسئله «وحدتِ وجود» در حکمت متعالیه است. برخی فُقها در احکامِ مربوط به «کافر» و همچنین در احکام کتب «ضِلال»؛ به مسئله وحدتِ وجود و قائلینِ به آن پرداخته اند و در بابِ مشروعیّت یا عدمِ مشروعیّتِ چنین دیدگاهی به داوری نشسته اند و به تبعِ آن احکامی را در بابِ قائلینِ آن، صادر کرده اند. در این مقاله به روشِ توصیفی-تحلیلی آشکار می شود اجتهاد فقها در این باب، تابعی از نحوه مواجهه و مفاهمه فقهای صاحب رأی با آرای فلسفی است. بر این اساس، پس از ذکر نمونه هایی از داوری فقهای چند سده اخیر و ایضاح پیش فرض های فلسفی یا عرفانی نهفته در آن، نسبت تقریر صدرالمتألهین از مسئله وحدتِ وجود با دیگر تقریرها روشن و ثمره پذیرش یا عدم پذیرش آن در داوری فقها معین شده است. در این مقاله آشکار می گردد اولاً تقریرِ صدرالمتالهین از وحدت وجود از تقریر عرفانی آن متمایز است و ثانیاً پذیرش این تقریر می تواند دوگانگی و غیریت میان توحید فقها و عرفا را رفع نموده؛ و با معاضدت تحقیقات فلسفی حکمت متعالیه، اجتهاد فقها از انتساب بلاوجه صفت کفر و ضلال منزه گردد
بازتبیین مفهوم «صراط» در تفاسیر عرفانی پیش از ابن عربی و مقایسه آن با دیدگاه تفسیری- عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
163 - 188
حوزه های تخصصی:
«صراط» از واژگان قرآن کریم است که مفسران با گرایش عرفانی بر اساس اندیشه و روش عرفانی خویش، مفاهیم مختلفی برای آن گفته اند. مسأله پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای؛ بررسی مفهوم «صراط» در آیات قرآن و تفسیر و تأویل آن از تفاسیر عرفانی پنج عارف پیش از ابن عربی: سهل بن عبدالله تستری، ابوعبدالرحمان سلمی، ابوالقاسم قشیری، رشیدالدین میبدی و روزبهان بقلی شیرازی، همچنین مقایسه اجمالی آن با دیدگاه ابن عربی است. یافته های پژوهش گویای آن است که مفاهیم و مصادیق متعددی برای «صراط» ذکر شده است که عبارتنداز: هدایت و سعادت، اقامه عبودیت، معرفت حق، مشاهده و مکاشفه، دعوت عام و خاص، سیر و سلوک عارفانه، شریعت الهی. تمام موارد یاد شده؛ بیانگر مسیری است که در راستای معرفت حق تعالی، جهت رسیدن به هدایت، تکامل و سعادت انسان مطرح است که می توان آن را منطبق با دیدگاه های تفاسیر نقلی دانست. باری دیدگاه ابن عربی در برخی تبیین ها از صراط همسو با دیدگاه عارفان قبل از خود است ولی بر اساس مبنای وحدت وجودی وی تفسیری که از صراط ارائه می کند بر همه موجودات و انسان ها چه مومن و چه غیرمومن منطبق است هرچند در برخی از تحلیل هایش صراط را به عنوان صراط خاص یا صراط محمدیه برای اوحدی از افراد منطبق می داند.
جایگاه آدم در اسلام و یهود براساس «فصوص الحکم» و «زوهر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
39 - 56
حوزه های تخصصی:
آدم اولین انسان در ادیان ابراهیمی، و در دین اسلام صاحب جایگاهی بلند است. قرآن کریم او را خلیفه خداوند، مسجود فرشتگان و صاحب مقام تعلیم اسما خوانده است. با وجود آنکه تحت وسوسه ابلیس، از شجره ممنوعه چشید و به زمین هبوط کرد، ارزش وجودی او نکاست و به واسطه توبه برگزیده شد. در سفر پیدایشِ کتاب مقدس، داستان آدم به عنوان نخستین انسان آمده که در مواردی با قرآن کریم متفاوت است. مکاتب عرفانی با تأویل متون مقدس، معانی باطنی آن را آشکار می کنند. در عرفان یهود، کتاب زوهر باب های مربوط به آدم در سفر پیدایش را به شیوه ای درونی تفسیر می کند. در عرفان اسلامی نیز فصوص الحکم ابن عربی تأویلگر باطنی و رمزی داستان های انبیاست. مقاله حاضر با بررسی تطبیقی و بیان تفاوت ها و شباهت های رویکرد عرفانی این دو کتاب، به مقایسه جایگاه آدم در این دو سنت دینی می پردازد. در هر دو سنت فکری، آدم نمونه ازلی انسان کامل، مظهر تام و تمام اسما و صفات حق و مهر ختم خلقت است. او محل تلاقی عوالم متعدد وجود است و تنها فارق انسان کامل از حق این است که ممکن است، و خداوند واجب و بی نیاز.
