مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تغییرات اقلیم
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر متغیرهای اقلیمی بر عملکرد و ریسک عملکرد محصولات گندم دیم، گندم آبی و ذرت در استان قزوین می باشد. بدین منظور از رهیافت تابع تولید تصادفی جاست و پاپ بهره گرفته شد. در این راستا توابع عملکرد و ریسک عملکرد گندم آبی به ترتیب به شکل کاب داگلاس و خطی درجه دوم برآورد گردید. نتایج نشان داد که کود اوره، متوسط حداکثر دما و سرعت باد در دوره رشد اثر مثبتی بر ریسک عملکرد داشته و هر سه این عوامل نهاده ریسک افزا می باشند. جهت برآورد توابع عملکرد و ریسک عملکرد گندم دیم به ترتیب از شکل کاب داگلاس و ترانسندنتال بهره گرفته شد. نتایج برآورد این توابع حکایت از آن دارد که میزان مصرف کود اوره، بذر، کود فسفات، بارش تجمعی فصول پاییز و بهار و متوسط سرعت باد در دوره رشد اثر معنی داری بر عملکرد گندم دیم استان دارند که از این بین متوسط حداکثر دمای دوره رشد و متوسط سرعت باد در دوره رشد به عنوان نهاده ریسک افزا شناخته شده اند. توابع عملکرد و ریسک عملکرد ذرت به شکل خطی درجه دوم تخمین زده شد که نتایج حاصله نشان می دهد که متغیر های کود شیمیایی، حداکثر و حداقل دمای دوره رشد و بارندگی تجمعی در دوره رشد ذرت اثر معنی داری برعملکرد دارند. متغیر حداکثر دمای دوره رشد و میزان کود مصرفی تاثیر منفی بر عملکرد داشته اند. ضمن اینکه متغیر حداکثر دما و بارندگی تجمعی نیز متغیرهای ریسک کاه می باشند. ب
ارزیابی آثار بالقوه ی تغییرات اقلیم بر عملکرد و ارزش افزوده ی بخش کشاورزی در دشت همدان-بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر افزایش گازهای گلخانه ای و بالاخص دی اکسید کربن، به عنوان پدیده ای نامطلوب، گرم شدن کره ی زمین را در پی داشته است. افزایش دما موجب کاهش بارندگی و تغییر عملکرد محصولات کشاورزی می گردد. از سوی دیگر افزایش CO2 از طریق تسهیل فرآیند فتوسنتز، می تواند موجب بهبود عملکرد محصولات کشاورزی شود. بنابراین ارزیابی تأثیر نهایی افزایش این گاز در محیط تولید محصولات کشاورزی همواره موضوعی بحث برانگیز میان محققین بخش کشاورزی بوده است. با این توضیح، در مطالعه ی حاضر آثار تغییرات دما، بارش و سطح انتشار CO2، بر الگوی کشت دشت همدان- بهار بررسی شد. بدین منظور ابتدا با استفاده از مدل های رگرسیون واکنش- عملکرد و با به کارگیری روش ماکزیمم آنتروپی تعمیم یافته، حساسیت عملکرد محصولات زراعی این دشت نسبت به انتشار CO2، دما و بارش برآورد گردید. سپس با استفاده از مدل LARS-WG، تغییرات اقلیم منطقه و با استفاده از مدل های رگرسیونی، سطح انتشار CO2 در سال های 2020، 2030 و 2040 پیش بینی شد. در پایان با به کارگیری رهیافت برنامه ریزی ریاضی و تدوین مدل PMP، شرایط الگوی کشت منطقه شبیه سازی شد و آثار تغییر سطح انتشار CO2، دما و بارش بر الگوی کشت، در سال های مذکور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزایش سطح انتشار CO2 و تغییرات اقلیمی ناشی از آن دارای آثار منفی بر الگوی کشت است و در بدبینانه ترین پیش بینی، کاهش ارزش افزوده ی کشاورزی منطقه به میزان 53 میلیارد ریال را تا سال 2040 در پی خواهد داشت. با این حال، اتخاذ راهبرد تطبیقی بهبود بهره وری محصولات زراعی دشت به میزان 0.63 درصد، زیان مذکور را جبران خواهد نمود.
کم آبیاری و بهبود فناوری آبیاری؛ راهبر های بهینه ی سازگاری با تغییرپذیری اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعه ی حاضر، راهبرد کم آبیاری به عنوان راه حلی پایدار جهت مقابله با آثار تغییر اقلیم در دشت همدان- بهار مورد تحلیل قرار گرفت. بدین منظور در ابتدا آثار تغییرات دما، بارش و سطح انتشار CO2، بر الگوی کشت در چهار بعد اقتصادی، فیزیولوژی، هیدرولوژی و هواشناسی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزایش سطح انتشار دی اکسید کربن و تغییرات اقلیمی ناشی از آن، از طریق کاهش عملکرد محصولات کشاورزی و نیز کاهش بیلان آب های زیرزمینی، دارای آثار منفی بر الگوی کشت منطقه است و در بدبینانه ترین پیش بینی، کاهش سود ناخالص بخش کشاورزی دشت به میزان 169 میلیارد ریال، کاهش موجودی آب زیرزمینی به میزان 11 درصد و افزایش ارزش اقتصادی نهاده ی آب به میزان 21 درصد را تا سال 2040 در پی خواهد داشت. هم چنین نتایج نشان داد که از طریق اعمال سیاست 5 درصد کم آبیاری بهینه در کشت محصولات آب بر و نیز استفاده از فناوری های نوین آبیاری، جبران زیان مذکور امکان پذیر خواهد بود.
