مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
سوره یوسف
حوزههای تخصصی:
روش های تربیتی یکی از بخش های مهم نظام تربیتی اسلامی هستند که مربی با به کارگیری آن ها متربّی را از وضع موجود، به وضع مطلوب می رساند. در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از روش تحلیل محتوا به استخراج مضامین روش های تربیت در سوره یوسف پرداخته شود که با توجّه به ماهیّت موضوع و محدودیّت جامعه پژوهشی، از نمونه گیری صرف نظر شده است و کل جامعه تحلیلی (کل آیات سوره یوسف) مورد بررسی قرار گرفته شد. نتایج حاصل از مقوله بندی نشان داد که روش های تربیتی در سوره یوسف شامل روش های بینشی،گرایشی و کنشی است. روش های تربیتی که خاصیّت پیچیده ادراکی داشته باشند، به «بینش و نگرش» و آن هایی که اراده، میل، رغبت و انگیزش نقش دارد به «گرایش» تعریف مى شود. بینش و گرایش، موجب پیدایش کنش (رفتار) مى گردد. بر اساس یافته ها، روش های کنشی با 51% بیشترین فراوانی، روش های بینشی با 28% و روش های گرایشی با 21% کم ترین فراوانی را در روش های تربیتی در سوره یوسف داشته است. در این راستا، روش های تغافل و همانندسازی از گروه روش های کنشی، سهم بزرگی در پرورش فضایل و اصلاح رذایل متربّی دارد. روش های محبّت و تکریم از روش های گرایشی، روش مؤثّرتری در ایجاد گرایش برای رشد تربیتی فراهم می کند و روش های موعظه و تذکّر از روش های بینشی، نقش بسزایی در بینش سازی متربّی دارد.
قصه؛ الگوی روایت تاریخی از منظر قرآن کریم (بازخوانی سوره ی مبارکه یوسف به عنوان بهترین روش تاریخ گویی)
حوزههای تخصصی:
تاریخ یکی از دانش های بشری ا ست و تاریخ نویسی یکی از ابزارهای مهم انتقال تجربیات و فهم زندگی بشر به شمار می رود که از دیرباز بسیاری از افراد و متون، به ثبت و ضبط آن همت گمارده اند. در این میان، کتب ادیان ابراهیمی به طور عام و قرآن کریم، به طور خاص از جمله متونی هستند که مفادی تاریخی را به همراه دارند. از سویی دیگر متون دینی نظیر قرآن، در پی انسان سازی و بیان آمده اند و بیهو دگی و زیاده گویی در آن ها راه ندارد. قرآن کتاب زندگانی و الگوی مسلمانان است و همه علوم در آن نهفته است و برداشتن پرده های ابهام از هر چیزی در لوای آن میسر است. این مقاله با بازخوانی دقیق تر سوره مبارکه یوسف )ع(، به عنوان سوره ای تاریخی از قرآن، در تلاش است تا به ویژگی های الگوی روایت تاریخی از منظر قرآن کریم دست یابد. مقاله ی پیش رو، ابتدا با تبیین نسبت میان روایت داستانی قرآن و روایت تاریخی مرسوم، نگاه مخاطب را به قابلیت الگویابی روایت تاریخی از میان الگوی روایت داستانی قرآن معطوف میدارد. سپس با تحلیل روایت داستانی سوره ی یوسف)ع( به مثاب هی الگویی برای روایت تاریخی، و دسته بندی نتایج به دست آمده، به توصیه هایی مناسب به رهگیری برای رسیدن به روایت مطلوب تاریخی دست می یابد. روشن گری، دارای پیام انسان ساز بودن، توجه به بندگی خدا به عنوان نخ تسبیح روایت تاریخی، توجه به غیب و قدرت الهی، درنظرگرفتن نقش شیطان در تاریخ، پرداختن به شخصیت های تاریخی و ارائه ی الگوها، گذشتن از حواشی روایی، ارجاع مدام به سنن الهی، و روایت منزل به منزل با جانب داری حق با محوریت نقاط عطف روایت بر اساس سیر توحیدی تاریخ از جمله ویژگی های روایات تاریخی قرآن کریم هستند که در این مقاله مورد توجه قرار دارند.
