مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
انسان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی خطاهای اسنادی از منظر قران کریم می باشد. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی بود. بدین منظور به منابع معتبر روان شناختی در زمینه خطاهای اسنادی و آیات قران کریم مراجعه و آیات در این زمینه گردآوری شد. سپس به تفاسیر معتبر شیعه و سنی مراجعه و آیات مورد تحلیل قرار گرفت. طبق یافته های پژوهش، خطای اسنادی در قران به سوگیری هایی در اسناد اشاره دارد که با باورهای درست دینی تناسب ندارند یا برای جامعه و روابط انسانی مضراند. اسناد درست این است که همه امور به امر خداوند اتفاق می افتد، نعمت ها به لطف خداند است و سختی ها، بخاطر اعمال خود انسان است. در مورد افعال دیگران توصیه شده است که در جامعه دینی، رفتار برادران دینی که ظاهری ناشایست دارند، حمل بر صحّت و معنای مثبت شوند. یافته ها نشان می دهند که قران هشت خطای اسنادی را معرفی می کند. شش خطای اسنادی از نظر مفهومی مشابه خطای اسنادی خدمت به خود و یک خطا مشابه خطای بنیادی اسناد می باشد. وجه مشترک غالب خطاهای اسنادی که قران معرفی می کند، فرار از مسئولیت است که با دلیل انگیزشی خطاهای اسنادی که در روان شناسی مطرح می شود، تناسب دارد. از جمله آثار خطاهای اسنادی می توان به غرور و تکبر، یاس و ناامیدی، تنبلی، کمک نکردن به دیگران اشاره کرد.
نقش دین در هویت انسان
در میان آفریده های خداوند متعال، انسان بارزترین آن هاست. آیاتی که درباره نشانه های قدرت الهی است، از انسان آغاز می شود. «من آیاته ان خلقکم من تراب ثم اذا انتم بشر تنتشرون». در اسلام، انسان ها دعوت به شناخت اصالت وجودی خود شده اند. از طرف دیگر خودشناسی، مقدمه خداشناسی است. اگر انسان خود را خوب بشناسد، خدای خود را نیز بهتر می شناسد. رشد هویت در انسان بدون رشد خودآگاهی امکان پذیر نیست. انسان ها دارای ارزش های بالقوه هستند، که اگر به فعلیت برسند، او را به مقام انسان واقعی می رساند. در این راستا، دین و تعالیم مذهبی راه گشا هستند و به انسان در جهت رسیدن به کمال و تعالی و دستیابی به مقام والای انسان کامل کمک می کنند. ما نیز به عنوان یک مسلمان در جامعه ایران، متأثر از آموزه های دینی هستیم. به نوعی می توان گفت که هویت ایرانی و اسلامی یکی است. برای مصون ماندن از بحران هویت، پایبندی به دین ضرورت دارد. تعالیم ادیان آسمانی مخصوصاً دین مبین اسلام درزمینه هویت پذیری بسیار غنی است. زیربنای هویت از هر نوع و با هر عنوانی که باشد، دین و مذهب است و بحران های هویتی در صورت بی توجهی یا کم توجهی به مباحث دینی پیش می آید. با توجه به مطرح شدن مباحثی چون عصر جهانی شدن و تهدید هویت ملی و دینی؛ ضرورت اهتمام بیشتر مسئولین به بحث هویت یابی احساس می گردد. پژوهش حاضر با رویکرد بررسی نقش دین در هویت انسان صورت گرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
ویژگی های منظر فرهنگی عشایر بختیاری و تأثیر آن در ساختار معماری کوچ نشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم اسفند ۱۳۹۶ شماره ۵۷
63 - 74
