مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
رویکرد شناختی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هرچند در عصر اطلاعات زندگی می کنیم، نمونه های بسیاری از استفاده نکردن از اطلاعات را پیرامون خودمان و حتی در رفتار اطلاعاتی خویش شاهد هستیم. در چنین فضایی، پرداختن به استفاده نکردن از اطلاعات در جایگاهی مستقل از مفهوم استفاده از اطلاعات و نه به معنای معکوس آن، دغدغه ای است که به نظر می رسد از اهمیت بالایی برخوردار باشد. این مفهوم اگرچه خیلی دیر و در زمان حاضر یعنی در ابتدای قرن بیست و یکم، جایگاهی مستقل یافته است، لیکن در سر آغاز راهی است که ادامه آن نیل به نظریه ای منسجم را درباره این رفتار مهم اطلاعاتی نوید می دهد. روش: این مقاله دارای رویکردی مروری- تحلیلی است. یافته ها: این نوشتار با معرفی دسته بندی هیوستن از شرایط منجر به استفاده نکردن اجباری از اطلاعات، با تشریح مفاهیم دسته دوم یعنی موانع شناختی منجر به این رفتار، زمینه را برای شناخت هرچه بهتر حرفه مندان و متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی از این رفتار مهیا می سازد. نتیجه چنین شناختی، کمک به پیشرفت رشته در عرصه های نظری و عملکردی خواهد بود. نتیجه گیری: شناخت رفتار استفاده نکردن از اطلاعات به عنوان رفتاری مستقل و تمیز دادن انواع و شرایط منجر به این رفتار اطلاعاتی که هدف اصلی این نوشته است، برای همه و بخصوص حرفه مندان و متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی، ضروری است. شناسایی عوامل مؤثر بر این رفتار به آنان یاری می رساند تا حد امکان این رفتار را از شرایط اجبار و اجتناب ناپذیر خارج و در کاهش آن در خود و کاربران مراکز اطلاع رسانی محل اشتغال خویش، موفق تر عمل کنند.
رده بندی پژوهش های تکاملی درباره ی ادبیات و معرفی رویکردی تکاملی- شناختی به آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
109-127
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر علوم زیستی در قالب دو جریان به جهان روایت ها و ادبیات پای نهاده اند: رویکرد تکاملی به ادبیات و رویکرد شناختی. مقاله ی حاضر، با ذکر اشاره هایی به رویکرد دوم، عمدتا به رویکرد نخست اختصاص دارد. نظریه های طرح شده در ادبیات تکاملی عمدتاً گرایش انسان به ادبیات را با در نظر گرفتن فرآیند تکامل انسان، سازگاری درنظر می گیرند؛ سازگاری هایی در سطوح مختلف فردی، گروهی و فرهنگی که در مقاله ی حاضر، ابتدا به نقد و بررسی این نظریه ها می پردازیم. نظریه ی ذهن گسترش یافته رابطه ی میان ذهن، بدن، جهان پیرامون را وثیق می داند. دعوی دیگر مقاله آن است که نظریه ی ذهن امتداد یافته قابلیت ویژه ای برای تبیین ادبیات دارد. همچنین به عنوان دعوی آخر مقاله سراغ زیست شناسی تکا-تکو می رود و از قابلیت های تبیینی آن برای تبیین نقش ادبیات در زندگی و تکامل انسان بهره می گیرد.
بررسی ویژگی های نحوی، معنایی و کاربردشناختی ساختار «فعل تصریف فعل تصریف» بر اساس دستور ساختاری و مقایسه آن با ساختارهای مشابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله ساختار «فعل تصریف فعل تصریف» (VinflVinfl) را در زبان فارسی بر اساس رویکرد شناختی دستور ساختاری (Lakoff, 1987; Goldberg, 1995; 2003; 2006) بررسی می کند و هدف اصلی آن بررسی قدرت رویکرد دستور ساختاری در تبیین ساختارهایی است که از دو فعل متوالی تشکیل شده اند. این دستور به شناسایی ساختارهای متعدد از منظر شعاعی پرداخته و با استفاده از شواهد صوری و معنایی آن ها را از یکدیگر تمایز می دهد. در این مقاله، از شواهد صوری و معنایی برای تمایز ساختار «فعل تصریف فعل تصریف» از دیگر ساختارهای مشابه استفاده می شود. داده های این پژوهش (در حدود 1300 جمله نمونه) از داستان ها، فیلم های سینمایی و صفحات اینترنتی استخراج شده اند و رویکردی توصیفی تحلیلی برای مقایسه ساختارهای متعدد به کار رفته است. نگاشت بین مشخصه های معنایی و دستوری ساختار «فعل تصریف فعل تصریف» ترسیم شده و محدودیت های معنایی همچون نفی ناپذیری و نوع افعال شرکت کننده در ساختارها مشخص شده است. پژوهش حاضر به این نتیجه رسید که در ساختار «فعل تصریف فعل تصریف» معمولاً فعل نخست توصیفی برای فعل دیگر به دست می دهد و فعل دوم معمولاً فعلی حرکتی است. از خصوصیات خاص آن می توان به نفی ناپذیری و تمایز آن از «فعل تصریف و فعل تصریف» اشاره کرد. همچنین، ساختار «فعل تصریف فعل تصریف» را با ساختارهای مشابه همچون «داشتن تصریف فعل تصریف»، «دادن تصریف1–فعل تصریف2»، «فعل (امر)–فعل(امر)» و ساختارهای اصطلاحی همچون «فعل (امر)ببینم»، «زدن تصریف–فعل تصریف» و غیره مقایسه کردیم. در مورد ساختار «داشتن تصریف-فعل تصریف» مشخص شد که ساختاری چند معنا است و براساس بافت ممکن است به معنای استمراری، آغازی و آینده به کار رود. مزیت این رویکرد نسبت به دیگر رویکردهای دستوری در این است که هرگاه مشخصات نحوی-معنایی یافت شود، ساختار جدیدی تعریف می شود و بنابراین، ساختارهایی را که نامنظم خوانده می شوند، بر خلاف آن دستورها به خوبی تبیین می کند.
