مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
توجه به جنبه های اجتماعی تربیت، از وظایف اصلی برنامه های درسی است و توجه به مبانی نظری علوم اجتماعی می تواند برنامه ریزان درسی را در زمینه استحکام بخشی به برنامه های درسی کمک کند. نظریه کارکردگرایی، از جمله نظریات مطرح در این زمینه است و این سؤال درباره آن مطرح است که این نظریه چه دلالت هایی برای برنامه های درسی دارد. در این پژوهش، از روش استدلال استنتاجی استفاده شده است. یافته های پژوهش به طورکلی نشان می دهند که کارکردگرایی اصولاً جدایی مدرسه از بافت اجتماع را رد می کند و بر آمادگی دانش آموزان برای حضور در جامعه تأکید دارد. از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که کارکردگرایی به طور اخص برای هریک از عناصر برنامه درسی، از جمله معلم، دانش آموز، شیوه های یاددهی یادگیری، ارزشیابی و محتوای آموزشی، وظایف ویژه ای قائل است که با جامعه ارتباط درهم تنیده ای دارد.
ارائه الگویی نظری در برنامه درسی آموزش حرفه ای براساس فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش ارائه الگویی نظری در برنامه درسی آموزش حرفه ای براساس فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش کیفی از نوع تحلیلی – استنتاجی است؛ بدین معنا که براساس الگوی استنتاجی فرانکنا از قرار گرفتن اهداف و مبانی در کنار هم اصولی استخراج شده است. ابزار جمع آوری داده ها فیش برداری است. جامعه تحلیلی این پژوهش فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی در ایران و کلیه منابع موجود در زمینه آموزش حرفه ای است، نمونه گیری از این جامعه به طور هدفمند براساس عناصر برنامه درسی آموزش حرفه ای صورت گرفته است. روش تحلیل داده ها دسته بندی، کدگذاری و تفسیر بوده که به طور مستمر و همزمان با جمع آوری داده ها انجام شده است. یافته های حاصله حاکی از این است که اهداف آموزش حرفه ای عبارتند از: پاکی، سلامت، قوت جسمانی، دانشِ کسب مهارت و بینش نسبت به حرفه ها و ارتقای روحیه مشارکت پذیری در حین آموزش حرفه ای. علاوه بر این برخی اصول مستخرج از الگوی نظری در بخش محتوای آموزش حرفه ای عبارتند از ارتقای درک و فهم در مورد اصول ایمنی در کار و حرفه، ارتباط محتوا با موضوع مورد مطالعه، توأم کردن شواهد و دلایل حاکی از مطابقت علم با عالم واقع درباب علوم زمینه ای حرفه ها، کاوش در ابعاد تاریخی و اجتماعی حرفه ها، ارتباط محتوا با نیازهای حرفه ای آینده شاگردان، لحاظ کردن جنبه های دانش، مهارت و بالاخره بینش نسبت به کار و حرفه. در بخش یادگیری نیز این اصول عبارتند از: ایجاد زمینه های فرضیه پروری، تعامل یادگیرندگان با یکدیگر و دارا بودن فضل در کمک به همسالان. در بخش یاددهی این اصول عبارتند از: پیدایش عمل ماهرانه و تحول در بینش نسبت به حرفه، تذکر مضامین اسلامی در زمینه کار و حرفه، ایجاد زمینه های مناسب در حین آموزش برای پرورش روحیه مشارکت پذیری، داشتن دید جامع نگر در فرآیند یاددهی، برقراری عدالت تربیتی در حین آموزش حرفه ای، تناسب تکلیف در زمینه کار و حرفه با توان و ظرفیت یادگیرندگان؛ و نهایتا در بخش ارزشیابی این اصول عبارتنداز : ارتقای احساس مسئولیت شاگردان نسبت به ارزیابی دانش، مهارت و بینش خود نسبت به حرفه ها، لحاظ کردن سطوح دانش، مهارت و بینش نسبت به حرفه ها در امر ارزشیابی، توجه به ظرفیت و توانایی یادگیرندگان در امر ارزشیابی.
