مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
برجام
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۴۶)
57 - 80
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی اتحّادیه اروپایی را از حیث توجه جدی به رویه ها، قواعد و هنجارهای بین المللی، می توان سیاست هنجاری به حساب آورد. جایگاه هنجاری اتحّادیه اروپایی از طریق پیشبرد دیپلماسی نرم که به ترویج و صادرات ارزش های خود به سراسر جهان صورت م پذیرد، حاصل شده است. به طور کلی اتحّادیه اروپایی اصولی از جمله صلح، حقوق بشر و دموکراسی را در چارچوب مقرراتی و ساختاری خود مورد تاکید قرار می دهد. در واقع اتحّادیه به جای تمرکز بر قابلیت های مادی خود، عمده تمرکز خود را بر اصول ارزشی و هنجاری گذاشته است. یکی از زمینه های نقش آفرینی سیاست خارجی هنجاری اتحّادیه اروپایی در موضوع هسته ای جمهوری اسلامی ایران است. بر این اساس، سؤال اصلی این پژوهش این است که سیاست خارجی هنجاری اتحّادیه اروپایی چگونه در موضوع هسته ای جمهوری اسلامی ایران، با تأکید بر توافق برجام، نقش آفرینی داشته است؟ در پاسخ، فرضیه این پژوهش این است که سیاست خارجی هنجاری اتحّادیه اروپایی با تأکید بر هنجار صلح و امنیّت بین المللی و در چارچوب رژیم منع اشاعه و چندجانبه گرایی، در موضوع هسته ای جمهوری اسلامی ایران و توافق برجام نقش آفرینی داشته است. روشی که برای پژوهش حاضر انتخاب شده است، روش کیفی است. از میان روش های پژوهش کیفی، مطالعه موردی و ردیابی فرآیند انتخاب شده است. روش گردآوری داده در این پژوهش نیز روش اسنادی و مصاحبه است.
پیامدهای امنیتی خروج ایالات متحده آمریکا از برجام بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
145 - 175
توافق حاصل از چندجانبه گرایی برجام در صدد حل و فصل مناقشات هسته ای میان ایران و غرب بود. مساله پژوهش این است که با خروج و اعمال تحریم های یک جانبه توسط ایالات متحده و کاهش تعهدات ایران در پاسخ به این خروج و اقدامات بعدی امریکا، چالش هایی از جمله ایجاد ناامنى در سطح منطقه و سطح داخلى براى جمهورى اسلامى ایران، همچنین تصویب قطعنامه پیشنهادى ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و آلمان در شوراى حکام آژانس بین المللی انرژى و مطرح شدن موضوع تمدید مجدد تحریم های تسلیحاتى علیه ایران و تلاش جهت فعال سازی سازوکار ماشه توسط ایالات متحده در شوراى امنیت ایجاد گردید. این پژوهش با روش کیفی و از نوع مطالعه اسنادی و مبتنی بر جمع آوری و تحلیل داده های چاپی و الکترونیکی می باشد. به کارگیری چارچوب نظری رئالیسم تهاجمی، به دنبال پاسخ به پیامدهای امنیتی خروج ایالات متحده از برجام برای جمهوری اسلامی ایران می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد خروج آمریکا از برجام باعث شد تا علاوه بر بازگشت تحریم های موشکی قبلی، تحریم های شدیدتر یک و چندجانبه وضع گردد و حتی بر مسائل مهم امنیتی در منطقه خلیج فارس تأثیرگذارد. برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس، ایران را از نظر نیروهای متعارف، موشک سازی، رشد نیروهای نامتقارن و افزایش نفوذ منطقه ای تهدیدی بزرگ تلقی کرده که خود عاملی برای افزایش تمایل برای خرید تسلیحات توسط کشورهای مذکور گردید و باعث شد تا امنیت ملی ایران روند نزولی در پیش گیرد
نقش لابی سعودی در امریکا در روند امنیتی سازی برنامه هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۰
71 - 106
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر تنش های سیاسی و امنیتی میان عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران به میزان قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. نشانه های چنین وضعیتی را می توان در ارتباط با تسری یافتن اختلافات و چالش ها به حوزه های موضوعی متعدد در روابط میان دو کشور مورد توجه قرار داد. درهمین راستا، بخشی از جریان سازی علیه برنامه هسته ای ایران به وسیله لابی سعودی در امریکا تعقیب و سازماندهی شده است. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با بهره گیری از گزاره های نظری مکتب امنیتی کپنهاگ به بررسی و واکاوی نقش لابی سعودی در روند امنیتی سازی برنامه هسته ای ایران پرداخته شود. درهمین زمینه، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که: نقش لابی سعودی در قبال فرایند مذاکرات هسته ای ایران و نتایج آن با گروه 1+5 را چگونه می توان ارزیابی نمود؟ در پاسخ، این فرضیه به سنجش گذاشته می شود که: عربستان سعودی با بهره گیری از ظرفیت لابی گری امریکا نقش مؤثری را در برساختگی بار امنیتی برنامه هسته ای ایران داشته و از این طریق تلاش کرده است تا مانع از تدوین، انعقاد و اجرای برجام شود. روش سنجش فرضیه در این مقاله، تحلیلی توصیفی و ابزارگردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است.
