مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه و تبیین الگویی بومی از «رهبری برنامه درسی دوره ابتدایی» در شکل مدل پارادایمی «نظریه برخاسته از داده ها» با رویکرد سیستماتیک انجام شده است. در انجام پژوهش حاضر داده های لازم از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 21 نفر از اساتید و پژوهشگران حوزه علوم تربیتی، تحلیل اسناد بالادستی آموزش و پرورش و نتایج پژوهش های داخلی و خارجی به دست آمده است. با تحلیل داده ها، 16 مقوله کلی الگو در 6 بُعد مدل پارادایمی نظریه برخاسته از داده ها شامل شرایط عِلّی (1مقوله)، شرایط زمینه ای (2مقوله)، شرایط مداخله ای (2مقوله)، راهبردها (8مقوله)، پیامدها (2مقوله) و یک مقوله اصلی، به همراه 63 مقوله فرعی و 532 ویژگی مربوط به آنها ارائه گردید. نتایج نشان داد الگوی تدوین شده می تواند مطابق با ویژگی های نظام آموزشی متمرکز ایران در قالب یک چارچوب علمی تبیین شود و گذشته از این که در برنامه ریزی برای اجرای هر چه بهتر برنامه های درسی در سطوح ملی، استانی، منطقه، مدرسه ای و کلاسی تسهیل گر باشد، تدوین کنندگان برنامه درسی دوره ابتدایی و اجراکنند گان آن نیز می توانند از جنبه های نظری و عملی آن بهره گیرند.
مدل مفهومی ارزشیابی از شایستگی های مورد انتظار از دانشجومعلمان در برنامه درسی تربیت معلم شایسته محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزشیابی برنامه درسی شامل فرآیند بررسی ارزش و شایستگی عناصر و جنبه های خاص برنامه درسی؛ و هم کل برنامه درسی است. از این رو، این پژوهش با هدف تبیین شیوه های ارزشیابی از شایستگی های موردانتظار از دانشجومعلمان در برنامه درسی تربیت معلم شایسته محور انجام شد. بدین منظور، با استفاده از رویکرد کیفی و راهبرد داده بنیاد، با 15 نفر از صاحب نظران حوزه برنامه درسی تربیت معلم، که براساس نمونه گیری هدفمند از نوع موارد مطلوب شناسایی شدند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. روایی محتوایی سؤالات مصاحبه، توسط متخصصین تأیید شد. میزان پایائی کدگذاری مجدد 93/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها، با نرم افزار تحلیل کیفی مکس کیو دی آ نسخه 2007 طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت پذیرفت. یافته های پژوهش مدل مفهومی ارزشیابی شایستگی های مورد انتظار از دانشجومعلمان در برنامه درسی تربیت معلم شایسته محور در قالب سه مضمون و شش مؤلفه حاصل شد. بدین منظور، لزوم تدوین برنامه درسی مناسب به منظور تربیت معلمان شایسته و ایجاد نظام آموزشی کارآمد به همراه شیوه های مناسب ارزشیابی از شایستگی های معلمان، خاطر نشان گردید.
بررسی و تحلیل برنامه درسی آموزش پیش از دبستان در ایران از حیث تطابق با معیارهای رویکرد شناختی آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۱
105 - 144
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل برنامه درسی آموزش پیش از دبستان در ایران از حیث تطابق با معیارهای رویکرد شناختی است. روش پژوهش، کیفی و کمی است. معیارهای آموزش و پرورش شناختی در برنامه درسی آموزش پیش از دبستان طی یک فرایند سنتزپژوهش استخراج شده و بر اساس این معیارها، برنامه درسی فعلی در دو بخش اسناد و حوزه عمل مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش اسناد، دو سند رسمی تحلیل شده و در بخش عمل، با 10 مدیر مرکز آموزش پیش از دبستان مصاحبه انجام شده و 15 مرکز مورد مشاهده مستقیم قرار گرفته است. روش نمونه گیری، هدفمند در دسترس است و ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و چک لیست محقق ساخته بوده است. روایی چک لیست توسط متخصصان تأیید شده و پایایی مرکب آن 93/0 بدست آمده است. بر اساس یافته ها، در عناصر مواد و منابع یادگیری، فضای آموزشی و ارزشیابی، کمترین تطابق و در بخش فعالیت ها و روش های یاددهی-یادگیری و زمان آموزش بیشترین تطابق با معیارهای آموزش و پرورش شناختی وجود دارد.
