مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
امروزه رسانه های متنوع با شیوه های گوناگون فرآیندهای فکری و تصمیم گیری مخاطبان خود را تحت تاثیر قرار می دهند. از این رو داشتن صلاحیت های سواد رسانه ای یکی از الزامات شهروندان در عصر رسانه هاست. هدف این پژوهش تعیین نیازهای آموزشی دانشجویان در زمینه سواد رسانه ای با توجه به وضعیت موجود سواد رسانه ای آنهاست. این پژوهش در دو مرحله انجام پذیرفت که ابتدا برای سنجش میزان سوادرسانه ای از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد و با استفاده از نمونه گیری طبقه ای 481 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا از نه دانشکده به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه محقق ساخته23 گویه ای، سنجش سوادرسانه ای پاسخ دادند. روایی این پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و محتوایی و پایایی آن از ضرایب آلفای کرانباخ 74/0 به دست آمد. در این مرحله، برای تحلیل داده ها از آزمون T تک گروهی و آزمون فریدمن استفاده شد. در مرحله دوم پژوهش، از روش توصیفی و پیمایش از خبرگان استفاده شد که 30 نفر از خبرگان دانشگاهی و افراد باسابقه اجرایی بالا در زمینه سواد رسانه ای در پژوهش شرکت کردند. این افراد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و ملاک محور انتخاب شدند و ابزار جمع آوری داده ها از آنها نیز پرسشنامه نیازهای آموزشی در زمینه سواد رسانه ای بود و داده ها با استفاده از ضریب توافق تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد: وضع موجود دانشجویان در برخی از ابعاد سواد رسانه ای مانند نقد رسانه و تولید پیام های رسانه ای مطلوب نیست و عمده نیازهای دانشجویان در زمینه استفاده، نقد و تولید پیام های رسانه ای به شناسایی ویژگی های رسانه ها، نحوه استفاده از آنها، تحلیل و ارزیابی پیام های رسانه ای، درک ارزش های اجتماعی و فرهنگی در تعامل با رسانه ها، آشنایی با مهارت های هنری، بصری و زیباشناسی، هنر نویسندگی، درک معنایی، مهارت های فنی و آشنایی با نرم افزارهای مختلف تولید محتوا است. بر این اساس نحوه گنجاندن این مطالب در برنامه درسی دوره کارشناسی پیشنهادهایی ارائه شده است.
شناسایی قابلیت ها و کارکردهای آموزشی و عمومی تلفن همراه ویژه دانشجویان تحصیلات تکمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه استفاده از فناوری های موجود تلفن همراه در راستای اهداف آموزشی بیش از هر زمانی مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف تعیین قابلیت های آموزشی این ابزار ارتباطی انجام شد. به این منظور، از روش پژوهش توصیفی پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه خوارزمی (4770 نفر) بود که بر اساس روش تعیین حجم نمونه مورگان و کرجسی، تعداد 351 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن از طریق دریافت نظر 8 نفر از متخصصان تعلیم و تربیت و علوم رسانه تعیین شد و همچنین پایایی آن از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، 93/0 بدست آمد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی، در قالب آزمون تحلیل واریانس دو عاملی و آزمون t دو گروه مستقل، در نرم افزارSPSS نسخه21، استفاده شد. یافته ها نشان داد که دانشجویان بیشترین کاربردهای آموزشی تلفن همراه را در قابلیت هایی نظیر جستجوی اطلاعات درسی، تصویربرداری آموزشی، یادگیری زبان، انجام فعالیت های درسی، نرم افزارهای آموزشی و تبادل نظر با همکلاسی ها بکار می گیرند. از دیدگاه دانشجویان، تلفن همراه باعث تسهیل در برقراری ارتباط میان دانشجو و اساتید، صرفه جویی در وقت و دسترسی آسان به منابع درسی می شود. اما در عین حال، پیامدهای منفی نظیر رسوخ در حریم خصوصی افراد، تنش در اذهان عمومی، عدم تمرکز و مشغول شدن به مسائل غیر آموزشی را نیز همراه دارد. به علاوه، بین اثرات متقابل دوره تحصیلی- رشته تحصیلی در استفاده از کاربردهای آموزشی تلفن همراه تفاوت معنی داری به دست نیامد. همچنین میزان استفاده دانشجویان زن از قابلیت های آموزشی تلفن همراه بیشتر از دانشجویان مرد بود. در پایان، درباره یافته ها بحث شد و پیشنهادهای کاربردی ارائه شد.