ارزیابی آثار بالقوه ی تغییرات اقلیم بر منابع آب زیرزمینی دشت همدان- بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده های افزایش دما و کاهش بارندگی به عنوان بخشی از آثار تغییرات اقلیمی، بحرانی است کهدر سال های آتی از طریق تأثیربر موجودی منابع آب کشور می تواند آینده ی بخش کشاورزی را تحت الشعاع خود قرار دهد. لذا جهت برنامه ریزی بلندمدت در خصوص وضعیت منابع آبی، بایستی شرایط اقلیمی مناطق مختلف مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به این رویکرد، در مطالعه ی حاضر به ارزیابی آثار تغییرات اقلیم بر منابع آب زیرزمینی و الگوی کشت دشت همدان- بهار پرداخته شد. بدین منظور ابتدا با در نظر گرفتن چاه های پیزومتری موجود در سطح دشت به عنوان واحد های مقطعی و با بهره گیری از اطلاعات نزدیک ترین ایستگاه هواشناسی به هر مقطع، حساسیت منابع آب زیرزمینی دشت نسبت به دما و بارش با استفاده از مدل داده های ترکیبی ارزیابی شد. سپس با استفاده از مدلLARS-WG، میزان تغییرات دما و بارش دشت نسبت به سال 2013 در غالب سناریوهای اقلیمی طی سال های 2020،2030 و2040 پیش بینی شد. در پایان با به کارگیری رهیافت برنامه ریزی ریاضی و تدوین مدل PMP، شرایط الگوی کشت منطقه شبیه سازی شده و آثار تغییرات اقلیم بر منابع آب زیرزمینی و الگوی کشت در سال های مذکور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تغییرات اقلیم از طریق کاهش بیلان آب های زیرزمینی، دارای آثار منفی بر الگوی کشت منطقه است و در بدبینانه ترین پیش بینی، کاهش موجودی آب زیرزمینی به میزان 11 درصد و کاهش ارزش افزوده بخش کشاورزی دشت به میزان 114میلیارد ریال را تا سال 2040 در پی خواهد داشت.
ثبت تغییرات اقلیم کواترنر پسین در پذیرفتاری مغناطیسی لس های آزادشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، برش رسوبی نوده واقع در شمال شرق ایران برای بررسی وضعیت آب وهوایی گذشته بررسی شده است. تلفیقی از مرور سامان مند منابع کتابخانه ای و میدانی و کارهای آزمایشگاهی در این تحقیق استفاده شده است. به منظور انجام کار با بررسی های میدانی متوالی، محل و روش نمونه برداری مشخص شد. 237 نمونه به فواصل 10 سانتی متری از برش نوده نمونه برداری شد. پذیرفتاری مغناطیسی تمامی نمونه ها اندازه گیری شد و بر اساس نتایج به دست آمده از این آزمایش، نمونه های دارای نوسانات شدید افزایش یا کاهش میزان پذیرفتاری مغناطیسی، برای مطالعة سایر پارامترهای مغناطیسی انتخاب شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که میزان پذیرفتاری مغناطیسی، پسماند مغناطیسی طبیعی، پسماند مغناطیسی ایزوترمال اشباع شده و HIRM در لایه های لس کمتر از لایه های خاک دیرینه است. در مقابل، میزان S_0.3 در لایه های لس بیشتر از خاک های دیرینه است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که برش رسوبی نوده در طول 150 هزار سال گذشته، حدود هشت دورة آب وهوایی گرم و مرطوب (لایه های خاک دیرینه و شبه خاک دیرینه با میزان پذیرفتاری مغناطیسی بالا) در بین دوره های سرد و خشک (لایه های لس با میزان پذیرفتاری پایین) را تجربه کرده است.
