مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۷.
۸.
آموزش زبان های خارجی
حوزه های تخصصی:
در روش های جدید تدریس، به نظر متخصصین آموزش زبان، فراگیر در مرکز توجه فرایند آموزش و یادگیر قراردارد. در هر رشته آموزشی، مدرسین باید توجه خاصی به ویژگی های فرگیران مبذول نمایند. بطور کلی اگر بخواهیم فراگیران را به گروه های مختلف تقسیم کنیم، یک گروه از فراگیران زبان های خارجی بزرگسالان هستند چه در آموزش رسمی در چهار چوب دانشگاه و چه در آموزش غیر رسمی در آموزشکده های زبان. فراگیران بزرگسال را از جنبه های قانونی، اجتماعی و روان شناختی می توان تعریف کرد. مفهوم روان شناختی بیشتر مورد توجه ماست و بطور مستقیم به آموزش زبان های خارجی مربوط می شود. لازم به ذکر نیست که خصوصیات بزرگسالانی که زبان خارجی فرا می گیرند از خصوصیات سایر بزرگسالان در دیگر موقعیت های یادگیر کاملاً متفاوت نیست. اگر موفق به شناخت ویژگی های فراگیران بزرگسال شویم، قادر به درک فرایند یادگیری شان نیز خواهیم شد. به این ترتیب نخست تلاش خواهیم کرد تعریف های گوناگون بزرگسال را ارائه کنیم و سپس ویژگی های یادگیری آنها را بررسی نماییم.
توظیف الأدب فی تعلیم اللغات الأجنبیه من منظور اللسانیات التطبیقیه(الأدب العربی المعاصر للناطقین بغیر العربیه نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقایسه با سایر مواد آموزشی در تدریس زبان های خارجی، ادبیات همواره دارای اهمیت و جایگاه ویژه ای بوده است. معمولاً مدرسان زبان، ادبیات را در تحقق دو هدف به کار می گیرند؛ نخست، تدریس ادبیات برای ادبیات است؛ یعنی تدریس آن به منظور کسب اطلاعات ادبی. هدف دیگر، بهره گیری از ادبیات به عنوان منبعی برای تقویت مهارت های زبانی زبان آموزان می باشد.واین مسأله ای است که زبان شناسان کاربردی به آن توجه ویژه ای دارند و پژوهش هایی ارزشمند چه نظری و چه میدانی در بررسی گنجاندن ادبیات در کلاس های زبان و میزان تأثیر آن در بهبود مهارت های زبانی انجام شده است. اما با نگاهی گذرا به پژوهش های نظری مرتبط با این موضوع، در زبان عربی شاهد خلأ آشکاری در این زمینه هستیم چه برسد به پژوهش های میدانی که بتوان از آن در تدریس ادبیات عربی به منظور تقویت توانش زبانیِ عربی آموزان غیر عرب بهره گرفت. بنابراین، پژوهش حاضر با مقایسه و تحلیل آراء زبان شناسان، گامی در جهت رفع این نقص در زمینه نظری مسأله می باشد. این مقاله با مطالعه منابع خارجیِ مرتبط با موضوع، به بررسی نظرات موافقان و مخالفان به کارگیری ادبیات به عنوان منبع آموزش زبان پرداخته و مشکلات و موانعی را که معلمان و زبان آموزان در مطالعه ادبیات با آن روبرو هستند، بررسی می کند و سپس پیشنهادها و راه حلهایی را که در رفع یا کاهش آن ارائه می شود، مورد ارزیابی قرار می دهد. مهم ترین نتیجه ای که از این پژوهش حاصل آمده، این که ادبیات معاصر عربی با توجه به اصالت آن وتوانایی بالقوه ای که در تقویت توانش زبانی، فرهنگی، تفسیری، نقدی و احساسی زبان آموزان دارد، می تواند زمینه مناسبی برای تدریس و یادگیری زبان عربی به عنوان زبان خارجی باشد.