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : منظر فرهنگی، منظر متأثر از فرهنگ و برآمده از تعامل بین انسان و طبیعت در طول زمان است. در این میان، فرهنگ نقش عامل و طبیعت نقش واسطه را بر عهده داشته و منظر فرهنگی محصول این دو است. منظر فرهنگی اقوام ایران بسیار متنوع و گوناگون است؛ به طوری که در مکان های جغرافیایی به ظاهر مشابه نیز شاهد تفاوت های عمیق و بعضاً متفاوت آنها با یکدیگر هستیم. باید اذعان داشت که عدم توجه به عناصر منظر فرهنگ ساز در دهه های اخیر سبب از بین رفتن برخی از خصوصیات بومی و تخریب منظر فرهنگی عشایر شده است. شناسایی این عوامل کمک شایانی به استمرار حیات این میراث غنی و احیای این مناظر می کند. در این پژوهش در پی یافتن این تفاوت ها و عوامل به وجودآورنده آنها در بین این اقوام و تأثیر آن بر الگوی مسکن و ساختار معماری آنها و به طور خاص، در بین عشایر بختیاری هستیم. سوالی که مطرح می شود این است که آیا گون به گون شدن فرهنگ سبب شکل گیری مناظر فرهنگی متفاوتی می شود؟ و اگر چنین است، متغیرهایی که سبب شکل گیری فرهنگ عشایر می شوند، کدامند و چگونه در معماری آنان نمود پیدا می کند؟ هدف : پژوهش حاضر با تکیه بر مطالعات میدانی، به بررسی مهم ترین ویژگی های منظر فرهنگی عشایر پرداخته و تأثیر این ویژگی ها را بر ساختار معماری آنها در قالب بحث منظر فرهنگی بررسی می کند. بنابراین هدف انجام مطالعات معماری عشایری و بررسی شناخت ویژگی های منظر فرهنگی آنان، تلاش برای شناسایی و ارایه الگوی منظر فرهنگی برآمده از زندگی عشایری است. روش تحقیق : پژوهش مبتنی بر روش کیفی و به لحاظ روش شناسی بر توصیف و تحلیل متکی است. نتیجه گیری : یافته ها مبین آن است که عامل اقلیم، مرتع، کوچ، قرارگاه های عشایری، معیشت، مصالح و تکنولوژی ساخت و منابع در دسترس، جایگاه زن، سنت و زبان، تفریح و سرگرمی، مذهب، دین و باورها، رنگ، امنیت و خویشاوندی در ایجاد الگوی منظر فرهنگی عشایر نقش به سزایی دارند. نتایج نشان می دهد که عوامل جغرافیایی و اقتصادی بر شکل گیری فرم چادر و نحوه قرارگیری آنها، استفاده از مصالح بوم آورد و ساخت بناهای مکمل اثرگذار است. عامل باور بر رنگ های مورد استفاده، استقرار مطبخ در چادر و جایگاه زنان مؤثر است. عامل مهم نیاز با تشکیل قرارگاه اجتماعی و قرارگیری چادرها به نحوی که دید هر چادر دیگری را تکمیل کند و فضاهای مرتبط با تفریح و سرگرمی مانند «کٌله» بر معماری عشایر تأثیر می گذارد.
تبیین جامعه شناختی گفتار هویت سیاسی و تحولات معنایی آن در گفتمان انقلاب اسلامی ایران 1357 (مورد مطالعه: سال های خرداد 76 تا خرداد 92)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸۱
135-169
حوزه های تخصصی:
این مقاله مستند به پژوهشی است که با هدف بررسی و تبیین جامعه شناختی گفتار هویت سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی به انجام رسیده است . بدین منظور مفهوم هویت سیاسی را محور بررسی قرار داده و تغییر و تحول معنایی آن را ابتدا در گستره ی نظام معنایی گفتمان کلان انقلاب اسلامی و سپس در دو گفتمان اصلاحات و محافظه کاردر قالب تحلیل درون متنی و بینامتنی با تکیه بر نظریه ی گفتمان و روش تحلیل انتقادی گفتمان در شش مقطع مهم تاریخی و تأثیر گذار این دوران بررسی کرده ایم. سپس درقالب تحلیل برون متنی به بررسی زمینه های تاریخی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی هر دوران پرداخته ایم .این تحلیل و تبیین در پایان، انواعی از تیپولوژی نهایی در خصوص موضوع را پیش روی ما گشوده است ؛ که عمده ترین آنها عبارتند از : هویت سیاسی مطلوب سوژه قانون گرای آزادی خواه، سوژه دموکراسی طلب استبداد گریز، سوژه مذهب مدار عدالت خواه ، سوژه تکلیف مدار انقلابی ، سوژه مردم گرای خشونت ستیز ، سوژه ی اعتدال گرای منتقد و حق طلب.