تجزیه وتحلیل رویکرد دولت ترامپ درقبال پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۳
75 - 113
حوزه های تخصصی:
برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران یکی از موضوعات مهم در سیاست خارجی و امنیتی ترامپ در غرب آسیا (خاورمیانه) به شمار می رود. اگرچه گمان می رفت رویکرد تعامل با غرب و توافقنامه هسته ای با گروه 1+5، موسوم به برجام، سیاست ایران هراسی ازسوی واشنگتن را تضعیف نماید، ولی با ورود ترامپ به کاخ سفید، رویکرد تهاجمی او و افراد کابینه اش علیه برنامه هسته ای ایران مجدداً در دستورکار واشنگتن قرار گرفت. دراین راستا، پرسش اصلی مقاله این است که دولت ترامپ درقبال پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران چه رویکردی را درپیش گرفته است؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح است که ترامپ و دولتمردان امریکایی با بزرگ نمایی و تهدیدجلوه دادن برنامه صلح آمیز هسته ای ایران برای امنیت منطقه و جهان، به بهانه اینکه ایران از آن برای ساخت بمب اتمی استفاده می کند، با بهره مندی از ابزار تهدید و فشار درراستای توقف کامل فعالیت های هسته ای ایران گام برمی دارند و در این راستا مقابله با توان فزاینده موشکی و نفوذ منطقه ای ایران را در صدر اهداف و سیاست های خاورمیانه ای امریکا قرار داده اند که این خود می تواند معادلات و نظم منطقه ای را درراستای اهداف و منافع واشنگتن و متحدان منطقه ای آن شکل بخشد و به تضعیف قدرت و نفوذ روزافزون ایران در منطقه منجر شود. یافته های تحقیق نشان می دهد سیاست دولت ترامپ در دستیابی به اهداف کوتاه مدت خود مثل فروپاشی اقتصادی سیاسی ایران در ظرف یک سال و یا رفتن تهران به پای میز مذاکره با شرایط امریکا در نتیجه تحریم و فشار حداکثر اقتصادی، با شکست روبه رو شده است. برای تحلیل داده ها از روش تحلیلِ کیفی استفاده شده است.