ماهیت گفتمان سازی آموزه های انقلاب اسلامی و ویژگی های آن در برنامه های درسی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی چیستی گفتمان سازی آموزه های انقلاب اسلامی در برنامه های درسی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران و ویژگی های آن صورت گرفته است. روش پژوهش کیفی از نوع تحلیلی است. جامعه تحلیلی کلیه پایگاه های اطلاعاتی مرتبط با موضوع تحقیق بوده که ابتدا شناسایی و سپس به صورت هدفمند و عمیق مطالعه و به طور مستمر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های حاصله حاکی از این است که در این پژوهش ابتدا ماهیت و چیستی گفتمان سازی تبیین و ده ویژگی اساسی با تأکید بر ایدئولوژی، شناسایی دال های شناور نما و متناقض با ایدئولوژی، توجه به فطرت، دارا بودن وجهه اجتماعی، برنامه ریزی، هژمونی سازی، مطالبه گری، قابل دسترس سازی، گفتمان سازی به مثابه فناوری قدرت نرم و توجه به اقتضائات سیاسی-اجتماعی احصا گردید. علاوه بر این پیامدهای نظری حاصل از رویکرد گفتمان سازانه در برنامه های درسی از دو منظر کلان/اساسی و فنی/ویژه و همچنین پیامدهای عملیِ آن از حیث تأثیر رویکرد مذکور بر سه حوزه شناخت، نگرش و عملکرد فراگیران در مواجهه با آموزه های انقلاب اسلامی و افزایش قدرت نرم نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق برنامه های درسی بررسی گردید.
طراحی چارچوب برنامه درسی تربیت جنسی بر اساس مبانی تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش طراحی و اعتباربخشی برنامه درسی تربیت جنسی براساس مبانی قرآن و روایات معصومین(ع) برای دوره متوسطه بوده است. به منظور تحقق هدف از راهبرد کیفی با رویکرد آمیخته(کیفی؛ روش تحلیل محتوای استقرایی و کمی؛ روش توصیفی-پیمایشی) استفاده شد .حوزه پژوهش در بخش کیفی شامل کتب، مقالات و متون اسلامی مرتبط با تربیت جنسی از جمله متون و منابع اصیل اسلامی چون)نرم افزار(قرآن کریم و بسته محتوایی)نرم افزار(جامع الاحادیت بوده است که براساس نمونه گیری هدفمند، احادیث و روایاتی که با تربیت جنسی مرتبط بوده اند انتخاب و به طور عمیق مورد مطالعه و به طور مستمر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در بخش اعتباربخشی جامعه مورد مطالعه متخصصان حوزه علوم تربیتی، روان شناسی و معارف اسلامی که دانش و بینش حرفه ای در حوزه تربیت جنسی داشته بوده اند. ابتدا براساس مبانی قرآن و روایات معصومین هفت مقوله اصلی شامل: توجه به غریزه جنسی به عنوان یک نیاز، ازدواج راه طبیعی و پذیرفته شده، پاسخ دهی به غریزه جنسی، معاشرت و تعامل شایسته زن و مرد)با جنس مخالف(، عفت و پاک دامنی، رعایت حریم روابط در ارتباطات خانوادگی و اجتماعی، پرهیز از نابهنجاری جنسی و تولید نسل استخراج گردید. براساس مقوله های اصلی استخراج شده در عنصر اهداف برنامه درسی تربیت جنسی برای سه بعد شناختی، عاطفی و مهارتی دوازده هدف استنباط گردید و نیز برای رئوس محتوای کتب درسی پنج محور اصلی و بیست و شش عنوان مطرح شد. برای روش های یاددهی –یادگیری روش های مستقیم با چهار نوع روش و روش های غیرمستقیم با پنج روش یاددهی-یادگیری پیشنهاد شد. همچنین برای ارزشیابی برنامه درسی تربیت جنسی با تاکید بر ارزشیابی کل برنامه درسی و نیز ارزشیابی برنامه درسی تجربه یا کسب شده، مقوله ها معرفی گردید.
ارائه مدل برنامه درسی تربیت سیاسی بر اساس ساحت تربیت اجتماعی – سیاسی سند تحول بنیادین آموزش وپرورش برای دانش آموزان دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه مدل برنامه درسی تربیت سیاسی بر اساس ساحت تربیت اجتماعی-سیاسی سند تحول بنیادین برای دانش آموزان دوره متوسطه اول با رویکرد کیفی انجام شد. نمونه مورد مطالعه بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس قاعده رسیدن به حد اشباع در تحقیقات کیفی، با حضور 14 نفر صاحب نظران حوزه برنامه ریزی درسی و تربیت سیاسی، 9 نفر اعضا گروه تألیف کتاب های درسی و 6 نفر از سرگروه های معلمان، صورت گرفت. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش های تحلیل محتوای مقوله ای و مضمون استفاده شد. نتایج نشان داد مبانی فلسفی برنامه درسی تربیت سیاسی رئالیسم اسلامی؛ نظریه مطلوب برنامه درسی، نظریه تحول گرا؛ ساختار مفهومی برنامه درسی تربیت سیاسی شامل عدالت، عزتمندی، قانون مداری، انتخاب، مسئولیت پذیری، شناسایی وظایف نهادهای سیاسی، مشارکت، میهن دوستی؛ ساختار سازمان دهی برنامه، تلفیقی (وحدت در درون یادگیرنده) و ساختار نحوی برنامه درسی تربیت سیاسی تفسیری و انتقادی است. به دنبال این یافته ها کیفیت عناصر نه گانه مورد بررسی و تائید صاحب نظران قرار گرفت و در نهایت نتایج نشان داد دروس مطالعات اجتماعی، فارسی، مهارت های نگارشی و فرهنگ و هنر از بیشترین پتانسیل برای پرداختن به برنامه درسی تربیت سیاسی در دوره متوسطه اول برخوردارند. در نتیجه می توان گفت که جامعیت و توجه به عناصر مؤثر برنامه درسی فوق الذکر می تواند به بهبود سطح دانش، نگرش و بینش سیاسی دانش آموزان متوسطه اول کمک کند.