تبیین رابطه تأویل و هستی در مکتب ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«تأویل» در اصطلاح عرفانی یعنی: رجوع به اصل و مبدأ شیء. محققان الهی از دیرباز برای همه پدیدارها همچون نفس انسانی و الفاظ، اصل (بطون و ذات) و مراتب متعدد و مدارج اعلای وجودی قائل بوده اند. در مکتب عرفانی ابن عربی، همه هستی دارای نطق و تکلم و مظاهر یک حقیقت وجودی به شمار می آیند و بینونیت حقیقی بین آنها نیست و همه تأویل پذیرند. چون بطون اشیا، الفاظ و انسان با یکدیگر مسانخت وجودی دارند، بلکه طبق قاعده «کل شیء فیه کل شیء»، همه موجودات و حتی عوالم غیرمتناظر و هم عرض نیز با هم مرتبطند؛ با کشف حقیقت هریک از آنها، تأویلی رخ می دهد که بقیه نیز (به صورت نسبی) کشف می شوند. این موضوع نوعی تأویل عرفانی است که در مکاتب غربی و اسلامی کمتر مدنظر قرار گرفته است. تبیین این تأویل و مبانی آن در این تحقیق پی جویی می شود.
این مقاله همچنین رابطه هستی و تأویل در دو قوس نزولی و صعودی را بررسی می کند؛ به این معنی که در عملیات تأویل، باید فرایند معکوس قوس نزول (تنزل و بروز هستی) را در قالب اسماء وجودی تا مرحله وجود لفظی طی کرد و با پیرایش قیود موجودات، به همه بطونِ متداخل (طولی)، حتی متوازی (عرضی) رسید. یکی از نتایج این مقاله پذیرش خلاقیت و تکثر تأویل ها و خوانش ها از حقیقت است؛ اما در عین حال، هر نشئه دارای اصل های ثابتی است که بطون به آنها ارجاع می شوند که در نتیجه، نباید احکام هر سطح از معانی را به مرتبه دیگر داد.
خلافت الهی از دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از ابعاد علمی امام خمینی(ره) در کنار فقه و فقاهت (فقه الاصغر)، ورود ایشان در مطالعات فلسفی و عرفانی (فقه الاکبر) است. مرتبه والای مطالعات عرفانی ایشان را باید در مبحث «خلافت» و «ولایت» یا به تعبیری دیگر در مسئله «خلیفه اللهی انسان» یا «انسان کامل» جست وجو کرد که به نظر می رسد علاوه بر بن مایه های شیعی، تا حد زیادی تحت تأثیر مکتب یا مشرب ابن عربی قرار دارد. در این مقاله نویسندگان کوشیده اند تا به اجمال، ابعاد گوناگون مسئله «خلافت الهی» را به مثابه مظهر و جلوه گاه اسما و صفات الهی در سلسله مراتب وجود از دیدگاه امام خمینی(ره) بررسی کنند و رابطه ولایت و خلافت را از نظر ظهور و بطون در مراتب عالم تکوین و تدوین به روش «استقرایی» و «کتابخانه ای» (غالباً با تکیه بر آثار ایشان) تبیین و اثبات نمایند که «حقیقت محمدیه به مثابه خلیفه، محل ظهور و تجلی اسما و صفات الهی است و رسول خدا(ص) مجلای اسم اعظم و خلیفه این خلافت است و بعد از ایشان، جانشینان او به عنوان امام و ولی حامل این ولایت و خلافت اند».