رده بندی شناختیِ مثل های مبتنی بر شناخت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع پژوهش های شناخت اجتماعی بررسی چگونگی راه های ضبط، استفاده، و تفسیر آن دسته از اطلاعات است که درخصوص جهانِ اجتماعی می باشد. یکی از رهیافت های غیرمستقیم برای ورود به علوم شناختی، زبان است. در هر زبان و فرهنگ، ضرب المثل ها هم رابط اجتماعیِ بینانسلی می باشند و هم رابط اجتماعی درون نسلی؛ بنابراین از شاخص های مناسب برای مطالعاتِ درزمانی و همزمانیِ شناخت اجتماعی به شمار می آیند. این پژوهش در پی آن است که با استفاده از روشی تحلیلی_توصیفی نشان دهد: متناظر با هر الگوی شناختیِ پردازش، ضرب المثل های فراوانی در زبان وجود دارند که صریحا از طریق برجسته کردن الگوی شناختیِ مذکور یا به تأیید آن الگو اصرار می ورزد، یا به تکذیبش. بنابراین اگرچه آوردگاه طرحواره ها و شناختارها مخفی گاهی به نام ناخودآگاهِ فردی است اما فرهنگ جمعی، بسیار پیش تر از نظریه پردازان علوم شناختی، آنها را به پهنه توجهِ شناخت شناسانه و خودآگاهانه اش آورده است. مسئله پژوهش چگونگی نقش آفرینی ضرب المثل ها است در انتقال الگوهای پردازش از سطح ناهوشیارِ فردی به سطح هوشیار جمعی. نگارندگان درخصوص امثال زبان فارسی و نیز امثال زبان های دیگر تا کنون پژوهشی مشابه را رؤیت نکرده اند. زمینه تحقیق زبان فارسی است اما ازآنجاکه اثبات شی نفیِ ماعدا نمی کند، عالَمِ س خنِ تحقیق می تواند هر زبان یا گویش دیگری نیز باشد. گردآوری داده ها به روش هدفمند صورت گرفته است. خلاء التفاتِ بسنده به کاربرد علوم شناختی در پژوهش های ادبی، و متقابلا کم توجهی علوم شناختی به ظرفیت های ادبیات عامه، بر ضرورت این پژوهش صحّه می گذارد. حُسن استفاده از فرهنگ عامه، به عنوان شاهدی برای نظریات ش ناختی، در این است که آزموده-شوندگانش طبیعی اند، نه آزمایشگاهی.
کارکرد گفتمانی-استعاری زبان رسانه: رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، دستیابی به کارکردهای گفتمانی زبان رسانه از منظر شناختی بر اساس انگاره ی آمیختگی مفهومی مطرح شده از سوی فوکونیه و ترنر (2002,1998,1994) بوده است تا نشان دهیم که رسانه ها چگونه در کلام شان از استعاره بهره می گیرند و از آن مسیر اهداف خود را دنبال می کنند. ماهیت روش شناسی این پژوهشِ کیفی، توصیفی-تحلیلی بوده و داده ها از متون مطبوعاتی و روزنامه های کثیرالأنتشار در سال های 95 تا 98 گزینش و گرد آوری شده اند و بدین منظور 18 نمونه (به دلیلمحدودیت در حجم مقاله جهت ترسیم نمودارهای آمیختگی مفهومی) از استعاره های به کار رفته در متون مذکور، تحلیل و مورد ارزیابی قرار گرفته اند. یافته ها نشان داد که گفتمانِ رسانه ها با تلفیق حوزه ی مبدأ و حوزه ی مقصد و پدید آمدن فضای آمیخته ی چهارمِ نوپدید، زبان را طوری مفهوم سازی می کند که امکان نگاشتِ مفاهیم انتزاعی؛ همچون «موج بیداری اسلامی»، «انداختن توپ به زمین حریف» و غیره را به مفاهیم ملموس و عینی فراهم ساخته که این امر سبب جذب مخاطب و تنویر افکار عمومی شده است؛ به گونه ای که ویژگی های مشترک دو فضای ذهنی، یک به یک با هم متناظر می شوند.
