مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
تبعیض
منبع:
مطالعات حقوق انرژی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
167 - 188
حوزه های تخصصی:
امروزه راهبردهای حمایت از ایجاد و توسعه انرژی های نو، در سیاست های انرژی در اغلب کشورهای جهان از جایگاه کلیدی برخوردار است. مبنای حقوقی این حمایت، تعهدات زیست محیطی و حقوق بشری دولت ها طبق اسناد و معاهدات بین المللی است. به رغم این و با توجه به اینکه حدود 97 درصد از تجارت جهانی از سوی اعضای سازمان تجارت جهانی، در حال انجام است، بنابراین اجرای برنامه ها و سیاست های حمایتی از توسعه انرژی های نو می بایست با تعهدات دولت ها مطابق قواعد و مقررات سازمان تجارت جهانی نیز همخوانی داشته باشد. از این رو دولت های عضو سازمان باید، میان تعهدات زیست محیطی و تجاری بین المللی خود در این زمینه توازن برقرار کنند. رویه قضایی اخیر سازمان تجارت جهانی، معیار هایی را به منظور ایجاد توازن میان این دو دسته از تعهدات ارائه داده است. از آنجا که ایران در حال الحاق به سازمان تجارت جهانی است، مقررات گذاری در حوزه انرژی و به خصوص انرژی های نو و تنظیم قراردادهای تضمین سرمایه گذاری و خرید برق تجدیدپذیر، بایستی با توجه به مقررات و رویه قضایی سازمان صورت گیرد. در این مقاله با توجه به رویه اخیر سازمان تجارت جهانی، معیارهایی به منظور ایجاد تعادل میان تعهدات زیست محیطی و تجاری دولت ها در حمایت از انرژی های تجدیدپذیر ارائه خواهد شد.
اوصاف شیعیان واقعی؛ رعایت انصاف و عدالت در رفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این متن شرحی است بر کلام امیرمؤمنان علیه السلام در صفات شیعیان واقعی و مؤمنان راستین. از دیگر نشانه های مؤمنان واقعی، ستم نکردن به دشمن، آلوده نشدن به گناه به واسطه محبت به دوستان و نداشتن تبعیض ناروا در حق آنان می باشد. در پرتو تربیت اسلامی، وظیفه والدین رعایت عدالت، انصاف و پرهیز از تبعیض و بی عدالتی در میان فرزندان و وظیفه مسئولان نظام نیز خدمت یکسان به همه آحاد افراد جامعه است؛ چراکه در قرآن و روایات متواتر بر مودت و محبت به اهل بیتعلیه السلام تأکید شده، به گونه ای که قرآن محبت را اجر رسالت بیان کرده است. این امر اختصاص به شیعیان ندارد. اهل سنت، حتی هندوهای بت پرست هم به امام حسینعلیه السلام علاقه دارند. این علاقه مؤمنان نسبت به اهل بیتعلیه السلام، در مرتبه نازل تر باید نسبت به دوستان و سایر مؤمنان و حتی رعایت انصاف نسبت به دشمنان هم باید اعمال شود. این مقاله، به تفصیل به اوصاف شیعیان در باب رعات عدل و انصاف می پردازد.
نقش تبعیض در محیط کار بر سلامت ذهنی و عملکرد شغلی کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۴۵)
235 - 250
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش تبعیض در محیط کار بر سلامت ذهنی و عملکرد شغلی کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه به تعداد 210 نفر بود که کل جامعه به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب و در نهایت 198 پرسش نامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای جمع آوری داده های تحقیق، از پرسش نامه های تبعیض در محیط کار پاسکوئه و ریچمن (2009)، سلامت ذهنی بیکر (2008) و عملکرد شغلی بابین و بالس (2004) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و شناسایی اثرات متغیرهای تحقیق، مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شد. نتایج نشان داد که تبعیض در محیط کار بر سلامت ذهنی و عملکرد شغلی کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه اثری منفی و معنی دار دارد. با توجه به نتایج تحقیق می توان گفت که تبعیض در محیط کار موجب کاهش سلامت ذهنی و عملکرد شغلی کارکنان می گردد. بنابراین پیشنهاد می شود مدیران ادارات ورزش و جوانان استان کرمانشاه با حذف تبعیض در محیط کار، زمینه افزایش سلامت ذهنی و عملکرد شغلی کارکنان خود را فراهم سازند.