تعهدات فرارشته ای در برنامه درسی دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه گرایش فزاینده ای به رویکرد فرارشته ای در برنامه ریزی درسی در دانشگاه ها مشاهده می شود. مطالعات فرارشته ای از عرصه، مقاصد و هدف ها به حوزه اعمال و اقدامات در حال گذار است. در این رهگذر عینیت بخشی به رویکرد فرارشته ای در قلمروی برنامه درسی و رساندن آن از مرحله طرح به حیطه عمل مشکلاتی فراروی کارگزاران برنامه درسی قرار دارد. در این مقاله با نظر به مواضع مختلف در خصوص فرارشته ای، چارچوب مفهومی و مدل برنامه درسی فرارشته ای مبتنی بر لایه های علی آموزشی تبیین شده است و چالش ها و تعهدات ناظر بر آن در چهار گروه؛ ملاحظات فلسفی و پداگوژیکی، مسائل و مسئولیت های موثر بر فرآیند تدریس، مسائل و مسئولیت های موثر بر دانشجویان، مسائل و مسئولیت های موثر بر طراحی دروس، دسته بندی و ارائه شده است.
بررسی برنامه درسی تربیت جنسی در دوره ابتدایی مبتنی بر دیدگاه معلمان و ارائه راهکارهای مطلوب از دیدگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی برنامه درسی تربیت جنسی در دوره ابتدایی انجام شده است. روش تحقیق ترکیبی از نوع اکتشافی است .در مرحله اول دیدگاه متخصصان به شیوه پدیدار شناسی بررسی ودر نهایت ویژگی مطلوب در عناصر چهارگانه استخراج گردید.در مرحله دوم روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام شد..یافته ها نشان می دهد که وضعیت تربیت جنسی در برنامه درسی دانش آموزان چندان مطلوب نیست،اهداف بیشتر ناظر بر بعد شناختی ودرحد نسبتا متوسط است که بعد عاطفی و مهارتی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.محتوای بسیار اندک و ناچیز نتوانسته است فرصت مناسبی برای تربیت جنسی دانش آموزان فراهم آورد ونیاز به توجه مضاعف و بازنگری جدی دارد به تناسب روش های آموزشی وهمچنین ارزشیابی هم با توجه به کاستی و ضعف محتوای آموزشی نمی تواند چندان موثر باشد..بطور کلی نتایج حاصل بیانگر آنست برنامه ریزی منسجم ومنطقی در زمینه برنامه درسی تربیت جنسی وجود ندارد.
ارائه الگویی به منظور پرورش ذهنیت فلسفی در برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه الگویی به منظور پرورش ذهنیت فلسفی در برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی بود. این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی بوده که با روش تحقیق زمینه ای انجام شده است. جامعه این تحقیق شامل آثار صاحب نظران درباره ذهنیت فلسفی و برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی بود که در قالب منابع چاپی و الکترونیکی مختلف منتشر شده اند . نمونه مورد نظر، به صورت هدفمند از میان منابع در دسترس محقق انتخاب شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، فیش برداری بود. پس از گردآوری اطلاعات به بررسی، تلخیص و نتیجه گیری از آن ها پرداخته شد و سرانجام، الگوی مورد نظر معرفی گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ذهنیت فلسفی شامل سه مؤلفه جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری است که باید به منظور پرورش ذهنیت فلسفی دانش آموزان، هر یک از چهار عنصر اهداف، محتوا، روش های تدریس و ارزشیابی در برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی را براساس ابعاد سه گانه ذهنیت فلسفی تعیین نمود. بر این اساس، ویژگی های هر یک از عناصر چهارگانه برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی در قالب الگویی جهت پرورش ذهنیت فلسفی دانش آموزان ارائه شده است.
