مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
فعل وجهی
حوزه های تخصصی:
متون دینی از جمله قرآن کریم به دلیل اینکه به وسیله افراد مختلف در یک زبان واحد و همچنین در زبانه های گوناگون ترجمه می شوند منابعی بسیار ارزشمند در تحلیل متن به منظور کشف پارامترهای سبک فردی و عمومی در نگارش و ترجمه به حساب می آیند. در این پژوهش با عنایت به این مهم شش فعل کمکی وجهی در ده جزء از هفت ترجمه انگلیسی قرآن کریم (ترجمه های آربری، پیکتال، قرایی، ایروینگ، صفارزاده، شاکر و یوسف علی) مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش نشان داد که بسامد افعال وجهی به طور کلی در ترجمه های فوق الذکر از تفاوت معناداری برخوردار است. همچنین، هر یک از افعال وجهی جداگانه در ترجمه های مورد بررسی نیز دارای بسامد متفاوتی هستند. این پژوهش همچنین نشان می دهد که علاوه بر اینکه نگرش و ایدئولوژی مترجمین تاثیری بسزا در تغییر متن دارد، پیشینه زبانی مترجم، مشخصا بومی و غیربومی بودن وی، در تولید متنی متفاوت موثر است. متفاوت بودن بسامد افعال وجهی در ترجمه های مورد بررسی از دیگر نتایج این پژوهش است؛ در حقیقت، در شرایط یکسان نیز مترجمان از فعل وجهی یکسانی استفاده نمی کنند.
فعل تابع افعال وجهی در زبان سغدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعة زبان های کهن ایرانی، مسائل نحوی از اقبال چندانی برخوردار نیستند و زبان سغدی هم از این مسئله مستثنی نیست. به این دلیل که متون بازماندة سغدی عموماً ترجمه هایی از زبان های دیگر تشخیص داده شده اند، دانشمندان کمتر به بررسی نحوی این متون اهتمام ورزیده اند. تعیین میزان تأثیرگذاری زبان های مبدأ بر نحو زبان متون سغدی از سویی و وجود تمایز بین گونه های مختلف زبانی آن از دیگر سو، خود مسائلی هستند که بدون بررسی نحوی و مقایسة ساختارهای مشابه در این گونه های زبانی قابل دسترسی نیستند و این امری است که تا کنون به صورت جدی انجام نپذیرفته است. در این نوشتار به بررسی افعال تابع دو فعل وجهی مهم در زبان سغدی پرداخته شده است. این دو فعل s˒c- «بایستن» و k˒m- «خواستن» هستند. در بررسی های پراکنده انجام شده در نحو سغدی عموماً تنها به کاربرد آن ها با مصدر توجه شده است. این پژوهش نشان می دهد که تابع این دو فعل متنوع تر از آن است که پیشتر تصور می شد. کاربرد با گونه های مختلف مصدر و نیز وجوه فعلی مختلف در جملات پیرو، صورت های نحوی دیگر این افعال هستند. فعل s˒c- در متون غیر بودایی بسامد بسیار محدودتری دارد و تنوع افعال تابع آن نسبت به kʼm- کمتر است، اما بسامد کاربرد kʼm- در متون بودایی و مسیحی نسبتاً برابر است و امکان مقایسه و بررسی آماری را بیشتر فراهم می کند.
بررسی کارکرد فعل های «شدن» و «رفتن» در گویش های فارسی خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
167 - 190
حوزه های تخصصی:
در این جستار بر آنیم تا کارکرد دو فعل «شدن» و «رفتن» را در گویش های فارسی خراسان بررسی کنیم. بدین منظور بیست و دو گویش از خراسان های رضوی، جنوبی و شمالی در این پژوهش بررسی، و چهار کارکرد این افعال شامل فعل حرکتی اصلی، فعل اسنادی، فعل کمکی و فعل وجهی مورد تحلیل قرار گرفته اند. با توجه به کارکرد این افعال، گویش های فارسی خراسان به سه دسته تقسیم شده و در برخی کارکردها برای برخی دسته ها زیردسته هایی نیز ارائه شده است. همچنین برای روشن تر شدن وضعیت این افعال در دوره نو شواهدی از دیگر گویش های ایرانی و گونه هایی از دیگر زبان های ایرانی چون کردی و بلوچی ارائه شده است. با توجه به سیر تاریخی این افعال از دوره باستان تاکنون، نتایج این پژوهش بیانگر تغییراتی است که در کارکرد این افعال در برخی گویش های خراسان اتفاق افتاده، به گونه ای که آنها را نه تنها از زبان های ایرانی باستان و میانه، بلکه از فارسی امروز نیز متمایز ساخته است. برای مثال کارکرد فعل «رفتن» که به عنوان فعل حرکتی در دوره میانه وارد زبان فارسی شده، به گونه ای در گویش هایی چون مشهدی، کاشمری، ادکانی و دلبری تعمیم داده شده که فعل «رفتن» جای «شدن» را هم به عنوان فعل اسنادی و کمکی، حتی در گویشی چون ادکانی به عنوان فعل وجهی که اصولاً کارکردی نو حتی برای فارسی نو محسوب می شود، گرفته است. نتایج این پژوهش در شناخت بیشتر تحولات گویش های فارسی خراسان و زبان فارسی می تواند راهگشا باشد.