ارزیابی تفسیر جلوه های تجلی در حکمت مزدیسنا و عرفان نظری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
242 - 265
حوزه های تخصصی:
عرفان نظری اساسا بر پایه های تفکر و شناخت بنا شده است، در این رویکرد معرفتی، سالکین سیر الی الله، با نفی وجود از کثرات عالم، آن ها را مظاهر اسماء و صفات و تجلی وجود حق دانستند. اما به نظر می رسد بینش وحدت وجود در تجلی اعیان، پیش از آرای عرفان نظری، در ایران اوستایی نیز وجود داشته است، که نشانی از دیرینگی مفاهیم عرفانی در ایران باستان دارد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل مشابهت های مفهوم تجلی در این دو بینش عرفانی و حکمی است که به شیوه توصیفی - تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد. بر این اساس پرسش اصلی تحقیق آن است که تفسیر تجلی صور علمیه الهی در عالم وجود چه شباهت هایی با سیر نزول فَرَوَشی های زرتشتی از جهان مینوی به عالم خلقت دارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که دیرینگی تجلی علم خداوند در حقایق موجودات عالم امکان در ایران اوستایی نیز مشاهده می شود. همچنان که در مزدیسنا صور معنوی که در ابدان بشر ساکن است، از مرکز حقیقت صادر گردیده و با نام امشاسپندان فروهری شناخته می شوند؛ در عرفان نظری نیز صورت معنوی تعینات هستی اعیان ثابته نام دارند که در مظاهر عالم متجلی هستند و اﻧﺴﺎن کﺎﻣﻞ ﻣﻈﻬﺮ ﺗﺠﻠی ذات ﺣﻖ اﺳﺖ.
واکاوی مبانی عرفانی ابن عربی در توسعه مصادیق انسان آرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
23 - 38
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در مکاتب و اندیشه های گوناگون مورد بررسی قرارگرفته، موضوع انسان کامل است. هرچند عرفای مسلمان نیز به این بحث توجه داشتند ولی ابن عربی توانست غنای کافی به آن ببخشد که در نوشته هایش مورد مشهود است. فراوانی تعاریف انسان کامل موجب آسیب به این موضوع شده که عدم تعیین حد و مصادیق آن است. لذا، این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی با بررسی مبانی عرفانی ابن عربی به این سؤال خواهدپرداخت که آیا وی به محدود بودن مصادیق انسان آرمانی به انبیا و اولیای الهی معتقد است و یا به توسعه در مصادیق آن و صدق بر انسان های سالک دیگر که به مقاماتی مشخص رسیدند اعتقاددارد؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که هرچند رسولان الهی در بالاترین درجه چنین انسان هایی قراردارند، ولی با توجه به تعریف ابن عربی انسان آرمانی، اضافه کردن خود به عنوان خاتم ولایت مقیده، معرفی مصادیق متعددی از انسان های آرمانی و تفسیری که از وُسع و ظرفیت هریک از انسان ها برای رسیدن به کمال معرفی می نماید، کثرت در مصادیق انسان آرمانی نتیجه گرفته می شود.
جایگاه رهبانیت در عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
193 - 208
حوزه های تخصصی:
مفهوم رهبانیت از عناصر مهم گرایش های صوفیانه جهان اسلام است و بالتبع در منظومه فکری عرفانی ابن عربی نیز جایگاه ویژه ای دارد، لذا در این مقاله این مفهوم بررسی و نسبت آن با منظومه عرفانی ابن عربی سنجیده می شود. نتایج تحقیق نشان داد که رهبانیت در اندیشه ابن عربی پیوند وثیقی با کشف و مشاهده دارد که محور نظام عرفانی وی است. از نظر وی رهبانیت طریق و مسیری است که موجب تسریع در دستیابی به مشاهده می شود و بدین سان سالک را در فنا فی الله یاری می رساند. ازاین رو برای مشاهده مراتبی قائل است که هر مرتبه با مرتبه ای از وجود تناسب دارد. ابن عربی رهبانیت را در عزلت، سکوت، عبادت، بی خوابی و گرسنگی می داند و این ها را مقدمه رسیدن به مقام برای هر سالک بیان می کند.