تدریس به عنوان رشته عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هشتم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۲
41 - 66
حوزه های تخصصی:
تدریس حرفه معلمان است که باید آن را در دانشگاه بیاموزند. اما، آنان در دانشگاه های نظری ما چیزی جز نظریه های تدریس و یادگیری نمی آموزند. آنچه در حال حاضر تخصص تدریس خوانده می شود، چیزی جز دانستن نظریه های تدریس و یادگیری نیست؛ نظریه هایی که در بهترین حالت به فن فروکاسته شده اند و عنوان فاخر روش ها و فنون تدریس را یدک می کشند. هدف این مقاله، دفاع از تدریس به عنوان یک رشته عملی است. با تکیه بر «عملی» شواب استدلال شده است، چنانچه جداً برای رشد حرفه تدریس و تحقق معلم پژوهنده اهمیت قائلیم، باید تدریس را به عنوان یک رشته عملی به رسمیت بشناسیم. در پرتو نظریه عملی و با نظر به جنبه عملی تدریس، از شرایطی متفاوت برای رشد حرفه تدریس می توان سخن گفت. در اینجا درباره دو شرط (1) دریافت مسائل عملی و (2) دریافت کثرت نظریه ها بحث شده است. همچنین، به شواهدی عینی اشاره شده است که موجودیت تدریس به عنوان یک رشته عملی را تأیید می کنند. شواهدی چون وجود مفاهیم، نظریه ها، ساختارها، روش ها، نهادها و از همه مهم تر، وجود پارادایم تحقیقات عملی.
جستاری پیرامون «نظریه عملی» شوآب و دلالت های آن برای آزادسازی تصمیم گیری درباره برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هشتم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۲
127 - 158
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا ابعاد مختلف نظریه «عملی» در قلمرو برنامه درسی از طریق مراجعه مستقیم به آثار ژوزف شوآب به عنوان بنیان گذار این نظریه، مطرح شده و سپس دلالت های این نظریه برای یکی از موضوعات بحث برانگیز برنامه ریزی درسی، یعنی آزادسازی تصمیم گیری درباره برنامه درسی از سیطره تشکیلات مرکزی، موردبررسی قرار می گیرد. به طور طبیعی، پاسخگویی به نیازهای مناطق مختلف از سوی یک مرکز ملی برنامه ریزی درسی ممکن نیست. برای اینکه برنامه درسی با شرایط محیطی مناطق مختلف کشور سازگار شود بایستی این مناطق بتوانند برحسب ظرفیت های خود به جریان تصمیم گیری ها ورود پیدا کنند. این مباحث در «نظریه عملی» شوآب با بحث تصمیم گیری مبتنی بر موقعیت های تربیتی عملی مرتبط است.
