فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۷ مورد از کل ۱۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
سرفصل دروس در دانشگاه ها معیار استانداردسازی منابع درسی برای استاد و دانشجو است تا در چارچوب مشخص به تدریس و تحصیل بپردازند. آنچه در این پژوهش مبنای نظرسنجی از دانشجویان قرارگرفت، آخرین سرفصل دروس کارشناسی علوم سیاسی مصوّب وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری است که به استثنای دانشگاه هایی که مبادرت به تدوین سرفصل مستقل دروس کرده اند، سایر دانشگاه ها می توانند مورد استناد و استفاده قراردهند. به نظر اکثریت پاسخگویان، دروس عمومی تأثیر چندانی بر افزایش توان کارشناسی و علمی دانشجو ندارد. قریب به اتفاق پاسخگویان، تقسیم دروس علوم سیاسی را به دو گروه الزامی و انتخابی باعث بهبود برنامه آموزشی می دانند. سایر موارد که دانشجویان در پاسخ خود به آن توجه کرده اند، عبارت اند از: کمبود تعداد واحدهای برخی از دروس، تعداد زیاد واحدهای برخی دروس دیگر، خالی بودن جای برخی از دروس، وجود برخی از دروس غیرضروری، موضوعات مشابه و مباحث تکراری در بعضی از دروس، ضرورت رعایت ارائه پیش نیاز در برخی از دروس، عدم ارتباط و هماهنگی دروس دوره کارشناسی از حیث کاربردی با زمینه های شغلی آینده فارغ التحصیلان علوم سیاسی در حوزه های کارشناسی جامعه.
جایگاه تعلیم و تربیت اسلامی در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظام آموزشی ما علوم انسانی، با وجود فرهنگ غنی اسلامی ـ ایرانی، کاستی های فراوانی دارد. علوم تربیتی که شاخه ای از علوم انسانی است، به دنبال پرورش انسان های مؤثر و کارآمدی است که استعدادهای آن ها شکوفا شده است. در تعلیم و تربیت اسلامی تربیت انسان کامل با بهره گیری از معارف دینی امکان پذیر است. موفقیت نظام های آموزشی، مستلزم توجه به آموزه های وحیانی است. از سوی دیگر یافته های بشری در علوم تربیتی نیز نباید مغفول واقع شود. در این رابطه به سه رویکرد تعلیم و تربیت اسلامی به منزلة نظام توصیفی، استنباطی و استنباطی ـ تأسیسی اشاره شده است تا نسبت علوم تربیتی با معارف وحیانی تبیین شود. در این مقاله موضوع علوم انسانی، انسان و ماهیت او که موضوع اصلی علوم انسانی است، نسبت بین علوم تربیتی و تعلیم و تربیت اسلامی و عناصر مهم آن بررسی می شود.
بررسی دیدگاه دانشجویان دربارة موانع اثربخشی دروس معارف اسلامی در دانشگاه آزاد اسلامی کاشان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی دیدگاه دانشجویان دربارة موانع اثربخشی دروس های معارف اسلامی است که در دانشگاه آزاد اسلامی کاشان انجام شد. جامعة آماری این پژوهش شامل همة دانشجویان این دانشگاه بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انجام شد. 96 دانشجو برای گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامة محقق ساخته در قالب 61 پرسش بود که ضریب پایایی آن با «آلفای کرونباخ» 83 درصد برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری استنباطی (آزمون T، تحلیل واریانس و...) استفاده شد. یافته های به دست آمده از این پژوهش نشان داد که وضعیت کلی اجرای برنامه های درسی معارف اسلامی در دانشگاه به نسبت درحد مطلوبی است، ولی در عین حال مجموعه ای از عوامل درونی و بیرونی مانع اثربخشی و اثرگذاری لازم بر دانشجویان می شود. از نظر دانشجویان در میان عوامل درونی، مؤلفة ارزشیابی و در میان عوامل بیرونی عامل اجتماع و شرایط محیطی عمده ترین موانع اثربخشی درس های معارف اسلامی است.