مسئولیت اخلاقی در اندیشه ابن عربی و اسپینوزا؛ طرح چالش از منظر نظریه تکامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
5-28
حوزه های تخصصی:
در تمایز با آثار پیشین، پژوهش حاضر با تکیه بر مفروضات سه گانه خود (اول، مسئولیت اخلاقی به معنای امکان انتساب فعل به فاعل مختار و جواز داوری، سرزنش یا تنبیه نسبت به عمل اوست؛ دوم، در عرفان ابن عربی انسان به منزله تجلی اسماء الهی ظهور یافته است و افعال او اصالتاً به فاعلیت الهی بازمی گردد؛ سوم، در فلسفه اسپینوزا آنچه در عالم وجود روی می دهد، به ذات یا حالاتِ جوهر واحد ارجاع دارد و فعلی خارج از این نظام موجَب تحقق نخواهد یافت) امکان سازگاری مسئولیت اخلاقی با دو نظام فکری مورد نظر را به پرسش کشانده است. نتیجه حاصل نشان می دهد که دو نظام فکری در قامت فلسفه پیشامدرن/ فلسفه مدرن از عهده حل چالش مسئولیت اخلاقی برنمی آیند؛ اما اخلاق تکاملی به ویژه در قرائت فلسفی دنیل دنت و تقریر او از بحث اراده آزاد قرائتی بدیل را در برابر موضع وجودشناسانه ابن عربی و اسپینوزا ارائه می دهد. در حل چالش مسئولیت، چاره ای جز ارجاع به تجارب تاریخی و شهودات عرفی و درنتیجه اخذ رویکرد عمل گرایانه در حوزه اخلاق نیست.
امکانات آموزه های ابن عربی در بسط طریقی نو در تفکر وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۸)
35 - 54
حوزه های تخصصی:
تفکر متافیزیکی تفکری است که از موجود بماهو موجود سخن می گوید و با کاوش های مفهومی سعی در جستجوی حقیقت دارد. این تفکر ، تفکر اصیلِ انسان نزد فیلسوفان دانسته می شود، اما نمی توان "تفکر" را منحصر به آن کرد؛ بلکه می توان از تفکری وجودی سخن گفت که ماهیت متافیزیکی- مفهومی ندارد و به جای موجود، پروای "حقیقت وجود" را دارد و از آن پرسش می کند. این تفکر تفکر وجودی خوانده می شود در فضای سنت فکری-عرفانی اسلامی قابل طرح است. از این رو، مسئله اصلی این مقاله «بررسی امکانات آموزه های ابن عربی در بسط نوعی تفکر وجودی- نامتافیزیکی است. ما به روش، کتابخانه ای- تحلیلی و با به کارگیری روش اصل موضوعی سعی در ارائه تحلیلی نو از تفکر وجودی براساس مبانی عرفانی ابن عربی داریم. از این رو، با بررسی آموزه های وی از قبیل: محوریت حقیقت وجود در عرفان،تمایز وجود و موجود، کشف المحجوب، تجلی،آیینه گی موجودات نسبت به وجود، گشودگی و معرفت حضوری به وجود، ظرفیت اندیشه وی برای بسط نوعی تفکر وجودی روشن می شود که از طریق مواجهه و انسی حضوری (پیشامفهومی) با وجود و روشی غیر از تعقل مألوف متافیزیکی، مدعی فهم هستی است. بر این اساس، «تفکر وجودی» با محوریت حقیقت وجود و از گشودگی به آن آغاز می شود. در ادامه با التفات و تذکر به فقر وجودی و وقوف بر آن، انسان حیثیت ایویت و نسبت بی واسطه خود به وجود را درمی یابد، و با کشف حجاب ها از تجلیات وجود، به تجلی و ظهور حقیقت وجود در عرصه نفس انسانی سیر می کند.