بررسی و تبیین حیث الهیاتی موسیقی در پرتو حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله موسیقی همواره یکی از بحث برانگیزترین مسائل به شمار می رفته است. این مسئله که موسیقی چگونه فهم شده، همواره یکی از سؤالات اساسی برای اندیشمندان بوده است. این پژوهش که در چارچوب نگرشی الهیاتی به موضوع تنظیم شده، درصدد است با استفاده از قواعد فلسفی حکمت متعالیه نظیر مقارنه انسان و جهان و نیز تحلیل مسئله نفس، نگرشی نوین به ابعاد گوناگون این موسیقی داشته باشد. در واقع، هدف از طرح این مقاله که با روش تاویل انجام گرفته، پاسخ به این مسئله است که موسیقی چگونه فهم و ادراک می شود. برآیند این پژوهش نه تنها به امکان تأسیس مبانی حکمی فلسفی در پرتو حکمت متعالیه برای موسیقی می انجامد، بلکه از آنجایی که این تحلیل در پرتو بستری معرفتی انجام می پذیرد، نوعی تقدّس برای موسیقی قائل شده و آن را از جرگه علوم وسطی خارج و به علوم اعلی و الهیات پیوند می زند. علاوه بر آن، در این تحلیل موسیقی هم از حیث آنتولوژیک و هم از حیث هارمونی در تناظر جدی با مبانی فلسفی عرفانی حکمت متعالیه قرار می گیرد.
کانت و جعل معنای زندگی در دوره مدرن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پرسش از معنای زندگی از منظر کانت به عنوان یکی از فیلسوفان تأثیرگذار در عصر مدرنیته اهمیت زیادی دارد، زیرا او در بخش های مهم فلسفه اش، یعنی معرفت شناسی، اخلاق و فلسفه دین به پرسش های مهم معنای زندگی پاسخ های مشخصی می دهد که پس از او بسیار تأثیرگذار بوده است. کانت با اتکا به معرفت شناسی و هستی شناسی انسان محور، در نظام معرفت شناسی اش، معناداری را تنها به قلمرو ماده و علوم تجربی محدود می کند و آن را از مابعد الطبیعه سلب می کند. سپس در نظریه اخلاقی خود با اتکا بر انسانی که اساس و غایت اخلاق است، برای امور مابعد الطبیعی همچون خدا، جاودانگی نفس و اختیار، پاسخ اخلاقی تدارک می بیند و با این زمینه، دین را متکی بر انسان کرده، تلاش دارد تا با اولوهیت زدایی از دین آن را به دینی کاملاً انسانی و مطابق عقلانیت بشری تبدیل کند که در آن خدا کاملاً خدمتگذار تمایلات انسان است. نتیجه تفکر کانت در نگاه اول جعل معنای نوی برای زندگی انسان است، اما افراط در انسان محوری و تفسیرهای بشری از اخلاق و دین، در نهایت اخلاق و دین را متکثر و نسبی ساخته و کارامدی آنها را برای پاسخ دهی به پرسش های بنیادین بشر و تأمین سعادت واقعی از دست می دهد که همان بی معنا شدن زندگی انسان مدرن است.
نقادی نظریه فخر رازی درباره رنج بودن لذات حسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
110 - 128
حوزه های تخصصی:
مسئله لذت و رنج و ارتباط آن با سعادت حقیقی انسان از مباحث چالش برانگیز و دارای قدمت طولانی در تاریخ فلسفه است و فیلسوفان بزرگ اخلاق در تبیین حقیقت و نقش آنها در سعادت انسانی بسیار کوشیده اند. فخر رازی با تقسیم بندی لذات به دو قسم عقلانی و محسوس، لذات جسمانی را رنج بالذات دانسته و آنها را عامل دورشدن انسان از کمال و سعادت حقیقی می داند. نظریه فخر رازی در این زمینه با چالش های اساسی مواجه است که از جمله مهم ترین آنها می توان به این موارد اشاره داشت: نقض شدن نظریه با موارد متعددی از لذات حسی، وجودی بودن لذات حسی و عدمی نبودن آنها، مقید بودن خیریت لذات حسی به رعایت حالت اعتدال، لذیذ بودن تکرار لذات حسی و غفلت از حقیقت وجودی لذات؛ یعنی تناسب و ملائمت با طبع انسانی.