کاربرد متن ادبی در آموزش زبان های خارجی در دانشگاه «استفاده از رویکرد کار محور در کلاس ترجمه متون نظم و نثر، مقطع کارشناسی زبان فرانسه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آموزش زبان های خارجی، همواره بحث انتخاب محتوای آموزشی دارای اهمیت زیادی بوده است. متدهای مختلف آموزشی در طول تاریخ محتوای آموزشی خود را با توجه به نگرشی که هر یک به کاربرد زبان داشته اند، انتخاب کرده اند. امروزه علاوه بر اینکه جنبه کاربردی زبان خارجی برای ما دارای اهمیت بسزایی است، شناخت لایه های مختلف فرهنگی و اجتماعی جامعه زبان مقصد نیز اهمیت ویژه خود را یافته است. نظر به اینکه آموزش ادبیات با توجه به بحث انتقال فرهنگ در کلاس های زبان خارجی همواره موافقان و مخالفان خود را داشته است، در این تحقیق ما در جست وجوی پاسخ به این مسئله هستیم که نقش و جایگاه ادبیات به منزله یک محتوای آموزشی در طول تاریخ آموزش زبان های خارجی چه بوده است و چگونه و در چه سطوحی ادبیات می تواند به منزله محتوای آموزشی در کلاس های آموزش زبان استفاده شود؟ هدف ما در این جستار، ضمن مطالعه پیوند میان ادبیات و آموزش زبان، پیشنهاد یک روش آموزشی کار محور بر اساس رویکرد کنشی آموزش زبان هاست. در این روش، ما شعر را به منزله پیکره در محوریت کار خود قرار می دهیم. فرض ما بر این است که این روش می تواند توانایی زبانی و تحلیلی دانشجویان را در رویارویی با متون ادبی بالا ببرد و برای اثبات این فرضیه، آن را بر روی دو گروه کنترل و آزمایش از دانشجویان ترم آخر مقطع کارشناسی مترجمی زبان فرانسه آزمایش کرده ایم. واژه های کلیدی: آموزش زبان های خارجی، ادبیات، فعالیت کار محور، بینافرهنگی.
نقد فضای بومی سازی شده در کتب درسی آموزش زبان های خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۵۷
47 - 70
حوزه های تخصصی:
بر اساس انتقادهایی که از مبانی علم جدید، پیرامون مسائل هویت ملی و هویت اجتماعی در پِی پدیده جهانی شدن به ویژه در بخش آموزش زبان های خارجی و برنامه ریزی زبانی در شاخه جامعه شناسی زبان، صورت گرفته مفاهیم تازه تری همچون «دانش بومی» و «بومی سازی» به وجود آمده اند. در این راستاست که نظام آموزشی می تواند نقش بی بدیلی در شکل دهی به هویت ملی افراد هر جامعه ایفا کند. در این میان کتاب های درسی و محتوای آموزشی را باید ابزاری اساسی در انتقال مفاهیم، ارزش ها، هنجارها و حتی آموزه های فرهنگی و مذهبی در میان افراد جامعه دانست که در شکل دادن به شخصیت کودکان و نوجوانان جامعه نقش مهمی دارد. هدف آموزش در عصر حاضر، حفظ و اعتلای هویت و ارزش های ملی دانش آموزان، ضمن حضور در دهکده جهانی است. بر این اساس، پژوهش حاضر قصد دارد به نقد فضای بومی سازی شده در کتب درسی آموزش زبان انگلیسی و فرانسه بپردازد. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و روش، اسنادی- تحلیلی است و در آن برای تجزیه وتحلیل اطلاعات، از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کتاب های دوره راهنمایی زبان فرانسه و کتاب های پایه هفتم و هشتم زبان انگلیسی است. از پژوهش این نتیجه به دست آمد که مؤلفه های هویت ملی در کتاب های زبان انگلیسی به مراتب بیشتر از کتاب های درسی زبان فرانسه است. علی رغم حضور کم رنگ برخی از ابعاد هویت ملی و یا فقدان پردازش مناسب و متوازن برخی از ابعاد دیگر در کتب هر دو زبان، بااین حال واردنمودن مؤلفه های هویت ملی و بومی سازی کتاب های درسی، اقدامی ارزشمند می باشد.
فرصت ها و چالش های فراروی آموزش زبان انگلیسی در نظام آموزش رسمی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تبیین مهمترین چالش ها و فرصت های فراروی آموزش زبان انگلیسی در ایران می باشد. به این منظور، به کمک فراتحلیل پژوهش های انجام شده در یک دهه اخیر در باره آموزش زبانهای خارجی به ویژه در نظام آموزش رسمی کشور، مشکلات و کاستی های تدریس زبان انگلیسی احصاء و اولویت بندی گردیده و از طریق انجام مصاحبه هدفمند با گروهی از صاحب نظران و متخصصان این حوزه برای این چالش ها راهکاریی ارائه گردیده است. یافته ها نشان داد که رویکرد سنتی به آموزش زبان، ناکارامدی کتاب های درسی و مواد آموزشی، کاستی های دوره های تربیت معلم و کمبود دبیران زبده و با انگیزه، فقدان سیاستگذاری کلان و عدم تعیین چشم انداز آموزشی، کمبود زمان تدریس درس زبان انگلیسی در نظام رسمی آموزش کشور مهمترین چالش های فراروی آموزش زبان در کشور ماست که برای برطرف نمودن و مواجهه با این کاستی ها پیشنهاداتی همراستا با اسناد کلان و بالادستی حوزه فرهنگ و آموزش کشور به ویژه برنامه درسی ملی، ارائه شده است.
