مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تکنیک TOPSIS
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل مباحث رقابتی جدیدی که در بسیاری از دانشگاه های ایران به وجود آمده، آن ها را در یک فرآیند تغییر درگیر نموده است که بر این اساس آن ها سعی می کنند تا با تطبیق خود با این مباحث جدید، رضایت بیشتری را برای مشتریان و دانشجویان خود فراهم آورند. این مقاله، ارایه دهنده یک مدل مناسب برای مفهوم سازی و سنجش کیفیت خدمات در سطوح آموزش عالی کشور است. به همین منظور در مرحله اول با استفاده از مدل کانو یک چهارچوب مفهومی جهت بررسی ویژگی های کیفی در بخش آموزش عال ارایه گردیده است که نیازهای مشتریان و دانشجویان را به سه طبقه الزامی، یک بعدی و جذاب طبقه بندی می کند. سپس در مرحله بعد ویژگی های قرار گرفته در هر طبقه را با استفاده از مدل TOPSIS رتبه بندی نموده است و در پایان راهکارهایی در جهت بهبود این بخش ارایه می دهد. مدل معرفی شده در بین دانشجویان/ مشتریان دانشکده مدیریت دانشگاه یزد مورد استفاده واقع شده است. نتایج نشان می دهند، دسترسی سریع و کافی استادان و دانشجویان به کامپیوتر و اینترنت، معرفی فارغ التحصیلان به بازار کار و مشارکت دادن دانشجویان در فعالیت های فوق برنامه، از جمله مهم ترین عوامل قرار گرفته در طبقه الزامی هستند. مهم ترین عوامل قرار گرفته در طبقه یک بعدی، عبارتند از گسترش سطوح تحصیلی بالاتر، از جمله کارشناسی ارشد و دکتر در رشته های مختلف، کافی بودن تعداد کارمندان و استادان دانشکده و تخصیص زمان مخصوص و کافی را برای پاسخ گویی به مشکلات و مسایل دانشجویان به وسیله استادان و مهم ترین عوامل قرار گرفته در طبقه جذاب عبارتند از برقراری ارتباط دانشکده با محیط های صنعتی و اداری و آشنا ساختن دانشجویان با این محیط ها، ارایه خدمات ویژه به دانشجویان جدیدالورود و زیبا و مناسب بودن چیدمان اتاق ها و کلاس های دانشکده. در پایان جهت بهبود کیفیت خدمات سطوح آموزش عالی در هر بعد پیشنهادهای مختلفی ارایه شده است.
واکاوی موانع انجام پژوهش در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی کشور با استفاده از تکنیک TOPSIS فازی
حوزههای تخصصی:
اهمیت و جایگاه تحقیقات و نقش بنیادی آنها در رشد و توسعه کشور، امری حیاتی است. از این رو، شناخت موانع انجام تحقیقات و مرتفع کردن آنها به منظور ارتقای سطح کمی و کیفی پژوهش در کشورمان، ضرورت دو چندان دارد. هدف، مطالعه حاضر درصدد است موانع و مشکلات انجام پژوهش در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی کشور را از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد شناسایی و استخراج کند. روش تحقیق، توصیفی- پیمایشی و روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای- میدانی بوده است. لذا، نخست با بررسی چارچوب نظری تحقیق و به کارگیری نظرات خبرگان و کارشناسان با استفاده از تحلیل عاملی، 42 مانع، شناسایی و در هفت دسته کلی طبقه بندی شد. در نهایت، این موانع و مؤلفه های مربوط، با استفاده از تکنیک TOPSISفازی مورد رتبه بندی قرار گرفت.یافته: نتایج تحقیق حاضر حاکی از آن است که موانع استخراج شده، 78% واریانس کل موانع انجام پژوهش را توضیح داده و از این میان، موانع «مربوط به نظام و ساختار آموزشی» بیشترین تاثیر را بر ناکارایی پژوهشی در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی کشور از خود به جا گذاشته است. در پایان، پیشنهادهایی جهت بهبود امر تحقیق و پژوهش به دست اندرکاران و مسئولان دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی کشور ارائه شده است.
تجزیه وتحلیل ریسکهای محیط زیستی نیروگاه گازی آبادان با استفاده از روش TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعة حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی ریسکها و آثار ناشی از نیروگاه گازی آبادان به انجام رسید. با تکمیل 99 پرسشنامة خبرگان و کارشناسان صنعت برق انواع ریسکها، در فاز بهره برداری نیروگاه گازی آبادان شناسایی گردید. در ادامه برای اولویت بندی ریسکهای واحد نیروگاه گازی آبادان از روش TOPSIS که از جمله روشهای تصمیم گیری چند شاخصه (MADM) است بهره گیری شد. این روش به دلیل بهکارگیری مستقیم استنباطات ذهنی متخصصان در مدل و دستیابی به نتایج عینیتر در تجزیه وتحلیل و رتبه بندی ریسکها استفاده شد. وزن نسبی معیارها در سومین گام استقرار این روش از تکنیک آنتروپی شانون و تکنیک بردار ویژه به دست آمد. بعد از اولویت بندی ریسکهای هر واحد به طور جداگانه با بهره گیری از روش مذکور، با استفاده از آزمون آماری، تجزیه و تحلیل واریانس یکطرفه، مهم ترین اولویت های ریسک نیروگاه گازی آبادان تعیین شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که ریسکهای راه اندازی واحد با سوخت گاز با وزن807/0، مخازن سوخت با وزن 798/0، تحویل سوخت گاز با وزن630/0در واحدبهره برداری و کار بر روی کلاچ سوخت مایع با وزن 603/0 و تعویض فیلتر های گاز در واحد مکانیک از مهم ترین ریسکهای محیط زیستی نیروگاه گازی آبادان شناخته میشود. راهکارهایی برای کنترل و کاهش ریسکهای شناسایی شده ارائه شد، از جمله این راهکارها استفاده از تجهیزات حفاظت کننده و قطع کننده جریان برق و نیز بازدیدهای دوره ای و تعمیرات پیشگیرانه نسبت به ریسک آتش سوزی و انفجار نیروگاه است.
