مقالات
حوزه های تخصصی:
تعبیر «الهیات» در سنت مسیحی تعاریف و معناهای گوناگونی دارد. در این نوشته، ضمن پرداختن به این معانی و تعاریف می کوشیم با روشن ساختن کارکردهای گسترده الهیات در مسیحیت، معنای این اصطلاح را که از طریق ترجمه متون الهیاتی از زبان های اروپایی به فرهنگ نوشتاری ما راه یافته است، بهتر مشخص کنیم . در این مسیر، تاریخچة تحول تعبیر «الهیات» در مسیحیت به شتاب مطرح می شود و آن گاه با بررسی تعاریف و ویژگی های این دانش بر اساس کارکردهایی که «الهیات» بر عهده دارد، به برخی شاخه های آن اشاره می کنیم. در پایان نیز به بررسی معادلهای theology در زبان فارسی می پردازیم . در میان معادل های theology در زبان فارسی، الهیات و یزدان شناسی از دیگر معادل ها مناسبتر به نظر می رسند.
مطالعه تطبیقی- تحلیلی بین آرای ملاصدرا و ملاهادی سبزواری در مورد مقام فوق تجردی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی یکی از ویژگی های انسان به نام مقام فوق تجردی، از نگاه دو فیلسوف بزرگ: صدرالمتألهین و ملاهادی سبزواری، پرداخته شده است. در انسان شناسی فلسفی از منظر حکمت متعالیه و شارحان آن، به این مقام خاص توجه ای ویژه و مبانی آن اثبات شده است و به بیان و تحلیل و بررسی آرای ملاصدرا و ملاهادی سبزواری در مورد این مقام پرداخته شده و این نتیجه به دست آمده است که از نگاه این دو فیلسوف، انسان به این لحاظ که دارای مقام معلومی نیست، می تواند از تمام مرحله ها عبور کند و به مرحله ای برسد که علاوه بر تجرد از ماده، از ماهیت نیز تجرد یابد، هر چند نحوه بیان این دو فیلسوف در تبیین و استدلال اندکی با یکدیگر فرق می کند و این تفاوت باعث می شود اندک تفاوتی در افق دید این دو فیلسوف نسبت به این مقام به وجود آید.
سعادت و معنا در مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نگاه ابن عربی، معرفت کشفی نسبت به حقیقت که علم همراه با ایمان نیز خوانده میشود، چنان اصالتی دارد که شرط لازم و کافی برای سعادت به شمار میرود. با این حال، ابنعربی از سعادت دیگری نیز سخن میگوید که همگانی است. وی که عقیده دارد سعادت و شقاوت خالص مربوط به آخرت است، شقاوت اخروی را موقت و بر اساس رحمت الهی، منتهی به سعادت میداند و باور دارد که جهان برای سعادت به وجود آمده است و به این غایت دست خواهد یافت. از آراء او دربارهی سعادت بر میآید که احساس رضایت نسبت به زندگی و به عبارت دیگر، احساس سعادت مستلزم معرفت قلبی است که ارزش زندگی را نیز آشکار میکند و در عین حال، غایت سعادتمندانهی انسان، ابزاری بودن زندگی او برای دستیابی به غایت الهی را منتفی میسازد .
بررسی تطبیقی نمودهای خودشکوفایی در قرآن و روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افراد در جامعه با یکدیگر متفاوتند. هر کدام هدف خاصی را دنبال میکنند و براساس هدف، روش و مسیر متفاوتی را در زندگی انتخاب میکنند. برخی افراد، بسیار معتقد و مستحکم هستند و در عین حال که در زندگی شخصی موفقاند و استعدادهای وجودی خود را شکوفا کردهاند، در جامعه نیز افرادی خلّاق و حامی دیگران هستند. آنها انسانهای کامل و خود ساخته ای هستند که در روانشناسی انسانگرایی (نیروی سوم)، به آنها انسان های خودشکوفا گفته میشود. در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانهای به توصیف ویژگیهای خودشکوفایان از منظر قرآن و روانشناسی پرداخته میشود و در عین حال، کوشش میشود تا معیارهای جامعی براساس آیات قرآن برای خودشکوفایی ارائه گردد. با بررسی جامع آیات در تفاسیر قرآن، نتایج مؤید آن است که انسان کامل، انسانی است که علاوه بر انجام واجباتی مانند نماز، زکات و ترک گناه و معصیت، مسؤولیتهایی را بر عهده میگیرد که فراتر از وظایف مؤمنان است. او کسی است که در جهت تکامل فردی و اجتماعی میکوشد. با توجه به جامع بودن دیدگاه قرآن و نظر به جهانی بودن رسالت آن، شایسته است که دیدگاه قرآن بهجای نظریههای مطرح شده توسط بشر در زمینه خودشکوفایی استفاده شود
