مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
سازگاری
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۴۷
61 - 45
حوزه های تخصصی:
امروزه بطور کلی دوره کودکی اولین و حساس ترین دوره زندگی آدمی است و اهمیت و جایگاه این دوران تا آنجاست که روانشناسان و صاحب نظران تعلیم و تربیت غالباً از این دوران به عنوان برجسته ترین مرحله در تکوین شخصیت انسان نام می برند. در دوران کودکی و نوجوانی به جهت اینکه ارتباط با همسالان افزایش و وابستگی به والدین کاهش می یابد، سازگاری اجتماعی اهمیت زیادی دارد. یکی دیگر از موارد مهم و اثرگذار در افزایش تاب آوری و سازگاری دانش آموزان، هوش اخلاقی اوست. پرداختن به اخلاق و به ویژه آموزش هوش اخلاقی در تأمین سلامت و سعادت دانش آموزان می تواند نقش مهمی را ایفا کند. بنابراین قصه گویی مبتنی بر هوش هیجانی و هوش اخلاقی می تواند در پرورش مهارت های سازگارانه کودکان و همچنین افزایش تاب آوری دانش آموزان در امور تحصیلی تأثیر زیادی داشته باشد. از طرفی تاب آوری به معنای توانایی سازگاری مثبت با مصیبت و آسیب، یک موضوع روان شناختی است که در ارتباط با پاسخ فرد به تنش آسیب زا و موقعیت های مشکل آفرین زندگی بررسی شده است. از این رو در تحقیق حاضر، به لحاظ اهمیت موضوع به بررسی و بازکاوی مفاهیم قصه گویی مبتنی بر مؤلفه های هوش هیجانی و اخلاقی و تاثیر آن بر سازگاری و تاب آوری دانش آموزان پرداخته شده است.
رابطه موجبیت و مسئولیت اخلاقی در نظریه کنش سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
287 - 314
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این مقاله، نحوه جمع میان موجبیت و مسئولیت اخلاقی است (مسئله کلاسیک اراده آزاد). این مسئله از آنجا ناشی می شود که ما با سه شهود به ظاهر ناسازگار مواجه ایم اوّل آنکه مسئولیت اخلاقی و پاسخگو بودن در مقابل رفتارهایی که انجام داده ایم، نیازمند آزادی است و کسی را نمی توان برای انجام کاری که هیچ گزینه بدیلی در قبال آن نداشته، بازخواست کرد؛ دوم آنکه دستکم در برخی از کارهایی که انجام می دهیم، آزادی رفتار داریم، و می توانستیم آنها را ترک کنیم یا به گونه ای دیگر انجام دهیم؛ سوم آنکه هر چیزی که اتفاق می افتد، و از جمله کنش های آزاد ما، علت یا دلیلی دارد که با وجود آن علت، اتفاق دیگری محقق نمی شود. برای پاسخ به این مسئله، ابتدا معانی اختیار و اراده را مرور می کنیم و پس از آن، آموزه موجبیت مبتنی بر اصل علیت و قوانین طبیعت تبیین خواهد شد، و برای تثبیت آن، ادله ای ارائه می شود. در گام بعدی، مسئله کلاسیک اراده آزاد را به دو مسئله می شکنیم و راه حل ابن سینا برای هریک را ارائه می کنیم. نهایتاً نمایی کلی از نظریه کنش سینوی مورد بازسازی قرار می گیرد. ادعای نویسندگان این است که راه حل سینوی به مسئله کلاسیک و نظریه کنش مبتنی بر آن، از مناسب ترین راه حل های این مسئله جدی است.
