مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
توسعه
تعامل هم افزا میان راهبرد انرژی و سیاست خارجی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله دغدغه های بازیگران مؤثر در حوزه انرژی، تدوین راهبرد انرژی در چهارچوبی است که بر مبنای آن، دستگاه سیاست خارجی بتواند نیازهای بخش انرژی را در راستای توسعه ملی تأ مین، و ظرفیت های حوزه انرژی نیز به تحقق منافع ملی و اهداف سیاست خارجی کمک کند. فرضیه مقاله حاضر این است که مأموریت راهبرد انرژی ایجاد این پیوند ارگانیک بین بخش انرژی و دستگاه سیاست خارجی است و امنیت انرژی محور این پیوند محسوب می شود؛ ازاین رو راهبرد انرژی ماهیتی فرابخشی دارد و باید با رهیافت «اقتصاد سیاسی بین الملل» و از منظر الزامات سیاست خارجی توسعه گرا درک شود. مقاله در راستای بررسی فرضیه فوق به این استدلال متوسل می شود که نخستین گام برای برقراری تعامل هم افزا میان حوزه های انرژی و سیاست خارجی تبیین فلسفه وجودی و تعریف جایگاه مفهومی راهبرد انرژی، به منظور تبیین رابطه مطلوب میان این دو حوزه است.
ایران و دولت توسعه گرا - (1357-1320)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه تامل درباره توسعه و نقش دولت در آن، به طور معمول، به دوره قاجاریه و آشنایی جدی ایرانیان با دنیای جدید برگردانده می شود. با این حال، این موضوع همچنان زنده و دغدغه متفکران و دولتمردان ایرانی است و امروزه میراث پرباری از نکته سنجی های نظری و اقدامات انجام شده در این زمینه در اختیار قرار دارد. در مقاله حاضر تلاش بر آن بوده است که با مبنا قرار دادن نظریه دولت دموکراتیک توسعه گرا، برنامه ها و اقدامات توسعه ای دوره پهلوی دوم (1357-1320) بازخوانی و بررسی شود. بر این اساس، در دوره 1332-1320 نوع سیاست اجازه نمی داد دولت ظرفیت لازم برای توسعه گرایی را پیدا کند؛ در سالهای 1341-1332 به دلیل دگرگونی در روابط دولت – جامعه نوعی گسست و تغییر در نوع سیاست رخ می دهد و شرایط اولیه برای توسعه گرایی پدیدار می شود (دوره گذار و انتقال)؛ و در سالهای 1357-1341 با تغییر ظرفیت دولت، به ویژه به واسطه افزایش درآمدهای نفتی، ویژگی توسعه گرایی به طور بارزی نمودار شد. با این حال، شرایط ایران و در نتیجه نوع سیاست بدان گونه نبوده است که این دولت گرایش دموکراتیک نیز پیدا کند.
تحلیل عوامل مؤثر بر نابرابری در نقاط شهری استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف مقالهی حاضر، رتبه بندی، تعیین سطوح توسعه در سال 1385 و تحلیل علل و عوامل نابرابری در نقاط شهری استان های ایران با استفاده از 54 شاخص در بخش های بهداشتی و درمانی، فرهنگی و آموزشی، اقتصادی، زیربنایی و مسکن، ورزشی و تلفیقی از شاخص های مورد مطالعه
میباشد. روش پژوهش مقاله «توصیفی- تحلیلی» است. ابتدا با استفاده از روش تحلیل عاملی درجه ی توسعه یافتگی نواحی محاسبه و رتبه ی هر یک از نواحی در شاخص های بخش های مورد مطالعه مشخص شد. سپس با استفاده از روش تحلیل خوشه ای، نقاط شهری استان های ایران در سه سطح توسعه یافته، نیمه توسعه یافته و محروم طبقه بندی شده اند. با بهره گیری از ضریب پراکندگی، روند و شکاف نابرابری میان نقاط شهری استان های ایران مشخص شده است.
با بررسی علل و عوامل ذکر شده در مقاله، روشن می شود که عوامل مختلف در تکوین نابرابری در ایران سهیم هستند و هیچ کدام از عوامل به تنهایی نمی تواند توجیه کننده ی عقب ماندگی و نابرابری میان نواحی باشد؛ زیرا نابرابری عنصر پیچیده ای است که مجموعه ای از عوامل منجر به ظهور آن می شود. به هر حال، نتایج بررسی حاضر، حاکی از آن است که عوامل اقتصاد سیاسی و نظام برنامه ریزی و سیاست های کلان نقش بیش تری نسبت به سایر عوامل در تکوین و تشدید نابرابری در نقاط شهری استان های ایران داشته اند.