شناسایی، بررسی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر پیاده سازی مدیریت دانش با استفاده از تکنیک TOPSIS (مطالعه موردی: دانشگاه علوم پزشکی شیراز)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مدیریت دانش به عنوان یکی از موضوعات جالب و چالش برانگیز علم مدیریت در هزاره ی جدید است. کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی در محیط آموزشی و پژوهشی مانند دانشگاه ها از مکان های مستعد برای پیاده سازی برنامه های مدیریت دانش هستند. هدف پژوهش حاضر شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر پیاده سازی مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاه علوم پزشکی شیراز بوده است.
روش بررسی: پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی بود. جامعه ی آماری شامل کتابداران کتابخانه های دانشگاه علوم پزشکی شیراز در سال تحصیلی 90-1389 بود (88 نفر)، که به علت محدودیت حجم جامعه، نمونه گیری صورت نگرفت. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامهی محقق ساخته بر مبنای عوامل مدل Bukowitz و William (2000) بود. روایی محتوایی پرسش نامه توسط استادان مجرب تأیید گردید و به منظور تعیین پایایی آن از فرمول Cronbach's alpha استفاده شد که مقدار آن 80/0 = α برآورد گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزار آماری 16SPSS استفاده شد.
یافته ها: تمام عوامل مدل Bukowitz و William (یافتن، به کارگیری، یادگیری، تسهیم، ارزیابی، ایجاد/ نگهداری و حذف دانش) بر پیاده سازی مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاه علوم پزشکی شیراز مؤثر بودند و به جزء عامل یادگیری و حذف دانش، بقیه ی عوامل در وضعیت مناسبی قرار داشتند. همچنین در رتبه بندی این عوامل با استفاده از تکنیک برترین پیشنهاد از راه حل ایده آل (TOPSIS یا Technique of order preference by similarity to ideal solution)، مشخص شد که عامل «تسهیم دانش» بیش ترین و عامل «حذف دانش» کم ترین تأثیر را در پیاده سازی مدیریت دانش دارد.
نتیجه گیری: اجرای این برنامه ها در محیط های بهداشتی و درمانی که اشتراک دانش از اهمیت زیادی برخوردار است، موجبات خدمات رسانی بهتر و تسهیل یادگیری، آموزش، و پژوهش خواهد شد. لذا شناخت عوامل مؤثر و رتبه بندی آن ها بسیار حایز اهمیت است. با توجه به نتایج حاصل، عوامل مدل Bukowitz و William به منزله ی پیشنهادی جامع در اجرای موفقیت آمیز مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاه علوم پزشکی شیراز مؤثر خواهد بود.
اولویت بندی ظرفیت های گردشگری مناطق روستایی شهرستان نیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهههای اخیر افزایش نرخ بیکاری و در نتیجه خروج نسل جوان و افراد دارای تحصیلات بالاتر از اجتماعات روستایی، بافت و ساختار نواحی روستایی را به مخاطره انداخته است. در این میان گردشگری نه تنها به عنوان یک ابزار بالقوه برای تغییر این وضعیت بلکه یکی از عناصر جداییناپذیر راهبرد توسعهی روستایی مطرح است و به عنوان یک راهبرد توانمند و دارای مزیت نسبی و پاک می تواند جریانات اقتصادی ازجمله کارآفرینی و اشتغال، سرمایه گذاری و جمعیت را به سوی روستاها و نقاط طبیعی بکشاند، مطرح می باشد. با این رویکرد بارزترین نقش گردشگری در مناطقی چون محور مورد مطالعه می تواند حرکت به سوی توازن و تعادل منطقه ای باشد. اما آنچه در این فرآیند تحرک اقتصادی و اجتماعی مهم است سرمایه گذاری در مکان های دارای مزیت گردشگری می باشد و این امر میسر نمی شود مگر این که انتخاب درستی از بین مناطق گردشگری صورت گیرد تا زمینه ی پیشرفت کل منطقه را فراهم آورد. لازمه ی این امر استفاده از تکنیک ها و مدل-های اولویت بندی می باشد. در مقاله ی حاضر با طرح این پرسش که کدامیک از مناطق روستایی مورد مطالعه دارای مزیت براساس اولویت های ظرفیتی گردشگری هستند، تلاش شده است با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از مدل TOPSIS پاسخ علمی لازم را پیدا کند. یافته ها نشان می دهد که از میان 30 روستای مورد مطالعه، روستاهایی که دارای جاذبه های محیطی بیشتری هستند (سقزچی، شیران، ویند کلخوران، برجلو، گلستان، گوگرچین) از ارجحیت بیشتری برخوردارند.