واکاوی وضعیت موجود آموزش نیکوکاری در مدارس ابتدایی (مطالعه پدیدارنگارانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر باهدف بررسی وضعیت موجود آموزش نیکوکاری انجام شد. بدین منظور، روش تحلیل کیفی از نوع پدیدار نگاری با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد توجه قرار گرفت و نمونه آماری به صورت هدفمند از جامعه مدیران و معلمان 12 مدرسه دولتی، غیردولتی و قرآنی دخترانه و پسرانه مقطع ابتدایی شهر تبریز انتخاب شد. در بخش اول؛ به نوع و میزان فعالیت های آموزشی در مدارس مورد بررسی اشاره گردید و در بخش دوم؛ از روش تحلیل محتوای استقرایی جهت تحلیل مصاحبه ها استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که مقوله های مربوط به استفاده از صندوق صدقات در مدارس و توزیع پاکت پول در پاسخ مدیران و مقوله انشانویسی در پاسخ معلمان بیشترین تکرار را داشته است. همچنین، طبق پاسخ اکثریت مدیران، زمان برگزاری غالباً در هفته نیکوکاری و مسئولیت اجرای آن در بخش مسئولین اغلب بر عهده معاون مدرسه و مربی پرورشی و در بخش دانش آموزی به صورت گروهی بوده است. طبق نظر اکثریت معلمان، مفهوم نیکوکاری از پایه دوم ابتدایی قابلیت درک بیشتری برای دانش آموزان داشته است و نقش فعالیت های عملی و محتوای کتب درسی را به یک میزان مؤثر و مکمل هم بیان نمودند. درنهایت، مصاحبه شوندگان به موانعی در مسیر آموزش این نوع محتوا اشاره کردند که بعد از تلخیص و طبقه بندی اطلاعات، چهار تم تحت عنوان برنامه درسی آشکار، پنهان، پوچ و فوق برنامه از آن استخراج گردید.
برساخت های ذهنی مدیران آموزشی از برنامه درسی آموزش کارآفرینی برای مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۳
101 - 134
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی برساخت های ذهنی مدیران آموزشی، متخصصان و اساتید حوزه برنامه درسی و کارآفرینی در مدارس است و قصد محقق می تواند کشف موضوع تحقیق با نظر مشارکت کنندگان در تحقیق باشد که با روش کیفی با استراتژی گراندد تئوری انجام شده است. جامعه آماری برای انجام مصاحبه جهت مفهوم سازی، مدیران آموزشی، متخصصان و اساتید حوزه برنامه درسی و کارآفرینی هستند و نمونه آماری 30 نفر از آنها بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند و ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه عمیق از نوع مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است. نتایج نشان داد که در مرحله کدگذاری انتخابی نیز، ارتباط میان معیارهای الگوی برنامه درسی آموزش کارآفرینی در قالب تحلیل روایت تحقیق، تعیین شدند و بر این اساس «طراحی برنامه درسی آموزش کارآفرینی» به عنوان مقوله محوری بر مبنای شرایط علی «سیاست ها و اهداف محیطی» و «ارتباط با بازار کار» و از طریق راهبردهای «مشارکت مربیان در تولید برنامه درسی» و «تعامل مستمر با مراکز علمی» با در نظر گرفتن «ویژگی پذیرندگان»، «به عنوان زمینه الگو» محقق می شود و منجر به تحقق «پیامدهای آموزشی، پرورشی و اقتصادی» می گردد. قابلیت اعتماد یافته ها به روش های مشارکت طولانی و مشاهده مداوم در میدان تحقیق، بررسی همکاران و تایید مشارکت کنندگان تایید شد.
طراحی الگوی برنامه درسی خرد با تأکید بر دیدگاه استنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر خرد انجام شده است. به این منظور دیدگاه استنبرگ درباره خرد به عنوان خاستگاه نظری برنامه درسی تبیین و در ادامه با استفاده از روش سنتزپژوهی و تحلیل منابع مرتبط، الگوی برنامه درسی مبتنی بر خرد طراحی شد. نتایج نشان می دهد برنامه درسی مبتنی بر خرد، بر برنامه درسی یکپارچه و کل نگر تأکید دارد و اهدافِ «پرورش مهارت های پیش نیاز خرد به طور متعادل»، «مهارت های تفکر (تأملی، گفتمانی و مباحثه ای)»، «تأکید بر دانش ضمنی» «استفاده اخلاقی از دانش» و «یادگیری ارزش ها» را دنبال می کند. در این راستا محتوای برنامه درسی، مسئله محور و متوازن در سه حیطه دانشی، نگرشی و مهارتی انتخاب و به صورت تلفیقی و متوالی سازماندهی می شود. راهبردهای یاددهی- یادگیری فعال و مبتنی بر حل مسئله اخلاقی است؛ و ارزشیابی از آموخته ها بصورت فرایندی و سازنده خواهد بود.