بررسی موانع بهره گیری از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی از نظر اعضای هیات علمی دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی عوامل موثر بر میزان استفاده از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی، از میان تمامی اعضای هیات علمی دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی اهواز، تعداد 180 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. بدین ترتیب، سعی شد تعداد نمونه انتخاب شده در هر یک از دانشگاه های مورد پژوهش با تعداد اعضای هیات علمی آن متناسب باشد. سپس پرسشنامه ای حاوی 16 سوال طراحی شد و بر روی آنها اجرا شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر تخصصی تعدادی از استادان مجرب مورد بررسی قرار گرفت. همچنین آزمون «آلفای کرونباخ» پایایی آن را تایید کرد (a=0.84). پس از جمع آوری داده ها، برای تحلیل آنها از آزمون آماری مجذور کای(X2) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که اعضای هیات علمی دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی معتقدند که عواملی از قبیل: خسته کننده بودن استفاده از وسایل و تجهیزات آموزشی، نداشتن زمان کافی، عدم آشنایی با ابزارهای آموزشی، مهارت ناکافی در استفاده از این ابزارها، عدم آشنایی با مواد آموزشی مختلف، مهارت ناکافی در تهیه و ساخت مواد آموزشی، سنگینی وسایل و دشواری حمل و نقل آنها، فشار کاری زیاد، تعداد زیاد دانشجویان در کلاس های درس و همچنین ترس و اضطراب ناشی از استفاده نادرست از وسایل آموزشی در کاربرد ناکافی از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی نقش کمی دارد. همچنین آنها نقش عواملی چون دشوار بودن تهیه و طراحی مواد آموزشی، نامناسب بودن محیط فیزیکی کلاس درس، عدم وجود امکانات و تجهیزات آموزشی لازم، حجم زیاد واحدهای درسی استادان و بالاخره بی توجهی به میزان بهره گیری از تجهیزات و امکانات آموزشی از سوی استادان به هنگام ارزیابی عملکرد آنان در عدم بهره گیری از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی را زیاد می دانند.به منظور بررسی عوامل موثر بر میزان استفاده از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی، از میان تمامی اعضای هیات علمی دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی اهواز، تعداد 180 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. بدین ترتیب، سعی شد تعداد نمونه انتخاب شده در هر یک از دانشگاه های مورد پژوهش با تعداد اعضای هیات علمی آن متناسب باشد. سپس پرسشنامه ای حاوی 16 سوال طراحی شد و بر روی آنها اجرا شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر تخصصی تعدادی از استادان مجرب مورد بررسی قرار گرفت. همچنین آزمون «آلفای کرونباخ» پایایی آن را تایید کرد (a=0.84). پس از جمع آوری داده ها، برای تحلیل آنها از آزمون آماری مجذور کای(X2) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که اعضای هیات علمی دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی معتقدند که عواملی از قبیل: خسته کننده بودن استفاده از وسایل و تجهیزات آموزشی، نداشتن زمان کافی، عدم آشنایی با ابزارهای آموزشی، مهارت ناکافی در استفاده از این ابزارها، عدم آشنایی با مواد آموزشی مختلف، مهارت ناکافی در تهیه و ساخت مواد آموزشی، سنگینی وسایل و دشواری حمل و نقل آنها، فشار کاری زیاد، تعداد زیاد دانشجویان در کلاس های درس و همچنین ترس و اضطراب ناشی از استفاده نادرست از وسایل آموزشی در کاربرد ناکافی از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی نقش کمی دارد. همچنین آنها نقش عواملی چون دشوار بودن تهیه و طراحی مواد آموزشی، نامناسب بودن محیط فیزیکی کلاس درس، عدم وجود امکانات و تجهیزات آموزشی لازم، حجم زیاد واحدهای درسی استادان و بالاخره بی توجهی به میزان بهره گیری از تجهیزات و امکانات آموزشی از سوی استادان به هنگام ارزیابی عملکرد آنان در عدم بهره گیری از فناوری آموزشی در تدریس دانشگاهی را زیاد می دانند.
تحلیل انتقادی منابع دروس آموزش عالی (رویکردها و چالشها)
حوزه های تخصصی:
تحولات قرن بیست ویکم، به ویژه تحول در علوم و فناوری و پیدایش نظریه های جدید در آموزش و یادگیری، تحول در ساختار و محتوای آموزشی را در تمام سطوح، به ویژه در سطح آموزش عالی، امری ضروری و اجتناب ناپذیر ساخته است؛ زیرا به رغم ظهور عصر اطلاعات و انفجار دانش، نه تنها بسیاری از نظامهای آموزشی پا را فراتر از عصر صنعتی نگذاشته اند، بلکه در فرایند عبور از عصر صنعتی به عصر اطلاعات دچار نوعی آشفتگی شده اند.