بررسی علل تلاش عربستان برای امنیتی سازی فعالیت صلح آمیز هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۷
115 - 148
حوزه های تخصصی:
مسئله هسته ای ایران یکی از موضوعات اصلی در تشدید تنش در روابط عربستان و ایران و آشکارشدن دشمنی های این کشور علیه جمهوری اسلامی ایران می باشد. شاید بتوان گفت عربستان هیچ گاه تا این اندازه به صورت آشکار در مجامع بین المللی علیه جمهوری اسلامی ایران موضع دشمنی اش را اتخاذ نکرده بود. پس از حمله نظامی امریکا به عراق در سال 2003 که موضوع هسته ای جمهوری اسلامی ایران در صدر اخبار رسانه ها و محافل سیاسی و بین المللی قرار گرفت، عربستان به صورت مستقل و در چهارچوب شورای همکاری خلیج فارس از فعالیت صلح آمیز هسته ای ایران (به اصطلاح خودشان برنامه اتمی) به شدت ابراز نارضایتی کرد. این کشور اقدامات ایران در این زمینه را نوعی «ماجراجویی» تلقی کرده و حتی دخالت امریکا را برای مقابله با آنکه در نگاه آنها موازنه قدرت منطقه ای را بر هم زده، خواستار شد. عربستان حتی پس از ناکامی در ممانعت از شکل گیری توافق، لحظه ای در ناکارآمد نشان دادن آن درنگ نکرد. عادل الجبیر وزیر امور خارجه سابق این کشور در مخالفت با آن می گوید: «این توافق برای تغییر رفتار ایران کافی نیست». پرسش اصلی این است که چرا عربستان به این شدت با توافق برجام و فعالیت صلح آمیز هسته ای ایران مخالفت می کند؟ به نظر نویسندگان هرچند جمهوری اسلامی ایران در راهبردهای امنیتی خود عربستان را به عنوان دشمن تلقی نمی کند و به دنبال امنیتی کردن رابطه خود با آن کشور نیست، ولی نخبگان عربستان در حال حاضر به جمهوری اسلامی ایران به عنوان «دشمن» نگاه می کنند. ازاین رو، به هرگونه تحرک از جانب این کشور واکنش نشان می دهند. فعالیت صلح آمیز هسته ای یکی از اقدامات جمهوری اسلامی ایران است که نخبگان عربستان آن را به عنوان «تهدیدی وجودی» برای خود تلقی کرده و اقدام به «امنیتی سازی» آن نموده اند. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای انجام شده است.
امکان سنجی اعمال مکانیسم ماشه برجام توسط آمریکا ازمنظر حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۱
203 - 220
حوزه های تخصصی:
در پی توافق صورت گرفته در سال 2015 پیرامون برنامه هسته ای ایران و تنظیم برجام، مقرر گردید اِعمال کلیه تحریم های شورای امنیت علیه ایران با تصویب قطع نامه ای ازسوی این نهاد ملغی شود؛ ولی در آگوست 2020، کشور آمریکا که پیش تر با خروج رسمی از برجام، به عضویت خود در این سند خاتمه بخشیده بود، مدعی نقض اساسی تعهدات برجامی توسط ایران شد و با این ادعا، خواستار فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگرداندن مجدد تحریم های بین المللی گردید. این اقدام آمریکا، مباحثی را درخصوص میزان مشروعیت قانونی آن برانگیخت. براین اساس، پژوهش حاضر در راستای پاسخ گویی به این سؤال به نگارش درآمد که اقدام آمریکا در فعال سازی مکانیسم ماشه تا چه اندازه از نقطه نظر اصول و قواعد حقوق بین الملل مشروعیت دارد؟ حاصل مطالعات توصیفی تحلیلی نگارندگان، مبتنی بر منابع کتابخانه ای و تحلیل اسناد مربوطه، مؤید آن است که برجام، یک توافق نامه سیاسی و مستقل از قطع نامه 2231 بوده و آمریکا با خروج از این سند، دیگر «عضو مشارکت کننده در برجام» نبوده و درنتیجه، فاقد صلاحیت قانونی برای فعال کردن مکانیسم ماشه است. هم چنین ادامه یک جانبه گرایی این کشور، جز تضعیف سازمان ملل متحد و ایجاد فضای هرج ومرج در محیط بین المللی، دورنمای دیگری را پیش روی جامعه بین المللی قرار نخواهد داد.