بررسی تاثیر شغل بر ارزش های معطوف به توسعه ی زنان: مطالعه ی موردی زنان شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
ارزش ها از ابتدا به عنوان مفهومی محوری در علوم اجتماعی مطرح بوده اند. مطالعه ی ارزش ها برای تبیین شخصیت و نظام های اجتماعی بسیار مهم وتعیین کننده است. افراد و گروهها در ارزش ها متفاوتند، با توجه به تغییراتی که در سال های اخیر در زمینه ی حضور زنان در عرصه های عمومی بوجود آمده است، پرسش اصلی پژوهش این است که آیا دستیابی زنان به مشاغل جدید توانسته است جهت گیری زنان را به سمت ارزش های توسعه سوق دهد.
دیدگاههای نوین در زمینه ی ارتباط ارزش و توسعه و تغییرات اجتماعی را می توان به دو دسته تقسیم کرد از کارل مارکس تا دانیل بل استدلال می کندکه توسعه ی اقتصادی، تغییرات فرهنگی را ایجاد می کنند. دراین پژوهش تاثیر شغل بر ارزش های توسعه مدار زنان مورد بررسی قرار گرفته است و برای سنجش ارزش های توسعه مدار با یک رویکرد فرهنگی دیدگاههای جامعه شناسی را در زمینه ی تغییرات و توسعه و دیدگاههای روان شناسی اجتماعی در زمینه ی ارزش ها را بررسی کرده و بر اساس مبانی نظری خوشه هایی از ارزش ها را بدست آورده ایم. سپس با ساخت پرسشنامه ی اولیه و انجام مطالعه ی مقدماتی و تحلیل عاملی، خوشه ای از ارزش ها را که روی یک عامل قرار گرفته اند را انتخاب کرده ایم که عبارتند از: جهانی گرایی، عام گرایی، علم گرایی، عقلانیت، رضایت از زندگی وگرایش به کار پویاست.جامعه ی نمونه 534 زن 15-45 ساله شهر شیراز هستند، روش پژوهش پیمایشی، با استفاده از پرسشنامه بود. پرسشنامه دارای روایی صوری و سازه ای است و برای پایایی آن نیز از آلفای کرونباخ استفاده کرده ایم و آلفا برای تمامی مقیاس ها بالای 70/0 است.
یافته های مقایسه ای عقلانیت، علم گرایی و رضایت از زندگی، در بین سه گروه زنان خانه دار، شاغل و محصل تفاوتی نداشته است. به بیان دیکر اشتغال زنان به عنوان امری مدرن در ساختار اجتماعی جامعه ی مورد مطالعه نتوانسته تجهیز شناختی لازم برای زنان ایجاد کند، بنابراین این ارزش های معطوف به توسعه ی زنان در این گروهها یکسان است، اما ارزش های جهانی گرایی، عام گرایی وگرایش به کار پویا بین سه گروه تفاوت معنیداری را نشان می دهد.
شناسایی وضعیت توسعه یافتگی و رتبه بندی استان های کشور از لحاظ دسترسی به شاخص های بخش کتابخانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای برنامه ریزی و تخصیص اعتبارات و منابع میان مناطق مختلف، شناسایی جایگاه منطقه در بخش مربوط و رتبه بندی سطوح برخورداری از مواهب توسعه، ضروری است. با توجه به اینکه از توسعة فرهنگی به عنوان زیربنای توسعه در سایر جنبه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... یاد شده است و از طرفی توسعة کتابخانه ها و بویژه کتابخانه های عمومی، یکی از پیش نیازهای اساسی برنامه ریزی و توسعه فرهنگی جامعه مطرح است؛ در این مقاله سعی شده درجه توسعهیافتگی استانهای کشور از لحاظ دسترسی به شاخصهای بخش کتابخانه ای بررسی شود. برای انجام این کار، با انتخاب 12 شاخص کتابخانه ای، ابتدا با استفاده از روش تاکسونومی عددی وضعیت توسعهیافتگی استانهای کشور در این بخش شناسایی شد و استانهای کشور در 3 طبقه «توسعهیافته»، «نسبتاً توسعهیافته» و «توسعه نیافته» قرار گرفتند. در مرحله بعد، با استفاده از روشهای آنتروپی شانون و SAW ، استانهای کشور از لحاظ میزان برخورداری از این شاخصها رتبه بندی شدند. نتایج تحقیق نشان داد در زمینة شاخصهای کتابخانه ای، 27% از استانهای کشور توسعهیافته، 50% نسبتاً توسعهیافته و 23% توسعه نیافته تلقی میشوند. همچنین، نتایج رتبه بندی استانهای کشور نشان داد استانهای تهران، یزد و آذربایجان شرقی دارای بهترین وضعیت و استانهای کردستان، قم و سیستان و بلوچستان دارای بیشترین محرومیت در این بخش هستند
پیامدهای فضایی شهر صنعتی کاوه بر شهر ساوه
حوزه های تخصصی:
به دنبال اجرای سیاستهای عدم تمرکز فعالیتهای صنعتی در کلان شهر تهران و استقرار صنایع در شعاع 120 کیلومتری تهران، شهر صنعتی کاوه با هدف استفاده از اراضی غیرکشاورزی و تامین تاسیسات زیربنایی و خدمات رفاهی برای واحدهای صنعتی در سال 1352 ساخته شد.