ارزیابی بازنمودهای واژه های استعاری طبیعت در زبان ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی استعاره ها با رویکرد شناختی، نشان می دهد تصورات ذهنی به مفاهیم انتزاعی تسری می یابند. گویشوران زبان ترکی با الهام از پدیده های طبیعت مانند حیوانات، گیاهان و ... در گفتارهای روزمره کاربرد استعاری از آن پدیده ها را ارائه می کنند. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی فراوانی و درصد مهم ترین مفاهیم ساختواژی، بررسی سهم این نام ها در فرایندهای واژه سازی و سهم جنسیت واژه های استعاری طبیعت در زبان ترکی است. داده های این پژوهش از طریق انجام مصاحبه با 70 گویشور زبان ترکی بدست آمد و درنهایت، 677 واژه گردآوری شد. ابتدا فراوانی و درصد مفاهیم ساختواژی مورد ارزیابی قرار گرفت، سپس سهم بخش های طبیعت در فرایندهای واژه سازی و سهم جنسیت این واژه ها بررسی شد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که طبیعت بر گفتار گویشوران زبان ترکی تأثیر می گذارد و آنان در گفتار شان از نام های طبیعت به صورت استعاری بهره می گیرند. در واژه های استعاری طبیعت در ترکی به ترتیب ترکیب، اشتقاق، ترکیب و اشتقاق، نام آوا، وام گیری واژگانی و تکرار بالاترین کاربرد را دارند. همچنین نام های مربوط به حیوانات، پرندگان و حشرات بیشترین کاربرد استعاری را در این زبان دارند. هم چنین بیشترین واژه ها مربوط به جنس خنثی است. نتایج پژوهش در شناخت بیش تر استعاره برای شاعران، معلمان، نویسندگان و زبان شناسان می تواند مفید واقع شود.
شناسایی عناصر سازنده متن در داستان «قضیه داستان باستانی یا رومان تاریخی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و گویش های غرب ایران سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵
129 - 151
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی عناصر جهان های متن در داستان « قضیه داستان باستانی یا رومان تاریخی »، اثر هدایت، بوده که اثری هدفمند در راستای توصیف وضعیت اسفناک جامعه موجود است. این جستار با اتخاذ چارچوب انگاره جهان های متن ورث (1999) در تلاش است که عناصر سازنده جهان های متن را در داستان مذکور شناسایی و آن ها را بر اساس لایه های سه گانه معنایی جهان گفتمان، جهان متن و جهان های زیرشمول در این انگاره واکاوی نماید. بررسی ها نشان داد که نویسنده از عنصر «زمان» برای ایجاد تعلیق در داستان استفاده کرده و مدام داستان را در زمان های متفاوت به جریان می اندازد تا مخاطب خود را در تعلیق نگه دارد. این در حالی است که شخصیت ها، مکان ها و اشیاء کاملاً مشخص هستند و تعلیقی در آن ها دیده نمی شود. نتایج نشان داد که گزاره های نقش گستر به کاررفته در جهان متنِ این داستان عموماً توصیفی اند، زیرا نویسنده باید برای القای تصویر، توصیف کند و خواننده نیز برای برقراری ارتباط با داستان باید تصویرسازی کند. همچنین، از نظر جهان های زیر شمول نیز در این داستان، اشاره مکانی چندان پررنگ نیست و در عوض نویسنده بیشتر بر زمان تأکید دارد. یافته ها نشان داد که با بهره گیری از انگاره جهان های متن می توان به ابعاد و لایه های پنهان داستان دست یافت.
