مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
۳۷۰.
۳۷۱.
۳۷۲.
۳۷۳.
۳۷۴.
۳۷۵.
۳۷۶.
۳۷۷.
۳۷۸.
۳۷۹.
۳۸۰.
برنامه درسی
منبع:
pure life, Volume ۷, Issue ۲۳, Summer ۲۰۲۰
11 - 36
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر با توجه به رشد روزافزون بیماری های روحی و جسمی، پرداختن به مفهوم بیماری از منظر آموزه های اسلامی و تبیین جایگاه آن در برنامه درسی مدارس، ضروری به نظر می رسد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، تبیین ضرورت آموزش مفهوم بیماری از منظر آموزه های اسلامی و بررسی آن در سند تحول بنیادین جمهوری اسلامی ایران است. بررسی مفاهیم و مصادیق بیماری جسمی و پیامدهایی که بر روح و روان دارد، عموماً به عنوان یک امر گریزناپذیر چرخه زندگی عموم افراد را شامل می شود که در این زمینه می توان با ارائه تصویری صحیح از مفهوم بیماری مطابق با آموزه های اسلامی میزان سازگاری آن ها را افزایش داد و باورها و عقاید دینی را در سپری کردن دوران بیماری، اثربخش دانست. در پژوهش حاضر با روش توصیفی انجام یافته، مفهوم بیماری در سه مقوله تأثیر معنویت از دیدگاه پژوهشگران، ثمرات آن از منظر آیات و روایات و لزوم پرداختن به آن در برنامه درسی دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به آموزه های اسلامی، مفاهیم مختلفی از بیماری استنباط شد که عبارتند از ابتلا و آزمایش، مصلحت الهی، کفاره و تطهیر گناهان، تنبیه و تأدیب، رشد و کمال، تلنگر، توجه به خداوند، اجر و پاداش و عنایت الهی. از طرف دیگر، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به عنوان سند بالادستی آموزش و پرورش با تأکید بر مفاهیم شناسایی شده از مفهوم بیماری از منظر اسلام مورد تحلیل قرار گرفت و نتایج آن نشان داد در بخش های مختلف سند، به این مفهوم پرداخته نشده است.
الگوی برنامه درسی دانشگاه های مجازی علوم دینی بر مبنای یادگیری مشارکتی: مطالعه دانشگاه های مجازی قرآن و حدیث، جامعه المصطفی و امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
31 - 48
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر یادگیری مشارکتی در دانشگاه های علوم دینی مجازی است. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد بود که مشارکت کنندگان در آن متخصصان برنامه درسی، مدرسان و کارشناسان دانشگاه های قرآن و حدیث، جامعه المصطفی و امام خمینی بودند. بر مبنای منطق نمونه گیری هدفمند و با استفاده از شیوه ملاک محور 31 نفر برای مصاحبه انتخاب شدند. تحلیل مصاحبه ها به شیوه داده بنیاد، 145 کد باز، 82 کد محوری و هفت کد انتخابی را آشکار ساخت که نشان می دهد در برنامه درسی موجود این دانشگاه ها به تعامل و مشارکت چندان توجه نشده است. بر اساس الگوی پیشنهادی، با استفاده از رویکرد یادگیری مشارکتی می توان عناصر برنامه درسی مجازی شامل محتوا، فعالیت های یادگیری و شیوه های ارزشیابی را به گونه ای طراحی کرد که معلمان از طریق شیوه های تعاملی و ایجاد مشارکت، تعاملات دانشجویان با محتواهای متنوع، دانشجویان و استاد را به صورت فردی و گروهی افزایش دهند. بسط تعاملات بین دانشجویان با استفاده از شیوه مشارکتی می تواند به شکل گیری اجتماع پژوهشی و بهبود کیفیت تجربه یادگیری دانشجویان کمک کند.