بررسی نسبت و تلازم میان مرگ، جاودانگی و معنای زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
29 - 52
حوزه های تخصصی:
معنای زندگی از جمله مهمترین دغدغه های انسان معاصر است. در عصر جدید اگر چه انسان پیشرفتهای چشمگیری در علم و تکنولوژی کرده است اما با معضلاتی از جمله بی معنایی زندگی درگیر شده است. این معضل عوامل مختلفی دارد. در این مقاله بر آنیم تلازم میان جاودانی و مسئله معنای زندگی را مورد برسی قرار دهیم. برای این منظور ابتدا به چیستی مرگ و نظریات گوناگون در این باره پرداختیم و سپس به پرسش معنای زندگی پرداخته و دلایل بروز این پرسسش و همچنین معنای مختلف آن را به تفصیل شرح دادیم و در نهایت مسئله جاودانگی و مسائل مترتب به آن مورد واکاوی قرار داده و در باب تلازم میان معنای زندگی و جاودانگی ،سه نوع نگرش را تفکیک کردیم:1- ضرورت جاودانگی برای معناداری زندگی. 2- نفی ضرورت جاودانگی برای معناداری زندگی. 3-جاودانگی عاملی برای بی معنایی زندگی. و به تفصیل به تحلیل و بررسی هر یک از این سه نگرش پرداختیم.
بررسی تطبیقی جایگاه انسان در عرفان اسلامی و اگزیستانسیالیسم (بر مبنای مثنوی حدیقه سنایی و رمان تهوع سارتر )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان اسلامی به عنوان نمود دینی معرفت باطنی (Esotericism)، ساحت حیات مادی، جایگاه انسان در هستی و درنهایت، حیات آن جهانی او را موردتوجه قرار داده است. وجودمداری یا اگزیستانسیالیسم (Existentialism) نیز با این دو ویژگی که وجود را بر ماهیت مقدم می داند و دیگر آنکه موضوع اندیشه را انسان می داند و نه موضوعات فلسفی صرف، تحقق امکان های موجود انسانی را موردتوجه قرار داده است و از همین رو بیشتر شاخصه های اصلی این مکتب فکری ازجمله توجه به فردیت، وضعیت وجودی، آزادی، اخلاق و مسیولیت ناشی از آن ها در این مکتب بر محور یگانگی انسان می گردد. این پژوهش جایگاه انسان در دو جهان بینی مزبور را بر اساس حدیقه و تهوع بررسی کرده و به یافته هایی از این دست نایل آمده است که با وجود تفاوت های بنیادین فکری، انسان همچون یگانه هستی، در هر دو مکتب فکری جایگاه والایی دارد. هر دو مکتب فکری در جهت دستیابی انسان به مراتب متعالی وجود، او را به پشت پازدن به حیات مادی صرف فرا می خوانند. سنایی، نیل به این هدف را درگرو سلوک عرفانی و پیروی از شریعت و سارتر در رمان تهوع ، آن را در گرو پرداختن به امور متعالی ازجمله آفرینش هنری یا شرکت در فرایند نوشتن می داند.
آداب مکالمه انسان با خدا بر اساس مدل ارتباطی دیوید برلو و نظریه یاکوبسن (با تکیه بر آثار منثور عرفانی تا قرن هفتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تفکر دینی و عرفانی، ارتباط گفتاری بین انسان و خالق جایگاه ویژه ای دارد. خداوند در ایجاد این ارتباط پیش قدم است. هر دو سوی رابطه، گاهی نقش فرستنده و گاهی نقش گیرنده را دارند. در این تحقیق به بررسی راه های ارتباط گفتاری انسان با خدا در قالب نماز، دعا، مناجات و آداب مرتبط با آن پرداختیم. ابزارهای لازم برای برقراری ارتباط کلامی همچون شنیدن و نقش حرکات بدن در تکمیل و تقویت ارتباط گفتاری؛ شیوه های ارتباط گفتاری خدا با بندگان در قالب وحی و اللهام و جز آنها در عرفان و تصوف از موضوعات این مقالله است. در ارتباط گفتاری انسان با خدا در نماز خواندن، شیوه گفت وگو و نوع حرکات از سوی خدا برای انسان تعیین شده است، اما در دعا و مناجات، انسان شیوه گفت وگو را با تکیه به آیات و احادیث و حال درونی خود انتخاب می کند. در این پژوهش، برای تحلیل ارتباط کلامی انسان با خدا از نظریه های جدید درباره ارتباط گفتاری مانند نظریه یاکوبسن و مدل ارتباطی دیوید برلو استفاده کردیم.