ایجاد شهر صنعتی مزبور، اثرات فضایی گسترده ای را برای شهر ساوه که در فاصله ده کیلومتری آن قرار دارد، بر جای گذاشت. پیامدهای اثرات یاد شده از دو زاویه قابل ملاحظه است،پیامدهای مثبت و پیامدهای منفی.توسعه صنعتی، ایجاد اشتغال ، افزایش سطح درآمد های عمومی و … از جنبه های مثبت این پیامدها قلمداد میگردد و رشد شتابان بیرویه شهر و سیل گسترده مهاجرتها، که عمدتاً از روستاها صورت میگیرد، و نبود امکانات و گرانی بخش زمین و افزایش بیرویه بهای مسکن و اجاره بها، جدایی گزینی قومی، حاشیه نشینی وخلق مشکلات زیست محیطی و … از پیامدهای منفی این توسعه محسوب میشود. نگارندگان در این پژوهش تلاش مینمایند ضمن بررسی موضوع به تجزیه وتحلیل پیامدهای یاد شده و ارائه رهنمود بپردازند.
تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستانهای استان آذربایجان شرقی (1375)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، در پی تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستانهای استان آذربایجان شرقی در سال 1375 است. جامعه آماری تحقیق، 14 شهرستان استان را شامل می شود، که براساس 37 شاخص رتبه بندی شده اند. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر این پژوهش «توصیفی - تحلیلی» است. شاخص های مورد بررسی، شامل شاخص های فرهنگی، مسکن، بهداشتی - درمانی، اقتصادی، جمعیتی و زیربنایی بوده و با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی و شاخص ترکیبی توسعه انسانی (HDI)، درجه توسعه یافتگی نواحی محاسبه شده است.
تحلیل جایگاه و نقش شهر میانی همدان در توسعه ی منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میزان برخورداری از عوامل مختلف طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، نابرابری های منطقه ای را ایجاد نموده و یا آن را تشدید می سازد . از بیست و شش نقطه ی شهری استان همدان در سال 1385، شهر همدان حدود 49 درصد و روستا - شهرها یعنی شهرهای کمتر از 25 هزار تن( بیست نقطه ی شهری )، 15 درصدجمعیت شهری را دربرگرفته اند . از طرف دیگر استان همدان دارای دو کلان ناحیه شمالی و جنوبی است که براساس وضعیت نظام شهری در نیمه ی شمالی استان، از چهارده شهر موجود در این حوزه، شهر همدان به تنهایی بیش از 77 درصد از کل جمعیت شهری را دراختیار داشته و در سیزده شهر دیگرفقط 22 درصد از کل جامعه ی شهری ساکن بوده اند. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، نقش شهر میانی بزرگ همدان در توسعه ی منطقه ای با استفاده از روش ها و الگوهای کمی به لحاظ متغیرهای جمعیتی، امکانات آموزشی، بهداشتی و فرهنگی و تاثیر آن بر منطقه، مورد ارزشیابی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که این شهر نقش مؤثری در توسعه ی فضایی داشته است. چنان که عمده ی توان های اقتصادی و خدماتی استان در این شهر متمرکز شده است. مهمترین دلایل آن، تعداد کم شهرهای میانی و نیز موقعیت نامناسب آنها در فضای زیر منطقه ای است. بنابراین توسعه و تقویت شهرهای میانی می تواند با عملکرد مطلوب به انسجام توسعه ی فضایی شهرهای منطقه کمک کند.