بازخوانی انسجام ساختاری قرآن کریم در پرتو نظریه نظم متقارن از دیدگاه ریموند فرین (مطالعه موردی سوره یوسف)
یکی از گونه های قرآن شناسی دهه های اخیر در میان مستشرقان و مسلمانان، پژوهش های نوین در شناخت ساحت های جدید نظم قرآن کریم است که در این میان پژوهش های مبتنی بر نظم متقارن توانسته است جایگاه خوبی را در این میان به خود اختصاص دهد. مقاله حاضر با در پیش گرفتن روش توصیفی_تحلیلی، به بررسی رویکرد «ریموند فرین»، قرآن پژوه معاصر خواهد پرداخت. وی با تکیه بر نظریه نظم متقارن به تحلیل بلاغی سوره یوسف می پردازد. این مقاله، نخست به معرفی مفهوم نظم متقارن پرداخته و پس از آن دیدگاه ریموند فرین در نظم سوره یوسف را بیان کرده و به نقد و بررسی آن می پردازد. ریموند فرین سوره یوسف را به یازده بخش تقسیم می نماید و به صورت معکوس میان بخش های مختلف سوره ارتباط برقرار کرده و یک مدل کلی و فراگیر را از ارتباط بخش های سوره ارائه می کند. از جمله نقدهایی که بر کار وی وارد است؛ می توان به عدم ذکر مبانی تقسیم بندی و ارائه تفاسیر اشتباه از سوره یوسف همچون منفی انگاری روح، تمایل یوسف به زلیخا و زندانی کردن سارق جام پادشاه اشاره کرد. از نتایج پژوهش می توان تبیین بهتر زیبایی ترکیب متن سوره یوسف، توسعه مباحث اعجاز ادبی قرآن کریم و توسعه مباحث متن پژوهی جدید در راستای اثبات عدم تحریف قرآن اشاره نمود.
تحلیل استعاره های مفهومی در سوره یوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
181 - 197
این نوشتار با رویکرد زبان شناسیِ شناختی و به روش توصیفی تحلیلی، اقسام سه گانهٔ استعاره های مفهومی در سورهٔ یوسف را تحلیل و بررسی می کند. نخست، ماهیت استعارهٔ مفهومی و انواع آن، معرفی و تبیین و سپس مفاهیم به کاررفته در سورهٔ یوسف در قالب استعاره های ساختاری، جهتی و هستی شناختی بررسی و تحلیل می شود. نتایج نشان می دهد که در سورهٔ یوسف مفهوم زندگی در ساختار سفر و تجارت، زمان در قالب مکان و شیء متحرک و دانستن در قالب دیدن، مفهوم سازی و ارائه شده است (استعاره های ساختاری). افزون بر این در این سوره مفاهیم قدرت، برتری، فضل، مقام و مرتبهٔ معنوی بر اساس نظریه مذکور مفهوم سازی شده و در حوزهٔ استعاره های هستی شناختی، مفاهیم عهد و پیمان، نیرنگ، حقیقت، بوی یوسف و گمراهی، ماهیت جسمانی یافته و در قالب اشیا برای شنونده مجسم شده است و مفاهیمی؛ ازجمله نفس، آسیب ها و مشکلات، نصرت الهی، عذاب و قیامت بر اساس خصوصیات جانداران مفهوم سازی شده است تا شنونده بر اساس شناختی که از اوصاف جانداران دارد، آن ها را درک کند.