بازاندیشی نظریه فقهی پلیدی ذاتی انسانِ زاده شده از رابطه نامشروع
منبع:
فقه سال بیست و ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
79 - 104
حوزه های تخصصی:
زنازاده به باور برخی از فقیهان امامیه با سرشت و طینتی ناپاک آفریده می شود. مستند این باور، روایاتی چند است. این روایات بر استنباطِ احکامِ زنازاده از منابعِ فقهی اثر گذاشته اند. برخی فقیهان برای توجیه احکامِ تبعیض آمیز در زمینه ارث، قضاوت، شهادت، مرجعیت، امامت جمعه و جماعتِ انسان زاده شده از زنا در کنار دیگر ادله به پلیدی ذاتی او هم استناد می نمایند. این مقاله با رویکردی تحلیلی انتقادی و تأکید بر اشتراک همه آدمیان در پاکی فطرت در پی نقد نظریه پلیدی ذاتی زنازاده است. مقاله در پی تقویت این دیدگاه است که به موجب دلایلی از قرآن مجید، سنّت و عقل، همه انسان ها از جمله زنازاده، با طینت و سرشتی پاک به دنیا می آیند. این دیدگاه انسان شناسانه درباره زنازاده، در ترسیم نظام حقوق و تکالیف وی مؤثر است؛ بدین سان تبعیض های پیش بینی شده برای طفل زاده شده از رابطه نامشروع، تا جایی که مستند آن ها نظریه خُبث ذاتی زنازاده است، نیازمند بازاندیشی اند.
مقایسه تطبیقی جایگاه حقوقی زن در اسلام و کنوانسیون بین المللی رفع تبعیض علیه زنان و سند 2030(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب انسان ساز اسلام که قوانین آن از وحی سرچشمه گرفته، با نگرشی فراگیر و با در نظر گرفتن همه حقوق و ویژگیهای زن، منزلت و کرامت والایی را برای او قائل شده است. بدون شک از نظر تکوینی، تفاوتهای حکیمانه ای میان زن و مرد وجود دارد، اما در عین حال، بین حقوق و تکالیف زن و مرد نوعی تعادل که متناسب با شأن و فطرت هریک از آن دو است، برقرار می باشد. در دهه های اخیر، موضوع زن به عنوان یک مسئله جهانی در اعلامیه های بین المللی همچون «کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان» و «سند 2030» مورد توجه قرار گرفته که ماهیت اصلی آنها، ایجاد نوعی تشابه کامل میان زن و مرد، بدون لحاظ هرگونه استثنا و براساس جنسیت است و در این مورد الزاماتی را فراروی دولتها و ملتها قرار می دهد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای و میدانی، در صدد بررسی تطبیقی مواد حاکم بر این معاهدات بین المللی با دیدگاه دین اسلام و آیات قرآن در مورد حقوق زن است. مداقه در تفسیر آیات متعدد قرآن کریم نشان می دهد حقوقی چون حق تکوینی، تشریعی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... را برای زن به عنوان حقوق مسلّم لحاظ کرده است، در حالی که این معاهدات فقط یک بُعد از وجود زن، آن هم بُعد جنسیتی او را در نظر گرفته و قائل به تساوی جنسیتی شده اند. این اسناد، اشتغال زنان را عامل مهم جلوگیری از وابستگی زنان به مردان و خانواده دانسته و تعهدات مادری و همسری را تحت تأثیر قرار داده و جایگاه زن را به یک شریک جنسی صرف تنزل داده و طلاق را از یک پدیده مذموم بودن درآورده و به عنوان یک راهکار انسانی نشان داده اند. حال آنکه طبق آیات الهی، مفاد این اعلامیه ها و اسناد بین المللی با نیازهای طبیعی زن در تضاد آشکار بوده و نوعی بی احترامی و ظلم مضاعف به زن و حتی به مرد است که موجب اضمحلال خانواده و جامعه خواهد شد.
حقوق اقلیت های قومی - مذهبی در اسناد بین المللی حقوق بشر
حوزه های تخصصی:
اعلامیه ها و اسناد بین المللی حقوق بشر همواره بر ضرورت حقوق یکسان افراد تأکید داشته اند و اصل برابری مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر، گواهی بر اهمیت رفع تبعیض از جامعه انسانی وتأکید بر این موضوع است که اقلیت های قومی، مذهبی و زبانی باید باتوجه به اصولی نظیر عزت، آزادی، برابری و حق مشارکت در تعیین سرنوشت، به حقوق انسانی خود دست یابند و هرگونه تبعیض نسبت به آن ها مردود است. مجموعه اسناد حقوق بشری بعد از جنگ جهانی دوم به موضوع اقلیت ها توجه داشته و تمام حقوق شهروندان عادی را برای اقلیت ها نیز مشروع می دانند.باتوجه به اهمیت حقوق اقلیت ها در نظام های سیاسی چندفرهنگی، این مقاله درپی پاسخ به این سؤال است که اقلیت های قومی و مذهبی براساس اسناد بین المللی حقوق بشر دارای چه حقوقی هستند؟ در پژوهش حاضر، نگارنده با استفاده از روش توصیفی و استناد به اسناد حقوق بشری، بیان می دارد که اقلیت های قومی و مذهبی، با دارا بودن حقوق چندوجهی، می توانند موجودیت، هویت، ارتباط، مشارکت، فرهنگ و ارزش های خود را حفظ کنند و دولت ها حق تعرض به آن ها را ندارند و همان گونه که اصل مشارکت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برای همگان مورد تأکید است، اقلیت ها نیز می توانند در عرصه های مختلف اجتماع به کنش گری بپردازند و حق تعیین سرنوشت به آن ها اجازه فعالیت سیاسی و حتی تأسیس حزب و انجمن را هم می دهد.