بررسی عملکرد برنامه درسی مبتنی بر تربیت هنری در درس علوم تجربی پایه ششم ابتدایی با توجه به مؤلفه های نظام آموزشی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۷
103 - 120
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی عملکرد برنامه درسی مبتنی بر تربیت هنری در درس علوم تجربی پایه ششم با توجه به مؤلفه های نظام آموزشی در ایران، پرداخته شده است. مؤلفه های تربیت هنری در نظام آموزشی که از سند برنامه درسی ملی استخراج شده شامل؛ پرورش حواس، ایجاد حس زیبایی شناسی، قدرت تخیل و خلاقیت، ایجاد مهارت های زبانی، خلق آثار هنری است. با در نظر گرفتن عناصر برنامه درسی (هدف، محتوا، روش های تدریس، ارزشیابی) چک لیستی با توجه به مؤلفه های تربیت هنری تهیه و تدوین شد که دارای روایی و پایایی مناسبی بود. نمونه مورد نظر 60 نفر از دانش آموزان پایه ششم بود. آموزش با توجه به مؤلفه های تربیت هنری در درس علوم پایه ششم توسط معلم آموزش دیده در درس علوم در گروه آزمایش طی جلسات معینی انجام پذیرفت و معلم در پایان هر جلسه در چک لیست مربوطه، با توجه به عملکرد هر یک از دانش آموزان علامت گذاری می نمود. نتایج نشان می دهد؛ تدریس معلم در مؤلفه های تربیت هنری؛ پرورش حواس و ایجاد حس زیباشناسی و خلق آثار هنری نتایج مثبت و معناداری در درس علوم در پی داشته است و باعث رشد این خصوصیات در دانش آموزان گروه آزمایش شده است، و این در حالیست که در مؤلفه های قدرت تخیّل و خلاقیت و ایجاد مهارت های زبانی، برنامه درسی تربیت هنری نتوانسته است تغییرات مثبت و معناداری در عملکرد دانش آموزان به وجود آورد.
تبیین دلایل شکست اصلاحات آموزشی و میزان مقاومت معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۸
159 - 178
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین دلایل شکست اصلاحات آموزشی و میزان مقاومت معلمان در مواجهه با طرح های اصلاحی برنامه درسی است. ابتدا با روش سنتز پژوهشی، پژوهش های موجود در زمینه مورد بحث گردآوری شده، سپس جهت مطالعه میزان مقاومت معلمان، واکنش های 137 معلم دوره ابتدایی (پایه های اول، دوم و سوم) نسبت به اصلاحات آموزشی جمع آوری و تحلیل شده است. نتایج نشان داده است اصلاحات آموزشی با مقاومت معلمان تازه کار و باسابقه مواجه است. جامعه آماری پژوهش شامل 78 نفر معلم روستایی و 59 نفر معلم شهری کم سابقه و پر سابقه بودند. یافته ها نشان داد حدود 68 درصد معلمان مرد روستایی و شهری مخالف تغییرات بودند. این یافته بین معلمان روستایی زن نیز 67 درصد بود. درصد مخالفان در بین معلمان زن شهری اندکی کمتر و 59 درصد بود. آزمون تی نشان داد بین معلمان زن و مرد، معلمان شهر و روستا و معلمان کم سابقه و پر سابقه تفاوت معنی داری در نحوه رویارویی با تغییرات وجود ندارد. مجموع یافته های سنتز پژوهی و پیمایشی نشان داد شکست اصلاحات آموزشی در ایران به دلایل زیر اتفاق می افتد: عدم زنده انگاری پدیده مدرسه، برنامه درسی و گروه اجرا کننده آن و در نظر نگرفتن بعد فرهنگی در اصلاحات آموزشی. نمی توان بدون درک عملکرد واقعی مدارس به تغییر خوش بین بود. نقطه شروع اصلاحات در تحول بنیادین اخیر، درک شیوه های عملکرد واقعی مدارس نبوده است. در آخر پیشنهاد هایی برای اجرای مؤثر تغییرات ارائه شده است.
بازشناسی مؤلفه های زیبایی شناسی و هنر برای برنامه درسی از منظر منابع مکتوب و دیدگاه صاحب نظران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
49 - 70
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، زیبایی شناسی و هنر را به عنوان یک پارادایم و چشم انداز برنامه درسی بررسی نموده است تا مؤلفه ها و آموزه هایی که پارادایم مذکور می تواند برای یک برنامه درسی داشته باشد را ارائه کند. بدین منظور ابتدا منابع مکتوب دو رشته مطالعات برنامه درسی و هنر که با روش نمونه گیری زنجیره ای بدست آمده بودند مطالعه و سپس دیدگاه صاحب نظران دو رشته مذکور که با نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند بررسی شد. روش تحقیق حاضر از نوع رویکرد آمیخته بود که از روش مطالعه کتابخانه ای و مصاحبه برای داده های کیفی و از روش پیمایشی و پرسشنامه برای داده های کمی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی از تحلیل تفسیر و استنباط و جهت داده های کمی از آمار توصیفی و در برآورد روایی و پایایی ابزار از روایی محتوایی و آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. نتایج نشان داد زیبایی شناسی و هنر می توانند برای برنامه درسی و عناصر آن مؤلفه هایی ارائه نماید که در این پژوهش 73 مؤلفه به دست آمد و همه آن ها در بررسی مجدد بر اساس دیدگاه صاحب نظران از منظر صبغه هنری و زیبایی شناسی داشتن، مناسب تشخیص داده شدند. کلیدواژه ها: برنامه درسی، زیبایی شناسی، هنر، مؤلفه