مقایسه اجمالی «انسان شناسی» تومائی و صدرایی با تأکید بر ساختار تألیفیِ «جامع الهیات» و «اسفار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی جایگاهی بنیادین در نظام فلسفی- الهیاتیِ توماس آکویناس ) (Thomas Aquinas و ملاصدرا دارد؛ به گونه ای که نقش برجسته و مؤثر آن را در ساختار تألیفیِِ دو اثر اصلی «جامع الهیاتِ»(Summa Theologiae) آکویناس و «اسفارِ» ملاصدرا به روشنی می توان دید و دریافت. بررسی تطبیقی نقش انسان شناسی با تأکید بر این دو اثر نشان می دهد که هر یک به طور مشابهی می کوشند تا آراء انسان شناختی را در چارچوب مجموعه ای از آراء متافیزیکی و در پیوند با دیگر حوزه های دانش ترسیم نمایند. در چنین منظومه معرفتی ای است که هم وجه هستی شناختیِ انسان به عنوان معلول/مخلوق تبیین شده است، هم مقام و موقعیت معرفت شناختی او در نسبت با خدا، خود و جهان. با این وصف، در مسأله «سلوکِ» انسان به سوی خدا، هر دو فیلسوف و الهیدان به تبیین های مختلفی دست زده اند که حاصلش شکل گیریِ ساختار تألیفی متفاوت است، هر چند در نهایت و از منظری کل نگر مقصد و مقصودی یکسان را معرفی می نمایند. این اختلاف و اشتراک را در نحوه نفوذ و نقش مفاهیم و آموزه های بنیادین سنت مسیحی و اسلامی در نظام اندیشه آن دو می بایست جستجو کرد.
مقایسه و تطبیق آرای ابن سینا و توماس آکوئینی در مسائل مربوط به معاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع معاد از اهم مباحث دینی، فلسفی و کلامی است. ابن سینا فیلسوف مسلمان و توماس آکوئینی، فیلسوف و متکلم مسیحی، دو اندیشمند برجسته اند که در این زمینه دارای نظرهای خاصی هستند. ابن سینا در همه موارد (بجز قبول معاد جسمانی) روشی کاملاً فلسفی دارد؛ در حالی که توماس، روشی فلسفی- کلامی اتخاذ می کند. درباره نفس، هر دو اتفاق نظر دارند که جوهری غیرمادی است و لذا با مرگ بدن، از بین نمی رود. همچنین، هر دو قائل به حدوث نفس بوده، برای خلود آن هم اقامه برهان می کنند. عالم برزخ و بهشت و دوزخ مادی در فلسفه ابن سینا جایگاهی ندارد، اما توماس با استفاده از متون نقلی، وارد بحث در جزئیات این موارد می شود. این هر دو نفر، اصل معاد را ضروری و همگانی می دانند، ولی ابن سینا تنها راه قبول معاد جسمانی را، تعبّد به شرع مقدس می داند. عمده ترین مانع او در اثبات عقلی آن، مادیت قوه خیال است، اما توماس با تأکید بر نقش بدن در حقیقت انسان، ضرورت معاد جسمانی (البته جسمانیتی متفاوت با این دنیا) را می پذیرد. در خصوص معاد روحانی، ابن سینا با اثبات تجرد نفس، بقای آن را تضمین می نماید و با تقریر اصولی، قائل به وجود لذت و الم عقلی یا همان سعادت و شقاوت می شود. توماس نیز با ردّ احتمالات متعدد، سعادت نهایی انسان را در رؤیت عقلی بی واسطه ذات خداوند می داندکه البته تحققش برای انسان تنها در قیامت و آن هم با اشراق خاص الهی ممکن است
معناشناسی واژه «اسلام» در قرآن، با تاکید بر بررسی رابطه آن با پلورالیزم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا در خلال معناشناسی لغوی و قرآنی واژه «اسلام» رابطه آن را با بحث «پلورالیزم دینی» مورد کنکاش قرار دهد. «اسلام» در لغت از «سلم» گرفته شده و به معنای انقیاد و اظهار خضوع و تسلیم است، زیرا از سرکشی و امتناع که نوعی آفت و فساد محسوب می شود، خالی است. «اسلام» در عرف آیات قرآن به معنای تسلیم بودن در برابر خدا و اوامر اوست؛ اوامری که از سوی پیام آوران خدا به مردم ابلاغ شده است، بنا بر آیات مرتبط با رسالت پیامبر اسلام (ص)، یکی از مهمترین لوازم تسلیم، اعتقاد به رسالت آن حضرت است. این معنا با پلورالیزم دینی به مفهوم تاکید بر حقّانیت دین اسلام همراه با منحصر ندانستن نجات در آن و زندگی مسالمت آمیز با پیروان ادیان دیگر سازگار است، ولی با تعریف دیگر آن که مدعی تکثّر و تساوی آنان در برخورداری از حقیقت باشد، سازگاری ندارد.