کرامت انسانی و حقوق بشر؛ بررسی مقوله کرامت در اسناد بین المللی حقوق بشر
حوزه های تخصصی:
یکی از ایده های اساسی در اسناد حقوق بشر، اصل کرامت انسانی است که بعد از جنگ جهانی دوم، در تمامی اسناد حقوق بشر به آن توجه و اشاره شده، ولی در خصوص معنا، مصادیق و رویه های قضایی و تفسیری آن، اجماع عمومی بین المللی وجود ندارد؛ لذا مقاله حاضر تلاش دارد با بهره گیری از مطالعات اسنادی – کتابخانه ای و روش تحلیلی- توصیفی، به بررسی مقوله کرامت انسانی درگفتمان حقوق بشر بپردازد. سؤال اصلی مقاله این است که آیا مفهوم و اصول کرامت انسانی در اسناد بین المللی حقوق بشر، با مصادیق شرافت انسانی مغایر است؟ مفروض مقاله نیز این است که کرامت انسانی به مثابه یک اصل مهم در اسناد حقوق بشری، فاقد اجماع عمومی بوده و دلالت های معنایی مختلفی از آن در رویکردهای تفسیری حقوق بین الملل مشاهده می شود. برخی یافته ها نشان می دهند که کرامت انسانی مبتنی بر اصولی چون آزادی، برابری، حق توسعه، امنیت و حراست از هسته بنیادین زندگی افراد، کیفیت زندگی و رفاهیات اجتماعی است و برخی اعمال در جامعه بشری با اصل کرامت، شأن و عزت انسانی مغایرت دارند که از آن جمله می توان به شکنجه، تحقیر، تبعیض دینی و مذهبی، نقض حقوق زنان، بی توجهی به کودکان و اقشار آسیب پذیر، نفی حقوق سیاسی اقلیت ها و غیره اشاره کرد. این اعمال و رفتارها با اصل کرامت انسانی در تضاد هستند و اسناد حقوق بشر در سطح بین المللی و منطقه ای بر طرد این رفتارها توسط دولت ها تأکید دارند.
تحلیل مقایسه ای سیاست های فرهنگی مربوط به حجاب با رویکرد دموکراسی فرهنگی ( مطالعه موردی: آمریکا، فرانسه و بریتانیا)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۹
67 - 92
تمایل زنان مسلمان به داشتن حجاب به یکی از پدیده های فرهنگی رایج در جوامع غربی تبدیل شده است. اما این گرایش با واکنش های منفی زیادی همراه بوده است. از یک طرف، واکنش منفی گروه های پرنفوذ و افراطی به حجاب و از طرف دیگر، مقاومت فزاینده بانوان محجبه در برابر سیاستهای فرهنگی ضدحجاب، سیاستگذاران فرهنگی کشورهای غربی را با وضعیتی شبه بحرانی روبرو ساخته است. این مقاله به بررسی مقایسه ای سیاستهای فرهنگی کشورهای بریتانیا، فرانسه و آمریکا در رابطه با حجاب پرداخته است. روش بکار رفته در این مطالعه تحلیل محتوی است. بدین منظور گزارش های مرتبط با حجاب در رسانه های غربی (شامل گفتارهای سیاستی، اسناد سیاستی، رویدادها و نتایج نظرسنجی ها) بر اساس مرجعیت مولفه های دموکراسی فرهنگی (چندفرهنگ گرایی، آزادی بیان فرهنگی، مشارکت گرایی و رفع تبعیض فرهنگی) تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهند که اغلب سیاستهای فرهنگی کشورهای مذکور نه تنها با مولفه های دموکراسی فرهنگی همخوانی ندارند، بلکه در جهت خلاف آنها نیز عمل می کنند. این وضعیت مانع مشارکت فعالانه زنان محجبه در جامعه شده و به مشکلاتی مثل تبعیض، توهین، کلیشه های منفی و حتی خشونت علیه ایشان منجر شده است. این مشکل ریشه در گفتمانی دارد؛ که در درک زن مسلمان محجبه به عنوان یک سوژه آزاد ناتوان بوده و نمی تواند وابستگی های هویتی وی به یک زمینه فرهنگی-دینی مشخص را بفهمد. گفتمان مزبور بجای دموکراسی فرهنگی مبنای سیاستگذاری فرهنگی کشورهای غربی برای حجاب قرار گرفته است.