بررسی تطبیقی هوشمندسازی در برنامه درسی کشورهای مالزی، استرالیا و فنلاند و ارائه الگویی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی تطبیقی برنامه درسی مدارس هوشمند کشورهای مالزی، استرالیا و فنلاند و ارائه الگویی برای ایران است. دلیل انتخاب کشورهای مورد مطالعه، تلفیق هوشمندسازی در برنامه درسی آنها می باشد. برای انجام این پژوهش از روش توصیفی مبتنی بر تجزیه و تحلیل مقایسه ای استفاده شده است و محقق با مراجعه به اسناد و مدارک مربوط به برنامه درسی مبتنی بر هوشمندسازی در کشورهای مورد مطالعه از طریق جستجو در سایتهای اینترنتی مرتبط مانند یونسکو، دیزرتیشن، پروکوئست، سایتهای وزارت آموزش و پرورش کشورهای مورد مطالعه و مراجعه به اسناد و مدارک مربوط به برنامه درسی ایران در زمینه توسعه مدارس هوشمند بر اساس روش مطالعه تطبیقی جر ج بردی به سوالهای تحقیق پاسخ داده است. جامعه آماری این مطالعه، برنامه درسی با رویکرد هوشمندسازی در کشورهای جهان و نمونه آماری، برنامه درسی مبتنی بر هوشمندسازی در کشورهای منتخب می باشد. با توجه به مطالعه برنامه درسی کشورهای موفق طرح هوشمندسازی نتایج تحقیق نشان داد که مدل مطلوب برنامه درسی مبتنی بر هوشمندسازی در ایران در برگیرنده پنج عامل سیستم مدیریت، محیط یاددهی و یادگیری، توانمندسازی نیروی انسانی، عوامل سخت افزاری و عوامل نرم افزاری است.
مولفه های مشارکت والدین در برنامه های درسی دوره ابتدایی با تاکید بر عنصر ارزشیابی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین مولفه های برنامه درسی مبتنی بر مشارکت والدین در دوره ابتدایی با توجه به عنصر ارزشیابی می باشد. جامعه آماری تحقیق صاحب نظران برنامه درسی می باشند که در کار تالیف برنامه های درسی فعالیت می نمایند روش پژوهش با توجه به موضوع و ماهیت آن روش دلفی می باشد.روش نمونه گیری دربخش کیفی از نوع گلوله برفی وحجم آن بر اساس قانون اشباع در تحقیقات کیفی بوده که در نفر چهاردهم به اشباع رسید. روش جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بوده که در بخش کیفی از پرسشنامه بدون ساختار و در بخش کمی از پرسشنامه ساختارمنداستفاده گردید.برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی ازروش رتبه بندی وچارک سوم به عنوان ملاک توافق و در بخش کمی از ضریب هماهنگی کندال برای تعیین توافق بین نظرات خبرگان استفاده گردید. با توجه به یافته های تحقیق مولفه های مشارکت والدین در برنامه های درسی دوره ابتدایی با توجه عنصرارزشیابی عبارت از: مشارکت درارزشیابی برای جمع آوری اطلاعات،مشارکت در ارزشیابی اهداف نگرشی،مساعدت در جمع آوری ونگه داری پوشه کار فراگیران، مشارکت از طریق حضور منظم و مستمر والدین در مدرسه،مشارکت درارزشیابی فعالیتهای خارج از مدسه،احترام وپای بندی به نتایج ارزشیابیهای مدرسه،فراهم کردن زمینه های تشویق معلمان و فراگیران،مشارکت در فراهم سازی فضای عاطفی مناسب درجلسات ارزشیابی،کمک به معلمان در شناسایی نقاط قوت و ضعف فراگیران. نتیجه اینکه توجه وبکار گیری این مولفه ها زمینه مشارکت والدین رادر برنامه های درسی دوره ابتدایی با توجه به عنصر ارزشیابی فراهم نموده و به تولید برنامه های پویا و سازنده کمک نماید.
پدیدارشناختی موانع برنامه درسی تربیت جنسی در مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ساحت های شش گانه تربیتی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، ساحت تربیت زیستی و بدنی است که یکی از مقوله های تحت پوشش این ساحت، توجه به تربیت جنسی است. در بسیاری از نظام های آموزشی، تحقق تربیت جنسی با موانع زیادی در عرصه عمل مواجه بوده است و همین امر، زمینه ساز بروز بسیاری از معضلات اجتماعی و انحراف های رفتاری در میان نسل جوان شده است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی موانع تحقق برنامه درسی تربیت جنسی در مدارس متوسطه بر اساس رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام گرفته است. داده ها با استفاده از فن مصاحبه نیمه ساختارمند با نوزده نفر از والدین، معلمان و مدیران در سطح منطقه شش شهر تهران با شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی گردآوری شده و بر اساس راهبرد کُلایزی تحلیل شد. نتایج این پژوهش موانع برنامه درسی تربیت جنسی در مقطع متوسطه تحصیلی را در سه مضمون اصلی و نُه خوشه مضمونی شامل عوامل خانوادگی ازجمله، مقاومت و بی میلی والدین در برابر تربیت جنسی فرزندان، ضعف مهارت های ارتباطی مطلوب بین والدین و فرزندان و غلبه نگاه بزرگ سالی بر مسائل جنسی نوجوانان، همچنین عوامل سازمانی نظیر؛ کمبود چشمگیر معلم متخصص حوزه تربیت جنسی در آموزش و پرورش، محدودیت و چالش برانگیز بودن منابع آموزشی در حوزه تربیت جنسی، ضعف خط مشی مناسب حمایت از تربیت جنسی در چارچوب تربیت اسلامی و چالش تعامل مطلوب مدرسه و خانه و در نهایت، عوامل فرهنگی اجتماعی همچون ضعف آگاهی اجتماعی از تعریف صحیح تربیت جنسی و برداشت های شخصی و بدون پشتوانه از مبانی دینی دسته بندی کرد.