طرحواره تصویری در سوره یوسف (ع) بر اساس معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از مهمترین شیوه های تربیتی به کار رفته در قرآن کریم، تصویر پردازی از وقایع، مفاهیم و ارزشها است تا بدین وسیله، مفاهیم تربیتی و اخلاقی با به کارگیری تمهیدات ادبی، بهتر و دقیق تر به مخاطب عرضه شود و در دل و جان او بنشیند. سوره مبارکه یوسف به عنوان احسن القصص، جایگاه ویژه ای از منظر بیان مفاهیم تربیتی با استفاده از تکنیکهای ادبی و داستانی دارد. از جمله این تکنیکها می توان به استفاده از طرح واره های تصویری برای انتقال معانی اشاره کرد. هدف مقاله حاضر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی و بر مبنای زبان شناسی شناختی، به بررسی طرحواره های تصویری در سوره مبارکه یوسف (ع) بپردازد و نشان دهد در سوره یوسف (ع) چه طرحواره های تصویری به کار رفته است و این طرحواره ها به چه مفاهیمی اشاره دارد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که طرحواره های حرکتی بیشتر بر حرکت از بالا به پایین و پایین به بالا و بر مفاهیم ذلت و عزت دلالت دارند، و طرحواره های حجمی بر مفاهیم چون ضلالت و گمراهی دلالت دارند و طرحواره های قدرتی بیشتر بر مفاهیمی چون خودداری از گناه و دوری از پیروی از گمراهان دلالت دارد.
تفاسیر منظوم قرآن در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال سوم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۱۱
213 - 230
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم از زمان نزول تا کنون، تأثیر عظیمی بر ذهن و زبان شاعران و نویسندگان ادب فارسی گذاشته است. ادبا و شعرای زبان فارسی، در بسیاری از مضامین و مفاهیم، از قرآن و معارف قرآنی استشهاد جسته اند و با تلمیح، تضمین، اقتباس، حل و درج، سعی کرده اند آیات و پاره هایی از سوره های قرآن را در کلام خود بگنجانند. علاوه بر آن، برخی از سرایندگان به ترجمه و یا تفسیر آیه، سوره و یا پاره هایی از قرآن به نظم فارسی مبادرت کرده و بدین ترتیب سعی کرده اند تا فهم قرآن مجید را آسان کنند. این پژوهش بر آن است تا ضمن معرفی مختصری از تفسیرهای منظوم قرآنی در ادب فارسی و نیز تفاسیر منظوم سوره یوسف، به معرفی نسخه ای مجهول القدر از تفسیر سوره یوسف بپردازد. این تفسیر به شعر فارسی است و سراینده آن سید مرتضی دزفولی است که از خود با تخلص راجی یاد می کند. از جهت تعداد ابیات، طولانی ترین تفسیری است که به شرح و تفسیر تک تک آیات این سوره پرداخته و از تفاسیر ارزنده ادب فارسی است.
بررسی جایگاه بافت در ساختار گفتمان متن سوره یوسف از نگاه فرث در مکتب معناشناسی لندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های مربوط به متون دینی، رویکرد معنی شناسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در میان مکاتب زبان شناسی، مکتب لندن به مقوله معنا اهتمام بسیار دارد و بر علل تحول معنی براساس بافت موقعیتی و آشکارسازی زوایای پنهان متن نظر دارد. این پژوهش می کوشد با شیوه توصیفی تحلیلی به معرفی نظرات فرث (بنیانگذار مکتب لندن) در باره ائتلاف بافت با گفتمان متن در جهت رسیدن به معنی بپردازد و با تطبیق آن با سوره مبارکه یوسف رویکرد بافت شناسی آن را در جهت رسیدن به معنا بازتاب دهد. در این پژوهش تلاش شده است با تحلیل ارتباطات معنایی در ترکیب های متن، یعنی سویه های آوایی، صرفی، نحوی و دیگر نشانه های دلالی در بافت درون زبانی متن سوره یوسف، نقش اصلی موقعیت، به عنوان بافت برون زبانی در فرایند شکل گیری معنا براساس حال گوینده و مخاطبان و گفتگوهای کنشگران اصلی و فرعی این سوره در محیط اجتماعی به دست آید. از همین گذر، بافت موقعیت، تعیین کننده گفتمان معنایی مناسب در متن سوره یوسف محسوب می شود.