چارچوبی برای طراحی الگوی مطلوب برنامه درسی «کار و فناوری» (با تأکید بر دوره متوسطه اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۰
33 - 60
حوزه های تخصصی:
در بیشتر کشورها، در دوره آموزش عمومی، حوزه ای از یادگیری با هدف تربیت فناورانه تعریف شده است. این حوزه در گذشته از الگوی آموزش های حرفه ای و فنی پیروی می کرد. در دهه آخر قرن بیستم این الگو تحت تأثیر تحولات اجتماعی، اقتصادی و فناورانه به سمت آموزش فناوری نوین تغییر جهت داد. با توجه به تأکید بر تربیت فناورانه در سند چشم انداز بیست ساله، سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش و برنامه درسی ملی، این پژوهش با هدف ارائه چارچوبی برای برنامه ریزی درسی در درس کار و فناوری، به تحلیل اسناد، ادبیات پژوهشی و منابع برنامه های درسی آموزش فناوری در سطح جهانی پرداخته است. نتیجه این بررسی نشان دهنده توجه به سواد فناوری برای زندگی در قرن بیست و یکم به عنوان چشم انداز است که ایجاد درک فناورانه، توانایی استفاده و ارزیابی فناوری هدف های اصلی آن محسوب می شود. برنامه درسی کار و فناوری می تواند شامل اهداف متنوعی در برنامه درسی مطابق با دیدگاه؛ دیسیپلینی، شایستگی – محور، فرایند شناختی، ارتباط شخصی بازسازگرایی باشد که در قالب «واحد» برای تدریس آماده می شود. در این چارچوب منبع محتوا از تحلیل های سیستمی به دست می آید و در بردارنده ابعاد سه گانه مفهوم جامع فناوری؛ دانش، فرایند و زمینه است. همچنین روش تدریس با طبیعت روش هایی که مهندسان و فناوران بکار می گیرند متناسب است و سنجش دانش آموزان نیز بازتابی از روش تدریس و ماهیت فناوری خواهد بود.
ملاحظات روش شناختی پژوهش در حیطه برنامه درسی در ایران و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۰
95 - 120
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی رویکردهای پژوهش در حوزه برنامه درسی ایران و آمریکا صورت گرفته است. به این منظور دو مجله علمی-پژوهشی مطالعات برنامه درسی ایران و مطالعات برنامه درسی آمریکا با استفاده از روش نمونه گیری ملاک محور انتخاب و از میان مقاله های چاپ شده در این دو مجله، تعداد 100 مقاله داخلی و 100 مقاله خارجی مرتبط با برنامه درسی به روش نمونه گیری ملاک محور انتخاب و در چهار حیطه شامل؛ روش پژوهش، ابزار پژوهش، شیوه نمونه گیری، شیوه تحلیل آماری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در پژوهش های داخلی برنامه درسی، رویکرد کمی و در پژوهش های خارجی، رویکرد کیفی غالب است. همچنین، بررسی روند تحول رویکردهای پژوهش مربوط به حوزه برنامه درسی ایران در پنج سال مورد مطالعه (1388 تا 1393) و پژوهش های آمریکا (2009 تا 2014) نشان داد که روند پژوهش های برنامه درسی در ایران و آمریکا از کمی به کیفی و ترکیبی سیر کرده است و این روند در آمریکا وضوح بیشتری داشته است.
نقد نظریه رایج برنامه درسی پنهان؛ ضرورت چرخش پارادایمی از برنامه درسی قصد نشده به برنامه درسی قصد شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۰
123 - 144
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، نقد نظریه رایج برنامه درسی پنهان از منظر رویکرد غیر قصد شده این نوع برنامه درسی است. آنچه امروزه در ادبیات برنامه درسی، پنهان خوانده می شود ناظر به یادگیری های ضمنی است که یادگیرنده بدون قصد قبلی سیاست گذاران و برنامه ریزان برنامه درسی، بدان دست پیدا می کند. درواقع آنچه در طیف کنترلی برنامه ریزان درسی قرار ندارد، برنامه درسی پنهان خوانده شده است. این مقاله بر آن است نقدی بر این رویکرد داشته، این نوع نگاره و نگاه را به چالش کشیده و در عوض نگاه متفاوت و بدیلی ارائه نماید. در نگاه جدید، استدلال می شود برنامه درسی پنهان اساساً نمی تواند قصد نشده نباشد، چون در این صورت با مفهوم برنامه و به تبع آن، برنامه درسی پنهان در تضاد خواهد بود. این نوشتار استدلال می کند که یادگیری های دیگری غیر از برنامه درسی قصد شده در کلاس وجود دارد و شاید پر کشش تر و پرانرژی تر از برنامه درسی رسمی باشد، اما نمی تواند عنوان آن «برنامه» و «پنهان» باشد. این نوع پدیده می تواند هر چیزی به غیراز برنامه درسی پنهان باشد. همان طوری که در اصل مقاله نیز بدان اشاره شده است، محقق آن را «یادگیری» می نامد، آن هم یادگیری ضمنی، اما آن را برنامه درسی نمی داند و نیز به آن برنامه درسی پنهان اطلاق نمی کند. پایان مقاله، تأکید خود را بر ارائه قرائتی متفاوت از قرائت رایج برنامه درسی پنهان اختصاص داده و مؤلفه های این نوع برنامه را که اتفاقاً هم پنهان است و هم قصد شده در اختیار خواننده قرار می دهد.