دراسه ظاهره التمییز الجنسی و تأثیرها فی التنمیه الاقتصادیه والاجتماعیه (المنطقه الثالثه من مدینه طهران العاصمه نموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۲۵ سال ۱۴۴۰ شماره ۲
111-129
تعد قضیه التمییز الجنسی من القضایا المهمه فی موضوع عدم المساواه والعداله التی یتم مناقشتها ودراستها فی المستویات العالمیه المختلفه. وإن تجاهل هذه القضیه المهمه فی المجتمعات یؤدی إلی عرقله المجتمعات عن السیر فی طریق التنمیه والتطور. یهدف البحث الحالی إلی دراسه ظاهره التمییز الجنسی وتأثیرها فی التنمیه الاقتصادیه والاجتماعیه للمنطقه الثالثه من مدینه طهران. هذا البحث من نوع البحوث المسحیه ویعتمد المنهج الوصفی– التحلیلی باستخدام أدوات الاستماره واستخدام قاعده کوکران نسبه النموذج 384 شخصا. وفی البدایه تم أخذ هذه النماذج باعتماد الطریقه العنقودیه ثم کل قطاع تم جمع المعلومات عنه عبر الطریقه العشوائیه. یمثل المواطنون البالغه أعمارهم أکثر من 18 عاما فی المنطقه الثالثه من مدینه طهران مجتمع البحث وقد بلغ عددهم N=296987 . ومن أجل تحلیل ومناقشه البیانات استفدنا من اختبار بیرسون للترابط ومعامل الانحدار باستخدام تقنیه SPSS . أظهرت نتائج معامل الترابط أن العوامل الاقتصادیه کانت لها أقوی علاقه مع التنمیه الاقتصادیه والاجتماعیه وذلک بترابط بلغ نسبته (704/0) کما أن العوامل الاجتماعیه بترابط (614/0)، والعوامل السیاسیه (331/0) کانت لها علاقه إیجابیه فیما کانت العوامل الثقافیه ب (618/0-)، والعوامل البیولوجیه (404/0-) و العوامل الدینیه ب (243/0-)، شهدت علاقه ترابط سلبیه فی التنمیه الاقتصادیه والاجتماعیه. و أظهرت نتائج معامل الانحدار أن العوامل الاقتصادیه لها تأثیر بنسبه 77% فی التغییرات الطارئه علی متغیر التنمیه الاقتصادیه والاجتماعیه فیما بلغ أثر العوامل الدینیه 21 % والعوامل البیولوجیه 46% والعوامل الاجتماعیه 57% والعوامل الثقافیه 61 % والعوامل السیاسیه 34 %.
مطالعه عوامل مرتبط با سازگاری دانش آموزان افغانستانی ساکن در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جمعیتی دوره ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۹)
149 - 175
حوزه های تخصصی:
محیط مداس و برنامه های آموزشی آنها از مهمترین سازوکارهای موجود به منظور افزایش سازگای فرهنگی دانش آموزان مهاجر قلمداد می شود. برای این منظور در مطالعه پیش رو تلاش شده است که سازگاری دانش آموزان مهاجر افغانستانی بررسی و تبیین شود. داده های تحقیق حاضر از پیمایشی که در شهر شیراز انجام و در آن تعداد 380 نفر از دانش آموزان 13 تا 18 ساله افغانستانی با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و پرسشنامه ساخت یافته پیمایش شدند اقتباس شده است. یافته ها نشان داد که بین متغیر سازگاری و متغیرهای تبعیض، رضایت مندی، احساس تعلق به ایران، پذیرش جامعه میزبان، تأکید والدین بر فرهنگ بومی، هویت ملی و محل تولد مادر، رابطه معنی داری وجود دارد. نتایج مدل رگرسیونی نیز نشان داد که متغیرهای تأکید والدین بر فرهنگ بومی، هویت ملی، احساس تعلق به ایران، رضایت مندی و محل تولد مادر، تعیین کننده های اصلی سازگاری هستند. بر اساس یافته های تحقیق حاضر، می توان نتیجه گرفت که تلاش در راستای کاهش تبعیض در محیط مدرسه و نیز اجرای برنامه های آموزشی، به منظور آشنایی بیشتر با فرهنگ جامعه میزبان و نیز تعامل بیشتر مهاجران با گروه های غیرمهاجر می تواند سازگاری بالاتر مهاجران را به دنبال داشته باشد.