تبیین عناصر برنامه درسی تربیت اقتصادی در دوره آموزش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه اسناد بالادستی بر حیطه تربیت اقتصادی در برنامه درسی دوره آموزش عمومی تأکید کرده اند اما جایگاه کنونی این حیطه علمی مبهم است و اندک پژوهش های انجام شده، عناصر هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی را مورد توجه قرار داده اند. بنابراین، هدف مقاله حاضر تبیین عناصر دهگانه برنامه درسی در ارتباط با تربیت اقتصادی است. در این راستا، مطالعات انجام شده طی سال های 1398-1385 در داخل و سال های 2019-1995 در خارج از کشور با موضوعات تربیت اقتصادی، سواد اقتصادی، عناصر برنامه درسی تربیت اقتصادی و آموزش اقتصاد به عنوان جامعه آماری جستجو و پس از مطالعات لازم، 52 پژوهش به عنوان نمونه انتخاب و با روش سنتزپژوهی شش مرحله ای روبرتس، ترکیبی بهینه از نتایج آنها ارائه شده است. برای فراهم آوردن اطلاعات مورد نیاز، از کاربرگ و برای اطمینان از میزان پایایی، از ضریب کاپای کوهن استفاده شد؛ همچنین جهت تحلیل داده ها از نرم افزار Nvivo-8 استفاده گردید. طبق یافته های پژوهش اهداف تربیت اقتصادی دوره ابتدایی، آشنایی با مفاهیم پایه و ارزش های اخلاقی و در دوره متوسطه پرورش مهارت ها است. محتوا در هر دو دوره منطبق بر اهداف بوده و رویکردهای فعال تدریس مناسب اند. معلم نقش راهنما و تسهیل گر دارد و می توان از منابع متنوع استفاده کرد. زمان و مکان انعطاف پذیر بوده، فعالیت ها باید در قالب گروه های کوچک انجام پذیرد و انواع روش های ارزشیابی کیفی اهمیت دارند.
بازشناسی و ارائه طرح برنامه درسی مؤلفه اصلاح الگوی مصرف اقتصاد مقاومتی برای آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله بازشناسی، تبیین مؤلفه اصلاح الگوی مصرف اقتصاد مقاومتی و ارائه طرح برنامه درسی مبتنی بر آن مؤلفه است که با روش ترکیبی از نوع اکتشافی در دو بخش کیفی (سنتزپژوهی) و کمی (روش دلفی) با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام شد. تجزیه و تحلیل در بخش کیفی، کدگذاری و در بخش کمی، روش ضریب نسبی روایی محتوایی (CVR) است. جامعه مورد مطالعه در بخش کمی، متخصصان و در بخش کیفی، مقالات در دسترس پیرامون اقتصاد مقاومتی بوده و نمونه گیری نیز به صورت هدفمند بوده است. در نتیجه پس از استخراج زیرمؤلفه ها و مفاهیم مرتبط با آنها، با بهره گیری از طرحواره سه عنصری برنامه درسی گودلد (عنصر محتوایی- عنصر سیاسی، اجتماعی – و عنصر فنی و حرفه ای) مدل برنامه درسی مبتنی بر مؤلفه اصلاح الگوی مصرف اقتصاد مقاومتی ارائه شد. مدل ارائه شده به آموزش و پرورش جهت پرداختن ویژه به موضوع بسیار مهم و حیاتی اصلاح الگوی مصرف بخصوص در جهان امروز که با کمبود منابع مواجه هستیم پیشنهاد می شود.