طراحی الگوی رفتار سازگاری در برابر تغییرات اقلیم: مطالعه موردی زنان شالی کار استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
71 - 110
حوزه های تخصصی:
اثرات منفی ناشی از تغییرات اقلیم و تلاش برای کاهش آنها با تأثیرات متفاوت بر زنان و مردان همراه بوده و نقش زنان، به عنوان بازیگران مهم و دارندگان دانش و مهارت های قابل توجه، در سازگاری با این تغییرات درخور اهمیت است. پژوهش حاضر، با هدف طراحی الگوی رفتار سازگاری با تغییرات اقلیم در بین زنان شالی کار استان مازندران و با بهره گیری از مدل توسعه یافته نظریه انگیزش حفاظت صورت پذیرفت. بدین منظور، 173 نفر از این زنان شالی کار که در سال زراعی 96-1395 به کشت برنج پرداخته بودند، از طریق نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. نتایج نشان داد که ارزیابی تهدید و ارزیابی مقابله زنان شالی کار بر رفتار سازگاری آنها با تغییرات اقلیم اثر مثبت و معنی دار دارند؛ همچنین، درک مشکلات دارای بیشترین اثر بر ارزیابی تهدید و نیز هزینه های پاسخ دارای بیشترین اثر بر ارزیابی مقابله با تغییرات اقلیم توسط آنهاست. با توجه به نتایج، پیشنهاد می شود که سازمان های دولتی و خصوصی مرتبط با کشاورزی، منابع طبیعی، تغییرات اقلیم و نیز سازمان های بین المللی همچون هیئت بین الدول تغییرات اقلیم و کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد تغییرات اقلیمی نسبت به آموزش رفتارهای حفاظتی و سازگارانه تر به زنان شالی کار اقدام کنند. نتایج تحقیق حاضر به شناسایی رفتارهای تعیین کننده سازگاری زنان در برابر تغییرات آب و هوایی و مداخلات راهبردی لازم برای سازگاری مؤثرتر آنها کمک می کند.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر رویکرد راه حل محور بر سازگاری و سلامت روان نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
7 - 20
حوزه های تخصصی:
نوجوانی دوره حساسی از زندگی می باشد و نوجوانان بزهکار در معرض آسیب های روان شناختی بسیاری هستند. هدف پژوهش حاضر بررسی آموزش گروهی مبتنی بر رویکرد راه حل محور بر سازگاری و سلامت روان نوجوانان بزهکار شهر تهران بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان بزهکار 18- 14 ساله کانون اصلاح و تربیت شهر تهران در سال بود که از بین آنان تعداد 24 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 12 نفر) جایگزین شدند از پرسش نامه های سلامت روان، سازگاری اجتماعی و سنجش نگرش به بزهکاری استفاده شد. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای یک بار در هفته تحت مشاوره گروهی با رویکرد راه حل محور قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش گروهی مبتنی بر رویکرد راه حل محور بر سازگاری و سلامت روان نوجوانان بزهکار تأثیر معنا دار دارد. نتایج پژوهش حاضر قابلیت این را دارد که مورداستفاده نظری و کاربردی مشاوران، روان شناسان و سازمان های ذی ربط قرار بگیرد.
ارزیابی مدل معادلات ساختاری تبیین اضطراب تحصیلی دانش آموزان دختر بر اساس نظریه ذهن با نقش واسطه ای سازگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(مرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
۱۰۳۶-۱۰۲۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: مرور نظام مند پژوهش ها حاکی از این است که در تبیین اضطراب تحصیلی نوجوانان متغیرهای مختلفی تأثیر می گذارد، اما نقش نظریه ذهن و سازگاری به عنوان یک مدل یکپارچه مغفول مانده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی مدل معادلات ساختاری تبیین اضطراب تحصیلی نوجوانان دختر بر اساس نظریه ذهن با نقش واسطه ای سازگاری بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی نوجوانان دختر پایه نهم مدارس دولتی متوسطه اول شهر قائم شهر در سال تحصیلی 1399-1398 تشکیل می دادند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه سازگاری دانش آموزان سینها و سینگ (1993)، پرسشنامه اضطراب پیشرفت تحصیلی آلبرت و هابر (1960) و ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ نظریه ذهن استیرمن (1994) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSSV18 و AMOSV23 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد متغیرهای نظریه ذهن و سازگاری بر اضطراب تحصیلی اثر مستقیم و معنی داری دارند (0/01 >P). همچنین اثر غیرمستقیم نظریه ذهن با اضطراب تحصیلی از طریق میانجی گری سازگاری مورد تأیید واقع شد. به طور کلی مدل پژوهش تأیید شد و متغیرهای پژوهش توان پیش بینی 67 درصدی از متغیر اضطراب تحصیلی را داشتند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، متغیر نظریه ذهن به واسطه سازگاری بر اضطراب تحصیلی نوجوانان دختر اثر غیر مستقیم داشته و ازاین رو آگاهی معلمان، مدیران، والدین، دانش آموزان و سایر متخصصان حوزه تعلیم و تربیت از این متغیرها می تواند در جهت کاهش اضطراب تحصیلی نوجوانان دختر کمک کننده باشد.
