مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
زبان آموزی
منبع:
ذهن ۱۳۸۳ شماره ۲۰
حوزههای تخصصی:
تا حدود چهل و پنج سال پیش تجربهگرایی، فلسفة حاکم بر جهان غرب بوده است. اما طی چهار دهة گذشته حاکمیت مطلق تجربهگرایی تا اندازهای به نفع فطرتگرایی از بین رفته است. یکی از دلایل اصلی این امر، یافتههای تجربیای بوده که در زمینة «زبانآموزی» به دست آمده است. درواقع آنچه تجربهگرایان بر آن تأکید داشتند و حتی افرادی مانند کواین را بر آن داشت تا سخن از «معرفتشناسی طبیعتگرایانه» به میان آورند، خود تا حد زیادی بر فطری بودن برخی از تصورات، باورها و حتی معارف آدمی تأکید دارد. مقالة حاضر به برخی از این یافتههای تجربی میپردازد.
طرحی نو در محتوای کتاب های درسی زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با فراگیر شدن زبان آموزی و استقبال روزافزون جوانان و نوجوانان از زبان انگلیسی به عنوان زبان علمی و بین المللی، و رواج کتاب های مختلف آموزشی که توسط ناشران و دانشگاه های معتبر انگلیسی زبان منتشر شده و در نشر آنها کلیه اصول و قواعد تاثیرگذار کتاب های آموزشی رعایت گردیده است، سوال های گوناگون و اساسی در ذهن اندیشمندان پدیدار گشته است که از مهم ترین آنها می توان به تاثیر زبان به طور اعم، و زبان انگلیسی به طور اخص، بر فرهنگ و رفتار ملل دیگر اشاره نمود. تاکنون یکی از دغدغه ها، حذف یا کاهش تاثیرات منفی فرهنگ های مختلف بر فرهنگ بومی، و از جمله تاثیرات مختلف فرهنگ غرب بر فرهنگ و ارزش های ملی و اسلامی بوده است. در همین راستا، از ابتدای انقلاب تاکنون تمهیداتی نیز اندیشیده شده است، اما به نظر می رسد چنانچه اصول تدوین کتاب های آموزشی به کار گرفته شود و محتوای آنها نیز با هوشیاری تنظیم گردد، نه تنها از اثرات منفی یاد شده کاسته می گردد بلکه می توان به صدور اندیشه های انقلاب و اسلام ناب محمدی همت گمارد. در مقاله حاضر سعی شده با بررسی نقطه نظرهای برخی از فلاسفه مشهور مغرب زمین و استفاده از دیدگاه های اندیشمندان معروف و تاثیرگذار مسلمان در خصوص جایگاه انسان در فلسفه تعلیم و تربیت و همچنین با نگاهی به احادیث اسلامی در این زمینه، اقدام به طراحی یک مجموعه کتابهای آموزش زبان انگلیسی بر اساس اصول و روش تدریس زبان های خارجی نمود که ضمن آن با طرح مسائل فلسفی و کلامی از زبان شخصیت های کتاب و در قالبی جذاب، بتوان به اهداف مورد نظر دست یافت.