تحلیل ریزمقیاس ماهیت تغییرات اقلیم و تعیین سناریوهای اقلیمی بخش کشاورزی در دشت همدان- بهار.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش کشاورزی، به عنوان یک نظام زیست فیزیکی، شدیداً وابسته به شرایط اقلیمی است و اقلیم، یکی از عوامل اصلی در تعیین مکان، منابع تولید و بهره وری فعالیت های کشاورزی محسوب می شود. از این رو، پیش بینی تغییرات اقلیمی و ارزیابی راهبردهای تطبیق و سازگاری با این تغییرات، نقش مؤثری در کاهش خسارات احتمالی این پدیده خواهد داشت. مدل های گردش عمومی جو، ابزاری مناسب جهت پیش بینی پارامترهای اقلیمی در بلندمدت هستند. اما ضعف عمده ی این مدل ها در کم بودن قدرت تفکیک مکانی و زمانی آن هاست که جهت فائق آمدن بر این مشکل، لازم است در طی فرآیند ریزمقیاس نمایی، مقیاس مکانی و زمانی خروجی این مدل ها کاهش یابد. با توجه به این رویکرد، در مطالعه ی حاضر به تحلیل ریزمقیاس تغییرات اقلیم و تعیین سناریوهای اقلیمی منطقه ای در دشت همدان- بهار و همچنین مقایسه ی آنها با سناریوهای کشوری پرداخته شد و میزان تغییرات الگوی کشت و ارزش افزوده ی بخش کشاورزی منطقه در سناریوهای اقلیمی منطقه ای و کشوری، با استفاده از ترکیب مدل برنامه ریزی ریاضی اثباتی، مدل رگرسیون واکنش- عملکرد و مدل مولد هواشناسی LARS-WG، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که همگام با افزایش دما به میزان 0.54 درجه ی سانتی گراد و کاهش بارندگی به میزان 3.4 درصد در دشت همدان- بهار، ارزش افزوده ی بخش کشاورزی این دشت در افق 2020، به میزان 35 میلیارد ریال کاهش خواهد یافت. اما در صورت تعمیم میانگین شرایط اقلیمی کشور به دشت مذکور، ارزش افزوده ی بخش کشاورزی این منطقه در افق 2020 به میزان 21 میلیارد ریال افزایش خواهد یافت. نتایج مذکور، لزوم انجام ریزمقیاس نمایی در پیش بینی های اقلیمی و عدم تناسب سناریوهای اقلیمی کشوری با مطالعات منطقه ای را نمایان می سازد.
بررسی حمایت حقوقی از زنان قربانی آثار تغییرات اقلیم؛ با مطالعه اسناد منطقه ای آفریقا
حوزههای تخصصی:
تأثیرات تغییرات اقلیم در دهه های گذشته بسیار بزرگ بوده و توجه به این پدیده موجب انجام اقدامات معمول بین المللی از قبیل برگزاری کنفرانس، تشکیل نهاده ا و تنظیم اسناد گردیده است. در ای ن بین، کشورهای کمتر توسعه یافته از امکانات کمتری برای مقابله با این تغییرات برخوردار و در نتیجه آسیب پذیر ترند. منطقه آفریقا با توجه به شرایط اقلیمی خاص خود بیشترین آسیب را متحمل شده و هم اکنون بالاترین جمعیت پناهندگان ناشی از خشکسالی، سیل و دیگر تغییرات اقلیم، را دارا است. اگرچه در این قاره حرکتی فزاینده برای حمایت حقوقی از آسیب دیدگان تغییرات اقلیم به ویژه زنان به وجود آمده و در معاه دات منطق ه ای نم ود یافت ه است، اما ناهماهنگی میان کشورها و عدم پذی رش مسئولیت از س وی کشورهای توسعه یافته به عنوان اصلی ترین عاملان پدید آمدن تغییرات اقلیم، چالش های جدی را پیش روی حمایت های حقوقی از جمعیت بزرگ آوارگان و پناهندگان ناشی از این تغییرات، بالاخص زنان و کودکان، قرار داده است. از آنجا که حمایت مؤثر از مهاجران و آوارگان زیست محیطی نیازمند دغدغه و مسئولیت مشترک میان دولت هاست، استناد به اصل «مسئولیت مشترک اما متفاوت» یکی از مهم ترین تکیه گاه های حقوقی در جهت تقسیم مسئولیت بار ناشی از جا به جایی این افراد به شمار می رود.
تحول پارادیمی در مفهوم امنیت زیست محیطی
امنیت زیست محیطی در سال های بعد از جنگ جهانی دوم در نظریات روابط بین الملل و از سوی دولت ها مورد توجه جدی تر قرار گرفت. در دهه های متمادی تحت عنوان بحران مدرنیته و تاثیرات آن بر امنیت محیط زیست، معاهدات بین المللی پیرامون این مساله بین المللی مطرح شد. علاوه بر این در نظریات روابط بین الملل نیز بطور جدی مساله امنیت زیست محیطی مورد توجه قرار گرفت. در همین راستا، در مقاله حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش اساسی هستیم «مهمترین محورها و موضوعات مطرح شده، در نظریه های روابط بین الملل نسبت به تحول پارادایمی امنیت زیست محیطی چه بوده اند و در آنها چه مسائلی طرح شده است؟» در این زمینه، در سال های بعد از 1991 یعنی پس از جنگ سرد مسائلی همچون گرمایش زمین، تخریب فضاهای سبز و تاثیر مخرب مدرنیته در ابتدا از سوی نظریه پردازان اجتماعی مورد نقد و بررسی قرار گرفت و سپس نظریات مطرح روابط بین الملل همچون رئالیسم و لیبرالیسم توجه خاصی به این موضوع داشتند. رئالیست ها اساسا مساله امنیت زیست محیطی را در قالب توجه به مقوله حفظ امنیت جهانی نگاه می کنند و برخلاف آنها لیبرال ها بر همکاری دسته جمعی برای حفظ نظم بین الملل، امنیت زیست محیطی را لحاظ می کنند، نه همچون یک مسئله امنیتی.