بررسی فقهی و حقوقی تبعیض شغلی زنان با تأکید بر امنیت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
25 - 46
حوزه های تخصصی:
زنان بخش عظیمی از شاغلان جامعه را تشکیل می دهند، امروزه کار و فعالیت زنان، در عرصه های اقتصادی، فکری، فرهنگی و اجتماعی یک ضرورت است. شغل نقشی مؤثری در برقراری آرامش و امنیت آدمی دارد. در حقیقت امنیت شغلی، احساسِ داشتن یک شغل مناسب، اطمینان از تداوم آن در آینده، فقدان عوامل تهدید کننده و شرایط مناسب کاری در آن شغل است. امنیت اشتغال زنان، زمانی احساس می شود که حمایت قوی در برابر تبعیض، بی عدالتی یا اخراج ناعادلانه وجود داشته باشد، رفع تبعیض و نابرابری شغلی و امنیت؛ از مهم ترین مطالبات زنان می باشد. این نوشتار در صدد واکاووی فقهی و حقوقی امنیت و عدم تبعیض جنسیتی نسبت به زنان در حوزه کار و اشتغال است. متون فقهی و حقوقِ کار، هرگونه تبعیض و دوگانگی در شغل و کار را نفی نموده و استثمار زنان و ایجاد تبعیض، تفاوت زنان و مردان و تحقیر آن ها را نکوهش نموده است. . . . .
روایی و کارایی تبعیض مثبت در احقاق حقوق زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۳
133 - 161
حوزه های تخصصی:
یکی از ادعاهایی که اغلب فمینیست ها بر آن پافشاری کرده اند مسأله تساوی زنان با مردان است. آنان با این ادعا خواهان آن شده اند که زنان حقوقی برابر با مردان داشته باشند. این امر مستلزم آن است که تمامی تبعیض های موجود میان زن و مرد از میان برداشته شود. در این مورد تبعیض را نباید تنها تبعیض منفی دانست بلکه «رفع کلیه تبعیض ها» شامل تبعیض های مثبت نیز می شود. با این حال ما شاهد آن هستیم که کشورهای غربی از اعمال تبعیض مثبت حمایت می کنند. بر این اساس در تخصیص امکانات، منابع و مشاغل جانب زنان را ترجیح داده و این نوع تبعیض را ناعادلانه تلقی نکرده است. حال آن که بر اساس اصل مورد پذیرش مکاتب فلسفی غرب، اصل اولیّه از نظر عدالت، برابری همه افراد در تخصیص امکانات و برخورداری از آن ها است. بنابراین نظریه پردازان عدالت ناگزیر خواهند بود تا دلایل قابل قبولی در توجیه طرح شان ارائه نمایند .از این رو در این پژوهش به دنبال آن هستیم که دو موضوع روایی و کارایی تبعیض مثبت را بر اساس فلسفه لیبرالیسم و لیبرتارینیسم مورد پژوهش قرار دهیم و ملاحظه کنیم که آیا دلایل موجهی برای اعمال تبعیض مثبت وجود دارد یا نه و آیا تبعیض مثبت می تواند اهدافی را که برای آن در نظر گرفته می شود محقق کند؟
تبعیض بین علّت و حکم معلّل در جهت صدور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های اصولی سال هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
101 - 120
حوزه های تخصصی:
در این مقاله حکم تبعیض بین علّت و حکم معلّل در جهت صدور، مورد بررسی قرار گرفته است بدین معنا که اگر تقیّه ای بودن علّت إثبات گشت، آیا أصاله الجدّ در حکم معلّل جاری می گردد و بر عکس اگر تقیّه ای بودن حکم معلّل إثبات شد، آیا أصاله الجدّ در علّت جاری می گردد یا خیر؟ مشکلی که در موارد این چنینی وجود دارد، وجود تقیّه در قسمتی از کلام است که موجب می شود اجرای اصاله الجدّ در بقیّه کلام را با امّا و اگر مواجه کند. از آنجایی که حکم در صوَر مختلف بحث یکسان نیست و از اینرو برخی از اصولیین در لابه لای کتب فقهی و اصولی شان بین حکم این صورت ها تفاوت قائل شده اند، ضروری بود که اقسام این بحث را به صورت مجزّا مورد بحث قرار داده و در پایان، این مطلب مورد اثبات قرار گرفت که در برخی از این اقسام، أصاله الجدّ جاری می شود و در برخی صوشر دیگر جاری نمی باشد. ضمناً در هر صورتی، تطبیقات فقهی و اصولی آن ذکر شده است تا هم کاربردی بودن و انتزاعی نبودن این مباحث روشن گردد و هم اصل مباحث بیشتر قابل فهم و تحلیل گردد.