مقایسه برنامه درسی آموزش حرفه و فن دوره راهنمایی تحصیلی در ایران با دروس مشابه در چهار کشور دیگر (آمریکا، کانادا، پاکستان و مراکش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال دهم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۳۸
67 - 92
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، با هدف بهره گیری از تجارب کشورهای دیگر برای ارتقاء برنامه درسی آموزش حرفه و فن، برنامه های درسی مشابه در دو کشور توسعه یافته (آمریکا و کانادا) و دو کشور در حال توسعه (مراکش و پاکستان) انتخاب و با استفاده از روش تطبیقی «جرج بردی» با برنامه درسی آموزش حرفه و فن ایران مقایسه شده و بر اساس نتایج آن پیشنهادهایی برای این برنامه درسی ارائه گردیده است. نتایج مقایسه ها نشان داد که کشورهای مطالعه شده، موضوعات محتوای درس آموزش حرفه و فن ایران را، در چند موضوع درسی، با تشابه در موضوع آموزش فناوری اطلاعات، همراه با دادن حق انتخاب به دانش آموزان، گنجانده اند. در دو کشور توسعه یافته امریکا و کانادا این دروس، از دوره دبستان، بر اساس نیاز به مهارت یادگیری مادام العمر و سواد فناورانه، با هدف توانایی بهره مندی از فناوری و ارزیابی اثرات آن و با تکیه بر فرایند فناورانه (طراحی و حل مسئله) در مقابل محتوا، آموزش داده می شود. سنجش نظری و عملی دانش آموزان در این دروس نیز به صورت در هم تنیده است. در دو کشور در حال توسعه پاکستان و مراکش این دروس در پایه های میانی (6-9) براساس نیازهای ملی و قابلیت اجرایی برنامه برنامه ریزی شده اند. این دروس در حوزه اهداف و محتوا، بر کسب دانش و مهارت های فناوری اطلاعات، اقصاد خانه و کسب و کار، و در حوزه روش تدریس بر تدریس فعال تأکید می کنند. ارزشیابی تحصیلی نیز به صورت سنجش نظری و عملی انجام می شود. پژوهش گران این تحقیق پیشنهاد می کنند که برای آموزش حرفه و فن، بر مبنای منطقی جدید و با نامی مناسب براساس نیازهای امروز، برنامه درسی نوین تولید شود. از جمله این که، این برنامه درسی به دو درس اختیاری به نام های «آموزش فناوری» و «مهارت های زندگی» با هدف آموزش سواد فناوری و مهارت های زندگی تقسیم شده و بر یادگیری فرایند طراحی و حل مسئله تأکید نماید.
شناسایی مؤلفه های هویت ملّی در برنامه های درسی بر اساس روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال دهم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴۰
33 - 56
حوزه های تخصصی:
هویت ملی یکی از مباحث مهم و برجسته در هر جامعه ای محسوب می شود و دارای بیشترین اهمیت و ضرورت به لحاظ وحدت و انسجام ملی است. با توجه به این که نظام آموزش و پرورش بزرگ ترین نیرو و سرمایه انسانی و ملی را دربر دارد، می تواند در جهت تقویت و تعمیق هویت ملی گام های اساسی و مؤثر بردارد. نتایج پژوهش های انجام شده نشان می دهد که به هویت ملی در کتاب ها و برنامه های درسی توجه کافی نشده و از سوی دیگر، در کتاب ها، پایان نامه ها، مقاله ها و پژوهش های انجام شده از مؤلفه های واحدی برای بررسی هویت ملی استفاده نشده است. هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های هویت ملّی در برنامه ها ی درسی بر اساس روش داده بنیاد است. به این منظور، 43 کتاب، 44 پایان نامه دکتری و کارشناسی ارشد، و متن مصاحبه با 9 صاحب نظر برجسته در زمینه هویت ملی به عنوان داده انتخاب شد و بر مبنای روش داده بنیاد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق، 6 مؤلفه اصلی و 19 زیرمؤلفه را برای هویت ایرانی استخراج و آن ها را در قالب مدل نظری بر مبنای روش داده بنیاد ارائه نموده است. مؤلفه های اصلی هویت ملی در این مدل عبارتند از سرزمین، زبان، فرهنگ، تاریخ، دین و نماد.