بررسی تأثیر متغیرهای اقلیمی بر عملکرد محصولات کشاورزی در ایران )مطالعه موردی: استان خوزستان((مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشاورزی از مهمترین فعالیتهای اقتصادی بشمار می آید که بیش از هر چیز به شرایط جوی وابسته است. بر همین اساس در این مطالعه، به بررسی تأثیر تغییرات اقلیم بر عملکرد محصولات گندم، برنج و جو در استان خوزستان بر مبنای داده های ترکیبی دوره ۱۳۹۲-۱۳۷۲ پرداخته شد. نتایج نشان داد که تغییرات در شرایط آب و هوایی باعث کاهش در عملکرد گندم، برنج و جو به ترتیب به میزان ۰۵/۰ درصد، ۰۳۲/۰ درصد و ۰۲۱/۰ درصد می شود. از سوی دیگر تغییر شرایط اقلیم در دوره ۱۳۹۲-۱۳۷۲ به کاهش سود اقتصادی به میزان ۰۱/۵۸۱۵۴ هزار ریال در هکتار در بخش گندم، برنج و جو در سال ۱۳۹۲ شده است. با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاد می شود که پیش بینی های کوتاه مدت و بلند مدت هواشناسی به منظور آمادگی و اتخاذ تمهیدات لازم جهت محافظت از محصولات کشاورزی و جلوگیری از صدمه ناشی از عوامل نامساعد جوی و اقلیمی در تمام مراحل کاشت، داشت و برداشت انجام شود.
پیش بینی پاسخ آبخوان دشت آذرشهر به تغییرات اقلیم با استفاده از مدل ترکیبی هوش مصنوعی- پویایی سیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
217 - 234
حوزههای تخصصی:
هم زمان با رشد روزافزون جمعیت و طرح های توسعه و تغییرات اقلیمی در سال های اخیر و تأثیر آن بر وضعیت سیستم آبخوان دشت آذرشهر، ضرورت مطالعه دقیق و کاربردی پیرامون وضعیت این آبخوان، آشکار می شود. بدین منظور، با استفاده از مدل های هوش مصنوعی، اقدام به شبیه سازی و پیش بینی داده های سری زمانی بارش، دبی و سطح آب زیرزمینی محدوده مورد مطالعه شد و پس از تعمیم این داده ها به کل دشت با استفاده از روش درون یابی کریجینگ بیزین (EBK)، بیلان کلی آبخوان دشت به دست آمده و نتایج وارد مدل سیستم پویای آبخوان دشت در محیط نرم افزاری WEAP شد. با ایجاد سناریوی مرجع برای بازه زمانی 1392 تا 1400 و اعمال تنش افزایش جمعیت و میزان آب مصرفی بخش کشاورزی در طی این بازه، پاسخ آبخوان به تنش های وارده بررسی شد. سیستم پویای آبخوان دشت در قبال روند افزایشی 2 درصدی جمعیت و 1 درصدی آب مصرفی بخش کشاورزی، کاهش حجم مخزن به میزان حدود 7 درصد در پایان دوره تنش (سال 1400) را نشان داد. پژوهش حاضر بیانگر قابلیت بالای ترکیب هوش مصنوعی و پویایی سیستم در پیش بینی پاسخ آینده سیستم آبخوان به تغییرات اقلیمی است و می تواند در راستای مدیریت منابع آب و پیش بینی تمهیدات لازم برای آینده به کار رود.
تحلیل ارتباط بین تغییرپذیری های اقلیم، عملکرد و ریسک تولید محصولات کشاورزی؛ مطالعه گندم دیم استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
87 - 110
حوزههای تخصصی:
این بررسی با هدف پاسخگویی به این پرسش بود که آیا پدیده تغییرپذیری اقلیم افزون بر عملکرد محصولات کشاورزی بر خطرپذیری (ریسک) عملکرد نیز تاثیرگذار است یا خیر، طرح ریزی شد. بدین منظور محصول گندم دیم به عنوان یک کالای اساسی و نیز تأثیرپذیر از اقلیم در استان فارس گزینش شد. با استفاده از تابع تولید تصادفی جاست و پاپ و رهیافت کمینه مربعات تعمیم یافته قابل دسترس، اثرگذاری متغیرهای اقلیمی و غیراقلیمی در شش شهرستان آباده، اقلید، مرودشت، شیراز، لارستان و لامرد در سال های 1374-1395بر میانگین و ریسک عملکرد ارزیابی شد. نتایج نشان داد که بارندگی به عنوان یکی از عامل های اصلی پدیده تغییر اقلیم رابطه ی مستقیم با عملکرد گندم دیم دارد، طوریکه این متغیر 61/1 درصد از تغییرپذیری عملکرد را پیش بینی کرده است. افزون بر این، بارندگی و دما به عنوان نهاده های ریسک کاهنده در تولید محصول گندم دیم استان فارس اثرگذار بوده اند. در نهایت، تغییراقلیم، شرایطی را فراهم می آورد تا میانگین دما توانمندی لازم برای جبران زیان ناشی از کاهش بارندگی را دارا باشد. با توجه به یافته های پژوهش، تاکید می شود تا سیاست های لازم، تامین و استفاده از بذرهای گندم مقاوم به گرما و مکانیزه کردن کشت، برای سازگاری با تغییراقلیم صورت پذیرد.