اولویت بندی نواحی شهری به منظور تأسیس ایستگاه های آتش نشانی با استفاده از دو روش تخصیص خطی و TOPSIS و با کمک تکنیک GIS
حوزههای تخصصی:
مکان یابی، از جمله تحلیل های مکانی است که تأثیر فراوان در کاهش هزینه های ایجاد و راه اندازی فعالیت های مختلف دارد. به همین دلیل یکی از مراحل مهم و اثر گذار پروژه های اجرایی به شمار می رود.یکی از دلمشغولی های برنامه ریزان شهری در فضاهای شهری طراحی و مکان یابی فضاهای خدماتی مناسب و مطلوب می باشد. هدف اصلی تاسیس ایستگاه های آتش نشانی تأمین بخشی از امنیت شهر در راستای برنامه های از قبل تعریف شده آنها می باشد. لازمه رسیدن به این هدف اعمال دید سیستماتیک و یکپارچه به عناصر شهری به صورت میکرو و جهت دهی ساختار شهر به صورت ماکرو می باشد که این مهم در قالب استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره تا حد زیادی دست یافتنی است. این پژوهش قصد دارد با استفاده از دو روش TOPSIS و تخصیص خطی به رتبه بندی نواحی شهری شهر ماکو پرداخته و نتایج آن را با یکدیگر مقایسه کند. این دو مدل از روش های تصمیم گیری چند معیاره بوده و در مدل های جبرانی قرار می گیرند و روش TOPSIS در زیر گروه سازشی و روش تخصیص خطی در زیر گروه هماهنگ قرار دارد. یافته ها و نتایج تحقیق نشان می دهد که در روش TOPSIS بین 5 ناحیه فوق الذکر ناحیه 3 با (47/0) امتیاز در رتبه اول و ناحیه 4 با (42/0) در رتبه آخر قرار گرفته است و نواحی (2،5،1) به ترتیب با (46/0، 45/0، 44/0) در رتبه های بعدی جای گرفته اند و نتایج حاصل از روش تخصیص خطی نشان می دهد که در 5 ناحیه شهری ناحیه 3 در رتبه اول و ناحیه 4 در رتبه آخر قرار گرفته است و نواحی (2،5،1) به ترتیب در رده های بعدی جای گرفته است. باید گفت که نتایج حاصل از این دو روش کاملا شبیه یکدیگر می باشد با این تفاوت که در روش TOPSIS مناطق با امتیاز رتبه بندی شده است که در روش تخصیص خطی این امتیاز را ندارد.
تحلیل توسعه یافتگی شهرستان های استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه شاخه های دانش بشری، هر یک به نحوی عامل توسعه را مورد سنجش و ارزیابی قرار داده اند و هر کدام به نحوی توانسته اند گوشه هایی از واقعیت ها را نشان دهند. در این میان شاید تنها شاخه ای از علوم که می تواند با مفهوم توسعه میان رابطه انسان و طبیعت داوری کند، دانش جغرافیاست که به بررسی توسعه پایدار منطقه ای و یا ناحیه ای، طبقه بندی و یا سطح بندی نواحی و یا شهرستان های کشور بر اساس میزان برخورداری از شاخص های مختلف توسعه می پردازد. آنچه در میان بر آن تاکید می شود، حق توسعه برابر برای برآورده شدن نیاز نسل های کنونی و آینده، در فرایند توسعه، ریشه کنی فقر و کاهش تفاوت ها و تبعیض ها در سطح زندگی و اجتماع، کاهش الگوهای تولید و مصرف غیر پایدار، اتخاذ سیاست های جمعیتی مناسب، ار تقای آگاهی عمومی و نظایر اینهاست. روش تحقیق در این مقاله با توجه به هدف پژوهش از نوع توصیفی، اسنادی و تحلیلی بوده و جامعه آماری مورد مطالعه شهرستانهای استان کرمانشاه بوده و شاخص های استفاده شده در این پژوهش، تعداد 17 شاخص بهداشتی- درمانی، فرهنگی-اجتماعی، گردشگری، مذهبی و زیرساختی است. داده های مورد نیاز با بهره گیری از منابع آماری مربوط به سالنامه آماری سال 1388، جمع آوری شده است. تکنیک به کار رفته در این پژوهش، مدل TOPSIS است. همچنین از نرم افزارهای SPSS و Excel جهت تحلیل داده ها و نرم افزار Arc GIS ، جهت پیاده کردن نتایج پژوهش بر روی نقشه استفاده شده است. نتایج تحقیق، نشاندهنده شکاف زیاد بین شهرستانهای استان کرمانشاه و توسعه نامتعادل استان با توجه به شاخص های مورد استفاده است. بر این اساس شهرستان قصر شیرین، نسبت به شهرستانهای دیگر، توسعه یافته ترین و شهرستان های سنقر، جوانرود، گیلانغرب، ثلاث و باباجانی، هرسین، سرپل ذهاب، کنگاور، اسلام آباد غرب و دالاهو جزو محروم ترین شهرستان های استان هستند.