بررسی تطبیقی برنامه درسی آموزش انشا در دوره متوسطه آلمان و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۱
99 - 128
حوزه های تخصصی:
امروزه در اغلب نظام های برنامه ریزی درسی جهان، مقوله آموزش انشانویسی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف این مقاله، شناسایی، توصیف و مقایسه عناصر و مؤلفه های آموزش انشانویسی در برنامه درسی زبان آموزی آلمان و ایران است. روش تحقیق تحلیلی استنادی بوده و اطلاعات بر اساس مراحل تطبیق جرج بردی جمع آوری و طبقه بندی شده است. نتیجه مطالعه نشان می دهد که آموزش انشا در آلمان هم در برنامه درسی زبان آلمانی و هم در سایر برنامه های درسی مانند مطالعات اجتماعی، زیست، ریاضی، علوم، هنر و مهارت های زندگی به صورت یک مهارت تلفیقی ارائه می شود در حالی که در ایران مهارت انشا تنها در برنامه درسی زبان فارسی به صورت تفکیکی درون رشته ای و بدون ارتیاط با سایر برنامه های درسی آموزش داده می شود. همچنین، در آلمان بر خلاف ایران آموزش انشا برای معلمان و دانش آموزان و حتی اولیا یک ضرورت آموزشی محسوب می شود و تسلط بر مهارت انشا و نویسندگی دارای منزلت فرهنگی، اجتماعی و شغلی است و هدف اصلی معلمان آلمانی، بها دادن به توانمندی دانش آموزان در تولید متن و به کارگیری آن در زندگی می باشد و در درس انشا نمره مستقلی در کارنامه ثبت نمی شود.
ماهیت و دلالت یادگیری مبتنی بر پروژه در گستره برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۲
95 - 134
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله، تبیین ماهیت و دلالت یادگیری مبتنی بر پروژه در گستره برنامه درسی می باشد. در این نوشتار، یادگیری مبتنی بر پروژه از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفت. به طوری که ابتدا، مفهوم پروژه و یادگیری مبتنی بر پروژه توصیف و در ادامه ارتباط منطقی پروژه و برنامه درسی بررسی شد. سپس رویکردهای مختلف آموزشی ارائه گردید که به وسیله آن، وجه ماهیت و دلالت یادگیری مبتنی بر پروژه مورد تأکی د قرار گرفت. برای دستیابی به تبیین فوق از روش سنتز پژوهی استفاده شد که در آن پژوهش های مرتبط با یادگیری مبتنی بر پروژه با روشی نظام مند انتخاب، واکاوی محتوایی و دسته بندی شدند. در مرحله بعد 71 پژوهش که معیارهای مورد نظر را داشتند انتخاب شدند، سپس ترکیبی از یافته های آنان طبق اصول تلفیق، بازاندیشی و بازآرایی داده ها، ارائه شده است. یافته های این پژوهش با مشخص نمودن ماهیت و دلالت این نوع یادگیری نشان می دهد که با توجه به پیشینه نظری و تجربی موجود، این ایده به عنوان یک برنامه درسی می تواند قابل طرح باشد
مبانی عصب- فرهنگی یادگیری و رشد: به سوی یک برنامه درسی پاسخگو به فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود پیشرفت فزاینده دانش بشری درباره مبانی عصب- فرهنگی یادگیری و رشد انسان، کاربردها و دلالت های برخاسته از این دانش جدید برای نظریه و عمل برنامه درسی و تدریس همچنان به عنوان حوزه ای مغفول باقی مانده است. در همین راستا، مقاله حاضر با روش مرور تلفیقی، ضمن جمع بندی یافته های پژوهش علوم اعصاب فرهنگی در حوزه یادگیری و رشد، به معرفی بینش ها و پیام های این یافته ها برای بهبود فهم یادگیری و کاربردهای آن در برنامه درسی مدارس می پردازد. نتیجه مرور مطالعات اخیر حاکی از آن است که مغز پیوسته خودش را با محیط فرهنگی سازگار می کند و ساختار و کارکرد خود را منطبق با آن تغییر می دهد. بر اساس یافته های این مطالعات، تفاوت های عصبی و رفتاری میان فرهنگ ها برخاسته از تعامل منحصر به فرد میان عوامل مختلف ژنتیکی، فیزیولوژیکی و فرهنگی است. همچنین یافته های اخیر