ارزیابی تغییرات عمق تالاب انزلی با استفاده از تصاویر ماهواره ای و داده های هواشناسی در بازه سی ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر در ایران، در نتیجه تاثیرات تغییر اقلیم و رشد جمعیت، سطح و عمق آب در تالاب ها بسیار کاهش یافته است. بنابراین ضرورت دارد که عوامل اصلی این تغییرات شناسایی شود و در صورت امکان اقدامات لازم برای کاهش نرخ تغییرات صورت پذیرد. پیشرفت روز افزون تکنولوژی سنجش از دور، فرصت بی نظیری برای پایش روند تغییرات در محیط های طبیعی فراهم می کند. سری ماهواره لندست از دهه 1970، طولانی ترین آرشیو تصاویر سنجش از دور است. تصاویر ماهواره ای، داده ها را در سطح وسیع تر و در فواصل زمانی کوتاه تر با هزینه کمتر فراهم می کند. تالاب انزلی یکی از مهم ترین تالاب های بین المللی ایران است که در کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده است. در چند دهه اخیر با افزایش جمعیت و رشد و گسترش مناطق مسکونی و زمین های زراعی، تغییرات اقلیمی منطقه و همچنین تغییرات شدید تراز آبی دریای خزر، این تالاب به سوی خشکیده شدن پیش رفته است. در تحقیق حاضر با استفاده از تصاویر لندست به بررسی تغییرات عمق تالاب پرداخته شده است. تغییرات عمق با توجه به داده های بارش و دما وتغییرات تراز آب دریای خزر در بازه ی 30 ساله از سال 1988 تا سال 2018 تشریح شده است. نتایج نشان می دهد که تغیرات عمق تالاب بیشتر از تغییرات تراز آب دریای خزر متاثر است و تغییرات بارش و دما، دلایل اصلی کاهش عمق تالاب انزلی نیستند.
شناسایی روند تغییرات متغیرهای اقلیمی در مناطق کوهستانی (مطالعه موردی: ولایت بامیان افغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ولایت بامیان افغانستان یکی از کوهستانی ترین ولایات افغانستان می باشد که در مرکز رشته کوه هندوکش قرار گرفته است. در سال های اخیر اقلیم در این منطقه بی نظم شده و منجر به تغییرات متغیرهای اقلیمی شده که پیامدهایی همچون ذوب گسترده یخچال های کوهستانی، کاهش دبی آب رودخانه ها و غیره شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات دما براثر گسیل گازهای گلخانه ای و نیز تغییرات بارش در مرکز بامیان (عرض جغرافیایی 75/34 درجه شمالی و 75/67 درجه شرقی) است. برای انجام این پژوهش از مشاهدات بیشینه و کمینه و دامنه دمای سالانه برای دوره آماری 2018-1987 استفاده شد. مشاهدات از مرکز ملی جو و اقیانوس ایالات متحده (NOAA) استفاده شد. مشاهدات با شگردهای ترسیمی – آماری و رگرسیون خطی مورد واکاوی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که تغییرات قابل توجه دما طی سه دهه اخیر و در محدوده مورد بررسی رخ داده است. بیشینه، کمینه و دامنه دما به ترتیب 71/0، 34/0 36/0درجه سانتیگراد افزایش را تجربه کرده اند. میانگین، کمینه و بیشینه بارش منطقه مورد بررسی به ترتیب 6/25، 59/5 (درسال 1991) و 9/9 میلیمتر (در سال 2011) بوده است. کاهش بارندگی در دوره مورد مطالعه نیز حدود 9/6 میلی متر بوده است.