تحلیلی بر هوش معنوی کارکنان سازمان بهزیستی شهرستان یزد(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در راستای جهت گیری معنوی و به موازات بررسی مؤلفه های نوین روان شناختی، سازه ی هوش معنوی در آستانه ی هزاره ی سوم میلادی به ادبیات آکادمیک روان شناسی افزده شده است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف تحلیل هوش معنوی کارکنان سازمان های خدمت رسان بخش عمومی طراحی و تدوین شده است. در این مقاله از بین سازمان های خدمت رسان، با توجه به نقش بسیار مهم و تأثیرگذار سازمان بهزیستی در جامعه، این سازمان به عنوان جامعه ی مورد پژوهش انتخاب شده و هوش معنوی کارکنان آن از چهار بعد سجایای اخلاقی، جامع نگری و بعد اعتقادی، مقابله با مشکلات، خودآگاهی، عشق و علاقه بررسی و تحلیل شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهند که کارکنان بهزیستی از سطح معنی داری از هوش معنوی برخوردارند. همچنین این نتایج حاکی از آن است از میان ابعاد هوش معنوی، جامع نگری و بعد اعتقادی آنان از سطح بالاتری برخوردار است
تحلیل فضایی و سطح بندی نواحی روستایی منطقه اورمانات بر اساس شاخص های اشتغال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه اشتغال یکی از مهمترین مؤلفه هایی است که بر تمام ابعاد زندگی انسان تأثیر می گذارد و به عنوان یکی از معیارهای سنجش توسعه کشورها به شمار می رود. توزیع عادلانه فرصت های شغلی در بین مناطق یک کشور از الزمات اساسی برای توسعه متوازن و یکپارچه است. پژوهش حاضر که از نوع توصیفی- تحلیلی است، با هدف تحلیل فضایی و تعیین جایگاه مناطق روستایی اورمانات (شهرستان های پاوه، جوانرود، روانسر و ثلاث باباجانی) به لحاظ برخورداری از شاخص های اشتغال انجام گرفته است. برای دستیابی به اهداف تحقیق، اطلاعات مربوط به 11 شاخص در زمینه اشتغال، از مستندات مرکز آمار کشور (سالنامه آماری استان کرمانشاه، سال 1388) تهیه گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و مدل TOPSIS، سطح بندی دهستان ها بر اساس تحلیل خوشه ای و نمایش توزیع آنها با استفاده از نرم افزار ArcGISانجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین مناطق روستایی اورامانات به لحاظ برخورداری از شاخص های اشتغال نابرابری و شکاف زیادی وجود دارد. همچنین، دهستان دشت حر با امتیاز 7258/0 به عنوان برخوردارترین و دهستان بازان با امتیاز 1069/0 به عنوان محروم ترین دهستان منطقه شناخته شده اند که نمایانگر اختلاف بسیار زیاد (حدود 7 برابری) بین برخوردارترین و محروم ترین دهستان منطقه به لحاظ برخورداری از شاخص های اشتغال است. نتایج تحلیل خوشه ای نیز نشان داد که در مجموع حدود 14 درصد دهستان های منطقه در سطح برخوردار، 24 درصد در سطح نسبتاً محروم و حدود 62 درصد دهستان ها در سطوح محروم و بسیار محروم واقع شده اند.
ارزیابی و اولویت بندی سیستم های مختلف حمل ونقل عمومی سریع در کلان شهر تهران با استفاده از مدل های کارآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: حمل و نقل یکی از مهم ترین ارکان توسعه شهری است که برای جابجایی مردم و کالاها در بین فضاها و اماکن مختلف جغرافیایی به کار می رود. مقاله حاضر در نظر دارد با توجه به اهمیت موضوع مورد بحث و با بهره گیری از رویکرد MCDM به ارزیابی و اولویت بندی انواع سیستم های حمل و نقل سریع اتوبوسی و ریلی برای کلانشهر تهران بپردازد.
روش تحقیق: اساس تحقیق حاضر بر مطالعات و تجزیه وتحلیل کتابخانه ای استوار بوده است. بدین صورت که ابتدا باتکیه برمطالعات کتابخانه ای وادبیات نظری موجودکه بیشتر برپایه منابع خارجی می باشند، شاخص های متنوع موردنظر دررابطه باسیستم های حمل ونقل سریع استخراج گردیده ودر ادامه داده های مربوط به هرشاخص جمع آوری گردید. درمرحله بعد شاخص ها وارد الگوریتمTOPSIS شده وسیستم های مختلف برای کلانشهر تهران اولویت بندی شدند.
یافته ها/ نتایج: براساس مطالعات موجود، سیستم مترو در کلانشهر تهران، با دارا بودن کمترین فاصله و بیشترین نزدیکی به حدایدئال، اولین رتبه را به خود اختصاص داده است. بعداز سیستم مترو، سیستم حمل و نقلBRT دومین رتبه را دارا می باشد. با محاسبات فوق، سیستم مونوریل آخرین رتبه را به خود اختصاص داده است. این مسئله نشان می دهدکه با توجه به شاخص های مورد نظر در مقاله حاضر سیستم مترو بیشترین قابلیت و مطلوبیت را در رفع مشکلات حمل و نقل عمومی کلانشهر تهران دارا می باشد.