بررسی وضعیت نابرابری منطقه ای در استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت نابرابری ها و بی تعادلی ها در چارچوب محدوده های جغرافیایی مختلف (کشور، استان ، شهرستان و بخش) و در نتیجه پی بردن به اختلافات وتفاوت های موجود و سیاست گذاری در جهت رفع وکاهش نابرابری ها از وظایف اساسی متولیان توسعه ی مناطق به شمار می آید . بررسی شاخص های اقتصادی و اجتماعی و تعیین وضعیت برخورداری مناطق در راستای تدوین راهبرد های توسعه ی مناطق، امری ضروری است. نوشتار حاضر، با هدف شناخت وضعیت توسعه یافتگی مناطق استان خراسان رضوی به دنبال تاثیر سیاست های دولت(سرمایه گذاری ها) دروضعیت این مناطق است. در این تحقیق معیار های برخورداری در زمینه های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و زیربنایی مورد توجه قرار گرفته است. یافته های تحقیق حکایت از عدم تعادل شدید بین نواحی استان به ویژه شهرستان های مشهد، نیشابور ، سبزوار و سایر مناطق ، توسعه ی نامتوازن و بخشی نگری در برنامه های گذشته ، نبود ارتباط بین سرمایه گذاری و شاخص های توسعه است. این موضوع گرایش های سرمایه گذاری دولت در برنامه های گذشته و نبود توجه کافی به زیرساخت های تولیدی در مناطق به ویژه در مناطق مرزی، را نشان می دهد. سیاستی که نتوانسته است به کاهش نابرابری منطقه ای منجر شود.
نقش ترکیب جنسیتی دانش آموزان در شاخه های نظری و مهارتی بر نرخ ورود دختران و پسران به دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
آموزش نوعی سرمایه گذاری برای فعالیت اجتماعی و اشتغال نیروی کار محسوب می شود. در نظام آموزشی ایران تامین و پرورش نیروی انسانی مورد نیاز جامعه (اعم از زن و مرد) با هدایت دانش آموزان به رشته های مهارتی و نظری در دوره متوسطه صورت می پذیرد. هدف این پژوهش؛ تحلیل ترکیب جنسیتی دانشآموزان مدارس متوسطه در شاخه های نظری و مهارتی و نقش آن در پذیرش دانشجویان دختر و پسر در دانشگاه ها است. این پ ژوهش با تکیه بر نظریه های مدیریت منابع انسانی و با استفاده از روش تحقیق توصیفی، از طریق مراجعه به اسناد و اطلاعات موجود در سال نامه های آماری وزارت آموزش وپرورش در یک دوره ده ساله (برنامه های دوم و سوم توسعه، 1384-1375) انجام شده است. نتایج نشان داد، در تمام سال های تحصیلی مورد مطالعه، نسبت دانش آموزان پسر در سال اول متوسطه بیش از دانش آموزان دختر بوده، اما در طی این دوره ده ساله نرخ ثبت نام دختران در دوره پیش دانشگاهی همواره بیشتر از پسران بوده است. هم چنین علیرغم افزایش حضور دختران در رشته های مهارتی در طی این دوره، پسران از فرصت ها و امکانات بیشتری برای ادامه تحصیل در رشته های مهارتی برخودار بوده اند. تنوع بیشتر رشته های مهارتی و وجود مدارس فنی بیشتر در سطح کشور برای پسران، از جمله این فرصت ها بوده است. دست رسی و حضور بیشتر پسران در رشته های مهارتی در مقابل دست رسی کمتر دختران به شاخه های مهارتی و حضور بیشتر آنان در رشته های نظری، زمینه ساز ایجاد فاصله های جنسیتی در دوره های پیش دانشگاهی و پذیرش بیشتر دختران در دانشگاه ها شده است
کاربرد سیاست های توسعه عمران ناحیه ای، درسهایی از تجربه کشورهای توسعه یافته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
عمران ناحیه ای مفهومی است آشنا و پرسابقه و اساسا عمران از آغاز مفهومی محدود و ناحیه ای داشته است. عواملی که عمران را چنین مفهوم محدودی بخشیده اند عبارتند از: محدودیت عوامل سرمایه ای محدودیت قدرت تولید، کمبود بازده و محدودیت بازارها از نظر فقدان راه و کمبود وسیله نقلیه سریع ارزان و مطمئن و محدودیت تکنولوژی. این همه عوامل موجب آن می شود که میزان تولید کم، دامنه توزیع محدود و میزان مصرف پایین باشد. در چنین حالی، هر نوع تلاش اقتصادی طبعا محدود و ناکافی است.تلاش انسانها با ابزار ناکافی و دانش فنی محدود در برابر طبیعت توانا و قهار ناگریز کم اثر است. عواملی که حد تلاش آدمی را در اقتصاد سنتی معین می دارد برخاسته از طبیعت است. طبیعت در هر جلوه خود چه کوه و دشت و دریا باشد و چه بیابان و جنگل بر تلاش انسانی که به ابزار کار پیش رفته و دانش فنی پرورش یافته مجهز نیست نقطه اختتام می نهد. در چنین وضعی انسان فقط در پهنه محدودی از طبیعت توان حرکت و تولید دارد. خروج از این قلمرو محدود به وسایل و عوامل نیازمند است که جامعه سنتی و اقتصاد سنتی فاقد آنها است.تجربه به دست آمده از طریق مطالعه تجربه کشورهای دیگر در این راه، امکان ارایه چهار اصل را که در عین اهمیت، پایه مطالعه نیز هست، فراهم میسازد. یعنی: 1-برنامه ریزی در خصوص توسعه عمران ناحیه ای باید با یک قدرت اجرایی واقعی و قدرتمند همراه باشد. 2-تعهد سیاسی در برابر یک برنامه توسعه نباید قطع شود، 3-استفاده از آلات و ابزار عمران ناحیه ای باید هماهنگ باشد. 4-از لحاظ ملی بایستی نوعی تعادل میان توسعه عمران نواحی مختلف در سطح کشور حفظ گردد. این پژوهش سعی دارد تا نشان دهد که چنانچه در عمل، این اصول رعایت نشوند، احتمال بی اثر شدن سیاستهای کاربردی و توسعه عمرانی افزایش می یابد و محتمل ترین راه که قهرا مطلوب ترین راه نیست، تعقیب می شود.
