مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۰۱.
۴۰۲.
۴۰۳.
۴۰۴.
۴۰۵.
۴۰۶.
۴۰۷.
۴۰۸.
۴۰۹.
۴۱۰.
۴۱۱.
۴۱۲.
۴۱۳.
۴۱۴.
۴۱۵.
۴۱۶.
۴۱۷.
۴۱۸.
۴۱۹.
۴۲۰.
برنامه درسی
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
211 - 231
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ،شناسایی آسیب های موجود در عناصر برنامه درسی تفکر و سبک زندگی مطابق با مدل علمی فرانسیس کلاین، از دیدگاه معلمان درس تفکر و سبک زندگی و دانش آموزان بوده است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به منظور دستیابی به آسیب های برنامه درسی تفکر و سبک زندگی از روش توصیفی- تحلیلی و شیوه ی جمع آوری اطلاعات، منابع کتابخانه ای، مقالات، سایت های معتبر علمی استفاده شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. جامعه آماری شامل معلمین درس تفکر و سبک زندگی دوره متوسطه اول شهر تهران و دانش آموزان پایه هفتم در سال تحصیلی 97-1396 بوده است. برای انتخاب معلمین و دانش آموزان از روش نمونه گیری هدفمند و با قاعده ی اشباع نظری استفاده شد. به این صورت که بعد از مصاحبه با 15 نفر از معلمان و20 نفر از دانش آموزان به حد اشباع رسید. برای بررسی روایی از روایی سازه، درونی و بیرونی و برای پایایی از روش بررسی اعضا و بررسی همکار استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه از شیوه مقوله بندی و کدگذاری استفاده گردید. براساس یافته های پژوهش، آسیب های موجود در عناصر برنامه درسی تفکر و سبک زندگی از دیدگاه معلمان، فعالیت های یادگیری،مواد آموزشی، ارزشیابی، گروه بندی و زمان آموزشی و از دیدگاه دانش آموزان، فعالیت های یادگیری، ارزشیابی، مواد آموزشی، زمان و فضای آموزشی بوده است.
پدیدارشناسی تجارب معلمان راهنمای کارورزی از طرح جدید کارورزی در دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
54 - 69
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر مطالعه تجربیات معلمان راهنمای کارورزی از اجرای طرح جدید کارورزی در دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان شرقی می باشد. روش: جامعه آماری این پژوهش کیفی شامل معلمان راهنمای کارورزی دانشگاه فرهنگیان آذریایجان شرقی در سال تحصیلی1396- 1395بود. 11 نفر از معلمان از طریق نمونه گیری هدفمند جهت مصاحبه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه سازمان یافته استفاده شد و تا زمان اشباع داده ها ادامه یافت. پس از ضبط مصاحبه، متن آن ها تهیه شد. سپس با استفاده از نرم افزار مکس کیودا نسخه 10 (MAXQDA10) مضامین اصلی و مضامین فرعی استخراج گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش پیشنهادی اسمیت استفاده گردید. یافته ها: یافته ها شامل 5 مضمون اصلی برداشت از کارورزی، نقش معلم راهنما، اهداف و ضرورت، نقاط قوت طرح جدید، پیشنهادات معلمان برای اجرای موفقیت آمیز طرح طرح می باشند بحث و نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان داد که طرح جدید کارورزی باعث تلفیق هرچه بیشتر نظریه و عمل می شود که مهم ترین ثمره آن، انتقال تجارب معلم راهنما به دانشجو- معلم می باشد. همچنین با توجه به اظهار نظر و نتیجه مصاحبه با معلمان راهنما، ایجاد مدارس کارورزپذیر، انتخاب معلمان باتجربه به عنوان معلم راهنما از جمله مواردی می باشند که توجه و تاکید بر آنها در حین اجرای برنامه های کارورزی می تواند منجر به بهبود کیفیت دوره های کارورزی و افزایش قابلیت و توانایی های دانشجو- معلمان شود.
