مقالات
حوزه های تخصصی:
درج شرط پذیرش مسئولیت و جبران خسارت در قراردادهای نفتی امری جا افتاده است. اما در کشور امریکا به رغم اینکه پذیرش مسئولیت ناشی از تقصیر امری قانونی است، در صنعت نفت وگاز به موجب قوانین ایالتی ممنوعیت های متعددی وضع شده است. برخی ایالات درج هرگونه شرط پذیرش مسئولیت نسبت به تقصیر و بیمه های دریافت شده دراین باره را باطل اعلام می نمایند و برخی دیگر، اصل را بر بطلان شروط مذکور قرار داده و صرفاً با محدودیت های بسیار شرط یا بیمه نامه را نافذ قلمداد می کنند. در نوشته پیش رو، پس از بررسی وضعیت قانونی درج شرط پذیرش مسئولیت نسبت به تقصیر در امریکا و اهداف مدنظر قوانین ضدِشروط فوق در صنعت نفت وگاز، به صورت تحلیلی به رویکرد حاکم بر قوانین ضدِ پذیرش مسئولیت و جبران خسارت در ایالات نفتی امریکا ورود می کنیم؛ زیرا به رغم اینکه همه ایالات اهداف مشترکی را برای تصویب چنین قوانینی مدنظر داشته اند، وضعیت حقوقی شروط مذکور و بیمه نامه های این حوزه برحسب اینکه قانون گذار ایالتی رویکرد سهل گیرانه، سخت گیرانه یا متعادل داشته باشد، متفاوت از دیگری است. سرانجام، به این نتیجه خواهیم رسید که بهره بردن از رویکرد متعادل ضمن حصول اهداف قانون گذاران، محدودیت کمتری بر آزادی قراردادی در صنعت نفت وگاز اعمال کرده و با مقتضیات حاکم بر این صنعت نیز سازگارتر است.
بررسی قواعد زیست محیطی در قوانین و قراردادهای نفتی کشورهای چین، تانزانیا، استرالیا و اقلیم کردستان عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت نفت وگاز از دیرباز یکی از مهم ترین منابع تأمین انرژی بوده است. امروزه حتی با توسعه استفاده از انرژی های تجدیدپذیر همچون انرژی های حاصل از امواج دریا، باد و زمین گرمایی، همچنان نفت وگاز منبع اصلی تأمین سوخت نیروگاه ها، پالایشگاه ها، پتروشیمی و نیز مصارف شهری و خانگی است؛ به نحوی که دستیابی به توسعه جز از طریق استفاده از این منابع امکان پذیر نیست. این مسئله در کشورهایی همچون ایران که وابستگی اساسی به درآمدهای حاصل از تولید و فروش این منابع دارند، اهمیت دوچندانی می یابد. انجام عملیات در صنعت نفت وگاز و همچنین استفاده از این منابع طبیعی، ناگزیر همراه با ایجاد آلاینده های مخرب و گاه جبران ناپذیر زیست محیطی است. پژوهش حاضر، با برشماری ویژگی های مشترک زیست محیطی در مقررات و قراردادهای نفتی کشورهای آسیا، آفریقا و اقیانوسیه، سعی در انتقال تجربیات آن کشورها از پیش از آغاز عملیات نفتی تا مرحله برچیدن تأسیسات و تجهیزات نفتی پس از پایان این عملیات کرده و به این نتیجه رسیده است که با پیشرفت در طول زمان، دولت ها قواعد و مقررات سخت گیرانه تری در پاسداری از محیط زیست منطقه قراردادی کشور خود وضع و اصلاح کرده اند و هدف آن ها، دستیابی به توسعه اقتصادی صرف نیست، بلکه درپی رسیدن به توسعه پایدار هستند.
برق هسته ای: چهارچوب حقوقی ملی و بین المللی حاکم (توسعه یا کاهش برق هسته ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برق یکی از زیرساخت های اساسی هر کشوری ازجمله ایران است. یکی از روش های تأمین برق، استفاده از انرژی هسته ای است. موضوع هسته ای در ایران بیش از آنکه از جنبه های علمی مورد توجه قرار گیرد، از حیث سیاسی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از جنبه های اساسی که باید دراین باره بدان توجه کرد، چهارچوب حقوقی ملی و بین المللی حاکم بر برق هسته ای است. با این مقدمه، پرسش مقاله پیشِ رو این است که جهت گیری اسناد بالادستی و قوانین (ملی و بین المللی) به نفع برق هسته ای است یا علیه آن؟ به سخن دیگر، این اسناد متضمن تولید برق هسته ای هستند یا عدم تولید آن؟ برای پاسخ به این پرسش، با روش تحلیلی-انتقادی، قانون اساسی، قوانین و اسناد بالادستی حقوقی کشور مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که نظر به جنبه های متعدد حقوقی مسئله برق هسته ای و مشخص نبودن اولویت ها در مجموعه ارزش های اساسی کشور و نیز ابهام در برخی موضوع های تخصصی همچون توان تولید داخل برای صنعت هسته ای، نمی توان نتیجه متقنی را به عنوان جهت گیری نظام حقوقی کشور، له یا علیه برق هسته ای، اعلام کرد.