تبیین هستی و چیستی انسان از منظر اندیشه های علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
87 - 105
حوزه های تخصصی:
اهمیت نوع نگرش به انسان و ویژگی های اودر مطالعات علوم انسانی و اجتماعی تاحدی است که به عنوان مبنایی در کنار سایر مبانی چون هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی، ارکان نظریات آن حوزه را شکل داده است. هدف این پژوهش تبیین ابعاد و ویژگی های انسان مبتنی بر دیدگاه های علامه طباطبایی(ره) است. دراین تحقیق، غالب آثار فلسفی و تفسیری ایشان با روش تحلیل مضمون به عنوان روشی برای شناخت، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در داده های کیفی بررسی شده اند. سپس گزاره های انسان شناسانه استنباط شده از مضامین حاصله، در قالب دو زاویه تحلیلی "وجودی" و "ماهوی: شامل سه بُعد «ویژگی های فی نفسه نوع انسان»، «ویژگی های نوع انسان با لحاظ حرکت استکمالی در سه ساحت نگرش، گرایش و رفتار» و «ویژگی های نوع انسان با لحاظ اثر حرکت استکمالی بر نفس»" ارائه شده است. چارچوب تحلیلی انسان شناسی حاصل شده از اندیشه های علامه طباطبایی(ره) که جنبه نوآورانه این تحقیق است، دارای قابلیت ممتازی جهت تعالی علوم انسانی و اجتماعی رایج می باشند.
بازخوانی حقیقت تکامل انسان در قرآن بر اساس اندیشه های صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
171 - 184
حوزه های تخصصی:
بررسی حقیقت انسان و چگونگی تکامل او از جمله مسائل مهم در قرآن کریم و فلسفه اسلامی است. ملاصدرا با توجه به نظریه حرکت جوهری و با تکیه بر آیاتی که به رجوع تدریجی و صیرورت انسان به سوی الله اشاره دارد، به تبیین تکامل انسان پرداخته است. در آیات قرآن کریم و حکمت متعالیه تکامل انسان در دو بعد روح و جسم امکان پذیر است. کمال جسمانی انسان رسیدن به مرحله تسویه و نفخ روح است، اما تکامل روح انسان از منظر قرآن و حکمت متعالیه به اسبابی همچون کمال عقل نظری و عملی، افاضات ربانی، محبت و عشق، یاد خدا، الهام گرفتن از ملائکه و مدد انسان کامل وابسته است. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با توجه به مبانی ملاصدرا، به تبیین اسباب و عوامل تکامل انسان پرداخته و در نهایت به این نتیجه می رسد که نهایت تکامل انسان در ورود به مقام عقل بالفعل و فنای فی الله از طریق حرکات ذاتی و تبدلات جوهری امکان پذیر است. مصداق بار یافتن به مراحل اعلای تکامل، امام و خلیفه الهی بر روی زمین است.
قرائت اگزیستانسیالیستی از انسان شناسی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد است نشان دهد که چگونه استخراج نتایج اساسی ترین اصل حکمت متعالیه، یعنی اصالت وجود، در حوزه انسان شناسی تصویری جدید از انسان و هویت وجودی او به نمایش می گذارد. در این راستا نویسنده از طریق تحلیل و تبیین نکته نظرهای ویژه ای که صدرالمتألهین را نسبت به پیشینیان وی، در موقعیتی متفاوت قرار می دهد، بر این مطلب تأکید دارد که تمام جذابیت و خردپذیری آراء انسان شناسانه وی مدیون توجه به نقش اصالت وجود در این حوزه است و قرائت اصالت ماهیتی از انسان شناسی صدرایی، نه جذاب به نظر می رسد، نه خردپذیر است و نه مشتمل بر نکته ای جدید و متفاوت از آراء پیشینیان. نتیجه این رهیافت، معرفی انسان به عنوان موجودی برخوردار از هویتی یگانه و تشکیکی است که دو نوع پویایی تاریخی و جوهری دارد و هویت وجودی اش برساخته از تحول تاریخی نوع انسان و تحول جوهری برآمده از کنش های نظری و عملی خود او است.