نتیجه گیری: با توجه به اهمیت و ضرورت ارزیابی و اولویت بندی سیستم های مختلف حمل و نقل بویژه سیستم های حمل و نقل عمومی سریع در شهرها، مقاله حاضر با استفاده از رویکرد MCDM و تکنیک های TOPSIS و آنتروپی شانون به اولویت بندی و ارزیابی سیستم های فوق در کلانشهر تهران پرداخت که در نهایت بررسی های صورت گرفته براساس شاخص های مورد نظر نشان می دهد که سیستم مترو بیشترین قابلیت و مطلوبیت را در رفع مشکلات حمل و نقل عمومی کلانشهر تهران دارا می باشد. در مقابل سیستم مونوریل از قابلیت و اولویت بسیار پایینی برخوردار می باشد. بر همین اساس مدیران شهری در کلانشهر تهران می توانند، از سیستم مترو به عنوان گزینه اصلی و بلند مدت و از سیستم های دیگر چون سیستم BRT بعنوان راهکارهای کوتاه مدت برای رفع مشکلات حمل و نقل عمومی در این شهر بهره گیرند.
سنجش سطوح توسعه یافتگی محلات و تعیین محلات نابسامان شهری با استفاده از تکنیک های کمی (مطالعه موردی: شهر بناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات نظری و چارچوب شناختیِ متحول در علوم اجتماعی، مفهوم توسعه ابتدا در واکنشی انتقادی به مفهوم رشد اقتصادی و مفهوم توسعه پایدار در برابر مفهوم توسعه بوجود آمد. این مقاله ی به بررسی، شناخت و تحلیل ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، کالبدی- فضایی و زیربنایی محلات شهر بناب و سنجش میزان برخورداری آنها با استفاده از تکنیکهای کمی مختلف مانند تکنیکهای توسعه یافتگی موریس، تکنیک تحلیل سلسله مراتبی، تاپسیس می پردازد. طوری که هر تکنیک نتایج تکنیک متفاوت دیگر را کنترل می نماید. اهداف تحقیق؛ تحلیل عوامل موثر در توسعه شهر بناب، سنجش سطوح توسعه یافتگی محلات با استفاده از تکنیکهای کمی و تعیین اولویتهای اقدام و برنامه ریزی محلاتاست. این تحقیق از لحاظ ماهیت و روش تحلیلی- توصیفی است. نوع تحقیق کاربردی بوده و جامعه آماری تحقیق محدوده ی مکانی محلات شهر بناب است. با استفاده از فرمول عمومی کوکران حجم نمونه 400 نفر انتخاب شده است. جهت نمایش فضایی محلات و یافته های پژوهش از نرم افزار Arc GIS بهره مند شده ایم. یافته های تحقیق نشان می دهد که گسستی آشکار بین محلات مختلف شهر بناب به لحاظ برخورداری درانواع شاخصهای مورد بررسی وجود دارد.
تحلیل ساختاری و سنجش الگوی فضایی و سطح بندی ساخت وسازهای مناطق شهری براساس میزان بهره مندی از خدمات شهری (نمونه موردی: مناطق پنج گانه شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی و توسعه فیزیکی شهرهای کشور در دهه های گذشته، یک دست نبودن نظام توزیع مراکز خدماتی شهری می باشد که زمینه ساز نابرابری اجتماعی می شود. پژوهش حاضر، به منظور سنجش میزان دستیابی افراد ساکن در مناطق شهری زاهدان به امکانات و خدمات مورد نیاز، تدوین شده است. ابتدا با استفاده از داده ها و اطلاعات طرح جامع شهری شهر زاهدان، سرانه وضع موجود هر یک از افراد از کاربری های خدماتی وضع موجود شهر، استخراج شد و سپس با بهره گیری از مدل ویلیامسون و مدل آنتروپی، وسعت و پراکندگی کاربری های مورد نظر در سطح مناطق پنج گانه شهر زاهدان، بررسی شد و نهایتاً به وسیله تکنیک تاپسیس، به ارزیابی هر یک از نواحی، از نظر میزان برخورداری از امکانات و خدمات و رتبه بندی آنها پرداخته شده است. نتایج حاصل از مدل ویلیامسون و آنتروپی، نشان دهنده توزیع نامتعادل در منطقه 4 و کمبود خدمات در این منطقه با توجه به جمعیت زیاد و رو به افزایش در این منطقه می باشد و در منطقه 5 توزیع متعادل خدمات دیده می شود. بررسی نتایج حاصل از میزان برخورداری نواحی شهر زاهدان از امکانات و خدمات شهری با توجه به مدل تاپسیس، حاکی از آن است که در بین مناطق شهری، از نظر میزان دستیابی به امکانات و خدمات شهری، تفاوت زیادی وجود دارد؛ به طوری که بیشترین میزان تاپسیس برای منطقه 5 (894/0) و کمترین میزان تاپسیس برای مناطق 2 و 4 (058/0 و 178/0) می باشد.