مدیریت جهانی شدن: مطالعه موردی چین بین سالهای 2008-1990(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسایل مهم در دوره کنونی، مساله جهانی شدن است. این پدیده موجب فشردگی زمان و مکان شده است و در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... جهان را متاثر ساخته است. اما بعد اقتصادی آن نسبت به ابعاد دیگرش مهم تر تلقی می گردد به طوری که این بعد نیاز به مدیریت دارد. یکی از کشورهای در حال توسعه مانند چین رشد مطلوبی داشته است از سال 1990 با جهانی شدن همسو شده است و در حال مدیریت آن است. موفقیت چین در مولفه های مهم جهانی شدن اقتصاد، روند رو به رشد این کشور در راستای کسب منافع ملی و استفاده از ابزارهای اقتصادی خود در روند مدیریت جهانی شدن به گونه ای مطلوبی بوده است به طوری که چین با استفاده از این فرصت توانسته در زمینه هایی چون اصلاحات در قوانین داخلی برای سازگار شدن با روند جهانی شدن، کاعش فقر و نابرابری، رشد تولید ناخالص ملی، افزایش ورود سرمایه گذاری به کشور، به عضویت سازمان تجارت جهانی در آمدن، گسترش تجارت خارجی و افزایش تراز پرداخت ها، چند برابر شدن حجم اقتصاد و مواردی از این دست که به توسعه اقتصادی منجر شده است، موفق باشد. اگر چه این کشور با مسایل و مشکلاتی روبرو است، با این حال در مورد جهانی شدن چنان چه گفته شد مدیریت موفقیت آمیزی داشته است و کشورهای جهان سوم و به عبارت بهتر کشورهای در حال توسعه می توانند از تجربه چین برای مدیریت جهانی شدن و استفاده از فرصت های حاصل از آن به ویژه در بخش اقتصادی بهره برند.
روشنفکر و توسعه، با تاکید بر کارکرد جامعه شناختی روشنفکر ایرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بدون شک ایدئولوژی یکی از عناصر تاثیرگذار بر سیاست گذاری خارجی دو کشور جمهوری خلق چین و جمهوری اسلامی ایران بشمار می آید. در حالی که ایدئولوژی مارکسیسم دارای ماهیت اقتصادی می باشد که به مسایل دینی و ماورا الطبیعه اعتقادی ندارد، اما ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران به جهت ریشه داشتن در فرهنگ ملی و مذهبی از ابعاد ماورا الطبیعه و مذهبی برخوردار می باشد، لذا منافع ملی را بیش از آن که در ظرف ملی تعقیب نماید در چارچوب اسلام شیعی جستجو می نماید. در نتیجه تعقیب منافع ملی به معنای کلاسیک و رئالیستی آن با مشکل مواجه می گردد. از سوی دیگر ایدئولوژی مارکسیسم نه تنها در فرهنگ باستانی و کهن جمهوری خلق چین از جایگاهی برخوردار نبوده است، بلکه با بسیاری از عناصر فرهنگ باستانی و ملی این کشور در تقابل بوده است، اما ایدئولوژی اسلامی ایران ریشه طولانی در بستر فرهنگ ملی و به ویژه مذهبی دارد و به همین جهت از جنبه اعتقادی و ایمانی برخوردار می باشد، لذا کنار گذاشتن و یا تعدیل آن نسبت به جمهوری خلق چین به آسانی انجام نمی پذیرد. با این حال چین به جهت برخورداری از قابلیتها و توانائی های نظامی، سیاسی و اقتصادی و به جهت دوقطبی بودن نظام بین الملل و مهیا بودن شرایط بین الملل قادر بود که از ایدئولوژی به عنوان ابزاری جهت هویت سازی استفاده نماید در حالی که جمهوری اسلامی ایران از این توانمندی ها و شرایط برای بهره برداری از ایدئولوژی برخوردار نبوده است.