بررسی سیر تحول برنامه درسی تربیت معلم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳۸
151-174
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی سیر تحول برنامه درسی تربیت معلم در ایران است. رویکرد پژوهش کیفی و از نوع تحلیلی- اسنادی است. جامعه آماری پژوهش مجموعه کتابها، مقالات، پایان نامه ها و پژوهشهای حوزه نظام تربیت معلم ایران است که در چهل سال اخیر نگارش شده اند. برخی از منابع به شکل هدفمند به عنوان نمونه مورد استفاده قرارگرفته اند. نتایج حاصل از این پژوهش در دو بُعد قابل جمع بندی است. از یک بعد، با تأسیس دارالفنون و ترجمه آثار و منابع علمی معتبر اروپایی و اعزام محصلان به اروپا، شرایط برای شکل گیری نظام برنامه درسی تربیت معلم و بهره گیری از منابع علمی و تجربیات جوامع دیگر در تعلیم و تربیت فراهم شد و همگام با تأسیس مراکز متعدد تربیت معلم و تدوین ضوابط و شرایط حاکم بر آنها، برنامه درسی تربیت معلم علاوه بر آنکه تحت تأثیر عوامل گوناگون مانند ساختار سیاسی، اداری، تألیف کتابهای درسی، تأسیس شورای عالی معارف، تأسیس سازمان پژوهش و نوسازی آموزشی و دانشگاه تهران قرار گرفته بود، از نظر عناوین درسی، به ویژه دروس تربیتی دچار تغییراتی شد. از بُعد دوم، در برنامه درسی تربیت معلم کنونی، بر اساس واقعیتهای عینی، نسبت به تغییر نگرش و تفکر در مشارکت مؤسسات آموزش عالی در تدوین و اجرای برنامه درسی تربیت معلم تلاش شد و برای ترسیم چشم انداز مناسب با رویکرد تعاملی و پژوهش- محوری، به بازتعریف معلم اثربخش و پژوهنده بر اساس شاخصها و مؤلفه های ملی و بین المللی در برنامه درسی تربیت معلم اقدام شد.
بررسی و شناسایی مؤلفه های اثرگذار بر فرهنگ کار در نظام برنامه ریزی درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
193 - 224
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی و شناسایی مؤلفه های فرهنگ کار در نظام برنامه ریزی درسی است. بر این اساس مؤلفه های مهم فرهنگ کار شناسایی و مضامین آن استخراج شده است. رویکرد تحقیق کیفی و روش از نوع مصاحبه است که 21 نفر از برنامه ریزان درسی در آن مشارکت داشته اند. روش انتخاب نمونه با روش نمونه گیری غیر احتمالی همگون بوده و داده و اطلاعات حاصل از مصاحبه های عمیق با استفاده از تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان داد فرهنگ کار در نظام برنامه ریزی درسی دارای سه بعد اصلی شامل اخلاق و ارزش ها، بافت (زمینه) کار و روش های عمل به وظایف شغلی است. بعد اخلاق و ارزش ها شامل مؤلفه هایی مانند وجدان کاری، ارزش ها (اجتماعی، حرفه ای، سازمانی، فردی، مربوط به رشته)، سازگاری، نفوذ اجتماعی، و اخلاق حرفه ای؛ بعد بافت (زمینه) کار شامل ساختار و ماهیت فعالیت، ساختار سازمانی، تعامل سازمانی، جایگاه سازمانی، و انتظارات؛ بعد روش های عمل به وظایف شغلی شامل هدف گذاری، نظام تصمیم سازی، به کارگیری توانایی، ابتکار عمل، ثبات و گردش شغل، عمل به نقش شغلی، آشفتگی ایفای نقش، چالش ها و محدودیت ها و تعارض با سیستم است.