بررسی رابطه هوش اخلاقی با سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر پایه نهم شهر محمدآباد
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۵۱
453 - 481
حوزه های تخصصی:
تحولات گذار نوجوانی، قرار گرفتن در آستانه بلوغ و وارد شدن و قرار گرفتن در آستانه ورود به فصل جدید از زندگی ، با این تغییرات، می تواند زمینه ساز پرخاشگری یا سازگاری دانش آموزان باشد، که خود ممکن است از دیگر شاخصه های روانشناختی مانند هوش غیرشناختی آنان تأثیر پذیرد. از اینرو هدف از تحقیق پیش رو؛ بررسی رابطه بین هوش اخلاقی با سازگاری فردی / اجتماعی بود. جامعه آماری را دانش آموزان دختر پایه دهم تشکیل داد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 133 نفر از آنان با نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده های میدانی به وسیله پرسشنامه های هوش اخلاقی لنیک، کیل و جوردن، پرسشنامه بومی شده ی سازگاری مونت ، جمع آوری، و به وسیله نرم افزار 26spss توصیف و تحلیل شد. نتایج رگرسیون همزمان نشان داد؛ هوش اخلاقی توان پیش بینی سازگاری فردی / اجتماعی را در مجموع دارند براساس نتایج به دست آمده، اهمیت قائل شدن به هوش اخلاقی همانند هوش عمومی و در نظر گرفتن این مقوله در برنامه های درسی، آموزش و تدریس معلمان، تألیف کتب درسی برای مسؤلین و توجه به متغیرهای دیگر اثرگذار بر سازگاری مقایسه آن با نتایج تحقیق حاضر و مشابه آن به محققان آینده توصیه گردید.
بررسی رابطه هوش اجتماعی با سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر پایه نهم شهر زهک
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۵۱
492 - 521
حوزه های تخصصی:
تحولات گذار نوجوانی، قرار گرفتن در آستانه بلوغ و وارد شدن به فصل جدید از زندگی مخصوصا و رویارویی با این تغییرات، می تواند زمینه ساز پرخاشگری یا سازگاری دانش آموزان باشد، که خود ممکن است از دیگر شاخصه های روانشناختی مانند هوش غیرشناختی آنان تأثیر پذیرد. از اینرو هدف از تحقیق پیش رو؛ بررسی رابطه بین هوش اجتماعی با سازگاری فردی / اجتماعی و بود. جامعه آماری را دانش آموزان دختر پایه نهم تشکیل داد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 133 نفر از آنان با نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده های میدانی به وسیله پرسشنامه های هوش اجتماعی ترومسو، پرسشنامه بومی شده ی سازگاری مونت جمع آوری، و به وسیله نرم افزار 26spss توصیف و تحلیل شد. نتایج رگرسیون همزمان نشان داد؛ هوش اجتماعی توان پیش بینی سازگاری را دارند .براساس نتایج به دست آمده، اهمیت قائل شدن به هوش اجتماعی همانند هوش عمومی و در نظر گرفتن این مقوله در برنامه های درسی، آموزش و تدریس معلمان، تألیف کتب درسی برای مسؤلین و توجه به متغیرهای دیگر اثرگذار بر سازگاری و مقایسه آن با نتایج تحقیق حاضر و مشابه آن به محققان آینده توصیه گردید.
اولویت بندی استراتژی های ارتقادهندۀ معیشت محلی با رویکرد بهره برداری پایدار از منابع طبیعی مبتنی بر مدل SWOT-ANP در روستای باقر آباد کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی درجهت بهبود وضعیت معیشتی و درآمد و اقتصاد خانوارهای روستایی به عنوان یک اصل مهم و اثرگذار در تحقق اهداف توسعه پایدار است. در این تحقیق راهبردهای ارتقای معیشت خانوارهای روستایی با تکیه بر بهره برداری پایدار از منابع طبیعی به روش پیمایشی، مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل ساکنان محلی باقر آباد و کارشناسان خبره در امور روستایی بوده که 255 نفر از روستائیان و 42 نفر از کارشناسان به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. مهم ترین ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه و به منظور تحلیل داده ها و راهبردهای مناسب، از مدل SWOT استفاده شد به منظور اولویت بندی مهم ترین عوامل اثرگذار در بهبود معیشت منطقه از مدل فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) در این مطالعه بهره گرفته شد. وجود تهدیدهای محیطی و مرتبط با معیشت روستایی، مانند خشکسالی و سیل از نظر روستائیان و کارشناسان به ترتیب با اوزان نسبی 11/91 و 80 مهم ترین تهدید و برخورداری از نیروی انسانی مستعد تحصیل کرده، مهم ترین فرصت ارتقای معیشت روستا با اوزان نسبی 78/81 و 11/87 به ترتیب از دیدگاه کارشناسان و ساکنان روستا است. استراتژی ارتقای معیشت، استراتژی تدافعی است که براساس آموزش و ترویج شیوه های بهره برداری بهینه اراضی طبیعی و منابع آبی منطقه، تکنولوژی های نوین کشاورزی، دامداری و باغداری، اصلاح و بهسازی امکانات زیربنایی روستا و تکیه بر پتانسیل های اکوتوریسمی و صنایع دستی برنامه ریزی شده است. نتایج بررسی شبکه ای عوامل نشان داد که عوامل انسانی-آموزشی، اقلیمی-جغرافیایی، اقتصادی-مالی به ترتیب بیشترین تأثیرگذاری را در ارتقای معیشت روستایی منطقه مورد مطالعه خواهند داشت. این مطالعه استفاده از روش ترکیبی SWOT- ANP را به عنوان روشی برای شناخت محورهای مهم اجتماعی-اقتصادی-اکولوژیک، همگام با تعیین استراتژی اصلی ارتقادهنده مناطق روستایی در قالب سرمایه های اصلی با بیشترین پایداری و سازگاری، توصیه می کند.
بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد سهم گذاری مبتنی بر هستی شناسی اسلامی در ارتقاء مسئولیت پذیری و سازگاری دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد سهم گذاری مبتنی بر هستی شناسی اسلامی در ارتقاء مسئولیت پذیری و سازگاری دختران جوان بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دختران جوان شهر تهران که 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری بل و مقیاس مسئولیت پذیری کالیفرنیا بود. آزمودنی های گروه آزمایش 10 جلسه در برنامه آموزش گروهی الگوی سهم گذاری شرکت کردند، اما گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. درنهایت داده ها، با استفاده از نرم افزار spss و در دو سطح آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل کوواریانس) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد بین آزمودنی های گروه آزمایش که مورد آموزش الگوی سهم گذاری قرارگرفته اند و گروه کنترل که هیچ گونه آموزشی دریافت نکرده اند، در مقیاس مسئولیت پذیری (189/13= F و 001/0 P< ) و خرده مقیاس های سازگاری عاطفی ( 013/7= F و 05/0> P ) ، سازگاری اجتماعی (368/11= F و 01/0> P ) تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین معنا که در گروه آزمایش با آموزش الگوی سهم گذاری، مسئولیت پذیری و سازگاری عاطفی و اجتماعی در دختران افزایش پیدا کرده است. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که آموزش الگوی سهم گذاری بر ارتقای سطح سازگاری و افزایش میزان مسئولیت پذیری دختران جوان تأثیر معنی داری دارد.
مروری بر تاثیر معنویت بر ارتقاء سازگاری با بیماری های مزمن در دوران پاندمی ویروس کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازگاری با بیماری های مزمن، راهبرد اساسی برای رضایت بیماران از زندگی فردی و اجتماعی، و نیز برای ارتقا سطح عملکرد و کارآمدی آنها به همراه ابتلا به بیماری های مزمن می باشد. بیماری های مزمن علاوه بر ایجاد اختلالات بیولوژیک، مشکلات و اختلالات روانی را برای بیماران به وجود می آورد، به طوری که تاب آوری آنها را به میزان قابل ملاحظه ای کاهش می دهد. کاهش تاب آوری باعث می شود علاوه بر احساس رنج جسمانی، همواره یک رنج روانی را نیز تجربه نمایند. سازگاری با بیماریهای مزمن، پیامدهای نابهنجار روانی را کاهش داده و رضایت از زندگی را در بیماران مبتلا به بیماری های مزمن افزایش می دهد. اضطراب، استرس و افسردگی ناشی از بیماریهای مزمن در شرایط شیوع جهانی کرونا، به دلیل ترسناک و مرموز بودن ویروس، و میزان مرگ و میر بالای آن، به اضطراب ناشی از بیماری مزمن، اضافه شده است. لذا برای سازگاری با بیماریهای مزمن در شرایط پاندمی، کوشش بیشتری لازم است و ضرورت دارد که در پروتکل های سنتی تجدید نظر شده و با شرایط کنونی، منطبق شوند. از بین عواملی که درکاهش پیامدهای روانی ابتلا به بیماریهای مزمن، موثر هستند، معنویت نقش پر اهمیتی دارد که دراین مقاله توضیح داده شده است.
واکاوی عوامل مؤثر بر سازگاری والدین دارای کودک مبتلا به درخودماندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۸۷۸-۱۸۶۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: اگرچه توجه به نیازهای روانی و اجتماعی خانواده های دارای فرزند مبتلا به درخودماندگی به عنوان یکی از اهداف مراکز سلامت است و برخی مطالعات طی مصاحبه های ساختارمند با مادران دارای فرزند درخودمانده ابعاد سازگاری آن ها را شناسایی کرده اند، با این حال مطالعه ای که به صورت عمیق به شناسایی مؤلفه های سازگاری زوجین با فرزند درخودمانده بپردازند وجود ندارد. هدف: هدف مطالعه حاضر واکاوی و شناسایی الگوهای مختلف سازگاری زوجین دارای کودک مبتلا به اختلال درخودماندگی بود. روش: روش مطالعه حاضر کیفی بر اساس رویکرد داده بنیاد بود. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه های عمیق استفاده شد و بر اساس فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی، کدهای استخراج شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. جامعه آماری مطالعه حاضر کلیه زوجین دارای کودک درخودمانده در شهر تهران بودند که با استفاده روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس سطح اشباع نظری، تعداد 15 نفر از این زوجین به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده، 6 مقوله محوری نقش دین / معنویت با مقوله های اصلی (باورها و آموزه های دینی و اعتقاد به مشیت الهی)، ویژگی های شخصیتی با مقوله های اصلی (توانمندی های روانشناختی، پذیرش بنیادین، معنای زندگی)، افزایش دانش و آگاهی با مقوله های اصلی (نقش رسانه ها و شبکه های اجتماعی در آگاه سازی والدین، دریافت آموزش و یادگیری، توانبخشی و درمان کودک)، فشار اجتماعی با مقوله های اصلی (فشار قانون و الزامات و محدودیت های اجتماعی) و ملاحظات سبک زندگی با مقوله های اصلی (ایجاد تغییر در نحوه زندگی متناسب با شرایط پیش آمده، گذر زمان) در فرآیند سازگاری والدین با کودکان اتیسم تأثیرگذارند. نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر، اطلاعات جدیدی در رابطه با عوامل تأثیرگذار در زمینه سازگاری والدین با کودکان مبتلا به درخودماندگی به دست می دهد که می تواند در مداخلات درمانی و فرآیند سازگاری و مواجه والدین با مشکلات مربوط به کودکان مبتلا به اختلال درخودماندگی مورد توجه قرار گیرد.
