مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
معناشناسی قالبی
حوزه های تخصصی:
در مقالة حاضر به بررسی واژة «دیدن» از منظر معناشناسی قالبی می پردازیم و نشان می دهیم که چگونه معنای برخی از واژه ها در تجارب روزمره و دانش پیش زمینة انسان ها وجود دارد. به عبارت دیگر، هدف این مقاله دستیابی به تفاوت معنایی ظریف بین واژگان هم معناست و تصور بر این است که ریشة این تمایزات در تجارب نهفته باشد که چنین تمایزات معنایی در لغت نامه ها عموماً نادیده گرفته می شود. راهکار انجام این تحقیق، بررسی متون متنوع و پیکره ای است تا از این طریق بتوانیم قالب های معنایی فعل «دیدن» را یافته و از یک سو روابط و تفاوت های بین فعل «دیدن» و فعل های هم معنا نظیر «مشاهده کردن»، «تماشا کردن»، «نگاه کردن» و غیره را استخراج کنیم و از سوی دیگر، چند معنایی فعل «دیدن» را در قالب های متعدد مشخص نمائیم. از تحلیل داده ها می توان به نتایجی چند دست یافت، از آن جمله می توان نشان داد که رابطة بین قالب های متعدد با قالب «ادراکی- دیداری» عامل ایجاد چند معنایی فعل «دیدن» شده است. همچنین، واژگان دیگری که با ادراک دیداری در ارتباط هستند، از طریق متغیرهایی از قبیل هدف، دقت، اراده و غیره از فعل «دیدن» تمیز داده شده اند. آنچه در نهایت حاصل می آید الگویی از ارتباط معنایی فعل «دیدن» و سایر افعال هم معنا می باشد.
قالب های معنایی «خوردن» ازمنظرِ معناشناسیِ قالبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسیِ فعل خوردن ازمنظرِ معناشناسیِ قالبی پرداخته شده است. در این پژوهش که پژوهشی توصیفی است، ابتدا با استفاده از چند منبع، افعال هم معنا با خوردن استخراج شد و تفاوت های آنها مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از منابع متعددی، مانند پیکره همشهری، کتاب های الکترونیکی، وبلاگ ها و منابع قابل جستجو با رایانه و جملات ثبت شده توسط دانشجویان از محاوره های روزانه، رخدادهای مختلفِ خوردن استخراج شد و ازمنظرِ معناشناسیِ قالبی مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش به دنبالِ پاسخ گویی به سؤالات زیر بودیم: چه تفاوتی بین فعل های مختلفی که به انواع مختلف خوردن اشاره می کنند وجود دارد؟ قالب های معناییِ مختلفِ فعلِ خوردن چیست؟ آیا این قالب ها برای تبیینِ معناییِ باهم آیی های شامل این فعل قابل استفاده اند؟ نتایج نشان داد تفاوت های نحوی، معنایی و کاربردشناختی، افعال هم معنا با خوردن را از هم متمایز می کند. واکاویِ رخدادهای فعل خوردن به یافتن 26 قالب معنایی برای این فعل منجر شد که برخی قابل دسته بندی و قرار گرفتن زیر چتر قالب هایی کلی تر مانند قالب های هماهنگی و همزمانی، درتماس قرارگرفتن و نابودی بودند. با استفاده از قالب های معناییِ یافته شده و برخی از ویژگی های معنایی این قالب ها، چگونگیِ شکل گیریِ برخی از باهم آیی های شاملِ خوردن تبیین شد.