معنی شناسی جملات امری در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به تحلیل جملات امری از دیدگاه معنی شناسی صوری می پردازد. این جملات، افزون بر معنای «دستوری»، به عنوان یک نیروی منظوری پیش فرض، از طیف وسیعی از نیروهای منظوری دیگری نیز برخودارند. با توجّه به تعدّد معانی این ساخت در فارسی، در این مقاله کوشیده می شود به گونه ای نظام مند، به تبیین این نیروهای منظوری چندگانه پرداخته شود. بدین منظور، با بهره گیری از رویکرد «معنی شناسی جهان های ممکن» کراتزر در زمینه تبیین عناصر وجهی و نیز با الگوگیری از قیاس معنی شناسی ساخت های امری بر پایه معنی شناسی عناصر وجهی، به وسیله شواگر، در این پژوهش نشان داده می شود که ساخت امری در فارسی در لایه زیرین خود، تنها از نیروی منظوری واحد «دستور» برخوردار است و خوانش های چندگانه این ساخت نظیر «قدغن»، «درخواست» و... ناشی از تأثیر عوامل موقعیّتی خاصّی است که جمله امری در آنها به کار می رود. در واقع، جمله امری، حاوی یک «عملگر وجهی « است که به فعل وجهی «باید» شبیه است. این عملگر، نوعی «الزام» را به عنوان «نیروی وجه» نسبت به «زمینه مشترک» گوینده و مخاطب به عنوان «پایه وجه» و محدودیت هایی از نوع «مبتنی بر اولویّت» به عنوان «منبع ترتیب» بیان می کند. اتّخاذ چنین رویکردی، بدان معناست که تبیین خوانش های مختلف ساخت های امری مستلزم پیوند معنی شناسی با کاربردشناسی است.
رابطه قطبیت و وجهیت بندی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و گویش های غرب ایران سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۲
113 - 135
حوزه های تخصصی:
قطبیت، تقابل میان مثبت و منفی و وجهیت، قضاوت گوینده در مورد درستی گزاره یا میزان احتمال اجرایی شدنِ خواسته یا پیشنهاد است. اگر میان احتمال درستی گزاره یا امکان اجرایی شدن پیشنهاد، درجاتی وجود داشته باشد، قطبیت را می توان به نوعی دو سر پیوستار وجهیت در نظر گرفت. در پژوهش حاضر از میان امکانات وجهی، چهار امکان وجهیت «برداشتی»، «گواه نمایی»، «درخواستی» و «پویا» از نگاه پالمر و در بحث قطبیت، «نفی هسته ای»، «نفی بخش اصلی» و «نفی بند یا جمله» بر اساس دستور نقش و ارجاع ون ویلین معرّفی شده و سپس رابطه میان آن ها در زبان فارسی بررسی شده است. برای بررسی نفی هسته ای، به وجود یا عدم وجود پیشوند نفی و برای تعیین قطبیت بخش اصلی، به رابطه موضوع ها با فعل اصلی توجّه شده است. برای تشخیص قطبیت جمله از دو آزمون «پرسش ضمیمه» و «آزمون دروغ» استفاده شده است. بررسی داده ها نشان می دهد که با تغییر وجهیت جمله، قطبیت آن نیز دست خوش تغییر می شود. به نظر می رسد تلفیق امکانات وجهیت و قطبیت دستاویزی برای کاربران زبان است تا بتوانند مفاهیم گزاره ای یکسان را در بافت های مختلف، متفاوت صورت بندی کنند و درنتیجه مقاصد کلامی متفاوتی را نیز دنبال کنند.
بررسی معنایی فعلهای وجهی گیلکی (گونۀ سیاهکلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی معنایی فعل های وجهی گیلکی گونه سیاهکلی اختصاص دارد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. تحلیل معنایی این پژوهش در چارچوب پالمر (1997) و بررسی نگاشت معنایی آن براساس چارچوب ناوز (2008) است. در این پژوهش، شش فعل وجهی گیلکی بررسی شده اند. براساس این پژوهش، به لحاظ معنایی فعل وجهی va «باید» دارای خوانش هر سه وجهیت معرفتی، تکلیفی و پویاست و vast «بایست» و vasti «بایستی» و صورت حال فعلtonəstan «توانستن» برای بیان وجهیت تکلیفی و پویا به کار می روند. فعل وجهی šay «می توان، می شود» برای بیان وجهیت معرفتی و پویا و šast «می شد» و صورت گذشتهtonəstan «توانستن» و هر دو صورت حال و گذشته xastən «خواستن» و rəse:n «رسیدن» برای بیان وجهیت پویا کاربرد دارند. فعل وجهی bo:n «می شود» برای بیان وجهیت معرفتی و تکلیفی و bəbu «شد» برای بیان وجهیت تکلیفی به کار می روند. va «باید» و صورت های گذشته آن بیانگر درجه ضرورت اند و دیگر فعل های وجهی بر درجه امکان دلالت دارند. برای تکمیل مبحث معنایی، نگاشت معنایی فعل های وجهی بر روی فضای مفهومی وجهیت نشان داده شده است. بر این اساس مشخص شد فعل وجهی va «باید» بر روی محور عمودی فضای مفهومی نشان دهنده وجه ضرورت و بر روی محور افقی این فضا دارای تنوع معناست. همچنین مشخص شد دیگر فعل های وجهی گیلکی بر روی محور عمودی امکان قرار داشته و نشان دهنده چندمعنایی یا تفاوت معنایی هستند.