بررسی میزان سازگاری شهرهای هوشمند با زمینه و بستر آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد سریع جمعیت شهرنشین باعث بروز مشکلات شده است. یکی از این رویکردهای نوین برای حل مشکلات، شهرهای هوشمند هستند. هدف این پژوهش بررسی میزان سازگاری شهرهای هوشمند با زمینه و بستر آن ها است. پژوهش بنیادی -کاربردی است. از فراترکیب که یکی از روش های فرا مطالعه است و تحلیل محتوا استفاده شده است. رویکرد روش شناسی آمیخته (کمی- کیفی) بوده و داده های حاصل از این پژوهش که شامل 70 منبع (عمدتاً 2011 تا 2021) است، کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اغلب منابع بررسی شده به لحاظ عناوین، فاقد عنوان مشابه با موضوع پژوهش بوده و به لحاظ زمینه محوری، تعداد زیادی از منابع دارای نمونه مطالعاتی هستند اما تنها به پیاده سازی اصول عام هوشمندسازی در نمونه مطالعاتی اکتفا کرده اند. همچنین به لحاظ محتوایی تعداد اندکی از منابع به موضوع بستر در شهرهای هوشمند توجه کرده اند و به ضرورت پرداختن به این موضوع تاکید کرده اند. در پژوهش های پیشین فقط به ضرورت موضوع سنجش میزان سازگاری شهرهای هوشمند با بسترهای شکل گیری آن تاکید شده است و همین نکته نشان دهنده این است که چالش معطوف به زمینه گرایی در شهرهای هوشمند به صورت مستدل و مستند نیازمند پرداختن بیشتر است و نتایج پژوهش، تائیدی بر این مدعا است که موضوع مورد بحث محمل مهمی در ادبیات برنامه ریزی شهری خواهد داشت.
سنجش و ارزیابی شاخص سازگاری کاربری اراضی شهری با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، مطالعه موردی: شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۲۳
107 - 126
حوزه های تخصصی:
رشد سریع توسعه فیزیکی و جمعیتی شهرها در دهه های اخیر موجب مشکلات اساسی در شهرها شده است. شهر کاشان نیز با توجه به قدمت و رشد بالای جمعیتی و فیزیکی از این امر مستثنی نبوده در واقع این رشد عامل نابسامانی در فضا و کالبد شهر و بخصوص ناسازگاری در بین کاربری های شهری شده و موجب پراکنده رویی، افزایش هزینه های حمل ونقل و آلودگی های محیط زیستی و به خطر انداختن توسعه پایدار شهری شده است، لذا ارزیابی کاربری های شهری از حیث شاخص سازگاری به منظور دست یابی به معیارهای متناسب و اصول برنامه ریزی توسعه پایدار شهری از مهم ترین اقدامات در این زمینه می باشد. نوع پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام تحلیلی- تطبیقی است که با در نظر گرفتن شاخص استاندارد سرانه ها و سازگاری و بهره گیری از نرم افزار GIS به بررسی و ارزیابی کمی و کیفی کاربری ها در سطح شهر کاشان پرداخته است. از چهار سنجه شامل ارتباط کاربری های مختلف، عدم مجاورت کاربری های همجوار، تراکم جمعیت، وسعت زمین به عنوان پایه ای برای تحلیل شاخص های سازگاری کاربری اراضی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که بیشتر کاربری ها به لحاظ مقایسه سرانه های موجود با سرانه های استاندارد در طرح های شهری با کمبود فاحشی روبرو می باشند و از سوی دیگر تحلیل کاربری ها با شاخص سازگاری حاکی از ناهمسانی سازگاری در بین بعضی از کاربری های شهری مانند مسکونی با بیش از 40 در صد، کاربری آموزشی با بیش از 37 درصد، کاربری اداری با 36 درصد، کاربری درمانی با 27 درصد و کاربری ورزشی با 19 درصد با کاربری های همجوار خود است، لذا مسئولین شهری می بایست در برنامه های مربوطه به توسعه آینده شهر، ضمن تخصیص بهینه فضا به کاربری های مورد نیاز برای رفع کمبود فعلی، به توزیع مناسب کاربری های همجوار بر اساس مؤلفه های مکانی – فضایی توجه جدی داشته باشند.