بسیاری از صاحب نظران برای رهایی از بحران آشفتگی، بر این باورند که کارگزاران برنامه های درسی باید با الزام عمیق تری مشخص کنند که به کجا میروند و در آینده به چه انسانهای تربیت شده ای نیازمندند. آنان باید نهضت اصلاح برنامه درسی را در مرکز فعالیتهای خود قرار دهند. اما تحول و اصلاح در برنامه درسی نیازمند نگرشی سیستمی است؛ نگرشی که تمام عواملی را که به طریقی در ایجاد موقعیت و فرصتهای یادگیری مؤثرند، بازنگری کند. یکی از عوامل بسیار مهم در نظام آموزش عالی، منابع آموزشی یا کتابهای درسی است. کتابهای درسی معمولاً زمینه فعالیتهای آموزشی را در جهت کسب معرفت علمی هدایت میکنند.
با توجه به ظهور عصر اطلاعات و انفجار دانش و توسعه نظریه های آموزش، تحول در ساختار محتوای آموزش و منابع آموزشی امری ضروری است. متاسفانه بررسی و تحلیلها نشان میدهند که بیشتر منابع آموزشی موجود از نظر ساختار و کارکرد انطباق چندانی با عصر اطلاعات ندارند؛ زیرا محتوای عصر اطلاعات بایدبه جای «آموختن»، «چگونه آموختن» و به جای «انتقال اندیشه»، «چگونه اندیشیدن» را به دانشجویان بیاموزد.
در این مقاله سعی شده است، ابتدا مفهوم تحول در نظامهای آموزشی از منظر نظریه های مختلف تحلیل شود، و سپس منابع آموزشی با توجه به عصر اطلاعات و ظهور فناوری جدید مورد نقد و بررسی قرار گیرد؛ سرانجام، براساس نتایج تحلیلهای مختلف، اصول و قواعدی در تهیه و تنظیم منابع درسی دانشگاهی ارائه شود.
نکاتی چند درباره ویرایش متون درسی
حوزه های تخصصی:
کتب درسی سهم چشمگیری در عرصه نشر دارند و مخاطبان آن غالباً قشرهای فرهیخته فرهنگی و دانشگاهیاند. بدیهی است که مؤلفان و ویراستاران باید با دقت و وسواس بیشتر به تالیف و پیرایش زبان آنها بپردازند و علاوه بر غنا بخشیدن به محتوا، انضباط ساختاری و استواری زبان را که شاخص اصلی این کتابهاست، برقرار کنند.
این مقاله درصدد ارائه برخی نکات ویرایشی است که در شکل دهی این متون نقش برجسته ای دارند. در بخش نخست، ضمن تاکید بر ضرورت رعایت زبان معیار در کتب درسی، به سه ویژگی اصلی این نوع زبان: بینشانگی، نامهجوری، تعادل در تعامل با واژگان بیگانه میپردازیم. در بخش دوم، برخی مسائل ویرایش ساختاری متن، از قبیل: برقراری نظم و ترتیب مطالب، ممانعت از زیاده گویی، ایجاد هماهنگی در متن، تعیین پاراگرافها، برطرف کردن ابهامهای متن و مستندسازی ارائه میشود. این مقاله توجه ویراستاران را علاوه بر واژه و جمله، به واحدهای فراجمله ای متن جلب میکند.
واکاوی موانع انجام پژوهش در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی کشور با استفاده از تکنیک TOPSIS فازی
حوزه های تخصصی:
اهمیت و جایگاه تحقیقات و نقش بنیادی آنها در رشد و توسعه کشور، امری حیاتی است. از این رو، شناخت موانع انجام تحقیقات و مرتفع کردن آنها به منظور ارتقای سطح کمی و کیفی پژوهش در کشورمان، ضرورت دو چندان دارد. هدف، مطالعه حاضر درصدد است موانع و مشکلات انجام پژوهش در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی کشور را از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد شناسایی و استخراج کند. روش تحقیق، توصیفی- پیمایشی و روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای- میدانی بوده است. لذا، نخست با بررسی چارچوب نظری تحقیق و به کارگیری نظرات خبرگان و کارشناسان با استفاده از تحلیل عاملی، 42 مانع، شناسایی و در هفت دسته کلی طبقه بندی شد. در نهایت، این موانع و مؤلفه های مربوط، با استفاده از تکنیک TOPSISفازی مورد رتبه بندی قرار گرفت.یافته: نتایج تحقیق حاضر حاکی از آن است که موانع استخراج شده، 78% واریانس کل موانع انجام پژوهش را توضیح داده و از این میان، موانع «مربوط به نظام و ساختار آموزشی» بیشترین تاثیر را بر ناکارایی پژوهشی در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی کشور از خود به جا گذاشته است. در پایان، پیشنهادهایی جهت بهبود امر تحقیق و پژوهش به دست اندرکاران و مسئولان دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی کشور ارائه شده است.