توسعه و امنیت در آمایش مناطق مرزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام برنامه ریزی کشور، نظامی است چند سطحی، که مهم تر از تعدد سطوح آن، ارتباطاتی است که این سطوح با یکدیگر برقرار می نمایند.بر اساس این ارتباطات، تعامل میان مسوولین و برنامه ریزان که در سطوح مختلف کار میکنند تنظیم می شود. به این ترتیب، هر چه یک نظام برنامه ریزی منظم تر و از یکپارچگی بیشتری برخوردار باشد، کارایی آن بیشتر می شود.در رابطه با کشوری مانند ایران که حدود 60 سال سابقه برنامه ریزی توسعه را تجربه کرده است، ولی هنوز با مشکلات اساسی مواجه است، شناخت نظام مند (سیستماتیک) ارتباط بین اجزا نظام برنامه ریزی و جایگاه هر جزء در کل نظام، اهمیت ویژه ای دارد. آمایش مناطق مرزی در ایران، به دلیل وجود مرزهای طولانی و قرارگیری بیش از نیمی از استان های کشور در مرزهای بین المللی با کشورهای همجوار، از جایگاه ویژه ای در نظام برنامه ریزی کشور برخوردار است. بنابراین، هدف این مقاله، ضمن تبیین جایگاه آمایش مناطق مرزی در نظام برنامه ریزی کشور؛ شناخت عناصر و مولفه آن، چگونگی ارتباط این عناصر با دیگر عناصر نظام برنامه-ریزی کشور و شناخت اهمیت و ضرورت پرداختن به آمایش مناطق مرزی است.همچنین، علاوه بر شناخت پایه های نظری و نظریه های مربوطه، تجربه های کشورهای مختلف جهان و نیز تجربه های ایران در آمایش مناطق مرزی؛ راهبردها، سیاست ها و نیز راه کارهای برخورد با مشکلات مناطق مرزی و نتایج به دست آمده در اعمال سیاست های نوین، مورد توجه قرار می گیرد.نتیجه گیری مطالعات این مقاله نشان می دهد؛ توسعه و امنیت در مناطق مرزی لازم و ملزوم یکدیگر است. همچنین، شدت عدم تعادل منطقه ای میان مناطق مرزی و مناطق داخلی در ایران بر توسعه ملی تاثیرگذار است. به عبارت دیگر، اگر چه توسعه نیافتگی در مناطق مرزی که منجر به ناامنی می شود، اثرات خود را بر توسعه نیافتگی و ناامنی در کل کشور می گذارد. اما موانع ذهنی و عینی زیادی تاکنون باعث شده است این گونه تاثیرات منفی ادامه داشته باشد. آمایش مناطق مرزی سعی دارد این موانع را بردارد، و با ارایه یک نوع برنامه ریزی فضایی - راهبردی، توسعه یکپارچه و پایدار ملی را تحقق بخشد.
تحلیل پایداری محله های کلان شهر تهران با تاکید بر عملکرد شورایاری ها نمونه موردی: محله های اوین، درکه و ولنجک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایداری محله های مسکونی به پایداری اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و مدیریتی بستگی دارد. فرآیند توسعه پایدار دربرگیرنده کیفیت اقتصادی، اجتماعی و سرمایه محیطی است که اعضای اجتماع های محلی را به تولید و بازساخت زندگی هدفمند برای تحقق ابعاد پایداری هدایت می کند. مولفه هایی همچون اعتماد، صداقت، روحیه همکاری، تمایل حضور در عرصه های مدنی، وجدان کاری، انضباط و تلاش برای توسعه از منظر پایداری شهری می تواند در محله تبلور فضایی یابد. به عبارت دیگر، محله های شهری به مثابه کوچک ترین واحد سازمان فضایی شهر، در پایداری شهری نقشی اساسی ایفا می کنند. در پژوهش حاضر با تاکید بر معرف های توسعه پایدار، به ارزیابی سطوح پایدار در محله های شهری اوین، درکه و ولنجک در منطقه یک شهرداری تهران پرداخته شده است، تا با مقایسه تطبیقی، عوامل موثر بر پایداری یا ناپایداری شناسایی شوند و نقش شورایاری ها در بهبود روند پایداری ارزیابی گردد. برای دستیابی به این هدف، اطلاعات حاصل از مطالعات اسنادی و میدانی با استفاده از روش سلسله مراتبی AHP و روش های آمار استنباطی (تحلیل F وLSD ) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که محله درکه با وزن 2528/0 در رتبه سوم قرار می گیرد. مقایسه عوامل موثر در پایداری محله ها نشان می دهد که محله های درکه و اوین به ترتیب از نظر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و ولنجک از نظر کالبدی، در سطح بالاتر پایداری قرار دارند. همچنین با توجه به تفاوت عملکردی شورایاری ها، محله اوین با شناخت بیشتر مردم و به دلیل ارتباط تنگاتنگ هم محله ای ها با یکدیگر، فعالیت بیشتری داشته و در جهت تحقق اهداف سند توسعه محله ای گام های موثرتری برداشته است. به طوری که 80 درصد ساکنان اوین و 75 درصد از ساکنان درکه عملکرد شورایاری های محله شان را کاملا تاثیرگذار ارزیابی کرده اند.