طراحی الگوی برنامه درسی آموزش زبان خارجی عمومی در نظام آموزش عالی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
27 - 52
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر در صدد است تا ضمن بررسی عناصر تشکیل دهنده ی برنامه درسی آموزش زبان خارجی عمومی، به معرفی مولفه ها و مقوله های اصلی تشکیل دهنده ی این حوزه در کشور بپردازد و نهایتا الگویی مطلوب، مطابق با بافت کشور ایران ارائه دهد. روش انجام این مطالعه از نوع کیفی با استفاده از روش داده بنیاد است. برای جمع آوری داده ها، با هدف جمع آوری و تدوین مقوله های الگو، 21 مصاحبه ی نیمه ساختارمند با خبرگان، صاحبنظران و اساتید حوزه آموزش زبان های خارجی انجام شد. سپس، الگوی ارائه شده با استفاده از روش چک کردن اعضا مورد اعتبارسنجی واقع شد. نتایج این تحقیق به شکل الگویی متشکل از 11 مقوله اصلی شامل عوامل علّی(برنامه ریزی عملکرد محور)، زمینه ای(زمینه گرایی سیاسی-اقتصادی و زمینه گرایی فرهنگی)، مداخله گر(ویژگی های مدرس و فراگیر)، راهبردها(اولیه، آموزشی و بازخوردی) و پیامدها( ارتقاء سطح آموزش زبان خارجی کشور و ایجاد برنامه درسی پایدار) ارائه شد. همچنین برنامه ریزی چندگانه تخصص محور نیز به عنوان مقوله محوری الگو یافته شد. در پایان نیز بر مبنای یافته ها و نتایج کسب شده، پیشنهادهایی در جهت عملی شدن الگوی ارائه شده، مطرح شد.
رویکردهای مختلف به تدریس نظریه ها در برنامه درسی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه و نظریه پردازی اهمیت و نقش انکارناپذیری در حیات و ممات آموزش عالی بر عهده دارد؛ اما در این میان، اکثر دانشجویان احساس می کنند که در کلاس درس نظریه ها، وارد یک دنیای کاملا علمی، شاعرانه و دور از عمل شده اند. برخی استادان هم با این تصور که دروس مربوط به نظریه ها، جزء دروس غیرفنی، غیرعملی و کاملاً حفظی هستند، دانشجویان بیشتری را در مکان محدود و زمان اندک آموزش می دهند. بررسی ها نشان می دهد یکی از دلایل وجود چنین وضعیتی، فقدان چارچوب و سامانه مفهومی مناسب و روشمند برای تدریس نظریه-هاست. از اینرو، هدف این مطالعه بررسی رویکردهای مختلف نسبت به تدریس نظریه ها است. بدین منظور، چهار رویکرد مواجهه تاریخی، مواجهه درون پارادایمی، تدریس یک مضمون یا مساله از منظر نظریه های مختلف؛ و رویکرد تبیین، تحلیل و نقد یک موقعیت یا پدیده از منظر نظریه های مختلف در تدریس نظریه مطرح شده است و به توضیح هدف یادگیری، سازماندهی محتوای تدریس، ارائه مثال و تحلیل نقاط قوت و ضعف هر یک از رویکردهای چهارگانه پرداخته شده است. انتظار می رود شناسایی و بکارگیری شیوه مناسب در تدریس نظریه ها موجبات فهم عمیق و انتقادی نظریه های موجود از یک سو و زمینه سازی برای تولید نظریه های جدید از سویی دیگر و بطور کلی شکل گیری گفتمان های نظریه ای در آموزش عالی را فراهم سازد.