چرخه ساختاری و کارکردی دیپلماسی عمومی سیاست خارجی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۳
199 - 228
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی چرخه ساختاری و کارکردی دیپلماسی عمومی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. فرضیه آن است که چرخه ساختاری و کارکردی دیپلماسی عمومی ایران را الهام بخشی و نهادهای دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی معطوف به صدور انقلاب شکل می دهد. در تبیین پژوهش از رهیافت قدرت نرم، هویت و دیپلماسی عمومی جان میلسن استفاده شده است. تنظیم پژوهش بر اساس روش شناسی تحلیل داده ها، تحلیل محتوا و تحلیل الگوی رفتاری هر یک از نهادهای دیپلماسی عمومی سیاست خارجی ایران است. نتیجه اینکه دیپلماسی عمومی ایران پس از برجام تحت تأثیر فشارهای بین المللی و محدودیت های راهبردی قرار داشته است. اصلی ترین نشانه دیپلماسی عمومی ایران را می توان در ارتباط با کنش متقابل بازیگران برای نیل به نقطه تعادلی دانست. هرگونه توافق نیازمند شکل گیری موازنه قدرت و تعادل انتظارات می باشد؛ بنابراین ایران در صدد برآمد دیپلماسی عمومی خود را در قالب «سازوکارهای مسیر دوم» در فرایند توافق و همکاری با دیگر بازیگران تأثیرگذار شکل دهد. حل و فصل بحران و مدیریت چالش های امنیتی و اقتصادی به مثابه بخش قابل توجهی از قالب های رفتاری دیپلماسی عمومی ایران به شمار می آید. گام اول دیپلماسی عمومی ایران بر نشانه هایی از شفاف سازی و اعتمادسازی مبتنی بوده است. ترسیم نقشه راه دیپلماسی عمومی ازاین جهت اهمیت دارد که رابطه متقابل بازیگران برای حل و فصل چالش های فراروی کشورها را شکل خواهد داد. دیپلماسی عمومی سیاست خارجی ایران نیازمند همبستگی در ساختار داخلی و بهره گیری از نقشه راه به نسبت یکسانی برای پیشبرد الگوهای همکاری جویانه بین بازیگران نامتجانس خواهد بود. در فضای پسابرجامی، دیپلماسی عمومی ایران بر ساز و کارهای کنش چندجانبه مبتنی بوده است. در این فرایند تلاش ایران برای حداقل سازی تهدیدهای اقتصادی ناشی از اعاده تحریم های پسابرجامی شکل گرفته و تأثیر خود را در فضای اقتصاد سیاسی ایران بر جای گذاشته است.
آمریکای در حال دگرگونی: روندهای داخلی و چرخش در سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
131 - 157
حوزه های تخصصی:
پیروزی غیرمنتظره دونالد ترامپ در نوامبر ۲۰۱۶ ترمزی در برابر تکانه منطقه ای و بین المللی برآمده از برجام بود. برجام می توانست سرآغازی برای همکاری های بیشتر بین المللی در منطقه غرب آسیا، به ویژه در مبارزه با داعش، باشد. با این حال، خروج آمریکا از توافق برجام، مانایی و پایایی آن را بطور جدی به خطر انداخت. مهم تر آن که، تصمیم ترامپ در خروج از برجام به اعمال مجدد تحریم ها علیه ایران انجامید، امری که با استقبال برخی کشورهای منطقه نیز روبرو گشت. از سوی دیگر، اتفاقاتی نظیر سقوط پهپاد آمریکا بدست نیروهای ایران و راهزنی دریایی بریتانیا بر شدت و گستره این تنش ها افزود. شهادت سردار قاسم سلیمانی و همچنین شهید ابومهدی المهندس، که توانایی دگرگون سازی چیدمان قدرت در غرب آسیا را داشتند، منطقه را در معرض چالش های نوینی قرار داده است. با افزایش احتمال حضور ترامپ در کارزار ریاست جمهوری ایالات متحده در سال آینده و افزایش حضور تندگراهای محافظه کار در ساخت قدرت آمریکا، نیاز به شناخت استراتژی او و در گام بعد در پیش گرفتن استراتژی هوشمندانه علیه آن از سوی ایران، امری حیاتی خواهد بود. این پژوهش به این سؤال می پردازد که مبانی و رویکرد استراتژی آمریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ در قبال ایران چه بود؟ و این رییس جمهور در تقابل با ایران چه استراتژی هایی را برگزید؟ برای پاسخ به این پرسش از روش ردیابی فرایند و گردآوری داده های کتابخانه ای و سایت های اینترنتی استفاده شده است. مقاله پیش رو تلاشی در تابانیدن نور بر اهداف و استراتژی پیچیده آمریکا و ارائه پیشنهادهایی برای برخورد و پایداری در برابر آن است.