ارتقای سواد اطلاعاتی، اساس توسعه پرستاری مبتنی بر شواهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
پرستاری مبتنی بر شواهد فرایندی است که در سال های اخیر به عنوان شیوه ای برای مراقبت های بهداشتی و درمانی بر اساس جدیدترین یافته ها مطرح شده است. طی این فرایند پرستار می تواند با استفاده از شواهد تحقیقات موجود، مهارت بالینی خود و عملکرد بیمار، تصمیمات بالینی مناسب را اتخاذ نماید. مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که پرستاران در عملکرد مبتنی بر شواهد با مشکل مواجه بوده اند و بیشترین مشکل آن ها یافتن بهترین شواهد، شناسایی منابع صحیح، استفاده از روش های جستجوی بهینه و ارزیابی شواهد یا به طور کلی در استفاده از مهارت های سواد اطلاعاتی ذکر شده است. قابلیت های سواد اطلاعاتی شامل درک سازماندهی اطلاعات، توانایی جستجو در میان انواع ابزارهای چاپی و الکترونیکی به منظور بازیابی، گزینش و ارزیابی دقیق منابع اطلاعاتی و به کارگیری نتایج پژوهش ها به طور موثر است. استفاده از کتابداران و اطلاع رسانان پزشکی در فرایند آموزش پرستاری مبتنی بر شواهد در نقش آموزش دهندگان سواد اطلاعاتی یا تامین کنندگان نیاز اطلاعاتی حین کار، زمینه تربیت کارکنان مراقبت های بهداشتی درمانی با سواد اطلاعاتی و گرایش ایشان به بهره گیری از پژوهش های انجام شده را فراهم می سازد. هدف از نگارش این مقاله تعیین عوامل موثر بر پرستاری مبتنی بر شواهد، تاثیر سواد اطلاعاتی بر ارتقای پرستاری مبتنی بر شواهد و تعیین الگوهای جهانی سواد اطلاعاتی جهت ارتقای پرستاری مبتنی بر شواهد است که به روش مروری و با مطالعه مقالات موجود در حوزه سواد اطلاعاتی و پرستاری مبتنی بر شواهد انجام شده است.
توسعه علم، فن آوری و نوآوری، رهیافت شاخص های علم سنجی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
بررسی ها نشان می دهد که فعالیت های مربوط به توسعه علم، فن آوری و نوآوری، به عنوان پیشران های اصلی بهره وری و رشد اقتصادی محسوب می شود و به طور چشم گیری به توسعه اقتصادی و بهبود سطح زندگی جوامع یاری می رساند. بر این اساس، دولت ها و سازمان های بین المللی، همواره با بهره گیری از شیوه های مختلف و در ابعاد گوناگون، سنجش و ارزیابی علم، فن آوری و نوآوری را در دستور کار خود قرار می دهند.مقاله حاضر در نظر دارد با تکیه بر روش کتابخانه ای و بهره گیری از اسناد، مدارک و شواهد موجود، ضمن شناسایی جایگاه شاخص های علم سنجی در دستورالعمل های بین المللی سنجش علم، فن آوری و نوآوری، رویکردها و شیوه های موجود در هر یک از این دستورالعمل ها را در زمینه سنجش علم ، فن آوری و نوآوری مورد بررسی، مطالعه و مقایسه قرار دهد و به ارزیابی مقایسه ای ویژگی ها و تفاوت های آن ها با یکدیگر بپردازد. شاخص های علم سنجی «موسسه اطلاعات علمی(ISI) »، «دستورالعمل اسلو(Oslo) » و «دستورالعمل های خانواده فراسکاتی (Frascati) »، که هر یک از ابعاد گوناگون سنجش علم، فن آوری یا نوآوری را مورد توجه قرار می دهد، از جمله مواردی است که در مقاله حاضر مورد بررسی و مطالعه قرار می گیرد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که در هر یک از این دستورالعمل ها، شاخص های کتاب سنجی و علم سنجی دارای جایگاه ویژه ای است. نتایج این تحقیق می تواند ضمن گشودن افق های تازه این حوزه برای متخصصان علوم کتابداری و اطلاع رسانی، زمینه های لازم را برای ورود آن ها به مباحث مطرح در این زمینه ایجاد نماید.