تدوین الگوی زبان آموزی به شیوه ی کل خوانی و مبتنی بر رویکرد شناختی به همراه بازی برای کودکان پیش دبستانی
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
124 - 103
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در راستای ارائه و ارزیابی الگوی زبان آموزی برای کودکان پیش دبستانی انجام شد که به شیوه کل خوانی آموزش را پیش می برد و مبتنی بر رویکرد شناختی به همراه بازی است. روش پژوهش ترکیبی (کیفی و کمی) بود که در بخش کیفی از مرور منظم کتابخانه ای و در بخش کمی از روش پیمایشی برای اعتباریابی الگو استفاده گردید. جامعه ی پژوهش در بخش کیفی شامل کلیه ی منابع علمی اعم از کتاب و مقاله ی مربوط به مفاهیم پژوهش می باشد که در پایگاه-های اطلاعاتی داخلی و خارجی از سال 2011 تا 2020 انتشاریافته است. از بین آنها، منابع مرتبط با اهداف پژوهش و قابل دسترس به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شدند. در بخش کمی نیز به منظور تعیین اعتبار الگوی طراحی شده، از جامعه ی متخصصان علوم تربیتی و روان شناسی تربیتی 16 نفر به روش هدفمند انتخاب شدند و پرسش نامه ی محقق ساخته را تکمیل کردند. در نهایت، الگوی زبان آموزی بر اساس تحلیل کیفی و استخراج مضامین اصلی و پرتکرار در منابع طراحی شد. این الگو دارای شش مؤلفه )اهداف، محتوا، روش یاددهی-یادگیری، محیط یادگیری، ویژگیهای یادگیرنده و ارزشیابی) و هفت گام آموزشی برای اجرای (انتخاب تصویر، شناسایی تصاویر و درست کردن فرهنگ واژگان تصویر-واژه، مرور فرهنگ واژگان تصویر-واژه، بازی با کلمات موردنظر، دستیابی به مفهوم، طبقه بندی واژگان و ارزشیابی دانش آموزان) می باشد. اعتبار الگو نیز طبق تحلیل توصیفی و نتایج آزمون خی دو، از نظر متخصصان تأیید شد.
تاثیر مداخلات آموزشی مبتنی بر رویکرد شناختی پیاژه بر عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی مداخلات آموزشی مبتنی بر رویکرد شناختی پیاژه بر عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص در دوره ابتدایی انجام گرفت. روش کار: روش پژوهش آزمایشی و از طرح مطالعه مورد منفرد (ABA)، بود. به این منظور از بین کلیه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی با اختلال یادگیری خاص در ریاضی در شهر اصفهان در سال تحصیلی ۱۳۹9-۱۳۹8 تعداد ۳ نفر که ملاک های ورود به پژوهش را دارا بودند به صورت هدفمند انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از ماتریس های پیش رونده ریون (فرم رنگی)، آزمون تشخیصی استاندارد KeyMath و آزمون غیر رسمی عملکرد ریاضی پایه پنجم استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، پس از رسم نمودار و محفظه ثبات و روند برای نمودارها، با کاربرد روش تحلیل درون موقعیتی و بین موقعیتی، اثربخشی متغیر مستقل بر وابسته بررسی شد. یافته ها: طی تحلیل دیداری نمودار داده ها، مداخله در هر سه آزمودنی اثربخش بوده است. درصد داده های غیر همپوش در دو موقعیت خط پایه و مداخله در هر سه آزمودنی مؤثر بود. نتایج نشان داد آموزش شناختی مبتنی بر رویکرد پیاژه به طور قابل توجهی موجب بهبود عملکرد ریاضی در کودکان با اختلال یادگیری خاص در ریاضی می شود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود که آموزش مبتنی بر رویکرد شناختی پیاژه به عنوان یک روش آموزشی مؤثر مورد توجه مربیان و درمانگران کودکان با اختلال یادگیری خاص قرار گیرد.
طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی ریاضی دبستان مبتنی بر رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی ریاضی دبستان مبتنی بر رویکرد شناختی انجام پذیرفت. روش پژوهش از نوع آمیخته می باشد.در بخش کیفی ابتدا طبق یافته های به دست آمده از پژوهش زادشیر و همکاران(1401) ، ویژگی های عناصر دهگانه برنامه درسی ریاضیات با رویکردشناختی استخراج شد ویژگی های عناصر الگوی مورد نظر تدوین و الگوی اولیه طراحی گردید. در بخش کمی با روش پیماشی جهت اعتباربخشی به الگوی طراحی شده از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید و برنامه طراحی شده از نظر متخصصان علوم شناختی، آموزش ریاضی و برنامه ریزی درسی اعتبارسنجی شد. و پس از بررسی نظرات متخصصان درباره الگوی طراحی شده، الگوی نهایی طراحی شد. در گام آخر جهت اعتباربخشی به الگوی طراحی شده، داده های بدست آمده از بخش کمی با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج بدست آمده حاکی از وجود اعتبار الگوی طراحی شده را دارد.