نقش زبان آموزی با رویکرد کل نگری و موضوع محور برای دانشجویان علوم سیاسی و روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های آموزش زبان در قرن حاضر به دلیل تغییرات چشمگیر در حوزه های علوم اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به گونه ناباورانه ای تغییر کرده اما در بیشتر مراکز آموزشی کشور و حتی در بسیاری از دانشگاه ها هنوز از روش های سنتی انتقال دانش و معلم محوری استفاده می شود. مسئله بعدی نادیده گرفتن نیاز واقعی یادگیرنده است؛ یعنی درس ها، اهداف، روش های آموزشی و ارزشیابی در راستای رفع نیازهای واقعی آموزش گیرندگان تهیه نمی شود. مسئله بعدی عدم درک ارتباط مستقیم حوزه های دانش است که امروزه کمتر به آن پرداخته شده است. اینها مجموعه مسائلی است که در این پژوهش مختصر به آن توجه شده است. نوع پژوهش، تلفیقی از اقدامات کمی و کیفی است. بدین ترتیب که وضعیت موجود از طریق ارائه پرسشنامه های چهارجوابی و از نوع باز و مصاحبه با تعدادی از معلمان، مسئولان و صاحب نظران آموزش زبان در دانشکده علوم انسانی و روابط بین الملل و سایر مراکز آموزشی مشابه و همچنین بررسی شواهد و اسناد موجود به دست آمده است. جمع آوری، مدیریت و تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله براساس قواعد حاکم بر پژوهش های تلفیقی و کیفی مرحله به مرحله و همزمان با انجام مصاحبه ها و بررسی شواهد موجود انجام شده که نشان از وجود کاستی های فراوان در آموزش زبان و اتلاف وقت و سرمایه های ملی داشت. پژوهشگران حاضر با تکیه بر نظر مشارکت کنندگان در این پژوهش، چاره کار را در عنایت به رویکردی کلی نگر و موضوع محور می دانند که در آن همه ابعاد وجودی یادگیرنده درگیر یادگیری است و همه مسائل در ارتباط با هم درک می شوند. این رویکرد باید با روشی مشارکتی و فعالیت محور و انتخاب رویکردی عینی و عملکردسنجی برای ارزشیابی همراه شود که در آن یاد گیرنده با بهره گیری از زبان انگلیسی، درگیر یادگیری موضوعات و مسائلی می شود که با زندگی واقعی او رابطه تنگاتنگ دارد
رشد زبان و فرضیه های زبان آموزی کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله چگونگی ویژگیهای ذهن کودک در ارتباط با آغاز و رشد زبان برپایه سه فرضیه عمده یعنی فرضیه اسکینر باعنوان((شرطی شدگی رفتار زبانی)) ‘ فرضیه پیاژه با عنوان((زبان آموزی و بناگرایی شناخت )) و فرضیه چامسکی با عنوان((ذاتی گرایی زبان)) ارائه و بررسی می شود. پس از ارائه هر فرضیه کمبودها و نارساییهای آن براساس نظر پژوهشگران دیگر بیان می گردد. در این مقاله ‘ همچنین نقاط قوت فرضیه های یاد شده به ویژه فرضیه ذاتی گرایی زبان ارائه شده است
مقایسه مهارت نوشتاری در میان دانش آموزان پایه اول دبستان با و بدون تجربه ی پیش از دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مقایسه مهارت نوشتاری کودکان با و بدون تجربه پیش دبستانی در پایه ی اول دبستان و ارائه راهکارهای مناسب می پردازد. در این پژوهش علّی- مقایسه ای، جامعه آماری کلیه دانش آموزان پایه اول دبستان در شهر تهران است که از طریق نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شده است؛ بدین صورت که نمونه ای با حجم 60 دانش آموز کلاس اول دبستان که 30 نفر را دانش آموزان دارای تجربه پیش از دبستان (15 نفر دختر و 15 نفر پسر) و 30 نفر دیگر را دانش آموزان بدون تجربه پیش از دبستان تشکیل می دادند. برای مشخص کردن دانش آموزان با و بدون تجربه پیش از دبستان به پرونده تحصیلی آنان مراجعه شد که به تأیید معلمان رسید، همچنین برای آزمون مهارت نوشتاری دانش آموزان از آزمون پیشرفت نوشتن (راغب، 1384) استفاده شد. در تحلیل داده ها، مشاهده گردید که در تمامی فرضیه های پژوهشی بین دانش آموزان با تجربه پیش از دبستان نسبت به دانش آموزان بدون تجربه پیش از دبستان از نظر مهارت املاء و انشاء تفاوت معناداری وجود دارد. مهارت نوشتن در دو زمینه املاء و انشاء بهتر از دانش آموزان بدون تجربه پیش از دبستان است و عامل جنسیت نیز در این تفاوت ها مؤثر واقع شده است. بر این اساس، بر نقش تجربه های پیش از دبستان بر مهارت های نوشتاری تأکید می شود.