هرمنوتیک فلسفی و برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال یازدهم بهار ۱۳۹۱ شماره ۴۱
113 - 136
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک رشته ای نو ظهور در حوزه تفکّر مغرب زمین است که پیشینه آن به نهضت اصلاح دینی و عصر روشنگری باز می گردد. این شاخه در دهه های اخیر رونق یافته است و در کنار معرفت شناسی، فلسفه تحلیلی و زیبایی شناسی، شأن فلسفی ویژه ای احراز کرده است. به گونه ای که می توان ادّعا کرد از دهه هفتم قرن بیستم، هرمنوتیک به وجهه غالب تفکّر فلسفی معاصر غربی تبدیل گشته و بر دیگر گرایش های نظری تفوّق یافته است. آنچه که در مورد هرمنوتیک قابل توجّه است، گستره مباحث و تلقّی های متنّوع و گسترده از آن است. این علم که ابتدا تنها به عنوان روشی برای تفسیر کتب مقّدس مورد استفاده قرار می گرفت در قرن نوزدهم توسط دیلتای به عنوان «روش شناسی خاصّ علوم انسانی» در جهت ارتقای اعتبار و ارزش این علوم و همطراز کردن آنها با علوم تجربی معرّفی شد. امّا از اوایل قرن بیستم هرمنوتیک با تلاش های مارتین هایدگر تا حدّ یک مکتب فلسفی ارتقا پیدا کرد؛ مکتبی که بر خلاف گذشته تنها به مقوله فهم متن و روش شناسی خاصّ علوم انسانی محدود نشده و مطلقِ فهم را در دستور کار خویش قرار داده است. ورود هرمنوتیک به عرصه برنامه درسی با تلاش های نظریه پردازان نو مفهوم گرایی چون پاینار، رینولدز، اسلتری و... امکان پذیر گشته است. اگر چه مدّت زمان زیادی از ورود این مکتب فلسفی به حوزه برنامه درسی نمی گذرد، امّا در همین مدّت کوتاه نیز حیطه های مختلفی چون نظریه پردازی برنامه درسی، پژوهش در برنامه درسی و برنامه ریزی درسی تا حد زیادی تحت تأثیر آموزه های هرمنوتیکی قرار گرفته اند. این مقاله در صدد است با مروری اجمالی بر تاریخچه و ریشه کلمه هرمنوتیک، شرایط برنامه درسی را از حیث نظریه پردازی، پژوهش و برنامه ریزی در حیطه هرمنوتیک فلسفی، با تأکید بر دیدگاه های هایدگر و گادامر، مورد بررسی قرار دهد. نتیجه این بررسی نشان می دهد که تحت تأثیر این مکتب فلسفی، نظریه پردازی، پژوهش و برنامه ریزی برنامه درسی ماهیّتی تکثّر گرا، دیالکتیکی و بافت محور خواهد داشت.
ارائه راهکارهای مناسب برای ورود آموزش شیمی سبز به برنامه درسی شیمی دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴۸
71 - 92
حوزه های تخصصی:
شیمی سبز یعنی ساخت و تولید محصولات جدید با استفاده از روش های جدیدی که متناسب با اهداف سه گانه محیط زیست پایدار، اقتصاد پایدار و جامعه پایدار باشد. هدف این مقاله ارائه راهکارهایی برای وارد کردن آموزش شیمی سبز به برنامه درسی شیمی دوره متوسطه با استفاده از تجارب کشورهای پیشرفته در این زمینه است. پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی است، که با روش تطبیقی بِردی3 و توصیفی تحلیلی، برنامه درسی آموزش شیمی سبز در کشورهای آمریکا، استرالیا، چین، انگلستان و ایران را بررسی کرده است. مقاله حاضرتلاش می کند، عناصر اساسی برنامه درسی از جمله منطق، هدف ها، محتوا، روش های تدریس و شیوه های ارزشیابی آموزش شیمی سبز در این کشورها را، برای تعیین ویژگی های برنامه درسی شیمی سبز در برنامه درسی دوره متوسطه بررسی نماید. نتایج به دس ت آمده بیانگر آن است که اگرچه برنامه درسی ش یمی در ایران به طور غیرمستقیم ارتباط قابل توجهی با شیمی سبز دارد، اما بین برنامه درسی آموزش شیمی سبز در ایران با کشورهای پیشرفته تفاوت هایی وجود دارد. بنابراین، با توجه به یافته های حاصل از این بررسی، راهکارهایی به منظور تلفیق آموزش شیمی سبز در برنامه درسی شیمی ارائه شد. سپس راهکارهای پیشنهادی به نظرخواهی متخصصان و کارشناسان برنامه درسی، اس اتید شیمی، آموزش شیمی و کارشناسان مح یط زیست گذاشته شد و نقطه نظرات آنان در این زمینه به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری گردید. مصاحبه شوندگان معتقد بودند که راهکارهای پیشنهادی ، مناسب تلفیق با برنامه درسی شیمی است و ورود این مباحث به برنامه درسی شیمی ضروری می باشد. نتیجه این پژوهش می تواند در تهیه برنامه درسی جدید شیمی و یا غنی سازی برنامه درسی فعلی در ارتباط با تلفیق آموزش شیمی سبز مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی میزان رعایت اصول علمی قصدشده مربوط به عنصر ارزشیابی در درس تفکر و پژوهش پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۵۵