بازتاب فضایی خشکسالی و ارائه راهکارهای کلیدی مدیریت آن (مطالعه موردی: روستاهای بخش مرکزی شهرستان سیب و سوران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
179 - 198
حوزه های تخصصی:
استان سیستان و بلوچستان و به خصوص شهرستان سیب و سوران درگیر خشکسالی است. بیشترین اثرات این بحران گریبانگیر بخش کشاورزی و به خصوص مناطق روستایی آن است. وقوع پدیده خشکسالی در این شهرستان اثرات مستقیم و غیرمستقیم بسیاری بر زندگی روستاییان داشته است؛ امکان جلوگیری از وقوع این پدیده از نظر عوامل طبیعی و وقوع دوره های خشکسالی وجود ندارد؛ بنابراین نخستین گام برای مقابله و کاهش اثرات پدیده مذکور در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و حتی محیط زیستی، شناخت دقیق راهکارهای بنیادی به منظور مدیریت مواجهه با وقوع و تشدید این پدیده خواهد بود. بررسی این موضوع در نواحی روستایی شهرستان سیب و سوران به انجام رسیده است. تحقیق کمی و از نظر هدف کاربردی است. برای انتخاب نواحی روستایی از روش خوشه بندی و براساس نوع معیشت استفاده شد که با توجه به نیاز تحقیق 19 روستا به عنوان نمونه و براساس تعداد خانوارهای روستایی و فرمول کوکران، 300 خانوار به عنوان نمونه تعیین گردید. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شده است: پرسشنامه اول برای شناسایی پیامدها و اثرات فضایی خشکسالی و پرسشنامه دوم در قالب تکنیک دلفی برای تعیین عوامل و راهکارهای مدیریتی مؤثر برای خشکسالی از نظر کارشناسان و خبرگان(30 نفر) بوده است. وقوع مخاطره خشکسالی در نواحی روستایی دارای پیامدهای منفی در ابعاد اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی بوده است. گسترش مشاغل کاذب و غیر قانونی، کاهش آب چشمه ها، چاه ها و منابع آب سطحی و همچنین بی ثباتی معیشت ساکنین از جمله مهمترین پیامدهای منفی خشکسالی بوده است. نبود تنوع شغلی و عدم سرمایه گذاری دولت از مهمترین عوامل تشدید کننده ی اثرات خشکسالی شناسایی شده است که بنا به بررسی صورت گرفته، توسعه استفاده از سیستم آبیاری تحت فشار به عنوان راهکاری مؤثر در جهت مقابله با این عارضه طبیعی شناخته شد.
اثربخشی برنامۀ آموزش مهارت های حل همیارانۀ تعارضات بین فردی بر هدفگزینی اجتماعی، سبک حل تعارض و سازگاری دختران دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
139 - 161
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزش مهارت های حلّ همیارانه تعارضات بین فردی بر هدف گزینی اجتماعی، سبک های حلّ تعارض و سازگاری دختران دبیرستانی انجام شد. روش: در این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمونِ با گروه کنترل غیرمعادل و همراه با پیگیری، 50 دانش آموز دختر 17 ساله در دو گروه آزمایش (25 دانش آموز) و کنترل (25 دانش آموز)، قبل و بعد از آموزش به مقیاس اهداف پیشرفت اجتماعی نسخه نوجوان (رایان و شیم)، سیاهه تعارض توماس کیلمن (توماس و کیلمن) و سیاهه سازگاری دانش آموزان با مدرسه (سینها و سینگ) پاسخ دادند. به کمک 7 جلسه و هر جلسه یک ساعت، بسته آموزش مهارت های حلّ همیارانه تعارضات بین فردی، به شیوه گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که در کوتاه مدّت و بلندمدّت برنامه ی آموزش مهارت های حلّ همیارانه ی تعارضات بین فردی در افزایش نمره ی جهت گیری هدف پیشرفت مبتنی بر تحوّل یافتگی اجتماعی، راهبردهای انطباقی حلّ تعارض و ابعاد مختلف سازگاری روان شناختی [42/0=2h ,05/0P< ,57/10=F] و در کاهش نمره ی اهداف مبتنی بر آشکارسازی تحوّل یافتگی اجتماعی و اجتناب از آشکارشدگی تحوّل نایافتگی اجتماعی و همچنین راهبردهای حلّ تعارض ناسازگارانه مبتنی بر رقابتی بودن، اجتنابی بودن و سازش کردن، اثرگذار بود ([51/0=2h ,05/0P< , 73/13 =F]). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدیریت همیارانه تعارض نیازمند شمول گام هایی مانند درنظرگرفتن زمان و مکان مقتضی برای بحث پیرامون تعارضات، فهم دیدگاه دیگری با نگرشی غیرقضاوتی و حساسیت نسبت به نیازها و ادراکات دیگران، پیشنهاد هدف های سازگار و تلاش برای دستیابی به نتایج برد برد است.