ضرورت تاکید بر توسعه کتابخانه های بیمارستانی در برنامه های خدمات اطلاع رسانی پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
کتابخانه های بیمارستانی، کتابخانه ای برای استفاده بیماران و گاهی کارمندان، که به وسیله بیمارستان یا سازمانی علاقه مند اداره می شود. این کتابخانه ها عهده دار ارایه خدمات اطلاع رسانی دانش مدار در زمینه علوم پزشکی و بهداشتی است. این یادداشت بر اساس روش کتابخانه ای و مبتنی بر مباحث توصیفی با نگرشی به متون پیشین درباره کتابخانه های بیمارستانی در زبان فارسی نوشته شده است. بر این مبنا، بررسی متون موجود و مستندات علمی به ضرورت کتابخانه های بیمارستانی در حوزه خدمات بهداشتی کشور مورد توجه قرار می گیرد.کتابخانه های بیمارستانی در متون فارسی از طریق روش های توصیفی و ارایه خدمات این نوع کتابخانه ها به منزله ارکان اطلاع یابی در کشور و مراکز اطلاعاتی مورد شناسایی قرار گرفت. محور این نوع کتابخانه ها در چارچوب طرح تکفاب و توانمندی محور کتابخانه های دیجیتالی تداوم یافت. فرایند و توسعه زیربنایی ساختار بیمارستان ها و ضرورت کتابخانه های بیمارستانی موضوعی حایز اهمیت در مجرای خدمات بهداشت، درمان و علوم پزشکی است، که نیازمند برنامه ریزی در حوزه علوم پزشکی و بهداشتی کشور می باشد.
مطالعه تطبیقی الگوهای ارزیابی توسعه مدیریت در نظام سلامت کشورهای منتخب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ارزیابی توسعه مدیریت به مدیران کمک می کند تا قابلیت های مدیریتی موجود سازمانشان را ارزیابی و اقدامات مهمی را برای تقویت مدیریت و پایداری سازمان خود برنامه ریزی نمایند. این مطالعه به منظور شناخت و مقایسه روش های ارزیابی توسعه مدیریت در مراکز و کشورهای منتخب انجام شد.روش بررسی: این مطالعه مقطعی ـ مقایسه ای در سال های 85-1384 به منظور مطالعه تطبیقی روش های ارزیابی توسعه مدیریت در مرکز علوم مدیریتی سلامت، مرکز بین المللی پژوهش های توسعه و نیز کشورهای آمریکا، انگلستان و ایران انجام گرفت. این روش ها با استفاده از منابع کتابخانه ای، شبکه های اطلاع رسانی و مکاتبه با متخصصین داخل و خارج از کشور مورد بررسی قرار گرفت. پس از مطالعه نظام مند این روش ها، هفت محور اصلی برای مطالعه استخراج و بر اساس آن ها جداول مقایسه ای طراحی شد. این جداول توسط صاحب نظران مدیریت از دانشگاه های علوم پزشکی ایران، تهران، شهید بهشتی و نیز دانشگاه های تربیت مدرس، علامه طباطبایی، تهران و شهید بهشتی مورد بررسی قرار گرفت و نظرات اصلاحی آن ها اعمال شد. داده ها با استفاده از این جداول مقایسه ای جمع آوری و سپس این محورها در کشورهای منتخب مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: الگوهای مورد مطالعه از نظر اهداف اشتراکاتی دارند، اما از نظر سایر ابعاد مانند ساختار، زمینه های مدیریتی مورد ارزیابی، شاخص های مربوط به هر یک از زمینه ها، روش های جمع آوری و تحلیل داده ها و استفاده از نتایج تفاوت هایی نیز دارند. دیگر این که تمام الگوهای مورد مطالعه، دخالت کارکنان سازمان در فرآیند ارزیابی توسعه مدیریت را به عنوان پیش شرط مهم موفقیت این فرآیند و نیز توسعه قابلیت های مدیریتی سازمان ذکر کرده اند.نتیجه گیری: در تمام این مدل ها ارزیابی توسعه مدیریت به عنوان اولین مرحله فرآیند تغییر و بهبود سیستم های مدیریتی سازمان در نظر گرفته می شود. با توجه به این که کارایی و اثربخشی سیستم ارایه خدمات بهداشتی به طور مستقیم تحت تاثیر کیفیت مدیریت مدیران بهداشتی است، برای توسعه مدیریت در نظام سلامت کشورمان پیشنهادهایی بر اساس آخرین تجربیات سازمان های بین المللی به ویژه سازمان جهانی بهداشت ارایه می شود.