تحلیل مفهومی و اهداف کاربردی در «تربیتِ تأدیبی» با توجه به آیاتی از سوره یوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
377 - 396
حوزههای تخصصی:
هدف انجام این پژوهش بررسی شیوه های شش گانه اصلاحِ رفتار به ترتیب شامل: 1. پیشگیری؛ 2. عفو و صفح؛ 3. انذار؛ 4. ملامت؛ 5. طرد و 6. عقوبت، در «تربیتِ تأدیبی» با توجه به آیاتی از سوره یوسف است. روش تحقیق در شناختِ واژگانِ اصلی، روش تحلیل مفهومی و در استنباطِ شیوه هایِ اصلاحِ رفتار، روش استنتاج است. متنِ مورد مطالعه، آیاتِ چندی از سوره یوسف است که شیوه های اصلاح رفتار را از جانب یعقوب نبی (ع) نسبت به فرزندان خطاکارش نشان می دهد. یافته های تحقیق نشان می دهند که شیوه های اصلاح رفتار، اساساً، صورتی تأدیبی دارند و از مراحل ملایم و هماهنگ با طبیعت متربّی شروع شده و به مراحل سخت، از لحاظ تحمّلِ روانی برای او منتهی می گردند. ترتیبِ آیات نشان می دهد که یعقوب نبی (ع) از چهار مرحله اول، در اصلاح بدرفتاریِ پسرانش استفاده کرده است، اما دو مرحله بعدی یعنی طرد و عقوبت در آموزه های اخلاقی و تربیتی وی کاربردی ندارند. همچنین شیوه های ضمنی چون: تفهیمِ خطا، هشیاری، رفتارِ حکمت آموز از جانب مربّی؛ دادنِ حقِ انتخاب، ابتکار و میدانِ عمل به متربّی و در نهایت استفاده از زبان تلویحی بین اعضای خانواده، از روش های مؤثّر در اصلاح رفتار است.
تأملی در معنای ترنج در سوره یوسف (ع) (با رویکردهای: واژگانی، ترجمانی، تفسیری، حدیثی و ادبی)
حوزههای تخصصی:
شناخت همه جانبه واژه -به عنوان سنگ بنای متن- در ترجمه قرآن مجید از اهمیتی خاص برخوردار است. به ویژه وقتی مترجم با «واژگان چندمعنایی» مواجه می شود که در این راستا برای رسیدن به ترجمه مطلوب، لازم است به همه این معانی آگاه باشد و به تناسب بافت متن، معنای بایسته را از میان معانی مختلف آن انتخاب کند. در عین حال باید احتمال«بیگانه و دخیل بودن» واژه را نیز در نظر داشته باشد، رویکردی که در برگردان فارسی واژه مُتَّکَأً در آیه 31 سوره یوسف در بیش تر ترجمه های فارسی قرآن کریم نادیده گرفته شده است. در بخشی از این آیه که روایتگر داستان رویارویی زنان مصر با حضرت یوسف7، به دعوت همسر عزیز مصر است، آمده:«وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً» یعنی زلیخا به زنان مصر، یک«متکأ» داد سپس ادامه می دهد: «به هریک از آنان کارد داد». با این که در روایت این رخداد در ادبیات منظوم و منثور فارسی-از زمان رودکی تا امروز- سخن از حضور نارنج یا ترنج در دست زنان مصر بوده است، اما در بیش تر ترجمه های فارسی از نارنج یاد نشده است. بررسی63 ترجمه فارسی این آیه نشان داد تنها 5 درصد از مترجمان (3مترجم) این واژه را ترنج معنا کرده و 95 درصد(60 مترجم) آن را پشتی وتکیه گاه، محفل، میوه و نوعی غذا ترجمه کرده اند. در جست وجوی رویکرد، معنای واژه مُتَّکَأً در 168 کتاب تفسیر، حدیث و لغت به زبان عربی، بررسی و مشخص گردید 101 کتاب این واژه را واژه ای عبری دانسته و آن را ترنج یا نارنج معنا کرده اند. بنابراین بهترین معادل برای واژه مُتَّکَأً در این آیه، ترنج یا نارنج است و این امر، لزوم گسترش دایره معنایی واژگان چندمعنایی تا مرز شناسایی واژه های غیرعربی قرآن مجید را آشکار می سازدو بر اهمیت تناسب برگردان فارسی واژگان چندمعنایی با بافت متن و منطق آیه دلالت دارد.