ارائه چارچوبی برای پاسخگویی به محیط در برنامه درسی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین چارچوب مفهومی برنامه درسی پاسخگو به محیط در آموزش عالی، با استفاده از دیدگاه متخصصان و صاحب نظران مجرّب و مرتبط با موضوع به روش تحقیق مطالعه موردی کیفی پرداخته است. مشارکت کنندگان این پژوهش کیفی شامل یازده نفر از متخصصان و صاحب نظران برنامه ریزی درسی می باشد. که انتخاب مشارکت کنندگان با استفاده از رویکرد هدفمند و با روش انتخاب صاحب نظران کلیدی و استفاده از معیار اشباع نظری و گردآوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، انجام گردید. اطلاعات حاصل با استفاده از روش تحلیل مضمون و تشکیل شبکه مضامین تحلیل گردید و بر آن مبنا به احصای مضامین فراگیر، سازمان دهنده و پایه ای مربوط به چارچوب پاسخگویی برنامه درسی در آموزش عالی پرداخته شده که اعتبار یافته ها با استفاده از مجموعه ای از روش های اعتبارپذیری، اتکاپذیری ، تأییدپذیری و انتقال پذیری، روش همسو سازی و کنترل تأیید و تأمین گردید. در نتیجه این پژوهش یک چارچوب پاسخگویی به محیط در برنامه درسی آموزش عالی مشتمل بر 18 عنصر برنامه درسی با 111 مؤلفه و ویژگی مربوطه تدوین گردید. عناصر مذکور عبارتند از: منطق برنامه درسی، منابع تعیین و تدوین اهداف، نیازسن جی، راهبرد اولویت بندی، مفهوم آموزش، مفهوم یادگیری، نقش مربّی، نقش متربّی، محیط های یادگیری، مکان آموزش و یادگیری، زمان آموزش و یادگیری، محتوا و منابع آموزش و یادگیری، ارزشیابی آموزش و یادگیری، اعتبار بخشی برنامه درسی، نظام برنامه ریزی درسی، مدیریت و نظارت بر اجرای برنامه درسی، اقتضاء اندیشی و اولویت بندی، آسیب شناسی موانع اجرای برنامه درسی، ارزشیابی برنامه و اصلاح، بازنگری و تغییر برنامه درسی.
شناسایی مؤلفه ها و تحلیل محتوای برنامه درسی علوم تجربی دوره ابتدایی بر مبنای سند تحول بنیادین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ ویژه نامه
69 - 81
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد شناسایی مؤلفه ها و تحلیل محتوای برنامه درسی علوم تجربی دوره ابتدایی بر مبنای سند تحول بنیادین (مطالعه موردی برنامه درسی پایه پنجم) در سال تحصیلی 1398-1397 بوده است. روش پژوهش ترکیبی (آمیخته) بوده که در دو فاز کیفی از نوع تحلیل محتوا با نظام مقوله بندی استقرایی و در فاز کمی از نوع تحلیل محتوا با استفاده از مدل شانون انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش در سطح کیفی اسناد بالادستی نظام آموزش وپرورش ایران و در سطح کمی کتاب علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی بود. ابزار جمع آوری اطلاعات، فیش ها و جداول محقق ساخته ای بودند که جهت ثبت و شناسایی مؤلفه های کتاب علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی از آن ها استفاده شد. با استفاده از روش تحلیل محتوا در سطح کیفی 60 گویه و 24 مؤلفه از سند تحول بنیادین استخراج و با استفاده از مدل آنتروپی شانون در فاز کمی 47 گویه و 22 مؤلفه از کتاببرنامه درسی پایه پنجم ابتدایی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در کتاب علوم تجربی پنجم ابتدایی بیشترین ضریب اهمیت مربوط به گویه های نگاه علمی به مسائل و حوادث، مشارکت پذیری در فعالیت ها، آموزش اصول اولیه کارآفرینی و کمترین ضریب بهره گیری از محیط های مجازی و رسانه ها جهت ارتقای یادگیری، ایجادکننده فرصت های متنوع آموزشی برای دانش آموزان با نیاز ویژه، ایجاد فرصت برای راه اندازی و تشکیل نمایشگاه های علمی دست ساخته های فراگیران و توانایی کار کردن و استفاده از منابع دیجیتال بود.
بازنمایی تجارب زیسته اساتید در انتشار بازنگری بومی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ ویژه نامه
83 - 94
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف تبیین انتشار بازنگری بومی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان بر اساس تجارب زیسته اساتید انجام شده است. در این پژوهش از روش کیفی، از نوع پدیدارشناسی استفاده شده است. شرکت کنندگان در این پژوهش نه نفر از اساتید با سابقه مدیر گروهی یا مشارکت در طرح های بازنگری بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند از نوع موارد استثنایی یا کرانه ای انتخاب گردیدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام و با روش کدگذاری موضوعی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. از مجموعه یافته های این پژوهش، پس از حذف کدهای مشترک، 379 کد مفهومی استخراج شد که بیانگر تجارب اساتید در شناسایی مراحل تدوین مدل بومی بازنگری برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان بود. در زمینه مقدمات بازنگری بومی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان سه مؤلفه اصلی و هفت زیرمؤلفه دسته بندی شدند. یافته ها نشان داد این پژوهش با در نظر گرفتن مقتضیات بومی و محلی به تبیین انتشار بازنگری بومی برنامه درسی بر اساس عوامل درونی و بیرونی انتشار و بیان فرصت ها و الزامات پرداخته است.
تدوین چارچوب یادگیری محیط کار اتاق بازرگانی صنایع، معادن و کشاورزی مبتنی بر یک پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین چارچوب یادگیری محیط کار است. پارادایم پژوهش کیفی است و از روش داده بنیاد استفاده شد. این پژوهش از لحاظ هدف در دسته پژوهش های کاربردی قرار می گیرد. جامعه پژوهش کلیه کارکنان و اعضای اتاق بازرگانی اهواز و اطلاع رسان ها 18 نفر هستند که به شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور تا رسیدن به اشباع داده ها انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته است و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری و مقوله بندی با استفاده از نرم افزار تحلیل داده های کیفی اطلس تی.آی و در سه مرحله توجه، جمع آوری و تفکر استفاده شده است. جهت بررسی صحت و استحکام داده ها در پژوهش حاضر از سه معیار «مقبولیت»، «قابلیت اطمینان» و «تاییدپذیری» استفاده شد. بر اساس یافته ها، یادگیری محیط کار در پنج حیطه شامل محیط کار (برابری و عدالت، جو حاکم بر محیط کار، فرهنگ یادگیری و محیط کار حمایت کننده)، کارکنان(علاقمندی به کار و یادگیری، مسئولیت پذیری و هوش و انضباط)، مدیریت (قدرت رهبری، سواد علمی و فضایل اخلاقی)، برنامه درسی محیط کار (هدف گذاری و هدفمندی، محتوای آموزشی، توان مدرسین، نظارت و اجرا، بازخورد و اصلاح) و تعامل و تلفیق (تعامل مدیریت و کارکنان، تعامل همکاران با یکدیگر، تلفیق آموزش رسمی و تجربی، تلفیق آموزش نظری و عملی) قابل شناسایی است. پیامدهای یادگیری محیط کار شامل کارآمدی و اثربخشی سازمان، منفعت مالی، انسجام و تخصص، پیشرفت شغلی همراه با رغبت و انگیزه کارکنان می شود.
نقدی بر کتاب برنامه درسی در دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر، نقد کتاب «برنامه درسی در دوره متوسطه» است. لذا از ترکیبی از روشهای مرور انتقادی کتاب، کاوشگری فلسفی انتقادی و نقادی آموزشی استفاده شد. موردمطالعه کتاب مذکور، تألیف فرج الهی و طالبی است که توسط انتشارات دانشگاه پیام نور در سال 1393 منتشر شد. ابزار نقد اثر مذکور چک لیست نقد کتب درسی دانشگاهی شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی است. برای تحلیل اطلاعات نیز از تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. براساس یافته ها، نقاط قوت کتاب شامل جامعیت صوری، حروف نگاری، کیفیت چاپ و صحافی، سازواری با مبانی و اصول دینی و اسلامی، بکارگیری ابزارهای علمی و معادل سازی و کاربرد اصطلاحات تخصصی است. کاستی های اثر نیز عبارتند از: طرح جلد نامناسب، نیاز به ویراستاری علمی و ادبی، نظم و انسجام کلی و درون فصلی نامناسب، ابهام در منابع، نداشتن تحلیل علمی، نداشتن نوآوری و جدید نبودن محتوا، سازوار نبودن محتوای اثر با مبانی و پیش فرض های حوزه معرفتی «برنامه درسی» و عدم پوشش سرفصل های مصوّب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری.
بررسی و نقد کتاب آیا آموزش می تواند جامعه را تغییر دهد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر،نقد کتاب "آیا آموزش می تواند جامعه را تغییر دهد؟" نوشته مایکل اپل در سال (2013)ترجمه نازنین میرزابیگی در سال 1395است.از جمله پژوهش هایی است که به بررسی سنت انتقادی درزمینه مطالعات برنامه درسی و آموزشی می پردازد . روش پژوهش کتاب سنجی و نوع مطالعه کاربردی می باشد.جامعه آماری چاپ اول و دوم کتاب "آیا آموزش می تواند جامعه را تغییر دهد "می باشد.نمونه مورد مطالعه، یک جلد کتاب "آیا آموزش می تواند جامعه را تغییر دهد " چاپ دوم سال 1395 می باشد.نتایج یافته های نقد کتاب نشان می دهد: یکی از نقاط قوت کتاب، تلاش برای پیوند جنبش های سیاسی در سراسر جهان برای ایجاد تغییرات است.همچنین گرچه نویسنده و مترجم و ویراستارهمگی از قلم شیوا و جذابی برخودارند.برخی ایرادات محتوایی ، ترجمه ای و شکلی منجر به انتقاداتی به رویکرد علمی نویسنده و مترجم شده است. مهم ترین نقد به نویسنده:عدم استفاده از ابزارهای علمی مانند تمرین، نمودار، جدول و تصاویر در ارائهو توضیح مطالب است.
طراحی چارچوب برنامه درسی علوم تجربی مبتنی بر پرورش خلاقیت در دوره اول ابتدایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
خلاقیت و فرآیند روبه رشد آن در عصر حاضر، توجه پژوهشگران و برنامه ریزان آموزشی را به تحلیل و بررسی خلاقیت از دید آموزشی جلب کرده است. نظام های آموزشی، با توجه به برنامه ها، اهداف، محتوا و امکانات آموزشی خود، نقش موثری در فعال سازی یا تضعیف نوانایی خلاقیت در افراد دارند.با توجه به آنچه گفته شد، هدف از انجام پژوهش حاضر طراحی چارچوب برنامه درسی علوم تجربی مبتنی بر پرورش خلاقیت در دوره اول ابتدایی می باشد. روش ها: پژوهش حاضر با توجه به هدف در زمره پژوهش های کاربردی و از نظر رویکرد پژوهش؛ کیفی است و از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. جامعه این پژوهش در مرحله کیفی، شامل منابع و اسناد و مدارک چاپی و الکترونیکی موجود (اعم از داخلی و خارجی) و نیز شامل متخصصان برنامه درسی و کارشناسان آموزش و پرورش ابتدایی آشنا با موضوع خلاقیت و آموزش علوم تجربی دارای مدرک کارشناسی ارشد و بالاتر بوده است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر این مهم است که مسأله تربیت کودکان و پرورش استعدادهای فطری آنان از مسایل بسیار مهمی است که باید مورد توجه متولیان آموزش و پرورش قرار گیرد و برنامه ریزان درسی باید شرایط و بستر تجلی خلاقیت را در برنامه های درسی دوره ابتدایی و ازجمله در برنامه درسی علوم تجربی فراهم آورند تا دانش آموزان به تدریج مفاهیم اساسی علوم تجربی را که تعاملی انکار ناپذیر با فلسفه، باورها و ارزش های پذیرفته شده فرد و جامعه دارد. این مهم توجه به ابعاد گوناگونی از برنامه درسی خلاق (اهدف، محتوا، راهبردهای یاددهی-یادگیری، مواد و منابع، فعالیت های یادگیری فراگیران، روش های ارزشیابی، گروه بندی فراگیران، زمان و فضا) را یادآور می شود.
بررسی تطبیقی برنامه درسی آموزش پرستاری در مقطع دکتری در ایران و چهار دانشگاه برتر آمریکا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رسالت برنامه دکتری پرستاری ارتقاء استانداردهای ملی سلامت توانمند سازی دائمی اعضاء هئیت علمی ، تولید علم ، انتقال فن آوری، افزایش تعامل علمی درسطح ملی و بین المللی، ایجاد پویایی، برانگیختن روحیه علمی و روش مندی می باشد. بدین منظور مقایسه برنامه دکتری پرستاری برای پیشرفت و ارتقای رشته ضروری است در این مطالعه برنامه درسی آموزش پرستاری در مقطع دکتری در ایران و چهار دانشگاه برتر آمریکا مورد مقایسه قرار گرفته است . روش: این پژوهش، به روش توصیفی تطبیقی در سال1396 انجام شد و نظام آموزش پرستاری ایران با عناصر تشکیل دهنده برنامه آموزشی مقطع دکتری چهار دانشکده پرستاری آمریکا مورد مقایسه قرار گرفت . با جستجو اینترنتی، اطلاعات مورد نیاز جمع آوری و با استفاده از الگوی بردی چهارمرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه، تطبیق برنامه ها انجام شد . یافته ها: تفاوت اساسی در بیان اهداف کلی، نحوه پذیرش دانشجو و تعداد واحد ارائه شده (محتوای آموزشی) در بین برنامه درسی دوره دکتری آموزش پرستاری دانشگاه های ایران و آمریکا بود. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده از این پژوهش می تواند به برنامه ریزان، اساتید و علاقه مندان رشته پرستاری کمک کند تا با دید وسیعتری نسبت به بازنگری و تدوین بهتر برنامه آموزشی خصوصا در انتخاب بهتر اهداف کلی، نحوه پذیرش دانشجو، محتوی درسی اقدام کنند.
بازنگری برنامه کارآموزی در عرصه بهداشت مادر و نوزاد دانشجویان پسر پرستاری بر اساس رویکرد آموزش خدمات محور: گزارش یک تجربه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
در حال حاضر با گسترش سطح دانش، شیوع برخی از بیماری های نوپدید، نوظهور و برداشته شدن مرزهای دانش و تغییر در سطح آگاهی و فرهنگ افراد جامعه، تغییر در برنامه های آموزش علوم سلامت بر مبنای نیازهای جامعه الزامی است. یکی از رسالت های مهم موسسات علوم سلامت، پاسخگویی به انتظارات جامعه و ارائه خدمات آموزشی بر اساس نیازهای فراگیران است. در همین راستا تغییر در برنامه های آموزش مبتنی بر جامعه ضروری است. رویکرد آموزش جامعه نگر بر افزایش آموزش در جامعه به عنوان محیط آموزشی در برنامه درسی دانشجویان علوم سلامت و به ویژه پرستاری تاکید دارد. به طوری که دانشجویان شرایط واقعی تجارب یادگیری مرتبط با اهداف آموزشی و خدمات مبتنی بر جامعه را بر اساس برنامه های آموزشی فراگرفته و کاربرد عملی آموخته های خود را در محیط های واقعی تجربه می نمایند. لذا هدف از این مطالعه، گزارش یک تجربه از بازنگری برنامه کارآموزی در عرصه بهداشت دانشجویان پسر پرستاری بر اساس رویکرد آموزش خدمات محور است.
ضرورت آموزش دانش زیبایی شناختی : جایگاه آن در برنامه درسی کتاب خوانداری پایه ششم ابتدایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : هر فرد برای اینکه بتواند ازنظر تحصیلات در جامعه فرد مطرحی باشد، هیجده سال از عمر خود را صرف تحصیل در مدارس و دانشگاه ها می کند. این زمان، زمان کمی نیست پس باید حتماً برای انجام این فعالیت مهم برنامه ریزی دقیقی داشته باشیم. تحقیقات انجام شده نشان دهنده تأثیر برنامه های غنی و برنامه ریزی آموزشی و درسی مطلوب؛ بر گروه های سنی مختلف کودکان است. اگر بخواهیم افرادی سالم به بار بیاوریم باید احتیاجات و نیازهای عمده کودک ازجمله زیبایی را تأمین کنیم. روش ها: این پژوهش با هدف ضرورت آموزش دانش زیبایی شناختی و جایگاه آن در برنامه درسی کتاب خوانداری در پایه ششم دوره ابتدایی در سال 1397-1396 انجام گرفته است. تحقیق حاضر کاربردی بوده و از طریق تحلیل محتوا انجام شده است. حجم جامعه در پژوهش حاضر کتاب خوانداری در پایه ششم دوره ابتدایی می باشد. که کل کتاب به عنوان نمونه انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها چک لیست می باشد یافته ها: . برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی بهره گرفته شده و در سطح آمار استنباطی از آزمون خی دو و آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان دادند آموزش دانش زیبایی شناختی در برنامه درسی کتاب خوانداری در پایه ششم دوره ابتدایی بالاتر از حد متوسط انعکاس یافته است و بین مجموع فراوانی های مشاهده شده مربوط به مؤلفه های زیبایی شناسی در برنامه درسی کتاب خوانداری در پایه ششم دوره ابتدایی تفاوت معنی داری (05/0 k< ) وجود دارد. همچنین بین فراوانی های مشاهده شده مربوط به مفاهیم مؤلفه دانش ، مهارت و نگرش زیبایی شناسی تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده زیبایی شناسی با توجه به تاثیر عمیق و ژرفی که در زندگی انسانها دارد باید در کتب درسی یه خصوص کتاب خوانداری پایه ششم مورد توجه قرار گیرد چرا که باعث می شود تا اجابت و پذیرش تعلیم و تربیت از سوی متربی، دلنشین تر، باورپذیرتر و پذیرفتنی تر شود.
رتبه بندی عوامل تعیین کننده ضرورت تربیت شهروند الکترونیک در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، رتبه بندی عوامل مؤثربرضرورت تربیت شهروندالکترونیک دربرنامه درسی بوده است. روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و بر حسب روش، توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری موردمطالعه پژوهش کلیه استادان حوزه و دانشگاه در رشته علوم تربیتی و نمونه آماری مطالعه مورد نظر مدارس دولتی متوسطه اول شهرستان گرگان می باشد. باتوجه به روش بکار رفته، حداقل نمونه 5 نفر و حداکثر10 نفر می باشد که ما حداکثر نمونه یعنی ده نفر را انتخاب کردیم. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه AHP محقق ساخته و مصاحبه با خبرگان امر بوده است. روایی ابزار به کار رفته، نوعی اعتبار منطقی یا محتوایی است که به روش به کار رفته مربوط می شود. دراین تحقیق ابتدا برای شناسایی مهمترین معیارهای مؤثر برضرورت تربیت شهروند الکترونیک دربرنامه درسی براساس ادبیات پژوهش و نظرات خبرگان با استفاده از تکنیک دلفی اقدام کرده و سپس برای تعیین اولویت معیارهای تحقیق حاضر از مدل های تصمیم گیری چند معیاره و مدل AHP و برای انتخاب بهترین گزینه مبتنی براولویت معیارهای موردمطالعه ازتکنیک TOPSIS استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که عامل تفکر اختراعی و انتقادی در رتبه اول، عامل بهره وری رتبه دوم، عامل سواد قرن دیجیتال رتبه سوم، عامل کیفیت سیستم آموزشی رتبه چهارم شهروندان مفید دارد با تربیت شهروند الکترونیک از بسیاری از هزینه ها، اتلاف انرژی ها و فرصت ها می توان پیشگیری کرد.وعامل ارتباط مؤثر رتبه پنجم اهمیت قرار دارد. نهاد آموزشی مهم ترین نقش را در تربیت افراد بخصوص تربیت
مطالعه تطبیقی چگونگی ارزشیابی از درس در دانشگاه های ایران و دانشگاه های برتر جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
29 - 74
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی چگونگی ارزشیابی از درس در دانشگاه های ایران و دانشگاه های برتر جهان بوده است. به این منظور دانشگاه های تهران، فردوسی مشهد و اصفهان به منظور مقایسه با 16 دانشگاه برتر قاره های مختلف از 6 کشور آمریکا، انگلستان، سنگاپور، آفریقای جنوبی، استرالیا و ترکیه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند. روش پژوهش، تطبیقی و چهار مرحله ای جرج بردی است که فرایند مقایسه در قالب چهار مرحله توصیف، تفسیر، هم جواری و مقایسه انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات سیاهه مربوط به اطلاعات حاصل از منابع دست اول و دوم چگونگی ارزشیابی درس دانشگاه های مختلف جهان بود که در سایت ها و اسناد مربوطه در دسترس بود. داده ها پس از جمع آوری و توصیف در قالب جداول مورد تفسیر و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد دانشگاه های ایران برای ارزشیابی فقط از ابزار پرسشنامه توسط دانشجوی شرکت کننده در درس استفاده می کنند در حالی که ارزشیابی در دانشگاه های مختلف جهان توسط دانشجویان فعلی، دانش آموختگان، همکاران، گروه ها و انجمن های علمی و تخصصی انجام می گرفت. نتایج همچنین حاکی از آن است که همه ی دانشگاه های مورد پژوهش از پرسشنامه پایان ترم جهت ارزشیابی از درس استفاده می کردند. ارزشیابی از عناصر برنامه درسی درس در دانشگاه ها متفاوت است. در برخی از دانشگاه ها فقط دو عنصر، در حالی که در برخی دیگر از سایر عناصر برنامه درسی نیز ارزشیابی به عمل می آید.
چرخش از "نظریه پردازی" به "نظریه پردازی همادین در برنامه درسی": رویکردی عصب پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه پردازی تبیینی و نظریه پردازی تفهمی در برنامه درسی که به ترتیب منسوب به رویکردهای تجربی-آزمایشی و پدیدارشناسی-تفسیری هستند با ابتنای انحصاری به علوم تجربی به بیگانگی از معنای ژرف زندگی و با تکیه بر تجربه های زیسته به تنهایی به نادیده گرفتن دقت علمی منجر می شوند. مقاله حاضر با توجه به این موضوع، ابتنای به مفروضه های اساسی عصب پدیدارشناسی از قبیل هستی شناسی بدنمند، معرفت شناسی موقعیتی و غیر قطعی و روش شناسی متعامد را زمینه نظریه پردازی در برنامه درسی با هدف توجه یکپارچه به ابعاد مختلفِ حیات انسانی می داند. در این پژوهش با روش نظرورزی فلسفی ضمن نقد دو دیدگاه نظریه پردازی تبیینی و نظریه پردازی تفهمی در برنامه درسی، دلایل مربوط به ادعاهای مورد نظر در مواجهه با آنها سازماندهی و با زنجیره ای از استدلال هایِ مبتنی بر یکپارچگی جهان هستی و ما فهیا مدعای بدیل با عنوان نظریه پردازی همادین در برنامه درسی استنتاج شده است. نظریه پردازی همادین در برنامه درسی به عنوان دستاوردی عصب پدیدارشناختی آمیزه ای از تبیین و تفهم است که ضمن حفظ استقلال آنها غیر کاهش گرایانه و غیر تفکیکی است و ویژگی هایی از قبیل جامعیت، موقتی بودن، عقلانیت، هم افزایی و عاملیت ترکیبی را دارد. عدم قطعیت، در هم تنیدگی، پیچیدگی، خلق الساعه گی و شمولیت از جمله استلزام هایی هستند که در چرخش عصب پدیدارشناسانه نظریه پردازی برنامه درسی به عنوان ایده پیشنهادی این پژوهش به آن ها اشاره شده است.
مروری بر مدل های گوناگون طراحی و تدوین برنامه درسی دانشگاهی در آموزش عالی: ارائه مدلی پیشنهادی برای آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل های تدوین برنامه درسی دانشگاهی به منظور ارائه مدل متناسب با بافت آموزش عالی ایران است. روش پژوهش از نوع مرور شبه سیستماتیک بود که تعداد 41 مقاله با کلیدواژه های الگوی برنامه درسی و تدوین برنامه درسی دانشگاهی از منابع علمی فارسی و انگلیسی جمع آوری و 18 مقاله (11 مقاله در سوال اول و 7 مقاله در سوال دوم) با توجه به شاخص طراحی برنامه درسی در بافت آموزش عالی انتخاب شدند. مقالات با روش قضاوت متخصصان و با استفاده از روش تحلیل مضمون ولکات تحلیل شده است. نتایج مرور شبه نظام مند نشان داد که مدل ها بر اساس نوع طراحی به دو دسته مبتنی بر فرایند و مبتنی بر نتیجه تقسیم می شوند، و طیفی از مضامین دیزاین کردن و یا چیدن عناصر در کنار یکدیگر، تصمیم گیری در مورد جایگاه عناصر برنامه، ساختار یا سازمان برنامه، الگوهای یادگیری و سازماندهی مواد، ساختاربندی مدون برنامه های درسی، فرایند تدوین برنامه دانشگاهی، طرح آکادمیک در اکثر مستندات مورد تأکید بوده است. همچنین عناصر مورد توافق شامل اهداف و مقاصد، محتوا یا موضوعات درسی، فعالیت ها و تجربیات یادگیری، روش تدریس، اجراء و ارزشیابی بود. نتیجه گیری کلی این است که طراحی برنامه درسی بدون توجه به ماموریت های دانشگاه، بافت و زمینه ای که دانشگاه در آن قرار دارد، ذی نفعان و عناصر اصلی برنامه درسی غیر ممکن است. مدل نهایی پیشنهادی پژوهش این موارد را پوشش داده است.
ارزیابی دو فصلنامه مطالعات برنامه درسی در آموزش عالی با رویکرد تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی دو فصلنامه مطالعات برنامه درسی در آموزش عالی با رویکرد تحلیل محتوا انجام شده است. حجم جامعه در این مطالعه، با حجم نمونه برابر است، به این منظور کل مقالات چاپ شده در نشریه مورد مطالعه در طول 10 سال(1389 تا سال 1399) که شامل 155 مقاله بودند، به عنوان جامعه تحلیلی پژوهش انتخاب شدند. روش تحقیق در این مطالعه تحلیل محتوا است. ابزار مورد استفاده در این تحقیق شامل یک چک لیست کدگذاری بود که روایی آن توسط چند تن از اساتید برنامه درسی سنجیده شد. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار فیش برداری و برای تحلیل داده ها از تحلیل محتوای کمی و کیفی استفاده شده است. نتایج پژوهش در بخش روش شناسی حاکی از غالب بودن رویکرد کیفی است. در بخش مربوط به موضوع شناسی، موضوع های مرتبط با آموزش، تدریس و یادگیری در آموزش عالی با 35/19 و تفکر انتقادی با 64/ .درصد، به ترتیب از بیشترین و کمترین فراوانی برخوردار بودند. در بین دانشگاه ها و موسسات آموزشی، دانشگاه تهران با 53 نویسنده بیشترین فراوانی را در بین وابستگی های سازمانی به خود اختصاص داده است. و بالاخره در بخش مربوط به مشارکت نویسندگان در تالیف مقالات، مشارکت دو نویسنده با32/ 30درصد و مقالات5 نویسنده ای با 45/6 درصد به ترتیب از بیشترین و کمترین فراوانی برخورداند.
تجارب زیسته دانشجویان دوره کارشناسی مهندسی عمران از توجه برنامه درسی به حوزه عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تجربه زیسته دانشجویان دوره کارشناسی رشته مهندسی عمران از توجه برنامه درسی به حوزه عاطفی است تا زوایا و ابعاد آن مشخص شود. رویکرد پژوهش حاضر، کیفی و روش پژوهش از نوع پدیدارشناسی است که به همین منظور از بین 85 دانشجوی سال چهارم دوره کارشناسی رشته مهندسی عمران دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 96-95 تا رسیدن به حد اشباع اطلاعات، 15 نفر از آن ها به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با جلب رضایت ایشان با استفاده از پروتکل مصاحبه تأییدشده توسط متخصصان مورد مصاحبه قرار گرفتند. جهت حصول اطمینان از قابلیت اعتمادپذیری داده های پژوهش از روش مکرر، مقایسه مستمر داده ها، خلاصه سازی و دسته بندی اطلاعات بدون اینکه داده ها آسیبی ببینند، استفاده شد. پس از ضبط مصاحبه ها جهت تحلیل اطلاعات جمع آوری شده روش اسمیت استفاده شد و نتایج نشان داد برخی عناصر برنامه درسی رشته تحصیلی مهندسی عمران در دوره کارشناسی چون اهداف شناختی، محتوای غیررسمی، استفاده از روش های نوین تدریس، استفاده از مواد و وسایل آموزشی مناسب، تعاملات استاد و دانشجو، استفاده از اساتید جوان در تدریس، استفاده از معیار مناسب در ارزشیابی و درنظرگرفتن فعالیت های جانبی توانسته است به عواطف و احساسات دانشجویان توجه نماید و برخی دیگر ازجمله اهداف مهارتی، محتوای رسمی، زمان ارائه و اعتبار علمی محتوا، رعایت عدالت و انصاف در ارزشیابی و ضریب دشواری سؤالات در ارزشیابی در دستیابی به این هدف موفق نبوده اند.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی توسعه دانش محتوایی تخصصی دانشجومعلمان آموزش ابتدایی: یک مطالعه موردی با روش ترکیبی در تقسیم کسرها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی توسعه دانش محتوایی تخصصی دانشجومعلمان آموزش ابتدایی در تقسیم کسرها بوده است. این پژوهش جزء پژوهش های ترکیبی با طرح اکتشافی بود که با مدل تدوین طبقه بندی در دو بخش کیفی و کمّی انجام شد. در بخش کیفی با روش مطالعه موردی به فرآیند طراحی الگو و در بخش کمّی با روش توصیفی از نوع پیمایشی به اعتبارسنجی الگو پرداخته شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل 19 نفر از افراد متخصص و 61 پژوهش انجام شده در ارتباط با موضوع پژوهش بودند. جامعه آماری در بخش کمّی شامل آموزشگران ریاضی دانشگاه فرهنگیان، متخصصان آموزش ریاضی و معلمان دوره ابتدایی بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند تعداد 22 نفر از متخصصان و 85 نفر از معلمان دوره ابتدایی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها در بخش کیفی از مطالعه اسنادی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی از پرسش نامه محقق ساخته که شامل 13 گویه بود استفاده شد. تحلیل داده ها در بخش کیفی با روش تحلیل محتوا و در بخش کمّی با تحلیل عاملی تاییدی انجام شد. نتایج تحلیل عناصر نشان داد که عناصر محتوا و فعالیت های یادگیری، اهداف مهارتی، اهداف شناختی در سطح تجزیه و تحلیل و سطح ترکیب و روش های ارزشیابی دارای بیشترین قدرت تبیین هستند، همچنین عناصر دیگر نظیر روش های یاددهی یادگیری، اهداف نگرشی و وضوح و جامعیت برنامه درسی نیز به ترتیب به عنوان تبیین کننده های معنادار شناسایی شدند.
بررسی پایداری درونی برنامه درسی رشته الکتروتکنیک شاخه فنی و حرفه ای از دیدگاه ذی نفعان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی پایداری درونی برنامه درسی رشته الکتروتکنیک شاخه فنی و حرفه ای از دیدگاه ذی نفعان است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع جمع آوری داده ها، با روش کمی انجام شده است. جامعه آماری شامل مدیران آموزشی، هنرآموزان و هنرجویان رشته الکتروتکنیک استان یزد بود و نمونه با استفاده از روش سرشماری انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته، مورد استفاده قرار گرفت و روایی پرسشنامه با روش CVI و پایایی آن توسط آلفای کرونباخ به تأیید رسید. در نهایت داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی، تجزیه و تحلیل شد. به طور کلی، از تطابق نظریات کسلز در مورد پایداری درونی برنامه درسی و یافته های این پژوهش، مشخص شد که برنامه درسی رشته الکتروتکنیک شاخه فنی و حرفه ای، از پایداری درونی لازم برخوردار نیست و متناسب با نظریات کسلز، تدابیری به منظور افزایش آن ارائه شد.