در حوزه مغز و فرهنگ بیانگر آن است که تجربه فرهنگی نقش مهمی در شکل دهی و رشد مکانیزم های مغزی زیربنای شناخت دارد و رشد هیجانی نیز به شکلی بنیادی تحت تاثیر کیفیت محیط فرهنگی واقع می شود. این بینش های تازه ایده ای را پشتیبانی می کند که به عنوان «برنامه درسی پاسخگو به فرهنگ» شهرت یافته است. رویکرد پاسخگو به فرهنگ بر این ادعاست که احترام به جهان بینی های متفاوت معلمان و دانش-آموزان از بافت های فرهنگی متفاوت باید در کانون توجه برنامه های درسی مدارس قرار گیرد. برنامه ریزان درسی و سیاستگذاران تربیتی باید نه تنها موجودیت فرهنگ های متعدد را بپذیرند، بلکه به تنوع فرهنگی به دیده احترام نگریسته و فرصت هایی فراهم نمایند تا افراد درون فرهنگ های مختلف در شناخت و رشد فرهنگ خود و سایر فرهنگ ها سهیم شوند.
تعیین ویژگی های الگوی مطلوب برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۴
81 - 108
حوزه های تخصصی:
فراگیری زبان در دوره ابتدایی، قابلیت دانش آموزان در مهارت های زبانی را افزایش می دهد. رسیدن به این مهم، مستلزم به کارگیری الگوی مناسب برنامه درسی زبان آموزی، ویژه دوره ابتدایی است. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش تعیین ویژگی های الگوی مطلوب برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان بود. این پژوهش از نوع ترکیبی در هم تنیده است و جامعه آماری آن در بخش کمی شامل همه معلمان ابتدایی شهر کرمان بود که از میان آن ها 350 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. در بخش کیفی، نمونه آماری شامل 30 نفر از معلمان برتر استانی دوره ابتدایی بود. ابزار پژوهش در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. در بخش کیفی نیز از مصاحبه نیمه ساختارمند برای گردآوری داده ها استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از نرم افزار PLS و روش پایایی مرکب 91/0 و مقدار روایی همگرا 61/0 برآورد گردید. نتایج پژوهش اولویت های معلمان را در سه بخش مبانی، اصول و عناصر برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی مشخص ساخت. این یافته ها دلالت های مهمی برای طراحان برنامه ها و مؤلفان کتاب های درسی آموزش زبان در دوره ابتدایی دارد.
درک و نگرش معلمانِ سرگروه نسبت به درس «کار و فناوری» (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۵
95 - 118
حوزه های تخصصی:
درک و نگرش معلمان درباره برنامه درسی و تدریس خود، بر شکل گیری باور آن ها اثر می گذارد. این باور تصور معلمان از کارآمدی خود در تدریس فناوری را شکل می دهد. این تحقیق به دنبال بررسی درک و نگرش معلمان درس کار و فناوری، با توجه به اینکه قبلاً معلمان آموزش حرفه و فن بوده اند، نسبت به ماهیت برنامه درسی جدید بود. بدین منظور در یک مطالعه کیفی، از نوع موردی، با 13 نفر از سرگروه های 11 استان کشور از طریق شبکه ارتباطی تلگرام گفتگو و مصاحبه شد و داده ها با نرم افزار MaxQDA تجزیه و تحلیل گردید. در مجموع 17 مضمون فرعی در 4 مضمون اصلی شامل؛ مأموریت درس (شناخت حرفه وفن-علایق دانش آموز-کامپیوتر-کار؛ ملال آور-شایستگی ها)، محور تجارب یادگیری (فناوری به معنی فعالیت- فناوری برای توسعه- کارهای دستی- خلاقیت و کارآفرینی- چالش و حل مسئله)، منبع محتوا (کار کارگاهی- تحلیل سیستم- هردو منبع)، عواطف و نگرش (انتظار پشتیبانی – هویت رشته تدریس-مقاومت-خودکارآمدی) به دست آمد که نشان می داد معلمان سرگروه فاقد چشم انداز روشنی نسبت به برنامه درسی جدیدند و به دلیل مواجه شدن با تغییراتی که برای آن پیش بینی لازم صورت نگرفته، در مواردی، به تغییر بدبین و نسبت به کارآمدی خود دچار تردید شده اند.