بررسی تطبیقی ارزیابی شناختی در رویکرد روانشناسی شناختی و قرآن
حوزههای تخصصی:
دیدگاه های شناختی سلامت روانی و جسمی افراد را تحت تاثیر نوع تفسیر آنها از خود و جهان پیرامونشان می دانند. هرچه دریافت افراد از محیط به واقعیت نزدیک تر و تفسیرشان از آنها منطقی تر باشد از آسیب های روانی و جسمی به دور خواهند بود؛ در غیر این صورت دچار انواع آسیب های روانی و جسمی خواهند شد. با توجه به رواج این شیوه درمانی در عصر حاضر و توجه خاص درمانگران به آن، این پژوهش درصدد بررسی این مسئله از دیدگاه قرآن است. اینکه درمانگران از چه شیوه های شناختی بهره گیرند تا به بهبودی سریع تر بیمار بینجامد؟ و اینکه این مفهوم در قرآن به چه صورتی بیان شده است؟ پرسش هایی است که این پژوهش درصدد پاسخگویی به آنها بوده است. از آنجایی که داده های روانشناسی بیش از داده های قرآن است، در این پژوهش از روش مقایسه ای نامتوازن بهره می گیریم که تکیه آن بر روی بررسی واژگان مرتبط با موضوع است. یافته ها نشان داد که مسئله شناخت در دیدگاه قرآن از مسائل مهم انسان شناسی است و این مفهوم تحت عنوان واژه های مختلف (حکمه، فقه ، فکر، نظر، تدبر، علم، عرف) مطرح شده است. در روانشناسی شناختی، صرف شناخت خود و محیط ازجنبه حسی و عقلی مطرح شده است؛ اما در دیدگاه قرآنی با انواع دیگری از شناخت مثل قلبی و فطری (دارای دوبعد شناخت و گرایش)، وحیانی (کلام خدا و معصوم) و نوع خاصی از شناخت عقلی (عقل روحانی) مواجهیم. در این دیدگاه (شناخت شناسی الهی) باور به خدا و الزامات آن معیار تفکر منطقی و غیر منطقی است. حذف یا نقصان این باور (کفر ونفاق) منجر به اختلالات روانی و رفتاری می شود.
ارائه ی الگوی توسعه ی کارکنان مبتنی بر رویکرد شناختی در صنایع خلّاق فرهنگی (مورد مطالعه: سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال نهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
22 - 41
علوم شناختی می تواند ساز و کارهایی را ایجاد کند که روند توسعه منابع انسانی تسهیل و تسریع شود. در این بین، صنایع خلّاق فرهنگی با توجه به نقش و جایگاه آن می تواند نقش بسزایی در توسعه ی اقتصادی و فرهنگی کشور داشته باشد که سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان طلایه دار حرکت فرهنگی کشور می تواند بر اساس تقویت و توانمندسازی کارکنان نسبت به افزایش صنایع خلّاق فرهنگی اقدام نماید. به همین منظور، مقاله حاضر با هدف ارائه ی الگوی شناختی توسعه ی کارکنان صنایع خلّاق فرهنگی در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران انجام شده است. از لحاظ رویکرد پژوهش، روش کیفی به طور ویژه روش تحلیل مضمون بکار برده شده است. ابتدا محقق نسبت به تهیه پروتکل مصاحبه بر اساس ابعاد و مؤلفه های به دست آمده از مبانی نظری و پیشینه ی تحقیق اقدام نمود و سپس محقق از طریق روش تحلیل مضمون، نسبت به مصاحبه با 20 نفر از خبرگان حوزه ی منابع انسانی در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اقدام نمود و با کاربرد مراحل تحلیل مضمون، الگوی مفهومی در پنج لایه ی مفهومی، مقوله ای و کدها به دست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که با توجه به مصاحبه های به عمل آمده و انجام فرآیند تحلیل مضمون ابعاد شامل 1-توسعه ی روحی – روانی کارکنان، 2-توسعه ی رفتاری کارکنان، 3-توسعه ی مهارتی کارکنان، 4-توسعه ی تحلیلی کارکنان و 5-توسعه ی حمایتی کارکنان می باشد که در قالب یک الگوی شبکه ای ارائه گردید.
کاربست نظریه ریتبرگردر فرآیند شکل گیری سازمان های بین المللی؛ نمونه پژوهشی اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ششم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
79 - 101
فالکر ریتبرگر در کتاب خود در باب تکوین سازمانهای بین المللی از سه شرط یا موقعیت یاد می کند. رویکرد شناختی که به جای تاکید صرف بر شرایط و نیروهای مادی، بر انگاره ها و اندیشه های مشترک تاکید ورزیده و ایجاد نهادهای بین المللی را به وجود اجماعی از ارزش ها و هنجارها وابسته می داند. رویکرد هژمونیک که بر اساس آن، سازمان های بین المللی، چیزی جز تامین منافع قدرت/های مسلط نخواهد بود و دولت/های هژمون، که از قبل تاسیس سازمان هابرآنند تا منافع و ارزش های خود را در سطح نظام بین الملل به پیش برده و رویکرد مسئله محور، که تاسیس سازمان های بین المللی را ناشی از همکاری بین کشورهای عضو برای حل مشکلات مشترک می داند. از آنجاکه نظریه ریتبرگر، نظریه ای عام و مدعی تبیین تکوین انواع سازمان هاست؛ لذا سوال پیش روی پژوهش حاضر این است که،باکاربست نظریه ریتبرگر در فرآیند شکل گیری اتحادیه اروپا، چه مولفه هایی در سه موقعیت یا رویکرد برگفته به دست می آید؟انگاره نوشتار آن است که هر سه موقعیت ریتبرگر در تکوین اتحادیه اروپا صادق اما از وزن و نقش متفاوتی برخوردارند. از اینرو در تخصیصی بر نظریه ریتبرگر،جایگاه و اهمیت سه موقعیت برگفته در تاسیس سازمانهای بین المللی یکسان نمی باشد.شیوه جمع آوری داده ها، کتابخانه ای و روش تحلیل داده ها، توصیفی-تحلیلی است.