کمال انسان از دیدگاه ابن سینا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
53 - 84
حوزه های تخصصی:
مسئله کمال انسان و انسان کامل از مباحث موردتوجه همه ادیان و مکاتب فلسفی، اخلاقی و تربیتی است. کمال نهایی مرتبه ای از وجود انسان است که در آن همه استعدادها و قابلیت های ذاتی، معنوی و انسانی با سیروسلوک به فعلیت می رسد. هدف اصلی این پژوهش بررسی کمال انسان از دیدگاه ابن سینا و ابن عربی است. برای دستیابی به این هدف از روش تطبیقی بهره گرفته شده است. در روی کرد معرفتی ابن سینا تنها شهود عقلانی کاربرد دارد و نمی توان از معرفت عرفانی و شهود قلبی سخن گفت. ابن سینا هدف نهایی معرفت و سعادت را شناخت عقلی و علمی، و اتصال به عقل فعال می دانست که مبتنی بر عقل نظری و شهود عقلانی است؛ اما در نظام فکری ابن عربی هر موجودی به لحاظ هستی شناختی، مظهر اسم یا اسمائی از حق تعالی است و از حیث معرفت شناختی درک او از حق به میزان استعداد او در دریافت تجلیات الهی وابسته است. در نظام معرفتی و فکری ابن عربی حقایق متعالی با استمداد از کشف وشهود دریافت می شوند و از سنخ علم حضوری اند. در نظام معرفتی و فکری ابن عربی کمال انسان مبتنی بر عشق و کشف وشهود به تصویر کشیده شده است؛ ازاین رو انسان کامل سینوی در کمال عقل برهانی شهودی و با انسان کامل عرفانی ابن عربی منطبق است؛ بنابراین کمال عقل نظری در چارچوب مشّائی اتصال به عقل عملی است و بدون آن ناقص است. در هر دو دیدگاه بیان شده که انسان ها دارای مراتبی از کمال اند. کسب این مراتب تدریجی است و انسان پس از طی این سیر استکمالی و صعود در مدارج کمال، در نهایت سلوک خود، به مقام رفیع کمال نهایی خود نائل می شود. مراجعه به متون دینی و عرفانی ابن عربی نشان داد که او به هیچ وجه از اجتماع منفصل نبود؛ بلکه در متن آن قرارداشت و انزوای عارفان و جامعه گریزی را ناصواب می دانست. انسان کامل سینوی در نگرش فلسفی عرفانی همان انسان کامل عرفانی ابن عربی است و هیچ برتری ای بر انسان کامل عارفان ندارد؛ ازاین رو تنها انسان کامل سینوی به انسان اسلام و قرآن نزدیک نبوده؛ بلکه انسان کامل عرفانی عارفان الهی باتوجه به خدانمایی کامل وی، همان انسان کامل قرآنی و اسلامی است.
مبانی تجربه عرفانی از منظر ابن عربی و جایگاه آن در هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربه عرفانی اعم از تجربه دینی است و یکی از جلوه های معنویت در حیات بشری و موضوعی جذّاب برای فیلسوفان و عارفان در هر دوره ای بوده است. یکی از این عارفان، محی الدین ابن عربی، عارف مسلمان قرن هفتم قمری است که در اندیشه وی، کشف و شهود، مهم ترین مصداق تجربه دینی شمرده می شد. هدف: هدف اصلی این تحقیق، شناخت مبانی عرفانی مؤثر بر هنر بود؛ لذا به تحلیل مفهوم کشف و شهود در ساختار معرفت شناختی ابن عربی و جایگاه کشف و شهود در هنر پرداخته شد. روش: این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. یافته ها: ابن عربی تلاش کرده است هستی را در نظام عرفانی و هستی شناختی خود، به همان صورتی که انسان کامل مشاهده می کند یا در تجربیاتی که بر اساس عرفان انسان کامل شکل می گیرد ، بیان کند. نمونه های این تجربه را می توان در موارد زیادی از جمله در هنر مشاهده کرد. ماهیت و ذات هنر خود مسئله ای عرفانی و نوعی علم حضوری است و جزء معارف شهودی به حساب می آید. نتایج: اثر هنری با الهام از شهود و حس هنرمند شکل می گیرد، هنرمند در این مرحله برای رسیدن به کشف و شهود، نیازمند خیال است و سپس برای عینیت بخشی به صور خیالی که در ذهنش شکل می گیرد، از عناصر تجسّمی در اثرش بهره می گیرد.