مطالعه تطبیقی برنامه درسی فنی و حرفه ای (رسمی و آکادمیک) با تأکید بر قصد کارآفرینانه در بین کشورهای کانادا، آلمان و هندوستان با ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۵
143 - 174
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش مطالعه تطبیقی برنامه درسی فنی وحرفه ای سه کشور موفق دنیا در آموزش فنی و حرفه ای و کارآفرینی با ایران بود. پژوهش کاربردی توصیفی، با استفاده از روش مطالعه تطبیقی جرج بردی انجام و اهداف، محتوا، روش های تدریس و ارزشیابی با رویکرد ارتقاء قصد کارآفرینانه در فراگیران بررسی شد. نتایج: اهداف و محتوای برنامه درسی سه کشور منتخب و ایران مشابه و در راستای ایجاد قصد و مهارت های کارآفرینانه است. در آلمان و کانادا تربیت نیروی کار جهانی از اهداف برنامه درسی است. محتوای بررسی شده برنامه درسی کشورهای منتخب و ایران شبیه و توجه به فناوری و اطلاعات، علم ارتباطات، یادگیری زبان های بین المللی و محیط زیست، محتوای مکمل در برنامه درسی کشورهای منتخب است. درس هایی مانند مدیریت کسب وکار، دانش کارآفرینی در کشورهای منتخب و ایران مشترک، اما میان فعالیت های یاددهی- یادگیری و ارزشیابی کشورهای منتخب و ایران فاصله زیادی دیده شد. در ایران از روش های سنتی در تدریس استفاده می شود اما رویکرد کشورهای منتخب بر پایه روش های گروهی است. در ارزشیابی، کشورهای منتخب از روش های متنوع (استفاده از هیات ارزیاب، خودارزیابی، ارزیابی پروژه های تحقیقاتی فراگیران) استفاده می کنند و در ایران آزمون های کتبی و شفاهی استفاده می شود.
بسوی انبساط مفهومی از برنامه درسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"برنامه درسی اسلامی" یکی از مفاهیم و عرصه های نوظهور در حوزه مطالعات برنامه درسی است که دستور کار خود را به اسلامی کردن برنامه درسی بر اساس جهان بینی توحیدی اختصاص داده است. البته تاکنون مفهوم نظری روشن و قابل دفاعی از ماهیت برنامه درسی اسلامی و حدودوثغور آن عرضه نشده است. هدف این نوشتار، ارائه ایده و طرح نظری اولیه در باب برنامه درسی اسلامی و قلمرو آن است. برای نیل به این منظور، در این پژوهش محتوای آثار مطرح شده موجود در زمینه برنامه درسی اسلامی در سه مرحله توصیف، تحلیل و نقد شده است. در مرحله اول، بعد از شناسایی تک تک آثار منتشرشده در این زمینه، منظور نویسنده از برنامه درسی اسلامی و این که نویسنده به دنبال اسلامی کردن چه بُعدیا ابعادی از ابعاد معرفتی برنامه درسی بوده است، بررسی شده است. در مرحله دوم، نوع تلاش مولف –نظریه پردازی یا کاربست نظریه های متعارف غربی- در این آثار تحلیل شده است و در مرحله سوم، این آثار از حیث محتوا و کیفیت مفهوم پردازی نقد شده اند. نتایج بررسی وضعیت موجود، حاکی از وجود دو جریان اصلی نسبت به برنامه درسی اسلامی است: گرانبار کردن محتوای برنامه های درسی از ارزش های اسلامی مبتنی بر مبانی نظری دانش طراحی و تدوین برنامه درسی متعارف و موجود غربی، و برنامه درسی اسلامی به مثابه یک نظریه کلان فلسفی- ارزشی. با عنایت به ناکارآمدی، محدودنگری و غفلت از ابعاد مختلف معرفتی حوزه برنامه درسی اسلامی، پژوهش حاضر سعی دارد در قالب جریان سوم و به عنوان بدیل دو جریان قبلی، توجه صاحب نظران را به تولید دانش برنامه درسی اسلامی از طریق توسعه مباحث نظری در همه ابعاد معرفتی جلب کند. بی تردید مشارکت در گسترش دانش برنامه درسی اسلامی مستلزم روی آوردن به نظریه پردازی، به مثابه تنها شاهراه خلق دانش نو است.