ارزشیابی کتاب درسی و راهنمای معلم زبان آموزی و جمله سازیِ دانش آموزان ناشنوا/کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر به ارزشیابی کتاب زبان آموزی و جمله سازی و کتاب راهنمای معلم دانش آموزان ناشنوا/کم شنوا می پردازد. این پژوهش رویکردی بازنگرانه به کتاب درسی دارد. روش: از آنجایی که مولفه های زبان و سطوح مختلف زبان مورد توجه است، می توان گفت که در پژوهش حاضر از منظر ساخت گرا به نقد و بررسی و واکاوی نقاط قوت و ضعف صوری و محتوایی کتاب های مورد بررسی و فرایند یاد دهی و یادگیری سواد آموزی پرداخته می شود. با توجه به موضوع و هدف، از رویکرد پژوهش ارزشیابی و از روش های پژوهش کمی و کیفی (پژوهشی توصیفی، گروه کانونی و تحلیل محتوا) استفاده شده است. ابزار پژوهش پرسش نامه های محقق ساخته است. برای گردآوری داده های مرتبط گروه های مختلفی در پژوهش حاضر به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. ده متخصص از حوزه های شنوایی شناسی، طراحی و تدوین کتاب درسی و ارزشیابی از شهر تهران بررسی روایی و پایایی پرسشنامه را بر عهده داشتند؛ چهار معلم مجرب از استان تهران در مصاحبه متمرکز در گروه هم اندیش (ارزشیابی توصیفی) شرکت داشتند؛ هشتاد و دو نفر از دوازده استان پرسشنامه بسته-پاسخ برای ارزیابی اجمالی کتاب درسی و راهنمای معلم (لیکرتی) را تکمیل کردند؛ بیست نفر از شش استان منتخب برای تکمیل پرسشنامه تفصیلی (درس به درس/ تحلیل محتوا) در این پژوهش شرکت کردند و به گویه های مختلف پرسشنامه پاسخ دادند و گزارش روزانه از تدریس خود را برای درس های منتخب ارائه کردند؛ شش نفر متخصص آموزش زبان، زبان شناسی، شنوایی شناسی، برنامه ریزی درسی، گرافیک و ویراستاری پرسشنامه متخصصان موضوعی و هنر (حاشیه نویسی) را تکمیل کردند؛ و در نهایت پرسشنامه بررسی اسنادی توسط پژوهشگر تکمیل شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج تحلیل کمی نشان می دهد که همبستگی میان نمره های ویژگی های ظاهری و محتوایی برابر با 80/0 بوده که با احتمال خطای کمتر از 01/0 معنا دار است. در نهایت، پاسخ های مختلف به گویه ها در قالب مولفه های مهم در زبان آموزی و جمله سازی فهرست می شود و نظرات در خصوص نقاط ضعف و قوت محتوایی و صوری جمع بندی و با نتایج پژوهش های پیشین در حوزه ارزشیابی کتاب های زبان فارسی مقایسه می شود.
بررسی رابطه برنامه درسی زبان آموزی با مؤلفه های هوش اجتماعی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
109 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه برنامه درسی زبان آموزی با مؤلفه های هوش اجتماعی دانش آموزان ابتدایی شهر، شهرکرد بود. پژوهش حاضر ازنظر نوع تحقیق، ترکیبی به هم تنیده است. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس محقق ساخته استفاده شد، روایی پرسشنامه از طریق نظرات متخصصان و کارشناسان، بررسی و پایایی پرسشنامه با استفاده از نرم افزار PLS و روش پایایی مرکب 85/0 و مقدار روایی همگرا 83/0 برآورد گردید. جامعه آماری در بخش کمی، مشتمل بر 13682 نفر دانش آموز دختر و پسر دوره ابتدایی شهر شهرکرد است. با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان 375 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. بخش کیفی به روش پدیدارشناسی، با حضور 40 مشارکت کننده از میان معلمان به روش نمونه گیری هدفمند و با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها استفاده شد. عمده ترین نتایج پژوهش در بخش کمی نشان داد بین برنامه درسی زبان آموزی و مؤلفه های هوش اجتماعی دانش آموزان ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین نتایج بخش کیفی حاکی از آن بود که ازنظر معلمان بالاترین اولویت اثر مربوط به «برنامه درسی زبان آموزی باعث افزایش مهارت های خودآگاهی، دوست یابی و تصمیم گیری می شود».