شناسایی شاخص های روش های یاددهی و یادگیری مطلوب برای دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
36 - 1
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های روش های یاددهی و یادگیری مطلوب برای دروس رشتههای علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها انجام شد. در پژوهش حاضر، از طرح ترکیبی و از نوع اکتشافی متوالی استفاده شد. در بخش کیفی، از روش مطالعه موردی و در بخش کمی، از روش توصیفی – پیمایشی بهره گرفته شده است. در بخش کیفی با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیئت علمی دانشگاه های کشور که در حوزه روش های یاددهی و یادگیری اهل نظر هستند، مصاحبه نیمه-ساختاریافته به عمل آمد. جامعه آماری بخش کمی دانشجویان کارشناسی دانشگاهها بودند که به روش خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 360 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش در بخش کمی از طریق پرسشنامه محقق ساخته مستخرج از بخش کیفی جمع آوری شد. برای تعیین روایی سؤال های مصاحبه و پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل دادههای پژوهش در بخش کیفی از روش روش های ساختاری و تفسیری و در بخش کمی از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد چهارده شاخص از منظر مصاحبه شوندگان مهم ترین شاخص های روش های یاددهی و یادگیری بودند و می توان از شاخص های شناسایی شده برای ارزشیابی و بازنگری روش های یاددهی و یادگیری دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها استفاده نمود. یافته های کمی نشان داد میانگین توجه به شاخص های روش های یاددهی و یادگیری در دروس رشته های علوم انسانی دانشگاهها نامطلوب بوده و نیاز به توجه بیشتری دارد.
تبیین چارچوب مفهومی برنامه درسی سنجش شده دوره کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
239 - 217
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچویی مفهومی برای برنامه سنجش شده بر اساس ادراکات و تجربیات ذینفعان برنامه درسی دوره کارشناسی انجام شد. روش: با رویکرد کیفی پژوهش و روش نمونه گیری هدفمند، تجارب و ادراکات 31 نفر (17 عضو هیئت علمی، 12 دانشجوی دوره کارشناسی، 2 کارشناس دفتر برنامه ریزی آموزش عالی) از دانشگاه های علامه طباطبایی، تهران و خوارزمی، دانشگاه علوم پزشکی ارتش و دفتر برنامه-ریزی آموزش از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند مورد کاوش قرار گرفت. جمع آوری و تحلیل داده به صورت مداوم تا رسیدن به اشباع نظری از طریق فرایند مقایسه مداوم تداوم یافت. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی منجر به شناسایی دو مقوله اصلی « فرایندهای طراحی سنجش» و «فرایندهای قضاوتی سنجش» و شش مقوله فرعی « تعیین نقشه سنجش»، « انتخاب روش سنجش»، «تعیین افراد شرکت کننده در سنجش»، «زمینه سازی فرهنگی»، «سنجش یادگیری» و «نظارت بر سنجش» گردید. در مجموع، برنامه درسی سنجش شده ماهیتی سیال دارد و به دنبال آنست که از طریق نگاهی تعاملی (برگشت به عقب و نگاه به بافت اجرایی سنجش) زمینه تغییرات مناسب در دانشجویان و بهبود کیفیت یادگیری را بررسی کند.
طراحی الگوی برنامه درسیِ پژوهش کاربردی برای دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
122 - 97
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی برنامه درسیِ پژوهش کاربردی برای دانش آموزان دوره ابتدایی است. روش: این پژوهش دارای رویکرد کیفی بوده و از روش گراندد تئوری به عنوان روش تحقیق استفاده شده است. حوزه مورد پژوهش شامل کلیه صاحب نظران و اساتید حوزه برنامه درسی، آموزش ابتدایی و مدیریت آموزشی بود که با روش نمونه گیری هدفمند، اساتیدی که شرایط مورد نظر را داشتند مورد مصاحبه نیمه-ساختاریافته و اکتشافی قرار گرفتند که با رسیدن به اشباع نظریِ یافته ها، تعداد نمونه های پژوهش به 15 نفر رسید. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، از روش های سه مرحله ایِ کدگذاریِ (باز، محوری و انتخابی) استراوس و کوربین(1992) استفاده شد و نهایتا" الگوی برنامه درسیِ پژوهش کاربردی برای دانش-آموزان دوره ابتدایی طراحی گردید. یافته ها: نتایج حاصل از بررسی الگوی ارائه شده نشان داد که از میان مقوله های موجود در برنامه های درسی، محتوای پژوهش کاربردی، روش تدریس و روش ارزشیابی بعنوان عللی تلقی می شوند که نقشی فعال در الگوی برنامه درسی پژوهش کاربردی داشته و تا این عوامل مهیا نشوند برنامه درسی پژوهش کاربردی محقق نمی شود. همچنین بایستی تشویق های پژوهش محور دانش آموزان و برقراری ارتباط دانش آموزان با منابع علمی بعنوان راهبرد؛ و حمایت مدیران مدارس، طراحی ساختار مدارس براساس فعالیت های پژوهشی و مربیان آموزش دیده در حوزه تخصصیِ پژوهش کاربردی بعنوان تسهیل گر؛ و انگیزش، نگرش و ارزش های پذیرندگان و همچنین توسعه مهارت های پژوهشی بعنوان بستر در نظرگرفته شوند. قابلیت اعتماد یافته ها به روش های مشارکت طولانی و مشاهده مداوم در میدان تحقیق، بررسی همکاران و تایید مشارکت کنندگان تایید شد.