اولویت بندی شاخص های مدیریت مواد زاید جامد شهری در راستای توسعه پایدار (مطالعه موردی: شهر بوکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت غیراصولی مواد زاید جامد شهری، زمینه را برای ایجاد مشکلات زیست محیطی و انسانی در درازمدت فراهم می کند؛ بنابراین استراتژی مدیریت پایدار و مؤثر زباله های شهری، نیاز به تعادل برای توسعه، کیفیت زندگی انسان و محیط زیست دارد. این مقاله با هدف ارزیابی شاخص های مدیریت مواد زاید جامد شهری در راستای توسعه پایدار با استفاده از تکنیک TOPSIS در شهر بوکان، تدوین شده است. روش تحقیق، پیمایشی و روش تجزیه و تحلیل داده ها، توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری، جمعیت 171773 نفری شهر بوکان بود که نمونه آماری آن، 384 نفر به دست آمد. با توجه به محدودیت های تحقیق، نمونه ها به 330 نفر کاهش یافت. یافته های تحقیق نشان می دهند که در شهر بوکان به طور متوسط روزانه 150 تن زباله تولید شده و سرانه زباله 0/740 کیلوگرم در روز بوده است. بیشترین مقدار زباله های تولیدی، مربوط به مواد آلی با 75/82 درصد و کمترین مقدار، مربوط به چوب (0/65 درصد) می باشد. رتبه بندی نهایی به دست آمده از ارزیابی میزان رضایت مندی از شاخص های توسعه پایدار مدیریت مواد زاید جامد به روش TOPSIS نشان داد که عنصر درخواست انعام، در رتبه اول و عنصر جذابیت تبلیغات، رتبه بیست را کسب کرده که کم اهمیت ترین عنصر می باشد.
شناسایی و رتبه بندی راهکارهای توانمندسازی تعاونی های طیور استان همدان با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند شاخصه (MADM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به قابلیت های تعاونی های طیور در تولید محصولات دامی به ویژه گوشت سفید و تخم مرغ و سیاست های دولت در زمینه توسعه بخش تعاون ضرورت دارد راهکارهای توانمندسازی این تعاونی ها شناسایی شوند تا با برنامه ریزی جهت اجرایی شدن این راهکارها موجبات رشد و شکوفایی آنها فراهم شود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهکارهای توانمندسازی تعاونی های طیور با استفاده از تکنیک دلفی و رتبه بندی آنها با بهره گیری از تکنیک های تصمیم گیری چند شاخصه TOPSIS و SAW در سال ۱۳۹۴ انجام شده است. جامعه آماری تحقیق را کارشناسان اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی، کارشناسان امور دام سازمان جهاد کشاورزی و مدیران عامل اتحادیه های تعاونی های طیور استان همدان تشکیل می-دهند که از بین آنها به روش نمونه گیری هدفمند ۲۰ نفر انتخاب شدند. براساس نتایج بدست آمده ۲۲ راهکار جهت توانمندسازی تعاونی های طیور توسط کارشناسان طی سه مرحله انجام تکنیک دلفی شناسایی شد که در دو گروه راهکارهای درون سازمانی و برون سازمانی دسته بندی شدند. نتایج رتبه بندی راهکارها با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند شاخصه نشان داد که در بین راهکارهای درون سازمانی به کارگیری افراد تحصیل کرده و متخصص در ارکان تعاونی ها، برنامه ریزی جهت متناسب نمودن تولید تعاونی های طیور با نیازهای بازار و مرتبط بودن رشته تحصیلی مدیر عامل با موضوع فعالیت تعاونی و در بین راهکارهای برون سازمانی برنامه ریزی جهت جلوگیری از نوسان قیمت نهادهای تولید، حذف بروکراسی و همکاری دستگاه های دولتی در ارایه خدمات به تعاونی ها، تقویت اتحادیه های تعاونی های طیور و دادن اختیارات لازم به آنها و واگذاری واردات نهاده ها به اتحادیه های مرغداران و مساعدت مالی دولت به آنها در اولویت های اول تا سوم قرار گرفتند. راهکارهای شناسایی شده در دو گروه درون سازمانی و برون سازمانی را می توان پیشنهادهای این نوشتار قلمداد نمود که می باید با برنامه ریزی اصولی زمینه اجرایی شدن آنها فراهم شود.
بررسی و رتبه بندی موانع حضور فعال ایران در نهادها و سازمان های بین المللی با تأکید بر نقش آموزش نیروی انسانی با استفاده از تکنیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با رویکرد توصیفی زمینه یابی به دنبال شناسایی و رتبه بندی موانع حضور فعال ایران در نهادها و سازمان های بین المللی با تأکید بر آموزش نیروی انسانی و ارائه راهبردهای مقابله با آن است. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه اساتید و محققان برجسته و مدیران اجرایی در حوزه سازمان های بین المللی است که از میان آنها 25 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای محقق ساخته مشتمل بر 7 مانع اصلی و مجموعاً 20 گویه بود. استفاده از پیشینه پژوهش و نظرات متخصصان در تهیه پرسشنامه حاکی از روایی محتوایی آن است. برای سنجش پایایی پرسشنامه نیز ضریب آلفای کرونباخ 93/0 برآورد شده که نشان دهندة پایایی بالای آن است. سپس از طریق تکنیک TOPSIS موانع مورد بررسی، رتبه بندی شدند. نتایج مقاله نشان داد از بین 7 مانع اصلی احصاء شده در مسیر حضور فعال ایران در نهادها و سازمان های بین المللی، «عدم توجه به آموزش و پرورش نیروی انسانی متخصص و متعهد» با شاخص 5810/0 از نظر صاحب نظران و مدیران شرکت کننده در پژوهش در رتبه اول است. «ضعف در توانایی های فردی» با شاخص 5682/0 و «فشار و تهدید نظام سلطه» با شاخص 5062/0 به ترتیب به عنوان مانع دوم و سوم معرفی شدند. نتایج بررسی وضعیت موجود نشان داد متاسفانه ایران نتوانسته است در رقابت با سایر کشورهای در حال توسعه، نخبگان فعالی را برای حضور و مشارکت سازنده در سازمان های بین المللی تربیت کند. به همین منظور لازم است طی یک برنامه جامع که صرفاً اهداف مقطعی و کوتاه مدت را در برنگیرد، به تربیت این افراد پرداخته شود.