پیامدهای تغییر اقلیم بر زراعت گندم دیم و ارتباط آن با رانت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصاد کشاورزی جلد ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
149 - 159
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : امروزه، تغییر اقلیم در کوتاه مدت و بلندمدت یکی از پرچالش ترین مباحث دنیاست. اثرات منفی تغییر اقلیم بر کشورهای با اقلیم خشک تر و درآمد پایین تر شدیدتر است. به علاوه، تأثیرگذاری تغییرات اقلیم بر محصولات دیم به دلیل جبران ناپذیر بودن اثرات با تغییرات آبیاری، بیشتر است. بر این اساس، این مقاله با هدف بررسی پیامدهای تغییر اقلیم و ارتباط آن با رانت برای محصول گندم دیم انجام گرفته است. مواد و روش ها : برای بررسی وجود ارتباط غیرخطی تغییر اقلیم با رانت گندم دیم، با استفاده از اطلاعات زراعی طی سال های 96- 1381 و داده های هواشناسی، رهیافت ریکاردین و تکنیک پانل دیتا به کار گرفته شد. یافته ها : بر اساس مدل اثرات ثابت، بارش تجمعی برداشت، مجذور دمای فصل برداشت، دمای پاییز، بارش تجمعی فصل پاییز، حاصلضرب دما و بارش تجمعی خردادماه اثر مثبت و معنی دار و حاصلضرب دما و بارش فصل برداشت، دمای خرداد و مجذور دمای فصل برداشت اثر منفی و معنی داری بر رانت داشته اند. به علاوه، با افزایش دمای فصل برداشت ارتباط غیرخطی تأیید می شود. با افزایش یک درجه دمای برداشت تا نقطه بحرانی 3/36 درجه سانتی گراد، رانت 06/0 درصد افزایش می یابد و با افزایش دما بعد از این نقطه بحرانی، کاهش خواهد یافت. بحث و نتیجه گیری: توسعه ارقام مقاوم به کاهش بارندگی و دمای بالا می تواند به جلوگیری از کاهش رانت کمک کند. به علاوه، با توجه به آسیب پذیری کشور در قبال تغییراقلیم، آموزش و راهبری در تمام زیر بخش های اقتصادی و تدوین یک برنامه جامع و اقدام عملی جهت تطبیق و مقابله با این پدیده برای کاهش اثرات سوء آن ضروری است.
دورنمای اقتصادی کشورهای منا تا افق 2105: کاربرد مدل RICE(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های کاربردی اقتصاد سال هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
35 - 76
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین دغدغه های امروز بشر در حوزه های اقتصاد، انرژی و محیط زیست، مسأله گرمایش جهانی است. مهمترین عامل گرمایش جهانی، سوختن سوخت های فسیلی است که منجر به تولید گازهای گلخانه ای از جمله می شود. پژوهش های هیات بین دولتی تغییرات آب و هوایی[1] نشان می دهد، چنانچه هیچ کوششی به منظور کاهش نشر صورت نگیرد، دمای کره زمین تا پایان قرن بیش از دو درجه سانتیگراد افزایش می یابد. از آنجایی که منطقه منا یکی از آسیب پذیرترین مناطق جهان در اثر تغییرات آب و هوا است، بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر ارزیابی پیامدهای تغییرات اقلیمی بر متغیرهای اقتصادی منطقه منا تا سال 2105 می باشد. برای این منظور از مدل RICEاستفاده شده است که ساختار آن بر مبنای مدل تعادل عمومی محاسبه پذیر تدوین شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تا سال 2105 چنانچه هیچ سیاستی در جهت جلوگیری از افزایش دما اعمال نشود، میانگین دمای جهانی تا 49/4 درجه سانتیگراد نسبت به دوران قبل از انقلاب صنعتی افزایش خواهد یافت. روند تولیدناخالص داخلی منطقه ای و مصرف در بلندمدت مشابه هم بوده و سیر فزاینده خواهد داشت. در بلندمدت انباشت سرمایه به ترتیب در گروه با درآمد بالا تر از متوسط، سپس در گروه با درآمد پایین تر از متوسط و در آخر در گروه با درآمد بالا و اشتغال به ترتیب در گروه درآمدی پایین تر از متوسط سپس در گروه درآمدی بالا تر از متوسط و در آخر در گروه با درآمد بالا افزایش خواهد یافت. میزان خسارت وارد شده به محیط زیست در گروه درآمدی بالا بیش از سایر گروههای درآمدی است.
طراحی الگوی رفتار سازگاری در برابر تغییرات اقلیم: مطالعه موردی زنان شالی کار استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
71 - 110
حوزههای تخصصی:
اثرات منفی ناشی از تغییرات اقلیم و تلاش برای کاهش آنها با تأثیرات متفاوت بر زنان و مردان همراه بوده و نقش زنان، به عنوان بازیگران مهم و دارندگان دانش و مهارت های قابل توجه، در سازگاری با این تغییرات درخور اهمیت است. پژوهش حاضر، با هدف طراحی الگوی رفتار سازگاری با تغییرات اقلیم در بین زنان شالی کار استان مازندران و با بهره گیری از مدل توسعه یافته نظریه انگیزش حفاظت صورت پذیرفت. بدین منظور، 173 نفر از این زنان شالی کار که در سال زراعی 96-1395 به کشت برنج پرداخته بودند، از طریق نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. نتایج نشان داد که ارزیابی تهدید و ارزیابی مقابله زنان شالی کار بر رفتار سازگاری آنها با تغییرات اقلیم اثر مثبت و معنی دار دارند؛ همچنین، درک مشکلات دارای بیشترین اثر بر ارزیابی تهدید و نیز هزینه های پاسخ دارای بیشترین اثر بر ارزیابی مقابله با تغییرات اقلیم توسط آنهاست. با توجه به نتایج، پیشنهاد می شود که سازمان های دولتی و خصوصی مرتبط با کشاورزی، منابع طبیعی، تغییرات اقلیم و نیز سازمان های بین المللی همچون هیئت بین الدول تغییرات اقلیم و کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد تغییرات اقلیمی نسبت به آموزش رفتارهای حفاظتی و سازگارانه تر به زنان شالی کار اقدام کنند. نتایج تحقیق حاضر به شناسایی رفتارهای تعیین کننده سازگاری زنان در برابر تغییرات آب و هوایی و مداخلات راهبردی لازم برای سازگاری مؤثرتر آنها کمک می کند.