رویکردها و روش های یاددهی و یادگیری در دانشگاه های نسل چهارم از منظر اعضای هیات علمی: مطالعه موردی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشگاه نسل چهارم الگوی حرفه ای نوینی را برای نهاد آموزش عالی تعریف می کند که برای توسعه محلی و منطقه ای فرصت سازی می کند. از نگاه بیشتر متخصصان آموزشی روش های یاددهی و یادگیری مهم ترین منبع کاربست شاخص های دانشگاه نسل چهارم و پرورش دانش آموختگانی خلاق است. درواقع پیاده سازی شاخص های دانشگاه نسل چهارم در روش های یاددهی یادگیری باعث بهبود مستمر کیفیت برنامه درسی دانشگاه نسل چهارم می شود. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی رویکردها و روش های یاددهی و یادگیری در دانشگاه های نسل چهارم از منظر اعضای هیات علمی انجام شده است. روش پژوهش حاضر کیفی از نوع مطالعه موردی کیفی بوده است. مشارکت کنندگان پژوهش، اعضای هیئت علمی دانشگاه ها بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند؛ بدین منظور با رعایت اصل اشباع شدگی با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیئت علمی دانشگاه های کشور که در حوزه برنامه درسی و دانشگاه های نسل چهارم اهل نظر هستند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. روایی داده ها با استفاده از چهار معیار قابل قبول بودن، انتقال پذیری، قابلیت اطمینان و تاییدپذیری و پایایی آن با استفاده از روش مستندسازی انجام گرفت. مصاحبه ها، پس از پیاده شدن، به صورت تحلیل مضمون کیفی تجزیه و تحلیل شدند. بر طبق یافته ها مهم ترین نشانگرهای روش های یاددهی یادگیری برنامه های درسی دانشگاه های نسل چهارم عبارتند از: کاربست رویکرد آموزش مبتنی بر عمل، تسهیل فرصت های یادگیری شبیه سازی شده، توجه به روش های یادگیری مشارکتی، رویکرد آموزشی مبتنی بر آموزش همتایان، روش های یادگیری مبتنی بر یادگیری اکتشافی، یادگیری خودهدایت شده و خودراهبر، کاربست روش های نوین تدریس مانند تلفیق فناوری اطلاعات و فناوری اطلاعات و ارتباطات در تدوین روش های یاددهی یادگیری برنامه های درسی. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مؤسسات آموزش عالی کشور با تغییر رویکرد خود به نسل چهارم دانشگاه و با تربیت سرمایه انسانی اثربخش و کارآمد مبتنی بر نیازهای محلی و منطقه ای به ایجاد جامعه بهتر کمک شایانی خواهند نمود.
طراحی الگوی شایستگی های مصرف پایدار در دانش آموزان دوره ابتدایی-رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی شایستگی های مصرف پایدار در دوره ابتدایی می باشد. روش پژوهش، فراترکیبِ است. در گام اول، سؤال پژوهش مطرح "الگوی شایستگی های مصرف پایدار دانش آموزان دوره ابتدایی چیست؟" و بر اساس آن اعضای تیم فراترکیب مشخص شدند. در گام دوم و سوم، منابع داده های پژوهش شامل پایگاه های اسکوپوس، اشپرینگر و ...، تعیین و معیارهای شمول مقالات مشخص گردید. در گام چهارم، با تجزیه و تحلیل داده ها، 56 مضمون پایه مرتبط با مصرف پایدار استخراج شد و سپس به ترکیب یافته ها پرداخته شد. در این گام، مضامین پایه استخراج شد و در 9 مضمون سازمان دهنده ی سطح دوم شامل دانش اقتصادی(مانند آشنایی با سیاست پولی و مالی)، دانش اجتماعی – فرهنگی (آشنایی با مصرف پایدار و ناپایدار) و دانش زیست محیطی (آشنایی با شیوه های بازیافت و بازیابی کالا)؛ مهارت اقتصادی (مهارت در خرید مواد غذایی پایدار)؛ مهارت اجتماعی – فرهنگی (توانایی در شناسایی نمونه های مصرف و تولید ناپایدار) و مهارت زیست محیطی (مانند توانایی مشارکت در بازیافت)؛ نگرش اجتماعی – فرهنگی (تعهد و مسئولیت اجتماعی نسبت به نحوه مصرف) و نگرش زیست محیطی (احساس تعهد نسبت به کاهش اثرات زیست محیطی) طبقه بندی شدند. و مضمون سازمان دهنده سطح دوم در 3 مضمون سازمان دهنده سطح اول اقتصادی؛ اجتماعی- فرهنگی و زیست محیطی قرار گرفتند و در انتها نیز، شبکِه مضامین شایستگی های مصرف پایدار ترسیم گردید. الگوی طراحی شده در این پژوهش، چارچوبی برای آموزش شایستگی های مصرف پایدار برای دانش آموزان دوره ابتدایی، در سطوح مذکور را که پیش از این میسر نبود، فراهم آورده است. و از اعتباریابی توصیفی، اعتباریابی تفسیری – نظری- پراگماتیک، استفاده شد.