تحلیل دانش بومی و ابتکارات محلی سازگار در مدیریت منابع آب (منطقه مورد مطالعه: دشت گِزیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه دستیابی به برنامه مدیریت منابع آب به یک هدف حیاتی تبدیل شده است؛ یکی از راهکارهای دستیابی به این هدف، توجه کافی به دانش بومی و ابتکارات محلی سازگار با شرایط محیطی است. مردم بومی از توانایی های خاصی در خصوص شناخت و نحوه استفاده از تجارب برخوردارند؛ این دانش از تأثیر متقابل بین جامعه و محیط سرچشمه گرفته و طی نسل ها انتقال یافته است. بر این اساس در این پژوهش سعی شد به معرفی و تبیین جایگاه دانش بومی و ابتکارات محلی در مدیریت عرفی منابع آب دشت گزیر پرداخته شود. ابتکارات محلی در مدیریت آب فعالیت دسته جمعی خاصی است که کمک و مشوق خارجی ندارد و هدف آن کنترل آب های زیرزمینی و سطحی است. این پژوهش کیفی و روش آن پیمایشی است. اطلاعات موردنیاز تحقیق با استفاده از مشاهده مستقیم، مشاهده مشارکتی و مصاحبه با 173 کشاورز مطلع جمع آوری شده است. نتایج نشان داد؛ که سازه های بومی مَقسَم، عَلْگَه، بَند، چاه نُزوْ، یُوْرَد، عَلْ، بُرکُوْ در این منطقه نقش بسزایی در حفاظت و مدیریت منابع آب وخاک دارند و از نظر بهره وری و تطابق با شرایط اقلیمی و فرهنگی از سازگاری بالایی برخوردار هستند. همچنین با توجه به اینکه منبع آب کشاورزی دشت گزیر به ویژه نخلستان ها، از بارندگی تأمین می شود؛ این سازه ها نقش بسزایی در رعایت حقآبه بهره برداران این دشت دارند. بنابراین به اشتراک گذاشتن دانش اکولوژیک بومی در منابع طبیعی به عنوان یک سازوکار اجتماعی، می تواند نقش مهمی در ارتقاء ظرفیت سازگاری سیستم های اجتماعی- اکولوژیک در مقابله با کم آبی ایفا کند.
اثربخشی پروتکل بهبود سازگاری مبتنی بر مدل چندوجهی بر سطح سلامت معنوی و اجتماعی زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۸
255 - 263
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی پروتکل بهبود سازگاری مبتنی بر مدل چندوجهی بر سطح سلامت معنوی و اجتماعی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. مطالعه ی حاضر از نوع کاربردی و روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به کلینیک تخصصی بیماری های پستان شهر مشهد بود. از بین آنها، 3۰ نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت آموزش پروتکل بهبود سازگاری قرار گرفت و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامه سلامت معنوی و پرسشنامه سلامت اجتماعی بود. داده ها با روش آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند. نتایج نشان داد پروتکل بهبود سازگاری مبتنی بر مدل چندوجهی موجب افزایش معنادار سلامت معنوی و اجتماعی زنان مبتلا به سرطان پستان شده است (001/0P<). پروتکل بهبود سازگاری مبتنی بر مدل چندوجهی با ایجاد سازگاری معنوی، روان شناختی، اجتماعی، عاطفی و جسمانی در زنان مبتلا به سرطان پستان موجب بهبود سطح سلامت معنوی و اجتماعی در آنها شد.