جایگاه قراردادهای بی نام نفتی در حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قراردادهای نفتی رایج همگی دارای عناصری مشترک هستند و ضابطه دقیق و قاطعی برای تمایز ماهوی بین آن ها وجود ندارد و عناوین تعیین شده صرفاً اعتباری اند؛ بی آنکه گویای واقعیتی باشند. ازسوی دیگر، ضابطه «سود معقول و متعارف» در قراردادهای سرمایه گذاری، ازجمله قراردادهای نفتی، دارای مبنای استوار حقوقی است؛ چراکه برآمده از عرف تجاری حاکم در هر حوزه ای از کسب وکار است که به اعتبار «المعروف عرفاً کالمشروط شرطاً»، به عنوان شرط ضمنی، بخشی از مراضات حاصله و توافق اراده طرفین قرارداد را تشکیل می دهد که براساس آن می توان نظام مالی قراردادهای نفتی را سامان بخشید و با هدف قرار دادن ضابطه یادشده، نحوه توزیع درآمد میان طرفین را براساس تلفیق و تعدیل مؤلفه های متنوع مشخص کرد؛ بی آنکه نیازی به اطلاق عنوان خاصی برای قرارداد باشد و این، همان صورت بی صورتی است که حسب نیاز کارفرما تعیّن و تقیّد می یابد و صورت های متعدد و متنوع از آن استخراج می شود و دستِ بالا را در مذاکرات به کارفرما می دهد و برخی موانع ذهنی را اصلاح و محدودیت های قانونی را نیز مرتفع می سازد. در قوانین ایران نیز گزاره های متعددی وجود دارد که به قراردادهای بی نام ارجاع می دهد؛ گویی که نظر قانون گذار در به رسمیت شناختن چنین قراردادهایی، حتی بیش از قراردادهای معین است و تصویب قراردادهای نفتی ایران موسوم به آی.پی.سی نیز چنین نظرگاهی را پشتیبانی می کند.
مطالعه تطبیقی فورس ماژور در قراردادهای بالادستی صنعت نفت وگاز در نظام حقوقی ایران و کامن لا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قراردادهای نفتی از مهم ترین قراردادهای تجاری بین المللی است که ویژگی هایی مانند استمرار و طولانی مدت بودن، بهره مندی از عدم قطعیت و پیچیدگی های زیاد، چندبعدی بودن مورد قرارداد (نفت، گاز و مواد مربوطه) و لزوم صرف سرمایه فراوان آن ها را در معرض ریسک های مختلف حقوقی، اقتصادی، زیست محیطی، سیاسی و مالی قرار می دهد. درج شروط قراردادی متناسب یکی از ابزارهای حقوقی مدیریت ریسک های مورد اشاره است. در این تحقیق با نگاهی تحلیلی و تطبیقی و با تکیه بر قراردادهای بالادستی نفتی دو نظام حقوقی ایران و کامن لا، شرط فورس ماژور را از لحاظ مفهوم و ماهیت، انواع و مصادیق، شرایط و آثار و ضمانت اجراها مورد بررسی قرار داده ایم. نتایج بررسی نشان می دهد درج شرط فورس ماژور در قراردادهای نفتی در هردو نظام حقوقی به عرفی قراردادی تبدیل شده است ولی با توجه به تفاوت هایی که درباره شرایط تحقق فورس ماژور، ازجمله شرط قابلیت پیش بینی بودن که به نظر می رسد در قراردادهای نفتی کامن لا ضروری نیست و سایر شرایط و آثار این شرط در دو نظام حقوقی وجود دارد، در قراردادهای بین المللی نفتی هردو نظام این تفاوت ها متبلور شده که به صورت دقیق و با بیان مصادیق قراردادی در این تحقیق ذکر شده است.
تحلیل علل برچیده سازی تأسیسات فراساحلی فرسوده نفت و گاز از منظر حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آخرین عملیات نفتی در میادین فراساحلی نفت وگاز، برچیدن تأسیسات فرسوده است که با ریسک های فنی، مالی و زیست محیطی زیادی همراه است. با توجه به مشکلات موجود برای پیمانکارها و دولت های صاحب منبع، این مسئله مطرح است که علل عملیات برچیده سازی تأسیسات فرسوده، از سمت برخی معاهدات چیست و آیا این علل در سطح بین المللی از چنان اعتباری برخوردار هستند که بتوان آن ها را واجد ویژگی عرفی بین المللی یا اصل کلی حقوقی دانست. در این مقاله، مسئله طرح شده با روش توصیفی -تحلیلی مبتنی بر مستندات بین المللی مورد تحلیل قرار گرفته است. براساس نتایج و یافته های این پژوهش، علل عملیات برچیده سازی به ترتیب عبارت اند از: «ایمنی دریانوردی»، «حفاظت از محیط زیست دریایی» و «رعایت حقوق دیگران» که به پذیرش و اجرای عملیات فوق انجامیده است. هرچند علل مذکور درعمل هنوز نتوانسته اند ویژگی عرفی بودن را کسب کنند، باوجوداین، از شرایط «اصل کلی حقوقی» در ذیل اصل «برچیده سازی سازگار با محیط زیست دریایی» برخوردارند.