راه اندازی شبکة هم نت: شبکه ای برای تبیین باهمایی واژگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله برای نخستین بار شبکه ای با جست وجوی تحت وب برای تبیین «باهمایی واژگانی» بر پایة معناشناسی قالبی پیشنهاد داده و آن را «هم نت» می نامیم و با قالب نت که شبکه ای برای تبیین قالبی واژگان است، پیوند می دهیم. این شبکه نه تنها به درک ما از باهمایی واژگانی یاری می رساند، بلکه می تواند مقدمه ای برای پژوهش های رایانشی در مورد ماهیت ترکیبات واژگانی باشد. برای توصیف چگونگی کارکرد این شبکه، به عنوان نمونه باهمایی با واژة «دست» در نظر گرفته شد و داده ها از منابع مختلف از جمله دو پیکرة بی جن خان و پایگاه دادگان زبان فارسی استخراج شد. روشی که برای بررسی باهمایی در این پژوهش به کار رفته، عبارت است از مقایسة قالب های اجزای ترکیب واژگانی با قالبی که کل ترکیب در آن تعریف می شود. نتیجه این که از طریق مقایسة این قالب ها و شیوة ارتباط آن ها با یکدیگر، نه تنها نوع ترکیب (از جمله ساده، استعاری و مجازی) دست یافتنی است، بلکه می توان به اطلاعاتی در مورد انگیزه های فرهنگی و تاریخی که در پس ترکیب های هم آیند قرار گرفته اند، دست یافت.
بررسی قالب های معنایی اندام واژه های بیرونی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۹
27 - 44
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی چهارده قالب معنایی اندام واژه های بیرونی می پردازد. قالب معنایی، چارچوب یکپارچه دانشی است که به ارائه کلی الگوهای ذهنیِ باورها، تجربه ها، آداب و رسوم، تصورات و موارد مشابه می پردازد. در این پژوهش برآنیم به این دو پرسش پاسخ دهیم که «قالب های عمده اندام واژه ها در زبان فارسی به لحاظ نحوی چگونه نمود می یابند؟» و «چه عناصر معنایی در این قالب ها بازنمایی می شوند؟». هدف مقاله حاضر، شناسایی ساختمان معنایی و نحوی قالب های اندام واژه های بدن در زبان فارسی است. داده های پژوهش، اغلب فرهنگ نگاشتی هستند. قالب ها با الگوگیری از وب گاه فریم نت از تعریف های فرهنگ واژگان استخراج شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در میان قالب های اندام واژه ها فقط یک قالب به قالب اصلی اندام واژه ها اختصاص دارد و سیزده قالب دیگر قالب های مرتبط با اندام واژه ها هستند. اندام واژه ها به دو صورت آشکار و ضمنی حضور دارند. حضور اندام واژه ها به شیوه های گوناگون مانند ساخت واژی، نحوی و معنایی مشخص شده است. حضور آشکار در ساختمان صوری پاره گفته های زبانی مانند اسم، صفت و فعل مرکب و همچنین آرایش جمله قابل مشاهده است. حضور ضمنی در رابطه معنایی اسم ها، صفت ها و فعل ها، خواه بسیط خواه مرکب با واحدهای واژگانی گوناگون به چشم می خورد.
نگاهی بینازبانی به هم معنایی نزدیک در فعلهای دیداریِ زبانهای فارسی، انگلیسی، آلمانی و فرانسه بر پایه نظریه معناشناسی قالبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
227 - 262
حوزه های تخصصی:
رده شناسی زبان شناختی، به صورت هم زمان در پیِ بررسی شباهت ها و تمایزهای زبانی است. رده شناسی واژگانی نیز بر بررسی تنوع واژگانی تأکید دارد. بر این اساس، مقاله حاضر می کوشد تا نشان دهد که هر یک از زبان های فارسی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی، واژه های موجود در قالب ادراکی-دیداری را چگونه مقوله بندی کرده اند و چه شباهت ها و تفاوت هایی بین واژه های معادل در هر یک از این زبان ها وجود دارد. در این راستا، برای یافتن مفاهیم ادراکی-دیداری از فرهنگ های یک زبانه و برای مقایسه واژه های معادل از فرهنگ های دوزبانه و پیکره استفاده شده است. در مقاله حاضر، این نتیجه به دست آمد که معنا شناسی قالبی، رویکردی مناسب برای تبیینِ تمایزها و شباهت های بینا زبانی است، زیرا هم زمان، هم تمایزها و هم شباهت های زبانی را در نظر می گیرد. یافته های پژوهش، نشان می دهند که واژه «دیدن» و معادل های آن در زبان های فرانسه، آلمانی و انگلیسی، بی نشان ترین واژه ها هستند و از این رو گهگاه با اندکی تفاوتِ معنایی برای بیان مفاهیم دیگر نیز به کار گرفته می شوند. در هر زبان، هر چه واژه ها نشان دارتر می شوند، بر میزان تنوع واژه های معادل و واژه های مترادف افزوده می شود. به این ترتیب، برای مشخصه های نشان دارتر مانند «نگاه احمقانه» یا «نگاه مخفیانه» در مقایسه با دیدن غیرارادی، تنوع بسیار بیشتریدر پیوند با واژگان یافت می شود.