بخش بندی و تحلیل انتظارات مشتریان صندوق بیمه محصولات کشاورزی، با استفاده از مدل KANO ، FAHP و FTOPSIS (مورد مطالعه: صندوق بیمه محصولات کشاورزی استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر هدف تحقیق بخش بندی و تحلیل انتظارات مشتریان صندوق بیمه محصولات کشاورزی استان یزد، با استفاده از مدل KANO ، FAHP و FTOPSIS می باشد، نوع تحقیق براساس هدف کاربردی و براساس شیوه گردآوری داده ها، روش تحقیق توصیفی از نوع تحلیلی می باشد. جهت جمع آوری اطلاعات آمیخته ای از مطالعات کتابخانه و میدانی صورت گرفت. براساس مطالعات کتابخانه ای مبانی نظری تحقیق تدوین گردید و تعداد 15 مورد از مهمترین انتظارات مشتریان صندوق شناسایی شد. براساس روش میدانی داده های مورد نیاز بر اساس سه نوع پرسشنامه کانو، مقایسات ذوجی و سنجش اهمیت گردآوری شد. جامعه آماری در این تحقیق شامل دو گروه می باشد. گروه اول که به پرسشنامه کانو پاسخ داده اند، کلیه مشتریان صندوق بیمه محصولات کشاورزی استان یزد که جمعاً 16780 نفر می باشند. جهت تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد
ارائه مدل و رتبه بندی عوامل موثر بر مرزشکنی دانش در سازمان ها با استفاده از تکنیک TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال دهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
451 - 605
حوزههای تخصصی:
مرزشکنی دانش به عنوان یکی از موضوعات مهم و چالش برانگیز علم مدیریت دانش در هزاره جدید است. هدف این تحقیق شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر مرزشکنی دانش در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران با استفاده از تکنیک TOPSIS و ارائه الگوی مربوط می باشد. این پژوهش از بعد هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای عوامل مدل بوکویتز و ویلیامز بوده، روایی پرسشنامه توسط اساتید مجرب تایید و برای تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده که مقدار آن 83/0 برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزارSPSS استفاده شده است.جامعه مورد مطالعه کلیه اساتید ممیزی شده گروه های علمی معاونت تربیت و آموزش ناجا می باشندکه با استفاده از فرمول کوکران ، تعداد نمونه 260 نفر برآورد و بر اساس نمونه گیری طبقه ای پرسشنامه بین آنان توزیع گردید. یافته های تحقیق نشان داد که تمام عوامل مدل فوق (یافتن، بکارگیری، یادگیری، تسهیم، ارزیابی، ایجاد/ نگهداری و حذف دانش) بر مرزشکنی دانش در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران موثر است. همچنین در رتبه بندی این عوامل با استفاده از تکنیک TOPSIS مشخص شد که عامل "تسهیم دانش" بیشترین و عامل "حذف دانش" کمترین تاثیر را در مرزشکنی دانش داشته،که پیشنهاد می گردد با تشکیل تیم مهندسی روش و تدوین سیستم جامع مدیریت دانش نسبت به تهیه ، طراحی و اجرای سند نهضت مرزشکنی دانش مبتنی بر مدل های مدیریت دانش خصوصاً مدل بوکویتز و ویلیام در آن سازمان اقدام شود.
گزینش مطلوب ترین روش یادگیری توسعه مدیران با بهره گیری از تکنیک TOPSIS (مورد مطالعه: شرکت ملّی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال هشتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۰
359-376
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور گزینش روش های مطلوب یادگیری توسعه ی مدیران براساس معیارها و ابعادِ اثرگذار با بهره گیری از تکنیک TOPSIS انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جمع آوری اطلاعات، توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. شرکت ملّی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران به عنوان جامعه آماری انتخاب گردیده و با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند قضاوتی 15 نفر از مدیران و خبرگان در حوزه های مرتبط با یادگیری و توسعه مدیران برای مصاحبه برگزیده شدند. گردآوری داده ها با استفاده از دو روش کتابخانه ای یا اسنادی به منظور مرور ادبیات پژوهش و روش میدانی مشتمل بر مصاحبه های ساختاریافته، توزیع و جمع آوری پرسشنامه انجام گرفت. روایی پرسش نامه از سوی خبرگان سنجیده و از طریق تطبیق با ادبیات پژوهش مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن توسط تکرار دوباره آزمون تأیید شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها و شناسایی وزن معیارهای اثرگذار بر روش های یادگیری و تعیین اولویت آن ها از روش BWM و شناسایی ضریب نزدیکی و اولویت هر یک از روش های یادگیری از تکنیک TOPSIS و نرم افزار Excel استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که روش بازی و شبیه سازی، مطلوب ترین روش یادگیری برای اجرای برنامه های توسعه ای مدیران در شرکت می باشد.