پژوهشی در رویکردها و روش های فارسی آموزی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشته، مختصری از پژوهش در قلمرو آموزش زبان فارسی به عنوان زبان رسمی و ملّی در نظام آموزش و پرورش ایران است. در این تحقیق، رویکرد و روش های آموزش زبان فارسی در گام نخست زبان آموزی بررسی شده است؛ از این رو، به اولین مرحله ی آموزش رسمی و برنامه ی آموزش فارسی توجه نموده، تنها به بررسی کتاب های فارسی اول دبستان پرداخته ایم. نخست، مقصود از رویکرد بیان شده، انواع رویکرد زبان آموزی در تاریخ آموزش زبان فارسی از گذشته تا کنون به دست داده شده است. سپس روش های آموزش الفبا یا نشانه های زبان فارسی در مرحله ی نخست آموزش و یادگیری بررسی و تبیین شده، از دید روان شناسی و زبان شناسی مورد تأمل قرار گرفته است. سرانجام، ضمن بازشناسی رویکردها و روش های فارسی آموزی، روش مناسب تر آموزش زبان فارسی و رویکرد ویژه ی نظام آموزش رسمی امروز ایران نیز معرفی شده است.
تعیین ویژگی های الگوی مطلوب برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۴
81 - 108
حوزههای تخصصی:
فراگیری زبان در دوره ابتدایی، قابلیت دانش آموزان در مهارت های زبانی را افزایش می دهد. رسیدن به این مهم، مستلزم به کارگیری الگوی مناسب برنامه درسی زبان آموزی، ویژه دوره ابتدایی است. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش تعیین ویژگی های الگوی مطلوب برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان بود. این پژوهش از نوع ترکیبی در هم تنیده است و جامعه آماری آن در بخش کمی شامل همه معلمان ابتدایی شهر کرمان بود که از میان آن ها 350 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. در بخش کیفی، نمونه آماری شامل 30 نفر از معلمان برتر استانی دوره ابتدایی بود. ابزار پژوهش در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. در بخش کیفی نیز از مصاحبه نیمه ساختارمند برای گردآوری داده ها استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از نرم افزار PLS و روش پایایی مرکب 91/0 و مقدار روایی همگرا 61/0 برآورد گردید. نتایج پژوهش اولویت های معلمان را در سه بخش مبانی، اصول و عناصر برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی مشخص ساخت. این یافته ها دلالت های مهمی برای طراحان برنامه ها و مؤلفان کتاب های درسی آموزش زبان در دوره ابتدایی دارد.
بررسی ساختار عبارات استعاری بد ن مند کودک فارسی زبان(3 تا 5 ساله) بر مبنای نقش عوامل جامعه شناختی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد به منظور دستیابی به میزان تاثیر نقش عوامل اجتماعی زبان، درک و کاربرد استعاره ی بدن مند را با توجه به سه مشخصه ی سن، جنس و طبقات اجتماعی در میان کودکان 3 تا 5 ساله ی فارسی زبان بررسی نماید. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش 360 کودک دختر و پسر ۳ تا ۵ ساله ی فارسی زبان از مناطق یک، چهار و بیست تهران در سه گروه آزمونی در شرایط آزمونی یکسان قرار گرفتند. آزمون خودساخته ای بر مبنای تکمیل عبارات استعاری جاخالی و پژوهش پیکال (۲۰۰۳) صورت گرفت که به وسیله ی ضریب آلفای کرونباخ پایایی آن مورد تایید است. با تکمیل پرسشنامه ی پژوهش حاضر مشخص شد که بیشترین بسامد درک و کاربرد عبارات استعاری بدن مند کودکان ابتدا مربوط به حواس بینایی و چشایی و پس از آن بساوایی، بویایی و در نهایت شنوایی می باشد، علاوه بر آن مشخصه های سن، جنس و طبقه ی اجتماعی تفاوت معناداری در درک و کاربرد عبارات استعاری بدن مند کودکان پدید آورده است. عبارات استعاری بدن مند در هر گروه اجتماعی بر اساس نوع شناخت کودکان از بدن و محیط زندگی آنان متفاوت می باشد. به عبارتی در این پژوهش نشان داده شد عوالم شناختی کودکان و درک استعاری آنان با شناخت اجتماعی شان رابطه ای مستقیم دارد.