طراحی پیکره و فرهنگ دوزبانه اصطلاحات راهنمایی و رانندگی بر پایه معناشناسی قالبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مترجمان یکی از گروه های عمده کاربران فرهنگ های دوزبانه را تشکیل می دهند. لیکن فرهنگ نگاران از دیرباز آنان را در زمره دیگر کاربران در نظر گرفته اند و کم تر به نیازهای خاص آنان در استفاده از فرهنگ ها پرداخته اند. بنابراین در چند سال اخیر مسئله طراحی فرهنگ های ویژه مترجمان مطرح گردیده و کارهایی پژوهشی و عملی در این حوزه انجام شده است. بر این مبنا، پژوهش حاضر کوششی بوده است تا یک فرهنگ دوزبانه فارسی و انگلیسی در حوزه اصطلاحات راهنمایی و رانندگی و با تأکید بر نیازهای مترجمان تهیه گردد. ساختار این فرهنگ بر یک پیکره تطبیقی دوزبانه متون راهنمایی و رانندگی استوار است که با استفاده از معناشناسی قالبی برچسب گذاری شده است. بدین منظور یک هستان شناخت و یک شبکه قالبی برای این حوزه طراحی شده است. سپس یک رابط کاربری برای جستجو در این دادگان طراحی شده است که امکانات مختلفی از قبیل جستجوی سنتی الفبایی و جستجوی مبتنی بر معنا را فراهم می سازد. این کار به مترجمان، که در حقیقت گروه مخاطبان هدف این فرهنگ هستند، کمک می کند تا با دقت و کارآمدی بیشتری بتوانند به طبیعی ترین شیوه بیان مفاهیم مورد نظر خود در هر دو زبان دست یابند. در پایان نیز نتیجه کار با برخی کارهای انجام شده دیگر مقایسه شده است.
بررسی انگیزه باهم آیی واژگانی بر پایه معناشناسی قالبی: نمونه موردی "دست"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر تلاش شده است تا انگیزه های معناشناختی و کاربردشناختی باهم آیی واژگانی بر اساس معناشناسی قالبی که مشخص می کند چه واژه هایی با واژه "دست" باهم آیی دارند و چه انگیزه شناختی می تواند توجیه گر کنار هم قرار گرفتن این واژه ها باشد، بررسی شود. به عبارت دیگر، پرسش این است آیا انگیزه ای که واژه های پایه و باهم آی را در کنار یک دیگر نگاه می دارد، تناسب قالبی بین دو واژه است یا خیر. برای بررسی این مهم لازم است قالب واژه های باهم آی و پایه با قالب کل ترکیب مقایسه شود. به این ترتیب، باهم آیی با واژه "دست" مورد بررسی قرار گرفته و در آن باهم آیی فعلی و اسمی از یک دیگر بازشناخته شده اند. به علاوه، مشاهده شده که هر چند واژه "دست" با برخی از واژه ها باهم آیی دارد، اما با واژه های مترادف آن ها باهم آیی ندارد. همچنین، گاهی ساختارهایی وجود دارند که در ظاهر تناسب قالبی ندارند، اما از طریق استعاره و مجاز متناسب می شوند. گاهی اوقات استعاره و مجاز به واسطه مفاهیم فرهنگی امکان مفهوم سازی پیدا می کنند که از آن جمله می توان به شیطان، استعمار و عالم غیب اشاره کرد.