مبانی انسان شناختی تصرفات بشر (با تأکید بر مهندسی ژنتیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان موجودی است که می تواند در طبیعت و خلقت تصرفاتی داشته باشد. تصرفات وی، انواع و انحاء گوناگون دارد که از جمله آن، دخل و تصرف در ژن موجود زنده است. این کار ذیل دانش مهندسی ژنتیک صورت می پذیرد. مهندسی ژنتیک به مجموعه روش هایی گفته می شود که با انتقال ژن از ماده وراثتی (مولکول دی.ان.ای) که حامل ژن های جدید یا ترکیبی نو از ژن هاست، به سلول میزبان، تغییراتی در ژن میزبان می دهد، به گونه ای که میزبان هم واجد ویژگی های وراثتی مورد نظر می شود و هم می تواند این ویژگی ها را به نسل بعد منتقل کند. کار این دانش در حقیقت نوعی دخل و تصرف در طبیعت و خلقت یا دست کاری حیات می باشد. مهندسی ژنتیک از این زاویه، با انواع ابهامات و چالش ها (فلسفی، کلامی، فقهی، حقوقی، اخلاقی و ...) مواجه است که پرداختن به آنها نیازمند مبانی و زیرساخت های مختلفی است که ازجمله مهم ترین آن، مبانی انسان شناختی می باشد. مسئله انسان و انسان شناسی از سه منظر با مهندسی ژنتیک و مسئله تراریخته (محصول مهندسی ژنتیک) در ارتباط است: یکی انسان به عنوان فاعل و عامل تصرف؛ دوم انسان به مثابه بخشی از موضوع مهندسی ژنتیک (موضوع تصرف) و جنبه سوم، انسان به عنوان مصرف کننده محصولات تراریخته. با توجه به نسبت و مناسبات انسان شناسی و مهندسی ژنتیک، دراین باره سؤالات مختلفی مطرح است؛ ازجمله اینکه دخالت ها و تصرفات بشر در طبیعت و خلقت از چه سنخی است؟ قلمرو تصرفات بشر تا کجاست و چه پیامدهایی (تکوینی و غیر تکوینی) دارد؟ آیا تغییرات یا اصلاح ژن انسانی، در ابعاد دیگر انسانی نظیر ذهن، شناخت، صفات نفسانی، فطرت و رفتارها نیز اثرگذار است؟ در مقاله حاضر سعی شده با توجه به مبانی انسان شناختی دینی، به مسائل یادشده پاسخ داده شود.
بررسی مفهوم خودشناسی در دیدگاه امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت خود ازجمله مطالب و موضوعات مهم و مورد توجه در مکاتب مختلف الهی و غیرالهی است. امام علی (ع) برای اشاره به این موضوع از عبارت «معرفت نفس» استفاده کرده اند که مقایسه و تطبیق با دیگر کلمات و عبارات متعدد مترادف در این باره، دقت و نکته سنجی حضرت را به تصویر می کشد. خودشناسی بر دیگر انواع متصور شناخت مقدم است؛ در اهمیت آن، همین بس که غایت علم و معرفت، برترین عقل و حکمت ها، فوز اکبر و ... نام گرفته است. تأکیدات و توصیفات فراوان درباره خودشناسی، وقوع آن ممکن ساخته، لکن واقعیت جاری زندگی انسان، نمایان گر چیز دیگری است. سهل بینی، خودمحوری و خویشتن پسندی، نیکوپنداری، تحویل و تحصیر، راحت طلبی، خدافراموشی و جهل و نادانی، ازجمله موانع خودشناسی به شمار می رود که در کلام امام علی (ع)به آنها اشاره شده است.