فهم پدیدارشناسانه پذیرش نوآوری در برنامه های درسی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
84 - 109
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر فهم پدیدارشناسانه پذیرش نوآوری در برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان است. سؤالات پژوهش: 1-چه تغییرات و نوآوری هایی در دانشگاه فرهنگیان و برنامه درسی آن پس از تأسیس ایجاد شده است؟ 2- واکنش مدرسان و دانشجومعلمان نسبت به نوآوری برنامه درسی در دانشگاه فرهنگیان چگونه است؟ مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش را ، مدرسان و دانشجومعلمان پردیس های منطقه ده تشکیل می دهند که با روش نمونه گیری هدفمند از نوع ترکیبی بر اساس قاعده اشباع نظری 26 مشارکت کننده از میان آنها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. داده های پژوهش نیز با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل گردید. براساس تجارب مشارکت کنندگان، عمده ترین زمینه های نوآوری در برنامه های دانشگاه فرهنگیان را می توان در قالب یک مضمون فراگیر، سه مضمون سازمان دهنده نوآوری در نظام آموزشی، نوآوری در نظام پذیرش دانشجو و نوآوری در ماهیت و محتوای برنامه درسی و همچنین 15 مضمون پایه دسته بندی کرد. همچنین یافته ها حاکی از آن است که واکنش مدرسان و دانشجومعلمان به نوآوری در برنامه های درسی در این دانشگاه را می توان به دو طیف مجزا تقسیم کرد که از یک سو نگاه ستایش گرانه و پذیرش کامل و از سوی دیگر نگاه منتقدانه و مقاومت صریح قرار دارد. دانشگاه فرهنگیان با اتخاذ تدابیر مناسب می تواند زمینه را برای پذیرش بیشتر برنامه درسی نوآرانه و کاهش مقاومت در برابر آن فراهم نماید.
شاخص های محیط های یاددهی و یادگیری مطلوب برای دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
258 - 289
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های محیط های یاددهی و یادگیری مطلوب برای دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها انجام شد. در پژوهش حاضر، از طرح ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی استفاده شد. در بخش کیفی، از روش مطالعه موردی کیفی و در بخش کمّی، از روش توصیفی – پیمایشی بهره گرفته شده است. در بخش کیفی با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیأت علمی دانشگاه های کشور که در حوزه محیط های یاددهی و یادگیری اهل نظر هستند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. جامعه آماری بخش کمّی دانشجویان کارشناسی دانشگاه ها بودند که به روش خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 360 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش در بخش کمّی از طریق پرسش نامه محقق ساخته مستخرج از بخش کیفی جمع آوری شد. برای تعیین روایی سؤال های مصاحبه و پرسش نامه از روایی صوری و محتوایی و برای برآورد پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش در بخش کیفی از روش های ساختاری و تفسیری و در بخش کمّی از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد نه شاخص از منظر مصاحبه شوندگان مهم ترین شاخص های محیط های یادگیری بودند و می توان از شاخص های شناسایی شده برای ارزشیابی و بازنگری محیط های یاددهی و یادگیری دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها استفاده نمود. یافته های کمّی نشان داد میانگین توجه به شاخص های محیط های یاددهی و یادگیری در دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها نامطلوب بوده و نیاز به توجه بیشتری دارد.
بررسی انتقادی کتاب صرف 2 با رویکرد تحلیل توصیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
367-390
نقد کتاب های درسی، از اهمیت و جایگاه والائی برخوردار است. کتاب صرف«2» نوشته احمد پاشازانوس، عضو هیئت علمی زبان و ادبیات عربی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) قزوین، ضمن پرداختن به مسائلی پیرامون اسم، سعی کرده است با آوردن تمارینی در پایان هر درس، برای مخاطب این امکان را فراهم کند که مطالب ارائه شده در دروس را به صورت عملی در تمارین برای خود حلاجی و مورد کنکاش قرار دهد. این کتاب در ادامه کتاب«الصرف 1» از همین نویسنده است. نوشتار حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با اتکا به رویکرد تحلیل توصیفی، دو سطح شکل و محتوای این کتاب را مورد نقد و بررسی قرار می دهد. به تمام نقاط قوت و ضعف کتاب در دو حیطه شکل و محتوا و اشتباهات مرلف با ارائه مستندات و نمونه های کتاب اشاره شده است و در آخر به صورت کلی می توان این کتاب را یک بسته علمی نامید که به روش قیاسی(ذکر قاعده سپس ارائه شاهد مثال) سعی در ارائه محتوای صرفی دارد و نقش معنی و تفاوت های ظریف معنایی موجود در قالب های مختلف صرفی در آن کمرنگ است.