بررسی نسبت دادن «سرقت جام مَلِک» توسط حضرت یوسف علیه السلام به برادرانش
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله از متشابهات قرآنی است که جز با تمسک به محکمات حل نمی شود. محکماتی که در سه دسته عام، خاص و سیاق، به عنوان کلید هایی هستند که می توان با آن ها به گنجینه فهم حدودی متشابهات دست یافت. حضرت یوسف بر اساس محکمات عام نبوت و ویژگی های خاص خود، اهدافی والا از جمله تربیت و هدایت مردم را در نظر داشت. در همین راستا نقشه نگه داشتن برادر تنی نزد خود و نسبت دادن سرقت به سایر برادران با هدف متنبه کردن آنها به گناهشان بود تا به خود آمده و توبه کنند. این هدف از طریق سارق خواندن آنها در ملأ عام و شرمسار کردنشان میان کاروان ممکن می شد. ضمن آن که با این کار باعث می شد خواسته دیگر خود یعنی مهاجرت خانواده اش به مصر میسر شود. به این نحو، شبهه کذب و افترا توسط پیامبر خدا حل می شود. چنانچه روایات تفسیری نیز مؤید این نظر هستند. اگرچه احتمالات تفسیری دیگری نیز برای این آیات ذکر شده است از جمله: «موجه بودن گناه تهمت به خاطر هدف والا»، «انشائی بودن جمله اعلانی» یا «اعلان توسط مسؤول امر»؛ اما با توجه به محکمات و دلایل، آنها را بعید می دانیم.
واکاوی آموزه های تربیتی سوره یوسف در ساحت های شش گانه تربیت با تاکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: واکاوی آموزه های تربیتی سوره یوسف در ساحت های شش گانه تربیت با تأکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی بود.
روش: روش پژوهش حاضر، کیفی مبتنی بر بررسی کتابخانه ای است. راهبرد آن، تحلیل محتوای کیفی استقرایی بود. جامعه مطالعه، متن تفسیر تسنیم (41-40) بود که بنابر جامع بودن و معاصر بودن مفسر انتخاب شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش روش تحلیل استقرایی مبنی بر نظام کدگذاری است.
یافته ها: نتایج یافته ها به شناسایی 91 مؤلفه فرعی و 25 مؤلفه اصلی منجر شد که عبارتند از: ادب توحیدی، نبوت، معادباوری، فضایل اخلاقی و درک رذایل اخلاقی، ارتباط با خانواده، اخلاق اجتماعی، اعمال مدیریت صحیح، خیرخواهی و حل مشکلات جامعه، توجه به تفریحات سالم، مراقبت روحی و جسمی، اهمیت جایگاه اقتصادی، جهاد اقتصادی، عدالت در توزیع، مذمت فقر، درک زیبایی های خالق، آرامش روانی، زیبایی کلام و سیرت، توجه به عواطف، معرفت شناسی، بصیرت، علم نافع، عبرت آموزی، تعادل در توجه به علم و توکل و اعتقاد به علیم بودن خداوند.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش در مقایسه با پژوهش های قبلی، مؤلفه های تربیتی را در شش ساحت تربیتی براساس سوره یوسف 7 و دیدگاه آیت الله جوادی آملی تبیین کرد. این نوشتار نشان داد که آموزه های قرآن بستر جامعی برای استخراج برنامه تربیتی در ساحت های گوناگون است.