تبیین شیوه ها و فنون یاددهی و یادگیری مطلوب در برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی مناطق دوزبانه از دیدگاه معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
79 - 98
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تبیین ویژگی های شیوه ها و فنون یاددهی و یادگیری مطلوب برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی در مناطق دوزبانه از دیدگاه معلمان استان چهارمحال و بختیاری بود. روش: پژوهش حاضر از نظر نوع تحقیق، ترکیبی است. روایی پرسشنامه از طریق نظرات متخصصان و کارشناسان بررسی و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و 93/0 برآورد شده است. جامعه آماری در بخش کمی، مشتمل بر 968 نفر از معلمان ابتدایی استان چهارمحال و بختیاری در مناطق دوزبانه شهرستان های شهرکرد، بِن، سامان و بخش های بلداجی و جونقان بود و 275 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در بخش کیفی نیز نمونه آماری شامل 40 نفر از معلمان برتر استانی در دوره ابتدایی بود و از مصاحبه نیمه ساختارمند برای گردآوری داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که معلمان در تبیین ویژگی های شیوه ها و فنون یاددهی و یادگیری مطلوب برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی در مناطق دوزبانه، بیشترین اولویت را به روش های پرسش و پاسخ، بحث گروهی و ایفای نقش و کمترین اولویت را به روش های آموزش برنامه ای می دهند. همچنین، کمبود رسانه های آموزشی و دیداری شنیداری و عدم تنوع در به کارگیری شیوه ها و فنون یاددهی و یادگیری، از مهم ترین علل ضعف شیوه ها و فنون یاددهی و یادگیری از دیدگاه معلمان بود. از سوی دیگر، بهره مندی از نرم افزارهای آموزشی در تدریس و تدوین کتاب راهنمای تدریس به عنوان مهم ترین دلایل قوت شیوه ها و فنون یاددهی و یادگیری مطلوب از دیدگاه معلمان بود. همچنین بین دیدگاه های معلمان از لحاظ متغیرهای جمعیت شناختی (جنس، مدرک تحصیلی و میزان سابقه) تفاوتی وجود نداشت.
ارزشیابی کتاب زبان آموزی، جمله سازی و نگارش پایه سوم ابتدایی گروه آسیب دیده شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله نقاط قوت و ضعف ظاهری و محتوایی کتاب زبان آموزی، جمله سازی و نگارش پایه سوم ابتدایی تحلیل می شود. پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی است و از دو رویکرد کیفی (گروه کانونی و تحلیل محتوا) و کمی استفاده شده است. نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند و جمع آوری داده ها به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است. برخی از نقاط قوت محتوایی کتاب عبارتند از: عنوان مناسب کتاب، عدم سوگیری قومی و جنسیتی، توجه به فعالیت های مورد علاقه دانش آموزان. برخی از نقاط ضعف محتوایی عبارتند از: نامناسب بودن فهرست مطالب، سنگین بودن حجم مطالب، عدم توجه به توانایی زبانی دانش آموزان آسیب دیده شنوایی. در بخش کمی، نمونه آماری شامل معلمان پایه سوم کودکان آسیب دیده شنوایی استان اصفهان (35 نفر) بوده که از شیوه سرشماری استفاده شده است. نتایج پژوهش در بخش کمی نشان می دهد همبستگی میان نمره های دو ویژگی یاد شده برابر با 85/0 بوده که با احتمال خطای کمتر از 01/0 معنی دار است. مقدار t به دست آمده برای دو گروه همبسته از نمره ها برابر با 103/0 با درجه آزادی 33 در سطح 05/0 معنی دار نیست و به عبارت دیگر میانگین نمره ارزیابی معلمان از ویژگی های ظاهری و محتوایی کتاب زبان آموزی، جمله سازی و نگارش با یکدیگر تفاوتی ندارد.