تبیین جایگاه و ضرورت شاگردپروری و مؤلفه های آن به منظوراثربخش سازی نظام آموزش و پژوهش دانشگاهی
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی پژوهش حاضر، تبیین جایگاه و ضرورت شاگردپروری و مؤلفه های آن به منظور اثربخش سازی نظام آموزش و پژوهش دانشگاهی است. بر این اساس، سه سؤال پژوهشی پیرامون «مصادیقی از شاگردپروری در سبک تدریس و شیوه عملی امام خمینی(ره)»، «مؤلفه های شاگردپروری بر اساس ویژگی های عملی استاد مطهری» و «وجوهی از مؤلفه های شاگردپروری در مدرسه شاخص خوانساری ها» مطرح و مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش، تحلیل اسنادی بوده است. یافته ها مبین آن است که عمده ترین مؤلفه های شاگرد پروری بنا بر سه زمینه مورد بررسی، شامل؛ سعی مداوم استاد بر ایجاد روحیه تحقیق و تحلیل در دانشجو، توجه کامل استاد به سخن دانشجو و یادگیرنده خود، حضور استاد در کلاس با مطالعه قوی، دقت خاص استاد درشکافتن مطلب برای فهم عمیق دانشجو، سنجش درک و فهم شاگرد در ابتدای درس و سپس تدریس و آموزش بوده است.
بازنگری در روشهای تربیت دینی دانشجو
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف مهم دانشگاه اسلامی، تربیت دینی دانشجویان است. به این منظور تاکنون روشهای بسیاری در دانشگاهها اجرا و آزمایش شده که اغلب آنها، منحصر به کتاب معارف و دیگر دروس اسلامی است. با توجه به اینکه دانشجو بایستی در به طور مداوم، تحت تربیت اصیل اسلامی قرار گیرد و علاوه بر آن ثابت شده که اثر تربیت غیر مستقیم بسیار بیشتر از تربیت اجباری و مستقیم است، در این مجال سعی شده طی مطالعه ای بازپژوهانه و مد نظر قراردادن شرایط باورپذیری جوانان، حوزه تربیت دینی و اخلاقی را از کلاس ِاندیشه و معارف خارج ساخته، استادان تمامیِ دروس را در یک دانشگاه اسلامی، استاد اخلاق و بینش ناب اسلامی معرفی کنیم و با استفاده از راهکارهای عملی، به ترسیم نمایی از یک استاد اسلامی بپردازیم تا به هدف والایمان در سیر از آموزش دین، به تربیت و بصیرت دینی؛ یعنی پرورش متخصصان متعهد و در نهایت، اعتلای امر اسلامی کردن دانشگاهها و نظام آموزش عالی که همواره مد نظر حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری بوده است، دست یابیم.
دانشگاه و نوآوری؛کارکرد و آسیب شناسی
حوزه های تخصصی:
کارکرد دانشگاه به رغم سابقه نسبتاً طولانی در ایران، چندان در عرصه نوآوری و خلاقیت، درخشان نیست. در ارزیابی این ناکارآمدی می توان تا حدی آمیختگی دو رویکرد اندیشه گرا و عمل محور در آموزش عالی را مؤثر دانست که صرف نظر از محتوای علوم، انتظار یکسانی از نوآوری در عرصه دانش را در پی می آورد؛ حال آنکه در صورت اولویت عمل گرایی، توجه خاصی به بالندگی برخی علوم می شود؛ اما با محوریت اندیشه گرایی و اهتمام به تامین زمینه های فرهنگی مساعدکننده زمینه باروری دانش، تحولی تدریجی فضای تولید علم را فرا خواهد گرفت. از این گذشته، عدم تحقق فرآیند تکامل دانشگاه به سبک آنچه در غرب اتفاق افتاد، نقص کارکرد این نهاد را در تربیت عناصری خلاق در پی داشته است.گویا تحصیلکردگان دانشگاهی نسبت به جامعه آن گونه که باید، احساس دِین و مسئولیت نمیکنند و پیش از منفعت ملی و توسعه عمومی، به مصلحت شخصی و پیشرفت فردی خود توجه دارند. در نتیجه، کمتر به اصلاح روشها و شیوه های آموزش معطوف به تامین نیازهای اساسی جامعه عنایت شده و چرخه معیوب فعالیت خودمدارانه دانشگاه، فارغ از دستیابی به هدف بنیادین تربیت عناصری خلاق و توانمند در عرصه نوآوری، در حرکت بوده است. در این نوشتار با مرور رویکردهای عمده در تولید علم و نیز بررسی تطبیقی سازوکارمعطوف به نوآوری نهاددانشگاه در غرب، سعی شده تا با واکاوی عملکرد نهاد آموزش عالی در ایران، نقاط آسیب پذیر آن در این عرصه نه به نیت پذیرش کهتری بلکه با هدف نیل به برتری ازرهگذررفع کژی ها، برجسته شود.