بررسی مبانی اندیشه ابن عربی در باب معنایابی و معنابخشی زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ تحقیق و ژرف اندیشی در باب «معنای زندگی» به عنوان یک اصطلاح تخصصی در حوزه های علوم انسانی، به سال های پس از جنگ جهانی دوم و اواسط قرن بیستم بازمی گردد. بیشتر دیدگاه های مرتبط با معنای زندگی، بیشتر در متون غربی و در آثار روان شناسان اجتماعی، زبان شناسان و متخصصان نظری حوزه آموزش در همین دوره تاریخی، صورت بندی شده اند. بررسی دیرینه شناسانه مفهوم زندگی و روش های درک معانی آن، خواننده را به آراء و اقوال صاحب نظران و به ویژه فیلسوفان شرق و غرب عالم از ابتدای تاریخ تفکر، همچون تدئوس متز و رابرت نازیک (1938-1974.م) 1 رهنمون می کند. بی گمان، ریشه های بسیاری از یافته های معاصر در باب مقوله معنای زندگی، در اقوال و آراء این دو نظریه پرداز نهفته است. مسئله این نوشتار، حول آرای ابن عربی (560-638ه.ق.)، عارف و صوفی مسلمان، در باب درک معنای زندگی شکل گرفته است. او در قلمرو اندیشه عرفانی و فلسفی خود، به طور مستقیم مقوله معنا و معنایابی زندگی را مطرح نکرده است؛ اما یکی از پیامدهای اندیشه او، مقوله دست یابی به درک معنای زندگی است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، پس از ارائه چارچوبی نظام مند از دیدگاه های مرتبط با حوزه معنای زندگی، به بیان ارتباط عرفان و معنا می پردازد و سپس مبانی دیدگاه های ابن عربی را در حوزه معنابخشی به زندگی بیان می کند. مقوله معنا در گفتمان عرفانی ابن عربی، با مفهوم کلمه در سه ساحت انسان، جهان و قرآن، در پیوند است. معنا در مقام هدف با عنصر تأویل و در مقام کارکرد با مفهوم آینه بودگی انسان برای حق و نیز مرتبه کمال ارتباط می یابد. همچنین معنا به عنوان ارزش با اصل وحدت وجود و مقوله شناخت حق و خود و معرفت به نشئه روحانی، در پیوند است. از نظر ابن عربی کارکرد زندگی با داشتن جنسیت خاصی در پیوند نیست و ترکیب انضمامی «معنای زندگی» نیز در اندیشه وی، معادل : الف- عالم خیال و نیز ب- زندگی به مثابه حضور انسان در موقعیت های فردی و اجتماعی در پیوند است. برای یافتن معنای زندگی از طریق اندیشه وحدت وجودی شیخ، می توان از کشفی بودن معنا با توجه به قاعده «النبوه العامه المکتسبه» برای انسان کامل سخن گفت و در عین حال تحلیلی جعل گرایانه از معنا را به کمک اصطلاح «اله المعتقدات» برای معناسازی زندگی انسان حیوانی ارائه کرد؛ بنابراین معنایابی زندگی به روش های طبیعت گرا و فراطبیعت گرا در ساحت اندیشه شیخ، دنبال می شود.
ابن عربی و استعاره؛ بررسی روش شناسی ابن عربی در تبیین عالمِ صغیر با تأکید بر نظریه استعاره جرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در حوزه عرفان و تصوف اسلامی، مسأله عالم صغیر و عالم کبیر است. این موضوع یکی از مهم ترین حوزه های مورد بحث در عرفان ابن عربی را تشکیل می دهد و نقشی حیاتی در عرفان او و پیروانش دارد. از آنجایی که نوشته های شیخ اکبر مبتنی بر نوع ویژه ای از زبان شناسی است که شاید در بیان هیچ کدام از عرفا به کار گرفته نشده باشد، توصیف و تبیین پژوهشگر عرفانِ او نیز باید مسایل مربوط به زبان و متعلقات آن را به عنوان یک فرض پیشینی در نظر داشته باشد. بررسی کتاب التدبیرات الهیه ابن عربی نشان می دهد که او در تبیینِ چگونگیِ تطبیقِ جهان کبیر و صغیر بر یکدیگر، از استعاره کمک می گیرد. ابن عربی در ابتدای کتاب، تعریفی از استعاره ارائه کرده که دقیقاً مطابق با تعریف نظریه پرداز استعاره در بلاغت اسلامی، یعنی شیخ عبدالقاهر جرجانی است. عنصر حیاتی در این تعریفِ همانند از استعاره را باید در «جامع» جستجو کرد که متضمن شکل گیری و ماندگاری استعاره است. پس از مقایسه تعریف ابن عربی و جرجانی از استعاره و بررسی نمونه هایی از تطبیقات عالم کبیر و صغیر این نتیجه به دست آمده است که شیخین نه تنها در تعریف استعاره و تأکید بر مسأله أخصِّ صفاتِ مشبه به در شکل گیری استعاره اتفاق نظر دارند، بلکه ابن عربی این نظریه را در بعد عملی و در ساحتی هستی شناختی نیز به کار گرفته و از آن نتایج مطلوبی به دست آورده است.