پلیس در یک جامعه چند فرهنگی
منبع:
دانش انتظامی همدان سال ششم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
129 - 152
حوزه های تخصصی:
استرالیا در دهه 1990 کشوری با تنوع قومی و فرهنگی قابل توجه بوده و دارای بیش از 100 گروه قومی و 80 زبان مهاجر و 150 زبان بومی است (Castles et al.، 1988: 25). بیش از یک چهارم جمعیت 17 میلیونی آن یا در کشورهای غیرانگلیسی زبان به دنیا آمده اند و یا نسل دوم افرادی هستند که در این کشور متولد شده اند (Jupp 1995). در سر شماری سال 1991، 265459 نفر یا 1.6 درصد از جمعیت کل استرالیا، خود را بومی یا از نژاد جزیره نشینان تورس استریت معرفی کردند (اداره آمار استرالیا [ABS [1994a: 5). با این حال، تنوع قومی استرالیا یک پدیده نسبتاً جدید است. در این پژوهش، سیاست های تبعیض آمیز پلیس در دهه 1970 در استرالیا و اثرات تغییر در فرهنگ پلیس بررسی و تحلیل خواهد شد. این پژوهش نشان داد اگر پلیس، به عنوان مأموران مجری قانون، اجازه دهند که نگرش های نژادپرستانه تبدیل به یک بخش پذیرفته شده از محیط شغلی آنها گردد، به سختی می توانند ادعای حرفه ای گری و حتی بی طرفی داشته باشند. نگرش های تبعیض آمیز نیز موانع آشکاری برای کسب اعتماد و همکاری اعضای جوامع اقلیت های قومی است. از آنجایی که ترس و عدم اعتماد به پلیس در بین برخی گروه ها رایج است، هر گونه مدرکی دال بر رفتار ناعادلانه، تنها می تواند فاصله بین پلیس و اقلیت ها را زیاد کند. بنابراین، جای تعجب نیست که پلیس اغلب متوجه می شود که تلاش برای جلب همکاری برخی از اعضای جوامع اقلیت می تواند یک کار چالش برانگیز باشد.
ماهیت سیاست های نژادپرستانه دونالد ترامپ در قبال سیاه پوستان آمریکا: از 2016 تا فراگیری پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
131 - 150
حوزه های تخصصی:
یکی از معضلات چالش برانگیز در تاریخ سیاسی ایالات متحده مسأله سیاه پوستان این کشور بوده است. مسأله ای که هراز چندگاهی عموما با قتل و دستگیری و شکنجه عده ای از آنان همراه می گردد. مسأله مهم در این میان این است که به رغم شعار ها، لوایح و قوانینی که در حمایت از سیاه پوستان آمریکایی در مجلس این کشور وضع می گردد، اما کماکان وضعیت بغرنج سیاهان آمریکایی نشان می دهد شکاف های عمیق کماکان میان جمعیت سفیدپوستان و سیاه این کشور وجود دارد. در میان روسای جمهوری ایالات متحده حتی حضور افرادی همچون باراک اوبامای رنگین پوست نیز نتوانست گره از چالش های وسیع سیاهان بگشاید. در نهایت با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید در سال 2016 علنا سیاه پوستان آمریکایی به مرز انزوای کامل سیاسی و بیشترین محرومیت های اقتصادی و بیشینه چالش های فرهنگی و اجتماعی با دولت فدرال رسیدند. این مقاله تلاشی است برای ارائه پاسخی مستدل به این سوال که: وضعیت سیاه پوستان آمریکایی در زمان دونالد ترامپ به چه صورتی بوده است؟ فرضیه نویسندگان حکایت از این مسأله دارد که از ابتدای ریاست جمهوری ترامپ تا پایان سال 2020، محرومیت ها و چالش ها و تبعیض های سیاه پوستان این کشور رو به تشدید نهاده است. یافته های مقاله با استفاده از نظریه شکاف های اجتماعی و روش تفسیری(روش تحقیق) نشان دهنده چالش های عمیق سیاه پوستان در سه مسأله سیاسی، اقتصادی و امنیتی می باشد که این مسأله در نهایت می تواند بسترساز وقوع دو نوع بحران کلان در ایالات متحده گردد.