واکاوای روش شناسی از منظر صدرالمتألهین و تبیین دلالتهای آن برای برنامه ی درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش شناخت حقیقت، به عنوان یکی از شاخه های مهم فلسفه می تواند دیدگاه های متنوع و گوناگونی را در برابر طراحان برنامه درسی قرار دهد. این پژوهش که با استفاده از روش پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوای کیفی لورنس باردن انجام شده، بر هدف بررسی روش شناخت حقیقت از دیدگاه ملاصدرا و تبیین دلالت های آن برای برنامه درسی مبتنی است. طبق نتایج به دست آمده، در حوزه طبیعت و ماهیت شناخت، ملاصدرا علم را به حضوری و حصولی تقسیم می کند. در حوزه قلمرو شناخت، باتوجه به انواع عوالم، از سه و به تعبیری، چهار نوع ادراک سخن می گوید. روش شناخت را نیز از دو جنبه سلبی و ایجابی، مورد مطالعه قرار داده است. منابع و ابزار شناخت را همراهی عقل با شهود حسی و شهود وحیانی قلمداد می کند. همچنین طراحی برنامه درسی براساس دیدگاه ملاصدرا مبتنی بر مهم ترین عناصر برنامه درسی که عبارتند از: هدف (کسب معرفت حصولی به منظور تحقق معرفت حضوری)؛ اصول حاکم بر محتوای برنامه درسی (گزینش محتوا براساس سلسله مراتب دانش از امور محسوس به سمت امور عقلی شهودی)؛ و اصول حاکم بر روش های آموزش و یادگیری (روش برهانی شهودی و رویکرد متعالیه میان رشته ای)، حاصل این پژوهش بود.
عقلانیت نظری و عملی در برنامه درسی و ارتباط آن دو با نگرش به فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۹
179 - 200
حوزه های تخصصی:
این پژوهش که با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی و با هدف تبیین عقلانیت نظری و عملی در جهت گیری های عقلانی برنامه درسی و نیز به منظور بررسی ارتباط بین آن دو با نگرش به عقل نظری و عملی در فلسفه اسلامی انجام شده است، بر این فرض مبتنی است که عقلانیت به عنوان یکی از جهت گیری های برنامه درسی از مبانی گوناگون به ویژه از مبانی فلسفی سرچشمه می گیرد. یافته ها نشان می دهد که جهت گیری های عقلانی برنامه درسی بر یکی از دو عقلانیت نظری یا عملی استوار هستند؛ درحالی که عقل گرایی آکادمیک مورد نظر آیزنر و ولنس، سنت گرایی عقلانی شوبرت و عقلانیت ابزاری تایلر، بیشتر ریشه در عقلانیت نظری دارند و عمل فکورانه شوآب با دوری جستن از عقلانیت نظری، عقلانیت عملی را در موقعیت های ویژه به کار می بندد. براساس دیدگاه بسیاری از فلاسفه اسلامی، با وجود تمایز عقل نظری و عملی، این دو با هم مرتبط هستند. عقل عملی با کمک و پشتوانه عقل نظری، به درک امور جزئی می پردازد و صنایع و اعمال را از آن استنباط می نماید. در نتیجه، برنامه ریزان درسی هم با باورهای عقلانی، آرای کلی، تصمیم گیری ها و اهداف از پیش تعیین شده مواجه اند و هم در راستای باورهای کلی، روش ها و وسایل مختلفی را در موقعیت های ویژه برمی گزینند و حتی تغییراتی را در اهداف واسطی و جزئی به وجود می آورند
تدوین برنامه درسی آموزش سواد رسانه ای در راستای بسط امنیت اجتماعی:یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تدوین برنامه درسی آموزش سواد رسانه ای جهت ارتقاء انتظام و امنیت اجتماعی کاربران رسانه بود. بر اساس طرح کیفی و با استفاده از روش مطالعه موردی، مفاهیم و عناصر لازم برای تدوین برنامه درسی آموزش سواد رسانه ای با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند از طریق نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری با متخصصان و اساتید گروه علوم ارتباطات و رسانه و علوم اجتماعی در پنج دانشگاه تهران، علامه طباطبایی، شیراز، امام حسین (ع)، سوره و پژوهشگاه امام صادق (ع) انجام گرفت. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار Nvivo از طریق فن تحلیل مضمون، تحلیل و یافته ها در قالب شبکه مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر دسته بندی و سازماندهی شدند. برای اعتبار یابی داده های کیفی از روش همسوسازی نتایج حاصل از شبکه مضامین و تحلیل اسناد استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، برنامه درسی آموزش سواد رسانه ای در ابعادی مانند محتوا، منطق، اهداف، روش ها و محیط یادگیری، به عنوان مضامین سازمان دهنده می باشند. این مضامین دارای ابعاد و سطوح مختلف و دارای مضامین پایه متنوعی هستند که در تدوین برنامه درسی آموزش سواد رسانه ای بایستی مد نظر قرار گیرند.