سنجش و اولویت بندی کیفیت هویت در بافت تاریخی با استفاده از تکنیکEntropy-Topsis (مطالعه موردی: محله سنگ سیاه شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۳
۸۲-۶۳
حوزههای تخصصی:
در رشد و تکوین شیراز، بافت تاریخی ارزشمند آن متحمل تغییراتی شده که بر هویت بافت، اثر سوء نهاده است. ساکنین جدید به واسطه کاهش جنبه هویتی بافت، تنزل نرخ زمین و مهاجرت ساکنان قدیمی آن، خود دست به مداخلات زیانبار در بافت شهری زده اند. امروزه فرسودگی و تخریب بافت تاریخی شهر شیراز به ویژه محله سنگ سیاه، تهدیدی جدی در جهت زوال و خدشه دار شدن هویت فرهنگی-تاریخی این شهر قلمداد می شود؛ لذا توجه ویژه به هویتمندی و حفظ بناها و بافت تاریخی، در اولویت مدیران شهری قرار دارد. سؤال تحقیق آن است که چگونه ارتقای هویت بافت تاریخی محله سنگ سیاه در تکوین و شکل گیری معماری باکیفیت، معنا می یابد؟ هدف تحقیق، اولویت بندی و سنجش شاخص های هویت در بافت محله سنگ سیاه و حیات بخشی به کالبد بافت تاریخی است. نوع تحقیق، کاربردی و بر مبنای روش های توصیفی-تحلیلی و پیمایشی است. اطلاعات، مستخرج از پرسش نامه ها و مشاهدات با نرم افزارهای Excel 2016, Ghrafer و Visio و با استفاده از تکنیک Topsis هستند. ماهیت و وزن هر شاخص ، با استفاده از روش آنتروپی-شانون مشخص می شود؛ از این رو، بر مبنای متغیر های مستقل شامل؛ سازمان فضایی، ساختار شکلی، اکولوژیک، حس تعلق، تعاملات اجتماعی، احساس امنیت، تعدد آداب و رسوم و میراث فرهنگی، تاریخی بودن، معنا، خوانایی، زیست پذیری و تنوع و متغیرهای وابسته شامل؛ هویت و هویت کالبدی، ابعادی مانند موقعیت قرارگیری محله، میزان نفوذپذیری، مکان های باستانی، ترافیک و حمل و نقل، کف و بدنه سازی، پوشش گیاهی، تعامل بین ساکنین، امنیت، گردشگری، نشانه های طبیعی و مصنوع، ارزش های فرهنگی، نحوه عمل فعالیت ها، سرزندگی و تنوع فعالیت ها در محدوده، مورد مطالعه و ارزیابی قرار داده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن هستند که از نظر ساکنین، ساختار شکلی، اکولوژیک و امنیت و از نظر گردشگران داخلی، دل بستگی به مکان، مکان های تاریخی، فرهنگ، مناسک عام و اعتقادات و قدمت محله و از نظر گردشگران خارجی، دل بستگی به مکان، تنوع مکان های تاریخی و فرهنگ، مناسک عام و اعتقادات و آگاهی از قدمت محله، در سطح ضعیف قرار دارد. با توجه به نظر ساکنین و گردشگران، راهکارها و پیشنهاد هایی ارائه شده اند. می توان چنین دریافت که بسیاری از مؤلفه های هویتمندی بناهای تاریخی محله (عواملی که موجب هویت و ایجاد سمبل و نشانه می شوند) به مرور زمان پاک یا تضعیف شده اند که در صورت انجام اقدامات هویت محور، می توان آنها را احیا و به پویایی زیست محله کمک کرد.
سنجش و ارزیابی سطوح برخورداری مناطق شهری کلان شهر تهران با استفاده از تکنیک TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۸
47 - 60
حوزههای تخصصی:
یکی از مباح ث عمده و اساسی در نظام برن امه ریزی جامع،مساله توسعه موزون و هماهن گ است که در قالب توس عه مناطق یک جامعه مط رح می گردد.بکارگیری معیارها و روشهای کمی به منظور سطح بندی سکونتگاهها در سیستم فضایی مناطق شهری از سویی منجر به شناخت میزان نابرابری نقاط سکونتگاهی و از سوی دیگر معی اری برای تلاش در زمینه کاه ش و رفع نابرابری های موجود میان آنها می گردد. هدف این مقاله،سنجش و ارزیابی سط وح برخ ورداری مناطق22گانه کلانش هر تهران در جهت نزدیک ش دن به عدالت اجتماعی،توسعه فضایی و دستیابی به میزان نابرابری های منطقه ای از لحاظ شاخص های مورد بررس ی است.روش پژوه ش توص یفی و تحلیلی می باشد. 42 متغیر انتخابی از طریق مدل آنتروپی شانون وزن دهی شده و از مدل کمیTOPSISبرای رتبه بندی اس تفاده گردید. در میان مناطق شهری کلانشهر تهران برخوردارترین منطقه به لحاظ توسعه یافتگی،منطقه 5 با ضریب اولویت 0.584و فروبرخوردارترین، منطقه 17 با ضریب اولویت0.256می باشد.