مقایسه تطبیقی برنامه های درسی مربوط به سواد رسانه ای بین کشورهای کانادا، ژاپن و ایران
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تطبیقی برنامه های درسی مربوط به سواد رسانه ای بین کشورهای کانادا، ژاپن و ایران است. جامعه آماری برنامه های درسی سه کشور ذکر شده و نمونه آماری برنامه درسی سواد رسانه ای با نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. بدین منظور با روش جستجوی در اسناد مکتوب و سایت های اینترنتی داده ها جمع آوری گردید و با روش جبر بولی، تجزیه و تحلیل انجام گرفت. نتایج نشان داد در اهداف اجرای برنامه درسی سواد رسانه ای سه کشور، درک و بکارگیری محتوای رسانه ای، مهارت های عملی برای زندگی کارآمد از اشتراکات می باشد. از طرفی تفکر انتقادی در مدارس کانادا و ژاپن مورد تاکید است. در ابعاد و رویکردها، رویکرد انتقادی در کانادا و ژاپن، رویکرد کارآفرینی و آمادگی ورود به حرفه و شغل در کانادا و ایران و کسب مهارت ها و شایستگی های لازم برای زندگی در ژاپن و ایران مطرح است
بررسی تلفیق برنامه درسی آموزش عالی با فناوری اطلاعات با رویکرد آموزش مجازی
حوزه های تخصصی:
امروزه همگام با پیشرفت تکنولوژی و ورود به عرصه فناوری اطلاعات، فرآیند آموزش نیز از حالت سنتی به مجازی تغییر پیدا کرده است. نفوذ فناوری اطلاعات به سیستم آموزشی و نظام آموزش عالی باعث ایجاد مفهوم جدیدی به نام آموزش مجازی شده است. در کنارآموزش حضوری در نظام آموزش عالی، ضرورت استفاده از آموزش مجازی کاملاً محسوس است، در نتیجه بسیاری از دانشگاه ها نیز به تبع آن وارد عرصه آموزش مجازی برای دانشجویان خود شده اند. این روند به سرعت در سراسر کشور توسعه یافت و دانشگاه های زیادی به این امر پیوستند. با آنکه آموزش مجازی باعث تحول در شیوه های یادگیری- یاددهی شده است اما نیاز به طراحی برنامه درسی مطابق با ویژگی ها، ابزار و امکاناتی که آموزش مجازی در اختیار ما قرار می دهد احساس می شود. بدون بازنگری و ایجاد برنامه درسی در سیستم آموزش عالی، آموزش مجازی با شکست مواجه می شود. زیرا برنامه درسی از مهمترین ارکان یک نظام آموزشی است. بدین منظور در این پژوهش به بررسی ویژگی های آموزش مجازی و معرفی الگو های برنامه درسی مطابق با آموزش مجازی در سیستم آموزش عالی پرداخته می شود.
تدوین راهبردهای برنامه درسی چندفرهنگی تربیت معلم ایران بر اساس تجارب کشورهای استرالیا، کانادا، مالزی و هندوستان
منبع:
پژوهش در تربیت معلم دوره اول بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
127 - 146
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تدوین راهبردهای برنامه درسی چندفرهنگی تربیت معلم با بهره گیری از تجارب کشورهای استرالیا، کانادا، مالزی و هندوستان انجام شده است. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است. جامعه آماری این پژوهش، برنامه های درسی تربیت معلم کشورهای دارای رویکرد چندفرهنگی است که از بین آن ها برنامه های درسی تربیت معلم کشورهای استرالیا، کانادا، مالزی و هندوستان به صورت هدفمند، انتخاب شد ه است. ابزار اندازه گیری سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته است که روایی صوری و محتوایی آن از نظر متخصصان مطلع از برنامه های درسی چندفرهنگی و پایایی آن نیز از طریق روش بازآزمایی (آزمون-آزمون مجدد) محاسبه گردید. نتایج پژوهش، که با استفاده از روش کیفی به دست آمده است، نشان می دهد که برنامه های درسی تربیت معلم کشورهای مذکور هر یک به نحوی به رویکرد آموزش چندفرهنگی توجه کرده است. برخی از آن ها مانند هندوستان در اهداف و محتوا و برخی مانند مالزی در راهبردهای برنامه و برخی دیگر مانند استرالیا و کانادا بر اصلاح ساختار تمرکز کرده و با اصلاح قوانین، مقررات، آیین نامه ها و تدوین استانداردهایی سعی در اشاعه مؤلفه های آموزش چندفرهنگی کرده اند. بر این اساس، این پژوهش پیشنهاد می کند نظام تربیت معلم ایران با بهره گیری از تجارب موجود در برنامه های درسی کشورهای چهارگانه و هم چنین در نظر گرفتن راهبردهای اساسی مانند تدوین دروس اصول آموزش چندفرهنگی و آشنایی با اقوام و فرهنگ های ایرانی، بهره گیری از اقدام پژوهی و کارورزی فرهنگی و تدوین اعتبارنامه استانداردهای چندفرهنگی معلمی ، به بازسازی برنامه های درسی جهت هم سویی بیشتر با رویکرد چندفرهنگی اقدام کند.