واکاوی نقش نظریه تربیتی اسلام درباره عناصر برنامه درسی (هدف، محتوا، روش تدریس، ارزشیابی)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۹ (پیاپی ۴۱)
141 - 159
حوزه های تخصصی:
نظریه های تربیتی، دیدگاه هایی هستند دربارهٔ تعلیم و تربیت که بر اساس آن ها فرآیند یاددهی و یادگیری انجام می شود. نظریه های تربیتی کارکردهای گوناگونی دارند که کارکرد راهنمایی و اثرگذاری آن ها بر فرآیند یاددهی و یادگیری، اهمیّت ویژه ای دارد؛ زیرا این کارکرد مبنای تصمیم گیری ها، برنامه ریزی ها و نیز مبنای عمل در کلاس درس است و اصول، اهداف، روش های تدریس، انتخاب محتوا و روش های ارزشیابی بر اساس آنها شکل می گیرد. در این پژوهش، دیدگاه نظریهٔ تربیتی اسلام دربارهٔ هر کدام از عناصر بالا بررسی می شود.
نیازسنجی آموزشی دانش آموزان ناشنوای هنرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره چهاردهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵۶
582-596
حوزه های تخصصی:
نیازسنجی آموزشی، مهم ترین گام در برنامه ریزی، به ویژه برنامه ریزی درسی محسوب می شود. از این رو، هدف از پژوهش حاضر پاسخگویی به دو سوال بود: 1) نیازهای آموزشی و اولویت آنها از نظر دانش آموزان ناشنوای هنرستانی مدارس ویژه در شهر اصفهان چیست؟ 2) آیا بین دیدگاه دانش آموزان دختر و پسر ناشنوای هنرستانی نسبت به نیازهای آموزشی تفاوت وجود دارد؟ در این پژوهش توصیفی، تعداد شصت نفر از دانش آموزان پسر و دختر ناشنوای هنرستانی مدارس ویژه در شهر اصفهان به طور تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه نیازسنجی آموزشی محقق ساخته در اختیار آنان قرار گرفت. قابلیت اعتماد پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 79/0 برآورد گردید. روایی محتوایی پرسشنامه توسط پنج تن از استادان گروه روان شناسی و آموزش کودکان استثنایی دانشگاه تهران مورد تأیید قرار گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی بررسی و تحلیل شد. یافته های به دست آمده نشان داد که شرکت کنندگان در اکثر گویه ها اهمیت نیازهای ارتباطی و شغلی را بیش از سایر نیازها تشخیص دادند. همچنین بین نیازهای انگیزشی، شغلی، ارتباطی و حرکتی، تفاوت معناداری وجود داشت. نتایج پژوهش نشان داد که همه شرکت کنندگان، نیازهای آموزشی خود را در حد بالایی گزارش کردند و گروه دختران نیازهای انگیزشی و حرکتی را بیشتر از گروه پسران ابراز کردند. بنابراین ضرورت دارد در برنامه ریزی درسی برای دانش آموزان ناشنوای هنرستانی به نیازهای آموزشی آنان و اولویت های مربوط مورد توجه قرار گیرد.
نقد و بررسی محتوای درسی زبان انگلیسی پایه دهم متوسطه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۶ (پیاپی ۷۰)
89-107
کتاب های درسی که در سطح ملی تدوین می شوند به علت طیف گسترده مخاطبان همواره از اهمیت بسیاری برخوردار بوده اند. بنابراین، بررسی کمّی و کیفی آن ها همیشه در اولویت کاری منتقدان بوده است. ازاین رو، در این مقاله نویسنده در پژوهشی انتقادی محتوای درسی تازه تألیف زبان انگلیسی پایه دهم متوسطه را مشتمل بر کتاب درسی، کتاب کار، و سی دی آموزشی نقد و بررسی کرده است. پس از بررسی تاریخ تحول محتواهای پیشین در ادوار گذشته، اثر حاضر ازمنظر مبانی نظری و ساختار کلی بررسی و تجزیه و تحلیل شده است. سپس، باتوجه به مبانی و اصول رویکرد ارتباطی، محتوای اثر مورد نقد و بررسی قرار گرفت. بررسی و ارزیابی بخش های مختلف نشان داد اثر یادشده باتوجه به اهمیت و اثرگذاری آن در سطح ملی به بازنگری و اصلاح در ابعاد شکلی، ساختاری، و محتوایی نیاز دارد تا بتواند اهداف برنامه زبان آموزی را در برنامه درسی تأمین کند.