رویکردی شناختی به درک پاسخ تهران به خروج آمریکا از توافق هسته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
177 - 206
پاسخ فوری ایران به خروج آمریکا از برجام، نه از سرگیری کامل برنامه هسته ای بلکه تلاش برای نجات برجام بود. این رفتار با سیاست هسته ای ایران در فاصله زمانی 1384 تا 1392 مبتنی بر پیشبرد حداکثری برنامه هسته ای علیرغم تحریم ها متفاوت است. در این مقاله، این پرسش مطرح شده است که «چرا در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، ایران بر پیشبرد حداکثری برنامه هسته ای خود اصرار داشت، اما در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی به صورت جدی در پی مصالحه برآمد و با خروج آمریکا از برجام سعی کرد این توافق را زنده نگاه دارد؟» برای پاسخ دادن به این پرسش، با استفاده از روش تحلیلی-تبیینی از مجموعه ای از نظریه های شناختی بهره گرفته شده است. نگاه شناختی نشان می دهد ادراک سیاستگذاران ایران در دوران احمدی نژاد، به ویژه چهار سال نخست، نسبت به قرار داشتن در دامنه برد، موجب می شد کوتاه آمدن از اهداف هسته ای را خسارتی تلقی کنند که امتیازهای دریافتی قادر به جبران آن نیست. تغییر ادراک سیاستگذاران ایران مبتنی بر قرار گرفتن کشور در دامنه خسارت، به آمادگی برای توافق و تلاش برای حفظ برجام منجر شد. به همین ترتیب، عدالت طلبی حاکم بر شناخت محمود احمدی نژاد از محیط بین المللی از یک سو و ناعادلانه بودن طرح های پیشنهادی قدرت های بزرگ از سوی دیگر، رد پیشنهادها برای مصالحه را به همراه داشت و در مقابل، تعامل گرایی حسن روحانی در کنار آمادگی قدرت های بزرگ برای رعایت میزانی از انصاف در تأمین حقوق ایران، به تلاش دولت وی برای رسیدن به توافق هسته ای و حفظ آن منجر شد.
الگوی مطلوب بازنمایی هویت ملی در کتب درسی پایه ابتدایی بر اساس الگوی فراشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
33 - 56
حوزههای تخصصی:
آموزش و پرورش یکی از حوزه های زندگی بشر است که با فرهنگ پیوندی عمیق دارد ،بر این اساس مدارس طبق شیوه ها و ارزش های فرهنگی شکل می یابند و در چارچوب برنامه درسی هنجارهای جامعه ای را منعکس می کند که در آن زاده شده اند . آموزش وپرورش یکی از حوزه های زندگی بشر است که با فرهنگ پیوندی عمیق دارد، بر این اساس مدارس طبق شیوه ها و ارزش های فرهنگی شکل می یابند و در چارچوب برنامه درسی هنجارهای جامعه ای را منعکس می کنند که در آن زاده شده اند. در اینجا آنچه در درجه اول حائز اهمیت است، برنامه ی درسی تدوین شده در جهت هویت سازی و پس ازآن شیوه ی بازنمایی و تدریس این مفاهیم است که تعیین کننده ی کارکرد برنامه درسی است. لذا پژوهش حاضر با محور قرار دادن رویکرد پرسش محور (الگوی فراشناختی) به برنامه درسی پایه ابتدایی، به بررسی دو گونه ی بازنمایی ذهنی و گزاره ای به ویژه پرسش های کتب درسی پایه ابتدایی می پردازد و به این پرسش پاسخ می دهد که بازنمایی هویت ملی در کتاب های درسی چگونه انجام شده است و الگوی مطلوب بازنمایی هویت ملی در کتب درسی پایه ی ابتدایی بر اساس الگوی فراشناختی چگونه است؟ روش مقاله تحلیل محتواست و نگارندگان برای پاسخ به سؤالات پژوهش به بررسی محتوایی در هر دو گونه ی بازنمایی ذهنی و گزاره ای در پانزده کتاب مقطع ابتدائی شامل فارسی، هدیه های آسمانی، تعلیمات اجتماعی در شش پایه اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم ابتدایی پرداخته اند. یافته ها حاکی از آن است که بازنمایی هویت ملی در کتاب های درسی نه بر اساس الگوی فراشناختی بلکه بر اساس الگوی احساسی انجام شده است و وجوه شناختی و فراشناختی هویت ملی در کتاب های پایه ابتدایی به طورجدی مورد غفلت قرار گرفته است