بررسی کیفیت اجرای برنامه درسی جدید آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان؛ مطالعه موردی: استان چهارمحال و بختیاری
منبع:
پژوهش در تربیت معلم دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳
105 - 134
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی کیفیت اجرای برنامه درسی جدید رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان، از راه مطالعه و بررسی رویکردها، مؤلفه ها و عناصر حاکم بر برنامه است. نوع پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی (ترکیبی) است. نمونه آماری بخش پرسشنامه ای شامل 41 نفر کادر آموزشی و 263 نفر دانشجو، مصاحبه20 نفر کادر و 85 نفر دانشجو و 35 گزارش پروژه دانشجویان رشته آموزش ابتداییسال 1395 و و اسناد بالادستی مرتبط بوده است. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته، فرم مصاحبه و چک لیست بوده است. روایی ابزار را پنج استاد دانشگاه تأیید کرده اند و ضریب آلفای کرونباخ سؤال های پرسشنامه 97/0 محاسبه شده است. براساس نتایج پژوهش، رویکرد حاکم بر اجرای برنامه، بیشتر وفادارانه بوده است. میزان توجه به رویکردهای حاکم بر تدوین و بازنگری برنامه و میزان تأثیر برنامه در ایجاد شایستگی های لازم در حد کمتر از متوسط بوده است. گرچه هدف های برنامه به خوبی تدوین شده، اما در اجرا مشکلات متعددی وجو داشته است. محتوای آموزشی مطلوبیت آنچنانی نداشته است. بیشترین چالش ها و مشکلات اجرای برنامه، به نداشتن دانش و مهارت های لازم آموزشگران برمی گردد و اینکه دانشگاه از نظر امکانات، تجهیزات و فضا در وضعیت مطلوبی قرار نداشته است. فرایندهای یاددهی-یادگیری و روش های مدیریت و نظارت بر اجرای برنامه نیز چندان مناسب نبوده است.
بررسی برنامه درسی کارورزی با رویکرد تربیت معلم فکور از منظر اساتید دانشگاه فرهنگیان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی دیدگاه اساتید کارورزی دانشگاه فرهنگیان به شیوه کیفی و روش پدیدارشناختی انجام شده است. گردآوری اطلاعات با روش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و در ابتدا پرسش های راهنمای مصاحبه تهیه و پس از اجرای یک نمونه، متن مصاحبه پیاده و پرسش ها مورد تجدید نظر قرار گرفت، تا داده های جمع آوری شده برای پاسخ به پرسش پژوهش از ظرفیت بیشتری برخوردار باشد. تعداد 15 نفر از اساتید به صورت هدفمند انتخاب شدند این افراد به عنوان مجری برنامه کارورزی با رویکرد معلم فکور در 4 ترم متوالی، اطلاعاتی عمیق و غنی از چگونگی اجرای برنامه و تأثیرات آن بر دانشجویان در اختیار پژوهشگر قرار دادند. هر مصاحبه بین 60 - 45 دقیقه به طول می انجامید و متن های حاصل از مصاحبه ها، با استفاده از روش کدگذاری(سه مرحله ای) تحلیل و تفسیر شد. ارتباط طولانی مدت پژوهشگر به عنوان مدرس پرسابقه تربیت معلم و مشاهدات مداوم این محیط پژوهشی، اعتبار یافته های پژوهش را مورد تایید قرار می دهد و یادداشت برداری دقیق و کدگذاری مفصل پایایی یافته ها را ممکن می سازد. یافته های پژوهش نشان داد که رویکرد برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان بر عمل تأملی و موقعیت محور تأکید دارد اما محتوا، مستلزم به کارگیری دانش ترکیبی(تربیتی موضوعی) و کاربردی است. یادگیری مبتنی بر بافت/ زمینه است و با توجه به موقعیت و تجربیات فردی، سازماندهی می شود. برنامه با به کارگیری راهبرد مشاهده تأملی، روایت نویسی، کنش پژوهی و درس پژوهی؛ گفتگوی دیالکتیکی، حل مسئله در آموزش، ارائه بازخوردهای تأملی، خودارزیابی و ارزیابی همتایان بر اساس سطوح موفقیت در ارزشیابی، توانسته بر خودآگاهی حرفه ای، عاملیت، میل به یادگیری و تغییر، ریسک پذیری برای روبرو شدن با چالش ها، تعامل حرفه ای و کاهش فاصله میان نظر و عمل دانشجویان تأثیرگذار باشد. در اجرا، برنامه با چالش های: ساختار ها ی سازمانی، قوانین و رویه های حاکم بر روابط میان دانشگاه و آموزش و پرورش، حاکمیت روش ها ی سنتی در مدارس و محدود بودن شرایط برای کسب تجربیات حرفه ای، عدم پشتیبانی علمی و حرفه ای از مجریان از سوی مراجع ذی ربط، مراکز علمی و پژوهشی متناسب با اقتضائات برنامه که موجب بازتعریف نوآوری ها در قالب تجربیات پیشین روبرو بوده است.