دور أنماط المفاجأة في کسر أفق التوقع عند المتلقي في القصص القرآني (دراسة قصص سور یوسف والقصص والکهف أنموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۵ الشتاء ۱۴۴۵ شماره ۱۱
67 - 90
حوزههای تخصصی:
تعدّ القصه من الأسالیب المتمیزه التی وظفها القرآن الکریم للتعبیر عن المواضیع التاریخیه والتربویه السامیه ولهذا السبب تؤدی دوراً هاما فی إیصال الرساله المحمدیه إلى البشر. ومن أبرز السمات الفنیه التی تتمیز بها القصص القرآنی مقارنه بالقصص الأدبیه الحضور المتمیز لعنصر المفاجأه، حیث یمنح القصه القدره على لفت انتباه المتلقی ودفعه إلى متابعه القراءه والکشف عن المعانی الجلیله المکنون فیها. والمفاجأه حدث مباغت مفاجئ للفاعل الأساس داخل القصه أو المتلقی خارج النص، وتتجلى الأحداث المفاجئه فی کسر نمطیه سیر الأحداث. هناک طرائق فنیه لتحقیق عنصر المفاجأه للقارئ لتحریکه نحو الأحداث وتشویقه. ولذلک أنماط مختلفه منها بما یشمل مفاجأه المتلقی والفاعل الرئیس فی القصه و انکشاف سرّ المفاجآت للمتلقی وخفائه على فاعلی القصه . نظراً لأهمیه هذه العناصر والأنماط فی تسلیط الضوء على الإعجاز القرآنی معنى ومبنى وکثره المشاهد المفاجئه فی هذا الکتاب العظیم، تنوی هذه الورقه البحثیه عبر توظیف المنهج الوصفی- التحلیلی والاستعانه بکتب التفسیر المعتمده، الوصول إلى رصد تجلیات هذا العنصر ودوره فی إبانه جمالیه المعانی المتمیزه الموجوده فی مشاهد مختاره من قصص سور یوسف والقصص والکهف فضلاً عن أنماطه المختلفه ودورها فی کسر رتابه النص وإثاره انتباه المتلقی وکسر توقعه. تشیر النتائج إلى أن هذا العنصر یلعب دوراً فعالاً فی استیقاف نظر المتلقی وتحریضه على متابعه الأحداث القصصیه ومشارکته الفعاله فی تکمله أجزاء القصه بما یستتبع من تشویقه. توظیف هذا العنصر الفرید فی نوعه یزیل الستار عن القدره التعبیریه المعجزه عند الحق. المفاجأه فی القرآن الکریم جاءت على عده صور منها: مفاجأه المتلقی والفاعل الرئیس فی القصه وانکشاف سرّ المفاجآت للمتلقی وخفائه عن فاعلی القصه. وتوظیف هذه الأنماط یضفی حرکیه وحیویه على النص القرآنی ویکسر الرتابه التی یمکن أن تسیطر علیه. فالصوره الفنیه الموجوده فی مفاجأه القصص القرآنی تساعد على استحواذها على قلب المتلقی وتحریضه على متابعه الأحداث مما یسهم فی دفعها إلى منحى جدید.