بررسی هستی شناسیِ عرفانی از منظر نجم الدین رازی و عزیز نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
177 - 194
حوزه های تخصصی:
هستی شناسی از مهم ترین مباحث عرفان اسلامی است که با نظری شدن عرفان توسط ابن عربی، بیش از پیش مورد توجه متصوفه و عرفا قرار گرفته است. نجم الدین رازی و عزیز نسفی از عرفای بزرگ قرن هفتم و منسوب به فرقه کبرویه بوده اند؛ با این تفاوت که نسفی تحت تأثیر آرای ابن عربی نیز بوده است. رازی به پیروی از مکتب کبرویه، هستی را براساس عالم امر و خلق یا ملک و ملکوت تقسیم می کند. در مبانی فکری او درباره هستی توجه به نور، زوجیت در عالم و وحدت وجود دیده می شود. از سوی دیگر، نسفی ضمن اشاره به این دو عالم، جبروت را به آن افزوده و در هستی شناسی خویش، به تقسیمات سه گانه ای قائل شده؛علاوه بر این به تفصیل مباحث وحدت وجود را بیان نموده است. در میان اقوال این دو، توجه به تجلی و اهمیت انسان در عالم مشترک است. این پژوهش بر آن است که به شیوه توصیفی- مقایسه ای، به بررسی شباهت ها و اختلافات آرای این دو و مبانی آن در باب هستی شناسی بپردازد.
نسبت انسان و خدا در اپیستمه های سه گانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
51 - 70
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش می کنیم تا به بررسی چگونگی نسبت انسان و خدا در اپیستمه های سه گانه ی کتاب نظم اشیاء بپردازیم. مسأله ی اصلی فوکو در این کتاب، چگونگی شکل گیری انسان به عنوان «سوژه»ی دانش در تاریخ تحول اپیستمه (از رنسانس تا مدرن) با محوریت نسبت میان واژگان و اشیاء است. براساس اپیستمه و فکر حاکم در هر عصر، از یک سو امکان تشخیص اینکه دانش و معرفت در هر عصر بر اساس چه نظمی شکل می گیرد، فراهم می شود و از سوی دیگر برداشت های متفاوت از انسان و جایگاه وی در هر دوره از تاریخ اندیشه آشکار می شود. در این مقاله درصدد هستیم در کنار چگونگی تکوین مفهوم انسان به عنوان سوژه ی دانش، نسبت و ارتباطی که انسان در این گستره با خداوند برقرار می کند را مورد تعمق قرار دهیم. همچنین از آنجا که اپیستمه و فضای معرفتی هر عصر همواره در تحول و دگرگونی است، نسبت انسان و خدا نیز نمی تواند کیفیتی ثابت داشته باشد و بر یک حال باقی بماند. لذا تلاش می کنیم به بررسی هر چند اندک پیش زمینه هایی بپردازیم که درک ما از جهان پیرامون و مناسباتمان با طبیعت، واژگان و چیزها و نهایتاً نسبتمان با خدا را دستخوش تأویل های متفاوت می کنند.
حقیقت سیال انسان در پرتو حرکت جوهری صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۵
157 - 179
حوزه های تخصصی:
در ﻣیﺎن ﻣﺠﻤﻮع کاینات، «اﻧﺴﺎن»، کانون توجه اﻧﺪیﺸﻤﻨﺪان، ﻓﻼﺳﻔﻪ و ﻋﺮﻓﺎ بوده، ایشان سعی در ﺷﻨﺎﺧﺖ اﺑﻌﺎد وﺟﻮدی او داﺷﺘﻪ اند و روح اﻧﺴﺎن را از نظر ذات، ﺻﻔﺎت و اﻓﻌﺎل، ﻣﻈﻬﺮ ﺗﺠﻠی ﺧﺪاوﻧﺪ ﺧﻮاﻧﺪﻩ اﻧﺪ؛ ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ که ﺷﻨﺎﺧﺖ و ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻧﻔﺲ، ﻣﻘﺪم ﺑﺮ ﻣﻌﺮﻓﺖ رب و یکی از راه های ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺧﺪاوﻧﺪ ﻗﺮار دادﻩ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ. در این میان، صدرالمتألهین، انسان را نسخه عنصری جامع جمیع عوالم معرفی کرده، حقیقت او را نفس ناطقه اش می داند که قابلیت تبدیل شدن به نفس قدسی را دارد. این حکیم متأله معتقد است حقیقت این عصاره خلقت به طور کامل قابل شناسایی نیست؛ زیرا طبق حرکت جوهری، نفس، مدام در حال