مدل های تاریخی تربیت معلم دوره ابتدایی در ایران
منبع:
پژوهش در تربیت معلم دوره سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۶)
112 - 87
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تاریخی مدل های مختلف تربیت معلم دوره ابتدایی در ایران می پردازد. از برپایی دارالمعلمین(1297) تا تاسیس دانشگاه فرهنگیان(1390) مدل های مختلفی از تربیت معلم دوره ابتدایی در ایران تجربه شده است. شناسایی این مدل ها، تجربه های تاریخی تربیت معلم دوره ابتدایی را در اختیار سیاست گذاران و علاقه مندان به نظام تربیت معلم قرار می دهد. روش پژوهش در این مقاله روش تاریخی است. جامعه آماری مشتمل بر تمام اسناد تاریخی مرتبط با حوزه تربیت معلم بوده است و از روش نمونه گیری هدف دار، برای نمونه گیری استفاده شده است. نمونه ها، از اسنادی انتخاب شده اند که حاوی داده ها و اطلاعات مربوط برای پاسخگویی به سوال های پژوهش بوده اند. روش جمع آوری داده ها، روش اسنادی و روش تحلیل داده ها روش تاریخی اکتشافی است. با بررسی اسناد بر جای مانده از نظام تربیت معلم در ایران می توان هفت مدل از تربیت معلم دوره ابتدایی را در ایران شناسایی کرد. دارالمعلمین، دانشسرای مقدماتی، کلاس های کمک آموزگاری، تربیت معلم یکساله، سپاه دانش، مراکز تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان. در این مقاله به ضرورت های تاریخی شکل گیری هر یک از این مدل ها، شیوه پذیرش دانشجو و برنامه درسی هر یک از این مدل ها پرداخته شده است.
ارزیابی تجربیات معلمان آموزش ابتدایی جهت ایجاد نگرش و فرهنگ سازی مؤثر حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی (تحقیق کیفی)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش محیط زیست و منابع طبیعی در نیل به اهداف توسعه، هدایت صحیح آموزش برای نهادینه کردن فرهنگ حفاظت از این سرمایه ها ضروری است. در این پژوهش به صورت کیفی میزان تأثیر آموزش دوره ابتدایی بر انتقال مفاهیم حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی با استفاده از دیدگاه آموزگاران دنبال شد. جامعه آماری آموزگاران ابتدایی سال 95-1394 رفسنجان، حجم نمونه 32 نفر و ابزار مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل و مضامین اصلی و فرعی از بین یادداشت ها انتخاب شدند. بر اساس نتایج پژوهش مضامین اصلی شامل دانش آموز، معلم، کتاب و محتوی، مدرسه و کارکنان، خانواده، روش آموزش، فوق برنامه، تربیت معلم و آموزش و پرورش و مضامین فرعی شامل کیفیت محتوی کتب، تمرکز محتوی بر تغییر نگرش، تأکید محتوی بر تغییر در رفتار اجتماعی و فردی، تأکید محتوی بر افزایش دانش، ایجاد اشتیاق و جاذبه برای فراگیر، عمق بخشی و تمرکز بر روی مباحث، تطابق با نیازهای واقعی فراگیران، بنیه علمی آموزگاران، کیفیت چاپ کتاب، فعالیت های فوق برنامه، ضمن خدمت، امکانات و تجهیزات مؤثر در آموزش و نیز توجه به نیازمندی های محلی مرتبط با مسائل محیط زیست و منابع طبیعی بودند.