بررسی اثربخشی آموزشِ نظریه روانشناختی انتخاب گلاسر در دوره های تربیت مدرس زبان های خارجی بر تحول در نگرش مدرسان به امر تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
343 - 365
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش نظریه روانشناختی انتخاب گلاسر در دوره های تربیت مدرس زبان های خارجی بر تحول کیفی یاددهی است. در این تحقیق به مسأله نیازسازی آموزشی و ایجاد حس مسئولیت پذیری در زبان آموزان توسط مدرسان می پردازیم. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و جامعه ی آماری آن شامل یک گروه 40 نفره از استادان آموزش زبان های خارجی (فرانسه و انگلیسی) می شود که بصورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت آموزش در یک دوره تربیت مدرس با عنوان استراتژی های یاددهی در زبان های خارجی قرار گرفتند و مفاهیم تئوری انتخاب گلاسر به آنها آموخته شد. این در حالی بود که به گروه کنترل هیچ آموزشی داده نشد. هر دو گروه از استادان دوبار و به روش پیش آزمون و پس آزمون و با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته مورد سنجش قرار گرفتند. فرضیه ما در این پژوهش بر این مبناست که آموزش نظریه انتخاب گلاسر در دوره تربیت مدرس بر تحول در نگرش مدرسان به تدریس و یاددهی موثر می باشد. برای آزمون فرضیه فوق از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که متغیر تصادفی کمکی (357/360=F) در سطح خطاپذیری (0.01 ≥P) بطور معنی دار با متغیر وابسته رابطه دارد. فاصله نمره پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معنی داری داشته و گروه کنترل و گروه آزمایش در نمره پس آزمون تفاوت معنی داری دارند. بنابراین آموزش نظریه انتخاب گلاسر در دوره تربیت مدرس بر تحول در نگرش مدرسان زبان (فرانسه و انگلیسی) به تدریس و یاددهی در مرحله پس آزمون 90/6درصد موثر بوده است.
بهره گیری از هنرهای زیبا در آموزش در جهت ارتقای مهارت های گفتاری فراگیران زبان آلمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هنرهای زیبا در ارتقای مهارت های گفتاری در بین فراگیران بزرگ سال زبان آلمانی انجام شد. در این پژوهش، از روش های کتابخانه ای و میدانی برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. بخش اول این مقاله به تبیین چرایی استفاده از هنرهای زیبا در آموزش زبان های خارجی می پردازد. بخش دوم نشان می دهد چگونه زبان و الگوهای تصویری هنری می توانند به صورت دو قطب میان رشته ای درهم آمیخته و در جهت بهبود مهارت های گفتاری مؤثر واقع شوند. طرح پژوهشی از نوع پیش مطالعه ای و طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل خواهد بود. طرح در چهار جلسه نود دقیقه ای انجام می شود. در جلسه اول، پیش آزمون با کمک سؤالات شفاهی آزمون «آلمانی برای مهاجران» اجرا می شود. پس از ضبط، داده ها تحلیل و نتایج معرفی می شوند. در ادامه با استفاده از یک طرح آموزشی با کمک اثر هنری از هنرمند اتریشی، آلبرت پاریس گوترزلو نشان داده خواهد شد که با چه روش هایی می توان به صورت هدفمند از هنر در آموزش در جهت بهبود مهارت های گفتاری بهره مند شد. بعد از اتمام دو جلسه نود دقیقه ای پس آزمون برگزار می شود. داده ها با کمک معیار های آزمون «آلمانی برای مهاجران» موردتجزیه و تحلیل قرار می گیرند. نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی هنر در بهبود مهارت های گفتاری زبان آموزان، به خصوص در استفاده مؤثر از واژگان و دانش دستوری بود. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که می توان از هنرهای زیبا به عنوان رسانه تصویری مؤثری در جهت پیش برد اهداف آموزشی به ویژه مهارت های گفتاری به خوبی استفاده کرد.