تغییر و اشتداد بوده، آناً فآناً در حال شدن و رسیدن به کمال مطلوب است و هر آن در حال آمد و شد در اکوان مختلف وجودی است؛ لذا ماهیت ثابت مشخصی برای او قابل لحاظ نخواهد بود. پس بدیهی است شناخت حقیقت چنین موجودی که در مرتبه ای خاص توقف ندارد و همواره در حال تحول و تکامل است، بسیار دشوار بوده، همین صعوبت، سبب ظهور دیدگاه های مختلف گردیده است. اما از آنجا که لازمه هر حرکتی غایت و جهت است، هرچند نفس انسانی ماهیت ثابتی ندارد، به سوی غایت و ثباتی رو می نهد و از نظر صدرا رسیدن به مدارج بالاتر و مقام عندیت، غایت اوست. در این نوشتار بر آنیم تا حقیقت سیال انسان را در پرتو حرکت جوهری، و مثال خدا شدن او را با توجه به نظام فلسفی صدرالمتألهین، با روش تحلیلی توصیفی بررسی کرده، نتایج مترتب بر آن را ترسیم نماییم
کارکردهای کلامی تاویل در دیدگاه فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
157 - 175
حوزه های تخصصی:
مسیله اصلی نوشتار حاضر تبیین نقش تأویل در اندیشه کلامی فیض کاشانی است. بدین ترتیب که نگارنده در تلاش است که مبتنی بر آثار این متکلم شیعی، به استخراج دیدگاه او در چگونگی ارتباط کلام و تأویل بپردازد. این متکلم عارف، تأویل پژوهی را رهیافتی در جهت فهم دین می داند؛ به طوری که غفلت از آن متکلم را در مسیر انجام رسالت های کلامی خویش به مخاطره می اندازد. می توان گفت سهمی که تأویل در فهم و تبیین و نیز تنظیم عقاید دینی دارد، به عنوان دو کارکرد اساسی تأویل در کلام پژوهی فیض است. در نظر او متکلم با غفلت از بحث تأویل، همچون کسی است که دین را در تاریکی می شناسد. تمثیل او به داستان مولوی در باب فیل و خانه تاریک، در فهم این مسیله نقش کلیدی دارد. سومین کارکرد تأویل از رهگذر مباحث انسان شناسی تشریح می شود. انسان به عنوان فاعل تأویل و تنها موجودی که تاویل گر است، خود نیز از ساختاری تشکیکی برخوردار است. نقش تأویل نفس در غایت علم کلام از ثمرات پیوندی است که بین کلام و تأویل برقرار می شود. سیر تأویل نفس آدمی سیری زیبایی شناسیک و هنرمندانه است.
تبیین نفی خشونت گرایی در دین از منظر ذات شناسی و معرفت شناسی انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال بیستم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
115 - 138
حوزه های تخصصی:
بررسی دین از هرمنظری، بی گمان رابطه ای بسیار موسع با «وجود انسان» دارد و از دو منظر ذات شناسی نیاز آدمی به حضور و سیطره خداوند و معرفت شناسی آدمی از فهم دین، اهمیت خود را باز می کند، اما از آن جا که طرح مقوله دین، قطع نظر از مؤلفه های انسانی تأثیرگذار، امری است که با تکیه بر آن به وضوح نمی توان به تبیین رابطه دین با خشونت گرایی دست یافت، از این رو، سؤال اصلی نوشتار این است که رابطه دین با خشونت گرایی از منظر ذات شناسی انسانی و معرفت شناسی چگونه قابل تبیین است؟ در پاسخ، فرضیه ما متوجه دو عنصر اساسی انسانی دین یعنی عقلانیت و فطرت است. یافته های پژوهش که با روش تحلیل کیفی محتوایی و رویکرد تحلیلی- تبیینی ومتکی بر روش کتابخانه ای جمع آوری داده ها به دست آمده است، بیانگر آن است که دین مشخصاً بخشی تفکیک ناپذیر از وجود انسان است و عقلانیت و فطرت سلیم انسانی دو رکن اصلی آن را تشکیل می دهند. در نتیجه، از هر نظر با خشونت گرایی واجبار و تحمیق، رابطه امتناعی داشته و تنها با گرایش ناب عقلانی و فطری انسان محقق می شود و در تحقق، از انواع خشونت، ارعاب و اجبار و تروریسم - در هر سطحی - بی نیاز است.