ناقص سازی جنسی زنان از منظر موازین حقوق بین الملل بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق بشر اسلامی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
89 - 106
حوزه های تخصصی:
ناقص سازی جنسی زنان که آسیب جسمی قابل توجهی به آنان وارد می کند اغلب ریشه در فرهنگ و سنت مردمی دارد که به آن مبادرت می کنند. از منظر حقوق بین الملل بشر افراد محقّ هستند تا به باورهای فرهنگی خود بپردازند. اما، این اقدام به طور همزمان در مغایرت با برخی حق های بشری ازجمله حق بر سلامت، حق بر رهایی از تبعیض بر اساس جنسیت، حق بر تولیدمثل و حق بر رهایی از شکنجه، رفتار ظالمانه و غیرانسانی است. از این رو، در حقوق بین الملل ناقص سازی جنسی زنان به عنوان شکنجه و یا رفتار غیر انسانی قلمداد می شود که حق پناهندگی برای قربانیان آن به رسمیت شناخته شده است. همچنین، در اسناد بین المللی مرتبط دولت ها مکلف شده اند که با انجام اقداماتی ازجمله جرم انگاری، تخصیص منابع مالی و افزایش آگاهی و آموزش افراد تلاش مقتضی خود را برای کاهش ناقص سازی جنسی زنان انجام دهند.
بررسی کنش افتراقی سوالات و عملکرد در آزمون: مقایسه رگرسیون لجستیک، مدل رش و منتل-هنزل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ابزارهای بررسی عملکرد آزمون، کنش افتراقی سوالات (Differential item functioning) می باشد. این روش، می تواند عوامل تاثیرگذار بر عملکرد آزمودنی ها را پیدا کرده و از بروز سوگیری در آزمون جلوگیری نماید. طی دو دهه گذشته ، روش های زیادی برای تشخیص پیشنهاد شده است. تعدد روش های تشخیص عملکرد افتراقی سوال گاه باعث سردرگمی پژوهشگران می شود. از سوی دیگر، امکان مقایسه یافته های پژوهش هایی که با روش های مختلف به بررسی کنش افتراقی سوال پرداخته اند را دشوار می سازد. مطالعه حاضر به بررسی و مقایسه نتایج به دست آمده از سه روش تشخیص کنش افتراقی سوال پرداخته است: مدل رش ، رگرسیون لجستیک و منتل-هنزل (MH). داده های استفاده شده در تحلیل ها برگرفته از آزمون توانش انگلیسی دانشگاه تهران (UTEPT) می باشد که یک آزمون با اهمیت ویژه است و سالانه برای داوطلبان دکترا برگزار میشود. تجزیه و تحلیل کنش افتراقی یکنواخت با سه روش فوق الذکر نشان داد که سوال ها در عملکرد خود تفاوت های زیادی ندارند. نتایج تحلیل رگرسیون لجستیک، دو سوال را برای وجود کنش افتراقی پیدا کرد که مشابه روش منتل-هنزل می باشد. همچنین سوالاتی به عنوان نشانگر های کنش افتراقی قوی در مدل رش شناسایی شده بودند همان سوالات بودند که در دو مدل دیگر نیز معرفی گردیده بودند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که استفاده از روش های مختلف برای بررسی وجود کنش افتراقی سوال الزاما نتایج متفاوتی را در پی ندارد و می توان از هر یک از روش های استفاده شده در این پژوهش بهره گرفت.
فهم جامعه شناختی پدیده طردشدگی میان افراد دارای احساس شکست (تجربه ی زیسته ی مهاجران روستایی نسل دوم ۳۰-۴۰ ساله و متولدین تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احساس شکست بیش تر به مثابه پدیده ا ی بالینی و روان شناسانه بررسی شده است اما توجه به جنبه های اجتماعی آن نیز دارای اهمیت است. به دنبال فهم پدیده طردشدگی، افراد دارای احساس شکست با سه معیار ادعای مراجع، تشخیص درمان گر و آزمون احساس شکست انتخاب شده و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری از میان ۶۵ نفر انجام گرفت. سوژه های تحقیق از پنج کلینیک روانشناسی در شهر تهران (مرکز منطقه ۶، شرق منطقه ۸، شمال منطقه 1، غرب منطقه ۵، جنوب منطقه۱۸) به طور هدفمند با استراتژی سهمیه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان از میان افراد 30-40 ساله در دو گروه (۱-مهاجرین نسل دوم از روستا به کلانشهر تهران، ۲-متولدین و ساکنین تهران) انتخاب شدند. در گردآوری داده ها از مصاحبه ی نیمه ساخت یافته و در تحلیل آنه ا از تحلیل تماتیک استفاده گردید . یافته ها بیانگر آن است که تجارب شکست باعث شکل گیری احساس تبعیض، طردشدگی و کاهش مشارکت اجتماعی افراد می گردد و پیامدهای ثانویه ای چون احساس ناتوانی، فشار روحی، کاهش احساس تعلق و انزوای اجتماعی را در بردارد. طرد و فرسایش سرمایه ی اجتماعی موجب حس دیگری بودن، فاصله گیری، ترس و ناتوانی برای ادغام اجتماعی می گردد. مهاجرین (به عنوان گروهی مطرود) دچار سردرگمی فرهنگی، حس بی ریشگی، بی قدرتی، تنهایی، انزوا می شوند. حس آزادی توام با تبعیض، میل به مهاجرت معکوس و مهاجرت برون مرزی، ضربات روحی، بی اعتمادی، ناامیدی و شرمساری از جمله پیامدهای احساس طردشدگی در گروه مهاجرین (افراد دارای شکست) است.