22 - 36
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی میزان رعایت اصول قصدشده در ارزشیابی از برنامه درسی درس تفکر و پژوهش پایه ششم ابتدایی بوده است. نوع پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی و پیمایشی (ترکیبی از مشاهده، پرسش نامه و مصاحبه) و جامعه آماری بخش پرسش نامه ای آن مدرسان، کارشناسان و معلمان استان های اصفهان و چهارمحال و بختیاری بوده اند. با توجه به کم بودن تعداد متخصصان (40 نفر)، تمامی آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند و از معلمان و کارشناسان به روش تصادفی طبقه ای نمونه گیری شد (286 نفر). در بخش مشاهده ای، 95 کلاس مورد مشاهده قرار گرفت و با 180 کارشناس، مدرس و معلم نیز مصاحبه هدفمند صورت به عمل آمد. داده ها از طریق پرسش نامه، مصاحبه و مشاهده گردآوری شد. برای تعیین روایی، از روایی محتوا و روایی سازه استفاده گردید. پایایی پرسش نامه ها به روش آلفای کرونباخ، پایایی مشاهده ها از روش پایایی مشاهده گر مربوط به ملاک و برای پایایی مصاحبه ها به روش پیاده سازی عینی و دقیق گفتار مصاحبه شوندگان عمل شد. طبق نظر معلمان و کارشناسان تا حدودی (34/3= X، طبق نتایج مشاهده گران در حد کم (58/2=X)، اصول علمی قصدشده مربوط به عنصر ارزشیابی، در درس تفکر و پژوهش به کارگیری شده است. نتایج نشان می دهد که توجه به اصول علمی قصدشده ارزشیابی، مانند استفاده از روش های ارزشیابی فرایندمحور، مشارکتی و گروهی به جای ارزشیابی هدف محور، تا حدودی رعایت شده است.
نقد فضای بومی سازی شده در کتب درسی آموزش زبان های خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۵۷
47 - 70
حوزه های تخصصی:
بر اساس انتقادهایی که از مبانی علم جدید، پیرامون مسائل هویت ملی و هویت اجتماعی در پِی پدیده جهانی شدن به ویژه در بخش آموزش زبان های خارجی و برنامه ریزی زبانی در شاخه جامعه شناسی زبان، صورت گرفته مفاهیم تازه تری همچون «دانش بومی» و «بومی سازی» به وجود آمده اند. در این راستاست که نظام آموزشی می تواند نقش بی بدیلی در شکل دهی به هویت ملی افراد هر جامعه ایفا کند. در این میان کتاب های درسی و محتوای آموزشی را باید ابزاری اساسی در انتقال مفاهیم، ارزش ها، هنجارها و حتی آموزه های فرهنگی و مذهبی در میان افراد جامعه دانست که در شکل دادن به شخصیت کودکان و نوجوانان جامعه نقش مهمی دارد. هدف آموزش در عصر حاضر، حفظ و اعتلای هویت و ارزش های ملی دانش آموزان، ضمن حضور در دهکده جهانی است. بر این اساس، پژوهش حاضر قصد دارد به نقد فضای بومی سازی شده در کتب درسی آموزش زبان انگلیسی و فرانسه بپردازد. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و روش، اسنادی- تحلیلی است و در آن برای تجزیه وتحلیل اطلاعات، از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کتاب های دوره راهنمایی زبان فرانسه و کتاب های پایه هفتم و هشتم زبان انگلیسی است. از پژوهش این نتیجه به دست آمد که مؤلفه های هویت ملی در کتاب های زبان انگلیسی به مراتب بیشتر از کتاب های درسی زبان فرانسه است. علی رغم حضور کم رنگ برخی از ابعاد هویت ملی و یا فقدان پردازش مناسب و متوازن برخی از ابعاد دیگر در کتب هر دو زبان، بااین حال واردنمودن مؤلفه های هویت ملی و بومی سازی کتاب های درسی، اقدامی ارزشمند می باشد.