طراحی الگوی ترغیب به رفتار کارآفرینانه با رویکردهای شناختی و هیجانی (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش کارآفرینی در رشد جامعه، از هر کشوری انتظار می رود شهروندانش را به کارآفرینی ترغیب کند. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تحلیل عناصر روان شناختی دخیل در الگوی ترغیب به رفتار کارآفرینانه براساس رویکردهای شناختی و هیجانی بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و اکتشافی مبتنی بر نظریه داده بنیاد و روش گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و جامعه آماری شامل کارآفرینان بخش کشاورزی و صنایع تبدیلی مازندران و اساتید کارآفرینی و مدیریت تعیین گردید. افراد نمونه، کسانی بودند که بتوانند در ارتباط با اهداف پژوهش حاضر اظهارنظر کارشناسانه داشته و شیوه انتخاب آن ها هدفمند و گلوله برفی بود. تعداد نمونه با درنظرگرفتن اصل اشباع نظری، 21 نفر شامل 13 نفر کارآفرین (خبرگان سازمانی) و 8 استاد دانشگاه (خبرگان نظری) بود. یافته های این پژوهش با انجام مصاحبه های نیمه ساختارمند در ابتدا 982 کد، مرتبط با مفهوم ترغیب شناسایی، سپس طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل، و با تکیه بر روش کیفی تحلیل مقوله، در قالب 27 مقوله فرعی و 12 مقوله اصلی در 5 محور، شامل عوامل انگیزشی (انگیزش نیازمحور، انگیزش شناختی، انگیزش هیجانی)، عوامل زمینه ای (تیپ شخصیتی، دانش، مهارت، تجربه)، عوامل مداخله گر (ارزش های کارآفرین)، راهبردها (راه های مقابله معطوف به خود، راهبردهای محیطی) و پیامدها (دستاوردهای مادی و سازمانی و دستاوردهای معنوی و فردی)، حول مقوله محوری (ترغیب به رفتار) طبقه بندی شدند. نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی شکل گرفت. یافته های این مطالعه می تواند برای ترغیب دانشجویان و علاقه مندان به کارآفرینی مؤثر باشد.
رهیافتی شناختی از جهان های متن رمان شعر کرسی اثر شیرکو بیکس بر اساس نظریۀ جهان های متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهشِ حاضر، بررسی جهان متن رمان شعر کرسی اثر شیرکو بیکس (1394) بوده که براساس نظریه جهان های متن در رویکرد شعرشناسی شناختی انجام گرفته است. پژوهش پیشِ رو، مطالعه ای بینا رشته ای بین زبان شناسی شناختی و ادبیات قلمداد می شود. این تحلیل زبان شناختی، بررسی شناختیِ چگونگی بازنمایی ماهیت تجربه شعری شیرکو بیکس در رمان شعر کرسی و رمزگشایی از سازوکار شناختی اتخاذ شده وی برای ساخت تصویر ذهنی کامل در ذهن خواننده است. ماهیت روش شناختی این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و داده های آن به روش کتابخانه ای از رمان شعر مذکور گردآوری شده است. یافته ها نشان داد که در آغاز گفتمان رمان شعر کرسی از جهان زیرشمول معرفتی-اشاره ای برای بیان تجربه شعری شاعر بهره گرفته شده است. همچنین از عناصر جهان ساز و گزاره های نقش گستر با ایجاد جهان های زیرشمول اشاره ای برای شکل گیری تصویر ذهنی کاملی در ذهن خواننده استفاده شده است.
بهینه سازی آموزش مجازی درس فیزیک با رویکرد شناختی ازمنظر خبرگان آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نتایج تحقیقات متعدد نشان می دهد دانش آموزان به راحتی با درس فیزیک ارتباط برقرار نمی کنند و فرایند یادگیری این درس در مدارس به چالشی برای مدرسان و فراگیران تبدیل شده است. استفاده از رویکردهای نوین تدریس درحال حاضر بسیار مورد توجه خبرگان آموزشی قرار گرفته که یکی از این رویکردها، رویکرد شناختی در آموزش است. با فراگیرشدن آموزش مجازی در آموزش رسمی، چالش هایی در کلاس های درس فیزیک مشاهده شده است؛ بنا براین، پژوهش حاضر، با هدف بهینه سازی یک کلاس درس مجازی فیزیک مبتنی بر رویکرد شناختی انجام شده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناختی انجام شد و جامعه آماری آن استادان حوزه فیزیک و آموزش در دو شهر تهران و مشهد، در سال 1401 بود. نمونه گیری با روش هدفمند انجام شد و داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته گردآوری شد که تا مرز اشباع اطلاعاتی ادامه داشت و سپس براساس الگوی کلایزی (1978) تحلیل شد. یافته های این پژوهش در نُه مقوله طبقه بندی شد که شامل فرصت ها، چالش ها و راهکارهای رفع چالش های آموزش مجازی فیزیک، همچنین، الگوهای تدریس، شیوه های آموزشی، روش ها و فنون تدریس، نظام تکالیف و ارزشیابی مناسب، راهکارهای مدیریت کلاس و راهکارهای تقویت راهبردهای شناختی دانش آموزان برای آموزش مجازی فیزیک است. در نهایت با استفاده از نتایج به دست آمده بهترین الگوها، روش ها، فنون تدریس و ارزشیابی جهت بهینه سازی کلاس های مجازی درس فیزیک با رویکرد شناختی معرفی شد که دبیران فیزیک و همچنین، دبیران علوم پایه می توانند از آن بهره بگیرند.