کتابهای درسی و تاریخ علم
حوزه های تخصصی:
نوشته حاضر گزارشی است درباره مجمع مسئولانی که دغدغه تهیه و تدوین کتاب درسی را داشته اند. متن از سه عنوان ترکیب یافته است که شامل متن اصلی، جواب آن و سپس پاسخ به نقدِ مطرح شده است. سخنرانی ایان مایکل در تاریخ 10 ژانویه 1998 در دانشگاه لیدز قسمت اصلی متن حاضر را تشکیل میدهد. وی با طرح سؤالی کلیدی اهمیت موضوع برجسته و مهمی را به چالش میکشاند. پرسش وی این است که چرا علاقه ای تا این حد اندک به کتابهای درسی معاصر داشته ایم؟ آیا اکنون عدم تعادلی را تشخیص میدهیم که باید درصدد رفع آن برآییم؟ وی در آن سخنرانی اعتقاد داشت که اهمیت تاریخی مباحث از اصول مسلم کتابهای درسی است. نکته قابل تامل درباره متن حاضر، اختلاف نسبی سخنران اصلی در باب کتاب درسی با یکی دیگر از استادان همتراز خود (بروک) در همان جلسه بود که میتوان گفت تا حدی به جلسه مناظره میان دو نویسنده جهت تدوین کتاب درسی بدل شده بود. افتراق و اشتراک آرای ایشان در دو واژه «تاریخ» و «علم» خلاصه میشد. اصرار مایکل بر اصالت و اهمیت تاریخی کتابهای درسی بود، در حالی که بروک با تاکید بر نقل قولی اعتقاد داشت که کتابهای درسی، علم را تا حد داستانهای قهرمانان و تبهکاران تنزل داده اند. واکنش فعال جان هدلی بروک از دانشگاه لنکاستر به عقاید مایکل از دانشگاه لندن و اظهار نظر مایکل راجع به عقاید بروک در راستای ارتباط کتابهای درسی و تاریخ علم، متنی خواندنی و پر شور را برای علاقه مندان پدید آورده است.
تبیین ماهیت و مؤلفه های کیفیت سنجی نظام آموزش عالی به منظور شناخت چالشها و طرح پاره ای راهکارهای نوآورانه
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی پژوهش حاضر، تبیین ماهیت و مؤلفه های کیفیت سنجی نظام آموزش عالی به منظور شناخت چالشها و طرح پاره ای راهکارهای نوآورانه در بهبود نظام آموزش عالی بوده است. بر این اساس، چهار سؤال پژوهشی پیرامون «چیستی کیفیت در نظام آموزشی»، «شاخصهای کیفیت سنجی در نظام آموزش عالی»، «عمده ترین نقاط ضعف کیفی نظام آموزش عالی ایران بر اساس شاخصهای نامبرده» و در نهایت، «راهکارهای کیفیت بخشی به نظام آموزش عالی ایران» مطرح شده و مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است.
روش انجام پژوهش، تحلیل اسنادی بوده و به منظور گردآوری اطلاعات و داده های لازم، اسناد و مدارک موجود، مرتبط و در دسترس با استفاده از فرم گردآوری داده ها جمع آوری و به شیوه کیفی تحلیل شده اند.
اصول اخلاقی در تدریس دانشگاهی
حوزه های تخصصی:
فاجعه در دانشگاه های ایران
حوزه های تخصصی: