آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی چرخه ساختاری و کارکردی دیپلماسی عمومی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. فرضیه آن است که چرخه ساختاری و کارکردی دیپلماسی عمومی ایران را الهام بخشی و نهادهای دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی معطوف به صدور انقلاب شکل می دهد. در تبیین پژوهش از رهیافت قدرت نرم، هویت و دیپلماسی عمومی جان میلسن استفاده شده است. تنظیم پژوهش بر اساس روش شناسی تحلیل داده ها، تحلیل محتوا و تحلیل الگوی رفتاری هر یک از نهادهای دیپلماسی عمومی سیاست خارجی ایران است. نتیجه اینکه دیپلماسی عمومی ایران پس از برجام تحت تأثیر فشارهای بین المللی و محدودیت های راهبردی قرار داشته است. اصلی ترین نشانه دیپلماسی عمومی ایران را می توان در ارتباط با کنش متقابل بازیگران برای نیل به نقطه تعادلی دانست. هرگونه توافق نیازمند شکل گیری موازنه قدرت و تعادل انتظارات می باشد؛ بنابراین ایران در صدد برآمد دیپلماسی عمومی خود را در قالب «سازوکارهای مسیر دوم» در فرایند توافق و همکاری با دیگر بازیگران تأثیرگذار شکل دهد. حل و فصل بحران و مدیریت چالش های امنیتی و اقتصادی به مثابه بخش قابل توجهی از قالب های رفتاری دیپلماسی عمومی ایران به شمار می آید. گام اول دیپلماسی عمومی ایران بر نشانه هایی از شفاف سازی و اعتمادسازی مبتنی بوده است. ترسیم نقشه راه دیپلماسی عمومی ازاین جهت اهمیت دارد که رابطه متقابل بازیگران برای حل و فصل چالش های فراروی کشورها را شکل خواهد داد. دیپلماسی عمومی سیاست خارجی ایران نیازمند همبستگی در ساختار داخلی و بهره گیری از نقشه راه به نسبت یکسانی برای پیشبرد الگوهای همکاری جویانه بین بازیگران نامتجانس خواهد بود. در فضای پسابرجامی، دیپلماسی عمومی ایران بر ساز و کارهای کنش چندجانبه مبتنی بوده است. در این فرایند تلاش ایران برای حداقل سازی تهدیدهای اقتصادی ناشی از اعاده تحریم های پسابرجامی شکل گرفته و تأثیر خود را در فضای اقتصاد سیاسی ایران بر جای گذاشته است.

The Structural and Functional Dynamics of the Public Diplomacy of the Iranian Foreign Policy

The present research investigates the structural and functional dynamics of the public diplomacy of the Islamic Republic of Iran’s foreign policy. The hypothesis suggests that Iran’s public diplomacy institutions, particularly those directed at the "export of revolution," play a pivotal role in inspiring and shaping the country’s public diplomacy efforts. To elucidate this hypothesis, the research draws upon John Millson’s framework concerning soft power, identity, and public diplomacy. Methodologically, the research employs data analysis, content analysis, and examination of the behavioral model of each public diplomacy institution within Iran’s foreign policy. The study concludes that following the Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA), Iran’s public diplomacy encountered international pressures and strategic constraints. Notably, Iran’s public diplomacy efforts manifested through interactions with various actors aimed at achieving equilibrium amidst counteractions. The attainment of any agreement necessitates a balance of power and expectations, prompting Iran to pursue public diplomacy through "second-path mechanisms" in collaboration with other influential actors. Addressing crises and managing security and economic challenges constitute significant aspects of Iran’s public diplomacy behavioral patterns. Transparency-building and trust-making are identified as crucial initial steps, shaping the roadmap of public diplomacy to foster cooperative relations among stakeholders in resolving forthcoming challenges. Furthermore, the effectiveness of Iran’s public diplomacy within its foreign policy framework hinges upon domestic solidarity and the implementation of a relatively coherent roadmap to promote cooperation among diverse actors. In the post-JCPOA era, Iran’s public diplomacy strategy emphasized multilateral actions to mitigate economic threats arising from the reinstatement of post-JCPOA sanctions, thereby influencing the country’s political and economic landscape.

تبلیغات