جنگ شناختی پس از برجام در حوزه تحولات اجتماعی
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۱ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
7 - 32
حوزه های تخصصی:
نامه «9» ماده ای مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) به ریاست محترم جمهور، به مفهوم «پذیرش» و «هشدار» نسبت به «برنامه جامع اقدام مشترک» می باشد. ایشان در این نامه، بر ضرورت «گذار از تحریم» به گونه ای ساختاری تأکید داشتند. در این فرایند، ایشان با استناد به بند «3» مصوبه مجلس شورای اسلامی در تبیین نشانه های نقض «برجام» بر این موضوع تأکید داشتند که عبور از دوران گذار، نیازمند تضمین های قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرف مقابل خواهد بود.
ریاست محترم جمهور نیز در پاسخ به نامه «9» ماده ای معظمٌ له، بر این موضوع تأکید نمودند که رئیس جمهور آمریکا و کمیساریای سیاست خارجی اتحادیه اروپا، موضوع مربوط به اجرای برنامه جامع اقدام مشترک برای لغو تحریم ها را اعلام داشته اند و از این رو، ساختار تحریم ها شکسته شده است. اگرچه چنین رویکردی در ادامه تفکر راهبردی جمهوری اسلامی ایران برای گذار از بحران محسوب می شود، اما واقعیت های در حال ظهوری شکل گرفته که نشان می دهد دو رویکرد نسبتاً متفاوت درباره چگونگی اجرای برنامه جامع اقدام مشترک در حال ایجاد است که هر دو رویکرد بر ضرورت گذار از تحریم ها تأکید دارد؛ اما واقعیت آن است که اگر تحریم ها برداشته نشود و صرفاً بخشی از آنها محدود و یا تعلیق گردد، در آن شرایط، نیازهای اقتصادی دولت برای پاسخگویی به انتظارات فزاینده گروه های اجتماعی افزایش خواهد یافت. بسیاری از نشانه های دوران موجود، بیانگر آن است که جامعه و نظام اجتماعی در وضعیت «انتظارات فزاینده» قرار گرفته است؛ به گونه ای که اگر تحریم ها، به ویژه تحریم های مالی و انسداد سوئیفت بانکی پایان پیدا نکند، دولت نه تنها در تأمین نیازهای اقتصادی جامعه با مشکلاتی روبه رو می شود، که حتی زمینه برای ظهور تضادهای جدیدی در فضای رقابت نخبگان ایجاد خواهد شد.
مطالعه فصل مشترک صلاحیت های مجلس شورای اسلامی و شورای عالی امنیت ملی در موضوع برجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
185 - 216
حوزه های تخصصی:
برجام از جمله توافق نامه هایی است که نسبت به صلاحیت مراجع دخیل در آن، محل تردید است. لذا با این رویکرد هدف از پژوهش حاضر مطالعه فصل مشترک صلاحیت های مجلس شورای اسلامی و شورای عالی امنیت ملی در موضوع برجام با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که خاستگاه فصل مشترک صلاحیت های مجلس شورای اسلامی و شورای عالی امنیت ملی دو کارویژه تقنین و سیاست گذاری است. صلاحیت های مجلس شورای اسلامی بر خلاف تصور فقط قانون گذاری نیست، بلکه مجموعه دستگاه قانون گذاری و نهادهای تابعه می باشد. کارویژه های مجلس شورای اسلامی منحصر به سه کارکرد تقنین، نظارت و تفسیر قوانین عادی است. در کنار مجلس شورای اسلامی، شورای عالی امنیت ملی که مسئول تنظیم و اجرای راهبرد امنیت ملی در کشور است در واقع کل سازکارهای تنظیم و پیگیری امنیت ملی به ویژه برنامه صلح آمیز هسته ای ایران که یکی از مهم ترین موضوعات سیاست خارجی ایران طی سه دهه اخیر است را بر عهده دارد. شورای عالی امنیت ملی بعد از نهاد رهبری بالاترین نهادی است که احکام آن نافذ است؛ یعنی مصوبات شورای عالی امنیت ملی با تأیید رهبری برای همه دستگاه های اجرایی کشور لازم الاجرا بوده و دیگر نیازی به طی مسیرهای رایج قانونی ندارد. با توجه به اصل 71 قانون اساسی که بر اساس آن مجلس شورای اسلامی در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون اساسی می تواند قانون وضع کند و