مطالب مرتبط با کلیدواژه

نظریه نوع نخست


۱.

رویکرد معناشناسی شناختی به حروف اضافه مکانی زبان فارسی از منظر آموزشی، مطالعة موردی: حرف اضافة در(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش زبان حروف اضافه مکانی معناشناسی شناختی نظریه نوع نخست حروف اضافه در

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری ساخت واژه (صرف)/ واژگان شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری معنی شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی میان رشته ای ها زبان شناسی شناختی
تعداد بازدید : ۴۵۶۶ تعداد دانلود : ۳۰۸۲
در این مقاله ادعا می شود که روش متعارف در سنت دستوری یعنی ارائه یک فهرست طولانی از معانی برای حروف اضافه مکانی- که تلویحاً به معنای آن است که این معانی با هم ارتباطی ندارند- روشی ناکارآمد است. روش کارآمدتر ارائه شبکه معانی مرتبط و مبتنی بر معنای نوع نخست است. همچنین به طور خاص با بحث در مورد حرف اضافه در در زبان فارسی ادعا می کنیم که معانی حروف اضافه نتیجه تجربیات روزمره فیزیکی ما در جهان و مفهوم سازی ما از این تجربیات است. همچنین نشان داده می شود که رویکرد معناشناسی شناختی که در این مقاله از آن استفاده شده است تبیین بهتری از ساختار معنایی حروف اضافه مکانی به طور کلی و در به طور خاص ارائه می دهد تبیینی که می تواند در امر آموزش حروف اضافه بسیار مفید باشد.
۲.

تحلیل مقایسه ای مبانی واقع گرایانه در راهبرد کلان سیاست خارجی دولت آمریکا (2020-2000)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: راهبرد کلان سیاست خارجی آمریکا جرج بوش باراک اوباما دونالد ترامپ نظریه نوع نخست نظریه شباهت های خانوادگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۰ تعداد دانلود : ۴۴۸
این مقاله به تجزیه و تحلیل مقایسه ای "راهبرد کلان" حاکم بر سیاست خارجی بوش، اوباما و ترامپ در بازه زمانی سال های 2000 تا 2020 می پردازد. فرض مقاله این است که راهبرد کلان سه رئیس جمهور اخیر آمریکا در مقوله واقع گرایی قرار می گیرند. روش انجام پژوهش به صورت تحقیق کتابخانه ای است به این صورت که حجم گسترده ای از منابع دست اول انگلیسی و نیز برخی منابع فارسی در خصوص پرسش مقاله گردآوری و مطالعه شدند، به نظر می رسد که راهبرد سیاست خارجی بوش واقع گرایی همراه با رگه هایی از دیپلماسی اجبار، جنگ پیش دستانه و مبارزه با تروریسم است. از سوی دیگر، راهبرد سیاست خارجی اوباما، ظاهراً ادامه خط اصلی سیاست خارجی بوش یعنی واقع گرایی، اما در مورد اوباما همراه با رگه هایی از اینترناسیونالیسم، تعامل (درگیرسازی) و چندجانبه گرایی است و راهبرد سیاست خارجی ترامپ، ادامه خط اصلی سیاست خارجی اوباما یعنی واقع گرایی، همراه با رگه هایی از نوانزواگرایی و یک جانبه گرایی است. برای تبیین تفاوتهای راهبرد کلان این سه رئیس جمهور و ارائه یک مدل مفهومی، از دستاوردهای علوم شناختی، به ویژه نظریه «نوع نخست» النور راش و نظریه «شباهت های خانوادگی» ویتگنشتاین کمک گرفتیم. در این نوشتار مقوله واقع گرایی را به مثابه مجموعه ای از ویژگی ها در نظر گرفتیم که راهبرد کلان سیاست خارجی بوش، اوباما، ترامپ یا هر رئیس جمهور واقع گرای دیگر لزوماً همه این ویژگی ها، و تنها این ویژگی ها، را دارا نیست؛ بلکه برآیند آن در این مقوله جای می گیرد. نتیجه، ارائه مدلی میان رشته ای برای تعیین راهبرد هر یک از این سه رئیس جمهور در سیاست خارجی است که برای نخستین بار در این پژوهش عرضه می شود.