تبیین ماهیت و ویژگی های عناصر برنامه درسی تربیت دینی براساس آموزه های سوره یوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
119 - 142
حوزههای تخصصی:
تربیت دینی به عنوان اهرمی درونی، نقش حساس و کلیدی در سعادت فردی و اجتماعی انسان دارد که باید بر شیوه ای صحیح و علمی بنیان گذاشته شود. عدم توجه به آموزه ها و شاخص های صحیح تربیت دینی در نظام آموزشی کشور، آسیب هایی از جمله شخصی انگاری مقوله دین، انکار نقش زیربنایی آن در زندگی، فروکاهی نقش دین در نظام آموزشی و هم ردیف دانستن آن با سایر ابعاد تربیت را به دنبال دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر، تبیین ماهیت و ویژگی های عناصر برنامه درسی تربیت دینی براساس آموزه های سوره یوسف است. روش: پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی انجام شد. با توجه به هدف اصلی پژوهش، تفسیر تسنیم آیت الله جوادی آملی (1401، جلد چهل و چهل و یکم) و کتاب یوسف قرآن (1394)، به عنوان جامعه تحقیق مورد مطالعه قرار گرفت. یافته ها: براساس نتایج پژوهش، تعداد 148 مؤلفه در قالب عناصر ده گانه برنامه درسی استخراج شد که عبارتنداز: منطق برنامه درسی (21 شاخص)، اهداف (18شاخص)، محتوا (17 شاخص)، روش های یاددهی− یادگیری(17 شاخص)، نقش تسهیل گر (42 شاخص)، مواد و منابع یادگیری (7 شاخص)، زمان (6 شاخص)، فضا (6 شاخص)، گروه بندی (4 شاخص)، ارزشیابی (10 شاخص). همچنین یافته ها بیانگر آن است که سوره یوسفj حاوی شاخص های جامع عناصر برنامه درسی تربیت دینی است که کم توجهی به شاخص های مذکور، موجب یک جانبه نگری و عدم دست یابی به هدف غایی تربیت دینی یعنی حیات طیبه می شود. براساس ویژگی های استخراج شده، می توان زمینه تحول برنامه درسی تربیت دینی را فراهم ساخت و میزان جذابیت و کارآمدی برنامه درسی و میزان رضایت مخاطبان را افزایش داد.
پژوهشی در باره احادیث نهی کننده از تعلیم سوره یوسف به زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۱۸ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۰)
53 - 78
حوزههای تخصصی:
در برخی منابع کهن روایی و تفسیری شیعه، روایاتی وجود دارد که بر پرهیز از تعلیم و اقرای سوره یوسف بر زنان دلالت دارند. این روایات علاوه بر آن که با بعد هدایت گری قرآن در تعارض هستند، در صورت عمل به مفاد آنها، نیمی از مردم جامعه اسلامی از نتایج اخلاقی حکایت بیان شده در این سوره _ که دعوت به عفت و پاکدامنی است _ محروم می گردند. در این مقاله بعد از جمع آوری مجموعه روایات موجود در منابع روایی و ارزیابی سندی آنها، تعارض شبهه حاصل شده با آیات محکم قرآن کریم و برخی روایات نمایانده شده است. صرف نظر از ضعف سندی این گونه روایات، می توان مضمون این روایات را مطابق محکمات قرآنی و نیز متون روایی به گونه ای توجیه نمود که به نتایج یاد شده منجر نگردد.