مقایسه ساختار خرد سه فرهنگ انگلیسی به فارسی براساس نظریه معناشناسی قالبی فیلمور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
319 - 341
حوزه های تخصصی:
نگاهِ علمی به فرهنگ نگاری و دور شدن از فرهنگ نگاریِ سنتی، نیازمندِ درکِ عمیق تر پژوهشگرانِ این حوزه و همچنین بهره گیری از رویکردی موشکافانه تر به رویاروییِ نظریه و عمل در فرهنگ نگاری است. یکی از زمینه های قابلِ پژوهش در این حوزه زبا ن شناسی، نقد فرهنگ های دوزبانه است. ناگفته پیداست که نقدِ فرهنگ، می تواند زمینه بهبود فرآیندِ فرهنگ نگاری را فراهم سازد که پیامدِ آن افزایشِ کاراییِ این گونه فرهنگ ها و در نتیجه بهره مندی مطلوب ترِ کاربران خواهد بود. در این راستا، هدفِ اصلیِ این نوشتار با روش پژوهش توصیفی-تحلیلی، شناساندنِ برخی ویژگی های ساختار خردِ سه فرهنگ دوزبانه بر پایه مقایسه آن ها با یک دیگر و با فرهنگ پیشرفته زبان آموز آکسفورد از دیدگاه نظریه معناشناسی قالبی چارلز فیلمور است. یافته های بررسی، ضعفِ ساختاربندیِ پایگانی و تفاوت در برش های معنایی، ناهمگونی در اجزایِ کلام موردِ اشاره در هر مدخل، ناسازگاری معانی و معادل های ارائه شده با قالب را نشان می دهد. مهم تر از همه، این یافته ها نیاز به بهبود کمّی و کیفی سه فرهنگ گسترده پیشرو آریان پور، معاصر هزاره و معاصر پویا از جنبه ارائه همایند، نمونه و توصیف ظرفیت در مقایسه با فرهنگ مبنا را نمایان می سازند.
بررسی ویژگی های نحوی، معنایی و کاربردشناختی ساختار «فعل تصریف فعل تصریف» بر اساس دستور ساختاری و مقایسه آن با ساختارهای مشابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ساختار «فعل تصریف فعل تصریف» (VinflVinfl) را در زبان فارسی بر اساس رویکرد شناختی دستور ساختاری (Lakoff, 1987; Goldberg, 1995; 2003; 2006) بررسی می کند و هدف اصلی آن بررسی قدرت رویکرد دستور ساختاری در تبیین ساختارهایی است که از دو فعل متوالی تشکیل شده اند. این دستور به شناسایی ساختارهای متعدد از منظر شعاعی پرداخته و با استفاده از شواهد صوری و معنایی آن ها را از یکدیگر تمایز می دهد. در این مقاله، از شواهد صوری و معنایی برای تمایز ساختار «فعل تصریف فعل تصریف» از دیگر ساختارهای مشابه استفاده می شود. داده های این پژوهش (در حدود 1300 جمله نمونه) از داستان ها، فیلم های سینمایی و صفحات اینترنتی استخراج شده اند و رویکردی توصیفی تحلیلی برای مقایسه ساختارهای متعدد به کار رفته است. نگاشت بین مشخصه های معنایی و دستوری ساختار «فعل تصریف فعل تصریف» ترسیم شده و محدودیت های معنایی همچون نفی ناپذیری و نوع افعال شرکت کننده در ساختارها مشخص شده است. پژوهش حاضر به این نتیجه رسید که در ساختار «فعل تصریف فعل تصریف» معمولاً فعل نخست توصیفی برای فعل دیگر به دست می دهد و فعل دوم معمولاً فعلی حرکتی است. از خصوصیات خاص آن می توان به نفی ناپذیری و تمایز آن از «فعل تصریف و فعل تصریف» اشاره کرد. همچنین، ساختار «فعل تصریف فعل تصریف» را با ساختارهای مشابه همچون «داشتن تصریف فعل تصریف»، «دادن تصریف1–فعل تصریف2»، «فعل (امر)–فعل(امر)» و ساختارهای اصطلاحی همچون «فعل (امر)ببینم»، «زدن تصریف–فعل تصریف» و غیره مقایسه کردیم. در مورد ساختار «داشتن تصریف-فعل تصریف» مشخص شد که ساختاری چند معنا است و براساس بافت ممکن است به معنای استمراری، آغازی و آینده به کار رود. مزیت این رویکرد نسبت به دیگر رویکردهای دستوری در این است که هرگاه مشخصات نحوی-معنایی یافت شود، ساختار جدیدی تعریف می شود و بنابراین، ساختارهایی را که نامنظم خوانده می شوند، بر خلاف آن دستورها به خوبی تبیین می کند.