جایگاه تاریخ و فلسفه علم در تربیت معلم فکور علوم
حوزه های تخصصی:
برنامه های درسی کنونی معلمان علوم در ایران، به دلیل تأثیر گرفتن از رویکردهای دیسیپلین محور در آموزش علم و نیز درگیر نکردن تعلیمات تربیتی با محتوی تدریس، از تربیتِ معلمانی فکور عاجز است. در این مقاله ضمن تصریح این دو اشکال جدی، از نوعی دانش جدید در تعلیمات این معلمان سخن گفته می شود که در صورت ورود به برنامه درسی، می تواند این خلأ را از بین ببرد. این دانش جدید که «تاریخ و فلسفه علم» نامیده می شود و امروزه مورد توجه و اقبال جهانی واقع شده، چیست و چگونه می تواند در برنامه درسی معلمان نقش بازی کند؟ بخش اصلی این مقاله به دنبال پاسخ گفتن به این دو سؤال اساسی است.
بررسی میزان تاب آوری دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان شهر اصفهان و آموزش تاب آوری در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر در مرحله اول بررسی میزان تاب آوری دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان شهر اصفهان و در مرحله دوم ارائه راهکارهایی به منظور آموزش تاب آوری در برنامه درسی دانشجو معلمان بوده است. روش پژوهش در مرحله اول توصیفی پیمایشی بوده و جامعه آماری را کلیه دانشجو معلمان نیمسال آخر دختر و پسر دوره کارشناسی رشته آموزش ابتدایی، دانشگاه فرهنگیان شهر اصفهان به تعداد 390 نفر شامل 140 دانشجوی پسر و 250 دانشجوی دختر تشکیل می دادند. از این تعداد، 104 دانشجوی پسر و 167 دانشجوی دختر به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه تاب آوری کانر- دیویدسون با ضریب پایایی 84/0 بود و تحلیل داده ها با استفاده از آزمونt مستقل انجام گرفت. روش پژوهش در مرحله دوم مروری و کتابخانه ای بود و تحلیل یافته ها به شیوه توصیفی تحلیلی انجام گرفت. یافته ها نشان داد میزان تاب آوری در بین دانشجو معلمان دختر و پسر بالاتر از حد متوسط بوده است. همچنین نتایج نشان داد که بین تاب آوری دانشجو معلمان دختر و پسر تفاوت معنادار آماری وجود دارد، بدین معنی که میزان تاب آوری در دانشجو معلمان دختر بیشتر از دانشجومعلمان پسر می باشد. همچنین با ارائه چند مدل آموزش تاب آوری در جهان، به ارائه راهکارهای مداخله ای در برنامه درسی دانشجو معلمان در دانشگاه فرهنگیان پرداخته شده است.
بررسی برنامه درسی تربیّت معلّم زبان انگلیسی در دانشگاه فرهنگیان از منظر میزان انطباق با نیازهای حرفه ای دانشجومعلّمان
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۷)
37 - 59
حوزه های تخصصی:
به اعتقاد برخی از کارشناسان، یکی از عوامل اصلی یادگیری ضعیف زبان انگلیسی در مدارس دولتی ایران، وجود ضعف هایی در حوزه تربیّت معلّم بوده است؛ بدین منظور از سال 1391 برنامه درسی جدید تربیّت معلّم زبان انگلیسی در دانشگاه فرهنگیان طراحی و اجرا شد. هدف از مطالعه حاضر این بود که در راستای بهبود وضعیّت آموزش زبان انگلیسی در کشور به بررسی ابعادی از این برنامه بپردازد که نیازمند اصلاح، تغییر، و یا ابقاء می باشند. مدل ارزیابی برنامه تربیّت معلّم زبان دوّم ریچاردز (1998) نیز جهت تحلیل این برنامه انتخاب شد. پژوهش از طریق تحلیل موادّ درسی و با جمع آوری داده ها از 150 دانشجومعلّم مرد و زن و 5 نفر از اساتید از طریق پرسشنامه و مصاحبه انجام شد. نتایج نشان داد که این برنامه دارای نقاط قوّت بسیاری از جمله تأکید ویژه بر نظریه های آموزش زبان، مهارت های تدریس، مهارت های ارتباطی، و دانش موضوعی می باشد، امّا کاستی هایی هم وجود دارد. از آن جمله، نظارت دقیقی بر حسن اجرای واحد تدریس عملی در مدارس وجود ندارد؛ تدابیر خاصّی برای مشارکت دادن دانشجومعلّمان در اجتماعات علمی معلّمان زبان انگلیسی کشور اندیشیده نشده است؛ آموزش مهارت های گفتاری- شنیداری، نیازمند زمان بیشتری می باشد؛ و اینکه، دانشجومعلّمان، نیازمند آشنایی بیشتری با مهارت های استدلال تعلیمی و عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر یادگیری زبان دوّم هستند.