تبیین نقش جنسیت بر نیت و رفتار سازگاری کشاورزان شهرستان باغملک در رویارویی با تغییرات اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
219 - 247
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیم به طور فزاینده ای بر معیشت مردم در سراسر جهان تأثیر می گذارد و به عنوان چالشی مهم در سطح جهانی به حساب آمده و یک عامل مهم در تشدید نابرابری های اجتماعی به خصوص نابرابری های جنسیتی است. زنان در دنیا نه تنها به عنوان قشر آسیب پذیر در مقابل تغییرات اقلیم شناخته شده اند بلکه عاملی مؤثر در ایجاد تغییرات در رابطه با سازگاری به شمار می آیند؛ بنابراین نیاز به تحقیق درباره عوامل مؤثر بر نیت و رفتار سازگاری کشاورزان با تغییرات اقلیم از دیدگاه زنان و مردان وجود دارد. این مطالعه با استفاده از مدل توسعه یافته اعتقادات سلامت به این موضوع مهم پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش کشاورزان دو گروه زن و مرد بودند. تعداد اعضای نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 200 کشاورز مرد و 150 کشاورز زن انتخاب شد. برای انتخاب کشاورزان از نمونه گیری چند مرحله ای طبقه ای خوشه ای تصادفی استفاده گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه ای بود که روایی صوری آن توسط اعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی تأیید گردید. افزون بر این، برای تعیین میزان پایایی بخش های مختلف پرسشنامه، از پیش آزمون و محاسبه ضریب آلفا کرونباخ استفاده شد. نتایج تجزیه وتحلیل مدل معادله های ساختاری نشان داد، متغیرهای راهنمای عمل، خودکارآمدی، حمایت اجتماعی، انگیزه و موانع درک شده متغیرهای مؤثر بر نیت کشاورزان مرد به صورت مثبت و مستقیم و رفتار به صورت مثبت و غیرمستقیم می باشند و این متغیرها درنهایت توانستند به ترتیب 53 و 37 درصد از تغییرات متغیرهای نیت و رفتار کشاورزان مرد را پیش بینی کنند. متغیرهای راهنمای عمل، شدت درک شده و خودکارآمدی متغیرهای مؤثر بر نیت کشاورزان زن به صورت مثبت و مستقیم و رفتار به صورت مثبت و غیرمستقیم می باشند و این متغیرها درمجموع توانستند به ترتیب 63 و 19 درصد از تغییرات متغیرهای نیت و رفتار کشاورزان زن را پیش بینی کنند. اطلاعات به دست آمده از این پژوهش و درک چنین تفاوت های جنسیتی می تواند توسعه سیاست ها و برنامه های حساس به جنسیت را تسهیل کند و به بهبود استراتژی های سازگاری پایدار و فراگیر کمک کند.
شناسایی عوامل تأثیرگذار بر اقدامات انطباقی گندم کاران در مواجهه با تغییرات اقلیم در استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق کیفی حاضر با هدف شناسایی عوامل تأثیرگذار بر اقدامات انطباقی گندم کاران در مواجهه با تغییرات اقلیمی انجام گرفت. جامعه آماری این تحقیق را خبرگان و مطلعان کلیدی ذی ربط در استان کرمان تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی 21 نفر از آنان انتخاب شدند. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار MAXQDA 11 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که مهم ترین اقدامات انطباقی در مواجهه با تغییرات اقلیمی در استان کرمان در سطح مزرعه شامل فنی- زراعی، فناورانه، حفاظت از آب و زیست محیطی پایدار و در سطح خارج از مزرعه شامل اقدامات مدیریتی-اقتصادی و اقدامات مرتبط با شغل و تنوع معیشت بودند. همچنین، نتایج نشان داد که سه عامل نهادی-حمایتی (متشکل از عوامل قانونی-اداری، نهادی-سازمانی، حمایتی و اقتصادی)، ترویجی-اطلاع رسانی (متشکل از عوامل آموزشی-ترویجی و اطلاعاتی- مشاوره ای) و فردی (متشکل از عوامل فردی-روانشناختی) به ترتیب اصلی ترین عوامل تأثیرگذار بر اقدامات انطباقی در مواجهه با تغییرات اقلیمی در استان کرمان بودند.