رویکردهای مواجهه با برنامه درسی فلسفه برای کودکان و معرفی راهکار مناسب برای کاربست آن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۵۸
50 - 70
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله پژوهشی بررسی رویکردهای مواجهه با «برنامه درسی فلسفه برای کودکان» و انتخاب راهکار مناسب برای به کارگیری این برنامه در ایران است. پژوهش از نوع کیفی بوده و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در مراحل پژوهش ابتدا برنامه درسی فلسفه برای کودکان، وابسته به موسسه پیشبرد فلسفه برای کودکان، معرفی و نقاط قوت و ضعف آن بررسی شد. آنگاه رویکردها و راهکارهای مواجهه با این برنامه به عنوان یک برنامه تربیتی جدید در ایران بررسی و تحلیل گردید. در آخر راهکار مناسب برای کاربست این برنامه در ایران پیشنهاد شد. نتایج نشان می دهد که برنامه درسی فلسفه برای کودکان با توجه به شرایط بومی، فرهنگی و فلسفه حاکم بر نظام تربیتی ایران دارای نقاط قوت و ضعف است. لذا با نظر به قوت ها و ضعف های برنامه سه رویکرد در مواجهه با کاربست این برنامه در ایران شناسایی شد: اول «رویکرد حذفی» که با توجه به نقاط ضعف برنامه راهکار را در «حذف کامل برنامه» می بیند. دوم «رویکرد انفعالی جذبی» که با توجه به نقاط قوت برنامه بر راهکار «جذب کامل برنامه» تأکید دارد. سوم «رویکرد بومی سازی» که با نظر توأمان به نقاط قوت و ضعف برنامه، راهکار حفظ، اصلاح، پالایش و توسعه برنامه را پیشنهاد می دهد. این رویکرد با در نظر گرفتن نقاط ضعف برنامه از آسیب های احتمالی آن در نظام تربیتی ایران جلوگیری نموده و برنامه ای متناسب با فضای فلسفی و فرهنگ بومی ایران را بازتولید می نماید. مقاله از میان رویکردها و راهکارهای یادشده با پیشنهاد رویکرد بومی سازی، راهکار «حفظ، اصلاح، پالایش و توسعه برنامه» را به عنوان گزینه مناسب برای به کارگیری برنامه درسی فلسفه برای کودکان در ایران پیشنهاد می کند.
مطالعه تطبیقی آموزش شیمی سبز در برنامه درسی مدارس متوسطه (ایران و چهار کشور پیشرفته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۱
67 - 90
حوزه های تخصصی:
باور عمومی این است که تکلیف شب بر یادگیری و عملکرد تحصیلی اثرگذار است، ولی در تحقیقات این مقاله حاصل یک پژوهش کیفی است که با روش تطبیقی و به کمک الگوی بردی، برنامه درسی آموزش شیمی سبز در کشورهای آمریکا، استرالیا، چین و انگلستان را بررسی کرده است. مقاله حاضر تلاش می کند، عناصر اساسی برنامه درسی آموزش شیمی سبز را در کشورهای مورد مطالعه بررسی کند. نتایج به دست آمده، شباهت ها و تفاوت های بین منطق، اهداف، محتوا، روش های تدریس و شیوه های ارزشیابی در بین کشورهای مورد مطالعه و ایران را نشان می دهد. شباهت ها بیشتر در منطق و اهداف برنامه درسی قصد شده موجود دارد، اما تفاوت ها بیشتر در محتوا، روش های تدریس و شیوه های ارزشیابی دیده می شود. نتایج به دست آمده از این پژوهش می تواند به برنامه ریزان آموزشی و مؤلفان کتاب های درسی کمک کند تا با دید وسیع تری نسبت به بهبود برنامه درسی شیمی سبز اقدام نمایند.
پدیدارشناسی؛ رویکردی نوین در فهم برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶۲
127 - 146
حوزه های تخصصی:
«دنیای طبیعی برنامه درسی» با پهنایی به اندازه میلیون ها نفری که هر روز بخشی از حوزه آموزش و یادگیری را تشکیل داده اند، اگر با پیش داوری، مفروضه انگاری و نظرورزی های نابه جا آلوده نشود، بهترین منبع برای درک عمیق و کاربردی فعالیت های حوزه برنامه درسی است. همان گونه که بزرگان بسیاری معتقدند، پژوهش پدیدارشناختی، فرصتی برای بررسی دقیق ترِ زوایا و لحظاتی در آموزش است که ما قبل از این، به راحتی از کنار آن ها عبور کرده ایم. هدف از این مقاله، پیشنهاد استفاده مناسب از این گونه پژوهش در مسائل مربوط به برنامه درسی، به پژوهشگران و به اشتراک گذاشتن بخشی ضروری از دانش و درکی است که علی رغم پیچیدگی های کاربرد این روش، می بایست در پژوهشگر این حوزه وجود داشته باشد. نویسنده بر اساس تجارب انجام این پژوهش در حوزه برنامه درسی، شکل گیری و بنیان های فلسفی پدیدارشناسی، همچنین الزامات شروع و مراحل انجام این پژوهش به زبانی ساده را ارائه داده است.