در جستجوی سخن فرودست در ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله حاضر ضمن مروری بر نظریات گایاتری چاکراوارتی اسپیوک در حوزه «فرودست پژوهی»، به بررسی آثار اخیر وی در رشته ادبیات تطبیقی خواهد پرداخت. اسپیوک که همواره علیه ساختار و گفتمان نخبه گرای علوم انسانی در جوامع غربی و در حاِل ِ توسعه موضع گرفته، معتقد است مطالعات تطبیقی ادبیات جهان که امروزه عمدتاً همگام با منطق جهانی سازی در عصر سرمایه داری انجام می پذیرد، نیازمند یک تحول روش شناختی ورایِ تاریخ اروپا محور رشته، روی آوردن به زبان آموزی از فرهنگ جوامع فرودست از جمله پناه جویان، کارگران مهاجر و دیگر قربانیان تاریخ امپریالیسم و سرمایه داری جهانی می باشد. در پژوهش پیش رو، با مطالعه گزیده آثار اسپیوک ؛ یعنی «آیا فرودست می تواند سخن بگوید؟» (1985)، مرگ یک رشته (2003) و «بازاندیشی بر تطبیق گرایی» (2009)، به این پرسش، پاسخ خواهیم داد: آیا سنت های ادبی پسااستعماری (نظیر ادبیات فارسی) فرصتی برای ابراز وجود در عرصه جهانی، درون چهارچوب رشته ادبیات تطبیقی، خواهند داشت؟ جواب اسپیوک «آری» است؛ اما به شرط رشد آگاهی منتقد نسبت به نابرابری های حاکم در نظام جهانی ادبیات و ساختارزدایی از مطالعات ادبی به سوی رشته ای که او آن را «ادبیات تطبیقی نوین» می نامد؛ طرحی نو از رشته که عیارش «زبان آموزی ژرف» و پرداختن به فرهنگ و ادبیات مردمان «فرودست» است.
تبیین ویژگی های ارزشیابی مطلوب برنامه درسی زبان آموزی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۷ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۷
109 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین ویژگی های ارزشیابی مطلوب برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان بود. طرح پژوهش ترکیبی در هم تنیده بود. جامعه آماری در بخش کمی شامل همه معلمان شهر کرمان بود که از میان آنها 350 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش کیفی نیز نمونه آماری شامل 30 نفر از معلمان برتر استانی در دوره ابتدایی بود. ابزار پژوهش در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. در بخش کیفی نیز از مصاحبه غیرساختارمند برای جمع آوری داده ها استفاده شد. میزان پایایی پرسشنامه با استفاده از نرم افزار PLS و روش پایایی مرکب 91/0 و مقدار روایی همگرا 52/0 برآورد شد. عمده ترین نتایج پژوهش حاکی از آن بود که معلمان در ارزیابی یادگیری های زبانی کودک بیشترین اولویت را به استفاده از آزمون عینی و کمترین اولویت را به آزمون های استعداد و پیشرفت تحصیلی می دهند. همچنین، وقت گیر بودن فعالیت های نوشتاری معلمان، مانند ثبت مشاهدات و مدیریت پوشه کار و تکمیل فرم های ارزشیابی، از مهم ترین علل ضعف ارزشیابی برنامه درسی زبان آموزی از دیدگاه معلمان بود. از سوی دیگر، کاهش اضطراب دانش آموزان در کلاس درس زبان آموزی و همچنین تعامل دانش آموزان با یکدیگر و با معلم در برنامه درسی زبان آموزی، به ترتیب به عنوان مهم ترین دلایل قوت ارزشیابی برنامه درسی زبان آموزی از دیدگاه معلمان بود.