بررسی تاثیر تغییرات اقلیمی بر امنیت مناطق روستایی (مورد مطالعه: استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
137 - 161
حوزههای تخصصی:
امروزه تغییرات آب و هوایی، علاوه بر فقر و کمبود منابع غذایی در مناطق روستایی، باعث افزایش شمار مهاجران شده است. ترسیم موضوع تغییرات آب و هوایی به عنوان یک دغدغه امنیتی باعث شده 70 درصد از کشورهای جهان صراحتاً اعلام نمایند که موضوع تغییرات آب و هوایی یک مسئله امنیتی برای آنها قلمداد می شود. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تغییرات اقلیمی بر امنیت مناطق روستایی (مورد مطالعه: استان کردستان) می باشد. رویکرد حاکم بر فضای تحقیق کمی-کیفی و نوع تحقیق کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات پژوهش از دو طریق کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) جمع آوری شده است. در این تحقیق از 10 نمایه فرین تحت تغییرات آب و هوایی به همراه 4 بعد امنیتی که در مجموع 40 شاخص استفاده شده است. به منظور ارزیابی شرایط آب و هوایی آینده استان کردستان از مدل HadGEM2-ES مبتنی روش ریزمقیاس نمایی MARKSIM طی دوره 2010 تا 2095 میلادی تحت دو سناریوی RCP4.5 و RCP8.5 مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین جهت تحلیل داده های پرسشنامه از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج بررسی سناریوهای تغییرات اقلیمی نشان داد که در دو ایستگاه سنندج و سقز روند روزهای تابستانی افزایش و روزهای یخبندان کاهشی می باشد. نتایج شاخص های فرین بارش در استان کردستان نشان داد دگرگونی های آب و هوایی حجم بارشی که پیش از این طی سال پراکنده و پیاپی می بارید، طی چند روز به صورت فشرده و سنگین می بارد و بیشتر این بارش هم به صورت سیلاب و با آسیب زایی فراوان از منطقه بیرون می رود. در نهایت نتایج نشان از یک ارتباط قوی بین شاخص ها و نمایه های آب و هوایی با ابعاد امنیت در سطح معناداری (05/0)، با در نظر گرفتن سطح اطمینان و ارائه کران بالا و پایین وجود دارد.
پهنه بندی خطر سیلاب تحت تاثیر تغییرات اقلیمی با استفاده از مدل هیدرولوژیکی SWAT در محیطGIS (مطالعه موردی: حوضه آبخیز قره سو، استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی پهنه سیل در شرایط تغییر اقلیم براساس سناریوهای پنجمین گزارش ارزیابی هیئت بین الدول تغیییر اقلیم در حوضه قره سو (استان گلستان (انجام شد. داده های روزانه شبیه سازی شده برای آینده را می توان به عنوان ورودی مدل های هیدرولوژیکی لحاظ کرده و نتایج آن را در برنامه های بلندمدت توسعه منابع آب منظور نمود. این تحقیق شامل دو فاز اقلیمی و هیدرولوژی است. در فاز اقلیمی، داده های روزانه دمای حداقل، حداکثر، بارش و ساعات آفتابی ایستگاه سینوپتیک هاشم آباد گرگان در دوره 2001–2020 با استفاده از مدل آماری LARS-WG شبیه سازی شد و پس از اطمینان از کارایی این مدل در شبیه سازی پارامترهای هواشناسی مذکور در حوضه آبخیز قره سو استان گلستان، جهت بررسی تاثیر پدیده تغییر اقلیم بر رواناب منطقه مورد مطالعه، داده های سه سناریوی A2 (سناریوی حداکثر)، A1B (سناریوی حد وسط) و B1 (سناریوی حداقل) مدل HadCM3 در دوره 2021-2050 با مدل آماری LARS-WG کوچک مقیاس گردید. در فاز هیدرولوژیکی، بارش- رواناب با استفاده از مدل هیدرولوژیکی SWAT شبیه سازی و پس از واسنجی (از ۱ ژانویه 2012 تا ۲۹ دسامبر 2016) و اعتبارسنجی این مدل (۳۰ دسامبر 2016 تا ۲۹ دسامبر 2018)، داده های دما و بارش خروجی مدل LARS-WG به مدل SWAT وارد شده و تغییرات رواناب تبعی تغییر اقلیم در دوره های آتی نسبت به دوره پایه محاسبه گردید. نتایج نشان داد که بر اساس برآورد مدل LARS-WG برای سناریوهای مورد بررسی در دوره های آتی میانگین دمای حوضه آبخیز قره سو به میزان 56/0 تا 4 درجه سلسیوس افزایش می یابد. مقدار بارش نیز در مقایسه با دوره پایه به میزان 10 تا 24 درصد کاهش نشان می دهد. در پایان نیز سیلاب حوضه مورد مطالعه با تلفیق نقشه متوسط رواناب تحت سناریو A2، فاصله از رودخانه و ضریب شکل حوضه با استفاده از روش Fuzzy-AHPدر محیط GIS پهنه بندی شده است. با توجه به پهنه بندی، 44 درصد در خطر زیاد و بسیار زیاد می باشد.