راز واژگانی و تاریخی ترنج در سوره یوسف علیه السلام
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۴
99 - 125
حوزههای تخصصی:
موضوعی که در برگردان فارسی واژه مُتَّکَأً در آیه 31 سوره یوسف در بیشتر ترجمه های فارسی قرآن کریم نادیده گرفته شده است. در بخشی از این آیه که روایتگر داستان رویارویی زنان مصر با حضرت یوسف(ع)، به دعوت همسر عزیز مصر است آمده:«وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً» یعنی زلیخا به زنان مصر، یک«متک» داد و بعد عنوان می کند «به هریک از آنان کارد داد». با اینکه در روایت این ماجرا در ادبیات منظوم و منثور فارسی-از زمان رودکی تا امروز- سخن از حضور نارنج یا ترنج در دست زنان مصر بوده است اما در بیشتر ترجمه های فارسی از نارنج یاد نشده است. بررسی63 ترجمه فارسی این آیه نشان داد فقط 5 درصد از مترجم ها(3مترجم) این واژه را ترنج معنی کرده و 95 درصد(60 مترجم) آن را پُشتی، محفل، میوه و نوعی غذا ترجمه کرده اند. برای این منظور معنی واژه مُتَّکَأً در 168 کتاب تفسیر، حدیث و لغت به زبان عربی، بررسی و مشخص شد 101 کتاب این واژه را واژه ای عبری دانسته و آن را ترنج یا نارنج معنی کرده اند. بنابراین بهترین معادل برای واژه مُتَّکَأً در این آیه، ترنج یا نارنج است و این امر، لزوم گسترش دایره معنایی واژگان چندمعنایی تا مرز شناسایی واژه های غیرعربی قرآن مجید را آشکار می کند و بر اهمیت تناسب برگردان فارسی واژه گان چندمعنایی با بافت متن و منطق آیه دلالت دارد. از سوی دیگر مطابقت تاریخی-گیاه شناسی ترنج نشان می دهد که این گیاه در زمان حضرت یوسف(ع) در مصر، میوه ای لوکس و وارداتی بوده و هنوز در مصر کشت نمی شده است و این حقیقت، بیانگر یکی دیگر از اعجازهای کلامی-تاریخی قرآن مجید است.
راهکارهای تربیتی قرآن در مواجهه با انواع فشار های روحی و روانی در چارچوب مبحث بافت شناسی
حوزههای تخصصی:
ازجمله ساحت های تربیتی مسائل مربوط به روان آدمی یا تنش های مربوطه و نحوه مدیریت آن است که در ضمن داستان های قرآنی و در چارچوب بافت آیات مورد توجه بوده است. در این راستا، پژوهش حاضر با رویکرد نقد و تحلیل، به کاوش پیرامون انواع فشارهای روانی در داستان های موجود در دو سوره یوسف و کهف پرداخته است. نتایج نشان داد که برای مقابله با فشارهای روحی- روانی، نیازمند حمایت های فردی- اجتماعی هستیم و با این مهم می توان از حجم فشار روانی کاست. طبیعی است که هر تنش روحی، واکنش هایی را نیز می طلبد. با این وجود نقش پدر و مربی (معلم) در ابعاد فردی، و نقش مصلحان اجتماعی در بُعد اجتماعی می تواند به عنوان عناصر تربیتی در کاهش و مدیریت تنش ها و فشارهای روحی و روانی، بسیار موثر باشد. نمونه هایی از این حمایت در دو سوره کهف و یوسف معرفی شده اند، که این مهم در آیات مورد بحث گاه توسط پدر شخصیت اصلی گرفتار در تنش روحی و روانی (یعقوب)، گاه در قالب معلم شخصیت گرفتار در تنش روحی- روانی (عبد صالح) شکل می گیرد، و گاه به شکل مقابله در امور اعتقادی و کلان جامعه بروز می کند، که نمود عینی و تربیتی آن را در داستان مصلحان دینی (اصحاب غار و برخورد آنان با حاکم ظالم و مردمان بی ایمان اجتماع) می توان مشاهده کرد. حجم مدیریت هیجانات روانی موجود در سوره یوسف، بیشتر بُعد فردی را مدنظر دارد و حال آنکه کنترل و مدیریت تنش های روحی- روانی در سوره کهف، مخصوصاً در داستان جوانمردان، در راستای مدیریت هیجانات اجتماعی جلوه کرده است. بر همین اساس می توان به ترسیم و چارچوب سازی نقش هایی چون مصلحان دینی در باورانگاری در راستای عقاید دینی و مذهبی همت گماشت، و به ارائه اصولی برای تفهیم ویژگی های مصلحان و نقش مسلّط و متمرکز بودن آنها در مواجهه با انواع فشارها به صورت کاملاً کاربردی متمرکز شد و مبلغان دینی را به سلاح مقابله با تکانه ها مجهز نمود.