آیا این گره کور است؟ تحلیل و ارزیابی برنامه های درسی علم اطلاعات و دانش شناسی از منظر شناختی و دانشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شیوه تهیه برنامه درسی و کیفیت محتوای آن، با مهارت و توانمندی دانش آموختگان ارتباط مستقیم دارد. هدف این مطالعه، تحلیل برنامه درسی دانشگاهی علم اطلاعات و دانش شناسی در مقاطع مختلف تحصیلی است. در این پژوهش وضعیت این برنامه ها بر پایه طبقه بندی بازنگری شده بلوم و در دو جنبه وضعیت ابعاد دانش (واقعی، مفهومی، فرایندی و شناختی) و وضعیت مهارت های شناختی (یادآوری، درک، کاربرد، تحلیل، ارزیابی و آفرینش) بررسی شده است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی است که با رویکرد کیفی و با استفاده از شیوه تحلیل محتوا (کیفی و کمّی) انجام شد. جامعه این پژوهش، آخرین ویرایش برنامه های درسی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی بود که در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا مورد بررسی قرار گرفت. ابزار این پژوهش، سیاهه وارسی بود که ساخت آن مبتنی بر طرح طبقه بندی بازنگری شده بلوم توسط اندرسون و کراسول (Anderson, & Krathwohl, 2001) انجام شد. برای تحلیل داده ها نرم افزار 2018 MAXQDA به کار رفت و بررسی پایایی با استفاده از شیوه توافق بین کدگذاران میزان 5/95 درصد را نشان داد. یافته ها: یافته ها نشان داد از منظر مهارت های شناختی در برنامه درسی مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، مهارت های سطح پایین شناختی بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند اما تناسب و تقدم مهارت های هر سطح رعایت نشده است. در برنامه های درسی مقطع دکتری میزان تأکید بر مهارت های هر دو سطح یکسان است. از منظر دانشی نیز در مقطع کارشناسی بسامد دانش فرایندی و در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری بسامد دانش مفهومی بیش از انواع دانش های دیگر است. همچنین مشخص شد برنامه های رشته/گرایش ها در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری تفاوت هایی در جنبه های شناختی و دانشی دارند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد بر پایه طبقه بندی بازنگری شده بلوم، هدف های رفتاری برنامه های درسی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در هر سه مقطع با وضعیت مطلوب فاصله دارند و بازنگری این برنامه ها ضروری است.
ظرفیت های برنامه درسی در مواجهه با تعلیم آموزه های دینی با الهام از رویکرد زیبایی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین جایگاه مغفول رویکرد زیبایی شناسی در برنامه درسی است. توضیح اینکه تربیت از خصلتهای انسانی به شمار می رود. همچنین براساس تعالیم اسلامی، فطرت انسان دارای اقتضائاتی برای تربیت کردن است که یکی از آن ها زیبایی جویی و زیبایی طلبی است. خداوند برای تربیت انسان به زیبایی جویی وی اشاره کرده و زبان کتاب هدایت خود را متناسب با آن انتخاب کرده است. ازآنجاکه هدف و رسالت اصلی قرآن نیز هدایت بشریت به مسیر حقیقی و خداشناسی است و نظام آموزشی و برنامه درسی نیز هدفی جز تعلیم و تربیت فراگیران ندارد، بنابراین برنامه درسی نیز می تواند از زبان اعجازآمیز قرآن که همان زیبایی شناختی است، استفاده کرده و موفقیت کسب کند. برای همین این مقاله درصدد تبیین جایگاه مغفول رویکرد زیبایی شناسی در برنامه درسی، توصیف نگاه زیبایی شناسانه، زبان اعجازآمیز و موفق اسلام و قرآن به تعلیم و تربیت و الهام از تجربه قرآن و تجویز آن به برنامه درسی به روش تحلیلی - استنتاجی است. براساس نتایج این پژوهش، تربیت زیبایی شناختی در حال حاضر برای نظام آموزشی ما فراتر از حد ضرورت و به عنوان یک رویکرد مکمل و حتی جایگزین رویکرد فعلی مطرح است. تعالیم اسلامی ازطریق تربیت زیبایی شناسی بهتر می تواند فضای لازم را برای حضور در برنامه درسی پیدا کند. شایان ذکر است که تربیت زیبایی شناسی دارای ویژگی ها و پیامدهای خاص در برنامه درسی است که از آن جمله می توان به توجه به ادراک عمیق و تخیل فراگیران، تجسم ذهنی و خیالی، مدیریت هیجانات، ایجاد شور و نشاط و... اشاره کرد.