بازشناسی مفهوم و تبیین جایگاه زبان امکان در برنامه های درسی و آموزش با تأکید بر دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
85 - 104
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر از نوع پژوهش فلسفی تحلیل مفهومی بوده است. لذا نخست با روش «تفسیر مفهومی»، به بازشناسی مفهوم «زبان امکان» پرداخته و معانی گوناگون آن را به اجمال بررسی کرده است. بحث مقدماتی روشن ساخت که زبان امکان یک ظرفیت و قابلیت ارجمند به جای مطلق صحبت کردن است که فرضیه ها را به چالش می کشد و دانش آموزان را از تفکر محدود خود بیرون می آورد. سپس درباره کاربرد زبان امکان در برنامه های درسی و آموزش به روش مفهوم پردازی بحث شد. این موضوع متضمن پذیرش اصل تازه ای در طراحی آموزشی است تا چگونگی پاسخ گو بودن آموزش به قدرت زبان امکان را، به عنوان یک ابزار ذهنی و یک منبع مغتنم در فرایند یاددهی - یادگیری، در کانون توجه قرار دهد. در بخش بعدی، به روش ارزیابی ساختار مفهومی، ضرورت پرورش زبان امکان معلمان در نظام های تعلیم وتربیت از ابعاد گوناگون مورد بحث واقع شده است. از جمله این ابعاد می توان به نقش برنامه درسی در فعلیت بخشیدن به ظرفیت های بالقوه ذهنی یا «ساختن ذهن» با استفاده از نظر دانش آموزان و معلمان، نقش زبان امکان معلمان در پرورش خلاقیت، طرح مسئله، و پرورش سوادهای چندگانه در دانش آموزان اشاره کرد. در آخرین بخش مقاله و در مقام جمع بندی، برای خروج از وضعیت نامطلوب کنونی ارائه طریق شده است.
ارزیابی نقش ها، روش ها و انواع ارشادگری در برنامه درسی دوره های آموزشی منطقه ویژه اقتصادی بندر امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
86 - 104
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارزیابی نقش ها، روش ها و انواع ارشادگری در برنامه درسی دوره های آموزشی منطقه ویژه اقتصادی بندر امام خمینی بود. روش پژو.هش توصیفی – پیمایشی بود و جامعه آماری شامل کلیه فراگیران دوره های آموزشی منطقه ویژه اقتصادی بندر امام خمینی بر اساس برنامه درسی دوره های آموزشی بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 106 نفر از فراگیران انتخاب شدند، و با استفاده از مقیاس نقش ارشادگر راگینز و مک فارلین که روایی و پایایی آن محاسبه شده بود، داده های لازم جمع آوری شده، و با نرم افزار SPSS 23 و روش های تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر، و مجذورخی، تحلیل شدند. نتایج نشان داد: 1- تفاوت معنی داری بین میزان ایفای نقش های ارشادگری مدرسان وجود دارد، اما هیچیک از نقش ها غالب نیستند؛ 2- روش غالب ارشادگری مدرسان از دیدگاه فراگیران، ترکیبی از روش های رسمی و غیر رسمی است؛ 3- نوع غالب ارشادگری مدرسان از دیدگاه فراگیران، آموزش عملی است. با توجه به نتایج به دست آمده، استفاده از برنامه درسی با تأکید روش های عملی ارشادگری و شیوه های رسمی و غیر رسمی اثرگذاری مطلوبی بر یادگیری فراگیران خواهد داشت.
برنامه درسی سواد حقوقی دوره متوسطه: یک مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
105 - 133
حوزه های تخصصی:
آموزش حقوق و سواد حقوقی راه حل عملی برای تقویت و تحکیم پایه های زندگانی اجتماعی است. اگر مردم به حقوق و وظایف خود آگاهی داشته باشند، اجرای عدالت و تعادل منافع مختلف در جامعه بسیار آسان تر خواهد بود. پژوهش حاضر با رویکرد ترکیبی، از نوع اکتشافی متوالی و مدل طبقه بندی اجرا شد. بخش کیفی با استفاده از روش مطالعه موردی کیفی، و بخش کمّی با استفاده از روش توصیفی پیمایشی انجام شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، اعضای هیئت علمی رشته های حقوق و روان شناسی تربیتی، و اعضای گروه درسی علوم اجتماعی دفتر تألیف کتاب های درسی متوسطه وزارت آموزش و پرورش بودند. جامعه آماری در بخش کمّی دبیران علوم اجتماعی شهر شیراز که تعداد 130 نفر بودند که با روش نمونه گیری بخش کیفی، نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، و در بخش کمی، روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بود. در بخش کیفی و در قالب 194 مضمون پایه، برنامه درسی سواد حقوقی مشتمل بر پنج فصل طراحی شد. بخش کمی نیز نشان داد که برنامه درسی طراحی شده از تناسب، تجانس و توازن قابل قبولی برخوردار است. بر اساس نتایج به دست آمده می توان برنامه درسی سواد حقوقی را به عنوان یک واحد درسی برای دانشجویان کارشناسی رشته های مختلف در برنامه درسی عمومی قرار داد