بررسی اثربخشی آموزش مجازی فیزیک با رویکرد شناختی در پیشرفت تحصیلی و راهبرد های یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
33 - 55
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مجازی مفاهیم فیزیک (همچون دما و گرما) با رویکرد شناختی در پیشرفت تحصیلی و سطوح شناختی یادگیری و راهبردهای یادگیری دانش آموزان انجام شده است. روش تحقیق کمّی و شبه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون پس آزمون با دو گروه کنترل و آزمایش است. جامعه آماری تحقیق از کلیه دانش آموزان پسر سال دهم رشته تجربی مدارس عادی شهر مشهد در سال تحصیلی 1401- 1400 تشکیل شده است. نمونه پژوهش به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای با حجم ۶۷ نفر انتخاب شد. برای سنجش پیشرفت تحصیلی از آزمون محقق ساخته و برای سنجش راهبردهای شناختی یادگیری از پرسش نامه استاندارد راهبردهای انگیزشی یادگیری پنتریچ و دی گروت (1990) استفاده شد. آموزش مجازی فیزیک با رویکرد شناختی به مدت هشت جلسه 90دقیقه ای برای گروه آزمایش ارائه شد و به گروه کنترل آموزش مجازی متداول داده شد. در آموزش با رویکرد شناختی از الگوهای تدریس خانواده پردازش اطلاعات، حل مسئله و روش هایی مانند آموزش معکوس و زمینه محور استفاده شد. برای بررسی پایایی آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی و پرسش نامه استاندارد راهبردهای انگیزشی یادگیری ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 74/0 و 76/0 به دست آمد. در تحلیل داده ها، شاخص های آمار توصیفی، آزمون کلموگروف اسمیرنوف و تحلیل استنباطی کوواریانس به کار گرفته شد. نتایج این پژوهش اثربخشی این رویکرد آموزشی را در بهبود یادگیری و پیشرفت تحصیلی و تقویت راهبردهای یادگیری شناختی و فراشناختی دانش آموزان نشان داد. براساس نتایج این تحقیق، آموزش با رویکرد شناختی، فرایند شکل گیری ساختار دانش در فراگیران را تسهیل می کند و درک آن ها را از مفاهیم آموزشی افزایش می دهد.
هویت سازی دولت خواهانه در کتاب های درسی براساس رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
203 - 232
حوزههای تخصصی:
هویت به عنوان مجموعه نگرش ها، ویژگی ها و روحیاتی است که فرد و جامعه را از دیگران متمایز می کند. لذا فصل ممیز افراد و جوامع از یکدیگر است. کانال های مختلفی در جامعه وظیفه هویت سازی و تقویت هویت را بر عهده دارند. از مهم ترین این کانال ها می توان به آموزش و پرورش اشاره کرد. نظام آموزش و پرورش از طریق آموزش های آشکار و پنهان از خلال کتاب های درسی اقدام به هویت سازی و اجتماعی کردن دانش آموزان می کند. بدین ترتیب، سؤال این مقاله این است که هویت سازی در کتاب های درسی چگونه بر اساس رویکرد شناختی انجام شده است؟ نگارندگان پاسخ این سؤال را از خلال بررسی و تحلیل سیاست دولت در حوزه کتاب های درسی به ویژه بررسی محتوای کیفی 13 کتاب مقطع ابتدائی شامل فارسی، نگارش، هدیه های آسمانی، تعلیمات اجتماعی و تفکر و پژوهش در سه پایه چهارم، پنجم و ششم بررسی کرده است. لذا هدف مقاله شناسایی چگونگی بازنمایی هویت ملی در کتاب های درسی و نقش آن در شکل دهی به ذهنیت دانش آموزان نسبت به هویت ملی است. روش مقاله تحلیل محتواست و با محور قرار دادن رویکرد شناختی به بررسی کتاب های درسی می پردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بازنمایی هویت ملی در کتاب های درسی بیشتر بر جنبه های احساسی تأکید دارد و با استفاده از روایت های حماسی و هیجانی به بیان و تبیین مؤلفه های هویت ملی پرداخته است. نتیجه نهایی آن است که وجوه شناختی و فراشناختی هویت ملی در کتاب های دبستان به طور جدی مورد غفلت قرار گرفته و دولت باید رویکرد کتاب ها را از این منظر اصلاح کند.