اثربخشی نمایش درمانی بر پرخاشگری و سازگاری در دانش آموزان دختر نوجوان
زمینه و هدف: دوران نوجوانی به دلیل اهمیت تحولی، موضوع بسیاری از پژوهش ها در علوم رفتاری می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی نمایش درمانی بر پرخاشگری و سازگاری در دانش آموزان دختر نوجوان انجام گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دختران متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل می دادند. تعداد 40 نفر از جامعه به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و هدفمند انتخاب شده و به صورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. در هر دو گروه، پرخاشگری و سازگاری دانش آموزان از طریق پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992و پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ (1993) مورد ارزیابی قرار گرفتند، گروه نخست، در 10 جلسه نمایش درمانی بر اساس روش پیشنهادی لوتون (2009) دریافت کردند؛ اما گروه دوم مداخله ای نداشتند. سپس مجدداً در پس آزمون و دوماه بعد در مرحله پیگیری پرخاشگری و سازگاری هر دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغییره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد نمایش درمانی بر پرخاشگری (19/944= F ، 001/0 > P ) و سازگاری (56/91= F ، 001/0 > P ) در دانش آموزان دختر نوجوان موثر بود. همچنین نمایش درمانی در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری بر پرخاشگری و سازگاری دانش آموزان اثر بخش بود و این تاثیر تا محله پیگیری ادامه داشت. نتیجه گیری: با توجه به اینکه دوران نوجوانی فی نفسه با ناسازگاری و ناهنجاری های رفتاری از جمله پرخاشگری همراه است، می توان از روش نمایش درمانی به منظور جلوگیری از پرخاشگری و ایجاد سازگاری بهره گرفت.
آمیزه های سیاستی برای علم، فناوری و نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۴۲) ویژه نامه جامع سیاست علم و فناوری
513 - 526
پیچیدگی مسائل در نظام نوآوری از یک سو و افزایش تنوع ابزارهای سیاستی از سوی دیگر، موجب شده که تمرکز سیاست گذاران از یافتن بهترین ابزارهای سیاستی به توسعه سبدی از ابزارها که در کنار یکدیگر و در ترکیب با هم بیشترین تأثیر مثبت ممکن بر هدف سیاستی را داشته باشند تغییر کند. این تغییر تمرکز ذیل مفهوم «آمیزه سیاستی» مطرح شده است. مفهومی که به تأثیرات متقابل و وابستگی بین ابزارهای سیاستی مختلفی که میزان تحقق اهداف سیاستی را تحت تأثیر قرار می دهند اشاره دارد. طراحی آمیزه سیاستی باید به گونه ای باشد که حداکثر هم افزایی و حداقل تأثیرات متناقض بالقوه بین ابزارهای سیاستی به منظور بیشینه سازی اثربخشی آمیزه رعایت شود. استخراج دقیق تأثیرات متقابل ابزارهای سیاستی در عمل به پیاده سازی آمیزه و انجام ارزیابی های حین و پس از اجرا وابسته است. به همین دلیل طراحی آمیزه ها فرآیندی پویا و وابسته به بازخوردهای حاصل از اجرای آنهاست. این مهم در کنار تعدد گزینه های موجود، لزوم استفاده از رویکردهای نظام مند برای طراحی آمیزه های سیاستی را آشکار می سازد.
تحلیل فضایی مخاطرات طبیعی با تأکید خشکسالی و سنجش ظرفیت سازگاری (مطالعه موردی :سکونتگاههای روستایی، شهرستان رزن، استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استان همدان از جمله کانون هایی است که دارای تنوع و فراوانی مخاطرات طبیعی است؛ بنابراین، واکاوی و پایش آنها از جمله خشکسالی که مستقیم با معیشت کشاورزان سرکار دارد، از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این پژوهش تحلیل فضایی مخاطرات طبیعی با تأکید بر خشک سالی و سنجش ظرفیت سازگاری روستاهای شهرستان رزن می باشد. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی و با با استفاده از ابزار پرسشنامه و پیمایش میدانی به ارزیابی و سنجش ظرفیت سازگاری کشاورزان با خشکسالی پرداخته است. در گام نخست با استفاده از شاخص های مختلف رفتار خشکسالی در منطقه شناسایی و در مرحله دوم استراتژی های سازگاری با خشکسالی توسط کشاورزان تدوین گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که شاخص SPI از نظر جداسازی سال های خشک و تفکیک دوره های خشکسالی نسبت به سایر شاخص ها روش مناسب تری در پهنه بندی سرزمینی خشکسالی به شمار می رود و بررسی استراتژی های سازگاری کشاورزان در سکونت گاههای روستایی شهرستان رزن بیانگر این بود که میزان استفاده جامعه محلی از روش های سنتی یا بومی جهت سازگاری با شرایط خشکسالی زیاد می باشد. میزان استفاده از روش های سنتی یا بومی و روش های نوین و مدرن جهت سازگاری با شرایط خشک سالی با استفاده از آزمون دوجمله ای مورد آزمون و سنجش قرار داده شده است و نتایج حاصل از آمار استنباطی حاکی از آن است که به طور کلی میزان استفاده از روش های سنتی یا بومی جهت سازگاری با شرایط خشک سالی زیاد می باشد همچنین میزان استفاده از روش های نوین و مدرن جهت سازگاری با شرایط خشک سالی متوسط می باشد.