رفاه ذهنی و دلایل موثر بر آن (بررسی وضعیت رفاه ذهنی و دلایل موثر بر آن در دو استان کردستان و سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
31 - 78
حوزه های تخصصی:
در تحقیق حاضر محققین با استفاده از روش تحلیل تماتیک و تحلیل داده های ثانویه به دنبال بررسی تفاوت رفاه ذهنی بین دو استان سمنان و کردستان بر اساس مضامین دین، قومیت و فرهنگ قومی، احساس عدالت، و تاثیر محیط اجتماعی بوده اند. جامعه آماری تحقیق در بخش کیفی 31 نفر از متخصصین حوزه علوم انسانی در هر دو استان بوده اند. بر اساس نتایج دین مضمون مهمی و موثری بر میزان رفاه ذهنی، سعادت افراد میباشد و این مضمون در بین ساکنان استان سمنان اهمیت بیشتری را دارا است. قومیت و فرهنگ قومی برای مردم استان کردستان بسیار مهم تر است و بر احساس نشاط و شادکامی آنان و حس همبستگی اجتماعی تاثیر میگذارد و مضمون تاثیر محیط اجتماعی نیز به دلیل ساختار سنتی تر، اهمیت ساختارهای خانوادگی، خویشاوندی و قومی بر میزان رفاه ذهنی تاثیرگذار می باشد و اهمیت و تاثیرگذاری آن در بین کردها بیشتر است. و مضمون نهایی احساس عدالت نیز بر اساس آمارها و تحقیقات انجام شده و نظر متخصصین نمیتواند تفاوت زیادی در رفاه ذهنی افراد ایجاد نماید.
نقش گرایشات قومی در بروز بحران های شهری: بررسی موردی حوادث خردادسال1385شهرستان ارومیه
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال سوم پاییز ۱۳۸۷ شماره ۳
323 - 343
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و بررسی نقش گرایشات قومی بر بروز بحران شهری ارومیه در خرداد 1385و نحوه مدیریت، کنترل و مهار بحران انجام گرفته است. روش تحقیق، تحلیلی توصیفی و اطلاعات مورد نیاز تحقیق از مدارک و آمار سازمان های ذی مدخل، اسناد کتابخانه ای موجود در بایگانی های معتبر، مراجعه به منابع و ماخذها، مصاحبه حضوری با افراد خبره انتظامی، سیاسی و اطلاعاتی استان آذربایجان غربی که در زمان بروز بحران مسئولیت های مستقیم داشتند و همچنین با پیمایش میدانی وحضور در مناطق بحران زده جهت استفاده از دانسته ها جمع آوری و تدوین شده است. جامعه مورد مطالعه در تحقیق حاضر شهرستان ارومیه در استان آذربایجان غربی می باشد اصلی ترین علل و عوامل گرایش قومی در رفتار خشونت آمیز و یا غیرخشونت آمیز شهری در خرداد 1385در قالب تبعیض های محرومیت زای سیاسی، فرهنگی اقتصادی و تحقیر قومی دسته بندی شد. سپس با تکیه بر نظریات علمی و استناد به مصادیق و شواهد ارائه شده نسبت به تجزیه وتحلیل داده ها و بررسی ارتباط بین متغیرها و بحران شهرستان ارومیه مبادرت گردید یافته های پژوهش عبارتند از: 1 احساس وجود تبعیض، محرومیت و تحقیر اصلی ترین عوامل بروز گرایشات قومی هستند. 2 احساس محرومیت وتحقیر موجب بروز اعتراضات خشونت آمیز یا غیرخشونت آمیز قومی می شود که می تواند تحت تاثیر عوامل تشدید کننده به بحران شهری تبدیل شود. 3 اولویت استفاده از روش های نرم افزاری به جای روش های سخت افزاری، که بایستی در برخورد با اعتراضات مبتنی بر گرایشات قومی سرلوحه اقدامات مسئولین سیاسی، اطلاعاتی و انتظامی قرار گیرد.