همچنین اصل 176 قانون اساسی که بر اساس آن شورای عالی امنیت ملی در وضع و بازنگری قانون اساسی جزء نهادهای خاص حکومتی تعریف شده، بنابراین شورای عالی امنیت ملی نیز می تواند در حوزه امنیت کشور قانون وضع کند و مجلس نمی تواند به آن ورود کند مگر اینکه تاریخ آن قانون به اتمام رسیده و یا سیر آن طی شده باشد؛ بنابراین بین صلاحیت های مجلس شورای اسلامی و شورای عالی امنیت ملی در موضوع برجام تضادی وجود ندارد و بر اساس اصل تفکیک قوا در نظام حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر نظارت استصوابی عام و خاص مجلس شورای اسلامی این نهاد در جایگاه برتر و ممتاز نسبت به شورای عالی امنیت ملی در تصمیمات مربوط به فعالیت های هسته ای قرار دارد.
شکست و موفقیت در سیاست خارجی: روایت پژوهی برجام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبسوطمقدمه و اهداف: سیاست خارجی مانند هر سازه اجتماعی دیگری قابل ارزیابی است. یکی از روش های ارزیابی سیاست خارجی، تحلیل شکست و موفقیت آن در رسیدن به اهداف موردنظر است. اما نکته چالش برانگیز این است که درک مشترکی از معنای موفقیت یا شکست در حوزه سیاست خارجی وجود ندارد؛ چرا که افراد در بسترهای ادراکی مختلف، روایت های متفاوتی از موفقیت یا شکست سیاست خارجی ارائه می کنند. علی رغم گذشت چندین سال از انعقاد برجام همچنان این بحث در ایران مطرح است که آیا این توافق، مصداق شکست در سیاست خارجی ایران است و بنابراین باید مانع از تکرار آن شد یا برعکس، نمونه موفقی از سیاست خارجی است که باید برای احیای تلاش کرد. بر این اساس، سؤال اصلی مقاله این است که روایت های مختلف از برجام به عنوان یکی از نقاط عطف مهم سیاست خارجی ایران کدام ها هستند و از چه عناصر روایی تشکیل شده اند؟روش هادر گام اول، تحلیل کیفی متون شامل مواضع مقامات رسمی و نیمه رسمی درباره برجام نشان داد که می توان سه روایت موفقیت، شکست و روایت میانی درباره برجام را از یکدیگر تفکیک کرد. در گام دوم، عناصر ساختاری این روایت ها یعنی نحوه صحنه آرایی، شخصیت پردازی و پیرنگ سازی بر اساس روش تحلیل روایت اپرمن و اسپنسر مورد تحلیل قرار گرفتند. در این روش، صحنه آرایی به زمینه روایت می پردازد که شامل مناقشه بر سر گزینه های بدیل تصمیم گیری و تفاسیر از بستر تصمیم گیری برای درک صحنه است. شخصیت پردازی به معنای اطلاق برخی برچسب ها، ویژگی ها و قیاس های تاریخی به تصمیم گیران و پیوندزدن این افراد با افراد شناخته شده در راستای تحسین و تقبیح روایت های خاص است. پیرنگ سازی به معنای بررسی فرایند رویدادهاست که شامل قضاوت درباره دستیابی به اهداف، پیامدهای آنها و مشخص کردن مسئولیت این پیامدهاست. یافته ها: طرفداران روایت موفقیت، برجام را برطرف کننده سایه جنگ از کشور و نشانه بازگشت ایران به جامعه بین المللی (صحنه آرایی)، آن را با ملّی شدن صنعت نفت و محمد جواد ظریف را با محمد مصدق و امیرکبیر مقایسه می کنند و مخالفان را بی سواد و ناآشنا با جهان امروز می دانند (شخصیت پردازی). آنها به توفیق برجام در دستیابی به اهداف از جمله لغو قطعنامه های تحریمی شورا امنیت باور دارند (پیرنگ سازی). طرفداران روایت شکست، برجام را عامل خلع سلاح و ابزار فشار بر ایران روایت می کنند که به خاطر ساده لوحی محمد جواد ظریف در اعطای امتیازات نقد و گرفتن امتیازات نسیه، به قرارداد ترکمانچای دوم تبدیل شده و با دور زدن مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید (شخصیت پردازی). بنابراین برجام ناقض خطوط قرمز رهبری و ضد امنیت ملّی روایت می شود که به هدف اصلی خود در تأمین منافع ملّی ایران نرسید (پیرنگ سازی). طرفداران روایت میانه، اگرچه ابتدا برجام را به عنوان بازی برد برد تصویر می کردند، اما به تدریج این خط روایی را پی گرفتند که ایران می بایست امتیازات بیشتری از طرف مقابل می گرفت (صحنه آرایی). این روایت به این معنا میانه است که هم قیاس برجام با ترکمانچای را نفی می کند هم فتح الفتوح دانستن آنرا. همچنین به طور همزمان، تلاش های مذاکره کنندگان را تحسین می کند و برخی سهل انگاری های آنها را تقبیح (شخصیت پردازی). این روایت، نتایج برجام تا قبل از خروج آمریکا را قابل قبول و ارزشمند می داند؛ نتایجی که بعد از آن به کلّی از بین رفت (پیرنگ سازی).نتیجه گیری: اگرچه ابتدا روایت موفقیت توانست با ارائه داستانی معقول و قدرت گفتمانی مناسب در مناظرات برجامی، بر روایت شکست غلبه کند و روایت مقابل را فاقد ابتکار جایگزین نشان دهد، به تدریج روایت شکست با تکیه بر قدرت ساختاری خود توانست با بازنمایی برجام به عنوان قراردادی ناقص و خسارت بار، روایت میانه را با خود همراه کند و در نتیجه، روایت موفقیت را به حاشیه براند.
تحلیل حقوقی عملکرد شورای امنیت سازمان ملل متحد در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران، قبل و بعد از برجام
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
1 - 33
حوزه های تخصصی:
عملکرد شورای امنیت سازمان ملل متحد، در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران، قبل و بعد از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) مو ضوع پژوهش حاضران و پاسخ داده می شود که عملکرد حقوقی شورای امنیت در خصوص پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران، قبل و بعد از برجام چگونه بوده و آثار و خلاء های حقوقی آن چگونه تببین می گردد؟ وفق منشور ملل متحد، شورای امنیت مهم ترین رکن سازمان ملل متحد در پاسداری از امنیت و صلح بین المللی است. قبل از توافق برجام، شورای امنیت با تصویب شش قطعنامه، تحریم های فلج کننده ای علیه جمهوری اسلامی ایران مورد تصویب قرار داد و بعد از توافق برجام، قطعنامه ۲۲۳۱ را تصویب و به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) به عنوان ضمیمه قطعنامه مزبور رسمیت بخشید و با این اقدام کلیه قطعنامه های قبلی خود را لغو نمود. لذا این پژوهش گر در صدد آن است که اولاً مشخص نماید کدام یک از وضعیت ها علیه امنیت و صلح بین المللی در خصوص فعالیت هسته ای جمهوری اسلامی ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد مصداق پیدا کرد که پرونده به شورای امنیت ارجاع و قطعنامه های یاد شده صادر گردید. ثانیاً عملکرد حقوقی شورای امنیت در خصوص پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران پس از توافق برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ چگونه و بر چه اساسی بوده است. ثالثاً توفق یاد شده واجد چه کاستی ها، ابهامات و نکات مناقشه برانگیزی بوده است که زمینه خروج ایالات متحده آمریکا را به عنوان طرف اصلی مذاکره از برجام فراهم ساخته است و نتیجتأ خروج ایالات متحده آمریکا ، از برجام شاکله واساس توافق برجام فرو ریخت. تلاش دیپلماتیک ایران برای رفع نگرانی های تبلیغاتی غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا علیه فعالیت های صلح آمیز هسته ای با حضور فعال در مذاکرات برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، النهایه با تغییر ریاست جمهوری و انتقال قدرت از دمکرات ها به جمهوری خواهان و چرخش سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال ایران، عملاً زمینه تشدید تخاصم و تهدید صلح و امنیت بین الملی با خروج یکجانبه ایالات متحد آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) مهیا و وضعیت این توافق چند جانبه بین المللی را در هاله ای از ابهام و نافرجامی تاکنون قرار داده است.
اثبات صلاحیت ماهوی دیوان بین المللی دادگستری در پرونده نقض معاهده مودت ۱۹۵۵(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از خروج ایالات متحده از برجام و بازگشت تحریم های ایالات متحده علیه ایران و لغو قرارداد های نفتی، تجاری و اقتصادی که همگی نتیجه برجام بودند، ایران تصمیم به شکایت از ایالات متحده در دیوان بین المللی دادگستری براساس عهدنامه مودت، روابط تجاری و حقوق کنسولی ۱۹۵۵ گرفت. با صدور رای دستور موقت و رای صلاحیتی ایران یک قدم به احقاق حقوق خود نزدیک تر گشت. اما سوال اصلی که این مقاله در صدد پاسخ به آن است، اینست که آیا دیوان در مرحله ماهوی نیز دارای صلاحیت می باشد و آیا رای نهایی به نفع ایران صادر خواهد گشت. فرضیه این مقاله، بر این اساس است که دیوان دارای صلاحیت ماهوی است و با صدور رای نهایی به نفع ایران که غیر قابل اعتراض است، ایالات متحده مستلزم بازگرداندن وضع به حال سابق و جبران خسارت از ایران می باشد. روش تحقیق در این مقاله، روش فرا تحلیلی می باشد.
واکاوی نفوذ سیاسی- امنیتی آمریکا در جمهوری اسلامی ایران به مثابه پدیده ای آشوبناک و کوانتومی(مقاله علمی وزارت علوم)
این پژوهش دو هدف عمده را دنبال کرده است؛ در قسمت اول، با بررسی نفوذ سیاسی- امنیتی آمریکا در سه نسل اول آن در جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیده که این سه نسل از نفوذ سیاسی- امنیتی به ترتیب تحت تأثیر رویکردهای واقع گرایی، لیبرالیسم و سازه انگاری قرار داشته و حتی با وجود پیچیدگی روش ها، در ساحت نیوتن و سیستم های ساده قرار می گیرند. اما ظهور فیزیک کوانتوم و تأثیر آن بر علوم اجتماعی باعث شد در نسل چهارم یا کوانتوم، نفوذ سیاسی- امنیتی آمریکا در ج.ا.ایران، رویکرد لیبیرالیسمِ سازه انگارنه واقع گرا پیدا کند که ویژگی های غالب آن «اَبرجایگزیدگی»، «ناپابرجایی»، «آشوبناک و پیچیدگی سیستمی» و «کل گرایی» است و خاصیت کوانتوم باعث شده در این الگو هرچیزی بستگی به هر چیز دیگر داشته باشد و شناخت آن را دچار معضل روش شناختی دشواری کند. در قسمت دوم پژوهش نیز با استفاده از نظریه ذهن کوانتومی الکساندر ونت به نحوه شکل دهی به ذهنیت نخبگان ایرانی در پذیرش برجام به عنوان مصداقی از نفوذ سیاسی- امنیتی آمریکا در ج.ا.ایران پرداخته شده است که تبعات سیاسی- امنیتی فراوانی تا امروز هنوز برای ایران داشته است. برای بررسی موضوع مورد مطالعه با اتخاذ رویکرد توصیفی- تحلیلی از روش مطالعه اسنادی استفاده شده و روش گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز نیز کتابخانه ای بوده است. اسناد اصلی تحلیل در قسمت دوم تحقیق نیز نشریات آمریکایی در بازه زمانی مذاکرات هسته ای تا امضای برجام بوده است.